سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲۴۷ مطلب با موضوع «سبک زندگی» ثبت شده است

سلام.دف زنی وآوازخوانی در جشن عروسی حضرت فاطمه بوده؟

پاسخ: آنچه از کتب معتبر در مورد نحوه برگزاری مراسم عروسی حضرت زهرا و علی علیهما السلام وارد شده تنها این است که در شب عروسی، دختران عبدالمطلب و بنی هاشم و زنان مهاجر و انصار و در پیشاپیش آنان، زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) عروس نور را در این راه همراهی می‌کردند. ام سلمه، عایشه، حفصه و معاذه برای این عروس و داماد شعر می‌خواندند. دیگران نیز اول بیت هر شعری را تکرار می‌کردند و تکبیر می‌گفتند. (بحارالانوار: ج 43، ص 97)
این روایت نشان می دهد که در عروسی آن بزرگواران دست زدن و صوت زدنی در کار نبوده است اما نکته ای که اینجا خوب است مطرح شود این است که روایتی که در آن دست زدن در عروسیها را منع کرده باشد وجود ندارد مگر اینکه این دست زدن و صوت زدن کار را به لهو و لعب برساند که در این صورت یقینا حرام است و باطل است.

موضوعات: مذهبی فرهنگی خانواده سبک زندگی اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۲۰
ع . شکیبا---۱۳۷۰

Image result for ‫عکس حجاب‬‎

 قال النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم): أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ نِسَائِکُمْ قَالُوا بَلَى قَالَ إِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ ... الْمُتَبَرِّجَةُ مَعَ زَوْجِهَا الْحَصَانُ عَنْ غَیْرِهِ.

 

رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: می خواهید بهترین زنان را معرفى کنم؟

گفتند: آرى یا رسول اللَّه.

ایشان فرموند: بهترین زنان آنست که ... برای شوهرش زیبائی هاى خود را اظهار کند و نسبت به دیگران (از مردان) مستور و خوددار باشد.

(بحارالانوار، ج 103، ص 235 ؛ مکارم اخلاق ص 220)

 


مولای متقیان حضرت على علیه السّلام فرموده اند: پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست .

غرر الحکم(5820)
موضوعات: اجتماعی سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۱ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۰۵
ع . شکیبا---۶۵۲

غرور و تکبر

غرور و تکبر چیست؟

غرور یعنی تمایل به چیزی که با هوای نفس موافق است و طبع انسان به آن تمایل دارد و تکبر یعنی خود بزرگ بینی. یعنی این که من خودم را بزرگ پنداشته و از دیگران بالاتر بدانم. ضد صفت غرور و تکبر تواضع و فروتنی است. تواضع یعنی اظهار نقصان مقدار خود از مقدار دیگران. تواضع دارای مراحلی است از جمله تواضع در برابر خدا، تواضع در برابر پیامبران، تواضع در برابر قانون تشریعی و تواضع در برابر قوانین تکوینی پروردگار و تواضع در برابر بندگان خدا.

غرور و تکبر باعث از خودبیگانگی و جهل نسبت به خویشتن و دیگران است. غرور انسان را از خدا دور می کند و به شیطان نزدیک می سازد. غرور و تکبر سرچشمه صفات رذیله دیگری مانند عجب، کینه و حسد نسبت به دیگران و تحقیر آن ها می باشد. و غرور و تکبر نوعی تورم شخصیت و از القائات شیطانی است. فرد متکبر موجود ذلیل است، که چون ذلت را در نفس خود ادراک می کند، می کوشد تا در سایه تکبر این نقص خود را بپوشاند و امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: سرچشمه تکبر چیزی جز عقده حقارت نیست.

تکبر با عزت نفس متفاوت است، هم در مبادی و هم در غایات و هم در ثمرات، تکبر مبدأش خودبینی و خودخواهی و جهل است و غایتش نفس و خودنمایی و نتیجه اش سرکشی و طغیان است ولی عزت نفس، مبدأش توکل علی الله و اعتماد بر حق تعالی و غایتش خدا است و ثمره اش ترک غیر است.

اسباب و علل غرور و تکبر یا امور دینی است یا دنیوی بدین شرح، غرور و تکبر نسبت به علم و دانش، غرور و تکبر به حسب و نسب و شرفت خانواده، غرور و تکبر به داشتن مال و جمال و زیبایی و غرور و تکبر به قدرت و شهوات دنیوی و غرور و تکبر به لطف و کرم خداوند و به عمل و عبادت.

نشانه های غرور و تکبر گاهی بسیار آشکار است به گونه ای که انسان در نخستین برخورد به آن پی می برد و می فهمد که فلان شخص گرفتار غرور است و گاهی حالت غرور و تکبر مخفی است و به این سادگی خود را نشان نمی دهد بلکه با دقت می توان به وجود چنین صفتی در خویشتن یا دیگران پی برد.

غرور و تکبر دارای اقسامی است یکی تکبر نسبت به خداوند و دیگری تکبر نسبت به خلق که این قسم خود بر دو نوع است، یکی تکبر بر انبیاء و رسل و ائمه و دیگری تکبر بر سایر مردم.

کبر، تکبر، استکبار از درجات غرور و تکبر می باشند که در معنی به هم نزدیکند.کبر یعنی خود بزرگ بینی و صفتی است که به مرحله عمل نرسیده و تنها در ذهن فرد وجود دارد و آثارش از عمل او مشخص نمی شود. تکبر زمانی است که اثر کبر در ظاهر انسان نمایان شود و به مرحله عمل برسد و استکبار یعنی طلب بزرگی کردن که شخص از دیگران طلب می کند که او را بزرگ بدانند.

غرور و تکبر برای انسان متکبر آثاری در زندگی دنیوی و اخروی اش دارد که از جمله آثار دنیوی می توان به کفر و بی ایمانی، مهر خوردن بر قلب، بازماندن از توبه، پذیرش شکست و آشکار شدن رذایل و ... نام برد. و از آثار اخروی هم می توان به ورود به جهنم، دوری از پیامبر، تحقیر و طرد شدن و جای گرفتن در جایگاه مخصوص متکبرین اشاره نمود.

راه های درمان

همان طور که می دانیم انسان مبتلا به بیماری برای درمان خود به پزشک مراجعه و بیماری خود را مداوا می کند. فردی هم که مبتلا به بیماری غرور و تکبر می باشد باید به راه های درمان غرور و تکبر مراجعه نماید. راه های درمان غرور و تکبر عبارتند از درمان علمی، درمان عملی، درمان تفصیلی و آزمایش های درمانی. بزرگان علم اخلاق در برخورد با بیماری خطرناک غرور و تکبر پیشنهاد کرده اند که انسان برای اطمینان از درمان کامل غرور و تکبر و اطمینان از ریشه کن شدن آن، خود را در معرض آزمایش قرار دهد تا از ریشه کن شدن بیماری مطمئن گردد.

نویسنده : زهره حسینی چالکی

مرتبط :  قرآن کریم ، دعاهای قرآنی ، احادیث و روایات

مطالب خواندنی و  شنیدنی

 

سبک زندگی    حجاب و بدحجابی   فهرست مطالب شهدا    مدافعین حرم 

شهیدان  امام زمان-عج   انتخابات     فلسطین    دعاها و ذکرها

  

از مطالب دیگر سایت دیدن کنید

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی سبک زندگی قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها
۱ نظر موافقین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۱۰:۴۹
ع . شکیبا---۲۹۲۱

http://sirw.ir/fa/wp-content/uploads/2016/06/22099_129.jpg

دو رکن خوشبختی

بانوی مجتهده امین در مقدمه کتاب به سوی خوشبختی می نویسد:

در افراد بشر مخصوصاً در جماعت بانوان کسی پیدا نمی‌شود که آرزوی خوشبختی و سعادت‌مندی در دل خود نپروراند، لکن چنین گمان می‌شود که سعادت و خوشبختی یک سرنوشت ازلی است و حصول آن مافوق تدبیر بشر است، این است که در مقام تحصیل آن بر نمی‌آید و کم کسی پیدا می‌شود که از بخت و اقبال خود راضی و خرسند باشد. ای خواهران محترم و ای دوشیزگان عزیز! اگر آرزوی خوشبختی و کامیابی دارید، گوش دل باز کنید تا من راه و روش و طرز رفتار یک خانم خوشبخت و سعادت مند را برای شما شرح دهم ، تا آن که بفهمید و تصدیق نمائید که خوشبختی و کامیابی در چیزهائی نیست که تصور می‌کنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزوئی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین طور می گذرانید، این ها آرزوهای بچه گانه است و عقلائی نیست. خوشبختی در زیادی مال و ثروت نیست، خوشبختی در جاه و شهرت نیست، خوشبختی در اسباب تجملات نیست، خوشبختی در لباس مد و شیک نیست، ریشه خوشبختی و بدبختی را در باطن خود پیدا کن.

بدبختی و خوشبختی

پیش از آن که وسائل خوشبختی را فراهم کنید بایستی بدانیم خوشبختی چیست و بدبختی کدام است؟ بین حکماء و دانشمندان در موضوع خوشبختی و بدبختی و سعادت و شقاوت گفتگو بسیار است، هر کس از دریچه فکر خود به حسب آمالی که دارد خوشبختی و سعادت را طوری بیان نموده و برای اثبات آن می‌کوشد. اگر خوب دقت کنید می‌فهمید که خوشبختی دو رکن دارد:

رکن اول: آسایش بدن و صحت مزاج

رکن دوم: آسایش فکر و استراحت خیال و آرامش روح

بدن وقتی سالم است که سلول‌های بدن از حالت طبیعی خارج نشوند و اعتدال و قوا و تعادل اجزاء و توازن بین آنها بر قرار باشد و حفظ الصحۀ بدنی یکی از شرائط اساسی نیل به سعادت به شمار می رود، بلکه صحت بدنش اساس هر فضیلتی و منشاء هر نیک‌بختی و سعادتی است. ماها موظفیم که همیشه بدن خود را پاکیزه و سالم نگاه داریم، زیرا روح سالم در بدن سالم است و روح و بدن در یکدیگر تأثیر و تأثر کامل دارند، اگر لطمه‌ای به بدن وارد شود به طوری که اخلاط فاسده در بدن تولید شود و تعادل بین اعضاء و توازن بین قوا را زیان رساند، مسلماً روح را از حرکت صعودی باز می دارد، یعنی امراض بدنی مانع از ترقیات روحانی می‌شود و انسان را زبون و بیچاره می‌گرداند، آن وقت شقاوت و بدبختی راه باز می‌کند و به انسان هجوم می‌آورد، پس بایستی حتی الامکان مراعات حفظ الصحه نمود و بدن را سالم و معتدل نگاه داشت.

«آسایش فکری» وقتی تأمین می‌گردد که وحشت از «حوادث احتمالی» در کار نباشد و آرزوی مال از بین برود و هیچ خوشبختی به قدر راحت دل بزرگ نیست و آرامش روح وقتی نصیب بشر می‌گردد که دو اصل اساسی را کاملاً مراعات نماید:

اول عقائد صحیح و ایمان به مبداء و معاد،

دوم: اخلاق نیکو که منشاء اعمال نیک گردد

چنانچه گفته اند همه بدبختی ها از درون ما بر می خیزد و سبب آنها خود ما هستیم. ما سهواً می پنداریم که آنها از بیرون می‌آیند در صورتی که خود ما آنها را در داخل خود با سرشت خودمان می‌سازیم. دانشمندان گفته‌اند خوشبختی هر کس بسته به این است که او اصلاً به عالم طبیعت به چه نظر، نگاه می‌کند؛ یعنی روح او تا چه درجه تکامل کرده ، زیرا خوشبختی بیشتر مربوط به روح است و ریشه آن را در عقل و ادراک خود شخص بایست پیدا کرد و هر قدر درجه معرفت بالا رود معرفت نفس بهتر نمایان می‌شود و معرفت به حق که اصول دیانت است با معرفت به نفس ملازم یکدیگرند ، چنانچه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده: «هر کس خودش را شناخت خدای خود را می شناسد» و هر کس خود را شناخت مرتبه و مقام خود را نیز می‌شناسد و توقعات بیجا نمی نماید و حضرت امیر علیه السلام فرموده: «مَن سَألَ فَوقَ قَدرِهِ استَحَقَّ الحِرمانَ؛ یعنی هر کس سئوال کند بالاتر از قدر خود مستحق محروم شدن است.» پس عاقل هرگز در پی آرزو به آن چه در دسترس او نیست نمی‌گردد و خود را در طلب آن رنج نمی دهد.

فساد اخلاقی و شهوت پرستی و عیاشی و بی عفتی و دزدی و دروغ و خیانت و صدها جنایاتی که امروزه بین مردم شایع گردیده ناشی از عدم ایمان به مبدء و معاد است، ایمان یک عامل قوی و یک پلیس باطنی است که انسان را از کارهای زشت که منافی با تقوی و عفت است باز می دارد .کسی که دین و ایمان ندارد به هیچ وجه نباید از وی منتظر خیر و خوبی باشیم و هرگز سعادت و خوشبختی نصیب او نخواهد شد، زیرا که نفس انسان مثل اسب شروری ماند که اگر جلو وی را رها کنیم خودش و سوارش را به هلاکت می‌آندازد و یگانه جلوگیر او ایمان به خدایی است که عالم به ظاهر و باطن وی است و پس از آن جلوگیر شهوات عقل است که به میزان شرع عمل نماید. عقل بشر بدون چراغ ایمان راه سعادت و خوشبختی خود را نمی‌شناسد، عقل اگر به همراهی ایمان به سوی سعادت حرکت نمود، البته کامیاب خواهد شد و موفقیت نصیب او می‌گردد.

پس از اینجا معلوم می‌شود که اول قدم به سوی سعادت و خوشبختی تحصیل ایمان و عقائد صحیح به مبدء و معاد و تطبیق امور با قوانین محکمه اسلام است .

ای خواهران عزیز اگر طالب سعادت و نیک بختی می‌باشید و می‌خواهید از زندگی لذت ببرید و همیشه مسرور و شادمان و موفق و کامیاب باشید و از نعمت بزرگ الهی و حیات خود بهره مند گردید دل و سریره خود را از آلایش اخلاق زشت و صفات ناشایسته پاک گردانید و حسد و طمع و خود خواهی و بخل و کینه و آرزوهای بیجا و توقعات بی مورد در خود راه مدهید تا آن که آن فطرت اولیه‌ای که خداوند در روح شماها نهاده ظاهر گردد ، یعنی فطرت توحید که در آیات قرآنی اشاره به آن فرموده و در احادیث تصریح شده که : ( خداوند فطرت و طبیعت اولیه هر کس را بر توحید قرار داده).

اگر اخلاق ذمیمه و آمال نیویه و آرزوهای گوناگون قلب را فاسد نکنند و از طبیعت اولیه وی را خارج نگردانند دل و قلب آدمی به فطرت و طبیعت خداداد بسوی مبدء و خالق خود نگران است و در اثبات توحید و شناسائی مبدء خود ابداً احتیاج به ادلّه فلسفی ندارد ؛ بلکه اگر دل قدری تصفیه شود و جلاء پیدا کند ( به عین الیقین) ارتباط خود و موجودات را به حق تعالی مشاهده می‌کند .

اگر به چشم حقیقت نظر کنی جهان را      به هر چه می نگری جز خدا نخواهی دید

چنانچه موقع دعاء و عرض حاجات بسوی (قاضی الحاجات) مخصوصاً موقع اضطرار و بیچارگی و درماندگی خوب این مطلب نمایان می‌شود ،یعنی هر کس می فهمد که کسی هست که قادر به رفع گرفتاری اوست .

خلاصه اول قدم ما بسوی سعادت و خوشبختی این است که دارای ایمان به مبدأ و معاد باشیم.

 برگرفته از کتاب ارزشمند : روش خوشبختی، بانوی مجتهده امین، ص2-6.

http://images.persianblog.ir/400357_AVvoVoNa.jpg

http://banoamin.ir/wp-content/uploads/66.jpeg

http://92.50.2.210/database/BookImages/76/76815017.jpg

دریافت فایل این نوشته  PDF برای چاپ (دو صفحه)

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۰ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۵:۱۱
ع . شکیبا---۱۳۴۵

شهید چمران ضدانقلاب را چگونه مجبور به ترک پاوه کرد؟

میزان علاقه مقام معظم رهبری به چمران

خانم دکتر نقل می‌کردند: یک بار که در اوایل جنگ آقا (مقام معظم رهبری) به جبهه تشریف آورده بودند، صبح سر سفره در حضور دکتر و برخی دیگر از فرماندهان و رزمندگان فرمودند، «من ایشان (دکتر چمران) را از برادرم بیشتر دوست دارم.»

«فاطمه نواب صفوی فرزند شهید نواب صفوی، قبل از پیروزی انقلاب در آمریکا مشغول تحصیل بود. در آستانه پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه‌ها شتافت و با سردار شهید دکتر چمران در بسیاری از صحنه‌های نبرد حاضر بود. همسرش در همان سالیان آغازین دفاع مقدس به شهادت رسید. در گفت و شنودی که از نظر می گذرانید، او به بازگویی پاره‌ای از خاطرات خویش از شهید سرافراز دکتر چمران پرداخته است.»

*چگونه با شهید دکتر چمران آشنا شدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. من و همسرم در سال 1356 در آمریکا تحصیل می کردیم و به موازات آن هم با انجمن‌های اسلامی فعال در آنجا همکاری داشتیم. به یاد دارم که در یکی از سمینارهایی که توسط همین انجمن‌ها برگزار شد، یکی از سخنرانان پیرامون فعالیتهای «حرکه المحرومین» در جنوب لبنان و نقش امام موسی صدر و دکتر چمران در شکل‌گیری آن مجموعه و تداوم فعالیتهای آن، سخن گفت و من برای اولین بار نام دکتر را آنجا شنیدم.

در سال 57 و در آستانه پیروزی انقلاب که به ایران بازگشتیم، ایشان هم از لبنان به ایران آمدند و من با علاقه و دورادور، فعالیتهای ایشان را دنبال می‌کردم تا اینکه جریان کردستان پیش آمد و با توجه به شوری که در آن مقطع برای حضور در عرصه های مختلف کمک به انقلاب در من و بسیاری دیگر وجود داشت، به سوی کردستان رفتیم. خاطرم هست قبل از رسیدن به کردستان، یکی از عناصر نظامی از دکتر چمران به شدت بدگویی می‌کرد و مثلاً می‌گفت او در لبنان بسیاری از فلسطینی‌ها را کشته یا تارومار کرده است. سخنان این فرد موجب شد تا نسبت به دکتر ذهنیتی منفی پیدا کنم و اولین دیدار حضوریم با ایشان، که در آن برهه فرماندهی نیروهای نظامی را در کردستان داشتند، به سردی برگزار شود و در مجموع رغبت چندانی به همکاری با ایشان در خودم احساس نمی‌کردم.

2 ماه بعد مسافرتی به لبنان داشتم که همسر دکتر هم همراه من بودند. من در مدت حضور در جنوب لبنان، علی‌الخصوص در محدوده تشکل حرکه‌المحرومین، واقعاً به کذب بودن سخنانی که در مورد عملکرد دکتر در جنوب لبنان از آن فرد شنیده بودم، پی بردم و این را از الطاف خدا می‌دانم. کاملاً مشهود بود که  مردم جنوب، علی‌الخصوص کودکان یتیم جنوب لبنان پس از امام موسی صدر، به دکتر به چشم یک پدر و حامی رئوف نگاه می‌کنند. شاید اغراق نباشد اگر بگویم که برخی از آنها ایشان را تا سر حد پرستش دوست داشتند. به هر حال رفع آن ذهنیت منفی در جریا این سفر و نیز دوستی نزدیک با همسر محترم ایشان موجب شد که ارتباط من با ایشان بسیار نزدیک شود.

*شهید چمران درباره شخصیت شهید نواب صفوی چه می‌گفتند؟

موضوعات: فرهنگی سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۱
ع . شکیبا---۹۸۱

مقام معظم رهبری و انس با قرآن

«و ما جالس  هذا القران أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فى هدى او نقصان من عمى»؛

هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده‌هاى جهالت شما برداشته میشود؛

حقیقت این است که ما هنوز از قرآن خیلى دوریم و خیلى فاصله داریم. دلهاى ما باید قرآنى بشود. جان ما باید با قرآن انس بگیرد. اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگى ما و جامعه‌ى ما قرآنى خواهد شد؛ احتیاج به فعالیت و فشار و سیاستگذارى ندارد. اصل این است که دلمان، جانمان و معرفتمان حقیقتاً قرآنى باشد.

انس با قرآن، آشنائى با قرآن، ما را نزدیک میکند. این جلسات قرآنى، این دوره‌هاى قرآنى، این مسابقات قرآنى، اینى که ما به تربیت قرّاء و حفّاظ دل بستیم، به خاطر این است؛ اینها همه‌اش مقدمه است؛ ولى مقدمات لازمى است.

 من باز هم به جوانان عزیزمان توصیه میکنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن مجالست کنید. «و ما جالس  هذا القران أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فى هدى او نقصان من عمى»؛ هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده‌هاى جهالت شما برداشته میشود؛ یک چشمه از چشمه‌هاى نورانیت در دل شما گشایش پیدا میکند و جارى میشود. انس با قرآن، مجالست با قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، اینها لازم است. 

منبع : 

بیانات در دیدار قاریان قرآن‌ ۱۳۸۹/۰۴/۲۴  ۱۵:۱۷

http://tahaquran.ir

مطالب مرتبط :  قرآن کریم ، سبک زندگی ، مقام معظم رهبری

موضوعات: مذهبی فرهنگی سبک زندگی مقام معظم رهبری قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها
۴ نظر موافقین ۱ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۸
ع . شکیبا---۱۱۷۸

شهید عباس تیماجی، از جمله شهدای بزرگواری است که با علم به شهادت به راهی که در آن پای گذاشته است ، نامه نامه‌ای به همسرش می نویسد و آخرین توصیه های لازم را برای تربیت فرزند به مادر وی سفارش می کند. دست نوشته ای که اکنون به عنوان سندی زنده و پویا از تعهد و اخلاص رزمندگان اسلام همچنان متجلی است و جوانان امروز می توانند این وصیت نامه را الگوی عملی زندگی خود بکنند.

این شهید بزرگوار در مطلع نامه خود می نویسد : یک نامه برای زینب نوشتم که آن را پیش خودت نگه دار و هنگامی که زینب به سن پانزده سالگی رسید به وی بده .

خدمت نور چشمم و عصاره جانم زینب

دخترم نمی‌دانم از کجا برایت بگویم؛ از روزهای جنگ و جنایات صدام و یا از ایثار و فداکاری امت که هر روز گل‌های پرپر شده خود را روی دوش خود قرار می‌دهند و یا از اماممان همچون کوهی استوار در مقابل مکر و حیله دشمنان و همچون پدری دلسوز که هر روز با رهنمودهای پیامبر گونه‌اش، نور امید را در دل فرد فرد این ملت می‌تاباند.
حالا که این نامه را می‌خوانی نمی‌دانم چگونه هستی. انشاء‌الله که خداوند عمر اماممان را به بلندی آفتاب قرار دهد و اگر ما در زندگی‌مان حکومت اسلامی را درک نمودیم، تو در زندگیت حکومت مهدی را درک نمایی، زینبم، بابا در شرایطی به جبهه رفت که جنایتکاران هر روز و شب بدون هیچ عذر و بهانه‌ای و تنها به جرم مسلمان بودن شهرهای مرزی ما را موشک باران می‌نمودند و هر روز تعدادی از مردم بی‌دفاع ایران و کودکان را به خاک و خون می‌کشیدند یا در جبهه‌های جنگ، هنگامی که ایستادگی و پایداری فرزندان اسلام را می‌دیدند به ستوه می‌آمدند و توان جنگیدن را نداشتند. بر سر سربازان امام زمان بمب‌های شیمیایی اهدایی ابرجنایتکاران را می‌ریختند و باکی هم از این کار نداشتند.

من هم مانند هزاران جوان دیگر تاب و توان دیدن این همه جنایات را نداشتم و خداوند به ما لیاقت داد و ما را در جبهه پذیرفت و آنچنان پذیرفت که با همه دلبستگی‌ها به زندگی و به تو دختر خردسالم که تازه زبان گشوده بودی و مادرت با هزاران امید و آرزو ، به یکباره‌‌ رها کردم و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک گفتم.


زینبم من در حالی برایت این نامه را می‌نویسم که تا عملیات چند روزی باقی نمانده، خواستم در این لحظات آخر سخنی با میوه دلم بگویم:
دنیا مار خوش خط و خالی است. به هوش باش که تو را فریفته خود نکند. شیطان نفس را همیشه و در همه حال به زنجیر بکش. خدای ناخواسته زیبایی جمال مغرورت نکند که از پس نعمت‌های خداوند مسئولیت سنگین تری است.

مبادا به حال دنیا فریب بخوری ـ که دنیا مار خوش خط و خالی است ـ که دنیا چه بسا انسان را به یک انگشتر یا گلوبندی بفریبد و آخرت را به دنیا بفروشد.
مادرت زنی مهربان و با کفایت است و ارادت خاصی به امام زمان دارد. بیاموز آنچه را به تو می‌آموزد. مادرت را دستگیری کن.
این جنگی را که دشمن بر ما و ملت تحمیل کرد و کشته‌های فراوان داد، فقط و فقط به خاطر خدا و اسلام است، نه غیره.

از پیروان ولایت فقیه باش و خدای ناخواسته گرایش به گروه‌های التقاطی و انحرافی پیدا نکنی. همیشه از خدا کمک بگیر که خداوند بهترین یار و راهنماست (دخترم در زندگیت آنچنان باش که موجب افتخار بابا باشی).

در رعایت حجاب و موازین اسلامی همین بس که مادری همچون فاطمه داری که خود را در رعایت احکام و ضوابط اسلام و حجاب متعهد است. بابا را از دعای خیر فراموش نکن.







شادی روح پاکش صلوات بفرستید

موضوعات: خانواده سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۱ نظر موافقین ۳ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۴۶
ع . شکیبا---۷۷۶

کمپین حمایت از تولید ملی

حمایت از تولید ملی مخصوص یک سال نیست بلکه این موضوع باید بصورت جدی و محوری دنبال شود.
 باید این فرهنگ در میان مردم فراگیر شود که انتخاب یک کالا با نشان داخلی و یا با نشان خارجی می تواند
یک کارگر ایرانی را برخوردار و یا محروم کند. درخواست من از همه ملت این است که به سمت مصرف تولیدات داخلی بروند.
رهبر معظم انقلاب

مقدمه

طبق مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در تحکیم بنیادهای اقتصادی  اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست نه همچون دیگر نظامهای اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجوئی، زیرا که در مکاتب مادی اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی میشود ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارآئی بهتر در راه وصول به هدف نمیتوان داشت. یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در زمینه اقتصاد که در طول سالیان گذشته بارها توسط ایشان مطرح شده است، «مصرف کالای داخلی» است.
با ابلاغ «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» و برنامه‌ریزی‌ برای «اصلاح الگوی مصرف» این موضوع اهمیت دوچندانی پیدا کرده و یکی از ابعاد مشارکت عموم مردم در پیشرفت اقتصادی «مصرف کالای داخلی»در نظر گرفته شده است. از مهم‌ترین دلایل «مصرف کالای داخلی» در بیانات رهبر انقلاب ایجاد استقلال اقتصادی و سیاسی، ایجاد کار و اشتغال، افزایش ابتکارات تولیدکنندگان، افزایش ثروت ملی، کاهش تورم و کنترل نقدینگی است.

طبق فرمایش مقام معظم رهبری بخش مهمی از جهاد اقتصادی مسئله‏ ی تولید ملی است که اگر ملت با همت، عزم و آگاهی و با همراهی برنامه ریزی درست مسئولان بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند؛ بدون تردید بر چالشهایی که دشمن ایجاد می کند، غلبه خواهد کرد.

حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی به معنی قطع کامل واردات کشور نیست چرا که هر کشوری در هر سطحی نیاز به واردات برخی مواد و محصولات را دارد. معنی این شعار سوق دادن کشور از واردات محصولات و کالاهای نهایی (قابل مصرف) به سمت مواد و محصولات سطح متوسط و پایین (مواد اولیه یا واسط) و سپس تبدیل آنها به کالاهای مصرفی است که این مسئله منجر به ایجاد ارزش افزوده خواهد شد.

در جهت حمایت از تولید داخلی، هر یک از مردم، مسئولین و فعالان اقتصادی وظایفی بر عهده دارند.  که فریضه دانستن استفاده از تولیدات داخلی ، تبدیل «استفاده از تولیدات داخلی» به یک فرهنگ ، پرهیز از فرهنگ غلط مصرف مصنوعات خارجی ، پرهیز از تفاخر غلط ترجیح دادن مارکهای خارجی به ایرانی وپرهیز از اسراف از جمله وظایف مردم است.

 ما با راه اندازی این کمپین بر آنیم تا با ابزار و توانایی های موجود و حمایت کاربران همیشه در صحنه کوثر بلاگ و کوثر نت، طبق وظیفه عقلی، شرعی و ملی خود، با ایجاد موج "من کالای ایرانی میخرم" قدمی در جهت حمایت از تولید ملی در فضای مجازی برداریم ان شاء الله.

صفحه اصلی :         کمپین حمایت از تولید داخلی  

پ.ن سخن بلاگ :

من حتی وسایلی را که تولید داخل هستند ولی اسم خارجی دارند نمی خرم. حتی المقدور.

مثلا وقتی دستمال کاغذی صداقت و گلریز و حریر و... هست چرا سافتلن و تنو و ویزیبل و ... را بخریم.

در بقیه اجناس هم همین طور.

مردم و دولت و رسانه ملی باید با اسم گذاری خارجی و نمادهای خارجی مقابله کنند.

یعنی اگر گوشی glx در داخل مونتاژ می شود خوب چرا یک اسم فارسی و ایرانی برایش انتخاب نکنیم؟!

این اسم گذاری خارجی خودش یک فرهنگ سازی غلط بوجود می آورد که ذهن مصرف کننده با اسامی و مارک های خارجی عادت کند.

یا جنس داخلی به اسم صادراتی تولید می شود و می آید در بازار داخل و با این روش مردم را فریب میدهند که این کیفیتش بهتر است و قیمتش را هم بیشتر می کنند. خوب اگر صادراتی است چرا می آید بازار داخل ؟!!! و اگر داخلی است چرا اسم و علامت و نوشته هایش خارجی است؟!
اینها کلک و حقه است و باید با آنها مقابله شود.
برای جنس خوب می توان نشان استاندارد با برچسب شماره دار یا رنگ بندی استفاده کرد مثلا درجه یک یا دو یا سه ... یا ده .

موضوعات: اجتماعی خانواده سبک زندگی خاطرات و یادداشت ها انتخابات خبرهای متنوع مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۴:۳۶
ع . شکیبا---۹۰۶

http://javanonline.ir/images/docs/000484/n00484368-b.jpg

حاج حسین یکتا :

سال ها باید بگذرد تا دنیا شهدای ما را بشناسد، ما دو ماه پیش رفته بودیم هندوستان و در آنجا جمعی از مسلمانان کشمیر که حدود 400 تا 500 دانشجو بودند ما را دعوت کردند،این جوانان در بین یک میلیارد هندوستانی زندگی می کردند و در آن فرهنگ جامعه گوشه ای جمع شده بودند و کتابی می خواند و همه با هم گریه می کردند.


من از یکی از دوستان پرسیدم مگر مقتل می خوانند، گفت نه کتاب پرواز تا بی نهایت شهید بابایی که به زبان اردو آن را ترجمه کرده اند، آنها می گفتند ما می خواهیم عاکف را پیدا کنیم و از وی اجازه بگیریم که خاک های نرم کوشک را به اردو ترجمه کنیم.

مگر در دنیا چه خبر است چه کسی برنده و چه کسی باخته است؟ آن مادری برنده است که جوانش را هشت سال سیر ترشی انداخت و به جبهه نفرستاد؟ و یا آن مادری که با کار بچه اش را بزرگ کرد و فرستاد کردستان تا سرش از تنش جدا شود و به بچه اش گفت برو جبهه تا شهید شوی؟

برگردیم و کتاب هایی پیدا کنیم که به ما سبک زندگی را نشان می دهد آزاده ها کتاب هایشان پر از آموزه های سبک زندگی است. در کتاب «پایی که جا ماند» رزمنده می گوید عراقی ها عکس امام را در جیبم پیدا و پاره کردند و روی صورتم ریختند؛ اما امروز ما می بینیم که در عراق می گویند خمینی سبز به ما بده چقدر همه چیز عوض شده است حالا صدام کجاست؟

به گفته امام خمینی(ره) خودش خود را کشت، مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که صدام جز خودکشی راهی ندارد، حالا قذافی کجاست؟ مبارک کجاست؟ در راهیان نور بودیم که یک دختر آمریکایی جلوی مرا گرفت و گفت می شود از این خاک ها را کمی به نیویورک ببرم؟ گفتم مگر این خاک چه چیزی دارد؟ آن دختر گفت در نیویورک می توانم با آن صحبت کنم تا دلم آرامش بگیرد؛ مگر امام خمینی(ره) نگفته بود که تا ابد اینجا و این خاک دارالشفاء دوستداران است.

نیویورک

حاکمیت شهدا بر دلها شروع شده است شهدا دارند بر عالم حکومت می کنند، واقعا زشت است بچه لبنانی از بچه ایرانی جلو بزند، بچه حرب اللهی های لبنان به خودم می گفتند که هر جا گیر می کردیم خاک های نرم کوشک می خواندیم آخر ما چقدر سند بیاوریم که خمینی(ره) حق بود و شهدا حق بودند؟


امام (ره) فرمودند ما یک لحظه از این جنگ پشیمان نیستیم تکلیف ما چیست؟ چرا شهدا می خواستند و می شد و ما می خواهیم، نمی شود؟ چرا آنها می گفتن و می شود و ما می گوییم و نمی شود؟ ما باید دلمان را به دست بگیریم و در خانه علی ابن موسی الرضا(ع) برویم و به شهید برونسی توسل کنیم.

جنگ امروز شروع شده است، جنگ این دفعه نفر به نفر و نفس به نفس است، تصرف عقول و قلوب شروع شده است آنها می خواهند عقل جوان های ما را درگیر کنند و به شک بیندازند. امروز یک عبدالحسین برونسی آرزوست. یک حسن باقری و کاوه و همت آرزوست. ما شهرمان را ول کردیم هنوز خدا هست هنوز حضرت زهرا(سلام الله علیها) هست، فکری به حال شهر دلمان بکنیم.

جوان بسیجی دغدغه دار باید به داد دختر و پسرهای امروز برسد، این طوری نمی شود جنگ را مدیریت کرد. نبرد نبرد نابرابری است جنگ ایمیل به ایمیل است، چت به چت، وبلاگ به وبلاگ و کامپیوتر به کامپیوتر در این جنگ باید خون دل خورد.

یک بچه بسیجی باید در یک جیبش شربت آلومینیوم ام جی و در یک جیبش قرص قلب زیر زبانی باشد، *زشت است؛ دشمن بیاید در وطن و شهر ما جایی را بگیرد امروز دشمنان وارد صحنه شدند ولی شهیدان نیز آمده اند تا در دوران پر از فساد شبهه و فسق فجور «مستشهدین بین یدی» را تربیت کنند؛ اگر امام زمان(عج) بیاید دانه درشت ها را انتخاب می کنند؛ بیایید، دانه درشت صحنه مبارزه با کفر باشید.

*منظور از قرص زیر زبانی و... این است که درد داشته باشد باشد و از درد دغدغه ها خوابش نبرد و از بس که شبانه روز کار انقلابی نفس به نفس می کند با این قرص ها خودش را سر پا نگه بدارد[از زیادی کار و تکاپو]، و با این قرص ها بخوابد[از فرط دلمشغولی ]!


برگرفته شده از shahadat.blog.ir
موضوعات: فرهنگی سبک زندگی شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان
۵ نظر موافقین ۶ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۶
ع . شکیبا---۱۷۷۷
افسران - 50 ثانیه ؛ بنده از این کلمه برند هم خیلی بدم میاد ...

گسترش فرهنگ اشرافی گری و سرمایه داری و نهایتا ایجاد شکاف های اجتماعی و تبعیض طبقاتی حاصل سیاست های لیبرالی تکنوکرات های و تفکرات غیر اسلامی مدیرانی است که تحت آموزه های غربی بوده اند و اعتقادی به   ندارند.

این تفکرات در تمامی دولت های پس از انقلاب بوده، حالا یکی کمتر یکی بیشتر .

ویدیو : حدود 3 مگابایت    دریافت فایل

موضوعات: اجتماعی فرهنگی سبک زندگی مقام معظم رهبری مطالب عمومی و متفرقه
۳ نظر موافقین ۴ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۴۰
ع . شکیبا---۱۱۸۱

شهید شمسه 1

در گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با همسر شهید "شمسه" عنوان شد

عاشقانه‌های همسر شهید مدافع حرم؛ عشق شهید "شمسه" به امام خامنه‌ای کم‌نظیر بود

فاطمه شمسه همسر شهید "ماشاءالله شمسه" می‌گوید: وقتی لحظه اول خبر شهادتش را شنیدم تنها جمله‌ای که در آن حال گفتم تبریک شهادتش بود چون شهادت آرزویش بود و به آرزویش هم رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، شهید "ماشاءالله شمسه" به سال 1346 در روستای سراب زارم شهرستان بروجرد در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود و از همان ابتدا و با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج شهرستان درآمده و به‌رغم سن کمی که داشت به تواتر به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به‌صورت داوطلبانه اعزام شد.

وی یک ماه پس از بازنشستگی با پیگیری‌های فراوان خود به‌عنوان فرمانده یکی از گردان‌های فاطمیون به سوریه اعزام شد و در حالی‌ که تنها چند روز از اتمام مأموریت و بازگشتش به کشور باقی نمانده بود در روز شنبه 14 فروردین‌ماه به ضرب گلوله تک‌تیرانداز گروهک تروریستی تکفیری داعش در مناطق عملیاتی سوریه  به شهادت رسید.

به‌ اتفاق جمعی از جوانان مجمع مدافعان حرم بروجرد به منزل شهید مدافع حرم "ماشاالله شمسه" برای بازدید از خانواده او رفتیم. در بدو ورود همسر شهید و فرزندانش به استقبال آمدند. جای‌جای خانه تصاویری از این شهید نصب‌ شده بود با اشتیاق پای حرف‌های همسری می‌نشینم که تا امروز نزدیک به سه ماه همسر خود را ندیده است. از همان همسران مهربان و فداکار دهه شصتی است که در کوران دفاع مقدس در خانه‌ یکی از رزمندگان جبهه سال‌ها بی‌منت به همسر و فرزندانش خدمت کرده و امروز با وجود اینکه داغ شهادت همسر مهربانش را برایمان روایت می‌کند بزرگ‌ترین افتخار خود را زندگی با همسر شهیدش می‌خواند و خوشنود از اینکه همسرش با شهادت به آرزویش رسیده است.

فاطمه شمسه متولد 1350 همسر سردار شهید مدافع حرم ماشاالله شمسه است که در سال 1366 وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشت به همسری وی درآمده و حاصل 28 سال زندگی او با همسر شهیدش یک فرزند پسر و دو دختر است که این روزها با یاد همسر شهیدش سنگ صبور فرزندانش شده و با آرامش مثال‌زدنی یاد و خاطره همسران مقاوم شهدا را برایمان تداعی می‌کند.

عاشقانه‌هایش با همسر شهیدش آن‌ چنان ساده و صمیمی است که نمی‌توانی آن‌ها را در قالب کلمات و جملات ادبی بیان کنی و ترجیح می‌دهی با همان ادبیات باصفایی که خودش تعریف می‌کند نقل کنی. گاه‌گاهی در حین صحبت‌هایش سربه‌زیر افکنده و آرام با دستمالی که در دست دارد قطرات اشکی که در گوشه چشمش جمع شده را پاک‌کرده و زیر لب با خود تکرار می‌کند "شهادتت مبارک" آن‌چنان ملموس و باصفا این جمله را ادا می‌کند که با خودم می‌گویم محضر شهید نشسته‌ایم و این بانوی صبور این مهم را به عینه درک می‌کند. 

قاب عکس رهبر معظم انقلاب را که بر روی دیوار خانه نقش بسته است با دست‌نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «حاجی علاقه خاصی به رهبر داشت موقع خانه‌تکانی می‌گفت: هر چه را که می‌خواهید جابه‌جا کنید اختیار دارید اما دست به این قاب عکس آقا نزنید. خیلی شاد و مهربان بود آن‌ قدر که وقتی از مأموریت‌هایش برمی‌گشت نبودنش از یادمان می‌رفت و دیگر دلمان نمی‌آمد با همه مهربانی‌هایش و رسیدگی به ما به او غر بزنیم که چرا همیشه نیست.» گفت‌وگوی تفصیلی او با تسنیم را در ادامه می‌خوانید:

تسنیم: از ماجرای ازدواجتان با شهید شمسه بگویید؟

من و همسرم هر دو اهل روستای سراب زارم بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد در بحبوحه جنگ بود و آن زمانی بود که به جبهه می‌رفت. مادرم می‌ترسید و می‌گفت ممکن است در این جبهه رفتن‌هایش شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچ‌کس نمی‌داند در آینده چه پیش می‌آید، شاید ما این لیاقت را نداشته باشیم». در 28 آبان ماه سال 66 ازدواج کردیم و یک هفته بعد به منطقه کردستان اعزام شد و پس‌ از آن بارها به صوت متناوب به مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام اعزام شد.

تسنیم: اولین فرزندتان در چه سالی متولد شد؟

آقا بشیر اولین فرزندم در سال 67 زمانی که پدرش در مناطق عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم اسما سال 68 و دختر دومم سال 70  در خرم‌آباد به دنیا آمد.

تسنیم: در رفت و آمدهای شهید شمسه به مناطق جنگی ترس شهادت ایشان را نداشتید؟

ترس را همیشه داشتم اما هیچ‌وقت مانع نمی‌شدم چون خیلی علاقه داشت آن زمان هم جنگ بود و همه می‌رفتند و کسی ممانعت نمی‌کرد ما هم به این امر رضایت داشتیم چون وظیفه‌ای بر عهده همه بود اما در عین‌ حال نگران بودیم و آمادگی هم داشتیم که هر خبری را دریافت کنیم.

حاجی بیشتر وقت‌ها در مأموریت بود حتی وقتی هم پیش ما در بروجرد بود زیاد خانه نبود اگر برای یک روز هم بود صبح به مأموریت می‌رفت و غروب برمی‌گشت.

تسنیم: با سه فرزند دست‌تنها و نبودن همسرتان برایتان سخت نبود؟

سخت بود بارها به او می‌گفتم اما در جواب به من می‌گفت: «ما سربازان امام زمان هستیم، نمی‌توانیم همیشه در خانه بمانیم» و از همان ابتدا سودای دفاع از کشور و سربازی اسلام را داشت.

تسنیم: در طول مدت زندگی مشترک خود چه نکته بارزی از همسر شهید خود بیشتر به یاد دارید؟

علاقه زیادی به جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب داشت. همیشه تأکید می‌کرد باید پشتیبان ولایت‌فقیه باشیم و وقتی به او می‌گفتیم دیگر وقت بازنشستگی شما رسیده می‌گفت: «یک پاسدار هیچ‌وقت بازنشسته نمی‌شود مخصوصاً در حال حاضر و در این شرایط ما باید پشتیبان رهبر باشیم». مأموریت‌هایی هم که می‌رفت همواره وقتی از ما خداحافظی می‌کرد و می‌رفت به ما می‌گفت که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».

تسنیم: اگر بخواهید یک خصوصیت منحصربه‌فرد اخلاقی‌ همسر خود را نام ببرید چه می‌گویید؟

بسیار اهل محبت به خانواده بود. هر وقت از مأموریت برمی‌گشت نبودنش را با کارها و رفتارش با بچه‌ها برایمان جبران می‌کرد و در کارهای خانه خیلی کمک می‌کرد. مأموریت‌هایش از یک روز و یک هفته تا 10 روز بود اما همیشه پیگیر احوال خانواده بود و هر وقت هم که تماس می‌گرفت می‌گفت: «کمبودی ندارید».

وقتی از مأموریت برمی‌گشت و ما ابراز دل‌تنگی و خستگی می‌کردیم با شوخی و خنده ما را قانع می‌کرد و آن‌قدر شاداب و سرزنده بود که سختی‌های نبودنش را فراموش می‌کردیم.

تسنیم: رابطه شما باهمسرتان چگونه بود؟

خیلی با هم صمیمی بودیم آن‌ قدر که رابطه ما در فامیل مثال‌زدنی بود چون رفتارش به‌گونه‌ای بود که اصلاً نمی‌گذاشت کسی از او ناراحت شود وقتی مشکلی بود با ما صحبت می‌کرد و با مهربانی خود ما را توجیه می‌کرد تا ناراحتی ما برطرف شود.

شهید شمسه

تسنیم: اهل گردش و تفریح هم بود؟

خیلی زیاد اهل گردش و تفریح بود وقتی می‌آمد باوجود خستگی راه ما را به مناطق گردشگری شهر و یا خانه فامیل و آشنایان برای سرکشی می‌برد.

تسنیم: رابطه شهید با فرزندانش چگونه بود؟

رابطه او با فرزندانش فراتر از پدر و فرزندی بود و بسیار با فرزندانش صمیمی بود وقتی به خانه می‌آمد فرزندانم همه حرف‌های خود در خانه و بیرون از خانه را برای پدرشان تعریف می‌کردند. خیلی با هم دیگر راحت بودند حتی فرزندانم با حاجی بیشتر از من صمیمی بودند و ارتباط می‌گرفتند مخصوصاً دخترانم خیلی ارتباط نزدیکی با پدرشان داشتند و با عروسم هم خیلی صمیمی بود.

گوش به فرمان رهبری

تسنیم: دیدگاه شهید شمسه درباره ولایت‌فقیه چه بود؟

رهبر انقلاب را خیلی دوست داشت از آن دوست داشتن‌هایی که واقعاً حاضر بود خود را فدایی ایشان کند و این را در عمل ثابت کرد. هنگامی‌ که می‌خواستیم خانه‌تکانی ایام عید انجام دهیم می‌گفت: «همه خانه را زیر و رو کنید ولی آن قاب عکس آقا بر روی دیوار را اصلاً دست نزنید». هر وقت می‌خواست جمله‌ای از رهبر معظم انقلاب نقل کند جمله خود را با «آقا امر کردند» آغاز می‌کرد و گوش‌ به‌ فرمان آقا بود و به ما تأکید می‌کرد در راهپیمایی‌ها و مشارکت‌های سیاسی- اجتماعی کشور حضور فعال داشته باشیم و نماز جمعه‌ها را خالی نگذاریم و هر چه امام و رهبر می‌گفتند حاجی آماده اجرا بود.

تسنیم: خصوصیت منحصربه‌فرد شهید شمسه چه بود؟

رفتارش با همه خوب بود اهل صله‌رحم بود جمعه‌ها هر وقت فرصتی می‌یافت به سرکشی اقوام دور و نزدیک می‌رفت. رفتارش جوری بود که کسی از او دلخور نمی‌شد. برای رفع مشکلات غریبه و آشنا پیشگام بود و به بستگان خیلی سر می‌زد و می‌گفت که «شاید مشکلی داشته باشند که بتوانیم به آن‌ها کمک کنیم».

دعا کنید به سوریه بروم

تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم داوطلب شد؟

بیش از یک سال بود که تحولات سوریه را از طریق اخبار دنبال می‌کرد. می‌دید که نیرو به سوریه اعزام می‌کنند و همیشه می‌گفت که «من هم می‌خواهم بروم» و چون امکان اعزامش در موقع خدمت نبود همواره عنوان می کرد که «می‌خواهم بعد از بازنشستگی کارهای اعزام را انجام دهم و بروم». هر کس را هم که می‌دید به او می‌گفت که «شما دعا کنید کار من درست شود و به سوریه بروم». خیلی مشتاق بود و به بچه‌ها می‌گفت که «سر نمازهایتان برای من هم دعا کنید که کارم درست شود و به منطقه اعزام شوم».

تسنیم: چرا این‌قدر علاقه به رفتن سوریه داشت؟ آنجا چه چیزی داشت که او را جذب می‌کرد؟

شهید شمسه می‌گفت که «ما در زمان امام حسین(ع) نبودیم و الآن چندین سال است برای ایشان عزاداری می‌کنیم، در حال حاضر خواهرش به مدافع حرم نیاز دارد، به ما نیاز دارد، باید از تجربه‌های خود در سوریه برای این امر خطیر استفاده کنیم».

تسنیم: شما مخالفتی با رفتن شهید شمسه به سوریه نداشتید؟

اوایل مخالف بودم اما وقتی گفت که «حضرت زینب نیاز به یاری دارد» دیگر نتوانستم با او مخالفت کنم.

"شهادتت مبارک"

تسنیم: خبر شهادتش چطور به شما رسید؟

15 فروردین روز تولدش بود. می‌خواستم بروم برای تولدش شیرینی و شکلات بخرم چون گفته بود دلم می‌خواهد امسال جشن تولد خیلی خوبی بگیرم. بچه‌ها که جشن تولد می‌گرفتند به شوخی می‌گفت که «من هم‌ دلم می‌خواهد امسال تولد خوبی بگیرم».

روز تولدش به دخترم گفتم من می‌روم تا برایش شکلات و شیرینی بگیرم بعد آمدم بیرون که بردار شوهرم تماس گرفت و گفت کجایی؟ گفتم می‌خواهم بروم بیرون، گفت نه بمان من به آنجا می‌آیم. وقتی آمد گفت که با من تماس گرفتند و گفتند حاجی مجروح شده و در خرم‌آباد بستری‌شده می‌خواهیم به آنجا رفته و به او سر بزنیم.

وقتی گفت خرم‌آباد با خودم گفتم معمولاً اگر مجروح بشوند آن‌ها را به تهران می‌برند و مشکوک شدم اما به یادم آمد موقع رفتنش خیلی اصرار می‌کرد که اگر خبر شهادتم رسید و یا مجروح شدم تا مطمئن نشدید عکس‌العملی نشان ندهید. به برادرشوهرم گفتم مطمئنی مجروح شده؛ دیدم همه گریه می‌کنند برادرش ناراحت شد و به‌ یک‌ باره گفت نه مجروح نشده گفته‌اند شهید شده؛ وقتی مطمئن شدم گفتم: شهادتت مبارک؛ آرزویش بود و به آرزویش هم رسید.

تسنیم: قبل از رفتنش چه توصیه خاصی به شما می‌کرد؟

هر بار که می‌رفت می‌گفت: «شاید این بار آخر باشد. اگر خبر شهادت من را شنیدید با بی‌تابی خود دشمن را شاد و خوشحال نکنید که دشمن بگوید من این بلا را سرشان آوردم».

تسنیم: از او می‌خواهم با همسرش درد و دل کند او می‌گوید:

چه باید به او بگویم جز اینکه همه خانواده تو را دوست دارند و مطمئن هستیم هنوز هم تو با ما هستی. در طول این مدت نبودنش وقتی تنها می‌شوم با اینکه شهادتش را تبریک گفتم به او می‌گویم که "بی‌وفا رفتی مرا تنها گذاشتی" از او می‌خواهم شفاعتم کند.

گفت‌وگو از: الهام شاهدپور

 

منبع: خبرگزاری تسنیم

موضوعات: خانواده سبک زندگی شهیدان خاطرات و یادداشت ها مدافعین حرم
۲ نظر موافقین ۲ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۱
ع . شکیبا---۱۴۵۳
http://img.asemooni.com/holy-yusef-5.jpg
احد داوری

توصیه حضرت یعقوب برای فرزندان در قرآن در کنار توصیه حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که بیانگر اهتمام ویژه یعقوب علیه السلام می باشد: (بقره: 132)؛ اما با توجه به ذکر کامل ماجرای حضرت یوسف علیه السلام می توان نحوه تعامل و برخورد یعقوب علیه السلام با فرزندانش را به عنوان یکی از نمونه های کامل تبیین کننده شیوه زیست و نحوه رفتار معین کرد؛ نمونه هایی از این رفتار را ذکر می کنیم:

الف: ایجاد صمیمیت بین پدر و فرزند به طوری که یوسف علیه السلام همه اسرار خود را با پدر در میان می گذارد: إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (یوسف 4 و 5)؛ [یاد کن] زمانى را که یوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم دیدم [آنها] براى من سجده مى‏‌کنند یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت‏ حکایت مکن که براى تو نیرنگى مى‏‌اندیشند زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است.

 ب: نهایت تلاش برای سازش دادن میان برادران و جلوگیری از اختلافات؛ به طوری که وقتی برادران می خواهند یوسف را با خود به گردش (و در واقع برای کشتن) ببرند علت ممانعت از فرستادن یوسف را به خود منتسب می کند که من ناراحت می شوم؛ و اشاره ای به اهداف برادران نمی کند: قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ (یوسف: 13)؛ گفت اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین مى‏کند و مى‏‌ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد.

ج: پناه به خدا و صبر در برابر مصیبت هایی که از ناحیه فرزندان به وی می رسید: وَ جَآؤُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (یوسف: 18)؛ پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلکه نفس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف مى‏‌کنید خدا یاری‌ دهنده است.

و نیز زمانی که برادران، برادر یوسف را نیز می خواستند تا با خود برای گرفتن آذوقه به مصر ببرند: قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (یوسف: 64) [یعقوب] گفت آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربان‌ترین مهربانان .

 و زمانی که دو پسرش را از دست داد باز به خدا پناه برد: قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ  (یوسف: 86)؛ گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا مى‏‌برم و از [عنایت] خدا چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید.

د: نهایت دلسوزی برای فرزندان، حتی فرزندانی که داغ عزیزترین کسانش را بر دلش نهادند و یوسفش را برای مدت ها از پدر دور کردند باز به فکر فرزندانش بود که گفت: و گفت اى پسران من [همه] از یک دروازه [به شهر] در نیایید بلکه از دروازه‏‌هاى مختلف وارد شوید و من [با این سفارش] چیزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمى‏‌توانم داشت فرمان جز براى خدا نیست بر او توکل کردم و توکل‏ کنندگان باید بر او توکل کنند : وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (یوسف: 67)

هـ: نهایت تلاش برای یافتن فرزندان و امید به خدا که حتی پس از اینکه برادر یوسف را از دست داد باز هم فرزندانش را به سراغ هر دو گمشده اش فرستاد: یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ( یوسف: 87)؛ اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمى‏‌شود.

 و: دعا  در حق فرزندان گناهکار ولی نادم: قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ( یوسف: 97 و 98)؛ گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است.

ادامه متن را در مقاله «بررسی مصادیق خانواده متعالی در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم» در وبلاگ مطالعات قرآنی و حدیثی مطالعه نمایید. davariahad.blog.ir

دانلود مقاله : بررسی مصادیق خانواده متعالی در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم -احد داوری

موضوعات: مذهبی خانواده سبک زندگی پدر و مادر ، والدین مطالب عمومی و متفرقه قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها
۰ نظر موافقین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۲۳
ع . شکیبا---۶۹۴

تبعیت از همسر

رسول خدا (ص) فرمود: ای علی! هر مردی که از همسرش پیروی کند، خدا وی را به چهره در آتش می افکند. علی (ع) پرسید: این پیروی چیست؟ آن حضرت(ص) فرمود: به همسرش جهت رفتن (بدون رعایت پوشش درست) به حمام های عمومی و عروسی ها و رستوران ها و پوشیدن لباس نازک اجازه دهد. (الفقیه ج۴ص۳۶۲)

مفاتیح الحیات- آیت الله جوادی آملی- ص۲۶۱-  نشر اسرا
یکی از مصادیق مشابه ، پوشیدن ساپورت است با مانتو های جلوباز . اینها کمال بی حیایی است و این زن ها لعنت شده هستند.
موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر اهل بیت (ع)
۲ نظر موافقین ۲ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۰۲
ع . شکیبا---۱۰۲۲

آرامش حجاب

شناخت واژگانی حجاب

«حجاب» واژه‏ای است عربی، به معنای پرده، پوشش، وسیله پوشش، حایل و... .
در زبان فارسی نیز برای کلمه حجاب، معانی ذیل را آورده‏اند:
پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی‏بند و چادری که زنان سر تا پای خود را بدان پوشانند. حجاب در معنای اصطلاحی« پوشش مخصوص زنان» است، ولی گاهی هم به معنای پرده و حاجز می‏آید.

حجاب در قرآن

مهم‏ترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیه ‏های سوره نور و احزاب است؛ خدای تعالی در سوره نور، آیه 31 فرموده است:
به مردان مؤمن بگو که چشم‏های خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزه‏تر است؛ همانا خداوند به آنچه انجام می‏دهند آگاه است و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فرو پوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده دارند و زینت‏های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینت‏های خود را آشکار نسازند، مگر برای محارم نسبی و سببی.
آشکار کردن زینت‏ها در یکی دیگر از آیه ‏های قرآن نهی شده است:


وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولی. (احزاب: 33)
در خانه‏ های خود قرار گیرید و همانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودنمایی نکنید.


البته ناگفته نماند که نمایش آرایش و زیورهای زن، تنها در برابر نا محرم آثار ناگواری را در پی دارد و چنانچه برای همسر انجام شود، کار پسندیده‏ای خواهد بود.
 

پایه‏ های حجاب

1. ایمان به خدا و آخرت

ایمان به خدا و ترس از آخرت، از مهم‏ترین پایه‏ های حجاب به شمار می‏رود؛ زیرا حجاب، لباس اهل ایمان است. امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام فرموده است: « انسان به سبب ایمان، بر عمل‏های شایسته رهنمون می‏گردد».

2. آگاهی

شناخت سیمای وجودی زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن، از جمله پایه‏های مستحکم پوشش دینی است. وقتی یک زن به این پرسش درونی خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد، پایه اعتقادی حجاب دینی در درون او شکل می‏گیرد و این آگاهی، به عمل او معنا و ارزش و دوام می‏بخشد.
برای مثال: اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد، باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمی‏پندارد که موجب رکود فعالیت‏ها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و مانند آنها می‏شود، ولی وقتی بداند که نتیجه باران، سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگل‏ها، رشد و تغذیه موجودات زنده و آثار فراوان دیگری است، به بارش باران مشتاق می‏شود.

3. تقوا

پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه‏ های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه استوار در قلب انسان شکل نگیرد، لباس ایمان آراسته نخواهد شد.

در قرآن کریم آمده است:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ. (انفال: 29)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر خدا ترس و باتقوا باشید، خدا برای شما تشخیص( حق از باطل و سعادت از شقاوت) را قرار می‏دهد و گناهان شما را می‏زداید و شما را می‏آمرزد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.

حجاب، عاملی برای ازدواج‏ های مشروع

با رعایت حجاب ، ازدواج صورت مشروع به خود می‏گیرد. این‏گونه ازدواج‏ها پیوند زن و شوهر را محکم می‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‏شود که در نتیجه، کانون خانواده گرم‏تر می‏شود، در حالی که بدحجابی و بی ‏حجابی و آزادی بدون قید و بند، به فرو پاشی کانون خانواده می‏ انجامد؛ زیرا در این حالت اساس خانواده بر روی غریزه جنسی پایه‏ گذاری می‏شود و پس از مدتی که این غریزه فروکش می‏کند، مسائلی دیگر از جمله عدم توافق اخلاقی، مشکلات خانوادگی و... بروز می‏کند و در نتیجه به طلاق و آوارگی فرزندان منجر می‏شود و اساسا این نوع زندگی‏ها و روابط زناشویی دوامی نخواهد داشت.
حجاب، سدی در برابر امیال هوس‏بازان است و در نتیجه مشوق جوانان به ازدواج، در حالی که بی‏ حجابی و بی‏ عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج می‏شود که به شیوه‏های مختلف از زیر بار آن شانه خالی می‏کنند؛ زیرا مانعی برای رسیدن به خواسته‏ های غیراخلاقی خود نمی‏بینند.

آمارهای قطعی و مستندی موجوداست که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم‏گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل»؛ یعنی هوس‏های سرکش بخواهد، به هر قیمتی که باشد به دنبال آن می‏رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری می‏بندد و با دیگری وداع می‏گوید.
در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت می‏شود، احساسات و عشق و عواطف همسران مخصوص یکدیگر است، ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی برای تماشا درآمده‏اند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‏شوند و کودکان، بی‏ سرپرست می‏مانند.
 

حجاب و عفت زنان، عامل استواری خانواده و اجتماع

بر اساس نظام تکوین، غریزه خودآرایی و جلوه‏نمایی برای استحکام خانواده در سرشت هر زن تعبیه شده است، آن‏گاه خداوند با الهام درونی و فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی، روش صحیح بهره‏مندی از این دو غریزه را به او نشان داده و او را آگاه کرده است که مکان خودنمایی با آرایش، محیط داخلی خانواده و محل پوشش واحتجاب، خارج از خانه و در برابر بیگانگان است.
پوشش زن سبب می‏شود که استفاده ‏های جنسی، محدود به محیط خانواده شود که در این صورت، حفظ اجتماع و استفاده کامل از نیروی فعال آنان را در پی دارد. در حالی که وجود زنان بی‏ حجاب و بدحجاب که دل مردان سست‏ اراده و کم ‏ایمان را می‏ربایند و با حرکات و آرایش خود همه نظرها را متوجه خودشان می‏سازند، به رکود فعالیت‏های اجتماعی و عدم موفقیت در مراحل گوناگون کمک می‏کند و در نهایت به پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده می‏انجامد.

غیرت نسبت به ناموس

اما تسحیون و لا تغارون، نسائکم یخرجن الی الأسواق و یزاحمن العلوج.
آیا شما (مردان)، حیا نمی‏کنید و غیرت نمی‏ ورزید، زنانتان به بازارها می‏روند و مزاحم بیماردلان می‏گردند.
 

حجاب، مایه آرامش خانواده

حجاب، عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار برای حفظ آرامش و صفا و صمیمیت در زندگی خانوادگی است. حجاب برای این است که زندگی‏ها از هم نگسلد و مردان به زنان و دختران پاکدامن و عفیف، نگاه آلوده نکنند و اساس خانه و خانواده را ویران نسازند.
همچنین عاملی است در جهت حفظ پاکی نسل و اینکه فرزند، پدر و مادر معین و متعهدی داشته باشد و از تربیت و محبت پدر و مادر خود برخوردار باشد، از طرفی حجاب می‏تواند راهکاری باشد بر تسلط معنوی زن بر مرد.

حجاب، وسیله حفاظت

در صورت حفظ ارزش حجاب، مردان فقط در محیط خانوادگی از همسران قانونی خود کام‏جویی می‏کنند؛ زیرا زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانواده کام‏یاب سازند، منع شده ‏اند.
این محدودیت و در واقع مصلحت خداوندی، به یقین نتایج خوبی را در بر خواهد داشت؛ همچون:
1. تأمین بهداشت روانی: وقتی بین زن و مرد حریمی وجود نداشته باشد، به طور قطع هیجان‏ها و التهاب‏های جنسی افزون می‏شود و تقاضای شهوی به‏ صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی‏آید.
2. گرمی و دوام خانواده: اگر زن و شوهر از هرگونه کام‏جویی نامشروع جنسی چشم بپوشند و مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد، زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، کانون خانواده گرم و پرشکوه خواهد شد.

حجاب نشانه متانت و عفت

برای حفظ امنیت و صفا و پایداری خانواده، زن و شوهر هر یک وظایفی دارند:
زن وظیفه دارد جمال و زیبایی خود را از نامحرمان بپوشاند و طنازی و دلبری نکند و به این ترتیب، امانت و وفاداری و علاقه خود را نسبت به شوهرش اثبات کند.
مرد هم وظیفه دارد وفادار باشد و از زنان نامحرم و بیگانه به کلی چشم بپوشد و اگر هم ناخودآگاه و بی‏ اختیار چشمش به زنی افتاد، فورا دیده بربندد و چشم فرو گیرد؛ زیرا پی‏گیری نگاه و نگاه‏های پی در پی آتش هوس و شهوت را برمی‏افروزد و همین موجب انحراف می‏شود.
نگاه پی در پی، زهرآلود است و چشمه زلال و باصفای زندگی خانوادگی را کدر و مسموم می‏کند. این نکته را نیز نباید از نظر دور نگه داریم که رعایت حجاب و متانت اسلامی در برابر خویشاوندان واجب و عدم رعایت آن گناه است و چه بسا موجب ناراحتی زن و شوهر از یکدیگر شود و از صفا و محبتی که بین آنهاست، بکاهد. پس چه خوب است که به این سخن از پیامبر خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله توجه کنیم که می‏فرماید: « هر لباسی که بدن زن را بپوشاند، باعث آمرزش و رحمت حق‏تعالی خواهد شد.» و چه زیبا در جایی دیگر فرمود: «زن، زیباروی و محبوب است، هر کس او را گرفت و با او ازدواج کرد، باید او را بپوشاند».
 

سعادت زن و شوهر در سایه حجاب

اسلام می‏خواهد زن برای شوهر و فرزندانش باشد، ولی دیگران می‏خواهند زن برای همگان باشد و هیچ‏کس برای او نباشد. دنیای استعمار روز، این‏همه بدبختی را از آنجا برای زن شروع می‏کند که حجاب را از سر او بردارد و او را از محیط امن بیرون کشد و او را آرایش ‏دوست و مدپسند سازد و در معرض دیده‏های پلید قرار دهد.
اینان بانویی را که اسلام از او می‏خواهد احترام و شخصیت خود را نگاه دارد تا فردی برای خواستگاری خدمتش برسد، مجبور می‏سازند در مکان‏هایی چون اداره، خیابان و بازار خود را عرضه کند تا همسری برای خود بیابد.
اسلام می‏فرماید: زن در حالی‏که جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر برای صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و دیگر کارهای ضروری از خانه خارج می‏شود، جذابیت خود را بپوشاند، به‏ گونه‏ای که لباس و حالات و کردارش عادی باشد تا رفت و آمدش هیچ نظری را جلب نکند. «انّه قد اذن لکنّ أن تخرجن لحوائجهنّ؛ یعنی همانا او اجازه داده است به شما که اگر حاجتی دارید، بیرون روید».
در جای دیگر امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه‏السلام چنین توصیه می‏فرماید:
«تا می‏توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی‏کند».

http://saeedsun.ir/blog/wp-content/uploads/2014/08/photo-gallery-dokhtarchadori49.jpg

عوامل و روش‏های ترویج پوشش دینی

پوشش دینی یک فرهنگ است و از همین رو تحقق آن نیازمند حرکت‏های فرهنگی سازنده‏ای است که تعدادی از آنها را به صورت کوتاه بیان می‏کنیم:

1. تشویق

تشویق همواره به عنوان اصل مهم در جهت تربیت اسلامی توصیه و استفاده شده است. یکی از دلایل ذکر نعمت‏های بهشتی در آیه ‏ها و روایت‏ ها، بعد تشویقی آن است که تأثیر ب‏سزایی بر گرایش مردم به احکام دین و پرهیز از گناهان دارد. ماهیت تشویق‏ها متنوع است، از جمله بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، علمی و مانند آن که از تمام این موارد می‏توان در ترویج فرهنگ حجاب بهره گرفت. برای نمونه: سرپرست خانواده‏ای به همسر یا دخترش اظهار دارد که در صورت رعایت پوشش دینی، محبت من نسبت به تو بیشتر خواهد شد. یا معلمی به دانش‏ آموزان خود وعده نمره انضباطی بالاتر بدهد و یا مدیری اعلام کند که همکاری لازم را با کارمندان و کادر آموزشی خواهد داشت؛ چنانچه پوشش اسلامی و حجاب را رعایت کنند.
البته تشویق‏های مالی باید هماهنگ با خواست تشویق شونده و نیازهای منطقی و شرعی زندگی او باشد و اگر فردی نیازمند تشویق خاصی بود، به همان نوع او را باید تشویق کرد. اگر یک تقدیرنامه همراه با قابی زیبا به بانویی نمونه در زمینه پوشش دینی داده شود، اثری به مراتب قوی‏تر از اعطای برخی هدیه‏ های مادی دارد که پس از مدتی به مصرف می‏رسد یا کهنه می‏شود. همین طور است، اعطای یک جلد قرآن نفیس یا مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و امثال آن که تأثیر عمیق و پایداری به دنبال خواهد داشت.

2. فعالیت‏های علمی، فرهنگی و هنری

عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیت‏های گسترده علمی، فرهنگی و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است. ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتاب‏های مفید به افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا دختران و پسران می‏تواند سبب ارتقای سطح آگاهی آنها در این زمینه شود. البته باید از سخنان و نوشته‏ هایی استفاده شود که افزون بر جنبه‏ های علمی و نظری به تحقق عملی پوشش اسلامی پرداخته باشند. برگزاری میزگردها و فراخوانی مقالات، شعر، ادبیات و انشا، هنرهای تجسمی و تصویری، مسابقات فرهنگی و امثال آن با تعیین موضوع حجاب برای آنها نیز از حرکت‏هایی هستند که آثار مثبتی در این زمینه به همراه دارند. پخش برنامه‏ ها و فیلم‏های مفید و آموزشی از رسانه ‏های تصویری و شنیداری اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلم‏های سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش می‏کنند و یا با هر مسئولیتی بر صفحه تلویزیون ظاهر می‏شوند نیز تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه دارد.

3. ترویج فرهنگ غیرت

بدون شک، زن با هر تفکر و عقیده‏ای که باشد به نظر و سلیقه همسر خود در انتخاب‏ها توجه دارد که از جمله آنها انتخاب لباس و نوع وضع ظاهری است. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینی در جامعه کمک می‏کند و موجب استحکام و دوام پیوندهای خانوادگی می‏شود. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید:
« ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید». (تحریم: 6)
در روایتی از پیامبر آمده است: « خداوند بینی هر یک از مؤمنان را که غیرت نمی‏ ورزد، به خاک می ‏مالد.» همچنین در حدیث دیگری می‏فرماید: « غیرت از ایمان است».

4. توصیه به حجاب و نهی از بی ‏حجابی و جلوه‏ گری

یکی دیگر از راه‏های عمومی ترویج پوشش دینی در جهت استحکام خانواده و اجتماع، توصیه به حجاب و نهی از بی‏ حجابی است. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «پند ده که پند برای مؤمنان مفید است». (ذاریات: 55)

5. خانواده

محیط خانواده نقشی بسیار مهم در حجاب یا بی‏ حجابی دختران دارد. ازاین‏رو، باید به آموزش خانواده‏ها در این باره توجه جدی شود. اگر پدر و مادر حجاب دینی و آثار مثبت و فایده‏ها و نقش آن را در سلامت و حفظ همه جانبه شخصیت دختران خود بدانند و اینکه حجاب یک حکم الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است، به یقین، می‏کوشند تا فرزندان خود را هم با فرهنگ الهی حجاب همراه سازند.

6 . شناخت و پیروی الگوهای الهی

شناخت ابعاد وجودی و اعتقادی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی صالح و شایسته زنان که خداوند نیز ایشان را برای هدایت آنان برگزید، یک اصل مهم است و باید به طرز جامع و حساب شده‏ای دانش‏ آموزان را با این امر آشنا ساخت؛ زیرا وقتی دختران و زنان بدانند فاطمه، دختر رسول الله و حجت خداست و سخنان و اعمال او معیار الهی حرکت‏های زندگی است و عفاف و حجاب از ویژگی‏های بارز الهی او به شمار می‏رفت، طبعاً از او که جز به خواست خداوند عمل نمی‏کرد، پیروی خواهند کرد تا به عزت دنیا و سعادت آخرت دست یابند.
کلام گهربار فاطمه زهرا علیهاالسلام نشانگر لزوم حفظ جایگاه والای انسان است که می‏فرماید: «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند».


منبع: ماهنامه گنجینه :

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی خانواده سبک زندگی حجاب و بدحجابی , چادر
۰ نظر موافقین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۶
ع . شکیبا---۷۵۹