شجره نامه سادات طباطبایی فرزندان امام حسن مجتبی (ع) -
این شجره نامه از روی کتاب « رساله انساب » نوشته آیت الله العظمی بروجردی (ره) تهیه شده است.
شجره نامه سادات طباطبایی فرزندان امام حسن مجتبی (ع) -
این شجره نامه از روی کتاب « رساله انساب » نوشته آیت الله العظمی بروجردی (ره) تهیه شده است.
به دنبال تصویب قانون کشف حجاب در 17 دی 1314، به دستور رضاخان، زنان و دختران ایرانی از داشتن حجاب اسلامی منع شدند؛ بانوان معتقدی که اهتمام فراوانی به حفظ حجاب اسلامی خود داشتند، در پی این دستور، حاظر به کشف حجاب خود نشدند و علما نیز اعتراضات فراوانی نسبت به این دستور، داشتند.
کشف حجاب، واقعهای که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
سفر رضاخان به ترکیه
افسوس آیتالله العظمی بروجردی برای نرسیدن به فیض شهادت
بدون تردید جان آدمی ارزشمندترین دارایی در این دنیا میباشد و اگر کسی آن را در راه خداوند متعال فدا کند، مستحق پاداش وافری است، اما گاهی میتوان با قلم و تالیف یک اثر صدها مؤمن مخلص و فدایی برای اسلام ساخت.
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ (مجادله/11)
خداوند، مؤمنان و عالمان را بر دیگران به درجاتی برتری داده است
نقل است جمعی از فضلا خدمت آیتالله بروجردى رسیدند. اتاق پر بود از علما و فضلای حوزه از جمله بزرگانی چون مرحوم آیت الله گلپایگانی، حاجآقا على صافى و دیگر بزرگان، سکوت مجلس را فراگرفته بود سئوال شد، این سکوت به چه معناست فرمودند:
آقا حدیث نفس میکنند و می فرمایند: آن زمان که کشف حجاب میکردند من تصمیم گرفتم قیام کنم و کشته شوم، ولى اصحاب مانع شدند و گفتند:
عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی
خوابی را که مربوط به امام «رضوان الله تعالی علیه» نقل می کنم. امام چون مرحوم شده اند عرض می کنم. بزرگواری نزدیک به 80 سال سن داشت، در منزل یکی از منسوبین ما که خوزستانی بود، حضور داشت. روز چهل و یکم [رحلت] مرحوم آیت الله بروجردی بود. وارد شدم که آن منسوبمان را ببینم و بعد هم به قم مشرف شوم. صاحبخانه بنده را معرفی کرد که پسر فلانی و شاگرد فلانی است. این اولاد پیغمبر که از شاگردان مرحوم آیت الله حائری بود گفت من 30، 35 سال پیش خوابی دیدم. آن زمان این آقا-امام- در حوزه آیت الله حائری که می آمد، از نظر من خیلی تلخ و نچسب بود. می گفت می دانستیم فاضل است، ولی جوری بود که با او ارتباط برقرار نکردم.
در همان ایام یک شب خواب دیدم که بیابانی است و جمعیت کثیری، مثلاً یک میلیون نفر دایره وار ایستاده اند و در مرکز این دایره هم کارهایی انجام می شود که من از دور نمی بینم. جمعیت را شکافتم و تا مرکز دایره پیش رفتم. در مراکز دایره دیدم به اندازه ده دوازده متر جا هست. در یک طرف رسول اکرم«ص» تشریف دارند و شمشیری در دستشان است. مقابل ایشان هم محمدرضا پهلوی ایستاده است. حضرت رسول«ص» چند بار فرمودند آیا کسی هست که بیاید و این شمشیر را از من بگیرد و حد خدا را بر این مجرم جاری کند؟ هیچ کسی نیامد. این کسی که داشت این حرف را می زد، خودش با امام «رحمه الله علیه» موافق نبود و با تعبیر تلخ و نچسب از ایشان یاد کرد. گفت حضرت دو سه مرتبه فرمودند و کسی نیامد. یک وقت دیدم جمعیت دارد شکافته می شود و کسی دارد جلو می آید. از دور نمی دیدم. نزدیک که آمد متوجه شدم حاج آقا روح الله است.
جلو آمد و به حضرت سلام و عرض کرد: «یا رسول الله! من آماده هستم.» بعد هم شمشیر را گرفت. گفت حاج آقا روح الله شمشیر را بلند کرد و با یک ضربت سر شاه را پراند، اما تن بی سر جلو آمد و یقه ضارب را گرفت و مقداری با هم دست به یقه بودند تا سرانجام حاج آقا روح الله که دید این تن بی سر نمی افتد، لذا دست راستش را انداخت و امعاء و احشای او را بیرون کشید. از خواب بیدار شدم.
ان شاءالله خدای متعال 120 سال و هر چه بیشتر به این بزرگوار (مقام معظم رهبری) عمر با برکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید باز عرض می کنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم؛ و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
حضرت امام خمینی (ره) در 12 بهمن 57 -در بهشت زهرا
خاطره کامل در اینجا :
یکی از موضوعات مورد نظر خود را انتخاب کنید