ای موسی من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم آن را در جای دیگر جستجو می کنند و آنها را نمی یابند:
من علم را در گرسنگی قرار دادم ، ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند.
من عزت را در نماز شب قرار دادم ، ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند.
من ثروت را درقناعت قرار دادم ، ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند.
من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، ولی مردم آن را در قیل وقال دنبال می کنند.
من بلندمرتبگی را در تواضع قرار دادم ، ولی مردم آن را درتکبر می طلبند.
من راحتی را در بهشت قرار دادم ، ولی مردم آن را در دنیا طلب می کنند.
حدیث قدسی
الان ساعت 12:12 نصف شب است و مستاجر ما که در طبقه بالا سکونت دارند و زوج جوانی هستند با سرو صدای زیاد خانواده مرا با نگرانی ازخواب بیدار کردند. خودم هم ناراحت و عصبی شدم .
من شبها پای وبلاگ می نشینم اما بچه ها زودتر می خوابند.
صدای شدید دلر و مته در ساختمان می پیچید و بسیار ناراحت کننده بود.
از نورگیر صدا کردم جواب نداد. تلفن زدم جواب نداد . رفتم دم در و در زدم. آقا سید آمده . میگم شمایید سرو صدا می کنید. می گه آره . میگم آقا سید من صاحب خانه نیستم همسایه شمام. تو یا نمیدونی ساعت چنده و یا نمیدونی حق همسایگی چیه ؟!!!....
خلاصه اعصابم را به هم ریخته بود. آخه تو رو خدا یه کم ملاحظه کنید. اون چه کاریه که تو نصف شب لازمه انجام بشه . مگه روز را از سر آدم بریدن. ....
حالا نمی گم من خودم همه حقوق همسایه ها را رعایت کردم . اما ده سال در چند خانه مختلف در طبقه بالا مستاجر بودم. تا جایی که عقلم رسیده و میسر بوده والا رعایت کردم. همین آقا سید که تازه اول زندگیشه وقتی باهاش کاری دارم تا ساعت 6 عصر سراغش نمیرم می گم شاید خواب باشه و جدش ناراحت میشه ! اونوقت اون ....
آقا شما رو به خدا یه کم اهمیت بدید. آخه مگه همسایه ات جرم کرده . تازه ما صاحب خانه هم هستیم اما خدا خودش شاهد است که همیشه به او می گویم ما همسایه شما هستیم.
وقتی مستاجر بودیم. به دختر کوچیکم می گفتم قلم و مدادی روی دیوار ننویسی آقای صاحب خانه میاد بیرونمون میندازه !!!
وقتی خونه ای خدا به ما کرامت کرد و با یکی دو وام مختلف و قرض و مشکلات خانه ای فراهم شد. یه روز دختر عزیزم که 4-5 سال بیشتر نداشت با اون صدای معصومانه اش گفت : بابا اونجا دیگه خونه ی خودمونه ؟!!!!!!!!!!!!! گفتم آره باباجون. اگه خدا بخواد خونه خودمونه ..
و منظورش این بود یعنی دیوار هاش مال خودمونه ! و من می تونم رو دیوارش یه خطی بکشم. بغض گلویم را گرفته بود...
خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن و به حقوق همسایگان و اطرافیان آشنا کن. و توفیق بده حق و حقوقی رو که بر گردن ما گذاشتی رعایت کنیم و کسی از دست ما دلخور نشه . الهی امین. خدایا ما را عاقبت بخیر کن.
رسول خدا (صلیالله علیه و آله )در سفارشی مهم درباره همسایه فرمودند:
هر کس به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد همسایه خود را آزار نمیرساند. (۱)
----------------
مشکلات عزاداری امسال
امسال حال و هوای عزاداری خودم ضعیف بود و توفیق و سعادتم بسیار کم. به طوری که شرمنده اهل بیت (ع) شدم و هستم.
اما به هر حال در حضور ظاهری در مراسمات عزاداری دو چیز به شدت آزارم میداد و سخت ناراحتم می کرد.
یکی دخترها و زنهایی که برای تماشای هیئت ها به خیابانها آمده بودند و از بدحجابی آنها مخصوصا از آنهایی که مانتو یا پالتویی کوتاه پوشیده بودند و یکی هم دخترها و زنهایی که موهای خود را عمدا بیرون گذاشته بودند و در جلوی این همه جوان عزادار و غیر آن ، بی حیایی خود را نمایش میدادند. در ذهن من اینها به هیچ وجه عزاداریشان قبول نبود و بلکه اگر در خانه می ماندند و تلویزیون تماشا می کردند ثوابشان خیلی بیشتر بود. لااقل گناهی برایشان نوشته نمی شد.
دسته دوم جوانهایی که با پیراهن های تنگ و آستین کوتاه و یقه باز و رنگ های زننده آمده بودند مخصوصا آنهایی که -قلاده طلا- به گردن بسته بودند و اینها هم عزاداریشان هیچ ارزشی نداشت و منفور اهل ایمان بودند که یقینا منفور اهل بیت (ع) هم می شوند.
خلاصه از این دو دسته به شدت آزرده خاطر بودم . آخر این رفتارها در سالهای گذشته کمتر و کمرنگ تر بود و این روند گسترش آن ، گناه آنان را دوچندان می کند.
خداوند همه مسلمانان را به راه راست هدایت کند و به ما هم توفیق بدهد که از راه راست منحرف نشویم.
24/8/1392 بعد از عاشورا