سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نهج البلاغه» ثبت شده است

حق و باطل

پیکار دائمی حق و باطل

تاریخ بشریت با حوادث گوناگون و کش و قوسهای بسیار خود، همواره صحنه ی نبرد دائمی نیروهای حق و باطل بوده است. نبرد بی امانی که از ریارویی حق و باطل و خیر و شر و درست و نادرست منشاء گرفته و اینک نیز ادامه دارد.

درست است که حق و باطل دو مفهوم انتزاعی و قرار دادی است و معیارهای آن در بیشنهای مختلف و مکتب های فکری گوناگون تفاوت می کند اما به هر حال با توجه به مستقلات عقلی و معیارها و ضابطه های مشترکی که نوع انسانها به سائقه ی عقل و فطرت آنها را می پذیرند می توان در مفهوم حق و باطل به نحوی به توافق رسید، و اگر چنین توافقی دست نداد واضح است که منظور ما از حق و باطل در این بحث مفهومهای تعریف شده در مکتب انبیای الهی است که معیارهای خاص خود را دارد.

در هر حال حق و باطل یا خیر و شر در طول تاریخ همواره روی در روی هم بوده و هر کدام طرفداران و مبلغانی داشته اند و بسیاری از درگیری ها و جنگها در اثر تضاد میان حق و باطل رخ داده که گاهی به پیروزی آن و گاهی به پیروزی این انجامیده است.

امیرالمومنین (ع) این حقیقت را با ظرافت خاصی بیان می کند و حاکمیت متناوب حق

[صفحه 56]

و باطل را در قرون و اعصار خاطرنشان می سازد و بخصوص این مطلب امیدوار کننده را متذکر می شود که هرچند طرفداران حق اندک باشند بازهم احتمال پیروزی آنان بر اهل باطل بعید نیست.

حق و باطل و لکل اهل فلئن امر الباطل لقدیما فعل و لئن قل الحق فلربها و لعل و لقلما ادبر شئی فاقبل.[1] .

حقی است و باطلی و برای هر کدام اهلی است پس هرگاه باطل حکومت کند از دیرباز این اتفاق افتاده است و اگر حق کاستی گیرد احتمال آن می رود. بسیار کم اتفاق می افتد که چیزی که رفته است بازگردد.

در بیان دیگری طرفداران حق را مخاطب قرار می دهد و از آنها می خواهد که هرگز از این جهت که احیانا در اقلیت قرار دارند و از امکانات کمتری برخوردارند، وحشت نکنند و دچار یاس و دلتنگی نشوند. این مساله وحشت آور است که انسان در راه باطل گام بردارد:

ایهاالناس لاتستوحشوا فی طریق الحق لقله اهله[2] .

ای مردم در طریق حق به دلیل کمی طرفداران آن وحشت نکنید.

لایونسنک الا الحق و لا یوحشنک الا الباطل.[3] .

جز حق چیزی مایه ی انس تو نباشد و جز باطل چیزی تو را به وحشت نیندازد.

از این سخنان امام چنین برمی آید که کثرت یا قلت طرفداران و هواخواهان یک فکر و مکتب نمی تواند ضابطه ای برای درستی و نادرستی آن باشد و چنان نیست که اگر اکثریتی خواستار چیزی شدند و به دنبال هدفی رفتند، الزاما حق با آنها است و اقلیت به راه خطا می روند. بلکه برعکس ممکن است اقلیتی با آگاهی خاصی هدفی را دنبال کنند

[صفحه 57]

که حق است و خیر و صلاح با آن مطابقت می کند. بنابراین نه انبوهی جمعیت نشانه حقانیت است و نه کم بودن طرفدار دلیل تباهی و فساد است. اریک فروم درباره سلامت جامعه به درستی گفته است:

«آنچه طرز تفکر یک جامعه را به بیراهه می کشاند تایید عمومی افکار و تصورهای آنان است. مردم ساده لوح تصور می کنند که شرکت اکثریت مردم در یک فکر یا احساس، دلیل ارزشمند بودن آن است و جز آن حقیقت دیگری در میان نیست. این تایید هیچ گونه مبنای منطقی ای برای سلامت روان ندارد. همان طور که ممکن است دو فنر دارای یک فکر نادرست مشترک باشند، امکان دارد که میلیونها نفر نیز در داشتن یک فکر نادرست شریک باشند.»[4] .

واقعیت این است که در تمام زمانها طرفداران حق در اقلیت بوده اند ولی هواخواهان باطل جمعیت بیشتری داشته ان و این در حالی است که انسان بر اساس فطرت پاک خود حق را دوست می دارد و باطل را طرد می کند پس چگونه انسان برخلاف میل فطری و ذاتی خود گام برمی دارد و بیشتر به سوی شر و فساد کشیده می شود و باطل را انتخاب می کند؟

با استفاده از بیانات امام در نهج البلاغه، به این سوال می توان به دو گونه پاسخ داد:

الف - باطل هرگز خود را بی پرده و عریان نشان نمی دهد بلکه همیشه در پوششی از حق و با چهره ای موجه و معصوم جلوه می کند و آنچه از باطل عرضه می شود در واقع باطل صرف نیست بلکه آمیزه ای از حق و باطل است که فریبکارانه ارائه شده و رونق بازار یافته است.

امام این حقیقت بلند را با بیانی که خاص خود اوست چنین فرموده است: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس البال انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنا لک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی.[5] .

[صفحه 58]

اگر باطل به طور کامل از حق جداگردد برای آنها که در جستجوی حق هستند پوشیده نمی ماند و اگر حق از پوشش باطل خلاص شود، زبان معاندان از آن قطع می گردد ولی قسمتی از این و قسمتی از آن را می گیرند و به هم می آمیزند. اینجاست که شیطان بر دوستان خود غلبه می کند و تنها کسانی که مورد رحمت خداوند قرار گرفته اند نجات پیدا می کنند.

بدین سان آمیختگی حق با باطل و خدعه و نیرنگ به کار گرفته شده در این شگرد ماهرانه، باطل را قابل عرضه می کند و سبب می شود که جمعیت به سوی آن جلب شوند. در چنین شرایطی وظیفه حق پرستان این است که با موشکای حق را از باطل جداسازند تا مردم چهره ی کریه باطل را بی نقاب و عریان تماشا کنند و از آن دوری جویند. این کاری است که امیرالمومنین (ع) آن را انجام می دهد:

و ایم الله لابقرن الباطل حتی اخرج الحق من خاصرته.[6] .

به خدا سوگند شکم باطل را می شکافتم تا حق را از درون آن خارج سازم.

فلا نقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه.[7] .

باطل را می شکافیم تا حق از درون آن خارج شود.

به عقیده ی امام یکی از هدفهای بعثت و رسالت انبیاء نیز همین است. آنها با تلاشهای پیگیر و رهنمودهای روشنگرانه ی خود حق را بوضوح نشان دادند و در نتیجه نیروهای باطل سرکوب شدند و هیبت گمراهان از بین رفت. امام در توصیف پیامبر گرامی اسلام (ص) و در مقام بیان ماموریتهای آن بزرگوار می فرماید:

و المعلن الحق بالحق و الدافع جیشات الاباطیل و الدامغ صولات الاضالیل.[8] .

[صفحه 59]

او کسی است که حق را به حق آشکار کرد و لشکرهای باطل را دفع نمود و صولت گمراهان را درهم شکست.

ب - طرفداری از حق و التزام به آن دشوار است زیرا این کار برای انسان تعهدهایی به وجود می آورد که با نفس راحت طلب انسان سازگاری ندارد. اما باطل چنان نیست. اهل باطل هیچ گونه تعهد و مسئولیتی برای خود نمی بینند، آنان عنان نفس را رها کرده اند و در اعمال شهوتها و جاه طلبی ها برای خود محدودیتی قایل نیستند. اگر آدمیزاد، ارزشها و اصالتهای انسانی را کنار بگذارد و زندگی حیوانی را برگزیند، طرفداری از حق برای او دشوار خواهد بود. بنابراین یکی دیگر از علل کثرت پیروان باطل و قلت پیروان حق، دشواری طرفداری از حق و آسانی طرفداری از باطل است. امام ضمن بیان این حقیقت، تحمل آن دشواری را شیرین و گوارا و برخورداری از این آسانی را دردآور و مشکل آفرین می داند:

ان الحق ثقیل مریئی و الباطل خفیف و بیئی.[9] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی است که در زمین فرومی رود و مردم از آن برخوردار می شوند.[10] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی استکه در زمین فرومی رود و مرحوم از آن برخوردار می شوند.[11] .

و سخن آخر:

من صارع الحق صرعه.[12] .

آن کس که با حق دربیفتد، زمین می خورد.

[صفحه 60]


صفحه 56، 57، 58، 59، 60.

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/photos02/images/o/2015/12/27/7/1451189722324190.jpg


  1. نهج البلاغه، خطبه ی 16.
  2. نهج البلاغه، خطبه ی 201.
  3. نهج البلاغه، خطبه ی 130.
  4. اریک فروم، جامعه سالم، ترجمه ی اکبر تبریزی، ص 30.
  5. نهج البلاغه، خطبه ی 50.
  6. نهج البلاغه، خطبه ی 104.
  7. نهج البلاغه، خطبه ی33.
  8. نهج البلاغه، خطبه ی 72.
  9. نهج البلاغه، حکمت 376.
  10. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  11. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  12. نهج البلاغه، حکمت 408.
۱ نظر موافقین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۷
ع . شکیبا---۸۱۶

با رئیسی تا 1400

۷ نظر موافقین ۳ ۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۰۰
ع . شکیبا---۱۲۹۰

http://mafakher.net/wp-content/uploads/mohamad_dashti.jpg

زندگینامه شیخ محمد دشتی مترجم نهج البلاغه

شیخ محمد دشتی (م 1380 ش) از عالمان بزرگ معاصر است که بیشتر به آثار خویش در زمینه نهج البلاغه و به ویژه ترجمه نهج البلاغه و معجم نهج البلاغه و فرهنگ موضوعات و مفامعروف و مشهور است.

مرحوم محمد دشتی با وجود عمر کوتاه، ولی پربرکت خود، منشأ آثار و برکات بسیاری شد. از ایشان بیش از صد و ده جلد کتاب به یادگار مانده که تنها یک کتاب ایشان، بالغ بر پانزده جلد می باشد. در این جا به گوشه ای از آثا رایشان اشاره می شود:

آینده و آینده سازان، اسناد و مدارک نهج البلاغه در دو جلد، پیام های عاشورا، ترجمه نهج البلاغه، مذهب روشنفکری، فرهنگ سخنان حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ، نهج الحیاة، مجموعه الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام در پانزده جلد و دیوان اشعار.

هم چنین از مرحوم دشتی، بیش از پنجاه مقاله به یادگار مانده است.

۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۰
ع . شکیبا---۱۷۱۸

http://bayanbox.ir/view/7548002433133105665/3832468093266604194.jpg

۱ نظر موافقین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۷
ع . شکیبا---۵۵۵

http://www.hawzah.net/Image/telegram/quran-94-10-12.jpg

چهل حدیث « حق و باطل »

قرآن کریم :

وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ؛[سوره بقره، آیه ۴۲]

حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با این که مى دانید، پنهان نکنید.

۱پیامبر صلی الله علیه و آله:یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه ُ وَ الشَّیْطانُ وَ الْحَقُّ وَ الْباطِلُ وَالْهُدى وَالضَّلالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَىُّ وَ الْعاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ الْعاقِبَةُ وَ الْحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَمِنْ حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِنْ سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیْطانِ لَعَنَهُ اللّه ُ؛

 

اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.[کافى، ج ۲، ص ۱۶، ح ۲]

۲امام على علیه السلام: اَلْحَقُّ طَریقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَریقُ النّارِ وَ عَلى کُلِّ طَریقٍ داعٍ؛

حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است.[نهج السعادة، ج ۳، ص ۲۹۱]

۳امام على علیه السلام: ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛

هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است.[غررالحکم، ح ۶۰۴۱]

۴امام على علیه السلام: لا یُؤنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا یوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ؛

مبادا جز حق، با تو اُنس بگیرد و جز باطل، از تو بهراسد.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۳۰]

۵امام على علیه السلام: اَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَلْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ رَأَیْتُ؛

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها رامیان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۴۱]

۶امام على علیه السلام: فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلى المُرتادینَ وَ لَوْ اَنَّالْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلکِنْ یُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛

اگر باطل با حق درنیامیزد، بر حقیقت جویان پوشیده نمى مانَد و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده مى شود، لیکن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از این. (و بدین ترتیب حق و باطل درهم آمیخته مى شود و شبهه پیش مى آید).[نهج البلاغه، خطبه ۵۰]

۱ نظر موافقین ۱ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۵
ع . شکیبا---۱۳۰۵

http://tabrizi.org/ar/wp-content/uploads/nahjolbalaghe2.jar.jpg

زبان عاقل

انسان عاقل وقتی بخواهد سخنی بر زبان آورد، ابتدا خوب در مورد آن می اندیشد و سپس هنگامی که به درستی سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان می آورد. در مقابل، انسان نادان، هر سخنی که به زبانش آمد، نسنجیده بیان می کند. امیرمؤمنان علیه السلام دراین باره می فرماید: «زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد و قلب احمق و نادان، پشت زبان او جا گرفته است».

فضیلت علم

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «دانش، از مال دنیا بهتر است، زیرا دانش نگهبان توست ولی مال را تو باید نگهبانی کنی. مال دنیا با بخشش کاسته می شود، ولی دانش براثر بخشش، رشد و فزونی می یابد. آنچه با مال دنیا به دست آمده، با تمام شدن مال، از بین می رود».

امیرمؤمنان علیه السلام در این کلام نورانی، از برتری دانش در برابر مال دنیا سخن می گوید و برای آن سه دلیل می آورد: اول آنکه دانش، انسان را از مشکلات زندگی و گرفتاری های آخرت نگه می دارد و از خسارت هایی که به سراغ اشخاص جاهل می رود، دور می کند. ولی مال دنیا نه تنها نگهبان صاحب خود نیست، بلکه صاحب مال، ناچار است پاره ای از وقت، فکر و نیروی خود را برای نگهداری آن از دست بدهد. دوم آنکه صاحب مال، وقتی مقداری از مالش را به دیگران می بخشد، به همان میزان از مالش کم می شود ولی صاحب علم، هر چه از دانش خود به دیگران می بخشد و به دیگران می آموزد، بر آگاهی های خود می افزاید. سوم آنکه وقتی مال و ثروت از بین برود، تمامی چیزهایی هم که به واسطه آن مال و ثروت به دست آمده، مثل مقام و شهرت از بین خواهد رفت، در حالی که شخص عالم، هیچ گاه آنچه را با علم خود به دست می آورد، از دست نمی دهد.

پرهیز از شوخی زیاد

یکی از نشانه های وقار انسان این است که از شوخی کردن زیاد بپرهیزد و متین و جدی باشد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «هیچ کس شوخی نمی کند، مگر آنکه بخشی از عقل خود را دور می اندازد». ایشان در جای دیگری به فرزندشان امام حسن علیه السلام چنین توصیه می کند: «نه تنها خودت هیچ گاه در حضور مردم شوخی نکن و حرف های خنده آور مزن، بلکه حتی حرف های خنده آور دیگران را هم نقل مکن؛ چون این کار موجب سبکی می شود و ارزش انسان را از بین می برد».

بردباری و پرهیزکاری

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«بردباری، شجاعت است و پرهیزکاری، توانگری». بدون شک بردباری، یکی از عالی ترین جلوه های شجاعت انسان به شمار می رود. شجاع، کسی نیست که در برابر هر مسئله به خشم می آید و عجولانه دست به اقدامات حساب نشده می زند؛ چون بسیار دیده شده که چنین افرادی، صدها گرفتاری برابر خود و دیگران ایجاد کرده اند. شجاع حقیقی کسی است که در برابر مشکلات بردبار باشد و با صبر و حوصله به راه حل آنها بیندیشد. فضیلت دیگر که در این سخن به آن اشاره شده، پارسایی است که برای انسان، بهترین ثروت ها و بالاترین توانگری هاست. انسان پارسا، همواره در وجود خود، آن قدر ارزش های روحی و معنوی دخیره می کند که دیگر به مال و ثروت دنیا چشم نمی دوزد و همین بی نیازی از مال دنیا، بزرگ ترین ثروت به شمار می رود.

دقت در انتخاب دوست

دوست خوب، آدمی را به کمال می رساند و دوست بد، او را از رحمت الهی باز می دارد. امیرمؤمنان در سخنی گهربار می فرماید که چه کسی را نباید به عنوان دوست برگزید:«از دوستی با نادان بپرهیز؛ چون او می خواهد به تو سود برساند، ولی از روی نادانی زیان می رساند. از دوستی با شخص تنگ نظر بپرهیز؛ چون او تو را هنگامی که به شدت نیازمند او باشی رها می کند. از دوستی با شخص بد کار بپرهیز؛ چون او به ناچیزترین قیمت ها تو را می فروشد. از دوستی با دروغگو بپرهیز؛ چون او مانند سراب فریبت می دهد، دور را در نظرت نزدیک، و نزدیک را دور جلوه گر می سازد».

ارتباط با بستگان

پیشوایان معصوم همواره بر صله رحم سفارش کرده اند؛ زیرا، موجب تقویت پیوندهای خانوادگی و از بین رفتن اختلافات و کینه ها می گردد و رویارویی افراد را با سختی ها آسان می گرداند. امیرمؤمنان علیه السلام در سفارشی به ارتباط با بستگان چنین می فرماید:«ای مردم! هیچ کس از طایفه و خویشان خود بی نیاز نیست، هر چند صاحب مال و ثروت باشد. آدمی همواره به دست و زبان آنها که از او دفاع کنند، محتاج است. آنها بهتر می توانند گرفتاری های او را برطرف سازند و در هنگام سختی ها و پیشامدهای ناگوار، بر او مهربانند». آن حضرت در قسمت دیگری می فرماید:«آگاه باشید! هیچ کدام از شما نباید از خویشان خود روی گرداند؛آن گاه که آنها را در فقر و پریشانی می بیند، باید به ایشان احسان کند». ایشان در نامه ای به فرزند برومندشان امام مجتبی علیه السلام می نویسد:«بستگان خویش را گرامی دار؛ زیرا آنها بال و پر تواند که با آنها پرواز می کنی، و ریشه تواند که به آنها باز می گردی، و دست تواند که با آن به دشمنان حمله می کنی».

تفاوت بین اعمال

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«چه تفاوت بسیاری بین دو گونه عمل و کردار انسان ها وجود دارد؛ عملی که لذت و خوشی آن به سرعت می گذرد، ولی نتایج زیان بار آن باقی می ماند، و عملی که رنج و زحمت آن، زود تمام می شود، ولی پاداش آن بر جای خواهد ماند».

خداوند متعالی، انسان را آزاد آفرید و به او اختیار داد، تا آزادانه راه زندگی خویش را برگزیند و هر عملی را که دلش خواست، انجام دهد. اما در روز قیامت، کسی که عمل خوب انجام داده پاداش می گیرد و کسی که مرتکب اعمال ناپسند شده، به کیفر و مجازات می رسد. امیرمؤمنان علیه السلام در این فرمایش نورانی، به انسان ها هشدار می دهد که هرگز فریب ظاهر را نخورند. کار خوب و بد، هر دو به زودی می گذرد و تمام می شود؛ در حالی که پی آمد آن از بین نمی رود و در کارنامه عمل انسان باقی می ماند.

اخلاص

اخلاص، پایه همه ارزش های اخلاقی و رهنمودی قرآنی است که موجب می شود ایمان در وجود انسان جا گیرد و آدمی به رشد و کمال برسد. امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: «اساس دین، شناخت خدا و کمال شناخت، در تصدیق خدا و نهایت و کمال تصدیق، در یگانه پرستی و کمال توحید، در خالص ساختن اعمال برای خداوند است». نیز از آن حضرت است که:«کسی که اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، در نتیجه حق تعالی هم او را برای خود اختیار می کند و او از جمله معادن دین خدا روی زمین می گردد».

تمرین بردباری

امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:«اگر بردبار نیستی، خو را وادار به بردباری کن؛ زیرا کسی که خود را به گروهی شبیه کند، به زودی از آنان می شود». بعضی ها در برابر کوچک ترین ناملایمت، آرامش خود را از کف می دهند و دست به کارهایی می زنند که ناراحتی های فراوانی در پی دارد. چاره این افراد آن است که با اراده و تمرین، اندک اندک خود را شبیه بردباران کنند تا سرانجام این صفت، ملکه رفتاری شان گردد و جزو صابران شوند.

اهمیت حیا

حیا، یکی از فضیلت های مهم اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن توجه شده است. حیا، سبب بازداشتن انسان از ارتکاب بسیاری از گناهان گردیده، مروارید گران بهایی است که فرد و جامعه را پاکیزه و درخشان می کنند. امیرمؤمنان علیه السلام درباره حیا می فرماید:«هیچ ایمانی مانند حیا و صبر نیست». نیز از آن حضرت است که: «هر که جامه حیا و شرم بپوشد، مردم زشتی های او را نخواهند دید».

ویترین تهمت

مؤمن، نه تنها از انجام کارهای زشت و نادرست دوری می کند، بلکه باید از قرار گرفتن در فضای آلوده به گناه هم بپرهیزد. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «کسی که خود را در معرض بد نامی و جایگاه تهمت قرار می دهد، نباید کسی را که به او گمان بد می برد، سرزنش کند»؛ زیرا تقصیر از خود اوست که زمینه بدگمانی دیگران را فراهم آورده است.

عزّت نفس

امیرمؤمنان می فرماید: « نفست را از هر زبونی و پستی گرامی بدار، هر چند تو را به نعمت های بی شمار رساند؛ زیرا هرگز برابر آنچه از نفس خویش صرف می کنی، عوض نخواهی یافت و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است». یکی از شعارهای والای اسلام، عزّت نفس است. انسان مسلمان با عزّت نفس، طعم واقعی ایمان را می چشد و از شر دشمن درونی، یعنی هوای نفس و دشمن خارجی در امان می ماند. از این رو، امیرمؤمنان علیه السلام در این کلام نورانی تصریح می کند که اگر در برابر کرامت و عزت نفس، انسان هر قدر هم از نعمت ها و ثروت دنیا بهره مند شود، باز خسارت و ضرری جبران ناپذیر دیده است.

اهمّیت وفای به عهد

اسلام درباره وفای به عهد سفارش های بسیاری کرده است تا جایی که یکی از تفاوت های آشکار انسان مسلمان را با دیگران، در وفای به عهد و پیمان می داند. از این رو، مسلمان واقعی باید به عهد و پیمان هایش اهمیت دهد و دیگران را آزرده خاطر نکند. شخصی که عهدی می بندد و قولی می دهد، در گرو آن عهد باقی می ماند تا انجامش دهد. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «کسی که از او درخواستی می شود، تا زمانی که وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است».

گذشت

گذشت، از ویژگی های مؤمنان به شمار می رود. از بین رفتن کینه ها، نزدیک شدن قلب ها و در نتیجه تقویت پیوندهای خانوادگی و اجتماعی، از آثار مهم گذشت است.

امیرمؤمنان علیه السلام نیز در نامه ها و خطبه های خویش می فرمود: «خشم را فرو بنشان و هنگام توانایی و قدرت، گذشت کن، و هنگام تندخویی، بردبار باش تا برایت پاداش نیکو بنویسند». نیز از آن حضرت است که: «بخشش و گذشت، نگهبان آبروهاست».

۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۰۸
ع . شکیبا---۵۶۹
کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش اعلام کرد؛

شرکت ۱۰ هزار دانش آموز شهرستان در آزمون روز نهج البلاغه

اکبر احمدی گفت: برگزاری آزمون نهج البلاغه در مدارس اقدامی ارزشمند جهت آشنایی دانش آموزان با سخنان گهربار حضرت علی علیه السلام و رفع محجوریت این کتاب مقدس است.

http://ketabnak.com/images/covers/ybwl90pdta.jpg

به گزارش پایگاه خبری سفیر تیران و کرون  کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش شهرستان در گفتگو با این پایگاه خبری گفت: بیش از ۱۰ هزار دانش آموز شهرستان تیران وکرون صبح امروز در  آزمون هماهنگ استانی “روز نهج البلاغه” شرکت کردند.

اکبر احمدی با اعلام این خبر افزود: این آزمون از محتوای نهج البلاغه که قبلا در اختیار دانش آموزان قرار گرفته بود، به عمل آمد  و نفرات برگزیده به مراحل بالاتر استانی راه پیدا خواهند کرد.

وی با اشاره به اهمیت مطالعه نهج البلاغه برای شیعیان، خاطر نشان کرد: برگزاری آزمون نهج البلاغه در مدارس اقدامی ارزشمند جهت آشنایی دانش آموزان با سخنان گهربار حضرت علی علیه السلام و رفع محجوریت این کتاب مقدس است.

کارشناس قرآن، نماز و عترت آموزش و پرورش شهرستان با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب ارزشمند، تصریح کرد: نهج البلاغه هم باید همانند قرآن خوانده شود چرا که دنباله قرآن  است و همانطور که مسلمانان خودشان را موظف به انس با قرآن می دانند و نداشتن قرآن را برای خود نقص می شمارند نداشتن نهج البلاغه هم نقص به حساب می آید.

احمدی گفت: کتاب درّ علی در خصوص خطبه بدون الف و خطبه بدون نقطه حضرت علی علیه السلام کتابی مناسب جهت مطالعه و آشنایی با شاهکارهای ادبی این امام همام است.

چهارشنبه ۱۳۹۴/۱۰/۲

۰ نظر موافقین ۱ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۲
ع . شکیبا---۴۹۵