https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1394/11/10/139411101014005296996354.jpg

حلما یعنی صبور؛ از صفات حضرت زینب(س) است. این اسم را خودش انتخاب کرد. مثل همه خانه‌‌هایی که در آن بحث انتخاب اسم برای مسافر کوچک خانه که در راه است، وجود دارد. داخل این خانه هم نظرات مختلفی برای انتخاب اسم یکی یکدانه بابا وجود داشت. مادر حلما می‌گوید: "من و مادربزرگش(مادر میثم) اسم انتخاب می‌کردیم و دوست داشتم که میثم هم نظر خودش را بگوید ولی هر چی می‌گفتم، می‌گفت: «خودت انتخاب کن. من هم نظرت را قبول دارم.» من دوست داشتم از القاب حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) باشد ولی میثم هیچ نظری نمی‌داد. بین اسم حلما و نازنین زهرا مانده بودیم. یک روز منزل خواهر میثم بودیم به شوخی در جمع گفتم: «چرا هیچ کس به خواب ما نمی‌آید تا بگوید اسم بچه را چه بگذاریم؟» همان موقع آقا میثم خوابید یا خودش را به خواب زد و بعد بلند شد و گفت: «زهره خواب دیدم. یکی آمد در خوابم و گفت اسم دخترمان را حلما بگذاریم.» من وقتی چهره اش را می دیدم می فهمیدم شوخی می‌کند. موقع رفتن هم خندید و به شوخی گفت: «زهره من وصیت می‌کنم اسم بچه را حلما بگذاری.»

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1394/11/07/1394110715053130269819210.jpg
 17 روز بعد از شهادت میثم نجفی به دنیا آمد. پدری که مشتاق دیدن دخترش بود و با دیدن لباس نوزادی که برای او خریداری می‌شد، دلش غنج می‌رفت، خیلی زود از او دل کند و رفت. حتی صبر نکرد تا چیده شدن اتاق نوزاد را ببیند و به یاد بسپارد که همه مهیای آمدن دختر کوچک او هستند. صبر نکرد چون عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از این حرف‌ها بود. چون ظلم به حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم سوریه توسط تروریست‌های تکفیری غیرتش را به جوش آورده بود و در این شرایط تعلل کردن را جایز نمی‌دانست.
 
 
 در سوریه بود که تلفنی به مادر پا به ماه حلما گفت: « سپردمتان به حضرت زینب(س) و از خانم خواسته ام به شما سر بزند.» مادر میثم می‌گوید: «بعد از شهادت میثم خیلی دلم می‌خواست فرزندش شبیه او بشود تا هر وقت می‌بینمش خیلی زود یاد پسرم بیفتم.» 12 آذرماه همزمان با ایام اربعین سالار شهیدان حضرت اباعدبالله الحسین(ع) به شهادت رسید و تنها فرزندش 29 آذرماه به دنیا آمد. حالا حلما درست شبیه پدر شده است. هرچند چند روز بیشتر از تولدش نمی‌گذرد اما شباهت او با پدر آنقدر زیاد است که همه را شگفت زده کند. حالا این نوزاد 40 روزه است. خانواده این روزها از مهمانانش با شیرینی پذیرایی می‌کند و تأکید می‌کند که: «بعد از تولد حلما ما دیگر میان مهمانانمان شیرینی پخش می‌کنیم.» حلم و صبر در وجود این مادر و فرزند موج می‌زند. کسانیکه این روزها یادآور حماسه‌های عظیم ایثار و پایداری‌اند.
 
 
 شاید حدود سی سال از روزهایی بگذرد که در اشعار و دعاهای کودکانه مدارس، پشت بلندگو خوانده می‌شد: « به فرزند ندیده پدر سوگند.../به مادران سیه پوش و خون جگر سوگند...» کم نبودند کودکانی که قبل از تولد پدرانشان راهی میدان جنگ شده و در جبهه به شهادت می‌رسیدند و بچه‌ها در اشعارشان خدا را به همین کودکان قسم می‌دادند، کودکانی که از لحظه تولد «فرزند مقاومت» بودند و عنایت خاص خدا با آن‌ها بود. حالا خیلی از همان فرزندان، نسل پدران و مادران امروز را ساخته‌‌اند. نسل سوم انقلاب حالا شاهد این است که چگونه بعد از گذشت سه دهه از هشت سال دفاع مقدس، روایت مقاومت، شهادت و حماسه دوباره در درخشش نام «مدافعان حرم»، جان گرفته است. این روزها نیز شاهد فرزندانی هستیم که در کودکی، نوزادی و حتی قبل از تولد، پدران خود را در دفاع از حرم اهل بیت(ع) در جبهه مقاومت اسلامی از دست می‌دهند. فرزندان شهدای مدافع حرم نسل جدیدی را خواهند ساخت. نسل فرزندان دهه نود که نشانی از خلق حماسه‌ای جدید دارند. شاید این روزها نیز برای آنکه دست‌های خالی‌مان از درگاه خدا چیزی طلب کند و مشمول لطف الهی قرار بگیرد نیازمند تکرار همان اشعار کودکان زمان جنگیم. «خدایا! به فرزند ندیده پدر سوگند...»
 
 «شهید میثم نجفی» متولد 1367 از نیروهای سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ بود. او برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و در جریان عملیات مستشاری به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری در حلب سوریه مجروح می‌شود و به کما می‌رود. اما طولی نمی‌کشد که او هم همچون دیگر اعضای کاروان شهدای مدافع حرم، به سوی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرمی‌کشد.

مطالب مرتبط : شهیدان ، مدافعین حرم