سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی حجابی اجباری» ثبت شده است

مجازات بی حجابی

بررسی جرم انگاری و مجازات بی حجابی در قرآن و قانون

بی حجابی در قرآن

بدون تردید زن گوهر آفرینش است و عفاف و پاکدامنی او بنیان سعادت جوامع بشری خواهد بود. در حقوق کنونی ایران مطابق با تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی بی حجابی مورد جرم انگاری قرار گرفته است. زنانی که بدون رعایت حجاب شرعی در معابر و اماکن عمومی حاضر شوند، به حبس از ۱۰ روز تا ۲ ماه و یا پرداخت جزای نقدی محکوم می گردند. با تصویب این ماده در سال ۱۳۷۵ هرگونه حضور زنان در انظار و اماکن عمومی، مورد جرم انگاری قرار گرفته و مجازات تعزیری در پی خواهد داشت. مجازات بی حجابی در قرآن از آیات متعددی استنباط می شود. مطابق با آیه ۳۱ سوره مبارکه نور زنان با ایمان می بایست زینت خود را غیر از آنچه به طور طبیعی آشکار است، نمایان نسازند. بر مبنای این آیه زنان مسلمان می بایست مقنعه های خود را بر روی سینه و گردن خویش قرار دهند. همچنین می بایست زیبایی خویش را غیر از اشخاص محرم به آنان مثل پدر، همسر و برادرشان آشکار نسازند.

۱ نظر موافقین ۰ ۱۰ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۲۰
ع . شکیبا---۱۵۲۹

خاطره حمید سبزواری از کشف حجاب در سبزوار

حمید سبزواری، شاعر انقلابی در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان "حال اهل درد" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره اوضاع سبزوار در دوران کشف حجاب رضاخانی می‌گوید:

جریان کشف حجاب را کاملا یادم هست. در این زمان من ۹یا۱۰سال داشتم و فقط می‌دانم که عده‌ای را دعوت کردند در باغ ملی. ما بچه بودیم رفتیم. صدای ساز و آواز می‌آمد و گفتند نمایش می‌دهند و من رفتم پشت در؛ زن‌ها اول با حجاب آنجا رفتند و وقتی که آمدند بیرون، دیدیم که اینها حجاب ندارند. بعضی از آنها یک کلاه سرشان گذاشتند، سرشان را از خجالت داخل آن کردند. برخی از آنها دستشان را به صورتشان می‌گرفتند و از آنجا به سرشان می‌گرفتند؛ با یک وضع بسیار موهنی از آنجا خارج می‌شدند.

گرچه این زنانی را هم که دعوت کردند بیشتر آنها زنان رؤسای ادارات و وابستگان به ادارات دولتی بودند و همچنین چند نفر از تجار معروف سبزوار. مردم که دور این‌ها را گرفته بودند هم نگاه می‌کردند، این‌ها واقعا با یک حالت شرمندگی از جلوی مردم رد می‌شدند.

بعد از فردای آن روز، شروع کردند به گرفتن زن‌های محجبه و دستور این بود که هیچ مردی حق پالتو پوشیدن نداشت. عباها را از دوش مردم برداشتند، پوشش مردم را دستور دادند باید کت و شلوار باشد. پالتو پدر مرا در خیابان قیچی کردند، تکه پایین آن را دستش دادند او به خانه آمد و نشست و گفت: «آدم مرگش برسد بهتر از این است که در این اوضاع زندگی کند.» من یادم می‌آید که این مرد نشست و کلی گریه کرد و بر حال و روز مردم و ستمی که بر مردم می‌رفت.

هیچ‌کس هم جرأت نمی‌کرد حرف بزند، علت هم آن بود که جاسوسان رضاشاه همه جا بودند و بیشتر آن‌ها با اسلام در تضاد بودند و این‌ها در میان خانواده‌ها جاسوسی می‌کردند، عده زیادی از سبزواری‌ها را نیز تبعید کردند که اسامی این‌ها را به‌خاطر ندارم، فقط می‌دانم که عده‌ای را از آن‌جا تبعید کردند، از روحانیون نیز عده‌ای را تبعید کردند.

ای لعنت بر رضاشاه دیکتاتور

این خاطرات را بخوانید و دیگر نگویید حجاب اجباری !

۱ نظر موافقین ۰ ۲۰ تیر ۹۹ ، ۱۱:۱۵
ع . شکیبا---۳۱۴