سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج خوب» ثبت شده است

دعای درخواست همسر و فرزند - دعای قرآنی

دعای ازدواج از امام صادق (ع)

ابوبصیر می گوید، امام صادق (ع) فرمود: هر گاه یکی از شما بخواهد ازدواج کند، چه می کند؟ عرض کردم: نمی‌دانم قربانت گردم، فرمود: هرگاه کسی قصد ازدواج داشت، پس ابتدا دو رکعت نماز به جا آورد و خداوند عزّوجلّ را سپاس گوید.

سپس بگوید:« اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ التَّزْوِیجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَهً وَ قَیِّضْ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی »

ترجمه دعا

پروردگارا من می خواهم زنی را به همسری گیرم، پس از میان زنان، پاکدامن ترین آنان و نگهدارنده ترین شان نسبت به جان و مالم و آن که روزیش فراوان تر و برکتش افزون تر باشد برایم مقدّر بفرما و از او فرزندی پاک و برومند نصیبم کن که در زندگی و مرگ من جانشینی صالح برایم باشد.

روزانه ۱۰۰ صلوات و ۱۰۰ مرتبه استغفار هم موثر است ان شاءالله 

۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۶
ع . شکیبا---۴۸۱
Image result for همسان گزینی تبیان

معرفی طرح همسان گزینی تبیان

موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان با پیشینه 12 سال فعالیت در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات و راه اندازی جامع ترین سایت فرهنگی - دینی در ایران ؛ بزرگترین مجموعه سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات  می‌باشد.  سایت تبیان دارای جامعه کاربری وسیع و گسترده ای است که جوانان مجرد در سن ازدواج بخش عظیمی از این جامعه را تشکیل می دهند .

مسئله مهم و خطیر ازدواج جوانان و استفاده از بستر مناسبی که فناوری اطلاعات می تواند در اختیار این امر قرار دهد ؛ موجب گردید که تبیان از همان بدو تشکیل با رویکردی نوین و نگاهی تازه به این امر وارد شود.

نگاهی که در برگیرنده اصول زیر باشد :

١ - محوریت خانواده ها

٢ - حفظ حرمت اشخاص و جوانان

٣ - امنیت اطلاعات و بالا بودن ضریب اعتماد و اطمینان

٤ - غیر انتفاعی و رایگان بودن

در طرح همسان گزینی ؛ تبیان بار دیگر گامی نوین در زمینه ازدواج آگاهانه و پایدار برای جوانان برداشته است و موجبات ورود واسطه های خیر در امر ازدواج را به عرصه فناوری اطلاعات فراهم کرده است.

 


 قال امیرالمۆمنین على علیه السلام:

أفضَلُ الشَّفاعاتِ أن یَشفَعَ بینَ اثنَینِ فی نِکاحٍ حتّى یَجمَعَ بَینَهُما.

بهترین وساطت ها این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود، تا سر و سامان بگیرند.

وسائل الشیعه، ج 20، ص 45


 

مقدمه ای بر طرح همسان گزینی موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان
 
 
۱ نظر موافقین ۰ ۲۷ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۵۴
ع . شکیبا---۶۰۸

صحبت‌های تکان‌دهنده دختری پشیمان از ازدواج سفید/ تانیا: اصلا فکر نمی‌کردم با سوء استفاده‌هایش زندگی‌ام این همه سیاه شود!

وقتی فهمیدند با کسی رابطه دارم، پدرم یک هفته با من حرف نزد بعد هم که به حرف آمد گفت:«دیگه اسممو نیار» اما مادرم همه جوره بحث را بالا کشید.

 به گزارش جهان نیوز، بعضی زخم‌ها را هر زمان که بشکافی باز چرکش بیرون می‌ریزد، عفونتش به همه جا می‌پاشد و دوباره همه‌چیز مثل روز اول می‌شود. انگار نه انگار که سالها از آن گذشته‌است. برای همین «تانیا» بریده بریده حرف می‌زند. برای گفتن بعضی جمله‌ها نفس عمیق می‌کشد. یک جایی زیر پوستش لابه‌لای استخوان‌هایش تیر می‌کشد. وقتی می‌پرسم مگر نمی‌گویی اولش همه چیز خوب بود،  پس چرا آنقدر زود همه چیز خراب شد؟ وقتی از ارتباطش می‌پرسم و او می‌گوید که فکر می‌کند از او سوء‌استفاده شده، نفس عمیق می‌کشد، کم می‌آورد و صریح می‌گوید:«می‌شود دیگر در این باره حرف نزنیم؟ واقعا حالم دارد به هم می‌خورد.» تانیا یکی از دختران این شهر است که دانشجوی خوب دانشگاهش بوده. معماری خوانده، در مقطع ارشد شرکت کرده، سه ترم خوانده اما زندگی ناچارش کرده که انصراف بدهد. یکی از دختران این شهر که از شهری دیگر به تهران آمده و قرار بوده حسابی زندگی کند. به سبک و سیاق چیزی که فکر می‌کرده همان‌قدر رمانتیک و عاشقانه، شبیه فیلم‌های هالیوودی موردعلاقه‌اش اما حالا توی تنهاییش سیر می‌کند با زخم‌هایی که وقتی درباره‌اش حرف می‌زند دوباره چرک می‌کند و دوباره عفونتش به همه جا می‌پاشد.


سراغ تانیا که این روزها در یک آرایشگاه زنانه کار می‌کند و می‌گوید دیگر به هیچ کسی اعتماد ندارد، رفته‌ایم. روایت زندگی تلخ این دختر ۲۸ ساله را در ادامه می‌خوانید.
 
اجازه نداشتم با دوستانم بیرون بروم
کرمانشاه به دنیا آمدم. سال ۱۳۷۰. خانواده مذهبی نداشتم اما سنتی بودند. ساعت ورود و خروجم برایشان خیلی مهم بود. برایشان که نه برای مادرم مهم بود. پدرم کاری با من نداشت. میدان تره‌بار کار می‌کرد و همین الان هم اگر از او سن و سالم را بپرسید دقیق نمی‌داند. خیلی این چیزها برایش مهم نبود. حتی پول تو جیبی من هم با مادرم بود. اصلا اختیار همه چیز با مادرم بود. باید سر ساعت و دقیقه می‌رفتم و می‌آمدم. ثانیه‌ای این‌ور و آن‌ور می‌شد با مادرم برنامه داشتیم. یعنی من قبل از تاریکی هوا باید هرطور که شده خانه می‌رسیدم. گاهی مادرم آنقدر سفت و سخت می‌گرفت که خودش مرا دانشگاه می‌برد و خودش مرا بر می‌گرداند. خیلی اذیت می‌شدم. سخت بود. آدم گاهی دلش می‌خواهد بعد از کلاس با دوستهایش برود بیرون، چیزی بخورد. تفریحی بکند اما این اجازه را نداشتم. برای همین مجبور شدم از کلاس‌های دانشگاهم بزنم که بتوانم حداقل کمی با دوستانم بیرون بروم. برای این کار دلیل هم داشت مدام می‌گفت جامعه بد است و ممکن است تو هم بد شوی!
 
خاله‌ام مرا تحریک به رفتن از خانه پدرم کرد

۲ نظر موافقین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۰
ع . شکیبا---۳۵۲