سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان

پنجشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ ق.ظ

حق با علی است


پرسش: نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر، عمر و عثمان چگونه بوده ، از طرف چه کسی انتخاب شده‌اند و آیا در قرآن و حدیث دلیلی که به خلافت ایشان اشاره بکند وجود دارد یا نه؟

پاسخ:

نحوه به خلافت رسیدن سه خلیفه اول

← الف. خلافت ابوبکر
بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در‌حالی‌که حضرت علی علیه‌السلام هنوز از غسل و تکفین جسد مطهر پیغمبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فارغ نشده بود، عده‌ای از مسلمانان در سقیفه بنی‌ساعده جمع شده و مشغول انتخاب خلیفه شدند.
پس از نزاع و درگیری شدید بین مهاجر و انصار سرانجام امر خلافت خاتمه یافت و کار خلافت بر ابوبکر قرار گرفت.

← ب. خلافت عمر
ابوبکر پس از دوسال و چند ماه خلافت، رنجور و بیمار شد و به پاس زحماتی که عمر در مورد تثبیت خلافت او متحمل شده بود، او نیز زمینه را برای خلافت عمر بعد از خود آماده کرد و مخالفان را نیز قانع نمود؛ جمعی از صحابه را به حضور طلبید و عمر را در حضور آنها به جانشینی خود منصوب نمود و در روز وفات ابوبکر عمر به مسند خلافت نشست یعنی در سال ۱۳ هجری قمری و پس از دفن ابوبکر عمر به مسجد رفت و مردم را از خلافت خود آگاه ساخته و از آنها بیعت گرفت.
خلافت عمر ده سال و شش ماه طول کشید و در این مدت دائماً با دو کشور بزرگ ایران و روم در حال جنگ بود.

← ج. خلافت عثمان
عمر پس از زخمی شدن و در لحظات آخر زندگی خود، برای انتخاب خلیفه بعد از خود شش نفر را به حضور طلبید و موضوع خلافت را به‌صورت شورا میان آنها محدود نمود.

← اعضای شورا
این شش نفر عبارت بودند از: علی علیه‌السلام، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، عثمان و سعد وقاص.
آن‌گاه ابوطلحه انصاری را با پنجاه نفر از انصار دستور داد که پشت در خانه‌ای که در آن‌جا اعضای شورا بحث و گفت‌وگو می‌کنند ایستاده و منتظر اقدامات آنها باشد، اگر پس از خاتمه سه روز، پنج نفر به انتخاب یکی از آن شش تن موافق شدند و یکی مخالفت کرد گردن نفر مخالف را بزند و اگر چهار نفر از آنها به یک نفر رأی موافق دهند و دو نفر مخالفت کنند، سر آن دو نفر را با شمشیر جدا کنند و اگر برای انتخاب یکی از آنان هر دو طرف ( موافق و مخالف ) مساوی شدند، نظر آن سه نفر که عبد‌الرحمن بن عوف جزو آنهاست، صائب بوده و سه نفر دیگر را در صورت مخالفت گردن بزنند و اگر پس از خاتمه سه روز، رأی آنها به چیزی تعلق نگرفت و همه با یک‌دیگر مخالفت کردند، هر شش تن را گردن بزنند و سپس مسلمین برای خود خلیفه‌ای انتخاب نمایند.

←← علت انتخاب اعضای شورا
عمر علت انتخاب شش تن اعضای شورا را چنین اظهار نمود که چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله موقع رحلت از این شش نفر راضی بود، من هم خلافت را میان آنها به‌صورت شورا قرار می‌دهم که یکی را از میان خود برای این کار انتخاب کنند.
پس از سه روز از قتل عمر هر شش نفر در منزل عایشه جمع شده و به بحث پرداختند. در این میان طلحه حق خود را به عثمان واگذار کرد و زبیر نیز رأی خود را به علی ـ علیه‌السلام ـ داد و سعد وقاص هم حق خود را به عبد‌الرحمن واگذار نمود.

← رأی نهایی
عبدالرحمن مردم را در مسجد پیغمبر جمع نمود تا در حضور مهاجر و انصار رأی خود را اعلام کند. او اول به طرف علی ـ علیه‌السلام ـ رفت و برای حضرت شرط گذاشت که طبق دستور خدا و سنت پیغمبر و روش شیخین حکومت کند؛ ولی حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ شرط او را نپذیرفت و فرمود: من به دستور الهی و سنت پیغمبر و روش خودم که همان رضای خدا و سنت پیغمبر است رفتار می‌کنم نه به روش دیگران. بعد همان جمله را عبدالرحمن به عثمان گفت و او قبول کرد و بانگ زد: سوگند می‌خورم که جز طریق شیخین به راهی نروم و از روش آنها منحرف نشوم.
عبدالرحمن دست بیعت به دست عثمان داد و او را به خلافت تبریک گفت و بنی امیه هم دسته دسته بیعت کردند.

←شیوه حکومت عثمان
عثمان پس از خلافت، دارایی بیت‌المال را میان خویشاوندان خود به مصرف رسانید و حکام و فرمان‌داران را بدون توجه به صلاحیت آنان از خاندان خویش انتخاب نمود. مردم شهرستان‌ها از دست حکام عثمان به ستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را به اصحاب پیغمبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و حتی به خود عثمان نمودند ولی این شکایت‌ها مؤثر نبود. سرانجام مردم و اصحاب پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خشمگین شده و تصمیم گرفتند که اول او را نصیحت کنند و سپس اگر مؤثر واقع نشد او را برکنار نمایند و چون به سخن آنان ترتیب اثر نداد، شورش و انقلاب بر ضد حکومت وی به وجود آمد و منجر به قتل او در سال ۳۵ هجری قمری شد و سپس مردم با علی ـ علیه‌السلام ـ به‌عنوان خلافت بیعت کردند. [۱] [۲]

خلافت خلفا در قرآن
آیه و حدیثی که دلالت و اشاره به بر حق بودن خلافت این سه خلیفه داشته باشد، وجود ندارد. البته چون خلافت در نظر اهل سنت به معنای جانشینی پیامبر در امور زمام‌داری سیاسی و دنیوی، منحصر می‌شود، [۳] به همین جهت برای خلافت این سه خلیفه به آیه و حدیثی استدلال نمی‌کنند.

پانویس
۱. ↑ با استفاده از کتاب‌های: تاریخ یعقوبی، ج ۲، صفحات ۱۵۰ و ۱۵۱ و ۱۶۵، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ هق.
۲. ↑ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، از ص ۷۳تا ۸۱، مؤسسه تحقیقاتی امام صادق ( علیه السلام )، قم، چاپ ششم، ۱۳۷۶ هش؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، خطبه شقشقیه.
۳. ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۶۵ و ۳۶۶، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران؛ ابن خلدون می‌گوید: خلافت، یعنی نیابت از صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست دنیا. به همین اعتبار خلافت و امامت گفته می‌شود و متصدی آن مقام را خلیفه و امام می‌گویند.

منبع: ویکی پرسش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی