سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات همسر شهید» ثبت شده است

«از آسمان» زندگی مدافع حرم «شهید علی اصغر شیردل» را روایت می‌کند

مصاحبه با همسر شهید شیردل- شهید مدافع حرم

شیردل سپاه؛ که فدای حضرت زینب (س)شد‎ / همسر شهید:همسرم برای ادای دین به ائمه اطهار رفت

عاشق شهادت بود و می گفت دلم می خواهد موقع شهادت مانند آقا اباعبدالله سرم از تنم جدا شود و چیزی از من باقی نماند.
پاسدار شهید مهندس علی اصغر شیردل از شهدا مدافع حرم بودند که در حراست از حرم حضرت زینب(س) به دست تکفیری ها به شهادت رسید، او در مورد علت سفرش به سوریه، در وصیت نامه خود می نویسد؛ «باتوجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و باتوجه به بیم بی حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول الله(ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب(س)" جامه ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.» {
 
وی در 30 اردیبهشت94 و در سن 37 سالگی به مقام شهادت نائل آمد و پیکر مطهر ایشان هنوز به وطن بازنگشته است.
 
همسر شهید شیردل در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ نیوز از ویژگی های بارز این شهید بزرگوار می گوید؛
 
فرهنگ نیوز: لطفا در مورد خودتان و نحوه آشنایی و ازدواج تان با شهید شیردل بفرمایید.
 
من هدی کمالیان همسر شهید علی اصغر شیردل هستم. ما سال 1384 با هم ازدواج کردیم و در سال 1388 خدا فرزندی به ما عنایت کرد که اسم او را امیرعلی گذاشتیم و الان 6 سالش است. همسر من در 30 اردیبهشت 1394 به مقام شهادت نائل آمد.
 
۰ نظر موافقین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۴
ع . شکیبا---۷۷۷

https://lh3.googleusercontent.com/proxy/eB2HGFARk2Jf_HhxNzav_N2KSraECyZRxS8vckfdmYjL8rzG_U5oXPJu1l5g2Ms_QPOpIQkD3ZSB088o0YgyzZcmokRL4G54bFZb1OoQ1VkB8U4

در حال ساخت یک سری مستند سیاسی هستیم. تا به حال ۱۶ قسمت تولید شده؛ دیروز رفتیم خانه ی شهید  سیدعلی اندرزگو برای مصاحبه با همسرش. اندرزگو از آن شخصیت های پیچیده ای بوده که خیلی ها جذبش شده اند. مصاحبه ی عجیبی شد. وسط مصاحبه چند بار گریه کردیم. همسر شهید خودش یک شهید زنده است. فکر کنید که تا چند ماه بعد از شهادت همسرش در زندان اوین تحت شکنجه ی ساواک بوده، آنهم در ۲۵ سالگی!

مصاحبه که تمام شد به تیم تصویربرداری اشاره کردم که دوربین ها را خاموش نکنند، من وارد گفتگوی غیر رسمی شدم تا نگفته ها را بشنوم و چیزهایی شنیدم که برایم خیلی عجیب بود.

یکی از خاطرات همسر شهید که خیلی عجیب بود ازاین قرار است؛ همسر شهید:
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر عج باشید.» بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.

بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید.

مصاحبه وحید یامین پور : فیلم این خاطره

۰ نظر موافقین ۲ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۱:۴۳
ع . شکیبا---۱۰۷۸