سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲۵۶ مطلب در سال ۱۳۹۶ ثبت شده است

Untitled.png

باباعطا یه بابای مهربون مثل همه ی باباهای مهربون دنیا بود اما یه فرق کوچیک با باباهای مهربون دیگه داشت: عاشق بودنش از بابابودنش بهتر بود.
صدایی که می شنوید صدای باباعطاست که سال 62 ضبط شده و به همین خاطر کیفیتش پایینه

مشخصات باباعطا:
سیدعطاءالله میرمحمدی
تاریخ تولد: 22 بهمن 1333
تاریخ و محل شهادت: 7اسفند 62. جزیره مجنون. عملیات خیبر
مزار: بهشت زهرا(س)، قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۹


مشخصات عمو اکبر:
سیداکبر میرمحمدی
تاریخ تولد: 1338
تاریخ و محل شهادت: 9مهر 61. سومار.عملیات مسلم بن عقیل
مزار: قطعه ۲۶، ردیف ۴۷، شماره ۲۹

وبلاگ دختران باباعطا

----

دعوت نامه

بر سر تربت ما چون گذری، همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود

 

سی سال گذشت و تو این مدت، یاد و خاطراتت، محفل خیلی ها رو زینت بخشیده...

سیمرغ شدنت مبارک؛ باباعطا!

امسال هم به رسم سالهای گذشته، قراره دخترات به مناسبت عروج آسمونیت، یه ضیافت دوستانه ترتیب بدن. اما دعوت کردن از دوستات با خودت؛ باباعطا!

 

جمعه؛ دوم اسفندماه 92، از ساعت 10 تا ۱۱:۳۰.  قطعه 26، ردیف 32، شماره 29؛

به نیابت از باباعطا دعوتید به این ضیافت نورانی
برچسب‌ها: سیمرغ
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۲/۱۱/۲۹ساعت ۲:۳۰ ب.ظ  توسط دختر باباعطا  |  19 نظر

تولدت مبارک بابا

24 سال قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی؛ یا بعبارتی 24 تا 22 بهمن؛ قبل از 22 بهمن 57! یعنی روز 22 بهمن 1333 تو یکی از محله های جنوب تهران، خداوند، اولین فرزند آقاسیدجلال و صفورا خانم رو بهشون عطا کرد و اونها هم اسم اولین فرزندشون رو "سیدعطا" گذاشتند 

باباعطای کوچولو

تولدت مبارک باباعطای خوب و نازنین و مهربونم

انشاءالله امروز میرم میدون آزادی و همزمان با جشن 35 سالگی انقلاب؛ برات جشن تولد میگیرم! یواشکی می خونم: "تولد  تولد   تولدت مبارک   مبارک  مبارک   تولدت مبارک..."

یادداشت سخن بلاگ:

-----------------

سلام بر شهید عزیز باباعطا

خیلی جالبه

امروز داشتم تو رایانه دنبال یه فایلی می گشتم.
برخورد کردم به تشییع پیکر پاک شهید برونسی
دیدم وبلاگ باباعطا است.

بعد تاریخ شهادت رو نگاه کردم دیدم دقیقا امروزه یعنی 7 اسفند 1362

حالا شما بگید شهدا چه رابطه ای با عالم بقا دارند؟!

شادی روح پاک این شهید عزیز و همه شهدا  سه تا صلوات بفرستید.

۴ نظر موافقین ۰ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۲۸
ع . شکیبا---۶۸۵

• یک روز دیدم آمده دانشگاه دنبال من. چند بار همدیگر را آنجا دیده بودیم. برای من زیاد غیرعادی نبود که آمده. فقط وقتی که گفت آمده خواستگاری من‌، تعجب کردم. خنده‌ام گرفت، فکر کردم لابد شوخی می‌کند، منِ شلوغ کجا و حمیدِ ساکت و محبوب کجا! مطمئن بودم که خانواده‌ام هم زیاد راضی نیستند. خندیدم، گفتم: « باید فکر کنم، باید خیلی فکر کنم.» گفت: « اگر غیر از این بود سراغت نمی‌آمدم ».

 شهید حمید باکری

• دفتری داشتیم که قرار گذاشته‌ بودیم هرکسی هر موردی از آن یکی دید، در آن دفتر بنویسد. این دفتر همیشه از اشکالاتی که درباره من بود، پرمی‌شد. حمید می‌گفت: « تو چرا این‌قدر به من بی‌توجهى! چرا هیچی از من نمی‌نویسى؟» چه داشتم که بنویسم؟...

• آن روزها هر بار که می‌خواست برود، بدجوری بی‌طاقتی نشان می‌دادم و گریه می‌کردم. تا اینکه یک‌ بار رفتم سر وقت آن دفترچه یادداشت و دیدم نوشته هر وقت که می‌روم،‌ به جای گریه بنشین برایم قرآن بخوان! این‌طوری هم خودت آرام می‌گیرى، هم من با دل قرص می‌روم.»

• خانه ساده و کوچک، آن خانه قشنگمان را که به یاد می‌آورم، دلم از غرور و شادی پر می‌شود. ما برای شروع زندگی‌مان، ‌از هیچ‌کس هدیه‌ای نگرفتیم؛ چون فکر می‌کردیم اگر هدیه بگیریم، بعضی چیزها تحمیلی وارد زندگی‌مان می‌شوند، حتی اسباب و اثاثیه‌ای را که به نظر ضروری می‌آیند، نگرفتیم. تمام وسایل زندگی ما همین‌ها بود:‌ یکی دو تا موکت، یک کمد، یک ضبط و چند جلد کتاب، یک اجاق گاز دو شعله کوچک هم خریدم، که تا همین اواخر داشتم.

وقتی که گفت آمده خواستگاری من‌، تعجب کردم. خنده‌ام گرفت، فکر کردم لابد شوخی می‌کند، منِ شلوغ کجا و حمیدِ ساکت و محبوب کجا!

• همه می‌دانستند وقتی حمید از جبهه برگردد، امکان ندارد جای دیگری برود و فقط می‌توانند در خانه پیدایش کنند. تمام وقتش را می‌گذاشت برای من و بچه‌ها. سعی می‌کرد همان وقت کم را هم با ما باشد .

• برادر حمید [شهید مهدی باکرى]، از تبریز زنگ زد و پرسید:« بچه چیه؟» گفتم:‌« دختر». گفت: « برای جبهه فرمانده گردان می‌خواهیم. دختر می‌خواهیم برای چه؟» شوخی می‌کرد. من هم به شوخی گفتم:« می‌روم پس می‌دهم.» به حمید گفتم که مهدی چه گفته، گفت: «[تو هم] می‌گفتی اگر پاسدار نشود، زن پاسدار می‌شود... می‌گفتی زن پاسدار شدن، خیلی سخت‌تر از پاسدار شدن است».

شهید حمید باکری

• یک ‌بار گفت:« می‌آیی نماز شب بخوانیم؟» گفتم:‌« بله.» او ایستاد به نماز و من هم پشت سرش نیت کردم. نماز طولانی شد، من خسته شدم، خوابم گرفت، گفتم:« تو هم با این نماز شب خواندنت... چقدر طولش می‌دهى؟ من که خوابم گرفت،‌ مؤمن خدا... .» گفت: ‌« سعی کن خودت را عادت بدهى. مستحبات، انسان را به خدا نزدیک ‌ترمی‌کند».

• می‌گفت :‌« امام باید فقط فکر کند. ما دست‌های امامیم و هر فکری کرد، ما باید عمل کنیم.» می‌گفت :‌ «  امام فکرهای بزرگی دارد و باید دست‌های خوبی داشته باشد تا بتواند فکرش را عملی کند.» وقتی امام برای بار اول وصیت‌ نامه نوشت، حمید خیلی گریه کرد (این را از قول دوست‌هایش می‌گویم).

• زندگی‌مان خیلی ساده بود. هیچ‌ وقت از دنیا حرف نمی‌زدیم. اگر هم خریدن وسیله‌ای ضرورت پیدا می‌کرد، به خصوص بعد از به دنیا آمدن بچه‌ها، درست یک ربع قبل از رفتن حمید، از نیازم به آن وسیله می‌گفتم و او هم سریع می‌رفت می‌خرید و می‌آورد. همیشه به من می‌گفت:« درست زمانی برو خرید که واقعاً‌ معطل مانده باشی».

دفتری داشتیم که قرار گذاشته‌ بودیم هرکسی هر موردی از آن یکی دید، در آن دفتر بنویسد.

• حمید کسی نبود که بتوان او را ندیده گرفت. صبور و به معنای واقعی کلمه سنگ صبور بود. کسی بود که می‌توانستی راحت با او زندگی کنی و هرگز احساس ناراحتی نکنى. همیشه سعی می‌کرد همه چیز را خوب درک کند و سؤال به وجود نیاورد. احساس می‌کردیم او و مهدی به جایی رسیده‌اند که همان ارتباط با خداست. به روحیه توکل حمید که فکر می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که هر چه به دنیا توجه کنیم، به جایی نمی‌رسیم، اما حمید با آن دست خالی و دل قرصش، این راه را خندان می‌رفت و این اصلاً شعار نیست.

شهید حمید باکری

من کنارش بودم و این را در عمل درک کردم که چه توکلی داشت و چطور به ائمه عشق می‌ورزید. همچو آدمی که هر کسی را، هر قدر هم که ضعف داشته باشد، دنبال خودش می‌کشد. من حالا افتخار می‌کنم که دنبال او کشیده شدم... .

•  به من خیلی محبت داشت اصلاً‌ یادم نمی‌اید با من بلند حرف زده باشد... وقتی اعتراض مرا می‌شنید، می‌گفت: «من آدم ضعیفی هستم، ‌فاطمه! تو از آدم ضعیف چه انتظاری دارى؟»

• تمام آنهایی که من و حمید را می‌شناسند، می‌گویند: « احساس می‌کنیم حمید خیلی سخت شهید شده.» نه اینکه دوست نداشته باشد شهید شود، نه، بلکه منظورشان این بود که او در اوج علاقه‌اش به من و بچه ها شهید شده و خودش هم این را خیلی خوب می‌دانسته است. نه او، ‌که حاج همت هم... و حمید،‌ حمید، حمیدِ من... .

• حرفِ تربیت بچه‌ها که می‌شد، اصلاً ‌از خودش حرف نمی‌زد و تمام فعل‌ها را مفرد ادا می‌کرد. یک‌ بار عصبانی شدم و حتی کارمان به دعوا کشید، گفتم:‌«چرا همه‌اش می‌گویی تو؟ بگو باهم بزرگشان می‌کنیم!» گفت: ‌«من یقین دارم که تنها بزرگشان می‌کنی».

• من از حمید، فقط چشم‌هایش را یادم می‌اید که همیشه قرمز بود... من سفیدی چشم‌های حمید را ندیده بودم. احساس می‌کردم این چشم‌ها دیگر سفیدی ندارند. وقتی گفتند شهید شده، اولین چیزی که گفتم این بود که:« بهتر.» گفتم: «الحمدلله... حالا دیگر می‌‌خوابد،‌ خستگی‌اش درمی‌اید».

‌« امام باید فقط فکر کند. ما دست‌های امامیم و هر فکری کرد، ما باید عمل کنیم.»

• یک بار به حمید گفتم:‌ «خوش به حال احسان که پدری مثل تو دارد.» گفت:‌ «حسودی می‌کنى؟» گفتم:‌ « برای اولین بار می‌خواهم اعتراف کنم، آره حسودی می‌کنم.» گفت:‌ «منظور؟» گفتم:‌ «حیف نیست همچین پسرى... بی‌پدر، بزرگ بشود؟» گفت:« من فقط برای احسان خودم جبهه نمی‌روم. من برای تمام احسان‌ها می‌روم.» این‌طوری نبود که به بچه‌اش بی‌علاقه باشد، او در اوج محبت و علاقه‌اش به آنها و من رفت.

• هجدهم بهمن رفت و آخرهای بهمن تماس گرفت. دیگر از یک زمان نامعین احساس‌شدنی که می‌گذشت، به ثانیه‌شماری می‌افتادم تا با همان سر و صورت و لباس و پوتین خاکی بیاید و بگوید: « اگر بدانی چه بوی گندی می‌دهم، ‌فاطمه!» این روزها به خودم می‌گویم: « دیگر لیاقت شستن لباس‌هایش را هم ندارم.»

شهید حمید باکری

• اول گفتند مهدی زخمی شده و بعد که مقدمه‌ها را چیدند و گفتند شهید شده و من خیلی رک گفتم:‌ « نه. آقامهدی شهید نشده؛ حمید من شهید شده، من خودم می‌دانم.» .... فکر می‌کردم دیدن جنازه حمید خیلی برایم فاجعه‌آمیز است.

 احساسم این بود که حمید را برده‌اند ارومیه و من دارم پشت سرش می‌روم آنجا. در راه مرتب گریه می‌کردم. می‌گفتم: « باز تو دوان‌‌دوان رفتی و من دارم پشت‌ سرت می‌آیم،‌ چرا باز زودتر از من رفتى؟...» تازه آنجا [ارومیه] بود که خبر دادند حمید مفقود شده و جنازه ندارد. اصلاً‌ فکرش را هم نمی‌کردم که ممکن است حمید جنازه نداشته باشد. بعد به خودم تسلی دادم که حمید می‌دانسته برای من سخت است جنازه‌اش را ببینم، برای همین شاید آرزو کرده مفقودالاثر باشد.

• اگر قرار بود یک ‌بار دیگر زندگی کنم... باز با حمید باکری ازدواج می‌کردم... . باز بعد از شهادتش می‌رفتم قم... و باز افتخار می‌کردم که فقط چهار سال با حمید زندگی‌ کرده‌ام و همه چیز را از او یاد گرفته‌ام. من حاضر نیستم این چند سال زندگی با حمید را با هیچ چیز گران‌بهایی عوض کنم. به آسیه هم همین را گفتم. حتی به او گفته ام «هر وقت یک حمید پیدا کردی با او ازدواج کن، ‌ولی برو یک حمید پیدا کن!»


منبع : تبیان  - بر گرفته از سایت حوزه

6 بهمن ، سالروز شهادت سردار حمید باکری قائم مقام لشکر31 عاشورا در جزیره مجنون (1362 ش)

شادی روح مطهرش صلوات

۰ نظر موافقین ۰ ۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۴۱
ع . شکیبا---۷۳۲
پرداخت یک شب در رزرو هتل های مشهد

شاید برای بسیاری از مسافرین عزیز شهر مشهد مقدس و بارگاه ملکوتی امام هشتم جای سوال باشد که سیستم پرداخت یک شب به چه نحو بوده و چه ضمانت هایی دارد.

سامانه رزرواسیون هتل های مشهد «زواران» برای اولین بار در ایران و شاید دنیا! سیستم رزرو محل اقامت با پرداخت حق رزرو حدودی یک شب را پایه ریزی نمود. در این سیستم با توجه به اعتباری که سیستم رزرواسیون زواران در هتل ها و هتل آپارتمان های طرف قرارداد هزینه نموده امکان اخذ رزرو با هزینه کمتر مهیا شده است.

البته سیستم بیعانه از قدیم در داد و ستد وجود داشته فقط زواران این سیستم را به صورت مدرن در زمینه رزرو محل اقامت بازسازی نموده است.

با توجه به دغدغه های مسافران برای تامین هزینه های سفر سیستم پرداخت یک شب کمک شایانی برای کاهش این نگرانی ها تا لحظه رسیدن به محل اقامت نموده است. ممکن است تامین مخارج اقامت تا لحظه رسیدن به مقصد مقدور نباشد و در صورت نبود چنین سیستمی امکان رزرو وجود نخواهد داشت و با توجه به شلوغی شهر مشهد شاید در لحظه رسیدن هم امکان اخذ اقامت مکانی مناسب و شایسته وجود نداشته باشد. چون معمولا اتاق ها و هتل های خوب از چندین روز قبل رزرو و پر می گردند.

در سیستم پرداخت یک شب مسافران می توانند با پرداخت هزینه یک شب + 20 درصد مابقی زمان اقامت خود محل مورد نظر خود را رزرو نموده و تسویه کامل را در زمان رسیدن به هتل در مشهد انجام دهند.

زواران https://www.zavaran.com

توجه: این تبلیغ جهت اطلاع رسانی به زائران عزیز و به نیت خیر انجام شده و هزینه ای بابت آن دریافت نشده است.

مطالب مرتبط با «امام رضا (ع) و مشهد مقدس»

۰ نظر موافقین ۰ ۰۶ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۲۲
ع . شکیبا---۵۲۸

نماز شب

خواهشمندم بفرمائید «نماز شب» چیست؟ چگونه بجا آورده می شود؟ زمان آن چه موقع است؟

پاسخ
نماز شب یک نماز مستحبی است (غیر از نماز مغرب و عشا ) که طبق شرایط ذیل خوانده می شود و ثواب زیادی دارد:

1 – وقت نماز شب از نمیه شب شرعی تا طلوع فجر صادق (اذان صبح) است.

2 – نماز شب 11 رکعت است که 8 رکعت آن (بصورت چهار نماز دو رکعتی) به نیت نافله شب و یک نماز دو رکعتی دیگر به نیت نماز شفع و یک رکعت به نیت نماز وَتر خوانده می شود.

نمازهای دو رکعتی آن (که مجموعا ده رکعت می شود) مثل نماز صبح خوانده می شود و یک رکعت نماز وتر بعد از خواندن حمد و سوره به رکوع و سجده و تشهد و سلام تمام می شود. (البته قنوت آن هم مستحب است که بعد از خواندن سوره ، قنوت گرفته و اوراد ذیل در قنوت نماز وتر مستحب هستند:

الف: دعا برای چهل مؤمن نماید. مثلا : 1 – اللهم اغفر لامام الخمینی 2-اللهم اغفر لامام الخامنه ای  3 – اللهم اغفر لآیت الله اراکی 4 – اللهم اغفر لشهید مطهری 5 – اللهم اغفر لعلامه طباطبایی و...

ب: 70 مرتبه استغفر الله ربی و اتوب الیه بگوید.

ج: 300 مرتبه الهی العفو بگوید.

د: هفت بار بگوید: هذا مقام العائذ بک من النّار

و بعد به رکوع رفته و نماز را تا آخر تمام کند.

3 – می توان به همان شفع و وتر هم اکتفاء کرد و اگر فرصت کم باشد حتی وتر تنها را هم خواند.

4 – نماز شب توفیق عظیمی است که نصیب انسان های خالص می شود و گناهان روزمره مانع از این توفیق می شود. برای تفصیل این مطلب و نماز شب می توانید به کتب فقهی و مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی مراجعه فرمایید.

منبع: پایگاه حوزه نت

نکته- (اگر کسی نتواند برای نماز شب در سحر بیدار شود می تواند قبل از خوابیدن آن را بجا بیاورد. (نیمه شب شرعی حدود ساعت 12))

جهت مطالعه بیشتر    (کیفیت خواندن نماز شب و فضییلت آن) 

اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه

۲ نظر موافقین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۳۶
ع . شکیبا---۵۵۱

چگونگی خواندن نماز شب

گام 1 -فواید و آثار نماز شب

سفارش قرآن به نماز شب:

﴿انَّ ناشئة الیل هی اشد وطئا و اقوم قیلاً﴾  سوره مزمل، آیه 6

مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت تر است.

﴿و الذین یبیتون لربهم سجَّدا و قیاماً﴾ سوره فرقان،آیه 64

(بندگان خاص خدا) کسانی­ هستندکه شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می ­کنند.

﴿ان ربک یعلم أنک تقوم ادنی من ثلثی الیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک﴾ سوره مزمل،آیه 20

ای پیامبر پروردگارت می­ داند که تو و گروهی از آن­ ها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می­ خیزند.

 

نماز شب اثرات و فواید بسیاری دارد که به برخی از آن ها از میان اسناد تاریخی و فرمایشات ائمه اطهار(ع) اشاره میکنیم:

افزایش روزی یکی اثار نماز شب به گفته امام رضا(ع) است. «وسائل الشیعه، ج 5، ص 272»

نور دل و آمرزیدن گناهان توسط خدا از جمله آثار دیگر نماز شب از فرمایشات پیامبر اکرم (ص)است. «أَمالی صدوق، ص 230»

ادا شدن قرض و دین از اثارت دیگر نماز شب از فرمایشات امام صادق(ع) است. «ثواب الأعمال، ص 42»

ضمانت روزیه روز و زیور آخرت از اثرات دیگر نماز شب به فرمایش امام صادق (ع) است. «بحار الانوار، ج83، ص126» و «وسائل الشیعه، ج3، ص271»

این احادیث تنها بخش کوچکی از احادیث ائمه در خصوص اهمیت و آثار نماز شب می باشد.

 گام 2 - چگونگی خواندن نماز شب

۰ نظر موافقین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۵:۳۰
ع . شکیبا---۵۶۴

خرم آباد استان لرستان

دانشگاه پیام نور - زاهدان

http://pnu.ac.ir/portal/Picture/ShowPicture.aspx?ID=064fa1c8-5cdc-4495-a418-7ea1335586c0

دانشگاه پیام نور اهواز

۱ نظر موافقین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۱۶:۳۷
ع . شکیبا---۶۱۲

اشعاری در سوگ فاطمه(س) که تحسین رهبر انقلاب را برانگیخت + فیلم

شاعر آیینی کشور در دیدار جمعی از شعرای آیینی با رهبر معظم انقلاب شعری در سوگ حضرت فاطمه(س) سرود که مورد تحسین رهبر انقلاب واقع شد.

به گزارش تسنیم در دیدار سال گذشته جمعی از شعرای آیینی با رهبر معظم انقلاب حسن بیاتانی ابیاتی را در سوگ حضرت زهرا(س) سرود که در ادامه آن را می‌بینید. 

دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می‌سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می‌سوخت
***
دیوار دم می داد؛ در بر سینه می‌زد
محراب می نالید؛ منبر داشت می‌سوخت
***
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت
***
آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت
***
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت
***
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت
***
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می‌سوخت
***
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت
***
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت
***
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل می داد و خنجر داشت می‌سوخت
***
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرن ها در داشت می‌سوخت
***
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت

انتهای‌پیام/

دیدن فیلم

۱ نظر موافقین ۱ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۲۰
ع . شکیبا---۴۶۷

آتش زدن خانه حضرت زهرا (س)  توسط اهل سقیفه

با توجه به شبه افکنی های بسیار در اینترنت در مورد شهادت حضرت زهرا(س)،

لطفا سندی محکم در این مورد برایم بفرستید تا در وبلاگ خودم به نمایش بگذارم.

آتش زدن به درِ خانه حضرت فاطمه و سیلى زدن به آن حضرت در منابع تاریخى و روائى شیعه آمده است و براى آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافى است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّى ها مى توانند به آن معتقد باشند. براى نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره مى کنیم:
1. پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و على(ع) و عده اى بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، على را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایى رسید که محسن او سقط شد. على را به مسجد بردندولى بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنى تو را به قتل مى رسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل على(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتى ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر على(ع) را بکشد ولى وقتى نماز ابوبکر تمام شد گفت: اى خالد آنچه را دستور دادم نکن، (بحارالانوار، ج 28، ص 308 به نقل از اثباتالوصیة).
اهل سنت نیز در کتابهاى کلامى، تاریخى و حدیثى مسأله آتش زدن به در خانه را آورده اند. براى نمونه، به چند روایت اشاره مى کنیم:
2ـ بلاذرى مى گوید: ابوبکر کسى را دنبال على فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولى حضرت على نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالى که آتش به همراه داشت، به سوى خانه على رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: اى پسر خطاب! آیا مى خواهى خانه ما راآتش بزنى؟! عمر بن خطاب گفت: بله، (انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة).
3. ابن عبد ربّه مى گوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: على، عباس، زبیر و سعد بن عباده. على، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطاب! آیا آمده اى خانه ما را آتش بزنى؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، (العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، 1953 و 1372).
4. ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولى على بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمى خواهى از على که از بیعت سرباز زده بیعت بگیرى؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو على رابیاور. قنفذ آمد و على به او گفت: چه کار دارى؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را مى خواهد. على به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانى کرد. عمر گفت: على را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد على برو و بگو: با خلیفهرسول خدا بیعت کن. على گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست براى خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام على را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهى با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتى فاطمه صداى آنها راشنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى کردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولى عمر و عده اى ماندند. على را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى زنیم، (الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى).
همانطور که ملاحظه مى کنید در منابع شیعه، این حادثه به طور کامل ذکر شده است و منابع اهل سنّت تنها به آتش آوردن اشاره کرده اند. البته از آنان توقع نداریم که این حادثه را به طور کامل ذکر کنند چون این، به زیان آنهاست و آنان تلاش مى کنند این حادثه ذکر نشود.
اگر مى خواهید به همه مآخذ و منابع شیعه و سنى آگاهى پیدا کنید به کتاب «مأساة الزّهراء» نوشته جناب سید جعفر مرتضى عاملى لبنانى، ج دوم مراجعه کنید. این کتاب درباره موضوع مورد بحث، بسیار مفصّل بررسى و بحث کرده است.


[کامل از کد31844]
در مورد هجوم به خانه حضرت فاطمه، علمای اهل سنت چند دسته شده اند. یک دسته روایات را قبول کرده اند و آنها را در کتاب های خود آورده اند. یک دسته از علمای اهل سنت می گویند: این روایات را شیعیان ساخته اند. به عنوان مثال نویسنده ملل و نحل می گوید: این افتراء است که عمر بن خطاب به حضرت فاطمه زهرا آسیب رساند واو را زد و در نتیجه بچه آن حضرت سقط کرد (الملل والنحل، شهرستانی، ج 1، ص 59).) باید به شهرستانی گفت که این روایات را علمای اهل سنت نوشته ا ند نه این که فقط شیعه نوشته باشند. برخی از علمای اهل سنت می گویند حمله به خانه فاطمه و آتش به در زدن از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشده است (شرح قوشچی تجردی، ص 483، س 6، چاپ رحلی). باید به ایشان گفت که اکثر مطالب تاریخی، راویانش ثقه نیستند و اگر بنا باشد در هر مسأله تاریخی، راویان ثقه و مورد اعتماد پیدا کنیم در این صورت هیچ مسأله تاریخی، قابل قبول نخواهد بود. مسائل تاریخی روش خاص خود را دارد و باید با آن روش به تحقیق پرداخت. مسأله ای که این همه روایات شیعه آن را مطرح کرده و از سوی دیگر علمای اهل سنت هم آن را نقل کرده اند با این که آنان مخالف این مسایل هستند، در این صورت چنین مسأله ای را نمی توان به آسانی رد کرد. قاضی عبدالجبار در کتاب مغنی بخش امامت ، ص 29 می گوید: اصلا نباید به این مسأله پرداخته شود که عمر بن خطاب به خانه فاطمه هجوم آورد. مطرح کردن این مسایل حلال نیست چون اگر این گونه عیب ها را عیب بدانیم و آن را ذکر کنیم در این صورت هیچ صحابه ای در امان نخواهد بود. برخی از منابع اهل سنت را در این باره ذکر می کنیم: در کتاب انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 12، دارالیقظه العربیه آورده است: ابوبکر کسی را به دنبال علی بن ابیطالب فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولی علی(ع) بیعت نکرد. پس از آن عمر در حالی که آتشی به همراه داشت به خانه علی بن ابی طالب رفت. فاطمه عمر را در خانه ملاقات کرد و گفت: آیا می خواهی در خانه ام را آتش بزنی؟ عمر گفت: بله. در تاریخ طبری ج 3، از ده مجلدی ها، ص 202، چاپ بیروت، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم آمده است: عمر بن خطاب به خانه علی آمد. طلحه، زبیر و عده ای از مهاجران در خانه علی بودند. عمر گفت: به خدا سوگند خانه را بر سرتان آتش می زنم مگر این که برای بیعت با ابوبکر به مسجد بروید. در کتاب العقد الفرید، ج 5، ص 12 چاپ دوم، مصر، تحقیق محمد سعید العریان، سال 1372 قمری، می گوید: آنان که بیعت نکردند عبارت بودند از علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده. علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر امتناع کردند با آنان مقاتله کن. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: ای پسر خطاب! آیا آمده ای خانه ما را آتش بزنی؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید. ابن قتیبه دینوری در کتاب الامامه والسیاسه ، ج 1، ص 30، تحقیق علی شیری، منشورات رضی، می گوید: ابوبکر عمر را به سوی آنان که بیعت نکردند و در خانه علی بودند، فرستاد.عمر به خانه علی آمد و صدا زد. ولی کسی برای بیعت کردن بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آن که جان عمر در دست اوست یا باید بیرون بیایید و بیعت بکنید و یا خانه را بر سر آنان که در آن هستند، آتش می زنم. به او گفتند: ای عمر! فاطمه در آن خانه است. عمر گفت: ولو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند و بیعت کردند ولی علی بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر آمد و گفت: آیا نمی خواهی از این متخلف بیعت بگیری؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو علی را بیاور. قنفذ آمد و علی به او گفت: چه کار داری؟ قنفذ گفت: خلیفه پیامبر تو را می خواهد. علی گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ برگشت و پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر بسیار گریه کرد. عمر دوباره به ابوبکر گفت: این متخلف را رها مکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد علی برو و بگو با خلیفه پیامبر بیعت بکند. قنفذ آمد و پیام ابوبکر را رساند. علی با صدای بلند گفت: سبحان الله آنچه را که برای او نیست برای خودش ادعا کرده است. قنفذ نزد ابوبکر برگشت. ابوبکر باز هم گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهی با عمر برخاستند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند، وقتی فاطمه صدای آنان را شنید با صدای بلند فریاد کرد: «یا ابتاه! یا رسول الله!» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابی قحافه مصیبت ها کشیدیم. وقتی که گروه مهاجم صدای فاطمه را شنیدند با گریه برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولی عمر و عده ای ماندند. علی را بیرون آوردند و گفتند: بیعت بکن. علی گفت: اگر بیعت نکنم چه می کنید؟ گفتند: به خدا قسم گردنت را می زنیم. در کتاب الملل والنحل، ج 1، ص 59، س 8، چاپ دوم، قاهره، تخریج محمد بن فتح الله بدران آمده است: نظام می گوید: در روز بیعت عمر بن خطاب فاطمه را زد و فاطمه در اثر ضربت عمر بچه اش سقط شد و عمر فریاد می زد: خانه او را با آنان که در آن هستند آتش بزنید و در آن خانه جز علی، حسن، حسین و فاطمه کسی نبود. این چند مورد را برای نمونه آوردیم و همه این موارد را اهل سنت ذکر کرده اند. اگر می خواهید تمام روایات مربوط به این موضوع را ملاحظه بکنید می توانید به کتاب «مأساه الزهرا»، ج 2، نوشته سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی و «الهجوم علی بیت فاطمه» نوشته عبدالزهرا مهدی مراجعه کنید. در این کتاب ها همه روایات اهل سنت را آورده اند. روایات مربوط به هجوم به خانه حضرت فاطمه بسیار زیاد است و یکی دو تا نیست که احتمال ساختگی بودن آن را بدهیم. بسیاری از علمای اهل سنت این روایات را نقل کرده اند و اگر این روایات را در کنار روایات شیعه قرار بدهیم، اطمینان ما به صدق این روایات بیشتر می گردد. در مورد اهانت به فاطمه زهرا اگر شیعیان روایت نقل بکنند، اهل سنت می توانند انکار کنند ولی اگر خود آنها هم این مطلب را نقل بکنند دیگر نمی توان انکار کرد. درباره علت هجوم به فاطمه زهرا باید گفت: در آن شرایط حساس که خلافت را غصب کرده بودند، اگر بنی هاشم و به خصوص علی(ع) بیعت نمی کردند کار غاصبان خلافت پیش نمی رفت. بنابراین یکی از انگیزه های آنان این بود که خلافتشان تثبیت بشود گرچه انگیزه های دیگر هم در بین بود.
[پایان کد انتخابی]
.
منبع: پرسمان
۰ نظر موافقین ۰ ۰۱ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۲۸
ع . شکیبا---۴۱۰
http://www.leader.ir/media/album/original/57712_258.jpg

رهبر معظم انقلاب:

۲۲بهمن امسال در سرتاسر کشور، ۲۲بهمن متفاوتی بود/ مردم گله‌مندند اما پای انقلاب و نظام ایستاده‌اند/ اقرار می‌کنیم که در زمینه «عدالت» عقب مانده‌ایم

مقام معظم رهبری با بیان اینکه واقعاً ۲۲بهمن امسال در سراسر کشور، ۲۲بهمن متفاوتی بود فرمودند: بعد از ۳۹سال این حرکت عظیم مردمی شبیه معجزه است.

به گزارش مشرق، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار پرشور هزاران نفر از مردم متدین و انقلابی تبریز، درک عمیق و انقلابی ملت در تفکیک میان «انقلاب و نظام» با «عملکرد تشکیلات و دستگاههای مختلف» را از علل اصلی حضور متفاوت و تحسین‌برانگیز مردم در راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن امسال خواندند و سخنان مهمی در چهار محور «انقلاب و کارکرد اصلی آن»، «آسیب شناسی انقلاب»، «اولویتهای مقطع کنونی» و «آینده انقلاب» بیان کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ابتدای این دیدار با اشاره به تقارن این ایام با شهادت حضرت فاطمه‌زهرا(س)، مقام والای آن بانوی بزرگ را به عنوان برترینِ زنان اهل‌بهشت مورد توافق همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی دانستند و گفتند: درس آن بانوی دو عالم به همه مسلمانان، درس شجاعت، فداکاری و معرفت‌آموزی است.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ را سرنوشت‌ساز و تاریخ‌آفرین خواندند و خاطرنشان کردند: اگر این قیام پرعظمت نبود، به احتمال زیاد حادثه ۱۹ دیِ قم فراموش و مسیر تاریخ کشور عوض می‌شد، بنابراین تبریزی‌ها با قیام و فهم درست و اقدام بموقع توانستند حرکت عظیمی را بوجود آوردند که آن حرکت به ۲۲ بهمن ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی منتهی شد.

مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان 29 بهمن 1396

ایشان سپس به راهپیمایی پرشور و متفاوت مردم در ۲۲ بهمن امسال اشاره کردند و گفتند: چنین حضور مردمی در دفاع از انقلاب اسلامی آن‌هم در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب، شبیه معجزه است و در هیچ‌یک از انقلاب‌های دنیا نظیر ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی، علت حضور با انگیزه‌تر مردم در راهپیمایی امسال را بروز دشمنی‌های گوناگون از داخل و خارج از جمله از جانب امریکا و برخی همسایگان ناخلف و بدعهد خواندند و افزودند: البته مردم به برخی مسائل جاری کشور انتقاد دارند و ما کاملاً از انتقادها، گلایه‌ها و شکوه‌های آنها مطلع هستیم اما وقتی پای انقلاب و نظام در میان است، مردم اینگونه در دفاع از انقلاب به صحنه می‌آیند.

ایشان، حضور خردمندانه مردم را ناشی از وجود «آگاهی انقلابی» و «کمال سیاسی» در ملت و توانایی آنها در تفکیک «نظام انقلابیِ امت و امامت» با «تشکیلات دیوانسالاری کشور» دانستند و گفتند: نه فقط از دولت و قوه قضائیه و مجلس، بلکه ممکن است فردی از شخص حقیر نیز انتقاد داشته باشد اما انتقاد هیچ منافاتی با ایستادگی پای نظام اسلامی و انقلابیِ برآمده از پایداری ملت و فداکاری صدها هزار شهید ندارد و به همین علت، مردم با همه وجود از این انقلاب دفاع می‌کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ادامه با اشاره به سوابق برجسته و انقلابی مردم تبریز، این دیدار را بهترین فرصت برای بیان چند مسئله اساسی در خصوص «کارکردهای انقلاب»، «آسیب‌شناسی انقلاب»، «اولویت‌ها» و در نهایت «آینده انقلاب اسلامی» خواندند.

ایشان با اشاره به عظمت و ابعاد خارج از درک انقلاب اسلامی و تلاش فراوان دشمنان برای انکار خدمات و کارکردهای آن، مهمترین کار انقلاب اسلامی را «تبدیل نظام طاغوت به نظام مردم‌سالار» برشمردند و افزودند: مردمسالاری یعنی در همه چیز «مردم» اصل هستند.

بیشتر بخوانید:

شیعه و سنی در جمهوری اسلامی در دشوارترین میدان‌ها کنار یکدیگرند

رهبر انقلاب اسلامی، انتخابات و رأی مردم در تعیین مستقیم یا غیرمستقیم رهبری، رئیس‌جمهور و سایر مسئولان را تنها بخشی از مردم‌سالاری دانستند و گفتند: مردم‌سالاری یعنی «مردم را در همه امور زندگی صاحب رأی و تدبیر و تصمیم قرار دادن» و این درست در نقطه مقابل هیچ‌کاره بودن مردم و استبداد مطلق سلاطین و طواغیت در قرنهای متمادی قبل از انقلاب است.

ایشان با یادآوری اضافه‌شدن سلطه و نفوذ خارجی به استبداد داخلی از اواسط دوران قاجار و همه‌کاره‌شدن امریکایی‌ها در دوره پهلوی، افزودند: مردم‌سالاری اجازه استبداد و سلطه خارجی را نمی‌دهد و علاوه بر تغییر اساسی در اداره سیاسی کشور، اثر آن در خدمات شهری و روستایی و زنده کردن روحیه کارهای بزرگ همچون تشکیل سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و بسیج نمایان است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به آثار شگرف مردم‌سالاری در پرورش استعدادهای مردمی به یک نمونه در بخش سلامت اشاره کردند و گفتند: در دوران طاغوت کشور بحدی از لحاظ نیروی انسانی ناتوان بود که برای درمان، پزشکان هندی و فیلیپینی به کشور می‌آمدند اما امروز ایران قطب جذاب سلامت در منطقه و جزو چند کشور اول دنیا در برخی دانش‌های کمیاب و نوپدید است که این نتیجه مردم‌سالاری و اعتماد به مردم و زنده‌شدن حس اعتماد به‌نفس ملی است.

ایشان، ابهت و عزت و عظمت ملت ایران را یکی دیگر از کارکردهای انقلاب اسلامی دانستند و گفتند: امروز یک کشور منطقه با وجود فروش روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت و در اختیار داشتن خزانه‌ی پر از پول، کشوری عقب‌مانده است و هیچ حرف و خبری از ملت آن در دنیا نیست اما در اثر مردم‌سالاری دینی، در نگاه عمومی به کشور، مردم ایران برجسته‌ و پیش برنده انقلابند.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: به‌علت وجود این واقعیت، دشمنیِ دشمنان با مردم ایران است و اینگونه نیست که امریکایی‌ها فقط با شخص حقیر یا چند مسئول دولتی دشمن باشند، زیرا همه کارهایی که آنان را به خشم و غضب وامی‌دارد، کار ملت ایران است.

ایشان پیشرفت کشور را نتیجه مردم سالاری دینی خواندند و با اشاره به نامگذاری دهه سوم انقلاب به نام «دهه پیشرفت و عدالت» خاطرنشان کردند: پیشرفت در عرصه های مختلف به معنای واقعی کلمه رخ داده اما در زمینه «عدالت» اقرار می کنیم که عقب مانده ایم.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر ضرورت عذرخواهی از خداوند و مردم به خاطر عقب افتادن در زمینه عدالت افزودند: ان‌شاءالله با همت مسئولان و مردان و زنان کارآمد و مؤمن در این زمینه نیز پیشرفت خواهیم کرد.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: پیشرفت یعنی یک ملت با اتکاء به تصمیم و اراده و دانش و ظرفیت خود، به صفوف مقدم برسد که این واقعیت در ایران محسوس است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تأثیرگذاری و صاحب رأی بودن جمهوری اسلامی در مسائل منطقه، پیشرفت‌های ایران در عرصه‌های پزشکی، هسته ای، نانو، زیست فناوری، دفاعی و راههای مواصلاتی را یادآور شدند و تأکید کردند: اگر به جوانان اهمیت بیشتری دهیم، از شدت استعداد و ابتکار، آماده پرواز و اوج‌گیری هستند ولی ما مسئولان قدری در این زمینه کوتاهی داریم و باید همت و تلاش بیشتری صورت پذیرد.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: دشمنان ایران از پیشرفت‌های چهار دهه اخیر مطلعند اما ملت‌ها از این پیشرفت‌ها بخوبی آگاه نیستند چراکه ما در تبلیغات ضعیف، کم‌کار و کم‌ابتکار هستیم که باید جبران کنیم.
ایشان در همین زمینه به مسئولان توصیه کردند: به‌صورت عملی و هنرمندانه، و نه با مبالغه و نه صرفاً گزارش های زبانی، پیشرفت‌های مختلف کشور را بازگو کنند تا برخی غافلان که نادانسته در این مسائل تشکیک می کنند، واقعیتها را درک کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای در نوعی جمع بندی از این بخش سخنانشان افزودند: انقلاب، کشور را از فلاکت و ملت را از حالت توسری‌خوری و ذلت خارج کرد و ملت امروز سربلند و سرافراز، به تأثیرگذاری در همه امور مشغول است و این بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب است.

بخش دوم سخنان مهم حضرت آیت الله خامنه ای به «آسیب شناسی انقلاب» اختصاص داشت.

ایشان مهمترین آفت همه انقلاب‌ها را «ارتجاع» به معنای سست‌شدن، توقف و بازگشت به اوضاع قبلی خواندند و خاطرنشان کردند: تقریباً همه انقلاب‌های شناخته شده جهان در همان سالهای نزدیک به این بلیّه دچار شده اند.

رهبر انقلاب اسلامی، استحکام و استمرار شعارهای اصلی انقلاب را در طول چهار دهه اخیر بی‌نظیر خواندند اما هشدار دادند: خطراتی انقلاب را در معرض آسیب قرار می دهد.

ایشان «حرکت به سمت اشرافی‌گری»، «دل سپردن به طبقات مرفه به جای توجه به مستضعفان و قشرهای ضعیف» و «تکیه و اعتماد به خارجی‌ها به جای تکیه بر مردم» را نمونه های حرکت  ارتجاعی خواندند و تأکید کردند: نخبگان جامعه حواسشان جمع باشد، مدیران کشور به‌شدت مراقب باشند و مردم هم با حساسیت، رفتار ما مسئولان و مدیران را تحت نظر داشته باشند تا اینگونه حرکات ارتجاعی در کشور اتفاق نیفتد.

حضرت آیت الله خامنه ای روی کار بودن «آدم‌های سابقاً انقلابی» اما عوض‌شدن خط و راه انقلاب را به معنای ارتجاع دانستند و خاطرنشان کردند: انقلاب نشده است که عده ای بروند و ما بیاییم، بلکه انقلاب یعنی دگرگونی، تغییر مسیر و حرکت به سمت اهداف والا که اگر این اهداف فراموش شود، انقلاب معنایی ندارد.

ایشان، انقلاب اسلامی در سال ۵۷ را آغاز تغییر و حرکت اصلاحی در جامعه برشمردند و افزودند: انقلاب در سال ۵۷ تمام نشد بلکه آغاز شد و این حرکت باید عمیق تر، گسترده تر و خردمندانه تر ادامه یابد.

حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد از کسانی که از تعبیر «انقلابی» برداشت منفی می کنند، افزودند: نظام اداره کشور و اصول قانون اساسی باید محترم شمرده شود و کسی نباید تصور کند که انقلاب بدون نظام امکان تحقق دارد.

ایشان تأکید کردند: این خطاست که برخی تصور کنند به اسم انقلاب باید به همه‌چیز و به همه حوادث و بخشهای نظام اسلامی زبان انتقاد و اعتراض داشت، زیرا انقلاب یعنی باید نظام اسلامی، مردم‌سالاری دینی و نظام امت و امامت با هدف‌ها و جهت‌گیری انقلابی باشد.

رهبر انقلاب اسلامی با ابراز خرسندی از رایج بودن سکه انقلاب و انقلابی گری در میان مردم و وجود پرشمار مدیران حقیقتاً انقلابی افزودند: به فضل الهی، جمهوری اسلامی تاکنون از نگاه طاغوتی به مردم دور بوده است و بعد از این هم با حساسیت مردم و مسئولان دور خواهد بود.

حضرت آیت الله خامنه ای این بخش از سخنانشان را با این جملات مهم و تعیین کننده پایان دادند: «اشرافی‌گری و امتیاز طلبی مسئولان»، «بی مبالاتی به بیت المال» و «بی توجهی به طبقه مستضعف»، حرکاتی ضدانقلابی است و همه تشکیلات نظام باید با این نگاه به سمت اهداف انقلاب حرکت کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای در سومین بخش سخنانشان در تبیین «اولویت‌های کنونی کشور»، مسئله «اقتصاد» را بسیار مهم دانستند.

ایشان، تکیه بر ظرفیتهای درونی و مردم را راه اساسی حل مشکلات اقتصادی خواندند و افزودند: اقتصاد مقاومتی همانگونه که بارها گفته ایم و همه مسئولان نیز سیاست‌های آن را تصدیق کردند، به معنای محصور شدن در داخل نیست بلکه درون زا و برونگراست بنابراین نگویند می‌خواهیم با دنیا ارتباط داشته باشیم، زیرا ارتباط با دنیا در اقتصاد مقاومتی وجود دارد اما اعتماد و تکیه باید بر مردم باشد نه به بیگانگان.

ایشان بکارگیری استعدادها، ظرفیتها و سرمایه های درونی را نیازمند تدبیر خواندند و افزودند: رونق اقتصاد داخلی نیازمند صادرات خوب، واردات در حد نیاز و جلب سرمایه گذاری خارجی هست اما سررشته و تدبیر کار باید دست مدیران داخلی باشد و کار به بیگانگان سپرده نشود.

ایشان زلزله اقتصادی و ضربه فوق العاده شدید حدود یک دهه قبل به برخی کشورهای پیشرفته شرق آسیا را عبرتی بزرگ خواندند و افزودند: این ضربه که یک شبه این کشورها را به فقر و فلاکت کشاند نتیجه وابستگی به سرمایه خارجی بود.

رهبر انقلاب با اشاره به سود نبردن کشور از اتکاء و اعتماد به خارج در برجام و مذاکرات هسته ای افزودند: ما نتیجه اتکاء به خارجی‌ها را در قضیه برجام مشاهده کردیم و در قضیه مذاکرات هسته‌ای به آنها اعتماد کردیم اما سودی نبردیم البته خوشبختانه مسئولان برخورد خوبی با این مسئله دارند و وزیر امور خارجه که باید از او تشکر کرد، با خباثت امریکایی ها و به نعل و به میخ زدن اروپایی‌ها، برخورد خیلی خوب و قوی دارد که این راه باید ادامه یابد.

رهبر انقلاب گفتند: باید از بیگانه بهره برد اما نباید به او اعتماد و تکیه کرد چرا که از راههای مختلف بر سرنوشت کشور مسلط می شود و همه مسئولان باید این مسئله بسیار مهم را در کانون توجه داشته باشند.

ایشان، چهل سال زحمت ملت را در شرایط تحریم و فشار، به حرکت بر روی سنگلاخ تشبیه کردند و افزودند: با این وجود، پیشرفت کرده ایم که این واقعیت نشانه توانایی ملت و کشور است.

رهبر انقلاب در تبیین دیگر اولویت‌های کنونی، «ترجیح مدیریت جهادی بر دیوانسالاری» را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: قوای مجریه، قضاییه و همه بخشها باید با مدیریت جهادی یعنی پرکاری همراه با تدبیر، کار را دنبال کنند و برای پیشبرد کارها اصطلاحاً شب را از روز نشناسند.

«ترجیح متن مردم به اهداف و منافع جناحی و حزبی» و «اولویت خدمت رسانی به قشرهای ضعیف و مناطق محروم» دو توصیه مهم دیگر رهبر به مسئولان بود.

حضرت آیت الله خامنه ای در زمینه دفاعی ادامه و نوسازی همه شیوه ها و ابزارها و تجهیزات مورد نیاز امروز و فردای کشور را، دارای اولویت کامل دانستند و افزودند: بدون لحظه ای تردید، کشور باید به سمت هر چیزی که برای دفاع نیاز دارد حرکت کند، ولو همه دنیا مخالف باشند.

رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد شدید از دشمنانی که با جنگ افزارهای خود بشریت را تهدید می کنند اما با توان موشکی ایران مخالفت می کنند، افزودند: این مسئله به شما چه ربطی دارد؟ شما می خواهید ملت ایران موشک و دیگر امکانات دفاع از خود را نداشته باشد، تا به او زور بگویید.

ایشان افزودند: ما البته مسائلی همچون بمب هسته ای و سلاح کشتار جمعی را حرام می دانیم اما هر چیز دیگری را که لازم داشته باشیم، با قدرت دنبال می کنیم.

رهبر انقلاب اسلامی در تبیین اولویت‌های اقتصادی نیز، «اشتغال و تولید» را مورد تأکید ویژه قرار دادند و با اشاره به نامگذاری امسال به «اقتصاد مقاومتی؛ تولید – اشتغال» افزودند: در این زمینه البته کارهایی انجام و آمارهایی ارائه شده اما برای تحقق آنچه مورد نظر است، کار و تلاش بیشتری نیاز است.

حضرت آیت الله خامنه ای جوانان و نوجوانان عزیز کشور را به آمادگی ایمانی، علمی و انقلابی فراخواندند و افزودند: جوان موتور پیشرفت حال و آینده کشور است و نسل جوان کنونی که عزم و همت و بصیرتی بیشتر از نسل اول انقلاب دارد، باید خود را آماده شتاب بخشیدن به پیشرفت کشور کند.

رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان، استمرار و استحکام نظام اسلامی با وجود چهل سال توطئه و اقدام دولتهای مستکبر و خبیث را بهترین دلیل  اقتدار جمهوری اسلامی خواندند و تأکید کردند: تهدیدات و حرفها و نقشه های علنی و غیرعلنی دشمنان را می دانیم اما بدون لحظه ای تردید تأکید می کنیم نظام اسلامیِ متکی بر مردم، روز به روز قوی تر خواهد شد و همانگونه که امام خمینی می‌گفت «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»

۰ نظر موافقین ۱ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۰۸
ع . شکیبا---۶۱۲

به گزارش جهان نیوز،حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی در دیدار ‌ابراهیم حاتمی‌کیا اظهار داشت: مجاهدان دوران دفاع مقدس و جبهه مقاومت باید از سوی همه فارغ از مذهب و قومیت مورد توجه و تقدیر قرار بگیرند، چرا که این عزیزان قهرمانان ملی هستند.

تولیت آستان قدس رضوی(ع) ادامه داد: دفاع از سرزمین بین همه ملت‌های جهان جزو حماسه‌های ملی محسوب می‌شود و نسل‌های مختلف به‌عنوان یک افتخار ملی از آن یاد کنند، اما متأسفانه برخی در کشور ما نسبت به هشت سال دفاع مقدس چنین نگاهی ندارند.

رئیسی افزود: سخنان آقای حاتمی‌کیا، جشنواره فیلم فجر امسال را کاملاً تحت‌الشعاع قرار داد. این سخنان برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی یک قوت قلب بود که نشان داد خط‌شکن‌های عرصه هنر فاخر پای ارزش‌های انقلاب اسلامی ایستاده‌اند؛ هجمه‌ها به فیلم «به‌وقت شام» نشانه تأثیرگذاری این اثر هنری است.

در همین حال، براهیم حاتمی‌کیا نیز در دیدار اظهار داشت: آیا اگر فیلمی در نفی نظام اسلامی ساخته شود، سینمای مستقل است ولی اگر از رشادت‌ها و جانفشانی‌های این ملت سخنی بیان شود، سینمای وابسته است؟

وی افزود: اگر این وابستگی است، همچنانکه در جشنواره فجر گفتم به وابستگی به ارزشها و از جان‌گذشتگی مردم کشورم افتخار می‌کنم.

حاتمی کیا تصریح کرد: برخی می‌خواهند با هجمه به آثار هنری انقلابی، فیلم‌سازان جوان را دلسرد و از رویش‌های پر توان در عرصه هنر انقلاب اسلامی جلوگیری کنند.

۰ نظر موافقین ۲ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۳۹
ع . شکیبا---۴۴۹

ولایت فقیه 2

ولایت فقیه ، همان ولایت رسول الله هست.

امام خمینی (ره):

قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. . و اینها از ولایت رسول الله هم می‌ترسند! شما بدانید که اگر امام زمان - سلام الله علیه - حالا بیاید، باز این قلمها مخالف‌اند با او.

ولایت فقیه هست که جلوی دیکتاتوری را می‏گیرد
امام خمینی (ره):

مع الاسف اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه‏‌های اسلام، گمان می‏کنند که اگر چنانچه «ولایت فقیه» در قانون اساسی بگذرد، این اسباب دیکتاتوری می‏‌شود. در صورتی که ولایت فقیه هست که جلو دیکتاتوری را می‏‌گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می‌‏شود. آن که جلو می‏‌گیرد از اینکه رئیس جمهور دیکتاتوری نکند، آن که جلو می‏‌گیرد از اینکه رئیس ارتش دیکتاتوری نکند، رئیس ژاندارمری دیکتاتوری نکند، رئیس شهربانی دیکتاتوری نکند، نخست وزیر دیکتاتوری نکند؛ آن فقیه است. 18 آبان 1358

ولایت فقیه‌ و رئیس جمهور

به حرفهای آنهایی که بر خلاف مسیر اسلام هستند و خودشان را روشنفکر حساب می‌کنند و می‌خواهند ولایت فقیه را قبول نکنند [اعتنا نکنید] اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است. یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. 1358/7/12

ولایت مطلقه فقیه در فقه شیعه به دو معنا استعمال می شود:

1.ولایت فقیه، منحصر به ولایت بر قضاوت، ولایت بر محجورین و. .. نیست، بلکه ولایت او شامل زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی نیز می شود.

2.اختیارات «ولی امر» در زمامداری منحصر به اجرای احکام اولیه و ثانویه نیست. به عبارت دیگر وظیفه او، رهبری جامعه است به گونه ای که مصالح جامعه، در پرتو هدایت های الهی، به خوبی تأمین شود. و نیازمندی های متنوع و تغییرپذیر جامعه، در شرایط مختلف بدون پاسخ نماند و جامعه از رشد و ترقی باز نماند. از این رو اگر در شرایط ویژه ای، یکی از مصالح و نیازمندی های جامعه با یکی از احکام اولیه در تزاحم قرار گرفت در چنین صورتی «ولی فقیه» باید بین آن دو مقایسه کند؛ پس اگر مسأله ای که با حکم اولی در «تزاحم» قرار گرفته، دارای مصلحتی برتر برای جامعه باشد در این صورت ولی فقیه می تواند، آن حکم اولیه را موقتاً تعطیل کند و مصلحت برتر جامعه را بر آن مقدم بدارد در این باره چند مطلب گفتنی است:

1.ولایت مطلقه فقیه از قواعد رافع تزاحم است؛ یعنی، مطلق بودن ولایت، گره گشا در تزاحم احکام و مصالح اجتماعی است و نشانه واقع نگری اسلام در برخورد با مقتضیات زمان است.

2.ولایت مطلقه، خود مقید به قیودی است؛ نه اینکه از هر حیث مطلق باشد. این قیود عبارت از این است که:

یک. او باید مجری احکام الهی باشد و حق ندارد خود سرانه و دلخواهانه عمل کند که این فلسفه اصلی ولایت فقیه است.

دو. مصالح جامعه را باید رعایت کند.

سه. در زمانی می تواند حکم اولی شرعی را موقتاً تعطیل کند که با یکی از مصالح اهم جامعه، در تزاحم باشد نه با خواست و میل یا مصلحت شخصی، و یا مصلحتی در رتبه فروتر از حکم اولی شرعی.

اکنون اگر واقع بینانه بنگریم، درخواهیم یافت که «ولایت مطلقه» ـ به معنایی که گذشت ـ یکی از مهم ترین راه حل هایی است که اسلام برای خروج از بن بست ها در عرصه تزاحم مصالح پیش بینی کرده و بدون آن عملاً حکومت، با مشکلات بسیار زیادی رو به رو خواهد شد. از طرف دیگر این مقدار از اختیارات در هر حکومتی وجود دارد بلکه حاکمان دیگر کشورها از اختیاراتی بسیار بیشتر از اختیارات ولی فقیه بهره مند می باشند.

از آنچه گذشت روشن می شود که «مطلقه بودن» به معنایی که ذکر شده، هیچ پیوندی با «دیکتاتوری و استبداد» ندارد. آنچه موجب توهم دیکتاتوری شده، تشابه لفظی «ولایت مطلقه» با «رژیم های مطلقه» (Absolutist) است که در آن حاکم مطلق العنان می باشد. در حالی که مطلقه در معنای فوق، اساساً با آن متفاوت است. حضرت امام ره در این باره فرمودند:

اینهایی که می گویند دیکتاتوری، اسلام را نمی فهمند چی هست. فقیه اسلام را نمی دانند. خیال می کنند ما، هر فقیه، هر فقیه، هر چه هم فاسد باشد این حکومت، فقیه اگر پایش را این طور بگذارد، اگر یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط است. مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هر کس؟ اینها که می گویند که دیکتاتوری پیش می آید ـ نمی دانم ـ این مسائل پیش می آید، اینها نمی دانند که حکومت اسلامی حکومت دیکتاتوری نیست. مذهب مقابل اینها ایستاده. اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده. و ما می خواهیم که فقیه باشد که جلوی دیکتاتورها را بگیرد. نگذارد رئیس جمهور دیکتاتوری کند. نگذارد نخست وزیر دیکتاتوری کند. نگذارد رئیس مثلًا لشکر دیکتاتوری بکند. نگذارد رئیس ژاندارمری دیکتاتوری بکند. نه اینکه بخواهیم دیکتاتوری درست کنیم. فقیه می خواهد چه کند دیکتاتوری را؟! کسی که زندگی عادی دارد و نمی خواهد این مسائل را، دیکتاتوری برای چه می خواهد بکند؟ حکم فرمایی در کار نیست در اسلام. علاوه حالا در این قانون اساسی که این قدر احتیاط کاری هم شده، آقایان هم این قدر احتیاط کاری کرده اند که یک دفعه مردم بیایند خودشان تعیین کنند یک خبره هایی را، این دیکتاتوری است؟! این خبره ها را یکی بیاید بگوید که در یک شهری از این شهرها یک کسی فشار آورد روی مردم که بیایید به این شخص رأی بدهید. حتی تبلیغات هم نشد. مردم اینها را می شناختند. مردم می دانستند اینها را. اگر صد دفعه دیگر ما بخواهیم خبرگان تعیین کنیم، یا خود این آقایان تعیین می شوند یا یکی مثل اینها.

صحیفه امام، ج 11، ص: 307

برای آگاهی بیشتر ر. ک: مبانی حکومت دینی، حسین جوان آراسته، صص 38- 35

بنابراین «مطلق بودن» در این بحث هرگز به معنای نامحدود بودن ولایت فقیه نیست و احکام او مقید به موازین اسلام و محدود در چارچوب فقه و شریعت و مصالح امت، می شود.
http://islamtimes.org/images/docs/000515/n00515029-b.jpg
من از خدای تبارک و تعالی می‌خواهم که ما را از شرّ دوست های جاهل و دشمن های شیطان نجات بدهد. امام خمینی (ره)
۲ نظر موافقین ۱ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۶
ع . شکیبا---۱۱۷۹

آقای احمدی نژاد ! حرف گوش کن !!!

اینقدر شلوغ نکن. بذار دادگاه مسیر قانونی خودش را طی کند.

شما و دوستانت اگر حرف حقی دارید و اگر دفاعی دارید جایش در جلسه دادگاه است نه در جلوی دادگاه و مقابل دوربین خبرنگاران و صفحات رسانه ها.

از قدیم گفتن : سنگ جای خودش سنگین است.

حرمت خود و کسانی که به شما رای دادند و طرفداران خودتان را حفظ کنید.

فعلا ...

۰ نظر موافقین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۸
ع . شکیبا---۳۹۳

https://media.mehrnews.com/d/2015/05/06/3/1681484.jpg?ts=1486462047399

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَیُؤْمِنُونَ(6)

کافران را خواه بترسانی یا نترسانی تفاوتشان نکند، ایمان نمی آورند.

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ(7)

خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است و برایشان عذابی است بزرگ

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ(8)

پاره ای از مردم می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم، حال آن که ایمان نیاورده اند.

یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ(9)

اینان خدا و مؤمنان را می فریبند و نمی دانند که تنها خود را فریب می دهند

فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ(10)

در دلهاشان مرضی است و خدا نیز بر مرضشان بیفزوده است و به کیفر دروغی که گفته اند برایشان عذابی است دردآور

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)

چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، می گویند: ما مصلحانیم.

أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن لاَّ یَشْعُرُونَ(12)

آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمی دانند.

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـکِن لاَّیَعْلَمُونَ(13)

و چون به آنان گفته شود که شما نیز همانند دیگر مردمان ایمان بیاورید، می گویند: آیا ما نیز همانند بیخردان ایمان بیاوریم: آگاه باشید که آنان خود بیخردانند و نمی دانند.

وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ(14)

و چون به مؤمنان می رسند، می گویند: ایمان آورده ایم و چون با شیطان های خویش خلوت می کنند، می گویند: ما با شما هستیم، ما استهزایشان می کنیم.

اللّهُ یَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ(15)

خداست که آنها را استهزا می کند و وامی گذاردشان تا همچنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.

أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ(16)

اینان گمراهی را به هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایت یافتگان درنیامدند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّیُبْصِرُونَ(17)

مثلشان، مثل آن کسانی است که آتشی افروختند چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان باز گرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ(18)

کرانند، لالانند، کورانند و باز نمی گردند.

أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ(19)

یا چون بارانی سخت در ظلمت همراه با رعد و برق از آسمان فرود آید، تا مباد که از بانگ صاعقه بمیرند، انگشتان خویش در گوش ها کنند و خداست که بر کافران احاطه دارد.

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاءاللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(20)

نزدیک باشد که برق دیدگانشان را نابینا سازد هرگاه که بردمد، چند گامی برمی دارند و چون خاموش شود، از رفتن بازایستند اگر خدا می خواست گوشهاشان را کر و چشمانشان را کور می ساخت که او بر هر کاری تواناست.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(21)

ای مردم، پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را بیافریده است، بپرستید. باشد که پرهیزگار شوید.

http://baztab.ir/wp-content/uploads/2017/12/23-24-480x300.jpg

پ.ن:

هر وقت این آیات  قرآن کریم را می خوانم میفتم یاد منافقین و ضدانقلاب ها مخصوصا جریان اصلاح طلبان یا جریان اصلاحات و اعتدال و ...

آیه 11 و 12 را دوباره مرور کنید! می گویند ما می خواهیم اصلاح کنیم اما آنها دروغ میگویند و کارشان ایجاد فساد است ولیکن خودشان هم این را نمی فهمند.

امروز هم که داشتم این صفحه را می خواندم باز این مطالب و انطباق با حال و روز این جریانات سیاسی و افراد سیاسی کار که الآن یکه تاز میدان سیاست کشور شده اند در نظرم مجسم شد.

لذا گفتم در وبلاگ بنویسم شما هم جبهه باطل را بشناسید.مخالفان ولایت فقیه را بشناسید.

خدایا همه ما را به راه راست هدایت فرما و فتنه گران و منافقان انقلاب را رسوا و ذلیل بگردان و دستشان را از امور مسلمانها و مناصب کلیدی انقلاب و کشور که حاصل خون شهیدان است کوتاه بگردان. آمین.

http://www.sedayezarand.ir/wp-content/uploads/2014/08/5525.jpg

۱ نظر موافقین ۱ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۵۲
ع . شکیبا---۵۸۷

دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای استان سیستان و بلوچستان

یاد شهدا را باید گرامی داشت. این کشور و این نظام همچنان نیازمند ذکر و یاد شهدای عزیز ما است؛ همه به این نیازمندیم. با نام شهدا و یاد شهدا است که افتخاراتِ تولیدشده‌ی به‌وسیله‌ی جمهوری اسلامی، خودش را نشان میدهد. جمهوری اسلامی یک نظامی است که در طول این سالهای متمادی در مقابل نظام جاهلیّت مدرن ایستادگی و مقاومت کرده است، لذا جاهلیّت مدرن با همه‌ی ابزارهای خودش به دشمنی با او برخاسته؛ با ابزار سلاح نظامی، با سلاح فرهنگی، با ابزارهای نوپدید و جدید، با ابزار تحریم اقتصادی. همین جاهلیّت جدید -این باطل مستقرّ و سراسری‌ای که در دنیا متأسّفانه وجود دارد- همه نوع ابزاری را علیه جمهوری اسلامی به کار برده است. همه علیه جمهوری اسلامی قیام کردند و نتوانستند جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ نتوانستند [آن را] وادار به عقب‌نشینی کنند؛ نتوانستند جمهوری اسلامی را از حرفهای خودش برگردانند که بگوید «من از این حرفم برگشتم، از این خواسته برگشتم»؛ نتوانستند. چرا نتوانستند؟ چون جمهوری اسلامی خیلی قوی است. علّت قوّت چیست؟ قوّت ایمانها و ایستادگی‌ها. اینجا که میرسیم، شما می‌بینید آخرِ این زنجیره‌ی بسیار مهم، منتهی میشود به شهدا، به جانبازان، به فداکاران، به ایثارگران؛ به اینها منتهی میشود. آن چیزی که موجب شده است این جمهوری اسلامی بحمداللّه ابّهت خودش را در دنیا حفظ بکند و روزبه‌روز جلوه‌ی بیشتری در دنیا بکند و این‌همه توطئه و مانند اینها نتواند تأثیر بگذارد، فداکاری‌های مردم است؛ علّت، این ایمانهای راسخ است که مظهر کامل و عالی آن عبارت است از شهدا. و شما دارید شهدا را تعظیم میکنید و تکریم میکنید و نامشان و یادشان را زنده میدارید. ما به این احتیاج داریم؛ جمهوری اسلامی به این تعظیم و تکریم شهدا نیازمند است. بنابراین، کارتان کار بسیار خوبی است، کار کاملاً درست و لازمی است.

و همه همکاری کنند؛ شیعه و سنّی هم ندارد، عالم و جاهل ندارد؛ قشرهای مختلف، همه‌ی کسانی که میتوانند، در این قضیّه همکاری کنند و یاد این عزیزان را باقی بدارند، بزرگ کنند، برجسته کنند یاد این شهدا را. من البتّه بعضی از شهدای معروف سیستان و بلوچستان را از نزدیک می‌شناختم، بعضی را هم شرحِ‌حال‌شان را در یادداشت‌ها و کتابها و نوشته‌ها خوانده‌ام؛ لکن درعین‌حال همه‌ی این شهدا و این برجسته‌ها و بخصوص این نوجوان‌ها را -نوجوان دوازده‌ساله، نوجوان چهارده‌ساله را ما نمی‌شناسیم و از حالاتشان خبر نداریم- معرّفی کنید تا اینها را همه بشناسند و بدانند. ان‌شاءاللّه که خداوند همه‌ی شما را موفّق بدارد.

http://www.leader.ir/media/album/original/57630_816.jpg

خبر کامل و تصاویر

۱ نظر موافقین ۱ ۲۵ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۴
ع . شکیبا---۴۲۴