سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۹۵ مطلب با موضوع «اهل بیت (ع)» ثبت شده است

http://bayanbox.ir/view/7548002433133105665/3832468093266604194.jpg

موضوعات: اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۷
ع . شکیبا---۶۲۰

Image result for ‫عکس حجاب‬‎

 قال النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم): أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ نِسَائِکُمْ قَالُوا بَلَى قَالَ إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ ... الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَنْ غَیْرِهِ.

 

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: می خواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟

گفتند: آرى یا رسول اللَّه.

ایشان فرموند: بهترین زنان آنست که ... برای شوهرش زیبائی هاى خود را اظهار کند و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.

(بحارالانوار، ج 103، ص 235 ؛ مکارم اخلاق ص 220)

 


مولای متقیان حضرت على علیه السّلام فرموده اند: پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست .

غرر الحکم(5820)
موضوعات: اجتماعی سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۱ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۰۵
ع . شکیبا---۶۵۲

http://www.hawzah.net/Image/telegram/quran-94-10-12.jpg

چهل حدیث « حق و باطل »

قرآن کریم :

وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ؛[سوره بقره، آیه ۴۲]

حق را با باطل مخلوط نکنید، و حقیقت را با این که مى دانید، پنهان نکنید.

۱پیامبر صلی الله علیه و آله:یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه ُ وَ الشَّیْطانُ وَ الْحَقُّ وَ الْباطِلُ وَالْهُدى وَالضَّلالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَىُّ وَ الْعاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ الْعاقِبَةُ وَ الْحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَمِنْ حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِنْ سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیْطانِ لَعَنَهُ اللّه ُ؛

 

اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.[کافى، ج ۲، ص ۱۶، ح ۲]

۲امام على علیه السلام: اَلْحَقُّ طَریقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَریقُ النّارِ وَ عَلى کُلِّ طَریقٍ داعٍ؛

حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است.[نهج السعادة، ج ۳، ص ۲۹۱]

۳امام على علیه السلام: ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛

هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است.[غررالحکم، ح ۶۰۴۱]

۴امام على علیه السلام: لا یُؤنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا یوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ؛

مبادا جز حق، با تو اُنس بگیرد و جز باطل، از تو بهراسد.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۳۰]

۵امام على علیه السلام: اَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَلْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ رَأَیْتُ؛

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها رامیان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۴۱]

۶امام على علیه السلام: فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلى المُرتادینَ وَ لَوْ اَنَّالْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلکِنْ یُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛

اگر باطل با حق درنیامیزد، بر حقیقت جویان پوشیده نمى مانَد و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده مى شود، لیکن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از این. (و بدین ترتیب حق و باطل درهم آمیخته مى شود و شبهه پیش مى آید).[نهج البلاغه، خطبه ۵۰]

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها نهج البلاغه ، پای درس امام علی (ع)
۱ نظر موافقین ۱ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۵
ع . شکیبا---۱۴۴۳

http://khengoolestan.com/wp-content/uploads/2015/07/1369205473600477_large.jpg 

امام علی (علیه السلام):

 
الشَّبابُ لا یَعرِفُ قَدرَهُ إلاَّ الشُّیوخُ، وَالعافِیَةُ لا یَعرِفُ قَدرَها إلاَّ أهلُ البَلاءِ، وَالصِّحَةُ لا یَعرِفُ قَدرَها إلاَّ المَرضى، وَالحَیاةُ لا یَعرِفُ قَدرَها إلاَّ المَوتى؛

(المواعظ العددیّة : ص ۲۱۸)

 ارزش جوانى را جز پیران نمى شناسند؛

ارزش آرامش و آسایش را جز گرفتاران نمى شناسند؛

ارزش سلامت را جز بیماران نمى شناسند،

و ارزش زندگى را جز مُردگان نمى دانند.

موضوعات: مذهبی فرهنگی اهل بیت (ع) نهج البلاغه ، پای درس امام علی (ع)
۱ نظر موافقین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۴
ع . شکیبا---۶۷۷

مادر امام حسن عسکری (ع)
جدّه ،  مادر امام عسکری (ع) دارای چه مقامی بوده است؟
مادر امام حسن عسکری(ع) کنیزی به نام حدیث، سوسن یا سلیل و زنی لایق و صاحب فضیلت بود، ازآنجا که مادر بزرگ امام زمان (عج) است به جدّه نیز مشهور هستند. مرحوم شیخ عباس قمی در الانوار البهیه می نویسد: بعد از امام عسکری (ع) ، مادر حضرت مفزع الشیعه بود یعنی ملجاء و پناهگاه شیعه بود. اینقدر زن با جلالت و با کمالی بوده است که شیعه هر مشکلی برایش پیش می آمد به این زن عرضه می داشت.
مردی می گوید در خدمت عمه امام عسکری حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) رفتم با ایشان صحبت کردم راجع به عقاید و اعتقادات و مسئله امامت و غیره. ایشان عقاید خود را گفت تا رسید به امام عسکری(ع) . بعد گفت فعلا امام من فرزند اوست که الان مستور و مخفی است. گفتم حال که ایشان مخفی هستند اگر ما مشکلی داشته باشیم به کی رجوع کنیم؟ گفت به جده رجوع کنید. 

گفتم: عجب! آقا از دنیا رفت و به یک زن وصیت کرد؟! فرمود: امام عسکری(ع) همان کار را کرد که حسین بن علی (ع) کرد. حضرت امام حسین (ع) وصی واقعیش و وصی او در باطن علی بن الحسین(ع) بود ولی مگر بسیاری از وصایای خودش را در ظاهر به خواهرش حضرت زینب نکرد؟ عین این کار را حسن بن علی العسکری (ع) کرد. وصی او در باطن این فرزندی است که مخفی است ولی در ظاهر که نمی شد بگوید وصی من اوست. در ظاهر وصی خودش را این زن با جلالت قرار داده است.

www.tahoor.com

مطالب مرتبط: امام حسن عسکری (ع)، امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات

موضوعات: مذهبی فرهنگی خانواده اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۹:۵۷
ع . شکیبا---۹۲۵

حضرت خدیجه کبری(س)| ۱

آنچه باید از برترین بانوی بهشت بدانید/ از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) تا عشق پیامبر(ص) نسبت به ایشان

در بیان ویژگی‌ها و فضائل حضرت خدیجه(س) همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من او را از اعماق دل دوست داشتم.


به گزارش نامه، خدیجه(س)، پدر بزرگوارش «خویلد» قهرمان دلاورى بود که در دفاع از حریم کعبه، روز به یاد ماندنى آفرید و مادرش «فاطمه» بانویى با فضلیت بود. برای ایشان القاب بسیاری نقل شده است که از آن جمله می‌توان به صدیقه، مبارکه، ام‌المؤمنین، طاهره، راضیه و مرضیه اشاره کرد. یتمیان او را «اُمّ الیتامى»، بینوایان او را «اُمّ الصعالیک»، مؤمنان او را «اُمّ المؤمنین» وکوثر جارى خلقت نیز او را «اُمّ الزهراء» یا سرچشمه کوثر مى‌دانستند.


چرا بانوی اسلام، پیامبر(ص) را به پیامبری برگزید

حضرت خدیجه (س) علاوه بر جمال، کمال، ثروت وشرافت نسب، از دانش، بینش، اصالت اندیشه، قدرت تصمیم گیرى، دقت نظر، سلامت فکر، صلابت رأى، عقل وافر واندیشه صائب برخوردار بود، از این رهگذر خواستگارهاى فراوانى از سران بنى هاشم، سلاطین یمن واشراف طائف، با اموال وامکانات فراوان درصدد ازدواج با آن قلّه شرف برآمدند، ولى او دست رد بر سینه همه آنها زد ودل در گرو امین قریش داشت.

حضرت خدیجه (س) علت گزینش امین قریش را اینگونه بیان مى کند: اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم، زیرا: 1. تو خویشاوند من هستى؛ 2. تو از شرافت والا برخوردار مى باشى؛ 3. تو به امانت در میان قوم خود مشهور هستى؛ 4. تو فردى راست گفتار مى باشى؛ 5. تو از اخلاق نیکو برخوردار هستى.

حضرت خدیجه راز اصلى این گزینش را به صفیّه چنین بیان کرد: «من به طور قطع ویقین مى دانم که او از سوى پروردگار عالمیان مورد تأیید مى باشد».

وى همچنین از بانوى فرزانه اى به نام نفیسه بهره جست وبه همراه او به محضر رسول اکرم (ص) شتافت وعرضه داشت: من دخترى از تبار خویش براى شما در نظر گرفته ام. پیامبر پرسید: او کیست؟ حضرت خدیجه عرض کرد: « او کنیز تو خدیجه است»


در مراسم خواستگاری چه گذشت

موضوعات: اهل بیت (ع) پدر و مادر ، والدین اعمال روزها ، ماهها و مناسبت ها
۱ نظر موافقین ۰ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۵۸
ع . شکیبا---۱۰۸۷

https://www.ziaossalehin.ir/sites/default/files/styles/medium/public/field/image/ghazveh-bani-mostalag.jpg?itok=VPDhf07C

بنی المصطلق، تیره ای از قبیله خزاعه هستند که با قریش همجوار بودند. گزارش هائی به مدینه رسید که: «حارث بن ابی ضرار» ، رئیس قبیله، در صدد جمع سلاح و سرباز است و می خواهد مدینه را محاصره کند. پیامبر گرامی (ص)، بسان مواقع دیگر تصمیم گرفت فتنه را در نطفه خفه کند. از این جهت، یکی از یاران خود به نام «بریده» را، برای تحقیق رهسپار سرزمین قبیله یاد شده کرد. وی به صورت ناشناس با رئیس قبیله تماس گرفت و از جریان آگاه شد. سپس به مدینه برگشت و گزارش را تأیید کرد. در این موقع، پیامبر با یاران خود، به سوی قبیله «بنی المصطلق» حرکت کرد، و در کنار چاه «مریسیع» با آنها روبرو گردید.جنگ میان دو دسته آغاز شد.جانبازی مسلمانان، و رعبی که در دل قبائل عرب از ناحیه مسلمانان افتاده بود، سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، آنهم به طور اشتباهی سپاه دشمن متفرق گردند.سرانجام، اموال زیادی نصیب ارتش اسلام شد، و زنان آنها به اسارت درآمدند. (1)

نکات آموزنده این جنگ سیاستهائی است که پیامبر اکرم در حوادث پس از این جنگ اعمال نمود .

برای نخستین بار، آتش اختلاف میان مهاجر و انصار در این سرزمین روشن گشت.اگر تدابیر پیامبر نبود، نزدیک بود که اتحاد و اتفاق آنها، دستخوش هوی و هوس چند نفر کوته فکر شود .

ریشه جریان این بود که پس از خاموش شدن جنگ، دو مسلمان یکی به نام «جهجاه مسعود» از مهاجران، و دیگری به نام «سنان جهنی» از انصار، بر سر آب با یکدیگر اختلاف پیدا کردند. هر کدام طائفه خود را به کمک خویش طلبید. نتیجه این کمک طلبی این شد که مسلمانان، در این نقطه دور از مرکز نزدیک بود به جان یکدیگر بیفتند، و به هستی خویش خاتمه دهند. پیامبر از جریان آگاه شد، و فرمود:

این دو نفر را به حال خود واگذارید، و این فریاد کمک، بسیار نفرت انگیز و بدبو است، (2) و بسان دعوت های دوران جاهلیت است و هنوز آثار شوم جاهلیت از دل اینها ریشه کن نشده است .

«این دو نفر از برنامه اسلام آگاهی ندارند، که اسلام همه مسلمانان را برادر یکدیگر خوانده و هر ندائی که باعث تفرقه گردد، از نظر آئین یکتاپرستی بی ارزش است» .(3)

منافقی آتش اختلاف را دامن می زند

موضوعات: اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۱ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۴۳
ع . شکیبا---۱۰۴۴

http://www.majlesishop.ir/wp-content/uploads/doa-sajadieh.jpg

 امام سجاد (ع) در یکی از دعاهایش عرضه می دارد:

"اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَى مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ، وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلائِکَةٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّى یَکْشِفُوهُمْ إِلَى مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ. (9) اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ وَ التُّرْکِ وَ الْخَزَرِ وَ الْحَبَشِ وَ النُّوبَةِ وَ الزَّنْجِ وَ السَّقَالِبَةِ وَ الدَّیَالِمَةِ وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَى أَسْمَاؤُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ، وَ قَدْ أَحْصَیْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ، وَ أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ .(10) اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ. (11) اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَةِ، وَ أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ، وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الاحْتِیَالِ، وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَةِ الرِّجَالِ، وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَةِ الْأَبْطَالِ، وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدا مِنْ مَلائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ، وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ. (12) اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ، وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ، وَ أَلِحَّ عَلَیْهَا بِالْقُذُوفِ، وَ افْرَعْهَا بِالْمُحُولِ، وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ، وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ، أَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقِیمِ وَ السُّقْمِ الْأَلِیمِ. (13) اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ مِنْ أَتْبَاعِ سُنَّتِکَ لِیَکُونَ دِینُکَ الْأَعْلَى وَ حِزْبُکَ الْأَقْوَى وَ حَظُّکَ الْأَوْفَى فَلَقِّهِ الْیُسْرَ، وَ هَیِّئْ لَهُ الْأَمْرَ، وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ، وَ تَخَیَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ، وَ اسْتَقْوِ لَهُ، الظَّهْرَ، وَ أَسْبِغْ عَلَیْهِ فِی النَّفَقَةِ، وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشَاطِ، وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَةَ الشَّوْقِ، وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ، وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ. (14) وَ أْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّیَّةِ، وَ تَوَلَّهُ بِالْعَافِیَةِ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلامَةَ، وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ، وَ أَلْهِمْهُ الْجُرْأَةَ، وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّةَ، وَ أَیِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ، وَ عَلِّمْهُ السِّیَرَ وَ السُّنَنَ، وَ سَدِّدْهُ فِی الْحُکْمِ، وَ اعْزِلْ عَنْهُ الرِّیَاءَ، وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ، وَ اجْعَلْ فِکْرَهُ وَ ذِکْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ إِقَامَتَهُ، فِیکَ وَ لَکَ"؛[1]

 

بارالها، مسلمانان ستمدیده را در برابر دشمنان مشرکشان به جنگ برانگیزان و ایشان را با صفوف پیاپی فرشتگانت یاری فرما تا دشمنان را در اقصی نقاط بکشند یا اسیر کنند یا این که دشمنان تسلیم حق شوند و اقرار کنند که تو خدایی هستی که هیچ خدایی جز تو نیست، تنها و بدون شریکی. بارخدایا، این سرنوشت را بر همة دشمنانت در همة مناطق عالم تعمیم ده: از هند، روم، ترکستان، کرانه های خزر، حبشه، نوبه، زنگبار، سرزمین مسقالبه، دیالمه و دیگر طوایف و مناطق مشرکان که نام و نشانشان پوشیده است و تو خود آنان را می شناسی و به قدرت خود بر آنها تسلط داری...  خداوندا، مشرکان را چنان به یکدیگر مشغول ساز تا از دستبرد به مرزهای مسلمانان بازمانند و با کاستن عددشان، از کاستن مسلمین بازدار و رشتة اتحادشان را با تفرقه بر هم زن تا از همدستی علیه مسلمانان بازمانند. خدایا، دلهایشان را از آرامش و بدنهایشان را از توانایی بی بهره کن و راه چاره را به رویشان ببند و اندامشان را در رویارویی با مردان مسلمان سست گردان و در دلشان از درگیر شدن با دلیرمردان اسلام هراس و ترس بیفکن و سپاهی از ملائکه ات را برای ترس و عذاب بر آنان برانگیز، چنانکه روز بدر چنین کردی، تا بدین سان بنیانشان را برکنی و شوکتشان را ریشه کن سازی و جمعیتشان را پراکنده کنی.

پیروزی رزمندگان اسلام در سوریه - نبل و الزهرا

قرآن دعای حضرت نوح نبی (ع) را برای محو کامل کافران این گونه بیان کرده است :

" رَبِّ لاَتَذَر عَلَی الاَرضِ مِنَ الکافِرینَ دَیّاراً اِنَّکَ اِن تَذَرهُم یُضِلُّوا عِبادَکَ وَلا یَلِدُوا اِلاّ فاجِراً کَفّاراً"؛[2]

پروردگارا، هیچ کس از کافران را بر روی زمین باقی مگذار؛ زیرا اگر آنان را باقی گذاری، بندگانت را گمراه می کنند و جز پلیدکار ناسپاس نزایند.

دعای حضرت موسی برای نابودی فرعون و فرعونیان:

"رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُواْ حَتَّى یَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِیمَ"؛[3]

موسى گفت: ... اى پروردگار ما، اموالشان را تباه ساز و دلشان را سخت کن. ایمان نمى ‏آورند تا آن گاه که عذاب دردآور را بنگرند.

دعای غلبه بر دشمن و رفع هم و غم

این دعا نیز برای غلبه بر دشمن و همچنین رفع هم و غم مداومت بر آن مجرب می باشد:

"سبحان اللّه کما ینبغی للّه و الحمدللّه کا ینبغی للّه و لا اله الا اللّه کما ینبغی للّه و اللّه اکبر کما ینبغی للّه و لا حول و لا قوه الا باللّه و صلی اللّه علی محمد النبی و علی اهل بیته و جمیع المرسلین و النبیین حتی یرضی اللّه".

البته دعاهای دیگری هم در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان بیان شده است که می توانید به آن جا مراجعه کنید.

گفتنی است دعاهایی مانند دعای توسل نیز اگر به همین نیت خوانده شود باعث پیروزی خواهد بود.


 [1]  الصحیفةالسجادیة، ص 130.

[2]   نوح، 26، 27.

[3]  یونس ، 88.

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مدافعین حرم دعاها و ذکرها
۸ نظر موافقین ۵ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۱۵
ع . شکیبا---۲۳۸۷

آیا فکر گناه ، گناه است ؟! 

 بسم الله الرحمن الرحیم

می دونیم که نیت گناه ، گناه نیست و در پرونده ما گناهی نمی نویسند امّا نمی دونیم که نیت گناه باعث می شه از روزی محروم بشیم، پس باید سعی کنیم که نیت انجام گناهی رو نداشته باشیم؛ مثلاً با این نیت نریم یه جایی مهمونی که آبروی کسی رو ببریم یا کسی رو مسخره کنیم چون هرچند گناهی رو که قصدش نموده بودیم رو انجام ندهم اما همون نیت اثراتی در زندگی ما میذاره و حتی شاید مسیر زندگی ما رو عوض کنه.

بکر بن محمد ازدى، از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: همین که مؤمن، قصد گناه مى‏ کند، از روزى خود محروم مى ‏گردد.

ِ بُکَیْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ.

کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق را جهت مطالعه به دوستان عزیز معرفی می کنیم، کتابی که ما را در انجام خوبی ها و ترک بدی ها کمک می کند. این حدیث هم از آن کتاب نقل شده است. (ترجمه های مختلفی از این کتاب در دسترس است)

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: 24

ما شیعه ها    http://mrsn1367.blog.ir

---------------------------------------

امیدوارم خداوند همه ما و شما را از شیعیان واقعی قرار دهد تا به واجبات و مستحبات دینی با شوق و رغبت و برای اطاعت پروردگار و جلب محبت اهل بیت (ع) و تبعیت از علما و مراجع بزرگوار دین شناس در حد توان عمل کنیم و سعادت دنیا و آخرت را برای خود ، خانواده و اطرافیان مان فراهم سازیم. ان شاءالله.

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۲ نظر موافقین ۱ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۳۳
ع . شکیبا---۷۸۲

http://bayanbox.ir/view/7393520336340724876/%D8%B9%D9%84%DB%8C.jpg

علی (ع) در آیینه قرآن

لیلة المبیت

 ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد*بعضی از مردم [با ایمان و فداکار همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت، به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله]جان خود را در برابر خشنودی خدا می فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است». مفسر معروف اهل تسنن، ثعلبی می گوید: هنگامی که پیامبر اسلام تصمیم به هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد وشب هنگام که به سوی «غار ثور» حرکت نمود و مشرکان اطراف خانه او را محاصره کرده بودند، دستور داد علی علیه السلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی(برد خضرمی)که مخصوص خود پیامبر بود، روی خویش بکشد. در این هنگام خداوند به «جبرئیل» و «میکائیل» وحی فرستاد که من بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم ، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را برخود ترجیح دهد. هیچ یک حاضر نشدند. به آنان وحی کرد اکنون، علی علیه السلام در بستر پیامبر خوابیده است و آماده فدای جان خویش است. به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بود، جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان افتخار می کند». آن گاه آیه «و من الناس ...» نازل شد و در آن صفات علی علیه السلام بیان گردید.

ابن ابی الحدید معتزلی از اهل سنت درباره تفسیر این آیه بر این باور است که حماسه علی علیه السلام در لیلة المبیت - شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله - مورد تایید همگان است و غیر از کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز، آن را انکار نمی کنند.

 ابلاغ سوره برائت

 وأذان من الله و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن الله بریء من المشرکین و رسوله فإن تبتم فهو خیر لکم و إن تولیتم فاعملوا أنکم غیر معجزی الله و بشر الذین کفروا بعذاب ألیم* و این اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به «عموم» مردم در روز حج اکبر «روز عید قربان» که خداوند و پیامبر او از مشرکان بیزارند، با این حال اگر توبه کنید به نفع شماست و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو و قدرتش خارج شوید] و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده».

احمد حنبل - پیشوای اهل سنت - از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص را فرستاد و سوره توبه را به او داد - تا به مردم هنگام حج ابلاغ کند - سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد و آن را، از وی گرفت و فرمود: ابلاغ این سوره تنها به وسیله کسی باید باشد که او از من است و من از اویم.

 ولایت

 در تفسیر عیاشی به اسناد خود از حسن بن زید از پدرش زید بن حسن از جدش روایت می کند که گفت: شنیدم از عمار یاسر که می گفت: در هنگام رکوع نماز مستحبی، سائلی برابر علی بن ابی طالب ایستاد، حضرت انگشتر خود را بیرون کرده و به وی داد، آن گاه نزد پیغمبر آمد و داستان خود را گفت، چیزی نگذشت که این آیه نازل شد: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون*جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده اند، همان ایمان آورندگانی که اقامه نماز و ادای زکات می کنند در حالی که در رکوع نمازند» رسول الله صلی الله علیه و آله آیه را بر ما تلاوت نمود و سپس فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست، بارالها! دوست بدار هر که علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن بدارد.

 مباهله

 فمن حآجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساء نا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین» هر گاه بعد از علم و دانش که «درباره مسیح »به تو رسیده «باز» کسانی بر تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می کنیم، شما هم زنان خویش را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم نفوس خود، آنگاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم». مباهله به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن یعنی بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست خدا سپردن. انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهماالسلام «نساءنا» را فاطمه علیهاالسلام و «انفسنا» را اشاره به علی علیه السلام دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی علیه السلام در عرصه نفرین نمودن دشمنان و آشکار شدن حق و در کنار رسول خدا و حتی همانند جان او گردیدن، بیان شده است.

 حقانیت ولایت

 سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع* تقاضا کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند . از سوی خداوند ذی المعارج - صاحب فرشتگانی که برآسمان ها صعود می کنند-است». علامه امینی نام سی نفر از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همگی علت نزول این آیات را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، در صورت حقانیت امانت آن حضرت دانسته اند. داستان از این قرار بود که: چون رسول خدا (ص) علی (ع) را در روز غدیرخم به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود: هر که من مولا و ولی او هستم، علی مولا و ولی اوست، چیزی نگذشت که این سخن در تمامی شهرها منتشر شد. نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: تو ما را دستور دادی تا شهادت به یگانگی خدا و رسالت خودت بدهیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم، اما با این ها راضی نشدی تا این که این جوان - اشاره به علی علیه السلام - را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولا» آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به خدایی که معبودی جز او نیست، این از ناحیه خدا است، نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه توست، سنگی از آسمان بر ما بباران! این جا بود که ناگهان سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع» نازل شد.

 راه مستقیم

 اهدنا الصراط المستقیم* ما را به راه راست هدایت فرما».

علامه طباطبایی در المیزان از «فقیه» و «تفسیرعیاشی» نقل نموده که «صراط مستقیم» در این آیه: امیرمؤمنان، علی علیه السلام است.

در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام، صراط مستقیم، راه به سوی معرفت خدا تفسیر شده که دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت، صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است، کسی که او را شناخته و از وی پیروی کند بر این صراط است و در آخرت صراطی است که پل دوزخ است وکسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزیده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد.

 انفاق

 الذین ینفقون أموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون* کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگار آنان است و نه ترسی برای آنهاست و نه غمگین می شوند». افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن نیز در تفاسیر خود نزول این آیه را درباره حضرت علی علیه السلام دانسته اند، کسانی چون این عساکر، طبرانی، ابن حاتم، ابن جریر و امام فخر رازی.

داستانی که شأن نزول و علت نازل شدن آیه را در آن بیان کرده اند آن است که: امام امیرالمؤمنین علیه السلام در حالی که تنها چهار درهم داشت، یک درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه خدا انفاق نمود. و حکمت آن این بود که برای هر یک از این 4 نوع انفاق ثوابی خاص است و گاه موقعیت آن را اقتضاء می کند. لذا حضرت اقسام انفاق را انجام دادند.

 گوش شنوا

 لنجعلها لکم تذکرة و تعیها أذن واعیه* تا آن - نزول عذاب بر ستم کاران و مستکبران - را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوش های شنوا آن را نگه داری می کنند».برخی از مفسران شیعی سی حدیث از اهل تسنن و تشییع در نزول این آیه درباره شخصیت حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که نشان گر عظمت مقام امام علیه السلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر و وراثت تمام علوم رسول خدا است. حدیث از آن جا آغاز می شود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله - هنگام نزول آیه «و تعیها أذن واعیة» فرمود: «من از خداوند درخواست کردم گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده حقایق قرار دهد». به دنبال سخن پیامبر، علی علیه السلام فرمود: «من هیچ سخن بعد از آن از رسول خدا نشنیدم که آن را فراموش کنم تا به همیشه آن را به خاطر داشتم».

 مقام نیکان

 إن الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا...و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا.إنما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا* نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است... «آنان» غذای - خود را به خاطر محبت به خدا [با وجود آن که نیاز دارند] به مسکین و یتیم و اسیر می دهند - و می گویند - ما شما را برای خدا طعام می دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم». 34 نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب های خود، این آیات را درباره ایثار امام علی علیه السلام و خاندان تابناک او دانسته اند. و تمامی عالمان شیعی، هیجده آیه مورد بحث سوره انسان را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی، فاطمه زهرا و فرزندانشان علیهم السلام شمرده اند. ماجرای نزول آیات بدین گونه بود که حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. امام علی و حضرت زهرا سلام الله علیها نذر کردند، هر گاه حسنین علیهماالسلام شفا یافتند، 3 روز، روزه بگیرند. بعد از شفای ایشان همه خانواده، نیت سه روز روزه را نمودند و در طی 3روز هنگام افطار به ترتیب مسکین و یتیم و اسیری مراجعه کرد و خاندان عصمت و طهارت، غذای خود را که هم افطار و هم سحری اشان بود، در راه خدا به ایشان دادند و 3 روز بدون سحری و افطار روزه گرفتند. بعد از آن آیات 5 تا 32 سوره انسان در شأن ایشان نازل شد.

 مجاهد در راه خدا

 «أجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله و الله لا یهدی القوم الظالمین* آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند «عمل» کسی قرار دادید که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است. «این هر دو » هرگز نزد خدا مساوی نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمی کند». دانشمند معروف اهل سنت حاکم «ابوالقاسم حسکانی» از «بریده» نقل می کند که شیبه و عباس هرکدام بر دیگری افتخار می کردند. علی علیه السلام از کنار آن دو می گذشت از افتخار نمودن آن دو پرسش نمود عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن مسأله آب دادن به حجاج خانه خدا است. شیبه گفت: من تعمیر کننده مسجدالحرام و کلیددار خانه کعبه هستم. علی علیه السلام گفت: با این که از شما حیا می کنم، باید بگویم که با این سن کم افتخاری دارم که شما ندارید. آن دو پرسیدند: کدام افتخار؟ حضرت فرمود: من با شمشیر جهاد کردم تا شما ایمان به خدا و پیامبر - درود خداوند بر او خاندان وی باد - آورید عباس خشمناک برخاست و نزد رسول الله رفت. (و به عنوان شکایت) گفت: آیا نمی بینی، علی با من چگونه سخن می گوید؟ پیامبر علی علیه السلام را خواست و ازچگونگی ماجرا پرسش کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شده گفت: ای محمد! پروردگار به تو سلام می فرستد و می گوید این آیات را بر آن ها بخوان : «أجعلتم سقایة الحاج... .

 منبع :

پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران

مطالب مرتبط :  قرآن کریم ، سبک زندگی ، امیرالمؤمنین علی (ع)

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها
۰ نظر موافقین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۲۸
ع . شکیبا---۷۰۱

تبعیت از همسر

رسول خدا (ص) فرمود: ای علی! هر مردی که از همسرش پیروی کند، خدا وی را به چهره در آتش می افکند. علی (ع) پرسید: این پیروی چیست؟ آن حضرت(ص) فرمود: به همسرش جهت رفتن (بدون رعایت پوشش درست) به حمام های عمومی و عروسی ها و رستوران ها و پوشیدن لباس نازک اجازه دهد. (الفقیه ج۴ص۳۶۲)

مفاتیح الحیات- آیت الله جوادی آملی- ص۲۶۱-  نشر اسرا
یکی از مصادیق مشابه ، پوشیدن ساپورت است با مانتو های جلوباز . اینها کمال بی حیایی است و این زن ها لعنت شده هستند.
موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر اهل بیت (ع)
۲ نظر موافقین ۲ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۲
ع . شکیبا---۱۰۲۲

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1394/04/07/13940407121004595585074.jpg

تسنیم به مناسب سالروز شهادت فرزند امام باقر (ع) گزارش می‌دهد

روایتی از نخستین سفیر و شهید اهل‌بیت از کربلای ایران

شناسه خبر: 1041021 سرویس: استانها


گروه استان‌ها- بعضی از خطه‌های جغرافیا گنجی پنهان در خود دارند، گنجی که اهالی کاشان هم از آن بهره مند هستند،گنجینه‌ای که همانند یک دُر در این جغرافیا می‌درخشد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، کاشان دیاری وصف ناشدنی است، دیار هنر، ادب و شعر اما در میان چرخش دوران هنر، ادب و شعر گوشه دیگر این دیار تو را به سوی خود می‌خواند.

درست 42 کیلومتری غرب دیار کاشان مروارید و یادگاری از اهل بیت تو را به سوی خودش می‌خواند، بعضی از خطه‌های جغرافیا گنجی پنهان در خود دارند، گنجی که اهالی کاشان هم از آن بهره‌مند هستند، گنجینه‌ای که همانند یک دُر در این جغرافیا می‌درخشد. این گنجینه مرواریدی در تاریخ اسلام است و برگ تاریخ در این منطقه باز هم ورق تکرار خورد تا نیاکان خود را با رشادت‌ها و جوانمردی‌هایشان باز هم به یاد مردم آورد.

مرواریدی در دیار کاشان

در همین خطه، در بخشی از دیار کاشان که به روستای مشهد قالی نیز معروف است حوالی نور و آفتاب و معنویت علی‌بن محمد باقر (ع) فرزند بلافصل امام پنجم شیعیان امام محمد باقر (ع) آرمیده است.

روستای مشهد اردهال یا همان مشهد قالی که در همسایگی دامنه‌ شرقی "قله‌ اردهال کاشان" واقع شده در خود یادگار اهل بیت(ع) را دارد، بارگاه مقدس امامزاده سلطانعلی(ع) فرزند امام محمد باقر (ع) که قدمت آن به سده ششم هجری می‌رسد در این مکان می‌درخشد. در صحن آن شاعر پارسی گوی سهراب سپهری نیز آرمیده و خوش به سعادت این شاعر که در کنار این بزرگوار قرار دارد.

امروز؛ سالروز شهادت این بزرگوار است روزی که پس از 55 سال از حادثه عاشورا باز هم این واقعه تکرار شد.

طوماری که توسط مردم برای امام باقر (ع) ارسال شد

حجت‌الاسلام رضا صادقی مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان به تسنیم گفت: بارگاه مشهد اردهال روایت زندگی و شهادت سلطان علی بن محمد باقر (ع) است که به دعوت مردم فین به این روستا عزیمت کرد.

روزگار عجیبی است مردم در هر دوره زمانی به دنبال شریعت و منجی هستند چه الان و چه در زمان شهادت این بزرگوار، وقتی همگی متفق‌القول قاصدی را به مدینه نزد امام محمد باقر (ع) فرستاده بودند و از او درخواست پیشوایی را داشتند.

نخستین سفیر و نخستین نماز جمعه

صادقی گفت: سلطان علی بن محمد باقر (ع) نخستین سفیر اهل بیت به خاک ایران است زیرا مردم با ارسال طومار درخواست مبلغ دین و شریعت نموده بودند، ایشان نخستین سفیر اهل بیت در این ایران هستند که وی را پدرش حضرت محمد باقر(ع) انتخاب کرد و به این سرزمین فرستاد.

خاک مشهد اردهال پر از قدم‌های فرزند امام پنجم مسلمین است که قطعا قدم نهادن در چنین جغرافیا و سرزمینی آرامشی عمیق به هر شخصی عطا می‌کند.

مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان به نکته‌ای جالب نیز اشاره کرد و گفت: با ورود ایشان به خاک ایران و استقرار در منطقه مربوطه نخستین نماز جمعه اقامه می‌شود، در واقع پیش از آن در ایران چنین نماز جماعتی اقامه نشده بود و ایشان جزء نخستین‌ها در اقامه نماز جمعه در کشور هستند.

"چه خوب مکانی است اردهال پس به آن التزام و تمسک پیدا کنید"

در کتاب مجموعه تاریخی مشهد اردهال (کاشان) نوشته حسین فرخ یار آمده است: سلطان علی بن محمد باقر (ع) در آن زمان بین مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود که این سبب حسادت دشمنان وی می‌شود؛ وی به مدت 3 سال در میان عاشقان و دلباختگان اهل‌البیت به ارشاد مردم ولایتمدار پرداخت.

هم‌چنین آمده است که درخصوص مقام والای آن حضرت روایت‌های متعددی نقل شده که از جمله آن می‌توان به حدیث حضرت امام صادق (ع) اشاره کرد که می‌فرماید: هرکس برادرم حضرت علی‌ابن باقر (ع) را در اردهال زیارت کند، مانند کسی است که قبر جدم حسین (ع) را در کربلا زیارت کرده باشد و هم‌چنین حضرت امام رضا (ع) می‌فرماید "نعم الموضع الاردهال فلزم و تمسک به"، چه خوب مکانی است اردهال پس به آن التزام و تمسک پیدا کنید.

کربلای ایران، کربلا را باز هم دید

صادقی نیز با اشاره به شهادت این بزرگوار بیان کرد: هنگامی که سلطان علی بن محمد باقر (ع) با تعدادی از اصحاب خود به سمت قزوین در حرکت بودند در بین راه با دشمن درگیر می‌شوند که دشمنان در جنگ نابرابر سر ایشان را از بدن جدا کرده و با خود می‌برند.

وی گفت: هنگامی که مردم متوجه می‌شوند با چوب به‌دنبال دشمن می‌آیند که می‌بینند دشمن ایشان را به شهادت رسانده و کار از کار گذشته بود، در واقعه این منطقه به کربلای ایران نیز معروف است زیرا نحوه شهادت ایشان با واقعه کربلا شبیه به هم است با این تفاوت که پیکر مطهر امام حسین (ع) را در حصیر و پیکر مطهر ایشان را در قالی پیچیدند.

خیلی وقت‌ها تاریخ باز هم تکرار می‌شود. واقعه کربلا این‌بار پس از 55 سال در ایران تکرار شد، واقعه‌ای که مسلمانان و مردم ایران هنوز هم داغدار آن هستند.

در روایات آمده است: آن‌ها حضرت را در قالی می‌پیچند و در نهر آبی که در آن نزدیکی است، شست‌وشو می‌دهند و دفن می‌کنند، از آن زمان تاکنون همه ساله در دومین جمعه مهر ماه و با حضور هزاران نفر از مردم فین و کاشان آیین سنتی مذهبی قالیشویان برگزار می‌شود.

سلطان علی بن محمد باقر (ع) با شهادت خود رسمی کهن را به یادگار گذاشت که پس از آن به عنوان میراث معنوی ناملموس نیز به ثبت یونسکو رسید، در مراسم قالی‌شویان مشهد اردهال مردم منطقه چوب به دست، قالی‌های آن بارگاه مقدس را در نهر می‌شویند، قالی شویی با این چوب‌ها روایات متعددی دارد که نزدیک‌ترین آن بیان‌کننده حس انتقام‌جوئی مردم این خطه از نحوه شهادت ناجوانمردانه فرزند امام پنجم مسلمین است.

انتهای پیام/

مطالب مرتبط :

حضرت سلطانعلی بن باقر (ع)

موضوعات: مذهبی شهیدان اهل بیت (ع) امامزادگان
۰ نظر موافقین ۱ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۵۴
ع . شکیبا---۹۸۵

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ابوحامد محمد غزالی (450 ـ 505 ه‍جری قمری) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی به دلیل ضدیت با تفکر عقل‌گرای شیعه از محبوبیت و جایگاه مردمی برخوردار نیست. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی و ریحانة الادب، ج 4، ص 237)

اخیرا کتابی با عنوان «حیات فکری غزالی» نوشته مهدی کمپانی‌زارع منتشر شده است که علاوه بر تصحیح و ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» غزالی، نقد آرای این متفکر را به ویژه درباره تشیع در بر می‌گیرد. با کمپانی زارع درباره این کتاب و غزالی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در پی می‌آید.

نظر دینانی درباره غزالی اشتباه است/ غزالی کمر به قتل ایرانیان بست

* ابتدا اندکی درباره کتابتان توضیح دهید.

ـ در این اثر علاوه بر ترجمه و توضیح رساله «المنقذ من الضلال» متن عربی آن را نیز با استفاده از نسخه‌هایی مانند سفینه تبریز تصحیح کردم. این اثر مهم تاکنون چندین بار به فارسی ترجمه شده است، اما غیر از ترجمه عبدالحسین زرین‌کوب، سایر ترجمه‌ها از متن و محتوای کتاب دور بوده‌اند و به همین دلیل احساس کردم که مخاطبان کمتری می‌توانند از طریق این ترجمه‌ها با کتاب ارتباط برقرار کنند. از همین رو تصمیم به ترجمه آن گرفتم و بخش‌هایی از محتوای آن را که محل بحث بود، نقد کردم.

* با وجودی که غزالی جزو آن دسته از اندیشمندانی است که شیعیان نمی‌توانند با او کنار بیایند، اما باز هم کم و بیش تحقیقات زیادی درباره وی در کشورمان انجام می‌شود...

ـ چون غزالی یکی از چهار یا پنج شخصیت تاثیرگذار در جهان اسلام است و شیعیان نیز علاوه بر اهل سنت به وی توجه داشته‌اند. او البته در تسنن جزو یکی از دو شخصیت مورد توجه محسوب می‌شود، اما در تشیع نیز همیشه نظریاتش محل بحث بوده است و عده‌ای از نویسندگان و علمای شیعی توجه بسیار خاصی به وی داشتند، از جمله فیض کاشانی که کتاب هشت جلدی «المحجة البیضاء» وی در واقع بررسی «احیاء علوم الدین» غزالی است. با بررسی‌هایی که در آثار فیض کاشانی انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که بیشتر دیدگاه‌های او در مباحث فقهی و تصوف از غزالی متأثر است.

آیا غزالی نسبت به زبان فارسی بی‌اعتنا بود؟

 

* عدم محبوبیت غزالی در بین اهل تشیع تنها به دلیل آرای ضدشیعی اوست یا دلیل دیگری هم می‌توان برای آن قائل شد؟

ـ این موضوع را کاملاً در کتابم توضیح داده‌ام. عده‌ای به اشتباه گمان کردند غزالی به دلیل این‌که به زبان فارسی اعتنایی نداشت در ایران محبوب نیست.  آنچه غزالی را بیش از همه در میان ایرانیان و شیعیان مغضوب کرده، این است که او عمیقاً با دستگاه خلافت دست‌کم در یک دوره‌ای از عمرش همراه شد و علیه اسماعیلیه و طیف‌های دیگری از ایرانیان مواجه و درگیر شد، به‌گونه‌ای که فتواهای شدیدی علیه آن‌ها داد و کمر به قتل آن‌ها بست.

همان طور که در کتابم شرح داده‌ام، غزالی با هیچ گروهی به اندازه شیعیان دوازده امامی، شش امامی و هفت امامی عداوت و خصومت نداشت. یکی از نمونه‌های این عداوت کتاب «فضائح الباطنیه» اوست یا در «احیاء علوم الدین» غزالی نیز می‌بینیم که وی به نظریه‌های شیعه به ویژه نظریه امامت معصوم می‌تازد و آن را نادرست می‌داند.

همراهی غزالی با عباسیان به قتل شیعیان منجر شد

به نظر می‌آید که در جهان تشیع غزالی همیشه محل نقد بوده است و دلیل بی‌مهری شیعیان به او نیز موضع او نسبت به شیعه و امامت معصوم است. اما دلیل این عداوت غزالی را می‌توان در همراه شدن وی با دستگاه خلافت و تلاش وی برای مشروعیت بخشیدن به این دستگاه دانست. در همین راستا غزالی از نظریه‌هایی که به دستگاه خلافت عباسی مشروعیت می‌بخشید، دفاع می‌کرد و با نظریه‌های مخالف خلافت مقابله می‌کرد.

نکته اینجاست که غزالی با موضعی که در قبال شیعیان در پیش گرفت، راه را برای دیگراندیش‌ستیزی در جهان اسلام هموار کرد. تمام افرادی که در دستگاه قدرت نبودند ـ به ویژه شیعیان باطنیه و اسماعیلیه ـ در دایره تکفیر غزالی قرار می‌گرفتند. همین مسئله باعث شد که وی در میان شیعیان محبوبیتی نداشته باشد.

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1391/07/05/13910705000501_PhotoL.jpg

غزالی درباره شیعیان دچار مبالغه شده است

 

* چه شد که از میان کتاب‌های غزالی «المنقذ من الضلال» را انتخاب کردید؟

ـ این رساله مهم‌ترین اثر غزالی از حیث بیان سیر فکری اوست. از نظر من شاید هیچ کتابی از بین آثار تمامی متفکران اسلامی، تا این اندازه عمیق و دقیق، سیر حیات فکری نویسنده‌اش را تشریح نکرده است. از کجا آغاز کردم، به کجا رفتم، به چه می‌اندیشیدم و نمی‌اندیشیدم، در چه دوره‌ای با چه امری موافق یا مخالف بودم، مسائلی است که غزالی درباره خود در این کتاب شرح می‌دهد. دست‌کم در فرهنگ خودمان متفکری را نمی‌شناسم که این قدر دقیق سیر فکری خودش را بیان کرده باشد.

نکته جالب توجه این است که غزالی در هر باب از این رساله کوچک، اصلی‌ترین اندیشه‌هایش را مطرح کرده است و از همین رو این اثر مدخل مناسبی برای افرادی محسوب میشود که می‌خواهند وجوه اندیشه غزالی را بشناسند. البته به نظر من غزالی در بخش‌هایی از این اثر به ویژه درباره شیعه و باطنیه دچار مبالغه می‌شود و به نقد احتیاج دارد. به همین دلیل علاوه بر ترجمه رساله «المنقذ من الضلال» مقالاتی را به کتاب «حیات فکری غزالی» الحاق کردم که به نقدهای او علیه شیعه و باطنیه پاسخ می‌دهد.

 

* چقدر سعی کردید که خود شما در نقد غزالی دچار مبالغه و تعصب شیعی نشوید؟

ـ نقدهای من بر رساله «المنقذ من الضلال» نقدهای روشی است. البته در این اثر نقدهای محتوایی نیز داشته‌ام، اما بیشترین توجهم بر روش غزالی در نقد و مواجهه با متکلمان و فلاسفه باطنیه بوده است و به گونه‌ای شیوه‌ام را در نقد انتخاب کردم که دچار تعصب نشوم.

غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است

* حال از نقدهای علمی و دور از غرض شما بر غزالی چه حاصل شده است؟

ـ غزالی در مقام نقد بسیار نامنصف است، موضوعی که عین‌القضات نیز به آن اشاره می‌کند. به نظر می‌آید غزالی چه از نظر منطقی و چه علمی روش خوبی در مواجهه با دیگران در پیش نگرفت. او سخنان دیگران را بسیار خوب تقریر می‌کند نه این‌که آن را از منابع معتبر استخراج کند. او از قدرت زبانش برای تخریب فکری طرف مقابل خودش استفاده می‌کرد و خود نیز به خوبی از این ویژگی‌اش آگاه بود و در چند جای رساله «المنقذ من الضلال» به آن اشاره کرد.

غزالی در نقد شیعه از منابع دست چندم استفاده می‌کرد

غزالی از منابع دست اول استفاده نمی‌کرد، اما مدعی می‌شود که در نقد و بررسی عقاید شیعی تمام آثار دست اول شیعیان را خوانده و به منابع دشمنان شیعه مراجعه نکرده است، در حالی که با تحقیق در سخنانش متوجه می‌شویم که او از منابع دست چندم و به ویژه از منابع دشمنان شیعیان استفاده کرده است. در این کتاب ذکر کرده‌ام که منابع اصلی او در مواجهه با شیعیان چه بوده است.

من در مواجهه با غزالی نقد روشی را برگزیدم و مغالطاتی را که او مدام مرتکب آن‌ها می‌شد با ذکر نام و نمونه مغالطات نشان داده‌ام. او مهم‌ترین مغالطات را در مقام نقد و اثبات مرتکب شده است و مغالطات نشان می‌دهند که غزالی در نقد دیگران روش مناسبی را اتخاذ نکرده است.

غزالی منتقد روش‌مندی نبود

غزالی در بخشی از رساله‌اش سخن نادرستی درباره حضرت علی(ع) بیان می‌کند. من در نقد این نظر وی توضیح داده‌ام که این اختلاف اگر هم وجود داشته باشد، سبب تشخیص و تمایز حق از باطل شده است و اختلافی نیست که وجهی منفی برای آن قایل شویم. غزالی هر جا که به شیعه و باطنیه می‌رسد، عقل قوی، دقیق، نقاد و تیزبینش کند می‌شود. نمی‌دانم چشم او را غرضی یا مرضی فراگرفته بود که اجازه نمی‌داد در این باره واقع‌بین باشد. غزالی روش نقد را نمی‌دانست، در حالی که هر نقدی باید روش و مقرراتی داشته باشد که غزالی هیچ یک از آن‌ها را رعایت نمی‌کرد، زیرا منتقد روش‌مندی نبود.

به گزارش فارس، چاپ نخست کتاب «حیات فکری غزالی، تصحیح، ترجمه، تحلیل و نقد رساله المنقذ من الضلال» با شمارگان 2000 نسخه، 181 صفحه و به بهای 55 هزار ریال از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شده است.

منبع: فارس

مطلب مرتبط:

مبانی شیعه عقلانی است ، شیعه دارای تفکر عقلانی است

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان اهل بیت (ع)
۳ نظر موافقین ۲ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۹۵۳

https://media.hawzahnews.com/old/fa/Original/1394/05/21/IMG19182906.jpg

رهروان ولایت ـ عقل موهبتی الهی است و به بدون هیچ اغراق و یک جانبه نگری باید بگوییم تنها مکتبی که دیدگاه منحصر به فردی در مورد عقل داشته و زاویه های آن را مشخص کرده، دین اسلام و مذهب تشیع است.
مع الاسف با وجود این معدن عظیم و این زبان مشترک بین نوع بشر برای تبیین ارزشهای دینی، همیشه موضوع عقلانیت شیعه مغفول مانده و در مورد آن، کمتر سخن گفته شده است. قریب 50 مرتبه در قرآن ریشه و کلمه «عقل» بکار برده شده است  به گونه ای که در کلام خداوند، انسان بی تعقل در رده بدترین و پایین ترین موجودات به شمار آمده است: «اِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ» (انفال/۲۲)

در کتاب شریف کافی مرحوم کلینی(رحمه الله) که از جمله کتب معتبر شیعه است بابی تحت عنوان «عقل و جهل» وجود دارد که در آن، زوایای مختلف عقل را عنوان کرده است. بدون شک، دینی که اینگونه از عقل و عقلانیت دفاع می‌کند، پایه های محکمی برگرفته از عقل دارد و مبانی آن با عقل نوع بشر، همسو و هماهنگ است.
در کدام دین و مذهبی عدم تعقل مذمت شده است؟ این در حالی است که در آیات متعدد قرآن کریم خطاب «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» موج میزند. عقل در میان همه افراد بشر ودیعه گذاشته شده و ما می‌توانیم بر اساس همین موضوع با تمام دنیا تعامل داشته باشیم.

حضرت صادق(علیه السلام) که بنیانگذار فقه شیعه برگرفته از عقلانیت است در حدیثی خطاب به هشام جایگاه عقل را مشخص نموده و فرمودند: ای هشام همانا برای مردم دو فرستاده و حجّیت از طرف خدای متعال است یکی حجّت ظاهری و دیگری حجّت باطنی امّا حجّت ظاهری که انبیاء و ائمه(علیم السلام) هستند و حجّت و دلیل باطنی عقل است که خداوند در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. [1]

کاربرد عقل در حوزه معارف شیعی تا آنجاست که در مسائل اعتقادی و گزاره های مربوط به آن، باید با قدرت استدلال همراه باشد و در حوزه مسائل عملی و فرعی و فقهی، عقل از منابع استنباط و اجتهاد قلمداد شده است؛ منابع استنباط احکام الهی در مذهب شیعه قرآن و سنت و عقل و اجماع می‌باشد که این موضوع جایگاه عقل را بیش از پیش پررنگ می‌نماید و فقه شیعه را در طول هزار و اندی سال به یک فقهی پویا تبدیل کرده که گذر زمان و اعصار هرگز او را پوسیده و منزوی نمی‌کند، بلکه همواره در تمام تاریخ در بطن جامعه سرزنده و شاداب گره گشای کار خلق بوده است.
در کنار دو حوزه فقه و کلام، حوزه فلسفه را شاهدیم که عقلانیت عالمان و حکیمان شیعی کم از فیلسوفان یونان نیست؛ چه بزرگانی چون ابن سینا را شارح افکار ارسطو بدانیم و یا مبتکر مسائل بزرگ فلسفی! از سوی دیگر، عقلانیت شیعی در حوزه اندیشه سیاسی نیز نمود یافت. در فلسفه سیاسی فارابی هرگاه از رئیس مدینه فاضله سخن به میان آید، شرایطی که بر می شمرد به امامت به نحوی که در تشیع مطرح است، سخن می گوید.

کمترین تأملی در برخی منابع دینی ادیان دیگر؛ مثل تورات و انجیل و... و بررسی جایگاه عقل در این منابع و مقایسه آن با منابع شیعه برای  عقلانی بودن مذهب شیعه کفایت می‌کند.
این ادعا نه از سر تعصب و یک جانیه نگری است بلکه برگرفته از واقعیتی است که بر هر انسان منصف و بی غرضی با اندکی تتبعی هویدا می‌گردد. همچنانکه خود قرآن می‌فرماید: «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/242]

اوضاع از هم پاشیده و سردرگمی که در قرون اخیر دامن غرب را گرفته خصوصاً در قرن هجدهم میلادی که با رنسانس مصادف بود نشان از تهی بودن قالب گزاره های دینی از عقلانیت و جوابگو نبودن در عرصه های مختلف دنیای مدرنیته است.
امّا در مذهب شیعه ارزشهای دینی بر مبنای حسن و قبح عقلی که مورد قبول نوع بشر است تنقیح می گردند. ظرفیت تفقه شیعه پاسخگوی مسائل فردی و مسائل مستحدثه می‌‏باشد و با فلسفه اعتقادات را تمام می‏‌کند و برمبنای عقل عمل هم پاسخگوی مسائل اخلاقی جامعه است. در عین عقلانی بودن هرگز از حوزه احساسات و عواطف خارج نشده و جلوه ای از رحمت بی انتهای الهی در تمام احکام و مسائل دینی ساری و جاری است.

آنچه در این راستا شایان ذکر است اینکه هیچ یک از مذاهب اسلامی مانند تشیع از قوّت و کثرت و تنوع ادله و مستندات در اثبات عقاید اساسی و بنیادین خود بهره‌مند نیست. بررسی مقایسه‌ای ادله هر یک از مذاهب بر بنیادهادی اعتقادی خود، گواه روشنی بر این مطلب است.

گرایش نوع بشر به سمت اخلاق سکولار و روی گردانی از دین در پاره ای اوقات بخاطر عقلانی نبودن مبانی دینی است بدون شک اگر از قالب و موضوع عقلانیت در مورد دین سخن به میان آید، هر عقل سلیمی آن را خواهد پذیرفت زیرا عقلانیت با فطرت هر انسانی عجین شده و اگر زبانِ سَرْ انکار دین کند، بدون شک، زبانِ فطرت، اعتراف به حقانیت دینی که عقلانی باشد خواهد کرد همچنانکه خدای متعال می‌فرماید: «پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار؛ ولى اکثر مردم نمى‌‏دانند»! [روم/30]، [2]

مبانی کلامی، فلسفی و فقهی شیعه که بر گرفته از عقل محض و اندیشه ناب است، زبان مشترکی است که با آن می توان قاطبه بشریت را با این زبان مشترک، به دین حق گرایش داد.

شاید برای ما که با این دین بزرگ شدیم باور این موضوع کمی غیر طبیعی باشد، امّا برای کسی که تازه به دین اسلام مشرف شده بسیار شگفت انگیز خواهد بود، وجود دینی که تک تک مسائل و احکام آن برگرفته از عقل و منطق و هماهنگ با آن است.

  --------------------------------------
پی نوشت:
[1]. ...یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ...(الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏1 / 16 / کتاب العقل و الجهل ..... ص : 10)
[2]. قرآن کریم: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»

نقد تفکرات ابوحامد محمد غزالی در کتاب حیات فکری غزالی

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۱ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۱۵۰۶