سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۸۲ مطلب با موضوع «اهل بیت (ع)» ثبت شده است

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ابوحامد محمد غزالی (450 ـ 505 ه‍جری قمری) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی به دلیل ضدیت با تفکر عقل‌گرای شیعه از محبوبیت و جایگاه مردمی برخوردار نیست. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی و ریحانة الادب، ج 4، ص 237)

اخیرا کتابی با عنوان «حیات فکری غزالی» نوشته مهدی کمپانی‌زارع منتشر شده است که علاوه بر تصحیح و ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» غزالی، نقد آرای این متفکر را به ویژه درباره تشیع در بر می‌گیرد. با کمپانی زارع درباره این کتاب و غزالی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید.

نظر دینانی درباره غزالی اشتباه است/ غزالی کمر به قتل ایرانیان بست

* ابتدا اندکی درباره کتابتان توضیح دهید.

ـ در این اثر علاوه بر ترجمه و توضیح رساله «المنقذ من الضلال» متن عربی آن را نیز با استفاده از نسخه‌هایی مانند سفینه تبریز تصحیح کردم. این اثر مهم تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است، اما غیر از ترجمه عبدالحسین زرین‌کوب، سایر ترجمه‌ها از متن و محتوای کتاب دور بوده‌اند و به همین دلیل احساس کردم که مخاطبان کمتری می‌توانند از طریق این ترجمه‌ها با کتاب ارتباط برقرار کنند. از همین رو تصمیم به ترجمه آن گرفتم و بخش‌هایی از محتوای آن را که محل بحث بود، نقد کردم.

* با وجودی که غزالی جزو آن دسته از اندیشمندانی است که شیعیان نمی‌توانند با او کنار بیایند، اما باز هم کم و بیش تحقیقات زیادی درباره وی در کشورمان انجام می‌شود...

ـ چون غزالی یکی از چهار یا پنج شخصیت تاثیرگذار در جهان اسلام است و شیعیان نیز علاوه بر اهل سنت به وی توجه داشته‌اند. او البته در تسنن جزو یکی از دو شخصیت مورد توجه محسوب می‌شود، اما در تشیع نیز همیشه نظریاتش محل بحث بوده است و عده‌ای از نویسندگان و علمای شیعی توجه بسیار خاصی به وی داشتند، از جمله فیض کاشانی که کتاب هشت جلدی «المحجة البیضاء» وی در واقع بررسی «احیاء علوم الدین» غزالی است. با بررسی‌هایی که در آثار فیض کاشانی انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که بیشتر دیدگاه‌های او در مباحث فقهی و تصوف از غزالی متأثر است.

آیا غزالی نسبت به زبان فارسی بی‌اعتنا بود؟

 

* عدم محبوبیت غزالی در بین اهل تشیع تنها به دلیل آرای ضدشیعی اوست یا دلیل دیگری هم می‌توان برای آن قائل شد؟

ـ این موضوع را کاملاً در کتابم توضیح داده‌ام. عده‌ای به اشتباه گمان کردند غزالی به دلیل این‌که به زبان فارسی اعتنایی نداشت در ایران محبوب نیست.  آنچه غزالی را بیش از همه در میان ایرانیان و شیعیان مغضوب کرده، این است که او عمیقاً با دستگاه خلافت دست‌کم در یک دوره‌ای از عمرش همراه شد و علیه اسماعیلیه و طیف‌های دیگری از ایرانیان مواجه و درگیر شد، به‌گونه‌ای که فتواهای شدیدی علیه آن‌ها داد و کمر به قتل آن‌ها بست.

همان طور که در کتابم شرح داده‌ام، غزالی با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشت. یکی از نمونه‌های این عداوت کتاب «فضائح الباطنیه» اوست یا در «احیاء علوم الدین» غزالی نیز می‌بینیم که وی به نظریه‌های شیعه به ویژه نظریه امامت معصوم می‌تازد و آن را نادرست می‌داند.

همراهی غزالی با عباسیان به قتل شیعیان منجر شد

به نظر می‌آید که در جهان تشیع غزالی همیشه محل نقد بوده است و دلیل بی‌مهری شیعیان به او نیز موضع او نسبت به شیعه و امامت معصوم است. اما دلیل این عداوت غزالی را می‌توان در همراه شدن وی با دستگاه خلافت و تلاش وی برای مشروعیت بخشیدن به این دستگاه دانست. در همین راستا غزالی از نظریه‌هایی که به دستگاه خلافت عباسی مشروعیت می‌بخشید، دفاع می‌کرد و با نظریه‌های مخالف خلافت مقابله می‌کرد.

نکته اینجاست که غزالی با موضعی که در قبال شیعیان در پیش گرفت، راه را برای دیگراندیش‌ستیزی در جهان اسلام هموار کرد. تمام افرادی که در دستگاه قدرت نبودند ـ به ویژه شیعیان باطنیه و اسماعیلیه ـ در دایره تکفیر غزالی قرار می‌گرفتند. همین مسئله باعث شد که وی در میان شیعیان محبوبیتی نداشته باشد.

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1391/07/05/13910705000501_PhotoL.jpg

غزالی درباره شیعیان دچار مبالغه شده است

 

* چه شد که از میان کتاب‌های غزالی «المنقذ من الضلال» را انتخاب کردید؟

ـ این رساله مهم‌ترین اثر غزالی از حیث بیان سیر فکری اوست. از نظر من شاید هیچ کتابی از بین آثار تمامی متفکران اسلامی، تا این اندازه عمیق و دقیق، سیر حیات فکری نویسنده‌اش را تشریح نکرده است. از کجا آغاز کردم، به کجا رفتم، به چه می‌اندیشیدم و نمی‌اندیشیدم، در چه دوره‌ای با چه امری موافق یا مخالف بودم، مسائلی است که غزالی درباره خود در این کتاب شرح می‌دهد. دست‌کم در فرهنگ خودمان متفکری را نمی‌شناسم که این قدر دقیق سیر فکری خودش را بیان کرده باشد.

نکته جالب توجه این است که غزالی در هر باب از این رساله کوچک، اصلی‌ترین اندیشه‌هایش را مطرح کرده است و از همین رو این اثر مدخل مناسبی برای افرادی محسوب میشود که می‌خواهند وجوه اندیشه غزالی را بشناسند. البته به نظر من غزالی در بخش‌هایی از این اثر به ویژه درباره شیعه و باطنیه دچار مبالغه می‌شود و به نقد احتیاج دارد. به همین دلیل علاوه بر ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» مقالاتی را به کتاب «حیات فکری غزالی» الحاق کردم که به نقدهای او علیه شیعه و باطنیه پاسخ می‌دهد.

 

* چقدر سعی کردید که خود شما در نقد غزالی دچار مبالغه و تعصب شیعی نشوید؟

ـ نقدهای من بر رساله «المنقذ من الضلال» نقدهای روشی است. البته در این اثر نقدهای محتوایی نیز داشته‌ام، اما بیشترین توجهم بر روش غزالی در نقد و مواجهه با متکلمان و فلاسفه باطنیه بوده است و به گونه‌ای شیوه‌ام را در نقد انتخاب کردم که دچار تعصب نشوم.

غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است

* حال از نقدهای علمی و دور از غرض شما بر غزالی چه حاصل شده است؟

ـ غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است، موضوعی که عین‌القضات نیز به آن اشاره می‌کند. به نظر می‌آید غزالی چه از نظر منطقی و چه علمی روش خوبی در مواجهه با دیگران در پیش نگرفت. او سخنان دیگران را بسیار خوب تقریر می‌کند نه این‌که آن را از منابع معتبر استخراج کند. او از قدرت زبانش برای تخریب فکری طرف مقابل خودش استفاده می‌کرد و خود نیز به خوبی از این ویژگی‌اش آگاه بود و در چند جای رساله «المنقذ من الضلال» به آن اشاره کرد.

غزالی در نقد شیعه از منابع دست چندم استفاده می‌کرد

غزالی از منابع دست اول استفاده نمی‌کرد، اما مدعی می‌شود که در نقد و بررسی عقاید شیعی تمام آثار دست اول شیعیان را خوانده و به منابع دشمنان شیعه مراجعه نکرده است، در حالی که با تحقیق در سخنانش متوجه می‌شویم که او از منابع دست چندم و به ویژه از منابع دشمنان شیعیان استفاده کرده است. در این کتاب ذکر کرده‌ام که منابع اصلی او در مواجهه با شیعیان چه بوده است.

من در مواجهه با غزالی نقد روشی را برگزیدم و مغالطاتی را که او مدام مرتکب آن‌ها می‌شد با ذکر نام و نمونه مغالطات نشان داده‌ام. او مهم‌ترین مغالطات را در مقام نقد و اثبات مرتکب شده است و مغالطات نشان می‌دهند که غزالی در نقد دیگران روش مناسبی را اتخاذ نکرده است.

غزالی منتقد روش‌مندی نبود

غزالی در بخشی از رساله‌اش سخن نادرستی درباره حضرت علی(ع) بیان می‌کند. من در نقد این نظر وی توضیح داده‌ام که این اختلاف اگر هم وجود داشته باشد، سبب تشخیص و تمایز حق از باطل شده است و اختلافی نیست که وجهی منفی برای آن قایل شویم. غزالی هر جا که به شیعه و باطنیه می‌رسد، عقل قوی، دقیق، نقاد و تیزبینش کند می‌شود. نمی‌دانم چشم او را غرضی یا مرضی فراگرفته بود که اجازه نمی‌داد در این باره واقع‌بین باشد. غزالی روش نقد را نمی‌دانست، در حالی که هر نقدی باید روش و مقرراتی داشته باشد که غزالی هیچ یک از آن‌ها را رعایت نمی‌کرد، زیرا منتقد روش‌مندی نبود.

به گزارش فارس، چاپ نخست کتاب «حیات فکری غزالی، تصحیح، ترجمه، تحلیل و نقد رساله المنقذ من الضلال» با شمارگان 2000 نسخه، 181 صفحه و به بهای 55 هزار ریال از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.

منبع: فارس

مطلب مرتبط:

مبانی شیعه عقلانی است ، شیعه دارای تفکر عقلانی است

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۳ نظر موافقین ۲ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۸۶۷

https://media.hawzahnews.com/old/fa/Original/1394/05/21/IMG19182906.jpg

رهروان ولایت ـ عقل موهبتی الهی است و به بدون هیچ اغراق و یک جانبه نگری باید بگوییم تنها مکتبی که دیدگاه منحصر به فردی در مورد عقل داشته و زاویه های آن را مشخص کرده، دین اسلام و مذهب تشیع است.
مع الاسف با وجود این معدن عظیم و این زبان مشترک بین نوع بشر برای تبیین ارزشهای دینی، همیشه موضوع عقلانیت شیعه مغفول مانده و در مورد آن، کمتر سخن گفته شده است. قریب 50 مرتبه در قرآن ریشه و کلمه «عقل» بکار برده شده است  به گونه ای که در کلام خداوند، انسان بی تعقل در رده بدترین و پایین ترین موجودات به شمار آمده است: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» (انفال/۲۲)

در کتاب شریف کافی مرحوم کلینی(رحمه الله) که از جمله کتب معتبر شیعه است بابی تحت عنوان «عقل و جهل» وجود دارد که در آن، زوایای مختلف عقل را عنوان کرده است. بدون شک، دینی که اینگونه از عقل و عقلانیت دفاع می‌کند، پایه های محکمی برگرفته از عقل دارد و مبانی آن با عقل نوع بشر، همسو و هماهنگ است.
در کدام دین و مذهبی عدم تعقل مذمت شده است؟ این در حالی است که در آیات متعدد قرآن کریم خطاب «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» موج میزند. عقل در میان همه افراد بشر ودیعه گذاشته شده و ما می‌توانیم بر اساس همین موضوع با تمام دنیا تعامل داشته باشیم.

حضرت صادق(علیه السلام) که بنیانگذار فقه شیعه برگرفته از عقلانیت است در حدیثی خطاب به هشام جایگاه عقل را مشخص نموده و فرمودند: ای هشام همانا برای مردم دو فرستاده و حجّیت از طرف خدای متعال است یکی حجّت ظاهری و دیگری حجّت باطنی امّا حجّت ظاهری که انبیاء و ائمه(علیم السلام) هستند و حجّت و دلیل باطنی عقل است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. [1]

کاربرد عقل در حوزه معارف شیعی تا آنجاست که در مسائل اعتقادی و گزاره های مربوط به آن، باید با قدرت استدلال همراه باشد و در حوزه مسائل عملی و فرعی و فقهی، عقل از منابع استنباط و اجتهاد قلمداد شده است؛ منابع استنباط احکام الهی در مذهب شیعه قرآن و سنت و عقل و اجماع می‌باشد که این موضوع جایگاه عقل را بیش از پیش پررنگ می‌نماید و فقه شیعه را در طول هزار و اندی سال به یک فقهی پویا تبدیل کرده که گذر زمان و اعصار هرگز او را پوسیده و منزوی نمی‌کند، بلکه همواره در تمام تاریخ در بطن جامعه سرزنده و شاداب گره گشای کار خلق بوده است.
در کنار دو حوزه فقه و کلام، حوزه فلسفه را شاهدیم که عقلانیت عالمان و حکیمان شیعی کم از فیلسوفان یونان نیست؛ چه بزرگانی چون ابن سینا را شارح افکار ارسطو بدانیم و یا مبتکر مسائل بزرگ فلسفی! از سوی دیگر، عقلانیت شیعی در حوزه اندیشه سیاسی نیز نمود یافت. در فلسفه سیاسی فارابی هرگاه از رئیس مدینه فاضله سخن به میان آید، شرایطی که بر می شمرد به امامت به نحوی که در تشیع مطرح است، سخن می گوید.

کمترین تأملی در برخی منابع دینی ادیان دیگر؛ مثل تورات و انجیل و... و بررسی جایگاه عقل در این منابع و مقایسه آن با منابع شیعه برای  عقلانی بودن مذهب شیعه کفایت می‌کند.
این ادعا نه از سر تعصب و یک جانیه نگری است بلکه برگرفته از واقعیتی است که بر هر انسان منصف و بی غرضی با اندکی تتبعی هویدا می‌گردد. همچنانکه خود قرآن می‌فرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/242]

اوضاع از هم پاشیده و سردرگمی که در قرون اخیر دامن غرب را گرفته خصوصاً در قرن هجدهم میلادی که با رنسانس مصادف بود نشان از تهی بودن قالب گزاره های دینی از عقلانیت و جوابگو نبودن در عرصه های مختلف دنیای مدرنیته است.
امّا در مذهب شیعه ارزشهای دینی بر مبنای حسن و قبح عقلی که مورد قبول نوع بشر است تنقیح می گردند. ظرفیت تفقه شیعه پاسخگوی مسائل فردی و مسائل مستحدثه می‌‏باشد و با فلسفه اعتقادات را تمام می‏‌کند و برمبنای عقل عمل هم پاسخگوی مسائل اخلاقی جامعه است. در عین عقلانی بودن هرگز از حوزه احساسات و عواطف خارج نشده و جلوه ای از رحمت بی انتهای الهی در تمام احکام و مسائل دینی ساری و جاری است.

آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود، گواه روشنی بر این مطلب است.

گرایش نوع بشر به سمت اخلاق سکولار و روی گردانی از دین در پاره ای اوقات بخاطر عقلانی نبودن مبانی دینی است بدون شک اگر از قالب و موضوع عقلانیت در مورد دین سخن به میان آید، هر عقل سلیمی آن را خواهد پذیرفت زیرا عقلانیت با فطرت هر انسانی عجین شده و اگر زبانِ سَرْ انکار دین کند، بدون شک، زبانِ فطرت، اعتراف به حقانیت دینی که عقلانی باشد خواهد کرد همچنانکه خدای متعال می‌فرماید: «پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‌‏دانند»! [روم/30]، [2]

مبانی کلامی، فلسفی و فقهی شیعه که بر گرفته از عقل محض و اندیشه ناب است، زبان مشترکی است که با آن می توان قاطبه بشریت را با این زبان مشترک، به دین حق گرایش داد.

شاید برای ما که با این دین بزرگ شدیم باور این موضوع کمی غیر طبیعی باشد، امّا برای کسی که تازه به دین اسلام مشرف شده بسیار شگفت انگیز خواهد بود، وجود دینی که تک تک مسائل و احکام آن برگرفته از عقل و منطق و هماهنگ با آن است.

  --------------------------------------
پی نوشت:
[1]. ...یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ...(الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏1 / 16 / کتاب العقل و الجهل ..... ص : 10)
[2]. قرآن کریم: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»

نقد تفکرات ابوحامد محمد غزالی در کتاب حیات فکری غزالی

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۱ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۱۰۴۹
 دعای اللهم اصلح عبدک و خلیفتک

(بسم الله الرحمن الرحیم)

 

دعای امام رضــــا(ع) برای ظهور امام زمان(عج)


امام علیّ‌بن موسی الرضا(ع)، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود، یعنی قنوت نماز ظهر جمعه، سرود بی‌قراری و انتظار سر می‌دهند و برای فرج و ظهور آن بزرگوار این‌گونه دعا می‌کنند:

«اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلیفَتَکَ، بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبِیائَکَ وَ رُسُلَکَ، وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ، وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ، وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً، یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ،وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً، یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاتَجْعَلْ لِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلی وَ لِیِّکَ سُلْطاناً، وَ ائْذَنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوّ ِکَ وَعَدُوِّه، وَ اجْعَلْنی مِن اَنْصارِهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شیْ ءٍ قَدیر؛

 بارالها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (امام مهدی(عج) را اصلاح فرما؛ همان‌گونه که کار پیامبر و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش، با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما. دیده‌بانانی از پیش‌رو و پشت سر همراه وی گردان تا از هر بدی، نگاهش دارند. ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز، که او تو را می‌پرستد و هیچ چیز را همتا و همانند تو نمی‌داند، پس برای هیچ‌یک از آفریدگانت، برتری و چیرگی نسبت به ولیّ خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاران او به شمار آور! که همانا تو بر هر کاری توانایی.»

 دعای اللهم اصلح 2

با توجّه به مضــامین زیبای فوق، روشــن می‌گردد که چگونه امـام هشتم(ع) عــالی‌ترین و بلندترین زمزمه‌های محبّت را با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری می‌سازند که هم محبوب خود را معرفی می‌نمایند و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارند و از خدا می‌خواهند تا بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی می‌کنند تا بدین وسیله، ارتباط معنوی و عاطفی خود را به آن بزرگوار ابراز فرمایند.

 

http://armanemahdaviyat.ir/wp-content/uploads/YA-MAHDI.jpg

----------------------------------------

http://s2.picofile.com/file/7615441284/ghasemiyon003m.jpg

 

 

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان اهل بیت (ع) امام زمان (عج) و انتظار ظهور دعاها و ذکرها
۰ نظر موافقین ۱ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۸
ع . شکیبا---۱۹۲۲

داستان توسل به حضرت زینب (س)

 http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1393/12/3/2996258_576.jpg

حضرت زینب علیهاالسلام

سرت را پایین مى‏ اندازى، طاقت این که سر بلند کنى و به چشمان مادر خیره شوى را ندارى. نگاهت را به گوشه تاقچه روى عکس پدر، که خیره نگاهت مى‏ کند، ثابت مى‏ کنى؛ این روزها عجیب دلِ گرفته‏ اى دارى!

هنوز نتوانسته‏ اى باور کنى که براى همیشه، خانه‎نشین شده ‏اى. وقتى یادت مى‏ آید که درس و مدرسه را براى همیشه مى‏ خواهى ترک کنى، دلت مى‏ سوزد. احساس مى‏ کنى از نوک پا تا سرت تیر مى‏ کشد و اندوهى عمیق تو را از بودن، پشیمان مى ‏کند.

ـ فوزیه، دخترم! اینقدر به خودت فشار نیار، من تحمّل غصّه‏ هاى تو را ندارم.

نگاهت را بر مى‏ گردانى؛ به گوشه اتاق که مادر نشسته خیره مى ‏شوى؛ یک لحظه آرزو مى‏ کنى کاش پاهایت رمقى در خود داشت و مى‏ توانستى بلند شوى، مى‏ دویدى و مادر را در آغوش مى‏ کشیدى!

آب دهانت را قورت مى‏دهى. بغضى سنگین، گلویت را مى ‏فشارد. مى ‏خواهى چیزى به مادر بگویى؛ مى‏ خواهى چیزى بگویى و درد مادر را کمى تسکین دهى. زبان در دهانت نمى‏ چرخد. پرده اشک جلوى چشمانت را مى‏ گیرد و چهره شکسته و خسته مادر را تار مى ‏بینى.

موضوعات: مذهبی سبک زندگی اهل بیت (ع)
۹ نظر موافقین ۴ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۰۲:۰۰
ع . شکیبا---۱۴۵۹

آیا بوسیدن ضریح اولیاء خدا، شرک است؟

http://www.negahmedia.ir/assets/uploads/preview/68112.jpg

-  خدا رحمت کند علامه سید شرف الدین جبل عاملی،صاحب کتاب المراجعات را ،ایشان یک بار به مکه مشرف می شوند. پادشاه عربستان هرساله در ایام حج، یک مهمانی با شکوه با حضور علمای تمامی مذاهب برگزار می کرد در آن سال ،ایشان هم به عنوان عالم بزرگ شیعی ،به آن مجلس دعوت می شود.علامه هنگامی که وارد می شود،قرآنی را به شاه عربستان هدیه می کند، شاه نیز قرآن را می گیرد و می بوسد.

علامه بلافاصله به او می گوید: تو چرم پرست هستی و مشرکی ! پادشاه با تعجب می پرسد برای چه؟ علامه جواب می دهد :برای اینکه جلد قرآن را که چرم است بوسیدی؟ پادشاه می گوید: من به خاطر چرم نبوسیدم ، کفش های من هم چرمی است ولی آن را نمی بوسم ! من چرمی را که جلد قرآن است می بوسم.

سید شرف الدین جواب می دهد: ماهم هر آهنی را نمی بوسیم، آهنی که ضریح پیامبر شده را می بوسیم ولی شما به ما می گویید: مشرک! پادشاه اندکی تامل کرده ومی گوید: شما درست می گویید!

-   روزی در مسجد النبی خواستم ضریح پیامبر را ببوسم یکی از وهابی ها گفت: هذا حدید! این آهن است و هیچ فایده ای برای تو ندارد .به او گفتم پیراهن حضرت یوسف نیز پنبه بود ولی قرآن می گوید: هنگامی که این پیراهن را روی صورت یعقوب علیه السلام گذاشتند او بینا شد ، فارتدّ بصیرا1.

آری آن پیراهن از پنبه بود ولی چون با بدن یوسف علیه السلام تماس پیدا کرده بود با سایر پیراهن ها تفاوت پیدا کرده بود و توانست انسان نابینایی را بینا کند. و ما هم به خاطر اینکه این آهن ها مجاور قبر معصوم (ع) است می بوسیم و تبرک می جوییم2.

 1.سوره یوسف ایه 96

2. خاطرات حجت الاسلام محسن قرائتی.



اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم(aftab13.blog)

دریافت کتاب ارزشمند المراجعات ؛ مناظرات عالم شعیه و سنی

شوق زیارت - امامزاده های ایران و جهان

مطالب خواندنی و  شنیدنی

 

سبک زندگی    حجاب و بدحجابی   فهرست مطالب شهدا    مدافعین حرم 

شهیدان  امام زمان-عج   انتخابات     فلسطین    دعاها و ذکرها

  

از مطالب دیگر سایت دیدن کنید

موضوعات: مذهبی فرهنگی علما و بزرگان اهل بیت (ع) امامزادگان
۸ نظر موافقین ۵ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۱۴
ع . شکیبا---۱۵۷۹

http://tabrizi.org/ar/wp-content/uploads/nahjolbalaghe2.jar.jpg

زبان عاقل

انسان عاقل وقتی بخواهد سخنی بر زبان آورد، ابتدا خوب در مورد آن می اندیشد و سپس هنگامی که به درستی سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان می آورد. در مقابل، انسان نادان، هر سخنی که به زبانش آمد، نسنجیده بیان می کند. امیرمؤمنان علیه السلام دراین باره می فرماید: «زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق و نادان، پشت زبان او جا گرفته است».

فضیلت علم

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «دانش، از مال دنیا بهتر است، زیرا دانش نگهبان توست ولی مال را تو باید نگهبانی کنی. مال دنیا با بخشش کاسته می شود، ولی دانش براثر بخشش، رشد و فزونی می یابد. آنچه با مال دنیا به دست آمده، با تمام شدن مال، از بین می رود».

امیرمؤمنان علیه السلام در این کلام نورانی، از برتری دانش در برابر مال دنیا سخن می گوید و برای آن سه دلیل می آورد: اول آنکه دانش، انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاری های آخرت نگه می دارد و از خسارت هایی که به سراغ اشخاص جاهل می رود، دور می کند. ولی مال دنیا نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلکه صاحب مال، ناچار است پاره ای از وقت، فکر و نیروی خود را برای نگهداری آن از دست بدهد. دوم آنکه صاحب مال، وقتی مقداری از مالش را به دیگران می بخشد، به همان میزان از مالش کم می شود ولی صاحب علم، هر چه از دانش خود به دیگران می بخشد و به دیگران می آموزد، بر آگاهی های خود می افزاید. سوم آنکه وقتی مال و ثروت از بین برود، تمامی چیزهایی هم که به واسطه آن مال و ثروت به دست آمده، مثل مقام و شهرت از بین خواهد رفت، در حالی که شخص عالم، هیچ گاه آنچه را با علم خود به دست می آورد، از دست نمی دهد.

پرهیز از شوخی زیاد

یکی از نشانه های وقار انسان این است که از شوخی کردن زیاد بپرهیزد و متین و جدی باشد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «هیچ کس شوخی نمی کند، مگر آنکه بخشی از عقل خود را دور می اندازد». ایشان در جای دیگری به فرزندشان امام حسن علیه السلام چنین توصیه می کند: «نه تنها خودت هیچ گاه در حضور مردم شوخی نکن و حرف های خنده آور مزن، بلکه حتی حرف های خنده آور دیگران را هم نقل مکن؛ چون این کار موجب سبکی می شود و ارزش انسان را از بین می برد».

بردباری و پرهیزکاری

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«بردباری، شجاعت است و پرهیزکاری، توانگری». بدون شک بردباری، یکی از عالی ترین جلوه های شجاعت انسان به شمار می رود. شجاع، کسی نیست که در برابر هر مسئله به خشم می آید و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده می زند؛ چون بسیار دیده شده که چنین افرادی، صدها گرفتاری برابر خود و دیگران ایجاد کرده اند. شجاع حقیقی کسی است که در برابر مشکلات بردبار باشد و با صبر و حوصله به راه حل آنها بیندیشد. فضیلت دیگر که در این سخن به آن اشاره شده، پارسایی است که برای انسان، بهترین ثروت ها و بالاترین توانگری هاست. انسان پارسا، همواره در وجود خود، آن قدر ارزش های روحی و معنوی دخیره می کند که دیگر به مال و ثروت دنیا چشم نمی دوزد و همین بی نیازی از مال دنیا، بزرگ ترین ثروت به شمار می رود.

دقت در انتخاب دوست

دوست خوب، آدمی را به کمال می رساند و دوست بد، او را از رحمت الهی باز می دارد. امیرمؤمنان در سخنی گهربار می فرماید که چه کسی را نباید به عنوان دوست برگزید:«از دوستی با نادان بپرهیز؛ چون او می خواهد به تو سود برساند، ولی از روی نادانی زیان می رساند. از دوستی با شخص تنگ نظر بپرهیز؛ چون او تو را هنگامی که به شدت نیازمند او باشی رها می کند. از دوستی با شخص بد کار بپرهیز؛ چون او به ناچیزترین قیمت ها تو را می فروشد. از دوستی با دروغگو بپرهیز؛ چون او مانند سراب فریبت می دهد، دور را در نظرت نزدیک، و نزدیک را دور جلوه گر می سازد».

ارتباط با بستگان

پیشوایان معصوم همواره بر صله رحم سفارش کرده اند؛ زیرا، موجب تقویت پیوندهای خانوادگی و از بین رفتن اختلافات و کینه ها می گردد و رویارویی افراد را با سختی ها آسان می گرداند. امیرمؤمنان علیه السلام در سفارشی به ارتباط با بستگان چنین می فرماید:«ای مردم! هیچ کس از طایفه و خویشان خود بی نیاز نیست، هر چند صاحب مال و ثروت باشد. آدمی همواره به دست و زبان آنها که از او دفاع کنند، محتاج است. آنها بهتر می توانند گرفتاری های او را برطرف سازند و در هنگام سختی ها و پیشامدهای ناگوار، بر او مهربانند». آن حضرت در قسمت دیگری می فرماید:«آگاه باشید! هیچ کدام از شما نباید از خویشان خود روی گرداند؛آن گاه که آنها را در فقر و پریشانی می بیند، باید به ایشان احسان کند». ایشان در نامه ای به فرزند برومندشان امام مجتبی علیه السلام می نویسد:«بستگان خویش را گرامی دار؛ زیرا آنها بال و پر تواند که با آنها پرواز می کنی، و ریشه تواند که به آنها باز می گردی، و دست تواند که با آن به دشمنان حمله می کنی».

تفاوت بین اعمال

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«چه تفاوت بسیاری بین دو گونه عمل و کردار انسان ها وجود دارد؛ عملی که لذت و خوشی آن به سرعت می گذرد، ولی نتایج زیان بار آن باقی می ماند، و عملی که رنج و زحمت آن، زود تمام می شود، ولی پاداش آن بر جای خواهد ماند».

خداوند متعالی، انسان را آزاد آفرید و به او اختیار داد، تا آزادانه راه زندگی خویش را برگزیند و هر عملی را که دلش خواست، انجام دهد. اما در روز قیامت، کسی که عمل خوب انجام داده پاداش می گیرد و کسی که مرتکب اعمال ناپسند شده، به کیفر و مجازات می رسد. امیرمؤمنان علیه السلام در این فرمایش نورانی، به انسان ها هشدار می دهد که هرگز فریب ظاهر را نخورند. کار خوب و بد، هر دو به زودی می گذرد و تمام می شود؛ در حالی که پی آمد آن از بین نمی رود و در کارنامه عمل انسان باقی می ماند.

اخلاص

اخلاص، پایه همه ارزش های اخلاقی و رهنمودی قرآنی است که موجب می شود ایمان در وجود انسان جا گیرد و آدمی به رشد و کمال برسد. امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: «اساس دین، شناخت خدا و کمال شناخت، در تصدیق خدا و نهایت و کمال تصدیق، در یگانه پرستی و کمال توحید، در خالص ساختن اعمال برای خداوند است». نیز از آن حضرت است که:«کسی که اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، در نتیجه حق تعالی هم او را برای خود اختیار می کند و او از جمله معادن دین خدا روی زمین می گردد».

تمرین بردباری

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«اگر بردبار نیستی، خو را وادار به بردباری کن؛ زیرا کسی که خود را به گروهی شبیه کند، به زودی از آنان می شود». بعضی ها در برابر کوچک ترین ناملایمت، آرامش خود را از کف می دهند و دست به کارهایی می زنند که ناراحتی های فراوانی در پی دارد. چاره این افراد آن است که با اراده و تمرین، اندک اندک خود را شبیه بردباران کنند تا سرانجام این صفت، ملکه رفتاری شان گردد و جزو صابران شوند.

اهمیت حیا

حیا، یکی از فضیلت های مهم اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن توجه شده است. حیا، سبب بازداشتن انسان از ارتکاب بسیاری از گناهان گردیده، مروارید گران بهایی است که فرد و جامعه را پاکیزه و درخشان می کنند. امیرمؤمنان علیه السلام درباره حیا می فرماید:«هیچ ایمانی مانند حیا و صبر نیست». نیز از آن حضرت است که: «هر که جامه حیا و شرم بپوشد، مردم زشتی های او را نخواهند دید».

ویترین تهمت

مؤمن، نه تنها از انجام کارهای زشت و نادرست دوری می کند، بلکه باید از قرار گرفتن در فضای آلوده به گناه هم بپرهیزد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «کسی که خود را در معرض بد نامی و جایگاه تهمت قرار می دهد، نباید کسی را که به او گمان بد می برد، سرزنش کند»؛ زیرا تقصیر از خود اوست که زمینه بدگمانی دیگران را فراهم آورده است.

عزّت نفس

امیرمؤمنان می فرماید: « نفست را از هر زبونی و پستی گرامی بدار، هر چند تو را به نعمت های بی شمار رساند؛ زیرا هرگز برابر آنچه از نفس خویش صرف می کنی، عوض نخواهی یافت و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است». یکی از شعارهای والای اسلام، عزّت نفس است. انسان مسلمان با عزّت نفس، طعم واقعی ایمان را می چشد و از شر دشمن درونی، یعنی هوای نفس و دشمن خارجی در امان می ماند. از این رو، امیرمؤمنان علیه السلام در این کلام نورانی تصریح می کند که اگر در برابر کرامت و عزت نفس، انسان هر قدر هم از نعمت ها و ثروت دنیا بهره مند شود، باز خسارت و ضرری جبران ناپذیر دیده است.

اهمّیت وفای به عهد

اسلام درباره وفای به عهد سفارش های بسیاری کرده است تا جایی که یکی از تفاوت های آشکار انسان مسلمان را با دیگران، در وفای به عهد و پیمان می داند. از این رو، مسلمان واقعی باید به عهد و پیمان هایش اهمیت دهد و دیگران را آزرده خاطر نکند. شخصی که عهدی می بندد و قولی می دهد، در گرو آن عهد باقی می ماند تا انجامش دهد. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «کسی که از او درخواستی می شود، تا زمانی که وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است».

گذشت

گذشت، از ویژگی های مؤمنان به شمار می رود. از بین رفتن کینه ها، نزدیک شدن قلب ها و در نتیجه تقویت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی، از آثار مهم گذشت است.

امیرمؤمنان علیه السلام نیز در نامه ها و خطبه های خویش می فرمود: «خشم را فرو بنشان و هنگام توانایی و قدرت، گذشت کن، و هنگام تندخویی، بردبار باش تا برایت پاداش نیکو بنویسند». نیز از آن حضرت است که: «بخشش و گذشت، نگهبان آبروهاست».

موضوعات: اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸
ع . شکیبا---۵۷۳

سامانه بارش برف از هفته آینده وارد قم می شود - ایسنا

حضرت معصومه (س) که به کریمه اهل بیت ملقب هستند عنایت فراوانی به زوار خود دارند. برای نمونه میتوان به ماجرای معروف مرحوم آیت الله مرعشی اشاره کرد :

 مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی نقل می کردند: « سالها قبل در یک شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم؛خواستم به حرم بروم دیدم بی موقع است و دربهای حرم در این ساعت بسته است؛ آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد، سحر خواب نمانم؛ در عالم خواب دیدم خانمی وارد اطاق شد؛ قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را توصیف نمی کنم .

او به من فرمود: «سید شهاب! بلند شو و همین حالا به حرم برو ، عده ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک می شوند، آنها را نجات بده .»

 ایشان می فرماید: «من از خواب پریدم و با همان حال با عجله به طرف حرم به راه افتادم; وقتی به خیابان آستانه رسیدم دیدم پشت در شمالی حرم (طرف میدان آستانه) عده ای زوار اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباسهای مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در ایستاده اند و به خود می لرزند؛
محکم در را زدم، حاج آقا حبیب - که جزو خدام حرم بود - با اصرار من در را باز کرد؛

من از مقابل (جلو) و آنها هم پشت سر من وارد حرم بی بی شدند و در کنار ضریح آن حضرت به زیارت و عرض ادب پرداختند؛ من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجد  وضو ساختم .

السلام علیک یا حضرت فاطمه معصومه(س)

مطالب مرتبط : فاطمه معصومه (س) ، علما و بزرگان ، آیت الله مرعشی نجفی

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۵۷
ع . شکیبا---۷۳۶
رهبر معظم انقلاب اسلامی با محکومیت شدید قتل عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر؛
انتقاد شدید از سکوت و حمایت مدعیان آزادی و حقوق بشر از جنایات رژیم سعودی/ دنیا باید احساس مسئولیت کند.(۱۳۹۴/۱۰/۱۳ - ۰۹:۱۳)  
 
بیانات در جلسه درس خارج فقه در پی شهادت عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر
حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می‌کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکرِ برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.
رهبر انقلاب، شهادت شیخ نمر و ریختن به ناحق خون او را خطای سیاسی دولت سعودی خواندند و افزودند: خداوند متعال از خون بی‌گناه نمی‌گذرد و خون به ناحق ریخته، بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان این رژیم را خواهد گرفت.

مثنوی «یا لثارات الحسین» تقدیم به شیخِ شهید

شیخ نمر ، قربانی سیاست های مزوّرانه آل سعود !
ایشان با انتقاد شدید از سکوت مدعیان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و حمایت آنان از رژیم سعودی که خون بی‌گناه را تنها به خاطر انتقاد و اعتراض به زمین‎ می‌ریزد، تأکید کردند: جهان اسلام و همه دنیا باید نسبت به این قضیه احساس مسئولیت کنند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای آزار و شکنجه مردم بحرین توسط نظامیان سعودی و تخریب مساجد و خانه‌های آنان و همچنین بیش از 10 ماه بمباران مردم یمن را نمونه‌های دیگری از جنایات رژیم سعودی خواندند و تأکید کردند: کسانی که صادقانه به سرنوشت بشریت و سرنوشت حقوق بشر و عدالت علاقه‌مند هستند، باید این قضایا را دنبال کنند و نباید نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت باشند.
رهبر انقلاب همچنین افزودند: یقیناً شهید شیخ نمر مورد تفضل خداوند خواهد بود و بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفت و این همان چیزی است که مایه تسلّی است.
-----------------------------------------------------
موضوعات: مذهبی مقام معظم رهبری شهیدان علما و بزرگان اهل بیت (ع) جبهه و جنگ و رزمندگان مدافعین حرم
۰ نظر موافقین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۳
ع . شکیبا---۷۱۷
افسران - نیمه شعبان، شب شادی یا شب توبه؟

حضرت آیت الله بهجت(ره):
آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟!
او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!
[در محضر بهجت:2/181]

موضوعات: مذهبی فرهنگی علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۲ ۰۶ دی ۹۴ ، ۰۱:۴۰
ع . شکیبا---۶۲۵
کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش اعلام کرد؛

شرکت ۱۰ هزار دانش آموز شهرستان در آزمون روز نهج البلاغه

اکبر احمدی گفت: برگزاری آزمون نهج البلاغه در مدارس اقدامی ارزشمند جهت آشنایی دانش آموزان با سخنان گهربار حضرت علی علیه السلام و رفع محجوریت این کتاب مقدس است.

http://ketabnak.com/images/covers/ybwl90pdta.jpg

به گزارش پایگاه خبری سفیر تیران و کرون  کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش شهرستان در گفتگو با این پایگاه خبری گفت: بیش از ۱۰ هزار دانش آموز شهرستان تیران وکرون صبح امروز در  آزمون هماهنگ استانی “روز نهج البلاغه” شرکت کردند.

اکبر احمدی با اعلام این خبر افزود: این آزمون از محتوای نهج البلاغه که قبلا در اختیار دانش آموزان قرار گرفته بود، به عمل آمد  و نفرات برگزیده به مراحل بالاتر استانی راه پیدا خواهند کرد.

وی با اشاره به اهمیت مطالعه نهج البلاغه برای شیعیان، خاطر نشان کرد: برگزاری آزمون نهج البلاغه در مدارس اقدامی ارزشمند جهت آشنایی دانش آموزان با سخنان گهربار حضرت علی علیه السلام و رفع محجوریت این کتاب مقدس است.

کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش شهرستان با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب ارزشمند، تصریح کرد: نهج البلاغه هم باید همانند قرآن خوانده شود چرا که دنباله قرآن  است و همانطور که مسلمانان خودشان را موظف به انس با قرآن می دانند و نداشتن قرآن را برای خود نقص می شمارند نداشتن نهج البلاغه هم نقص به حساب می آید.

احمدی گفت: کتاب درّ علی در خصوص خطبه بدون الف و خطبه بدون نقطه حضرت علی علیه السلام کتابی مناسب جهت مطالعه و آشنایی با شاهکارهای ادبی این امام همام است.

چهارشنبه ۱۳۹۴/۱۰/۲

موضوعات: مذهبی فرهنگی سبک زندگی اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۱ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۲
ع . شکیبا---۴۹۸

23 حدیث گوهربار مرتبط با سعادت و خوشبختی

همراه با متن عربی و ترجمه فارسی

حدیث (1) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَلصَّدَقَةُ عَلى  وَجه ِها وَ اصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَ تَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا، نیکوکارى، نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از پیشامدهاى بد جلوگیرى مى کند.
نهج الفصاحه ص549 ، ح 1869

حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما اَمـَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنـکَرِ وَ تَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَاِذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ وَ لَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم، امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند، در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند. نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
مجموعه ورام ج2 ، ص126 - تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181

حدیث (3) امام صادق علیه السلام :
لا تَدَع زیارَةَ الحُسَینِ بنِ عَلىّ علیه السلام و مُر اَصحابَکَ بِذالِکَ، یَمُدُّ اللّه  فى عُمرِکَ و یَزیدُ اللّه  فى رِزقِکَ و یُحییکَ اللّه  سَعیدا و لا تَموتُ اِلاّ سَعیدا و یَکتُبکَ سَعیدا؛
 
زیارت امام حسین علیه السلام را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن، که در این صورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زیاد مى کند و زندگى ات را همراه با سعادت مى کند و جز سعادتمند نمى میرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى کند.
بحار الانوار (ط-بیروت)ج98 ،ص47

 حدیث (4) امام صادق علیه ‏السلام :
لایَنبَغى لِمَن لَم یَکُن عالِما أَن یُعَدَّ سَعیدا؛
کسى که بهره اى از دانش ندارد معنا ندارد که دیگران او را سعادتمند بدانند.
تحف العقول ص364

حدیث (5) حضرت زهرا سلام الله علیها:
 اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلّیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه؛
همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.
   
امالی(صدوق) ص182

حدیث (6) امام صادق علیه ‏السلام :
إِنَّ الْمُنافِقَ لا یَرغَبُ فِیما قَد سَعِدَ بِهِ الْمُؤْمِنونَ وَ السَّعیدُ یَتَّعِظُ بِمَوعِظَةِ التَّقْوى وَ إنْ کانَ یُرادُ بِالْمَوعِظَةِ غَیْرُهُ؛
منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏ شوند، میلى ندارد، و خوشبخت سفارش به تقوا را مى‏ پذیرد هر چَند مخاطب موعظه، کس دیگرى باشد.
مجموعه ی ورام ج2 ،ص146 - الکافى(ط-الاسلامیه) ج8 ، ص151، ح 132

حدیث (7) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
مِن سَعادَةِ ابنِ آدَمَ اسْتِخارَةُ اللّه‏ِ و رِضاهُ بِما قَضَى اللّه‏ُ و مِن شِقْوَةِ ابن آدَمَ تَرکُهُ اسْتِخارَةَ اللّه‏ِ و سَخَطُهُ بِما قَضَى اللّه‏ُ ؛
از خوشبختى انسان درخواست خیر از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان است که از خدا درخواست خیر نکند و به خواست او ناخشنود باشد.
تحف العقول ص 55

حدیث (8) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
أربَعٌ مِنَ السَّعادَةِ و أربَعٌ مِنَ الشِّقاوَةِ، فَالأربَعُ الَّتى مِنَ السَّعادَةِ: الْمَرأَةُ الصّالِحَةُ و َالْمَسکَنُ الْواسِعُ و َالْجارُ الصّالِحُ وَ الْمَرکَبُ الْبَهىُّ وَ الأْربَعُ الَّتى مِنَ الشَّقاوَةِ: اَلْجارُ السُّوءُ و َالْمَرأةُ السُّوءُ و َالْمَسکَنُ الضَّیِّقُ و َالْمَرکَبُ السُّوءُ؛
چهار چیز از خوشبختى و چهار چیز از بدبختى است: چهار چیز خوشبختى: همسر خوب، خانه بزرگ، همسایه خوب و سوارى نیکو است و چهار چیز بدبختى: همسایه بد، همسر بد، خانه کوچک و سوارى بد است.

مکارم الأخلاق ص 126

حدیث (9) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
 إذَا اسْتُحِقَّتْ وَلایَةُ اللّه‏ِ و َالسَّعادَةُ جاءَ الأْجَلُ بَینَ الْعَینَینِ و ذَهَبَ الأْمَلُ وَراءَ الظَّهرِ و إذَا اسْتُحِقَّتْ وَلایَةُ الشَّیطانِ و َالشَّقاوَةُ جاءَ الأْمَلُ بَینَ الْعَینَینِ و ذَهَبَ الأْجَلُ وَراءَ الظَّهرِ؛
هرگاه کسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى‏ آید و آرزو پشت سرش مى ‏رود و هرگاه مستحق دوستى شیطان و بدبختى باشد، آرزو پیش چشم او ، و مرگ پشت سرش قرار مى ‏گیرد.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 3، ص 258، ح 27

 حدیث (10) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
 اَلْعِلمُ إمامُ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تابِعُهُ یُلهَمُ بِهِ السُّعَداءُ وَ یُحْرَمُهُ الأْشقیاءُ؛
دانش پیشواى عمل و عمل پیرو آن است. به خوشبختان دانش الهام مى ‏شود و بدبختان از آن محرومند.
امالى(طوسى) ص 488، ح 38

حدیث (11) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
 أشقَى النّاسِ الْمُلوکُ... وَ أسعَدُ النّاسِ مَن خالَطَ کِرامَ النّاسِ؛
بدبخت‏ترین مردم پادشاهانند.... و خوشبخت ‏ترین مردم کسى است که با مردم بزرگوار معاشرت کند.
من لا یحضر الفقیه ج4 ،ص395 - امالى(صدوق) ص 21

 حدیث (12) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
 اَلسَّعیدُ مَنِ اخْتارَ باقِیَةً یَدومُ نَعیمُها على فانیَةٍ لا یَنفَدُ عَذابُها وَ قَدَّمَ لِما یَقدِمُ عَلَیهِ مِمّا هُوَ فى یَدَیهِ قَبلَ أن یُخَلِّفَهُ لِمَن یَسعَدُ بِإنفاقِهِ وَ قَد شَقىَ هُوَ بِجَمعِهِ؛
خوشبخت کسى است که سراى باقى را که نعمتش پایدار است بر سراى فانى که عذابش بى ‏پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد براى سرایى که به آنجا مى ‏رود پیش فرستد قبل از آن‏که آنها را براى کسى بگذارد که او با انفاق آن خوشبخت مى ‏شود ولى خودش با گردآورى آن (دارایى‏ها) بدبخت شده است.                اعلام الدّین فی صفات المومنین ص 345

حدیث (13) پیامبر صلى ا‏لله‏ علیه ‏و ‏آله :
بى اُنذِرتُم وَ بِعَلىِّ بنِ أبى طالِبِ اهْتَدَیتُم... وَ بِالْحَسَنِ اُعْطیتُمُ الإْحسانُ وَ بِالْحُسَینِ تَسعَدونَ وَ بِهِ تَشقونَ ألا وَ إنَّ الْحُسَینَ بابٌ مِن أبوابِ الْجَنَّةِ مَن عاداهُ حَرَّمَ اللّه‏ُ عَلَیهِ ریحَ الْجَنَّةِ؛
به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على علیه ‏السلام هدایت مى ‏یابید و به وسیله حسن احسان مى‏ شوید و به وسیله حسین خوشبخت مى ‏گردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‏کند.
البرهان فی تفسیر القرآن ، ج3 ، ص232

 حدیث (14) قال الله تعالی :
 إنّى قَد قَضَیتُ لِکُلِّ قَومٍ هادیا أهدى بِهِ السُّعَداءَ وَ یَکونُ حُجَّةً عَلَى الأشْقیاءِ؛
 
من براى هر قومى راهنمایى قرار دادم، که خوشبختان را به وسیله آن هدایت مى‏کنم و حجتى براى بدبختان است.
علل الشرایع ،ج1 ،ص196 {شبیه این حدیث در الکافى(ط-الاسلامیه) ، ج 8 ، ص 285، ح 430 {

 حدیث (15) پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله :
اَلدُّنیا دارُ بَلاءٍ وَ مَنزِلُ بُلغَةٍ وَ عَناءٍ قَد نَزَعَتْ عَنها نُفُوسُ السُّعَداءِ وَ انتَزَعَت بالْکُرهِ مِن أیدِى الأْشْقیاءِ فَأَسعَدُ النّاسِ بِها أرغَبُهُم عَنها و أشقاهُم بِها أرغَبُهُم فیها؛
دنیا سراى بلا و گرفتارى و محل گذران زندگى و زحمت است خوشبختان از آن دل کنده ‏اند و از دست بدبختان به زور گرفته مى‏ شود پس خوشبخت ‏ترین مردم، بى‏ میل‏ترین آنان به دنیا و بدبخت ‏ترین مردم، مایل‏ ترین آنان به دنیاست.
اعلام الدّین فی صفات المومنین ص 342 - بحار الانوار (ط-بیروت) ج74 ، ص185

حدیث (16) پیامبر صلى‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله :
مَن ضَمِنَ وَصیَّةَ الْمَیِّتِ مِن أمرِ الْحَجِّ فَلا یَعجُزَنَّ فیها فَإنَّ عُقُوبَتَها شَدیدَةٌ وَ نَدامَتَها طَویلَةٌ، لا یَعجُزُ عَن وَصیَّةِ الْمَیِّتِ إلاّ شَقىٌّ وَ لا یَقومُ بِها إلاّ سَعیدٌ؛
هر کس وصیت میت را در کار حج بر عهده بگیرد، نباید در آن کوتاهى کند، زیرا عقوبت آن سخت و پشیمانى‏ اش طولانى است. از وصیت میت جز بدبخت کوتاهى نکند و به آن جز خوشبخت عمل ننماید.
جامع الأخبار(شعیری) ص 159 - مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج14 ، ص116

حدیث (17) امام على علیه ‏السلام :
مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ، مَن أهمَلَ نَفسَهُ فى لَذّاتِها شَقِىَ وَ بَعُدَ؛
هر کس براى اصلاح خود، خویشتن را به زحمت بیندازد، خوشبخت مى‏ شود هر کس خود را در لذت‏ها رها کند، بدبخت مى‏ گردد و بى ‏بهره مى‏ ماند.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم و دررالکلم ج5 ، ص258 ، ح 8246 و ح 8247

حدیث (18) امام على علیه ‏السلام :
 لا یَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّه‏ِ سُبحانَهُ وَ لا یَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصیَةِ اللّه‏ِ؛
هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با معصیت خدا بدبخت نمى‏گردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص183 ح 3469

 حدیث (19) امام على علیه ‏السلام :
إنَّ حَقیقَةَ السَّعادَةِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ و إنَّ حَقیقَةَ الشَّقاءِ أن یُختَمَ لِلْمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ؛
براستى که حقیقت خوشبختى آن است که پایان کار انسان خوشبختى باشد و حقیقت بدبختى آن است که کار انسان به بدبختى خاتمه یابد.             معانى الأخبار ص 345

حدیث (20) امام على علیه ‏السلام :
اَلتَّوفیقُ مِنَ السَّعادَةِ وَ الْخِذلانُ مِنَ الشَّقاوَةِ؛
توفیق [انجام کار نیک] از خوشبختى و بى توفیقى از بدبختى است.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75، ص 12، ح 70

حدیث (21) امام على علیه ‏السلام :
لا یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَةِ حُدودِ اللّه‏ِ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛
هیچ کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمى ‏شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمى‏ گردد.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص167 ، ح3294

حدیث (22) امام علی علیه السلام
إنَّ أسعَدَ الناسِ فی الدنیا مَن عَدَلَ عَمّا یَعرِفُ ضُرَّهُ، وإنَّ أشقاهُم مَنِ اتَّبَعَ هَواهُ؛
خوشبخت ترین مردم در دنیا، کسى است که از آنچه مى داند برایش زیان آور است دورى کند و بدبخت ترین آنان کسى است، که از هواى نفس خود پیروى کند.
 وقعه صفین(نصر بن مزاحم) ص108

حدیث (23) امام صادق علیه السلام:
ما مِن إنسانٍ یَطعَنٌ فی عَینِ مُومِنٍ إلّا مات بِشَرّ میتَةٍ و کانَ قمِناً أن لا یَرجِعَ إلَی خَیرٍ.
هر که پیش روی مؤمنی به او طعنه زند مرگ بدی در انتظار او بوده و سزاوار است روی خیر و سعادت را نبیند.

 

دریافت فایل word

موضوعات: مذهبی فرهنگی خانواده سبک زندگی اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۷
ع . شکیبا---۷۱۳

 ای موسی من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم آن را در جای دیگر جستجو می کنند و آنها را نمی یابند:

من علم را در گرسنگی قرار دادم ، ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند

من عزت را در نماز شب قرار دادم ، ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند. 

من ثروت را درقناعت قرار دادم ، ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند

من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، ولی مردم آن را در قیل وقال دنبال می کنند. 

من بلندمرتبگی را در تواضع قرار دادم ، ولی مردم آن را درتکبر می طلبند.

من راحتی را در بهشت قرار دادم ، ولی مردم آن را در دنیا طلب می کنند.  

 

حدیث قدسی

http://s1.picofile.com/file/7977568709/%D8%B1%D9%86%DA%AF_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2%DB%8C_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%B9_2_.gif

مطالب خواندنی و  شنیدنی

 

سبک زندگی    حجاب و بدحجابی   فهرست مطالب شهدا    مدافعین حرم 

شهیدان  امام زمان-عج   انتخابات     فلسطین    دعاها و ذکرها

  

از مطالب دیگر سایت دیدن کنید

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی سبک زندگی اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۷
ع . شکیبا---۱۸۵۵
جوان گناه کاری که حضرت زهرا (س) دستشو گرفت


 
حجت الاسلام دانشمند : 
چند وقت پیش توی تهران، توی حسینیه ای منبر میرفتم، یه جوونی اومد نزدیک سی سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنویس، گفت نوشتنی نیست. گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.
فرداشب که اومدیم، یه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم دیدم این همونیه که من در به در دنبالش میگشتم. 
فرداشب اومد گفت که: چی شد؟
گفتم: من نوکرتونم، من میخوام با شما یه چند دقیقه صحبت کنم.
وعده کردیم و گفت که: منو چجوری میبینید شما؟
گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چی بگم؟
گفت: نه ظاهری، گفتم بچه هیئتی
زد زیر گریه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدونی من چه جنایاتی کردم، چه گناهایی کردم. 
فقط خوب خوبه ای که میتونم بگم از گناهایی که کردم اینه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، دیگه عرق و شراب و کارای دیگه شو، دیگه...
گفتم پس الآن اینجوری!!!!!
گفت حضرت زهرا دستمو گرفت
گفت حاج آقا من سرطانی بودم، سرطانی میدونی یعنی چی؟
گفتم یعنی چی؟
گفت به کسی سرطانی میگن که نه زمان حالیشه، نه مکان، نه شب عاشورا حالیشه، نه تو حسینیه، نه مکان میفهمه
 من سرطانی بودم،یه خونه مجردی با رفیقامون درست کرده بودیم، هرکی هر کی رو جور میکرد تو این خونه مجردی اونجا رختخواب گناه و معصیت...
شب عاشورا هرچی زنگ زدم به رفیقام، هیچکدوم در دسترس نبودند،نه نمازی، نه حسینی، هیچی
 ماشینو برداشتم برم یه سرکی، چی بهش میگن؟ گشتی بزنم،تو راه که میرفتم یه خانمی را دیدم، دخترخانم چادری داشت میرفت حسینیه
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشینش کردم با هر مکافاتی که بود، میرسونمت و ....ـ
خلاصه، بردمش توی اون خانه ی مجردی،اینم مثل بید میلرزید و گریه میکرد و میگفت بابا مگه تو غیرت نداری؟ 
آخه شب عاشوراست!!!! بیا به خاطر امام حسین حیا کن!
گفتم برو بابا امام حسین کیه؟ 
توی گریه یه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حیا کن!!! من این کاره نیستم، من داشتم میرفتم حسینیه! 
گفتم من فاطمه زهرا هم نمیشناسم، من فقط یه چیز میشناسم: جوانی، جوانی کردن
جوانی، گناه
جوانی، شهوت
اینارو هم هیچ حالیم نیست
این خانمه گفت: تو اگر لات هم هستی، غیرت لاتی داری یا نه؟ گفت: چطور؟
خودت داری میگی من زمین تا آسمون پر گناهم ، این همه گناه کردی، بیا امشب رو مردونگی لوتی وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاری دلت میخواد بکن
موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر شهیدان علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۰
ع . شکیبا---۷۰۳
حق همسایه
حق همسایه ها را رعایت کنیم

الان ساعت 12:12 نصف شب است و مستاجر ما که در طبقه بالا سکونت دارند و زوج جوانی هستند با سرو صدای زیاد خانواده مرا با نگرانی ازخواب بیدار کردند.  خودم هم ناراحت و عصبی شدم .

من شبها پای وبلاگ می نشینم اما بچه ها زودتر می خوابند.

صدای شدید دلر و مته در ساختمان می پیچید و بسیار ناراحت کننده بود.

از نورگیر صدا کردم جواب نداد. تلفن زدم جواب نداد . رفتم دم در و در زدم. آقا سید آمده . میگم شمایید سرو صدا می کنید. می گه آره . میگم آقا سید من صاحب خانه نیستم همسایه شمام. تو یا نمیدونی ساعت چنده و یا نمیدونی حق همسایگی چیه ؟!!!....

خلاصه اعصابم را به هم ریخته بود. آخه تو رو خدا یه کم ملاحظه کنید. اون چه کاریه که تو نصف شب لازمه انجام بشه . مگه روز را از سر آدم بریدن. ....

حالا نمی گم من خودم همه حقوق همسایه ها را رعایت کردم . اما ده سال در چند خانه مختلف در طبقه بالا مستاجر بودم. تا جایی که عقلم رسیده و میسر بوده والا رعایت کردم. همین آقا سید که تازه اول زندگیشه وقتی باهاش کاری دارم تا ساعت 6 عصر سراغش نمیرم می گم شاید خواب باشه و جدش ناراحت میشه ! اونوقت اون ....

آقا شما رو به خدا یه کم اهمیت بدید. آخه مگه همسایه ات جرم کرده . تازه ما صاحب خانه هم هستیم اما خدا خودش شاهد است که همیشه به او می گویم ما همسایه شما هستیم.

وقتی مستاجر بودیم. به دختر کوچیکم می گفتم قلم و مدادی روی دیوار ننویسی آقای صاحب خانه میاد بیرونمون میندازه !!!

وقتی خونه ای خدا به ما کرامت کرد و با یکی دو وام مختلف و قرض و مشکلات خانه ای فراهم شد. یه روز دختر عزیزم که 4-5  سال بیشتر نداشت با اون صدای معصومانه اش گفت : بابا اونجا دیگه خونه ی خودمونه ؟!!!!!!!!!!!!!  گفتم آره باباجون. اگه خدا بخواد خونه خودمونه ..

و منظورش این بود یعنی دیوار هاش مال خودمونه ! و من می تونم رو دیوارش یه خطی بکشم. بغض گلویم را گرفته بود...

خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن و به حقوق همسایگان و اطرافیان آشنا کن. و توفیق بده حق و حقوقی رو که بر گردن ما گذاشتی رعایت کنیم و کسی از دست ما دلخور نشه . الهی امین. خدایا ما را عاقبت بخیر کن.

رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله )در سفارشی مهم درباره همسایه فرمودند:

هر کس به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد همسایه خود را آزار نمی‏‌رساند. (۱)

----------------

گذری بر حقوق همسایگان در اسلام

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی خاطرات و یادداشت ها اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۱
ع . شکیبا---۹۲۴