سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

 
نترس مشتی...
هیولا نیست...
حاج رجب محمد زاده ...
۲۸ ساله ﮐﻪ ﻧﺘونسته یه ﻟﻘﻤﻪ ﻏﺬﺍ تو دهنش بذاره...
ﺑﺎ ﻧﯽ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺭه...
ﺻﻮﺭﺗشو ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ تو یه ظهره ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ واسه ﺭﺯﻣﻨده ها ﯾﺦ ﻣﯽ ﺷﮑﺴﺖ،
ﻫﻤون ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻤپاﺭﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺧﻮﺭﺩ و داغون شد .
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاد واسه ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺑﺮه،
ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ کنن...
ﻣﯽ ﺗرسن ﻭ ﺍﻭن ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ میبینه 70 ﺩﺭ ﺻﺪ ﺟونشو ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﻭن ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﻣیشه ،ﭼﻨﺪ ﻣﯽ شکنه.؟..
ﻫﻤﺴﺮﺵ میگه :ﻫﺮﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻭﺣﺸﺖ میکنه 
ﻭ پا ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽﮔذاره ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺍﻭن ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺭﯾﺰه ﻭ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﮔﺎﻫﯽ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺧوﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﻧﻤﯽ شه
ﻭ گوشه ﺍﺗﺎﻕ ﻣﯽشینه ﻭ ﺑﻪ پوتینﻫﺎ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ
ﺭﺯﻣﺶ ﭼﺸﻢ میدوزه...
ﺣﺎﺝ ﺭﺟﺐ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ نیومده ﺑﻮﺩﯾﻢ،ﺯیباییش ﺭﺍ برای ناموس این مملکت ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ،
ﺍﻭ 28 ساله ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ کشه ﺗﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﯿﻢ .
به سلامتی این مرد
و تمامی غیورمردان و غیور زنان کشورم
۰ نظر موافقین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۷
ع . شکیبا---۵۹۶

محلی بیندیشیم جهانی عمل کنیم

یک روز همکارم وارد اطاق شد و جمله معروف « جهانی بیندیشیم محلی عمل کنیم » را بر زبان آورد .

با اینکه سابقه ذهنی در مورد آن نداشتم بجز خود جمله , جرقه ای در ذهنم زد و به او گفتم این جمله مال کیست ؟ گفت مال فلان متفکر غربی ! گفتم این جمله مال هرکس که باشد این را غربی ها برای ما گفته اند تا تفکرات استعماریشان را پیاده کنند ، یعنی بیایید مثل ما اندیشه کنید و بروید اندیشه های ما را در محل خودتان پیاده کنید! خوب این که به نفع آنها و به ضرر ماست!

ولی ما باید برعکس این را بگوییم:

یعنی بگوییم محلی بیندیشیم جهانی عمل کنیم.

یعنی افکار و فرهنگ و هنر و ورزش و ... خودمان را نهادینه و بسته بندی کنیم و آنها را در سطح جهانی پیاده کنیم.

واین دقیقا همان کاری است که غربیها کرده اند و می کنند منتهی بر علیه ما و به نفع خودشان.
پس ما باید ترفند دشمنان را با بصیرت (اگر داشته باشیم) تشخیص دهیم و برعکس حرف آنها سخن بگوییم و عمل کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۴۱
ع . شکیبا---۶۳۷

بشارت ظهور

شهریار عشق

ای دل بشارت می دهـــــم خوش روزگاری می رسد

یا درد و غم طـــی می شود یا شهریاری  می رسد

 
چون کارگــــردان جهــــان باشد خـــــدای  مهربان

این کشتی طـوفان زده ، هـم بر کناری  می رسد

 
اندیشه از ســرما  مکـــن ســـر می شـــود  دوران دی

شب را ســحــر باشد ز پـــی ، آخــر بهــاری  می رسد
 

ای   منتظر غمگین مــشو   قــــــدری تحـمــل  بیشتر

گــــردی به پا شـد در افـــق  گویی  سواری می رسد
 

یــــار  همایون  منظرم     آخــــر در آیـــــد  از درم

امید خوش می پــرورم  زین نخل، باری می رسد
 

کی بوده است  و کی شود  ملک غـزل  بی حکمران

هر دوره آن را خــواجـه ای    یا شهریاری   می رسد
 

«مفتون» منال از یــار خــود  گـر با تـو گاهی تلخ شد

کز گل بدان لطف و صفا   گه نیش خاری   می رسد

شاعر معاصر : یدالله مفتون امینی
 

شما که داری می خونی : همین شعر فال شما است !

دریافت صدا

مطالب مرتبط : شعر و شاعری ، انتظار و ظهور

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۱۰
ع . شکیبا---۹۰۷

پیشنهاد رادیو نیایش


ماه مبارک رجب بر شما مبارک باشه و عبادات شما قبول انشاءالله

راستش امروز داشتم فکر می کردم که چرا صدا و سیما در ایام خاص دعاهای ان ایام و ساعات را پخش نمی کند. مثل دعای کمیل در شب جمعه یا دعاهای ماه رجب در ساعات مختلف ایام ماه رجب و امثال آن.

بعد به نظرم رسید اگر ما یک شبکه مخصوص پخش دعاها داشته باشیم و مخاطبان بدانند باید سراغ کدام شبکه بروند خیلی بهتراست. البته این که در ساعات مختلف شبانه روز بین برنامه ها یکی از دعاها را پخش کنند خوب است. ولی شبکه خاص دعا یه چیز دیگه است.

بعد دیدم فعلا شاید امکانات ایجاد چنین شبکه ای در تلویزیون نباشد و دعاها هم بیشتر صوتشان قابل استفاده است. لذا گفتم اگر شبکه رادیویی مخصوص دعاها ایجاد شود چقدر خوب می شود. آدم هر ساعتی می تواند دعای مناسب ان روز و ساعت را گوش بدهد. چون خیلی ها حوصله یا دسترسی یا سواد خواندن دعا ها را ندارند. تازه معنی و ترجمه و تفسیر و خاطرات مربوط به آنها بماند.

خلاصه این بود که اسم خدا را آوردم و یک راست آمدم سراغ شما  !

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۰۴
ع . شکیبا---۶۰۵

 ای موسی من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم آن را در جای دیگر جستجو می کنند و آنها را نمی یابند:

من علم را در گرسنگی قرار دادم ، ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند

من عزت را در نماز شب قرار دادم ، ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند. 

من ثروت را درقناعت قرار دادم ، ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند

من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، ولی مردم آن را در قیل وقال دنبال می کنند. 

من بلندمرتبگی را در تواضع قرار دادم ، ولی مردم آن را درتکبر می طلبند.

من راحتی را در بهشت قرار دادم ، ولی مردم آن را در دنیا طلب می کنند.  

 

حدیث قدسی

http://s1.picofile.com/file/7977568709/%D8%B1%D9%86%DA%AF_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2%DB%8C_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%B9_2_.gif

مطالب خواندنی و  شنیدنی

 

سبک زندگی    حجاب و بدحجابی   فهرست مطالب شهدا    مدافعین حرم 

شهیدان  امام زمان-عج   انتخابات     فلسطین    دعاها و ذکرها

  

از مطالب دیگر سایت دیدن کنید

۱ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۷
ع . شکیبا---۱۸۴۵
جوان گناه کاری که حضرت زهرا (س) دستشو گرفت


 
حجت الاسلام دانشمند : 
چند وقت پیش توی تهران، توی حسینیه ای منبر میرفتم، یه جوونی اومد نزدیک سی سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنویس، گفت نوشتنی نیست. گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.
فرداشب که اومدیم، یه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم دیدم این همونیه که من در به در دنبالش میگشتم. 
فرداشب اومد گفت که: چی شد؟
گفتم: من نوکرتونم، من میخوام با شما یه چند دقیقه صحبت کنم.
وعده کردیم و گفت که: منو چجوری میبینید شما؟
گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چی بگم؟
گفت: نه ظاهری، گفتم بچه هیئتی
زد زیر گریه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدونی من چه جنایاتی کردم، چه گناهایی کردم. 
فقط خوب خوبه ای که میتونم بگم از گناهایی که کردم اینه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، دیگه عرق و شراب و کارای دیگه شو، دیگه...
گفتم پس الآن اینجوری!!!!!
گفت حضرت زهرا دستمو گرفت
گفت حاج آقا من سرطانی بودم، سرطانی میدونی یعنی چی؟
گفتم یعنی چی؟
گفت به کسی سرطانی میگن که نه زمان حالیشه، نه مکان، نه شب عاشورا حالیشه، نه تو حسینیه، نه مکان میفهمه
 من سرطانی بودم،یه خونه مجردی با رفیقامون درست کرده بودیم، هرکی هر کی رو جور میکرد تو این خونه مجردی اونجا رختخواب گناه و معصیت...
شب عاشورا هرچی زنگ زدم به رفیقام، هیچکدوم در دسترس نبودند،نه نمازی، نه حسینی، هیچی
 ماشینو برداشتم برم یه سرکی، چی بهش میگن؟ گشتی بزنم،تو راه که میرفتم یه خانمی را دیدم، دخترخانم چادری داشت میرفت حسینیه
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشینش کردم با هر مکافاتی که بود، میرسونمت و ....ـ
خلاصه، بردمش توی اون خانه ی مجردی،اینم مثل بید میلرزید و گریه میکرد و میگفت بابا مگه تو غیرت نداری؟ 
آخه شب عاشوراست!!!! بیا به خاطر امام حسین حیا کن!
گفتم برو بابا امام حسین کیه؟ 
توی گریه یه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حیا کن!!! من این کاره نیستم، من داشتم میرفتم حسینیه! 
گفتم من فاطمه زهرا هم نمیشناسم، من فقط یه چیز میشناسم: جوانی، جوانی کردن
جوانی، گناه
جوانی، شهوت
اینارو هم هیچ حالیم نیست
این خانمه گفت: تو اگر لات هم هستی، غیرت لاتی داری یا نه؟ گفت: چطور؟
خودت داری میگی من زمین تا آسمون پر گناهم ، این همه گناه کردی، بیا امشب رو مردونگی لوتی وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاری دلت میخواد بکن
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۵۰
ع . شکیبا---۶۹۶

این جمله را به صورت تابلوی جاده ای و تبلیغات رسانه ای و غیره فرهنگ سازی نمایید: 

اگر عجله دارید زودتر حرکت کنید نه تندتر!

 https://azintraffic.com/wp-content/uploads/2015/10/276.jpg

هرکس باید هزینه تاخیرات خود را ازنتایج کاری بپردازد که برای انجام آن دیرحرکت کرده است نه باسرعت زیاد و عجله و بی احتیاطی جان خود  و همراهان و دیگران را به خطر بیندازد.


برای مثال : اگر یک جلسه امتحان دارد و دیر حرکت کرده است باید با سرعت مناسب حرکت کند . اگر به امتحان رسید چه بهتر و اگر نرسید این هزینه ی دیر حرکت کردن اوست که باید خودش بپردازد. اما حق ندارد با سرعت زیاد جان و مال دیگران را به خطر بیندازد.


Citroen C3 Hybrid Air

موضوعات مرتبط: عجله،  حوادث رانندگی

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۴
ع . شکیبا---۷۰۷
حق همسایه
حق همسایه ها را رعایت کنیم

الان ساعت 12:12 نصف شب است و مستاجر ما که در طبقه بالا سکونت دارند و زوج جوانی هستند با سرو صدای زیاد خانواده مرا با نگرانی ازخواب بیدار کردند.  خودم هم ناراحت و عصبی شدم .

من شبها پای وبلاگ می نشینم اما بچه ها زودتر می خوابند.

صدای شدید دلر و مته در ساختمان می پیچید و بسیار ناراحت کننده بود.

از نورگیر صدا کردم جواب نداد. تلفن زدم جواب نداد . رفتم دم در و در زدم. آقا سید آمده . میگم شمایید سرو صدا می کنید. می گه آره . میگم آقا سید من صاحب خانه نیستم همسایه شمام. تو یا نمیدونی ساعت چنده و یا نمیدونی حق همسایگی چیه ؟!!!....

خلاصه اعصابم را به هم ریخته بود. آخه تو رو خدا یه کم ملاحظه کنید. اون چه کاریه که تو نصف شب لازمه انجام بشه . مگه روز را از سر آدم بریدن. ....

حالا نمی گم من خودم همه حقوق همسایه ها را رعایت کردم . اما ده سال در چند خانه مختلف در طبقه بالا مستاجر بودم. تا جایی که عقلم رسیده و میسر بوده والا رعایت کردم. همین آقا سید که تازه اول زندگیشه وقتی باهاش کاری دارم تا ساعت 6 عصر سراغش نمیرم می گم شاید خواب باشه و جدش ناراحت میشه ! اونوقت اون ....

آقا شما رو به خدا یه کم اهمیت بدید. آخه مگه همسایه ات جرم کرده . تازه ما صاحب خانه هم هستیم اما خدا خودش شاهد است که همیشه به او می گویم ما همسایه شما هستیم.

وقتی مستاجر بودیم. به دختر کوچیکم می گفتم قلم و مدادی روی دیوار ننویسی آقای صاحب خانه میاد بیرونمون میندازه !!!

وقتی خونه ای خدا به ما کرامت کرد و با یکی دو وام مختلف و قرض و مشکلات خانه ای فراهم شد. یه روز دختر عزیزم که 4-5  سال بیشتر نداشت با اون صدای معصومانه اش گفت : بابا اونجا دیگه خونه ی خودمونه ؟!!!!!!!!!!!!!  گفتم آره باباجون. اگه خدا بخواد خونه خودمونه ..

و منظورش این بود یعنی دیوار هاش مال خودمونه ! و من می تونم رو دیوارش یه خطی بکشم. بغض گلویم را گرفته بود...

خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن و به حقوق همسایگان و اطرافیان آشنا کن. و توفیق بده حق و حقوقی رو که بر گردن ما گذاشتی رعایت کنیم و کسی از دست ما دلخور نشه . الهی امین. خدایا ما را عاقبت بخیر کن.

رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله )در سفارشی مهم درباره همسایه فرمودند:

هر کس به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد همسایه خود را آزار نمی‏‌رساند. (۱)

----------------

گذری بر حقوق همسایگان در اسلام

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۱
ع . شکیبا---۹۱۲

http://www.shafaqna.com/persian/media/k2/items/cache/b0aa0d27552bc5e15e766ce5cc0b9d89_XL.jpg

  در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمی‌شود و در حقیقت راه میان‌بری است به سوی خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.

استاد فاطمی نیا می فرمایند: خانمی است شوهرش بسیار متدین و اهل نماز و روزه؛ خانم افسرده شده است. رسیدگی کردیم دیدیم 20 سال این آقا صبح گفته خداحافظ، شب گفته سلام ! بله، همان آدم مؤمن مقدس، نماز جماعتش را همه در مسجد خوانده و آمده است. بله ، بعضی‌ها دین را مسخره کرده‌اند. دین این نیست که عزیز من. شب می‌آید خانه. حاجی شام داریم، بیاورم؟ با یک لحنی می‌گوید: چی داریم؟ یک لقمه خورده می‌گویند حاجی خوابش برد. صبح هم بیدار شده نماز و تعقیبات. بعد هم با اخم : خداحافظ !   نه یکی نه دوتا، بلکه یک گونی پر؛ خانم ها نامه نوشتند. حرفشان این است که جیبمان پر از پول است. طلا، امکانات و خانه بزرگ.... ولی محبت ندیدیم.
این موضوع یک طرفه نیست. از آن طرف آقا داریم که خانم افسرده‌اش کرده است. این قدر خانم بداخلاقی کرده آقا نمی داند چه کار کند؟ یک خرده بنشینید محاسبه نفس بکنید. در بهار درختان را هرس می‌کنند، چندتا گل می‌کارند. چند تا گل بکارید. گل رأفت و عطوفت بکار! خانم، آقا! ببینم می‌توانی اخلاقت را خوب کنی! می‌توانی فریاد نزنی! می‌توانی غضبت را کنترل کنی! وقتی به باغچه رسیدگی می‌کنند، بعضی گیاه‌ها را که خشک شده، در بهار از ریشه در می‌آورند. این تکبر را بیندازید دور. گیاه از خود راضی بودن را بینداز دور. پس کی می‌خواهیم متحول شویم؟»

منبع :  باشگاه خبرنگاران2/7/1392

مطالب مرتبط : استاد فاطمی نیا ، علما و بزرگان ، سبک زندگی

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۵
ع . شکیبا---۶۷۹
http://www.anjomanekhoshnevisan.ir/fa/uploads/fakher2/1341421033_hadasya-mashhad-26.jpg
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۰
ع . شکیبا---۶۰۹

چادرم در مشتش بود که شهید شد 

چادرم را دوست دارم          

از خانم موسوی - که در دوران دفاع مقدس به عنوان امدادگر حضور داشته اند- می خواهیم که از بین همه تصویرهای آن زمان، یکی که از همه در ذهنش پررنگ تر است را بگوید. چیزی که شده باشد پس زمینه ذهنش از آن ایام و آن آدم ها. خاطره ای می گوید که شاید تاثیرش اگر از تاثیر کتاب فلسفه حجاب شهید مطهری بیشتر نباشد، کمتر نیست:

"یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.

اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.

مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم.

من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری! ما برای این چادر داریم می رویم...

چادرم در مشتش بود که شهید شد...

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم".

http://cld13.irans3.com/dlir-s3/10531475843717147324.jpg?1508132627

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۶
ع . شکیبا---۱۱۵۱

یادمان شهدای گمنام گتوند - شوشتر

 http://ido.ir/content/1395/01/1459650.jpg

امسال سعادت شد و رفتیم زیارت یادمان های شهدا در مناطق عملیاتی خوزستان :

یادمان شهدای طلائیه 

یادمان شهدای عملیات رمضان 

یادمان شهدای آبادان

یادمان شهدای گمنام اهواز - حرم جناب علی بن مهزیار  

بعد رفتیم شوشتر و سری هم به گتوند زدیم. از سد گتوند بازدید کردیم و برگشتنی در بلوار خروجی شهر گفتیم برویم برای شاعر متعهد و معاصر مرحوم قیصر امین پور فاتحه ای بخوانیم. به آنجا که رسیدیم دیدیم در کنار یادمان این شاعر انقلاب ، یادمان شهدای گمنام هم قرار دارد. ابتدا به زیارت آنها رفتیم. انگار که در آن دیار فراموش شده ما را به زیارت طلبیدند . فاتحه و صلوات فرستادیم و زیارت انها برایمان خیلی عجیب بود. آخر شهید گمنام باشی در یک شهر گمنام و دورافتاده هم مزارت باشد آن هم یک بلوار دور از مناطق مسکونی و کم رفت و آمد.

خداوند همه آنها را رحمت کند و با شهدای کربلا محشور فرماید.

مزار شاعر انقلاب مرح.م قیصر انقلاب در گتوند شوشتر

واقعا این جوانها برای چه شهید شده اند ؟! مگر نه اینکه جانشان را فدا کرده اند تا ارزشهای اسلام و انقلاب بماند ؟! تا مردم پشتیبان ولایت فقیه و رهبری باشند؟! تا ماها به نماز و حجاب و قرآن و ... بیشتر اهمیت بدهیم؟!

این است که بعضی ها می نویسند:  شهدا شرمنده ایم!!!!

اما نمی نویسند که چرا شرمنده ایم و از چه چیزی شرمنده ایم!

آنها می خواهند که ما قدر انقلاب و اسلام و امام و رهبرمان را بدانیم و وحدت داشته باشیم و فتنه و خیانت نکنیم و سوء استفاده نکنیم و خون شهدا را پایمال نکنیم و فراموش نکنیم که امریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و هم پیمانان انها دشمنان درجه یک ملت ایران هستند.

خوب این ارزش ها و ارزشهای دیگر را حفظ کنیم تا شرمنده شهدا نباشیم!

 


موضوعات مرتبط: علما و بزرگان ، شهیدان ، یادمان شهدا ، عکس ها و تصاویر ، جبهه ، بسیج ، راهیان نور
برچسب‌ها: یادمان شهدا , گتوند , شوشتر , شهدای گمنام , قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۲۳
ع . شکیبا---۷۵۵

مطالب مرتبط: مقام معظم رهبری ، بصیرت ، نماز

۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۱۴
ع . شکیبا---۷۶۲