دعا برای دور شدن شر افراد شرور و مزاحم در زندگی

دعا برای دور شدن شر مزاحم در زندگی

و همچنین خواهی کسی را از خود دور گردانی ۹ مرتبه سوره (کوثر) را بخوان و به جانب او بدم به اختیار خود برود.
---------------
دعای سمات که در عصر جمعه خوانده می شود، برای دفع شر انسان های بد و همسایه بد و همنشین بد . دعای سمات متن و ترجمه و صوت---------
هر کسی که سوره لقمان را در هر شب بخواند، خداوند در آن شب، فرشتگانی را بر او میگمارد که تا صبح او را از شیطان و لشکریانش حفظ کنند و اگر در روز آن را تلاوت کند تا شب از شیطان و لشکریانش حفظ میشود.
------------
ذکری جهت نجات از همسایه بد
مردی شکایت کرد به امام حسن(ع) از همسایه بد که اذیت میکند. امام(ع) به او گفت: چون نماز مغرب و عشا را خواندی دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن بگو:
یا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ أَذْلَلْتَ بِعِزَّتِکَ جَمیعَ ما خَلَقْتَ إِکْفِنی شَرَّ (فُلان) بِما شِئْتَ.
«ای خدائی که محکم نقشه میکشی و نفوذناپذیر هستی، ذلیل و رام کردی با عزّت خودت تمام مخلوقاتت را ، کفایت کن برای من شر (فلانی را) هر جور که خودت میخواهی.»
و به جای فلان نام همسایه را میبری. (نام خودش و مادرش یا فلان ابن اُمِّه) (یا اشاره به جهتش مثلا همسایه شمالی)
بحار الأنوار ، جلد ۸۴ , صفحه
------------------------------------
دعای معروف ابوذر در آسمان ها
اَللّهُمَّ اِنّی اسْئَلُکَ الاَمنَ وَ الْایمانَ بِکَ وَ التَّصْدیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعٰافِیَةَ مِنْ جَمیعِ الْبَلاءِ وَ الشُّکْرَ عَلی الْعافیَةِ وَ الْغِنیٰ عَنْ شِرارِ النّاسِ.
خدایا! از درگاهت درخواست دارم امنیت و ایمان به تو را، و تصدیق نمودن پیامبرت ، و عافیت از همه بلاها و شکرگزاری در برابر عافیت و بی نیازی از مردمان شرور و مزاحم.
۱) الکافی، ج ۲،ص ۵۸۷
برای امنیت و دفع شر افراد مزاحم و شرور خیلی موثر است. منتهی باید صبور باشید و مدتی مداوم بخوانید. مثلا بعد نماز یا هر روز یا هر شب .
-----------------------
مطالب خواندنی و شنیدنی
سبک زندگی حجاب و بدحجابی فهرست مطالب شهدا مدافعین حرم
شهیدان امام زمان-عج انتخابات فلسطین دعاها و ذکرها
------------

یکی از موضوعات مورد نظر خود را انتخاب کنید


با سلام از روزی که یادم میاد حسود و دشمن دور و برمون زیاد بوده خانواده ام بسیار تو چشم هستیم از کودکی تا حالا صدمات زیادی دیده ایم در کودکی پایم شکست مادرم تصادف می کرد بزرگتر شدم باز بدتر شد خواستگار داشتم از فامیل و چون میان دختران فامیل اول من ازدواج کردم آنقدر فامیل حسادت دروغ اختلاف افکنی کردند تا طلاق گرفتم بعد از من همه دخترهای فامیل ازدواج کردند و حتی بعضی طلاق گرفتند و دوباره ازدواج کردند ولی بلایی که از تهمت و رسوایی و حق خوری که از من کردند از آنها نکردند تا آمدیم نفس بکشیم برادرم ازدواج کرد با یک خانواده سطح پایین و ۱۴ فرزند یکی از یکی قلدرتر از روز اول نفس ما را بریدند ما شدیم شمر هروقت با برادرم ملاقات کردیم عروسمان در حال تحریک مادر و پدرم بر علیه من و خواهرانم شد برادرم مثل ماست فقط نگاه می کرد من و خواهرانم منفور در دید برادر شدیم حتی برادرم در بعضی مواقع کمکش می کرد شوهر سابقم با دختر خواهر نامادریش ازدواج کرد همین زن با یک لیوان شربت که به من خوراند باعث شد من روی گرفتن طلاق محکم شوم و روزی که به خانه ما آمد چون دخترعموم پدرم است دو دست خود را پشت گردن عروسیمان کرد بعد از رفتنش بین ما و عروس و برادرمان دعوا و درگیری شد جوری که تا ۲۰ سال با هم رابطه نداریم و حتی صورت هم را نمی شناسیم و برادرم پنهانی با شوهرسابقم و خانواده اش رفت و آمد دارد آنهم بعلت زنش چون هردویشان از من بدشان می آید من حتی در آن زمان حق حرف زدن نداشتم چون پدر می گفت تو طلاق گرفتی می خواهی او هم طلاق بگیرد و چندین بار از برادرم می شنیدم گه می گفت نمی خواهم زندگیم مثل تو شود برای همین هر کاری که زنش بخواهد می کند در بین این سالها چون پدر و مادر به سفر زیارتی زیادی می رفتند و همه خبردار می شدند همه از آنها یاد گرفتند و شروع شد به تقلید دربین فامیل و همسایه از مدتی دوباره تصادف سختی خانواده ام کردند که مادر از ناحیه پا و دو خواهرم صدمه دیدند که مادر ده سال هنوز درگیر پایش است و بعد ۶ سال بعد دوباره حادثه بدتر اتفاق افتاد پدرم فوت کرد در میان این حوادث همسایه ها هم بسیار آزار می رساندند اشغال دم خانمان می گذاردند روی ماشین پدرم خط یا میوه می مالیدند تمام فامیلهایمان چشم دیدن وضع و شادی و ازدواج خانواده ام را ندارند یکی از خاله هایم از همه بدتر است از کوچکترین وسایل یا تحصیلات از ما کپی برداری می کند تمام زندگی ما را از زیر زبان مادرم در می آورد عروسمان نیز از همان اول از همه چیز ما کپی برداری می کند و بسیار خبیث و بددهن است هم خودش هم خانواده اش با غیظ و خشم به ما نگاه می کنند همیشه از ما طلبکارند اوایل که به برادرم اشتباههای زنش را می گفتیم می گفت او غرور دارد نی تواند عذر خواهی کند من می گفتم فقط ما را مثل خواهر ببیند نه خواهر شوهر به راحتی از دهان ما دروغ درست می کرد و تحویل پدر و برادر می داد و البته پسر عمه ی دعانویسی دارند که برادرم را مثل موم در دست خود و مثل یه وحشی به جان ما انداخته جوری که هر لحظه آماده دریدن ماست از مرگ پدرم تمام همسایه ها و فامیل شادی می کردند حتی برادرم خوشحال بود در حالی که پدرم در حق هایشان خوبی کرده بود و هر لحظه فامیل و همسایه منتظر بدبختی ما هستند نمی دانم چرا در حالیکه ارث پدرم و مادر مرا همین دایی و خاله ها و دختر عموهایم پدرم خوردند در همکلاسهایی دانشگاه هم حسود زیاد داشتیم ما سه خواهر ،از هوشتان و از لباس هایمان کپی می کردند دیگر خسته شده ام از زندگی بریده ام دیگر به خدا و دعا ایمان ندارم هر دعایی کردم تمام دعاها را حفظم ولی اثری ندارند از دست این افرا خلاص نمی شویم همه افسرده و دلمرده شده ایم کارم فقط نفرین است و از اینکار دست برنمی دارم تا تقاص پدرو مادرو خواهرانم را بگیرم حالا که همه چیز را از ما گرفتند هنوز دست برنمی دارند هنوز فضولی و مزاحمت ایجاد می کنند چه فامیل چه خانواده شوهر سابقم چه همسایه ها و چه نامادری شوهرسابقم و خواهرانش کاش دعای مرگ قطعی بود تا همهشان از بین می رفتند ۲۰سال است کار من گریه و زاری و ۲۰ سال است مادرم نفرین می کند گریه های شبانه پدرم جگرم را آتش می زد و الان نبودش دیوانه ام کرده بی کس و تنهاییم من و خواهرانم و مادرم جز خدا کسی را نداریم عذر می خواهم از اینهمه وراجی نمی دانم دردودل بود یا راهنمایی ناامیدم هیچ دعایی از پس اینهمه قوم اشقیا بر نمی آید لطفا جوابم را در همین سایت بگذارید ممنون