سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

https://www.leader.ir/media/album/news/19/31/81931_775.jpg


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز دوشنبه با حضور در سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به مدت ۳ ساعت از غرفه‌های مختلف کتاب بازدید کردند.
رهبر انقلاب در این بازدید ضمن گفتگو با ناشران، نویسندگان و صاحبان غرفه‌های کتاب، از نزدیک در جریان تازه‌های نشر و وضعیت بازار کتاب و همچنین میزان استقبال از نمایشگاه قرار گرفتند. 

موضوعات: فرهنگی مقام معظم رهبری اطلاعات عمومی
۰ نظر موافقین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۳:۳۰
ع . شکیبا---۵۰
«نامه امام صادق(ع) به شیعیان» در پنجمین پله نشر ایستاد

توسط انتشارات دلیل ما

«نامه امام صادق(ع) به شیعیان» در پنجمین پله نشر ایستاد

پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق(ع) به شیعیان» نوشته حجت‌الاسلام محمدباقر انصاری توسط انتشارات دلیل ما منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ انتشارات دلیل ما پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق (ع) به شیعیان: دستورالعمل اعتقادی اخلاقی شیعه» نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر انصاری را با شمارگان هزار نسخه، ۶۴ صفحه و بهای هفت هزار تومان منتشر کرد. چاپ پیشین (چهارم) این کتاب در سال ۱۳۹۶ با شمارگان سه هزار نسخه و بهای سه هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۹۴ روانه کتابفروشی‌ها شد.

کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ نویسنده در بخش نخست این کتاب پیرامون نامه امام صادق (ع)، منابع و اسناد این نامه توضیحاتی داده است و در بخش دوم این کتاب نیز متن و شرح نامه امام صادق علیه السلام آورده شده است.

در ضرورت انتشار این کتاب باید گفت که دستورات و تعالیم الهی برای سبک زندگی اجتماعی دینی توسط پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بارها گوشزد شده و جوانب مختلف آن تبیین شده است. این دستورات به هیچ عنوان زمانمند و مکانمند نیستند و در هر دوره‌ای با یک تفسیر عصری می‌توان به آنها بازگشت به شرط آنکه رویکرد ما یک بازگشت مساله محور باشد.

در این میان، یکی از جامع ترین راهکارها نامه مشهور امام صادق (ع) خطاب به شیعیان و رهروان است که ابعاد متفاوتی از یک زندگی معنوی مادی را به تصویر کشیده است.

این شیوه نامه حیات طیبه مستقیما از دستخط امام معصوم پس از قرن‌ها به دست ما رسیده و باید هر شیعه جعفری، آن را سرلوحه برنامه‌های روزانه خود قرار دهد و به عنوان سرمشقی ابدی چراغ راه زندگی خود کند.

نکته قابل توجه این است که امام صادق  برای نشان دادن اهمیت این نامه که خود «ادب‌نامه اهل بیت»نامیده، ۶ درخواست از شیعیان داشته است:

۱. به محتوای آن ایمان داشته باشند، ۲. در آن دقت کنند و مطالب آن را بین خود مورد مذاکره قرار دهند، ۳. بدان عمل کنند تا آثار آن را در زندگی خود نشان دهند، ۴. از آن نسخه برداری کنند و آن را به دست یکدیگر برسانند، ۵. هر از چند گاه بدان مراجعه کنند و بار دیگر مطالعه کنند و به فراموشی نسپارند و ۶. مبادا آنچه به صرفه آنهاست عمل کنند، و آنچه با هواهای نفسانی موافق نیست کنار گذارند!

نامه امام علیه السلام مخاطب عام دارد، و همه شیعیان با هر درجه از علم و معرفت باید آن را بخوانند. به همین جهت در فرازهای نامه تقسیم‌بندی خاصی در نظر گرفته نشده است. امام علیه السلام گاهی به مطالب اخلاقی پرداخته و گاهی وارد مباحث اعتقادی می‌شوند، در فرازی حقوق اجتماعی را مطرح کرده و در فرازی دیگر به عبادات سفارش می‌کنند و گاهی کلیات از مبانی اسلام را شرح می‌دهند.

خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط: امام صادق (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات  

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۶
ع . شکیبا---۴۱۷

شهید علم الهدی

شهید علم الهدی از ولادت تا شهادت

شهید سید محمدحسین علم الهدی
فرزند سید مرتضی
محل ولادت – اهواز
سال ولادت – ۸/۷/۱۳۳۷
محل شهادت – اهواز ( هویزه )
تاریخ شهادت – 16/۱۰/۱۳۵۹
مزار – خوزستان – هویزه ( گلزار شهدای هویزه )
در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ آیت الله سید مرتضی علم‌الهدی در اهواز دیده به جهان گشود. از 6 سالگی به فراگیری قرآن پرداخت. وی بسیار اهل مطالعه بود. در دبیرستان با تشکیل انجمن اسلامی و سخنرانی فعالیت‌های خود را آغاز نمود. در سال 1356 در رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل خود را ادامه داد. در دوران دانشجویی علاوه بر تحصیل، در رشته تاریخ دانشگاه مشهد به تدریس نهج‌البلاغه، عقاید و تاریخ اسلام می‌پرداخت. وی از مبارزان دوران ستم‌شاهی بود و در شهرهای مشهد، کرمان و اهواز فعالیت سیاسی انجام می‌داد و در سنین 14 تا 21 سالگی چند بار توسط رژیم ستم‌شاهی، زندانی و شکنجه شد.
از جمله اقدامات او در زمان طاغوت تشکیل سازمان موحدین بود، این سازمان با هدف مبارزه مسلحانه برای سست کردن بنیانهای رژیم منفور پهلوی، به دور از تئوریهای گروهها و سازمانهایی که مبنای علمی آنها از تئوریهای مارکسیستی نشات می‌گرفت، برنامه‌های خود را در تحقق بخشیدن فرامین حضرت امام (رحمه الله علیه) تنظیم نمود و حرکتی نو را از اواخر سال 1356 شروع کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو اولین شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود. قبل از شروع جنگ وقت خویش را صرف امور فرهنگی می‌نمود. از اوایل جنگ در اهواز مستقر بود و سازماندهی بسیجیان اعزامی از سراسر کشور به جبهه‌های نبرد را به عهده داشت. پس از گذشت دو ماه از جنگ نقطه حساس مرزی یعنی هویزه را برای خود انتخاب کرد و برای تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی عشایر عازم این منطقه شد.

او و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در حماسه هویزه (16 دی ماه 1359) به دریای تانک‌های دشمن که آنها را محاصره کرده بودند حمله‌ور شدند.حسین پس از شهادت همرزمانش با فریاد الله اکبر، آخرین گلوله‌های باقیمانده آرپی‌جی را به سوی دشمن شلیک نمود و چند تانک مهاجم را منهدم کرد، اما با تمام شدن مهمات و تنگ‌تر شدن حلقه محاصره، چون مولایش امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید و جان به جان آفرین تسلیم نمود.

ده خاطره جالب از شهید علم الهدی

خاطره سید علی

روزهای ابتدای جنگ ، شبی تعدادی از بسیجیان طرح شبیخون به ارتش عراق را داشتند . ارتش عراق در اطراف اهواز بود . حسین وصیت نامه ای نوشت و به من داد . این برگه تاچندروز درجیب من بود . روزی مشغول مطالعه کاغذهای جیب خود بودم که ناخودآگاه نامه ی حسین را خواندم . حسین در وصیت نامه نوشته بود، به شاگردانم سفارش وتأکید می کنم که مطالعه نهج البلاغه را ادامه دهند.

لانه جاسوسی آمریکا

خواهر داعی پور می گوید :" سال 1358 یکی از خواهران اطلاع داد که استانداری خوزستان چند نفر خواهر پاسدار می خواهد . قرار شد من وایشان به استانداری برویم . منتظر ماشین بودیم که یک ژیان جلوی ما ایستاد وراننده با دوست من ، سلام وعلیک کرد وگفت :" شمارامی رسانم ." دربین راه راننده صحبت می کرد واز دولت موقت انتقاد می کرد .من ناراحت شدم .ایشان اصرار کرد که کجا می خواهید بروید . بااصرار فراوان سرانجام دوستم به ایشان گفت :" قصد همکاری با استانداری را داریم ". ایشان بلافاصله ماشین را حرکت داد وما را به ساختمان سپاه واقع در باغ معین اهواز برد ، در آنجا چند کتاب به من داد وگفت :" این کتاب ها را مطالعه وفیش برداری کنید ." مدتی بعد ، همان برادربه من گفتند :" برای انجام کار بسیار ضروری باید همراه ایشان به تهران بروم" ، به تهران آمدیم وبا هم به سفارت آمریکا ، که مدتی قبل توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شده بود ، رفتیم. ایشان با دوستان خودش در سفارت مذاکره کرد وقرار شد مدارک سفارت را در اختیار من قرار دهند تااگر مطالبی در رابطه با مدنی استاندار خوزستان ، پیدا کردم ، جمع آوری نمایم . حدود یک ماه من در سفارت بودم ومطالبی را پیدا کردم .آن برادری که در این خاطره از او یاد کردم ، سید حسین علم الهدی بود که در حماسه هویزه به شهادت رسید.

کلاس حج

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان بسیج و بسیجی
۳ نظر موافقین ۱ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۱
ع . شکیبا---۱۲۷۹

https://fa.wikishia.net/images/3/3e/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%B4%D8%A8%D8%B1.jpg

زندگی‌نامه

سید عبدالله شبر در سال ۱۱۸۸ ه‍.ق در نجف اشرف متولد شد. پس از تولد او پدرش سید محمدرضا به کاظمین نقل مکان کرد و تا هنگام وفات در آنجا مشغول تدریس و تالیف بود. خاندان شبر از خانواده‌های سرشناس و مشهور در عراق بودند.[۱]

حسن بن محمد بن حمزه از اجداد او که با ۹ واسطه نسبش به امام علی بن الحسین(ع) می‌رسد، شبر خوانده می‌شُد. پدرش سیدمحمدرضا شبر نزد مؤمنان کاظمیه به «صاحب الدعوه المستجابه» شهرت داشت.

شش فرزند به نام‌های حسین، حسن (م ۱۲۴۶ق)، محمد (م ۱۲۵۲ق)، جعفر، موسی (م ۱۲۴۶ق) و محمدجواد (م ۱۲۴۶ق) از سید عبدالله بر جای مانده است.

NUR12452J1.jpg

صفات اخلاقی و کرامات

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان اطلاعات عمومی
۰ نظر موافقین ۰ ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۱۸
ع . شکیبا---۶۵۶

نصایح آیت الله مشکینی

نمونه هایی از کتاب نصایح (سخنان چهارده معصوم(ع)):

در دنیا سخاوتمندان بزرگ اند و درآخرت پرهیزکاران.

کریم براى اندک شکر گزارد و لئیم براى بسیارسپاس نگزارد.

شوخى بزرگى را مى برد.

هرکه از غضب اطاعت کند، از ادب چشم پوشیده.

اول غضب دیوانگى است و آخرش پشیمانى.

سخت ترین جهاد ، نبرد با خشم است.

ستمکارترین مردم آن است که مردم را به نفع دیگرى بیازارد.

خیانت کار، بى مقدار است.

دریافت کتاب نصایح به صورت pdf

نصایح عالی آیت الله مشکینی(رحمت الله علیه)- یک کلیپ دیدنی


مطالب خواندنی و  شنیدنی

سبک زندگی    حجاب و بدحجابی   فهرست مطالب شهدا    مدافعین حرم 

شهیدان  امام زمان-عج   انتخابات     فلسطین    دعاها و ذکرها

------------  

Image result for عناوین مطالب

مذهبی  اجتماعی  فرهنگی  صفحه اصلی
قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها  اقتصاد و جهاد اقتصادی  سبک زندگی  امام خمینی (ره) 
نهج البلاغه، پای درس امام علی (ع) مدیریت اسلامی و مدیران  حجاب و بدحجابی , چادر  مقام معظم رهبری 
پیامبر گرامی اسلام (ص)  انتخابات  جبهه و جنگ و رزمندگان  علما و بزرگان 
امیرالمؤمنین علی (ع)  اخبار و مطالب سیاسی  شهیدان  مدافعین حرم 
حضرت فاطمه زهرا (س)  خانواده  پدر و مادر ، والدین  انقلاب اسلامی و دهه فجر 
کربلا ، عاشورا ، امام حسین (ع)  اطلاعات عمومی  نماز و عبادت  روز بصیرت، فتنه و آشوب 
امام زمان (عج) و انتظار ظهور  شعر و شاعری  دعاها و ذکرها  قدس ، فلسطین و غزه 
امام رضا (ع) و مشهد مقدس  اخلاق اسلامی خاطرات و یادداشت ها  مداحی و مولودی 
اهل بیت (ع)  علمی پژوهشی  بسیج و بسیجی  حوادث - زلزله و سیل 
امامزادگان  کشورها و بیداری اسلامی    خبرهای متنوع 
اربعین  مطالب عمومی و متفرقه  پیشنهادات  عکس و تصویر و طراحی 
نوحه و زیارت  صدا و آهنگ، مداحی، سخنرانی  فیلم و کلیپ  اعمال روزها ، ماهها و مناسبت ها 

یکی از موضوعات مورد نظر خود را انتخاب کنید 

از مطالب دیگر سایت دیدن کنید

موضوعات: مذهبی سبک زندگی علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۷ نظر موافقین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۱۰:۵۳
ع . شکیبا---۶۱۷۷

حق و باطل

پیکار دائمی حق و باطل

تاریخ بشریت با حوادث گوناگون و کش و قوسهای بسیار خود، همواره صحنه ی نبرد دائمی نیروهای حق و باطل بوده است. نبرد بی امانی که از ریارویی حق و باطل و خیر و شر و درست و نادرست منشاء گرفته و اینک نیز ادامه دارد.

درست است که حق و باطل دو مفهوم انتزاعی و قرار دادی است و معیارهای آن در بیشنهای مختلف و مکتب های فکری گوناگون تفاوت می کند اما به هر حال با توجه به مستقلات عقلی و معیارها و ضابطه های مشترکی که نوع انسانها به سائقه ی عقل و فطرت آنها را می پذیرند می توان در مفهوم حق و باطل به نحوی به توافق رسید، و اگر چنین توافقی دست نداد واضح است که منظور ما از حق و باطل در این بحث مفهومهای تعریف شده در مکتب انبیای الهی است که معیارهای خاص خود را دارد.

در هر حال حق و باطل یا خیر و شر در طول تاریخ همواره روی در روی هم بوده و هر کدام طرفداران و مبلغانی داشته اند و بسیاری از درگیری ها و جنگها در اثر تضاد میان حق و باطل رخ داده که گاهی به پیروزی آن و گاهی به پیروزی این انجامیده است.

امیرالمومنین (ع) این حقیقت را با ظرافت خاصی بیان می کند و حاکمیت متناوب حق

[صفحه 56]

و باطل را در قرون و اعصار خاطرنشان می سازد و بخصوص این مطلب امیدوار کننده را متذکر می شود که هرچند طرفداران حق اندک باشند بازهم احتمال پیروزی آنان بر اهل باطل بعید نیست.

حق و باطل و لکل اهل فلئن امر الباطل لقدیما فعل و لئن قل الحق فلربها و لعل و لقلما ادبر شئی فاقبل.[1] .

حقی است و باطلی و برای هر کدام اهلی است پس هرگاه باطل حکومت کند از دیرباز این اتفاق افتاده است و اگر حق کاستی گیرد احتمال آن می رود. بسیار کم اتفاق می افتد که چیزی که رفته است بازگردد.

در بیان دیگری طرفداران حق را مخاطب قرار می دهد و از آنها می خواهد که هرگز از این جهت که احیانا در اقلیت قرار دارند و از امکانات کمتری برخوردارند، وحشت نکنند و دچار یاس و دلتنگی نشوند. این مساله وحشت آور است که انسان در راه باطل گام بردارد:

ایهاالناس لاتستوحشوا فی طریق الحق لقله اهله[2] .

ای مردم در طریق حق به دلیل کمی طرفداران آن وحشت نکنید.

لایونسنک الا الحق و لا یوحشنک الا الباطل.[3] .

جز حق چیزی مایه ی انس تو نباشد و جز باطل چیزی تو را به وحشت نیندازد.

از این سخنان امام چنین برمی آید که کثرت یا قلت طرفداران و هواخواهان یک فکر و مکتب نمی تواند ضابطه ای برای درستی و نادرستی آن باشد و چنان نیست که اگر اکثریتی خواستار چیزی شدند و به دنبال هدفی رفتند، الزاما حق با آنها است و اقلیت به راه خطا می روند. بلکه برعکس ممکن است اقلیتی با آگاهی خاصی هدفی را دنبال کنند

[صفحه 57]

که حق است و خیر و صلاح با آن مطابقت می کند. بنابراین نه انبوهی جمعیت نشانه حقانیت است و نه کم بودن طرفدار دلیل تباهی و فساد است. اریک فروم درباره سلامت جامعه به درستی گفته است:

«آنچه طرز تفکر یک جامعه را به بیراهه می کشاند تایید عمومی افکار و تصورهای آنان است. مردم ساده لوح تصور می کنند که شرکت اکثریت مردم در یک فکر یا احساس، دلیل ارزشمند بودن آن است و جز آن حقیقت دیگری در میان نیست. این تایید هیچ گونه مبنای منطقی ای برای سلامت روان ندارد. همان طور که ممکن است دو فنر دارای یک فکر نادرست مشترک باشند، امکان دارد که میلیونها نفر نیز در داشتن یک فکر نادرست شریک باشند.»[4] .

واقعیت این است که در تمام زمانها طرفداران حق در اقلیت بوده اند ولی هواخواهان باطل جمعیت بیشتری داشته ان و این در حالی است که انسان بر اساس فطرت پاک خود حق را دوست می دارد و باطل را طرد می کند پس چگونه انسان برخلاف میل فطری و ذاتی خود گام برمی دارد و بیشتر به سوی شر و فساد کشیده می شود و باطل را انتخاب می کند؟

با استفاده از بیانات امام در نهج البلاغه، به این سوال می توان به دو گونه پاسخ داد:

الف - باطل هرگز خود را بی پرده و عریان نشان نمی دهد بلکه همیشه در پوششی از حق و با چهره ای موجه و معصوم جلوه می کند و آنچه از باطل عرضه می شود در واقع باطل صرف نیست بلکه آمیزه ای از حق و باطل است که فریبکارانه ارائه شده و رونق بازار یافته است.

امام این حقیقت بلند را با بیانی که خاص خود اوست چنین فرموده است: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس البال انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنا لک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی.[5] .

[صفحه 58]

اگر باطل به طور کامل از حق جداگردد برای آنها که در جستجوی حق هستند پوشیده نمی ماند و اگر حق از پوشش باطل خلاص شود، زبان معاندان از آن قطع می گردد ولی قسمتی از این و قسمتی از آن را می گیرند و به هم می آمیزند. اینجاست که شیطان بر دوستان خود غلبه می کند و تنها کسانی که مورد رحمت خداوند قرار گرفته اند نجات پیدا می کنند.

بدین سان آمیختگی حق با باطل و خدعه و نیرنگ به کار گرفته شده در این شگرد ماهرانه، باطل را قابل عرضه می کند و سبب می شود که جمعیت به سوی آن جلب شوند. در چنین شرایطی وظیفه حق پرستان این است که با موشکای حق را از باطل جداسازند تا مردم چهره ی کریه باطل را بی نقاب و عریان تماشا کنند و از آن دوری جویند. این کاری است که امیرالمومنین (ع) آن را انجام می دهد:

و ایم الله لابقرن الباطل حتی اخرج الحق من خاصرته.[6] .

به خدا سوگند شکم باطل را می شکافتم تا حق را از درون آن خارج سازم.

فلا نقبن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه.[7] .

باطل را می شکافیم تا حق از درون آن خارج شود.

به عقیده ی امام یکی از هدفهای بعثت و رسالت انبیاء نیز همین است. آنها با تلاشهای پیگیر و رهنمودهای روشنگرانه ی خود حق را بوضوح نشان دادند و در نتیجه نیروهای باطل سرکوب شدند و هیبت گمراهان از بین رفت. امام در توصیف پیامبر گرامی اسلام (ص) و در مقام بیان ماموریتهای آن بزرگوار می فرماید:

و المعلن الحق بالحق و الدافع جیشات الاباطیل و الدامغ صولات الاضالیل.[8] .

[صفحه 59]

او کسی است که حق را به حق آشکار کرد و لشکرهای باطل را دفع نمود و صولت گمراهان را درهم شکست.

ب - طرفداری از حق و التزام به آن دشوار است زیرا این کار برای انسان تعهدهایی به وجود می آورد که با نفس راحت طلب انسان سازگاری ندارد. اما باطل چنان نیست. اهل باطل هیچ گونه تعهد و مسئولیتی برای خود نمی بینند، آنان عنان نفس را رها کرده اند و در اعمال شهوتها و جاه طلبی ها برای خود محدودیتی قایل نیستند. اگر آدمیزاد، ارزشها و اصالتهای انسانی را کنار بگذارد و زندگی حیوانی را برگزیند، طرفداری از حق برای او دشوار خواهد بود. بنابراین یکی دیگر از علل کثرت پیروان باطل و قلت پیروان حق، دشواری طرفداری از حق و آسانی طرفداری از باطل است. امام ضمن بیان این حقیقت، تحمل آن دشواری را شیرین و گوارا و برخورداری از این آسانی را دردآور و مشکل آفرین می داند:

ان الحق ثقیل مریئی و الباطل خفیف و بیئی.[9] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی است که در زمین فرومی رود و مردم از آن برخوردار می شوند.[10] .

همانا حق، سنگین اما گواراست و باطل سبک اما بلاخیز و مرگ آور است.

طبق این بیان، باطل هرچند هم آسان و فریبنده باشد عاقبت خوشی ندارد و سرانجام از بین خواهد رفت و همانند باتلاقی متعفن و بیماری زا و آلوده است ولی حق با همه دشواریها چون مطابق با اساس خلقت است گوارا و پابرجاست. به تعبیر قرآن، باطل مانند کف روی آب است که بالاخره هیچ و پوچ خواهد شد و حق مانند باران رحمتی استکه در زمین فرومی رود و مرحوم از آن برخوردار می شوند.[11] .

و سخن آخر:

من صارع الحق صرعه.[12] .

آن کس که با حق دربیفتد، زمین می خورد.

[صفحه 60]


صفحه 56، 57، 58، 59، 60.

http://photos02.wisgoon.com/media/pin/photos02/images/o/2015/12/27/7/1451189722324190.jpg


  1. نهج البلاغه، خطبه ی 16.
  2. نهج البلاغه، خطبه ی 201.
  3. نهج البلاغه، خطبه ی 130.
  4. اریک فروم، جامعه سالم، ترجمه ی اکبر تبریزی، ص 30.
  5. نهج البلاغه، خطبه ی 50.
  6. نهج البلاغه، خطبه ی 104.
  7. نهج البلاغه، خطبه ی33.
  8. نهج البلاغه، خطبه ی 72.
  9. نهج البلاغه، حکمت 376.
  10. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  11. رجوع شود به: سوره رعد، آیه 17.
  12. نهج البلاغه، حکمت 408.
موضوعات: مذهبی انتخابات نهج البلاغه ، پای درس امام علی (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۰۷
ع . شکیبا---۸۴۲

راز درخت کاج

کتاب "راز درخت کاج" با ماجرای گم شدن دختر چهارده ساله محجبه و مذهبی

یک خانواده جنگزده آبادانی در شاهین شهر اصفهان شروع می‌شود. راوی داستان

که مادر این دختر است داستان دو شب بی‌قراری و تلاش خود، خانواده و آشنایان

را نقل نموده و سپس به گذشته بر می‌گردد و خواننده کتاب از تولد راوی کتاب تا

لحظه گم شدن دختر 14 ساله اش را با او مرور می‌کند.

 

قهرمان کتاب یعنی همان دختری که ناپدید شد سال 1346 در آبادان به دنیا آمد؛

پدرش به نام­‌های ایرانی علاقه داشت و اسم او را «میترا» گذاشت؛ وقتی او بزرگ

شد، از نامش ناراضی بود و به همین خاطر آن را به «زینب» تغییر داد.

 

با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان،خانواده کَمایی به همراه سایر خانواده های

آبادانی مجبور شدند شهر را ترک کنند اما برادر و خواهران زینب همچنان در آبادان

ماندند. برادرش اسلحه به دست گرفت و خواهرانش به عنوان امدادگر در جبهه آبادان

مقاومت می کردند .


 

خانواده کَمایی در شاهین شهر اصفهان ساکن شد و زینب که دختر کوچک خانواده

بود در سال 1359 به رغم آوارگی در شهر جدید و فرصت تحصیل سه ماهه، با موفقیت

پایۀ سوم راهنمایی را گذراند. زینب با آنکه در «شاهین­ شهر» غریب بود اما فعالیت­های

مذهبیِ خود را در آن شهر شروع کرد؛ این دختر معصوم علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی،

برنامه‌های خودسازی را نیز لحظه‌­ای فراموش نمی­ کرد. نمودار برنامۀ خودسازی یک

هفته­ ای­ زینب مؤید این مطلب است.


فعالیت‌‌های مذهبی زینب، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود و این کوردلان در آخرین

نماز مغرب اسفند­ ماه سال 1360 هنگام بازگشت از مسجد او را ربودند؛ سپس با

گره زدن چادرش او را خفه کرده و به شهادت رساندند.

 

پیکر مطهر شهید زینب کمایی ، سه روز بعد از شهادت پیدا شد و همراه با پیکرهای

غرقِ به خون 360 شهید عملیات «فتح‌المبین» در اصفهان تشییع و در گلستان

شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

  

لعنت خدا بر منافقین خبیث و کوردلی که این خواهر مذهبی و انقلابی و مؤمنه را بی گناه به شهادت رساندند.

شادی روح پاک شهید صلوات بفرستید.

موضوعات: سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۱ نظر موافقین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۰۸
ع . شکیبا---۱۱۱۷

http://javanonline.ir/images/docs/000484/n00484368-b.jpg

حاج حسین یکتا :

سال ها باید بگذرد تا دنیا شهدای ما را بشناسد، ما دو ماه پیش رفته بودیم هندوستان و در آنجا جمعی از مسلمانان کشمیر که حدود 400 تا 500 دانشجو بودند ما را دعوت کردند،این جوانان در بین یک میلیارد هندوستانی زندگی می کردند و در آن فرهنگ جامعه گوشه ای جمع شده بودند و کتابی می خواند و همه با هم گریه می کردند.


من از یکی از دوستان پرسیدم مگر مقتل می خوانند، گفت نه کتاب پرواز تا بی نهایت شهید بابایی که به زبان اردو آن را ترجمه کرده اند، آنها می گفتند ما می خواهیم عاکف را پیدا کنیم و از وی اجازه بگیریم که خاک های نرم کوشک را به اردو ترجمه کنیم.

مگر در دنیا چه خبر است چه کسی برنده و چه کسی باخته است؟ آن مادری برنده است که جوانش را هشت سال سیر ترشی انداخت و به جبهه نفرستاد؟ و یا آن مادری که با کار بچه اش را بزرگ کرد و فرستاد کردستان تا سرش از تنش جدا شود و به بچه اش گفت برو جبهه تا شهید شوی؟

برگردیم و کتاب هایی پیدا کنیم که به ما سبک زندگی را نشان می دهد آزاده ها کتاب هایشان پر از آموزه های سبک زندگی است. در کتاب «پایی که جا ماند» رزمنده می گوید عراقی ها عکس امام را در جیبم پیدا و پاره کردند و روی صورتم ریختند؛ اما امروز ما می بینیم که در عراق می گویند خمینی سبز به ما بده چقدر همه چیز عوض شده است حالا صدام کجاست؟

به گفته امام خمینی(ره) خودش خود را کشت، مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که صدام جز خودکشی راهی ندارد، حالا قذافی کجاست؟ مبارک کجاست؟ در راهیان نور بودیم که یک دختر آمریکایی جلوی مرا گرفت و گفت می شود از این خاک ها را کمی به نیویورک ببرم؟ گفتم مگر این خاک چه چیزی دارد؟ آن دختر گفت در نیویورک می توانم با آن صحبت کنم تا دلم آرامش بگیرد؛ مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که تا ابد اینجا و این خاک دارالشفاء دوستداران است.

نیویورک

حاکمیت شهدا بر دلها شروع شده است شهدا دارند بر عالم حکومت می کنند، واقعا زشت است بچه لبنانی از بچه ایرانی جلو بزند، بچه حرب اللهی های لبنان به خودم می گفتند که هر جا گیر می کردیم خاک های نرم کوشک می خواندیم آخر ما چقدر سند بیاوریم که خمینی(ره) حق بود و شهدا حق بودند؟


امام (ره) فرمودند ما یک لحظه از این جنگ پشیمان نیستیم تکلیف ما چیست؟ چرا شهدا می خواستند و می شد و ما می خواهیم، نمی شود؟ چرا آنها می گفتن و می شود و ما می گوییم و نمی شود؟ ما باید دلمان را به دست بگیریم و در خانه علی ابن موسی الرضا(ع) برویم و به شهید برونسی توسل کنیم.

جنگ امروز شروع شده است، جنگ این دفعه نفر به نفر و نفس به نفس است، تصرف عقول و قلوب شروع شده است آنها می خواهند عقل جوان های ما را درگیر کنند و به شک بیندازند. امروز یک عبدالحسین برونسی آرزوست. یک حسن باقری و کاوه و همت آرزوست. ما شهرمان را ول کردیم هنوز خدا هست هنوز حضرت زهرا(سلام الله علیها) هست، فکری به حال شهر دلمان بکنیم.

جوان بسیجی دغدغه دار باید به داد دختر و پسرهای امروز برسد، این طوری نمی شود جنگ را مدیریت کرد. نبرد نبرد نابرابری است جنگ ایمیل به ایمیل است، چت به چت، وبلاگ به وبلاگ و کامپیوتر به کامپیوتر در این جنگ باید خون دل خورد.

یک بچه بسیجی باید در یک جیبش شربت آلومینیوم ام جی و در یک جیبش قرص قلب زیر زبانی باشد، *زشت است؛ دشمن بیاید در وطن و شهر ما جایی را بگیرد امروز دشمنان وارد صحنه شدند ولی شهیدان نیز آمده اند تا در دوران پر از فساد شبهه و فسق فجور «مستشهدین بین یدی» را تربیت کنند؛ اگر امام زمان(عج) بیاید دانه درشت ها را انتخاب می کنند؛ بیایید، دانه درشت صحنه مبارزه با کفر باشید.

*منظور از قرص زیر زبانی و... این است که درد داشته باشد باشد و از درد دغدغه ها خوابش نبرد و از بس که شبانه روز کار انقلابی نفس به نفس می کند با این قرص ها خودش را سر پا نگه بدارد[از زیادی کار و تکاپو]، و با این قرص ها بخوابد[از فرط دلمشغولی ]!


برگرفته شده از shahadat.blog.ir
موضوعات: فرهنگی سبک زندگی شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۵ نظر موافقین ۶ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۶
ع . شکیبا---۱۶۱۶