سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب اجباری» ثبت شده است

کشف حجاب ، طرح انگلیسی رضا قلدر
به بهانه 17 دی، سالروز کشف حجاب به دستور رضاخان؛

مروری کوتاه بر قانون کشف حجاب رضاخان/ اهمیت تاج بندگی زنان در دین اسلام

به دنبال تصویب قانون کشف حجاب در 17 دی 1314 به دستور رضاخان، زنان و دختران ایرانی از داشتن حجاب اسلامی منع شدند.

سالروز منع حجاب به دستور رضا خان/ کار نشود (17 دی) به دنبال تصویب قانون کشف حجاب در 17 دی 1314، به دستور رضاخان، زنان و دختران ایرانی از داشتن حجاب اسلامی منع شدند؛ بانوان معتقدی که اهتمام فراوانی به حفظ حجاب اسلامی خود داشتند، در پی این دستور، حاظر به کشف حجاب خود نشدند و علما نیز اعتراضات فراوانی نسبت به این دستور، داشتند.

کشف حجاب چه بود؟

کشف حجاب، واقعه‌ای‌ که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاست‌های رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ آغاز شده بود. این سیاست‌ها واکنش‌هایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.

سفر رضاخان به ترکیه

۰ نظر موافقین ۲ ۱۷ دی ۰۱ ، ۰۰:۵۹
ع . شکیبا---۷۱۱

خاطره حمید سبزواری از کشف حجاب در سبزوار

حمید سبزواری، شاعر انقلابی در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان "حال اهل درد" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره اوضاع سبزوار در دوران کشف حجاب رضاخانی می‌گوید:

جریان کشف حجاب را کاملا یادم هست. در این زمان من ۹یا۱۰سال داشتم و فقط می‌دانم که عده‌ای را دعوت کردند در باغ ملی. ما بچه بودیم رفتیم. صدای ساز و آواز می‌آمد و گفتند نمایش می‌دهند و من رفتم پشت در؛ زن‌ها اول با حجاب آنجا رفتند و وقتی که آمدند بیرون، دیدیم که اینها حجاب ندارند. بعضی از آنها یک کلاه سرشان گذاشتند، سرشان را از خجالت داخل آن کردند. برخی از آنها دستشان را به صورتشان می‌گرفتند و از آنجا به سرشان می‌گرفتند؛ با یک وضع بسیار موهنی از آنجا خارج می‌شدند.

گرچه این زنانی را هم که دعوت کردند بیشتر آنها زنان رؤسای ادارات و وابستگان به ادارات دولتی بودند و همچنین چند نفر از تجار معروف سبزوار. مردم که دور این‌ها را گرفته بودند هم نگاه می‌کردند، این‌ها واقعا با یک حالت شرمندگی از جلوی مردم رد می‌شدند.

بعد از فردای آن روز، شروع کردند به گرفتن زن‌های محجبه و دستور این بود که هیچ مردی حق پالتو پوشیدن نداشت. عباها را از دوش مردم برداشتند، پوشش مردم را دستور دادند باید کت و شلوار باشد. پالتو پدر مرا در خیابان قیچی کردند، تکه پایین آن را دستش دادند او به خانه آمد و نشست و گفت: «آدم مرگش برسد بهتر از این است که در این اوضاع زندگی کند.» من یادم می‌آید که این مرد نشست و کلی گریه کرد و بر حال و روز مردم و ستمی که بر مردم می‌رفت.

هیچ‌کس هم جرأت نمی‌کرد حرف بزند، علت هم آن بود که جاسوسان رضاشاه همه جا بودند و بیشتر آن‌ها با اسلام در تضاد بودند و این‌ها در میان خانواده‌ها جاسوسی می‌کردند، عده زیادی از سبزواری‌ها را نیز تبعید کردند که اسامی این‌ها را به‌خاطر ندارم، فقط می‌دانم که عده‌ای را از آن‌جا تبعید کردند، از روحانیون نیز عده‌ای را تبعید کردند.

ای لعنت بر رضاشاه دیکتاتور

این خاطرات را بخوانید و دیگر نگویید حجاب اجباری !

۱ نظر موافقین ۰ ۲۰ تیر ۹۹ ، ۱۱:۱۵
ع . شکیبا---۳۱۲

صحبت‌های تکان‌دهنده دختری پشیمان از ازدواج سفید/ تانیا: اصلا فکر نمی‌کردم با سوء استفاده‌هایش زندگی‌ام این همه سیاه شود!

وقتی فهمیدند با کسی رابطه دارم، پدرم یک هفته با من حرف نزد بعد هم که به حرف آمد گفت:«دیگه اسممو نیار» اما مادرم همه جوره بحث را بالا کشید.

 به گزارش جهان نیوز، بعضی زخم‌ها را هر زمان که بشکافی باز چرکش بیرون می‌ریزد، عفونتش به همه جا می‌پاشد و دوباره همه‌چیز مثل روز اول می‌شود. انگار نه انگار که سالها از آن گذشته‌است. برای همین «تانیا» بریده بریده حرف می‌زند. برای گفتن بعضی جمله‌ها نفس عمیق می‌کشد. یک جایی زیر پوستش لابه‌لای استخوان‌هایش تیر می‌کشد. وقتی می‌پرسم مگر نمی‌گویی اولش همه چیز خوب بود،  پس چرا آنقدر زود همه چیز خراب شد؟ وقتی از ارتباطش می‌پرسم و او می‌گوید که فکر می‌کند از او سوء‌استفاده شده، نفس عمیق می‌کشد، کم می‌آورد و صریح می‌گوید:«می‌شود دیگر در این باره حرف نزنیم؟ واقعا حالم دارد به هم می‌خورد.» تانیا یکی از دختران این شهر است که دانشجوی خوب دانشگاهش بوده. معماری خوانده، در مقطع ارشد شرکت کرده، سه ترم خوانده اما زندگی ناچارش کرده که انصراف بدهد. یکی از دختران این شهر که از شهری دیگر به تهران آمده و قرار بوده حسابی زندگی کند. به سبک و سیاق چیزی که فکر می‌کرده همان‌قدر رمانتیک و عاشقانه، شبیه فیلم‌های هالیوودی موردعلاقه‌اش اما حالا توی تنهاییش سیر می‌کند با زخم‌هایی که وقتی درباره‌اش حرف می‌زند دوباره چرک می‌کند و دوباره عفونتش به همه جا می‌پاشد.


سراغ تانیا که این روزها در یک آرایشگاه زنانه کار می‌کند و می‌گوید دیگر به هیچ کسی اعتماد ندارد، رفته‌ایم. روایت زندگی تلخ این دختر ۲۸ ساله را در ادامه می‌خوانید.
 
اجازه نداشتم با دوستانم بیرون بروم
کرمانشاه به دنیا آمدم. سال ۱۳۷۰. خانواده مذهبی نداشتم اما سنتی بودند. ساعت ورود و خروجم برایشان خیلی مهم بود. برایشان که نه برای مادرم مهم بود. پدرم کاری با من نداشت. میدان تره‌بار کار می‌کرد و همین الان هم اگر از او سن و سالم را بپرسید دقیق نمی‌داند. خیلی این چیزها برایش مهم نبود. حتی پول تو جیبی من هم با مادرم بود. اصلا اختیار همه چیز با مادرم بود. باید سر ساعت و دقیقه می‌رفتم و می‌آمدم. ثانیه‌ای این‌ور و آن‌ور می‌شد با مادرم برنامه داشتیم. یعنی من قبل از تاریکی هوا باید هرطور که شده خانه می‌رسیدم. گاهی مادرم آنقدر سفت و سخت می‌گرفت که خودش مرا دانشگاه می‌برد و خودش مرا بر می‌گرداند. خیلی اذیت می‌شدم. سخت بود. آدم گاهی دلش می‌خواهد بعد از کلاس با دوستهایش برود بیرون، چیزی بخورد. تفریحی بکند اما این اجازه را نداشتم. برای همین مجبور شدم از کلاس‌های دانشگاهم بزنم که بتوانم حداقل کمی با دوستانم بیرون بروم. برای این کار دلیل هم داشت مدام می‌گفت جامعه بد است و ممکن است تو هم بد شوی!
 
خاله‌ام مرا تحریک به رفتن از خانه پدرم کرد

۲ نظر موافقین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۰
ع . شکیبا---۳۴۹

جایگاه حجاب و عفاف از دیدگاه امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری

 

جایگاه حجاب و عفاف از دیدگاه امام خمینی (ره)

مقام زن مقام والاست؛ عالى رتبه هستند، ما مى خواهیم زن به مقام والاى انسانیَّت خودش باشد نه ملعبه (بازیچه) در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد. زن ها گمان نکنند که این مقام زن است که باید «بزک» کرده بیرون بروند، با سرِ باز و لخت بیرون بروند! این مقام زن نیست؛ این «عروسک بازى»  است نه زن. زن باید شجاع باشد، زن باید در مقدَّرات مملکت دخالت کند. زن آدم ساز است؛ زن «مربِّى» جامعه است. 

"صحیفه امام،  ج 6، ص 301 - 300"

 جایگاه "حجاب و عفاف" ازدیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای"مدّظله العالی"                        

به نظر ما، بحث هایی که در باب «پوشش زن» می شود، بحث های خوبی است که انجام می گیرد، منتهی باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه های مربوط به «پوشش زن» از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد، اگر متأثر آز آن شد، خراب خواهد شد.

مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که «حجاب» داشته باشیم،اما «چادر» نباشد این فکر غلطی است نه اینکه من بخواهم بگویم: «چادر»، نوع منحصر است، نه، من می گویم: «چادر» بهترین نوع «حجاب» است؛ یک نشانة ملی ماست. هیچ اشکالی هم ندارد،هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد.حجاب

اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می تواند «چادر» باشد وهمان طور که عرض کردم «چادر» بهترین نوع «حجاب» است. البته می توان «محجّبه» بود و «چادر» هم نداشت؛ منتهی همینجا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضی ها از «چادر» فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتهی از «چادر» که فرارمی کنند، به آن «حجاب واقعی» بدون چادر هم رو نمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد!  شما خیال کرده اید؛ که اگر ما «چادر» را کنار گذاشتیم، فرضاً آن «مقنعة» کذایی و آن لباس های« وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ» و همان هایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می دارند؟ نه،آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد.

 «بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای فرهنگی،اجتماعی زنان؛جمعی از زنان پزشک متخصص و مسئولان اولین کنگره حجاب اسلامی به مناسبت میلاد حضرت فاطمة (س) ۰۴/۱۰/۱۳۷۰»

همه مطالب مرتبط با حجاب و بدحجابی

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۷
ع . شکیبا---۶۵۶