سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توسل به حضرت فاطمه زهرا (س)» ثبت شده است

یا مولاتی یا فاطمة اغیثینی

از جمله دریای فضائل حضرت فاطمه (علیها السلام)، نماز استغاثه به حضرت زهرا (س) است.  رفع مشکلات و گرفتاری‌ها، از جمله فواید این نماز به شمار می‌آید.

 نماز استغاثه به حضرت زهرا (علیها السّلام)

روایت شده: هرگاه برای تو به سوی خداوند حاجتی پیش آمد و سینه‌ات از آن تنگی گرفت ابتدا دو رکعت نماز بخوان (دو رکعت نماز مستحبی)

پس از پایان نماز، سه مرتبه تکبیر بگو (الله اکبر) و تسبیحات حضرت زهرا را بجا آور (تسبیحات حضرت زهرا (س): 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، 33 مرتبه سبحان الله)
سپس به سجده برو و صد بار بگو:

یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی (اى مولای من یا فاطمه به فریادم برس)


سپس، طرف راست صورتت را بر زمین بگذار و همان ذکر را صد بار بگو.
سپس طرف چپ صورتت را بر زمین بگذار و  همان ذکر را بصد بار بگو.
پس از آن، دوباره به سجده برو و  همان ذکر را صد و ده مرتبه بگو
و حاجت خود را بطور کامل بیان کن، ان شاءالله که برآورده شود.


پس از آن، این ذکر را می‌خوانی:
یا آمِناً مِنْ کُلِّ شَیْى ءٍ وَ کُلُّ شَیْى ءٍ مِنْکَ خآئِفٌ حَذِرٌ اَسْئَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ وَ خَوْفِ کُلِّ شَىْءٍ مِنْکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
اى بى‏‌هراس و بیم از هرچیز، که هرچیز از تو هراسان و برحذر است، از تو می‌‏خواهم به ایمنى‌‏ات از هرچیز، و هراس هرچیز از تو، اینکه بر محمّد درود فرستى.
وَ اَنْ تُعْطِیَنى اَماناً لِنَفْسى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى حَتّى لا اَخافَ اَحَداً وَ لا اَحْذَرَ مِنْ شَىْءٍ اَبَدَاً اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْى ءٍ قَدیرٌ
و ایمنى به من عطا کنى، براى خود و خاندان‏ و دارایى و فرزندانم، تا از احدى نهراسم، و هرگز از چیزى حذر نکنم، به درستى که تو بر هرچیز توانایى.

 

پایگاه عرفان - حاج شیخ حسین انصاریان

موضوعات: اهل بیت (ع) حضرت فاطمه زهرا (س) دعاها و ذکرها نماز و عبادت
۱ نظر موافقین ۲ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۱۱:۳۴
ع . شکیبا---۲۷۶
https://farsi.al-shia.org/wp-content/uploads/2016/04/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D8%A1.jpg
 آیت الله قاضی طباطبایی
یکی از مراجع بزرگوار تقلیدنقل می کنند: آیت الله قاضی استاد عرفان و اخلاق علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان،  به حدیث کساء بسیار اعتقاد داشت و اگر کسی به ایشان مراجعه می کرد و از مشکلات خود برای ایشان می گفت، در جواب به خواندن حدیث کساء، سفارش می کردند. همچنین آیت الله قاضی به رعایت آداب خاصی برای جلسات  حدیث کساء اشاره می نمودند؛ برای مثال می فرمودند: در جلسات حدیث کساء، چوب عود آتش بزنید.
 
آیت الله بهاء الدینی
یکی از شخصیت های مهم مملکتی نقل می کرد:
موضوعات: مذهبی علما و بزرگان دعاها و ذکرها
۰ نظر موافقین ۲ ۰۲ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۱۸
ع . شکیبا---۲۳۷

حدیث کساء

      بلندگوی سبزدریافت فایل

هر فردی که برای هر گرفتاری و هر گره کوری نزد حضرت آیت الله بهجت می آمد، ایشان ذکر حدیث کساء را سفارش می کردند.

متن کامل حدیث شریف کسا در ادامه مطلب ...

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

موضوعات: اهل بیت (ع) حضرت فاطمه زهرا (س) دعاها و ذکرها صدا و آهنگ، مداحی، سخنرانی
۲ نظر موافقین ۵ ۱۳ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۰۰
ع . شکیبا---۳۷۹۸۳

http://s4.picofile.com/file/7740430428/MOASESEH_3.png

ویرایش

برای سال جدید خود برنامه ریزی کنید.

برای زندگی خود در سال جدید هدف گذاری کنید.

با برنامه ریزی ، زندگی بهتر و موفق تری خواهیم داشت. ان شاءالله

این فرم در قالب یک فایل word طراحی شده و شما می توانید محتوای آن را متناسب با زندگی و تحصیل,  کار و شغل خود تغییر دهید.


دریافت فرم  word
عنوان: فرم برنامه ریزی سال جدید و هدف گذاری 1397

موضوعات: فرهنگی سبک زندگی مطالب عمومی و متفرقه مدیریت اسلامی و مدیران
۱ نظر موافقین ۲ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۲۰
ع . شکیبا---۱۴۴۶

می‌خواست به سوریه برود، در تهران شهید شد

اشک در چشم‌هایمان بی‌قراری می‌کند تا نام شهیدی به گوشمان می‌رسد. این روزها تصاویر شهادت سرافرازانه بار دیگر تنفر از داعش را در دل‌ها زنده کرده است. ازسویی دیگر هنوز بحث عکس‌های سلفی نمایندگان در شبکه‌های اجتماعی بالاست. با دیدن این عکس‌ها و شهادت شهید محسن حججی به یاد شهدای ترور مجلس شورای اسلامی افتادم. راستی اگر امثال شهید جواد تیموری‌ها درب اصلی صحن مجلس را نمی‌بستند، آنانی که با اشتیاق با خانم موگرینی عکس می‌گرفتند می‌توانستند در برابر داعشیان بایستند و از خود دفاع کنند؟
 
عاطفه دلاوری همسر شهید تیموری از این شهید عزیز می گوید:
او درباره شیوه آشنایی‌اش با شهید می‌گوید: باب ازدواج ما را حضرت زهرا(سلام الله علیها) باز کردند. من قبل از ازدواج در مسجد حضرت زهرا(سلام الله علیها) فعالیت داشتم و خودم را کنیز این حضرت می‌دانستم. روزی برای سعادت خودم دعا می‌کردم و از حضرت زهرا همسری ولایی و عاشق اهل بیت خواستار شدم که هم مداح باشد و هیئتی و عاشق اهل بیت(علیه السلام) و هم خوش‌اخلاق و مهربان. شب‌های فاطمیه در مسجد حضرت زهرا(سلام الله علیها) بودم که مادر بزرگوار شهید بنده را دیدند و بنده را برای آقا جواد پسندیدند. این مقدمه آشنایی ما شد، مادر می‌گفتند من آن شب با نذری از حضرت زهرا(سلام الله علیها) عروسم را خواسته بودم. روزها گذشت و قرار بر دیدار یار شد. روز خواستگاری رسید، دو رکعت نماز خواندم و به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بانوی مهربانی متوسل شدم. آن ساعت از حضرت خواستم که هوای ما را داشته باشد، با دیدن آقا جواد متوجه شدم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) دعایم را مستجاب کرده است. بعدها فهمیدم آقا جواد هم همان روز دو رکعت نماز خوانده بودند و خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را به یاری گرفته بودند.
تو سرداری، سردار عشق
خانم دلاوری ادامه می‌دهد: در جلسه خواستگاری مهم‌ترین ملاک برای هردوی ما دینداری و اخلاق نیکو بود. آقا جواد آن‌روز به من گفت که زندگی باید همچون زندگی امام علی(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) باشد، باید راه شهدا و ولایت را ادامه دهیم و پشتیبان آن‌ها باشیم. از حجابم تعریف کردند. پرسیدم عصبانی شوید، چه می‌کنید؟ لبخندی زد و گفت عصبانیت در مرام بچه‌های حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیست. خدا می‌داند تا روز شهادت حتی یک‌بار هیچ بداخلاقی و عصبانیتی از او ندیدم.
اولین‌باری که بعد از محرمیت با هم بیرون رفتیم، به سر مزار بردار شهیدشان رفتیم و آنجا با هم عهد بستیم که همیشه کنار هم باشیم. آقا جواد گفت: بانو! من نظامی هستم و آماده برای سر دادن، من هم گفتم شما سرداری؛ سردار عشق!
کربلا را خیلی دوست داشت، وقتی با هم به کربلا رفتیم انگار که به معشوقش رسیده باشد. با عشق روی زمین بین‌الحرمین قدم می‌زد، به ضریح مبارک نگاه می‌کرد. نمی‌دانم چه می‌گفت، اما زیرلب لبخندی می‌زد و می‌گفت: «آقا هماهنگه؟» حالا فهمیدم که آقا جواب داده بودند که هماهنگه…
همسر شهید ادامه می‌دهد: او ولایت فقیه را مرجع عشق می‌دانست و می‌گفت آقای ما نایب امام زمان(علیه السلام) است و برای ولایت و فرموده رهبری باید سر داد. ما تمامی خبرهای مدافعان حرم را پیگیری می‌کردیم. مشتاقانه، همسرم برای سوریه اقدام و ثبت‌نام کرده بود. مدام برای اعزام، پیگیر اخبار سوریه بود. اوایل راضی نبودم، اما درنهایت این اواخر مرا هم راضی کرده بود. تمام وصیت شهدای مدافع را بلد بود. روزهای آخر ما مثل روزهای اول آشنایی عاشقانه بود. هرروز عشق ما به‌مدد خدا از روز قبل بیشتر می‌شد. روزهای آخر بی قراری‌اش را حس می‌کردم. ماه رمضان بود و روزها با زبان روزه از سرکار که می‌آمد بیشتر به من کمک می‌کرد. روزهای آخر مدام خرید می‌کرد و خانه را از خرید خالی نمی‌گذاشت.  به همه اقوام سر زدیم، اهل صله‌رحم بود، اما روزهای آخر عجیب پیگیر بود و منزل همه رفتیم. شب آخر به همه دوستانش زنگ زد. از روزی که شهید شده است، کاملاً حضورش را درکنار خودم احساس می‌کنم.
یاعلی گفت و پَرکشید
همسر شهید تیموری ادامه می‌دهد: روز شهادت خیلی عاشقانه‌تر از هرروز خداحافظی کردیم، اما باز برگشت و نگاهم کرد، انگار دل‌نگران من بود. دوباره خداحافظی کرد و گفت امروز تنها نمان برو منزل مادرت، گفتم باشه حاج‌آقا، دوباره برگشت گفت شب می‌آیم دنبالت می‌برمت بیرون، آماده باش انشاءالله! گفتم چشم. دوباره رفت و برگشت کمی نگاهم کرد و گفت بانو یاعلی(علیه السلام). نمی‌دانم چرا در آن لحظه دلم ریخت، اما متقابلاً گفتم یا علی(علیه السلام) حاج‌آقا. در را بست و رفت. ساعت ده قرار هرروز بود که باید زنگ می‌زد اما نزد. گفتم حتماً سرش شلوغ است. آماده شدم که منزل مادرم بروم، گفتم به آقاجواد زنگ بزنم که تلفن زنگ خورد. فکر کردم آقا جواد است که خواهرش از آن‌سوی خط از آقا جواد پرسید. تلفن که قطع شد دلهره‌ام بیشتر شد. این‌بار متوجه شدم که در مجلس درگیری پیش آمده است.
اخبار را دیدم، نگران بودم، اما نمی‌دانستم چه‌کاری می‌توانم انجام دهم. به همه‌جا زنگ زدم، اما همه اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. همه فامیل زنگ می‌زدند و احوال آقاجواد را می‌پرسیدند. حالم بد بود. درنهایت تماس گرفتند که تیر خورده و راهی بیمارستان شده است. وقتی وارد بیمارستان شدم فهمیدم که کار از تیر هم گذشته است. همه راهروهای بیمارستان را به‌دنبالش گشتم. به همه اصرار می‌کردم که بگویند مجید سالم است، اما مرا به‌سمت زیرزمین هدایت کردند. در آهنی بزرگی را باز کردم، بازهم باورم نمی‌شد که جواد مرا تنها گذاشته، اما با باز شدن پوش زیپ‌دار متوجه شدم که دیگر کنار من نیست و به‌سوی معبودش پرکشیده است.
آقاجواد آن‌روز برای نجات جان نمایندگان مجلس با این‌که چندین گلوله در تنش بود به‌سمت در اصلی رفت و آن در را بست. آنجا فریاد می‌زده است تا مردم و سایر همکاران خود را از تیررس داعش در امان نگه دارد. سه تیر به سرش خورد تا اسلام و میهن از شر دشمنان محفوظ بماند.
منبع: وارث
موضوعات: خانواده سبک زندگی شهیدان مدافعین حرم انتخابات
۰ نظر موافقین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۰۹
ع . شکیبا---۵۹۸