سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

خاطره حمید سبزواری از کشف حجاب در سبزوار

حمید سبزواری، شاعر انقلابی در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان "حال اهل درد" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره اوضاع سبزوار در دوران کشف حجاب رضاخانی می‌گوید:

جریان کشف حجاب را کاملا یادم هست. در این زمان من ۹یا۱۰سال داشتم و فقط می‌دانم که عده‌ای را دعوت کردند در باغ ملی. ما بچه بودیم رفتیم. صدای ساز و آواز می‌آمد و گفتند نمایش می‌دهند و من رفتم پشت در؛ زن‌ها اول با حجاب آنجا رفتند و وقتی که آمدند بیرون، دیدیم که اینها حجاب ندارند. بعضی از آنها یک کلاه سرشان گذاشتند، سرشان را از خجالت داخل آن کردند. برخی از آنها دستشان را به صورتشان می‌گرفتند و از آنجا به سرشان می‌گرفتند؛ با یک وضع بسیار موهنی از آنجا خارج می‌شدند.

گرچه این زنانی را هم که دعوت کردند بیشتر آنها زنان رؤسای ادارات و وابستگان به ادارات دولتی بودند و همچنین چند نفر از تجار معروف سبزوار. مردم که دور این‌ها را گرفته بودند هم نگاه می‌کردند، این‌ها واقعا با یک حالت شرمندگی از جلوی مردم رد می‌شدند.

بعد از فردای آن روز، شروع کردند به گرفتن زن‌های محجبه و دستور این بود که هیچ مردی حق پالتو پوشیدن نداشت. عباها را از دوش مردم برداشتند، پوشش مردم را دستور دادند باید کت و شلوار باشد. پالتو پدر مرا در خیابان قیچی کردند، تکه پایین آن را دستش دادند او به خانه آمد و نشست و گفت: «آدم مرگش برسد بهتر از این است که در این اوضاع زندگی کند.» من یادم می‌آید که این مرد نشست و کلی گریه کرد و بر حال و روز مردم و ستمی که بر مردم می‌رفت.

هیچ‌کس هم جرأت نمی‌کرد حرف بزند، علت هم آن بود که جاسوسان رضاشاه همه جا بودند و بیشتر آن‌ها با اسلام در تضاد بودند و این‌ها در میان خانواده‌ها جاسوسی می‌کردند، عده زیادی از سبزواری‌ها را نیز تبعید کردند که اسامی این‌ها را به‌خاطر ندارم، فقط می‌دانم که عده‌ای را از آن‌جا تبعید کردند، از روحانیون نیز عده‌ای را تبعید کردند.

ای لعنت بر رضاشاه دیکتاتور

این خاطرات را بخوانید و دیگر نگویید حجاب اجباری !

خاطرات کشف حجاب آیت الله واعظ زاده

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب حمید سبزواری

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

خاطرات کشف حجاب

مطالب مرتبط: حجاب و بدحجابی، رضاشاه ، علما و بزرگان

نظرات  (۱)

سلام-

ممنونم از زحمتی که انجام دادین و قابل تقدیر هست.

اگر از دیدگاههای دیگه ای هم به این موضوع نگاه کنید و مطلب بزارید به جذابیت اون افزوده میشه-

مثلا حجاب از دیدگاه علمی/منطقی/فطرت و علوم انسانی و از همه مهمتر شبهاتی را که دشمنان اسلام و انقلاب بیان میکنن مطرح و یک بار برای همیشه از دیدگاه علمی و فقهی و مطابق با نظر مراجع و روحانیت  به او پاسخ داده بشود.این مورد دقیقا در جامعه ما کمبودش احساس میشه.

پاسخ:
سلام علیکم
تشکر از بازدید و نظر شما
کار فرهنگی مستمر است و با یک مطلب و یک نفر اصلاح نمیشود. بلکه هر کس باید در حد توان و شرایط خودش با پیشرفت یک فرهنگ کمک کنه.
خدا کنه همه مردم به اهمیت حجاب پی ببرند و رعایت کنند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی