
بسم الله الرحمن الرحیم
روز بیست و پنجم ذی الحجه مصادف است با روزی که سوره هل اتی نازل شده است و ماجرایی که برای خانواده امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها پیش آمد که در این سوره به آن اشاره شده است.
به همین مناسبت این روز را روز خانواده نامگذاری کرده اند .
علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان است که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن عنوان شده است.
ماجرا از این قرار بود که:
امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در ایام کودکی بیمار شدند و پیامبر اکرم(ص) به همراه برخی از صحابه از آنان عیادت نمودند و آن گاه پیامبر(ص) به پدرشان حضرت علی(ع) فرمود: اگر برای بهبودی آنان نذری نمایی امید است خداوند سبحان زودتر شفا عنایت کند.
حضرت علی(ع) گفت:ای رسول خدا(ص) ! برای شفای آن دو نذر می کنم که سه روز روزه شکر به جای آورم.حضرت فاطمه زهرا(س)و خدمت کارش فضه نیز به مانند حضرت علی(ع) نذر کردند .
مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.
مرحوم دولابی نقل کردند که:
در همسایگی مرحوم شهید مطهری خانم بیحجابی زندگی میکرد که یک باره چادری شده بود. خودش تعریف کرده بود که ما اصلاً اهل دیانت نبودیم. یک بار به قصد تفریح با شوهرم به مشهد رفتیم و چند روزی که آنجا بودیم در تفریحگاهها گذراندیم.
روز آخر که میخواستیم به تهران برگردیم من از خیابان جلوی حرم مطهر امام رضا(ع) عبور میکردم که از خیابان نگاهم به ایوان حضرت افتاد. سلامی کردم و رد شدم.
شب خواب دیدم که حضرت رضا(ع) فرمودند: کسی که دعای یا من تحل به عقد المکاره (که در مفاتیحالجنان و صحیفه سجادیه است) را بخواند ما دست او را میگیریم.
بعد از بیدار شدن از خواب آن دعا را خواندم و تمام زندگیم متحول شد و روح دیانت بر زندگی ما حاکم شد. ائمه(علیهمالسلام) حتی کوچکترین اظهار ارادت و محبتی را بیپاسخ نمیگذارند.
مصباح الهدی، ص283 و284
متن و صوت دعای یا من تحل به عقد المکاره در این وبلاگ - کلیک کنی
1396/04/31
سیره حضرت زینب سلام الله علیها
ولادت
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام، لقب و کنیه آن حضرت: نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ...
پدر بزرگوار آن حضرت، حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
همسر گرامى آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. براى آن بانوى بزرگوار سه پسر به نامهاى على، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.
پرستارى مادر
روزهایى بر حضرت فاطمه زهرا (س ) گذشت که بر اساس دردهاى فراوان حدود90 روز بسترى بود. ناگفته پیداست که چنین بیمارى نیاز به پرستار دارد، لذا حضرت زینب در سن 5 سالگى از مادر پذیرایى و پرستارى مى کرد و متاءسفانه طولى نکشید که به فراق مادر مبتلا گردید.
القاب حضرت زینب (س )
عالمه غیر معلمه : داناى نیاموخته فهمة غیر مفهمه : فهمیده بى آموزگار کعبة الرزایا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشین و نماینده حضرت زهرا (س ) نائبة الحسین : جانشین و نماینده حضرت حسین (ع ) ملیکة الدنیا: ملکه جان ، شهبانوى گیتى
عقیلة النساء: خردمند بانوان .
عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء.
شریکة الشهید: انباز شهید.
کفیلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموس رواق العظمه : ناموس حریم عظمت و کبریایى .
سیة العقائل : بانوى بانوان خردمند.
سر ابیها: راز پدرش على (ع )
هر فردی که برای هر گرفتاری و هر گره کوری نزد حضرت آیت الله بهجت می آمد، ایشان ذکر حدیث کساء را سفارش می کردند.
هفتم ماه ذیالحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (ع). شهادت آن بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت میگوییم. در ادامه شرح کوتاهی از زندگینامه آن حضرت را بخوانید:
نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت «باقر» یا «باقرالعلوم» است. بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکار ساخت. القاب دیگری مانند «شاکر» و «صابر» و «هادی» نیز برای آن حضرت ذکر کردهاند که هریک باز گوینده صفتی از آن امام بزرگوار بوده است.
کنیه امام «ابوجعفر» بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و از سوی پدر به امام حسین (ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین، علی بن الحسین (ع) است.
تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد. در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهدا کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیاش نزدیک می شد.
دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجری قمری سال درگذشت امام زین العابدین (ع)، آغاز شد و تا سال 114هجری قمری ادامه داشت.
در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح شد.
امام محمد باقر (ع) و پس از وی امام جعفر صادق (ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حق بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند.
این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند. می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست میزدند و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوین و تدریس میکردند. به همین جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.
امام باقر (ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود. پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می نمود.
از آن حضرت می پرسیدند: جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشید، تو چرا لباس فاخر بر تن میکنی؟ پاسخ می داد: مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد بودند، چنان بود. من اگر آن لباس را بپوشم در این انقلاب افکار، نمی توانم تعظیم شعائر دین کنم.
امام پنجم میخواست سنتهای جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم دهد. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد. ْنچه از محصول کشاورزی که با عرق جبین و کد یمین به دست می آورد، در راه خدا انفاق میکرد.
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و 10 ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین (ع) زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی، تعلیم شاگردان، رهبری اصحاب و مردم، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم پرداخت.
سرانجام در هفتم ذیالحجه سال 114 هجری قمری در سن 57 سالگی در مدینه با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسشان را در قبرستان بقیع کنار پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
مداحی حاج میثم مطیعی- تیرماه 1400
بروشور چهل حدیث نورانی از امام باقر (ع) در ادامه مطلب ...
نمونه هایی از کتاب نصایح (سخنان چهارده معصوم(ع)):
در دنیا سخاوتمندان بزرگ اند و درآخرت پرهیزکاران.
کریم براى اندک شکر گزارد و لئیم براى بسیارسپاس نگزارد.
شوخى بزرگى را مى برد.
هرکه از غضب اطاعت کند، از ادب چشم پوشیده.
اول غضب دیوانگى است و آخرش پشیمانى.
سخت ترین جهاد ، نبرد با خشم است.
ستمکارترین مردم آن است که مردم را به نفع دیگرى بیازارد.
خیانت کار، بى مقدار است.
یکی از موضوعات مورد نظر خود را انتخاب کنید
«در نظرم است که در یک روایتى است که رسول خدا که مبعوث شد، آن شیطان بزرگ فریاد کرد و شیطانها را دور خودش جمع کرد و اینکه مشکل شد کار بر ما. در این انقلاب، شیطان بزرگ که امریکاست، شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع مى کند. و چه بچه شیطان هایى که در ایران هستند و چه شیطانهایى که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است.1358/8/14
یکی از بزرگان می فرمود که درعالم مکاشفه شیطان را دیدم و با او دعوا کردم و شیطان داشت مرا به زمین می زد در آن هنگام حضرت علی (ع) را صدا زدم ،آقا به کمک من آمد و شیطان را به زمین زد و من روی شیطان نشستم و سر شیطان را بریدم. آقا فرمود: زور شما به شیطان نمی رسد از ما کمک بخواهید.
--------------------------------
روزی یکی از نیروهای شیطان رو به او کرد و گفت:
فرمانده چرا اینقدر خوشحالی،مگر گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟
شیطان جواب داد:امام اینها که بیاید ،عمر ما تمام میشود.
اینها را که غافل کنیم، امامشان دیرتر می آید
دوباره پرسید:
آیا ما موفق بوده ایم؟
شیطان خنده ای کرد و گفت:
مگر صدای گریه امامشان را نمیشنوی
مگر صدای طلب استغفار او را نمیشنوی!؟!.
چند مطلب از حجت الاسلام فرحزاد - خیلی عالیه حتما بخونید.
شگردهای شیطان - سخنرانی آیت الله علامه مصباح یزدی
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ابوحامد محمد غزالی (450 ـ 505 هجری قمری) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی به دلیل ضدیت با تفکر عقلگرای شیعه از محبوبیت و جایگاه مردمی برخوردار نیست. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی و ریحانة الادب، ج 4، ص 237)
اخیرا کتابی با عنوان «حیات فکری غزالی» نوشته مهدی کمپانیزارع منتشر شده است که علاوه بر تصحیح و ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» غزالی، نقد آرای این متفکر را به ویژه درباره تشیع در بر میگیرد. با کمپانی زارع درباره این کتاب و غزالی گفتوگو کردیم که مشروح آن در پی میآید.
* ابتدا اندکی درباره کتابتان توضیح دهید.
ـ در این اثر علاوه بر ترجمه و توضیح رساله «المنقذ من الضلال» متن عربی آن را نیز با استفاده از نسخههایی مانند سفینه تبریز تصحیح کردم. این اثر مهم تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است، اما غیر از ترجمه عبدالحسین زرینکوب، سایر ترجمهها از متن و محتوای کتاب دور بودهاند و به همین دلیل احساس کردم که مخاطبان کمتری میتوانند از طریق این ترجمهها با کتاب ارتباط برقرار کنند. از همین رو تصمیم به ترجمه آن گرفتم و بخشهایی از محتوای آن را که محل بحث بود، نقد کردم.
* با وجودی که غزالی جزو آن دسته از اندیشمندانی است که شیعیان نمیتوانند با او کنار بیایند، اما باز هم کم و بیش تحقیقات زیادی درباره وی در کشورمان انجام میشود...
ـ چون غزالی یکی از چهار یا پنج شخصیت تاثیرگذار در جهان اسلام است و شیعیان نیز علاوه بر اهل سنت به وی توجه داشتهاند. او البته در تسنن جزو یکی از دو شخصیت مورد توجه محسوب میشود، اما در تشیع نیز همیشه نظریاتش محل بحث بوده است و عدهای از نویسندگان و علمای شیعی توجه بسیار خاصی به وی داشتند، از جمله فیض کاشانی که کتاب هشت جلدی «المحجة البیضاء» وی در واقع بررسی «احیاء علوم الدین» غزالی است. با بررسیهایی که در آثار فیض کاشانی انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که بیشتر دیدگاههای او در مباحث فقهی و تصوف از غزالی متأثر است.
آیا غزالی نسبت به زبان فارسی بیاعتنا بود؟
* عدم محبوبیت غزالی در بین اهل تشیع تنها به دلیل آرای ضدشیعی اوست یا دلیل دیگری هم میتوان برای آن قائل شد؟
ـ این موضوع را کاملاً در کتابم توضیح دادهام. عدهای به اشتباه گمان کردند غزالی به دلیل اینکه به زبان فارسی اعتنایی نداشت در ایران محبوب نیست. آنچه غزالی را بیش از همه در میان ایرانیان و شیعیان مغضوب کرده، این است که او عمیقاً با دستگاه خلافت دستکم در یک دورهای از عمرش همراه شد و علیه اسماعیلیه و طیفهای دیگری از ایرانیان مواجه و درگیر شد، بهگونهای که فتواهای شدیدی علیه آنها داد و کمر به قتل آنها بست.
همان طور که در کتابم شرح دادهام، غزالی با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشت. یکی از نمونههای این عداوت کتاب «فضائح الباطنیه» اوست یا در «احیاء علوم الدین» غزالی نیز میبینیم که وی به نظریههای شیعه به ویژه نظریه امامت معصوم میتازد و آن را نادرست میداند.
همراهی غزالی با عباسیان به قتل شیعیان منجر شد
به نظر میآید که در جهان تشیع غزالی همیشه محل نقد بوده است و دلیل بیمهری شیعیان به او نیز موضع او نسبت به شیعه و امامت معصوم است. اما دلیل این عداوت غزالی را میتوان در همراه شدن وی با دستگاه خلافت و تلاش وی برای مشروعیت بخشیدن به این دستگاه دانست. در همین راستا غزالی از نظریههایی که به دستگاه خلافت عباسی مشروعیت میبخشید، دفاع میکرد و با نظریههای مخالف خلافت مقابله میکرد.
نکته اینجاست که غزالی با موضعی که در قبال شیعیان در پیش گرفت، راه را برای دیگراندیشستیزی در جهان اسلام هموار کرد. تمام افرادی که در دستگاه قدرت نبودند ـ به ویژه شیعیان باطنیه و اسماعیلیه ـ در دایره تکفیر غزالی قرار میگرفتند. همین مسئله باعث شد که وی در میان شیعیان محبوبیتی نداشته باشد.
غزالی درباره شیعیان دچار مبالغه شده است
* چه شد که از میان کتابهای غزالی «المنقذ من الضلال» را انتخاب کردید؟
ـ این رساله مهمترین اثر غزالی از حیث بیان سیر فکری اوست. از نظر من شاید هیچ کتابی از بین آثار تمامی متفکران اسلامی، تا این اندازه عمیق و دقیق، سیر حیات فکری نویسندهاش را تشریح نکرده است. از کجا آغاز کردم، به کجا رفتم، به چه میاندیشیدم و نمیاندیشیدم، در چه دورهای با چه امری موافق یا مخالف بودم، مسائلی است که غزالی درباره خود در این کتاب شرح میدهد. دستکم در فرهنگ خودمان متفکری را نمیشناسم که این قدر دقیق سیر فکری خودش را بیان کرده باشد.
نکته جالب توجه این است که غزالی در هر باب از این رساله کوچک، اصلیترین اندیشههایش را مطرح کرده است و از همین رو این اثر مدخل مناسبی برای افرادی محسوب میشود که میخواهند وجوه اندیشه غزالی را بشناسند. البته به نظر من غزالی در بخشهایی از این اثر به ویژه درباره شیعه و باطنیه دچار مبالغه میشود و به نقد احتیاج دارد. به همین دلیل علاوه بر ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» مقالاتی را به کتاب «حیات فکری غزالی» الحاق کردم که به نقدهای او علیه شیعه و باطنیه پاسخ میدهد.
* چقدر سعی کردید که خود شما در نقد غزالی دچار مبالغه و تعصب شیعی نشوید؟
ـ نقدهای من بر رساله «المنقذ من الضلال» نقدهای روشی است. البته در این اثر نقدهای محتوایی نیز داشتهام، اما بیشترین توجهم بر روش غزالی در نقد و مواجهه با متکلمان و فلاسفه باطنیه بوده است و به گونهای شیوهام را در نقد انتخاب کردم که دچار تعصب نشوم.
غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است
* حال از نقدهای علمی و دور از غرض شما بر غزالی چه حاصل شده است؟
ـ غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است، موضوعی که عینالقضات نیز به آن اشاره میکند. به نظر میآید غزالی چه از نظر منطقی و چه علمی روش خوبی در مواجهه با دیگران در پیش نگرفت. او سخنان دیگران را بسیار خوب تقریر میکند نه اینکه آن را از منابع معتبر استخراج کند. او از قدرت زبانش برای تخریب فکری طرف مقابل خودش استفاده میکرد و خود نیز به خوبی از این ویژگیاش آگاه بود و در چند جای رساله «المنقذ من الضلال» به آن اشاره کرد.
غزالی در نقد شیعه از منابع دست چندم استفاده میکرد
غزالی از منابع دست اول استفاده نمیکرد، اما مدعی میشود که در نقد و بررسی عقاید شیعی تمام آثار دست اول شیعیان را خوانده و به منابع دشمنان شیعه مراجعه نکرده است، در حالی که با تحقیق در سخنانش متوجه میشویم که او از منابع دست چندم و به ویژه از منابع دشمنان شیعیان استفاده کرده است. در این کتاب ذکر کردهام که منابع اصلی او در مواجهه با شیعیان چه بوده است.
من در مواجهه با غزالی نقد روشی را برگزیدم و مغالطاتی را که او مدام مرتکب آنها میشد با ذکر نام و نمونه مغالطات نشان دادهام. او مهمترین مغالطات را در مقام نقد و اثبات مرتکب شده است و مغالطات نشان میدهند که غزالی در نقد دیگران روش مناسبی را اتخاذ نکرده است.
غزالی منتقد روشمندی نبود
غزالی در بخشی از رسالهاش سخن نادرستی درباره حضرت علی(ع) بیان میکند. من در نقد این نظر وی توضیح دادهام که این اختلاف اگر هم وجود داشته باشد، سبب تشخیص و تمایز حق از باطل شده است و اختلافی نیست که وجهی منفی برای آن قایل شویم. غزالی هر جا که به شیعه و باطنیه میرسد، عقل قوی، دقیق، نقاد و تیزبینش کند میشود. نمیدانم چشم او را غرضی یا مرضی فراگرفته بود که اجازه نمیداد در این باره واقعبین باشد. غزالی روش نقد را نمیدانست، در حالی که هر نقدی باید روش و مقرراتی داشته باشد که غزالی هیچ یک از آنها را رعایت نمیکرد، زیرا منتقد روشمندی نبود.
به گزارش فارس، چاپ نخست کتاب «حیات فکری غزالی، تصحیح، ترجمه، تحلیل و نقد رساله المنقذ من الضلال» با شمارگان 2000 نسخه، 181 صفحه و به بهای 55 هزار ریال از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.
منبع: فارس
مطلب مرتبط: