سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همرزمان» ثبت شده است

http://img1.tebyan.net/Medium/1392/06/8d899ca0c3e4483a95ce2cb16b5a2ca5.jpg

عزیزانم راه را غلط نروید ؛ راه همان است که رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ما را بر آن هدایت می کند ؛ هوشیار باشید که دشمن ریشه مارا هدف گرفته، چشم دشمن را هدف بگیرید.

وصیت نامه شهید مدافع حرم علی عسگری

خاطراتی خواندنی از شهید علی عسکری :

به نقل از هم رزم شهید:

بعد از شهادت شهید عسگری یکی از مجاهدان لبنانی  که آرزوی شهادت داشت و اعتقادش بر این بود که مهر شهادت بر لباس رزم شهید عسگری خورده است با اصرار فراوان لباس رزم شهید عسگری را به تن کرد و بعد از سه روز با همان لباس رزم شهید عسگری به شهید عسگری پیوست.

همرزمش نقل می کند :

شهید عسگری اعجوبه ای بود که من با سابقه های زیاد که در جبهه های مختلف دارم مانند او شجاع و نترس و با صداقت کم دیده بودم. در تمام عملیات ها ذکر او یا حسین بود و چنان با تجربه بالای چریکی می جنگید که در هر عملیاتی که شهید عسگری شرکت می کرد همه همرزمان به او می بالیدند و اطمینان به پیروزی داشتند.

امام جماعت حرم حضرت رقیه (س) نقل می کند:

سه روز قبل از شهادت شهید عسگری با چند تن از مجاهدین لبنانی پیش ما آمدند به او گفتم آقای عسگری چند ماه است که سوریه هستی یک سفر به ایران برو سری به خانواده و پدر و مادرت بزن . شهید عسگری با نگاه معنادار و لبخند ملایمی که بر چهره اش جاری بود جواب داد: آیا فکر می کنید من به اراده خودم به اینجا آمده ام؟من مولایم امام حسین (ع) را در خواب دیدم حکم جهاد در سوریه به من داده و نتیجه آن را هم که شهادت است به من وعده داده و بازگشتی در کار من نیست.

یکی از دوستان شهید می گوید:

دو روز قبل از آخرین سفر شهید به سوریه،با هم بر سر یک کوهی رفتیم ویک رقعه حاجت نوشتیم و آن را بر داخل گلوله ای از گل گذاشتیم وآن را به داخل قنات انداختیم وآمدیم مشغول دعای کمیل روی کوه بودیم که یکباره شهابی بزرگ از آسمان به سوی ما آمد وتمام کوه را روشن کرد ،من هراسان شده بودم شهید عسگری گفت:این نشانه قبولی حاجات ما بوده،به او گفتم مگر حاجت تو چه بود؟ گفت: من به جز شهادت حاجتی ندارم.

به نقل از دوست شهید:

در پتروشیمی اراک کار می کردیم ماه رمضان بود وهوا بسیار گرم ومحل کار ما مخازن کروی بود که باید در داخل آن کار می کردیم.بدنه مخزن باید تا 100درجه سانتیگراد حرارت می دید تا گرم شود و بعدا شروع به کار کنیم .شهید عسگری همپای ما در آن شرایط که  برای کسی هم که روزه نبود تحملش سخت بود روزه می گرفت و کار می کرد. یک شب به اتفاق هم به منزل دوستان در خوابگاه دیگر رفتیم و دیدیم که هندوانه ای گذاشتند وسط و به ما هم تعارف کردند اما شهید قبل از آنکه از هندوانه بخورد از دوستان پرسید که از کجا آورده اید در اینجا که دسترسی به مغازه ندارید گفتند: از باغ کنار پتروشیمی کندیم شهید گفت:آیا صاحبش می داند؟ گفتند : نه، اوچنگال را به زمین گذاشت و گفت: با مال شبهه ناک جسم و روحم را آلوده نمی کنم انشالله که خداوند از میوه های بهشتی نصیبمان کند.

به نقل از برادر شهید:

در سال 85 در سیرجان کار می کردیم روز عاشورا شهید گفت: حاجتی دارم و می خواهم برای حاجتم گوسفند قربانی کنم در منزل یکی از دوستان گوسفندی تهیه و ذبح شد وقتی داشتیم گوشت را تقسیم می کردیم که بین مردم توزیع کنیم شهید گفت:دیشب خواب دیدم سوره صف را از اول تا آخر با صوت زیبایی می خواندم تعبیرش چیست؟ وقتی به کتاب مراجعه کردیم دیدیم که امام صادق (ع) فرمودند:هر کس سوره صف را در خواب قرائت کند سرنوشت او ختم به شهادت می شود.

وصیت نامه شهید علی عسگری :

۱ نظر موافقین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۱
ع . شکیبا---۹۸۳