شهادت سربازان دلیر اسلام: بخارایی، امانی، صفار هرندی و نیکنژاد( 1344ش)
شهادت سربازان دلیر اسلام: بخارایی، امانی، صفار هرندی و نیکنژاد( 1344ش)
اما آنها همانند رهبرشان دلی آرام و قلبی مطمئن داشتند ، و با لبی پر لبخند به شهادت لبیک گفتند و جاودانه تاریخ دارای حیات طیبه شدند و خون پاکشان، شوری دیگر در دل مردم خداخواه آفرید. راهشان آغازگر جهاد مسلحانهای شد که تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، اسلحه را در دستان نیرومند مبارزان راه خدا نگه داشت. خداوند آنان را عزت بخشید و دشمنانشان را رسوا و ذلیل کرد و درخت انقلاب اسلامی با خون این شهدا ثمری دیگر گرفت و شاخ و برگش گستردهتر شد.
حاج صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد، رضا صفار هرندی و همرزمان دلیر آنها از موتلفه اسلامی، شب سیاه رژیم طاغوتی را با انفجار نور و برق گلوله در هم شکستند و در روزگاری که رژیم ستمشاهی و فراماسونری آمریکایی و انگلیسی وقیحانه رجز میخواند که انقلاب اسلامی به بن بست رسیده و رهبر انقلاب دستگیر و به ترکیه تبعید شده، مبارزان راه خدا باید مبارزه را کنار بگذارند و به دنبال زندگی بروند.
در چنین روزگار خفقان و دیکتاتوری، این عزیزان حسنعلی منصور را به درک فرستادند و شجاعانه به شهادت رسیدند. این شهیدان با شهادت خود راه را برای مجاهدان هموار ساختند. هنگامی که طاغوت و طاغوتیان فهمیدند که این شهیدان یک فهرست 83 نفری از مزدوران بیگانه پرست را برای اعدام انقلابی آماده ساختهاند به وحشت افتادند و رجزخوانیها به باد رفت. قدرت اسلام و توان یاران خالص امام خمینی(ره) آشکار شد و کاپیتولاسیون آمریکایی از محتوا خالی گردید و دیگر نوبت به کاپیتولاسیون انگلیسی و صهیونیستی نرسید.
منبع: روزها و رویدادها روزهای شمسی/ تهیه و تنظیم دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا- تهران: رامین، ۱۳۷۶.
آنچه باید بدانیم
پس از حادثه فیضیه و قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، عده ای از متدینین و چهره های موجّه بازار تهران به این نتیجه رسیدند که مبارزه سیاسی با رژیم شاه بی فایده است و باید فکری برای براندازی آن کرد و تنها راه آن نیز اقدام مسلحانه علیه رژیم و عناصر اصلی آن است.
لذا تعدادی از این افراد شامل حاج صادق امانی، حاج مهدی عراقی، حبیب الله عسکر اولادی، عباس مدرسی فرد، احمد شهاب، صادق اسلامی و سید اسدالله لاجوردی و… دست به ترکیب و تلفیق شش هیئت مذهبی مهم و دارای گرایش سیاسی از میان هیئتهای عزاداری سنتی تهران زدند که نتیجه آن، پدید آمدن سازمان یا گروه “هیئتهای مؤتلفه اسلامی” با مشی مسلحانه بود. اکثر اعضای این هیئتها از مقلدان حضرت امام خمینی(ره) و وجه مشترک آنان، پذیرش اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی و رهبری و مرجعیت امام خمینی(ره) بود. پس از مدتی جمعیت مؤتلفه اسلامی، قصد آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی را داشتند که در ابتدا امام آن را نهی نمودند.
تا این که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند و یاران مؤتلفه، پس از کسب اجازه از آیت الله مرتضی مطهری و اذن آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی، تصمیم به ترورِ انقلابی حسنعلی منصور نخست وزیر سپرده شاه گرفتند. حسنعلی منصور کسی بود که برای تصویب و اجرای قانون ننگین کاپیتولاسیون تلاش زیادی از خود نشان داد و فریاد حق خواهی امام خمینی(ره) در اعتراض به این قانون را با تبعید آن حضرت به ترکیه پاسخ گفت. با اعدام انقلابی منصور در اول بهمن ۱۳۴۳، شهید محمد بخارایی عاملِ اعدام منصور به دست مأموران ساواک افتاد و سپس دیگر یارانش نیز دستگیر شدند.
پس از مدتی، رژیم پهلوی در یک دادگاه فرمایشی اعضای این گروه را به اعدام و زندان طولانی مدت محکوم کرد. به طوری که برخی از آنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در زندان ماندند و در بین زندانیان سیاسی به قَتَله (کشندگان) منصور معروف بودند. شهید صادق امانی در دادگاه دلاورانه از خود و راهی که در پیش گرفته بود دفاع کرد و با اشاره به حوادث خونین ۱۵ خرداد ۴۲ گفت: ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این مسأله از لوله تفنگ میتواند خارج شود.
سرانجام در سحرگاه ۲۶ خرداد ۱۳۴۴ ش، حاج صادق امانی، محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد و رضا صفارهرندی این چهار فرزند شجاع و برومند اسلام، در راه پاسداری از ارزشهای متعالی اسلام و در مسیر پربرکت نهضت امام خمینی(ره) جهت برپایی حکومت اسلامی در ایران، عاشقانه شربت شهادت نوشیدند و به لقاءالله نائل آمدند.
شادی روح شهدا صلوات
اون اسراییلی که فلسطینیا رو میکشه و اون داعشی و طالبانی و القاعده و مجاهدینی که اون ترورها رو انجام میدن هم توجیهاتی شبیه این ارائه میکنن!