سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۲۰۴ مطلب با موضوع «علما و بزرگان» ثبت شده است

بهلول

یادمان عالم مجاهدمرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمد تقی بافقی 

عالمان و دانشمندان دلیر و فداکار با تأسی از سیره رسول اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله که قرآن می‌فرماید: یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن ‌المنکر، در سخت‌ترین دوران، از اسلا‌م و مکتب تشیع دفاع کردند و با دشمنان دین به ستیز و مبارزه برخاستند. عالم پارسا، و آیت شجاعت و تقوا حاج شیخ محمدتقی بافقی، نمونه عینی دانشمندان دلیر و فداکار شیعه است که ذکر و یادش شیرین و بس دل‌رباست و چه خوش گفت آن‌که گفت:

انصاف می‌دهم که دلیران و دلبران

بسیار دیده‌ام نه به این حسن و دلبری

ایشان در شهرستان بافق، متولد شد پس از طی دوران کودکی در چهارده سالگی جهت تحصیل علم و کمال قدم به حوزه علمیه یزد نهاد و در شمار سربازان امام زمان عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف درآمد. با تلا‌ش و پشتکار، سالیانی چند در محضر اساتید بزرگ و به‌نام یزد زانوی ادب و شاگردی زد و مقدمات و سطح را به پایان رسانید. آن‌گاه برای ادامه و تکمیل تحصیل، راهی عتبات عالیات شد. مدت هفده سال در نجف اشرف از محضر اعاظم و اساطین علم و عمل حظ و بهره کامل برد و گام‌های بلندی را در تهذیب نفس و خودسازی برداشت و در عداد نوادر عصر درآمد.

مرحوم بافقی در سال 1337 قمری با کوله‌باری از دانش و فضل جهت خدمت و رسالتی بزرگ به حوزه علمیه قم بازگشت و در تأسیس و احیای حوزه علمیه قم همچون بازوی محکم و یار فداکار آیةاللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری ایفای نقش کرد.

بنا به گفته میرزا عبداللّه طهرانی چهل ستونی، تا وقتی که حاج شیخ بافقی در قم بود، طلا‌ب روز بسیار خوشی داشتند؛ از عمامه تا کفش پای ایشان را متکفل بود. هر طلبه‌ای درد دلی داشت به ایشان می‌گفت و ایشان مشکلا‌ت را برطرف می‌کرد.

آن عالم ربانی در عین برخورداری از شجاعت و قوت قلب، نسبت به طلا‌ب و ضعفا رئوف و مهربان بود و چون مولا و مقتدایش امیرالمؤمنین علیه‌السلا‌م جامع اضداد بود. در عمل به دستورات اسلا‌م و اقامه امر به معروف و نهی از منکر خیلی جدی و کوشا بود. و در این راه حتی از شاه، وکیل و وزیر هم خوف و هراس به دل راه نمی‌داد. او بارها رضاشاه را مورد خطاب قرار داد و امر به‌معروف و نهی از منکر کرد و در آخرین نامه، سوره تکاثر را برای شاه نوشت.

جریان کشف حجاب

لحظات تحویل سال 1306 شمسی و مراسم نوروز از راه می‌رسید و مردم طبق سنت، از دور و نزدیک در حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه سلا‌م‌اللّه‌علیها اجتماع کرده بودند. جماعتی از زنان دربار و خانواده رضاشاه نیز که حجاب درستی نداشتند در قسمت فوقانی ایوان آیینه به تماشای مردم مشغول بودند. این منظره برای مؤمنین و ارباب غیرت و ناموس بسیار ناخوشایند و غیر قابل تحمل بود.

مرحوم بافقی پس از اطلا‌ع از این صحنه زشت، پیغامی به این مضمون فرستاد: اگر شما از غیر دین اسلا‌م هستید، پس این‌جا چه می‌کنید؟ و اگر مسلمانید، چرا در حضور این همه جمعیت چنین مکشفة‌الوجه و الشعر نشسته‌اید؟! می‌رفت که این حادثه تبدیل به قیام و شورشی علیه طاغوت شود، خبر این حادثه به تهران رسید و رضاشاه، خود با همراهان به قم آمد و حرم مطهر را به محاصره درآورد، با کفش وارد حرم مطهر شد و ضمن شکستن حرمت آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلا‌م‌اللّه‌علیها مرحوم بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد و هرچه توانست با مشت و چکمه پا، بر سر و بدن آن عالم وارسته و مجسمه تقوا زد! اما آن مرد خدا و عاشق اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م مرتب می‌گفت: یا صاحب‌الزمان، یا صاحب‌الزمان ... آنگاه آن عالم نستوه و مبارز را به تهران فرستاد و حبس و زندانی کرد. ایشان حدود شش ماه در زندان ماند، ولی از غذای زندان نخورد. هرشب یک ظرف غذا که برای زندانیان می‌بردند، برای ایشان هم می‌بردند. سه شبانه‌روز گذشت، دست به غذا دراز نکرد. وقتی پرسیدند: چرا نمی‌خوری؟ گفت: غذای سلطان جائر حرام است. یک پاسبان به حال او رقت کرد و گفت: با این وضع تلف می‌شوی، خوب است از بیرون چیزی تهیه کنی. گفت: من هفت سنار موجودی دارم؛ اگر ممکن است برایم سبزی تره و نخودچی تهیه کن؛ و مدتی را با آنها سر کرد.

خود آن مرحوم در این‌باره می‌فرمود: کم‌کم بدنم ضعیف شد، کارم به جایی رسید که نمی‌توانستم ایستاده نماز بخوانم تا این که یک روز به خدا عرضه داشتم: خدایا آخوندت می‌جنبد؛ اشاره به این‌که تو خود گفته‌ای: «و ما من دابة فی‌الا‌رض الا علی اللّه رزقها»(هود/6)، چیزی نگذشت که وعده «من یتق‌اللّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا‌یحتسب»(طلاق/2و3)؛ به سر حد وفا پیوست، در زندان باز شد، سیدی با ماموری وارد شد و مجموعه‌ای از چلو خورشت و سایر لوازمات در جلوی من گذاشت و گفت: کل هنیئاً لک و صبغا.

حضور حاج شیخ در زندان، فضای آن‌جا را دگرگون کرد و جمع کثیری از زندانی‌ها به توصیه ایشان توبه کرده، با ایشان نماز جماعت اقامه می‌کردند و او چون یوسف صدیق، بندگان خدا را به توحید و خداپرستی دعوت می‌کرد. به قول صاحب کتاب التقوی و ما ادراک ماالتقوی، حتی زندان‌بان‌ها هم متاثر و متحول شدند. ماموران یهودی بر وی گماشتند که آنها هم از رفتار و تأثیر کلا‌م آن روح قوی ایمان، متحول شدند. مرحوم بافقی این چنین زندگی طاغوت را با استقامت و روح ایمانش زندانی خود کرده بود. چنان‌که امام خمینی قدس‌سره در درس اخلا‌قی که در آن زمان برای طلا‌ب ایراد می‌کردند، هرگاه می‌خواستند یک مرد مجاهد و یک مؤمن حقیقی و یک آدم واقعی را معرفی کنند، می‌فرمودند: هر کس بخواهد در این عصر، مومنی را زیارت و دیدار کند که شیاطین تسلیم او و به دست وی ایمان می‌آورند، مسافرتی به شهر ری نموده، بعد از زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السلا‌م، مجاهد بافقی را ببیند.

صاحب کرامات عجیب

به‌راستی مرحوم بافقی گوی سبقت را از همگان ربوده، صاحب کشف و کرامات عجیبه بود. وقتی از حاج شیخ عباس تهرانی راجع به ایشان سئوال کردند، در جواب فرمود: حاج‌شیخ محمدتقی بافقی، فقط یک عیب دارد و آن این‌که در زیر آسمان یکی است و دومی ندارد!

آن فقیه وارسته ارتباط نزدیکی با اربابش حجةبن‌الحسن‌العسکری عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف داشت. صاحب کتاب آثارالحجة نوشته است: از حاج شیخ محمدتقی بافقی پرسیدم، باب ملا‌قات را مفتوح می‌دانید یا مسدود؟ فرمود: به چند دلیل مفتوح و ادلّ دلیل بر امکان شیء وقوع آن است. عرض کردم شما خدمت حضرت مشرف شده‌اید؟ اشاره به دهان خود کردند. فهمیدم مرادشان کتمان تشرف خود می‌باشد.

چهارصد عبا برای طلاب

در زمان حاج شیخ عبدالکریم حایری قدس‌سره که تعداد طلا‌ب علوم دینی به چهارصد نفر رسیده بود، در زمستانی سرد، طلا‌ب از مرحوم بافقی که مقسم شهریه حاج شیخ بود، عبای زمستانی خواستند. ایشان هم از مرحوم حاج شیخ درخواست کردند و حاج شیخ گفت: چهارصد تا عبا را از کجا بیاورم؟! مرحوم بافقی گفت: از حضرت صاحب‌الزمان عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف بگیرید!! فرمود: من راهی ندارم! شیخ محمدتقی گفت: پس من انشاء‌اللّه می‌گیرم! شب جمعه به مسجد جمکران رفت، روز جمعه خدمت حاج شیخ عبدالکریم رسید و گفت: آقا حضرت صاحب‌الزمان عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف وعده فرمودند که فردا چهارصد عبا را مرحمت می‌کنند. روز شنبه توسط یکی از تجار، عباها رسید و بین طلا‌ب تقسیم کردند.

سرانجام آن عالم مجاهد، در اثر آسیب‌های روحی و جسمی که از رضاخان دیده بود، جان خود را در راه امر به معروف و نهی از منکر نهاد و در شهر ری محل تبعیدگاهش، به لقاء‌اللّه پیوست و پیکر مطهرش پس از حمل به قم در جوار کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه سلا‌م‌اللّه‌علیها به خاک سپرده شد.

عاش سعیدا و مات سعیدا

منبع: https://hawzahnews.com/news/237462

لعنت بر رضاشاه خبیث !

مطالب مرتبط: علما و بزرگان ، حجاب و بدحجابی، رضاشاه

موضوعات: مذهبی حجاب و بدحجابی , چادر علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۱ ۲۰ تیر ۹۹ ، ۱۰:۴۶
ع . شکیبا---۲۹۳

آیت الله مرعشی نجفی 1

 هدیه و کرامت حضرت عبدالعظیم حسنی به آیت الله مرعشی نجفی (ره)

آیت الله العظمی مرعشی نجفی، پس از آنکه مقطعی از درسش را در نجف به پایان می‌برد به تهران می‌آید و مقدّمات ازدواج ایشان فراهم می‌شود. پدر دختر، شرطی را برای ایشان مطرح می‌کند تا پس از تحقّق آن، دختر به خانه بخت برود.

شرط پدر دختر، تهیه این اقلام بود: یک جفت گوشواره، چهار عدد النگو، دو عدد پیراهن، دو قواره چادری و دو جفت کفش.

اگر چه درخواست خانواده عروس، چندان سخت و چشمگیر نبود، ولی برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود.

ایشان ناامید از انجام شرط، عازم قم می‌شود امّا قبل از حرکت به سمت قم به قصد زیارت حضرت عبدالعظیم علیه‌السّلام در شهر ری توقف می ‌کند.

آن عالم بزرگوار قبل از آنکه به حرم مشرف شود، دقایقی را در حیاط صحن و مقابل ایوان می‌ایستد و تمام حواسش به شروطی است که از عهده انجام آن بر نیامده است. در این لحظه کاملا متوجه آن حضرت می‌شود و مشکل را با عبدالعظیم حسنی در میان می‌گذارد.

چند لحظه بعد، کسی دست روی شانه‌اش می‌گذارد و آرام به گوشش می‌خواند که: آقا، بسته‌تان را بردارید تا خدای نکرده کسی آن را نبرد! و ایشان ناراحت از اینکه او را از چنین حالی بیرون آورده‌اند، مکثی می‌کند و بعد می‌بیند، بسته‌ای جلوی پایش افتاده است! ابتدا اعتنا نمی‌کند، اما بلافاصله طنین صدایی را که لحظاتی قبل او را متوجه این بسته کرده بود در ذهنش می‌نشیند. نگاه جستجو‌گرش کسی را نمی‌یابد، بسته را می‌گشاید و می‌بیند درون بسته، این اشیاء وجود دارد؛ دو جفت کفش زنانه، دو قواره چادری، دو عدد پیراهن، چهار عدد النگوی طلا و یک جفت گوشواره!

ایشان پس از این کرامت «خادم افتخاری» آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام شده و تا آخر عمر شریفشان این مدال خادمی را به سینه داشتند.

https://media.farsnews.ir/media/Uploaded/Files/Images/1391/08/04/13910804210426267_PhotoL.jpg

حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری

مطالب مرتبط : علما و بزرگان ، آیت الله مرعشی نجفی ، امامزادگان

موضوعات: مذهبی خانواده سبک زندگی علما و بزرگان امامزادگان
۰ نظر موافقین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۴۵۳
انقلاب را ندید، اما در راه انقلاب به شهادت رسید

انقلاب را ندید، اما در راه انقلاب به شهادت رسید

20 خرداد ماه 1349 یادآور شهادت عالم و مجاهدی است که اگرچه نتوانست پیروزی انقلاب را در دوران حیاتش ببیند، اما در راه تحقق این انقلاب از جانش گذشت و به عنوان اولین شهید روحانی و مجتهد نام خود را در انقلاب به ثبت رساند.

20 خرداد ماه 1349 یادآور شهادت عالم و مجاهدی است که اگرچه نتوانست پیروزی انقلاب را در دوران حیاتش ببیند، اما در راه تحقق این انقلاب از جانش گذشت و به عنوان اولین شهید روحانی و مجتهد نام خود را در انقلاب به ثبت رساند.

آیت الله سید محمد‌رضا سعیدی در دوم اردیبهشت 1308 در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد که به دلیل از دست دادن مادر در دوران کودکی تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان به کسب علوم اسلامی پرداخت.

وی با حضور در قم در نزد آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی و امام خمینی(ره) دروس حوزوی را گذراند و با تلاش‌های فراوان توانست به درجه اجتهاد دست پیدا کند.

آیت‌الله سعیدی هنگامی که در کویت به تبلیغ مکتب تشیع مشغول بود. در سال 41 به دلیل آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) به قم بازگشت و با فعالیت‌های سیاسی، مبارزات خود علیه رژیم شاهنشاهی را آغاز کرد.

این عالم بزرگوار بارها توسط ساواک به سکوت و خانه نشینی تهدید شد، بر همین اساس فعالیت‌های خود را در روستاهای اطراف تهران متمرکز کرد.

وی در سال 45 به دلیل سخنرانی کوبنده‌ای علیه اسرائیل بیش از دو ماه در زندان ساواک به سر برد و در سال 41 نیز با توجه به ورود تعدادی از سرمایه گذاران آمریکایی به ایران اعتراض خود را با انتشار بیانیه‌ای به زبان عربی نشان داد و علمای کشورهای اسلامی را دعوت به مخالفت کرد.

آیت الله سعیدی پس از اعلام مخالفت خود مجددا دستگیر و به زندان قزل قلعه منتقل شد و در زندان به صورت مشکوکی به شهادت رسید.

وی در زمان اوج خفقان ‌ستم‌شاهی، نگرانی خود را از تنها ماندن امام خمینی(ره) در این انقلاب بزرگ ابراز کرد. امام راحل نیز با دلی آرام تحقق این انقلاب را وعده داد و حتی در یکی از دیدار‌های خود خطاب به آیت الله سعیدی این گونه بیان کرد: من آنقدر از افرادی مثل شما خوشم می‌آید که شاید نتوانم عواطف درونی‌ام را ابراز کنم.

این عالم بزرگ و مجتهد گرانقدر در وادی‌السلام قم در جوار بارگاه حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

مطالب مرتبط: علما و بزرگان ، شهدای انقلاب ، جنایات شاه

موضوعات: شهیدان علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۰ ۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۱۰
ع . شکیبا---۳۳۳

https://haroos.com/wp-content/uploads/2019/11/0736238620638207.jpg

شیخ ما ثقة الاسلام نوری(نُوَّرَاللهُ‌مرقَدَهُ) در کتاب «دارالسلام» از شیخ خود مرحوم خلد مقام، عالم ربانی، جناب حاج ملاّ فتحعلی سلطان‌آبادی نقل فرموده است: که فاضل مقدس آخوند ملاّ محمّد صادق عراقی درنهایت سختی و پریشانی و بدحالی بود و به‌هیچ‌وجه در کارش گشایشی فراهم نمی‌آمد تا آنکه شبی در خواب دید که در یک وادی خیمه بزرگی با گنبدی برپاست، پرسید این خیمه از کیست؟گفتند: از کهف حصین [دژ محکم] و غیاث مضطر مستکین [یاریگر هر بیچاره درمانده] امام قائم حضرت مهدی و امام منتظر مرضی (عجلّ الله فَرَجَهُ) می‌باشد.

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان امام رضا (ع) و مشهد مقدس دعاها و ذکرها
۲ نظر موافقین ۲ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۱۱:۳۶
ع . شکیبا---۱۷۸۶

به گزارش خبرگزاری فارس، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) از حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یکی از بیمارستان‌های تهران عیادت کردند.

رهبر انقلاب اسلامی در این عیادت، در جریان روند درمان حضرت آیت الله مکارم شیرازی قرار گرفتند و گفتند: وجود جنابعالی برای مردم و حوزه‌های علمیه بسیار با برکت است و از خداوند متعال سلامتی و عافیت کامل شما را مسألت می‌کنیم. 

موضوعات: مقام معظم رهبری علما و بزرگان خبرهای متنوع
۱ نظر موافقین ۱ ۲۳ مهر ۹۸ ، ۱۴:۲۱
ع . شکیبا---۴۳۵
https://rasekhoon.net/_files/userfiles//3(127).jpg
سوال: آیا کتاب مفاتیح الجنان معتبر است؟
پیش از پرداختن به جواب، توجه شما را به این خاطره از امام(ره) جلب مى کنیم که مرحوم حاج احمد آقا مى گفت: «من یک روزى مفاتیح الجنان را برداشتم به برخى از دعاها که رسیدم، براى من شک و تردید حاصل شد. رو کردم به امام(ره) و گفتم که آقا این چیزهایى که توى این مفاتیح الجنان است  درست است؟ یک وقت دیدم امام به من پرخاش کرد و گفت: احمد؛ یعنى، مرحوم شیخ عباس قمى دروغ مى گوید؟! به تو بگویم، مرحوم حاج شیخ عباس، به خود من گفت: در تمام عمرم یک مرتبه دروغ گفتم و بعد آن استغفار کردم. خیلى مسأله است که آدم بگوید من در تمام عمرم یک دروغ گفته ام، (فصلنامه بینات، شماره ۲۲ و ۲۳، ص ۹۷).

درباره مفاتیح مى توان گفت که بیشتر مطالب و روایات آنها معتبر است. اساساً کسانى که به جعل حدیث مى پرداختند، چندان انگیزه اى براى جعل ادعیه نداشتند با این حال ممکن است بعضى از روایات در آن کتاب ها ضعیف باشدبا این حال مطالب و دعاهاى کتاب «مفاتیح الجنان» از کتاب هاى اولیه و نیز روایات جمع آورى شده است و بیشتر دعاهاى آن (به ویژه متن) مأثور است. اساسا مرحوم شیخ عباس قمى (مؤلف مفاتیح الجنان) این کتاب را به جهت تهذیب و تصفیه کتاب هاى دعا از مطالب ساختگى و تحریف شده تألیف کرده است. البته نمى توان ادعا کرد که همه مطالب آن از نظر سند صحیح است.محدث قمی استاد فن حدیث بوده وخود ایشان دعاهائی را که سند محکمی ندارد نقل نکرده یا اینکه در پایان دعا اشاره کرده که برای این دعا اینطوری که نقل کرده اند سند معتبری نیافتم وصحیح آن اینگونه است.عمده دعاهائی که در مناسبت ها مانند(جمعه,اعیاد,وفیات,وماههای شریف و.. )خوانده می شود سند درست دارد .
همچنین بعضى از احادیثى که در کتاب شریف بحارالانوار و هم چنین سایر کتاب هاى حدیث جمع آورى شده است از نظر سند و یا متن ضعیف و قابل بحث است و این کار متخصصین فن حدیث شناسى است که خود یکى از شاخه هاى مهم علوم اسلامى است، لذا هیچ کس نمى تواند به طور عام بگوید تمام احادیثى که در فلان کتاب وارد شده از نظر سند و متن تام و صحیح است ولى وجود برخى از روایات ضعیف در این کتاب ها نباید سبب مهجور و متروک شدن آنها بشود و در مجموع این کتاب ها حاوى بهترین و ناب ترین آثار از ائمه معصومین(ع) در مسائل اعتقادى، اخلاقى، ادعیه و سایر معارف دینى مى باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: ۷/۱۰۰۱۰۰۱۲۳)  منبع: پرسمان

مفاتیح آنلاین    مفاتیح الجنان              مفاتیح صوتی بلندگوی سبز

مطالب مرتبط :  علما و بزرگان ، حاج شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان امام خمینی (ره) دعاها و ذکرها
۱ نظر موافقین ۰ ۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۱۰۴۰

http://hadana.ir/wp-content/uploads/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%8A-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9-%D8%AA%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%BA%D9%8A%D9%8A%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%AF.jpg

تغییر مرجع تقلید

پرسش ۶۶ . ابتدا مجتهدى را براى تقلید انتخاب کردم و بعد بدون تحقیق، از ایشان عدول نمودم، آیا تقلید من درست است؟ به طور کلى آیا تغییر مرجع تقلید اشکال دارد؟

آیات عظام امام، بهجت، سیستانى و فاضل: اگر مجتهد دوم اعلم یا مساوى با ایشان باشد، تقلید شما صحیح است.

آیه اللّه  تبریزى: اگر مجتهد دوم اعلم باشد و یا احتمال اعلمیت در او داده شود، تقلید شما صحیح است.[۲]

آیات عظام خامنه اى، صافى، مکارم، نورى و وحید: اگر مجتهد دوم اعلم باشد، تقلید شما صحیح است.[۳]

تبصره. بر اساس نظر برخى از مراجع (بهجت و سیستانى)، رجوع به مساوى در غیر موارد علم اجمالى به مخالفت قطعى جایز است.

پرسش ۶۷ . کسى که ابتدا بدون تحقیق از یک مجتهد تقلید کرده، آیا اکنون مى تواند به مرجع دیگرى مراجعه کند؟

همه مراجع: اگر شرایط مرجعیت را نداشته، باید به مجتهد داراى آن شرایط، رجوع کند.[۴]

  • [۱]. امام، تحریرالوسیله، ج ۱، م ۴؛ بهجت، توضیح المسائل، م ۶؛ فاضل، توضیح المسائل، م ۱۱؛ سیستانى، تعلیقات على العروة، م ۱۱ و ۱۳٫
  • [۲]. استفتائات، س ۶۱٫
  • [۳]. خامنه اى، اجوبه الاستفتائات، س ۴۵؛ صافى، جامع الاحکام، ج ۱، س ۱۴؛ مکارم، استفتائات، ج ۲، س ۱۴؛ نورى، تعلیقات على العروة، م ۱۱؛ وحید، توضیح المسائل، م ۴٫
  • [۴]. العروة الوثقى، ج ۱، م ۳۷٫-(احکام تقلیدوبلوغ،ص۷۳)

 

مطابق نظر آیت الله خامنه ای
مطابق نظر آیت الله خامنه ای

پرسش: اگر شخصی علاقه به تغییر مرجعش داشته باشد ، آیا با پرسیدن از دو عالم عادل میتواند مرجعش را تغییر دهد ؟

پاسخ:  بطور کلی عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر بنابر احتیاط واجب جایز نیست مگر اینکه مجتهد دوم اعلم یا محتمل الاعلمیه باشد.

منبع: استفتاء سایت هدانا از دفتر مقام معظم رهبری.

عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۹:۴۰
ع . شکیبا---۲۰۵۹

رسول خدا (ص) به خانه حضرت فاطمه (س) آمد. امام حسن را بیمار یافت و این منظره بر آن حضرت خیلی گران آمد. جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد تعلیم کنم تو را دعایی که با آن فرزندت از ناخوشی خلاص گردد، پس خواند:

“ اللهم لا اله الا انت العلی العظیم ذو السلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم “

” لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح بفلان. (اسم شخص را ببرد)

مرحوم «حجة الاسلام والمسلمین صفوی ریزی» رحمةاللَّه علیه که از منبری های معروف و با سابقه اصفهان بود، روی منبر تعریف فرمود:
من خدمت «حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی» رضوان الله تعالی علیه بودم، یک پاسبان آمد و افتاد روی دست و پای ایشان و گفت: آقا من زنم مریض است و هفت، هشت تا بچه کوچک دارم اگر این زن بمیرد من با این بچه ها چه کنم. گفته اند بیایم خدمت شما یک نظر مرحمتی بفرمائید عیالم خوب شود.
«حاج شیخ حسن علی» فرمود: دو دانه خرما بیانداز داخل استکان آب و آبش را به او بده بخورد.
گفت: آقا آب هم به او بدهیم از لای دهنش بیرون می ریزد، یعنی آب هم از گلویش پایین نمی رود.
فرمود: خُب برو دو سه دانه خرما خودت بخور زنت خوب می شود. پاسبانِ خیلی ناراحت شد و یک نگاه غضب آلود به شیخ کرد و رفت.
من کنار آشیخ نشسته بودم و داشتم با ایشان صحبت می کردم که بعد از ساعتی دیدم پاسبانِ آمد و خودش را روی دست و پای شیخ انداخت، شیخ فرمود: چرا این کارها را می کنی بلند شو ببینم مگر عیالت خوب نشد.
گفت: چرا آقا فقط آمدم معذرت بخواهم و تشکر کنم چون وقتی که شما فرمودید برو خودت خرما را بخور عیالت خوب می شود، من ناامید شدم و یک مقدار چیز توی دلم به شما گفتم، که آقا می گوید برو خرما بخور عیالت خوب می شود چطور می شود!…
از پیش شما که رفتم خیلی ناراحت شدم وگریه ام گرفت و با خودم گفتم حالا که به منزل می روم بالاسر جنازه عیالم می روم و او از دنیا رفته.
همینطور که می رفتم فراموش کردم که شما گفته بودید خرما بخور، یک وقت دیدم بقال سر محل خرمای خیلی خوبی آورده و بیرون از مغازه اش گذاشته، من هم اشتها کردم و یک مقدار خرما خریدم و در حال گریه می خوردم، وقتی بمنزل رسیدم، دیدم عیالم نشسته و می گوید: من گرسنه هستم.
گفتم: چه می گویی زن. گفت: گفتم گرسنه ام.
گفتم: بابا ما آب توی حلقت می کردیم آبها از گلویت پایین نمی رفت و پس می دادی؟!
گفت: من حالا گرسنه هستم، غذا آوردم، دیدم قشنگ و خوب غذاها را خورد. گفتم: چطور شده؟! گفت: نمی دانم من تا ده دقیقه پیش با عزرائیل دست و پنجه نرم می کردم، نفهمیدم چطور شد که خوب شدم.
حالا آمده ام از شما معذرت بخواهم و از شما تشکّر کنم.(۲)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

هرگاه این سوره قرآن کریم (سوره حشر) را با خلوص بر بیمار بخوانند انشاءالله شفابخش است. در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید که این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ.(۳)

از این موارد در سیره بزرگان بسیار یافت می شود و از علمای ربانی و عرفای بزرگوار داستانهایی از این قبیل زیاد نقل شده است.

عمل کردن و اعتقاد داشتن به حرف یک عالم و عارف موجبات نجات انسان را فراهم می کند و از این موارد در زندگی همه انسانها رخ می دهد که بزرگی به انسان دستوری و فرمانی می دهد که اگر انسان با جان و دل به آن عمل کند موجب پیروزی و موفقیت او خواهد شد.

——————————————-

۱)زبده الدعوات ص۳۲

۲)داستانهایی از مردان خدا(علی میرخلف زاده) داستان سیزدهم

۳)بحار الانوار ج۳ ص۳۲۱

Related image

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

دعاها و ذکرها در این وبلاگ

موضوعات: مذهبی خانواده علما و بزرگان دعاها و ذکرها
۳ نظر موافقین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۰۰
ع . شکیبا---۴۷۳

http://beest.ir/sites/default/files/field/image/2016/04/16/%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg

آیت اللَّه سیدعبداللَّه فرزند سیداسماعیل مجتهد بهبهانی در حدود سال 1260 قمری به دنیا آمد. وی پس از تحصیلِ مقدمات علوم شرعی، راهی نجف اشرف گردید و در حوزه ی درس آیات عظام شیخ مرتضی انصاری، میرزا محمد حسن شیرازی و سید حسین کوه کمری شرکت جُست. سید عبداللَّه پس از اخذ اجتهاد، در سال 1295 ق به تهران مراجعت کرد و پس از فوت پدر، مقام مذهبی او را احراز کرد. سید با کمک هوش فطری و صراحت بیان، در حوزه ی علمی تهران به مرور به شهرت دست یافت و در شمار علمای بزرگ پایتخت درآمد. آیت اللَّه بهبهانی در جریان مشروطه، به همراه آیت اللَّه سیدمحمد طباطبایى، رهبری اصلی مشروطیت را برعهده داشت و در راه تحقق آرمان انقلابی خویش، صدمات فراوانی دید و مدتی به عتبات تبعید گشت.

وی در واقعه ی به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار، به اسارت قزّاقان درآمد و بعد از شکنجه های بسیار، با سر برهنه و چهره ی خون آلود و جامه ی پاره به باغشاه برده شد. آیت اللَّه بهبهانی، پس از اعلان مشروطیت، فعالانه در برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس ملی شرکت جُست. اگرچه خود هیچ مقام دولتی را نپذیرفت ولی در همه ی کارها نظارتِ کامل داشت.

در مجلس دوم که نمایندگان به دو گروه تندرو و میانه رو تقسیم شده بودند به حمایت از میانه روها برخاست. در این حال تندروان کمر به قتل او بستند. سرانجام آیت اللَّه بهبهانی، این روحانی آگاه و مجتهد مبارز و مقتدر در هشتم رجب سال 1328 ق برابر با 24 تیرماه 1289 ش در 68 سالگی توسط اشخاص نقابداری که به منزلِ او هجوم آورده بودند، به ضرب سه گلوله به شهادت رسید. از این عالم برجسته، 25 رساله در فقه به جای مانده است.

جریان شهادت آیت الله بهبهانی

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۱۷:۳۷
ع . شکیبا---۴۷۲
http://static.iqna.ir/1/news/201408/85879295095368663382041648102.jpg
گفت‌وگو با فرزند مرحوم کربلایی کاظم ساروقی ماجرای امتحان قرآنی رهبری از کربلایی کاظم/ چرا کربلایی کاظم صله آیت‌الله بروجردی را قبول نکرد

فرزند کربلایی کاظم ساروقی می‌گوید: سال ۸۶ خدمت مقام معظم رهبری رسیدم وقتی گفتم پسر کربلایی کاظم هستم، گفتند شبیه پدرت هستی! گفتم مگر شما پدر بنده را دیده‌اید؟ فرمودند حدود هفده ـ هجده سالم بود که شهید نواب صفوی ایشان را به مشهد آورد.

 « حاج اسماعیل کریمی» فرزند 85 ساله مرحوم کربلایی کاظم ساروقی که از نظر صورت و سیرت بسیار شبیه به پدرش مرحومش هست. او خاطرات نابی از پدر خود دارد که شنیدنش برای هر شنونده‌ای می‌تواند جذاب باشد. محمدکاظم کریمی (مشهور به کربلایی کاظم ساروقی) روستایی‌زاده‌ای بی‌سواد بود که به اذن خدا و با عنایت اهل بیت(ع) حافظ کل قرآن کریم شد و این امر از سوی علمای زمان از جمله حضرات آیات بروجردی و مرعشی نجفی مورد تأیید قرار گرفت. حتی رهبر معظم انقلاب نیز در سنین نوجوانی با مرحوم کربلایی کاظم برخورد داشته‌اند و این معجزه مورد تأیید ایشان نیز قرار گرفته است.

حال پسر که هم‌شکل و هم‌سن پدر در آن سال‌ها است، حرف‌هایی دارد و خاطراتی را بازگو می‌کند که برای نسل امروز شنیدنی ست.

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان مطالب عمومی و متفرقه
۳ نظر موافقین ۱ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۴۵
ع . شکیبا---۸۷۹

کسب روزی حلال، نماز شب و پرداخت خمس و زکات، کشاورز بی‌سواد را یک شبه حافظ کل قرآن کرد

 «بسم الله الرّحمن الرّحیم، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحینَ».(1)

از اینجانب حاج اسماعیل کریمی فرزند ارشد مرحوم کربلایی کاظم کریمی ، خواسته شده تا در باره خصوصیات مرحوم ابوی سخن بگویم تا در دسترس دیگر هموطنان عزیز قرار گیرد.

داستان مرحوم ابوی شامل چند بخش است: اوّل - در باره معجزه ای که در این قرن واقع شده و به سادگی به دست فراموشی سپرده شده است. البته اکنون پس از برقراری دولت جمهوری اسلامی تا اندازه ای از فراموشی خارج گردیده است. کتابهای متعدّدی در باره معجزه ایشان به چاپ رسیده و آرامگاه مجلّلی در قبرستان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره برای ایشان ساخته شده است.

من چگونگی این معجزه شگفت انگیز را برای شما شرح خواهم داد تا آشکارا آیات خدای متعال را ببینید، و در باره آن بیندیشیده، و پندها بگیرید. خدای متعال برای آگاهی بندگان در هر زمان آیات و نشانه هایی را آشکار می سازد؛ تا شاید مردم در آن تأمّل کنند و به هوش آیند.

مرحوم ابوی، روستازاده و کشاورز بود. یک روز که پای منبر واعظِ روستای خود «ساروق» نشسته بود و به سخنان او دل سپرده بود؛ از زبان واعظ می شنود که:

موضوعات: مذهبی خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان مطالب عمومی و متفرقه قرآن کریم ؛ خواص آیات و سوره ها
۰ نظر موافقین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۱۶:۵۴
ع . شکیبا---۱۴۳۷
Related image

اعضای مجلس خبرگان رهبری، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی را به عنوان نایب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری انتخاب کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، در ششمین اجلاسیه خبرگان رهبری، انتخابات برای تعیین نایب رئیس اول مجلس خبرگان بین آیات سید ابراهیم رئیسی، صادق لاریحانی و فاضل گلپایگانی برگزار شد که پس از رأی‌گیری از ۷۸ عضو حاضر، آیت الله رئیسی با ۴۳ رأی، نایب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری شد.

آیت‌الله رئیسی بعد از رأی اعتماد اعضای خبرگان رهبری از هم اکنون به عنوان نایب رئیس، اداره خبرگان را به عهده گرفت.

همچنین آیت الله آملی لاریجانی ۲۷ رأی و آیت الله فاضل گلپایگانی ۵ رأی خبرگان را کسب کردند؛ سه رأی نیز ممتنع اعلام شد.

پیش از این آیت الله هاشمی شاهرودی (ره) نایب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری بود.

21 اسفند 1397

موضوعات: علما و بزرگان اخبار و مطالب سیاسی
۰ نظر موافقین ۰ ۲۱ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۴۴
ع . شکیبا---۵۸۷
حاج شیخ حسنعلی نخودکی

در میان مردم کمتر کسی پیدا می شود که نام و آوازه‌ی آیت الله شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی  (معروف به نخودکی) را نشنیده باشد.


گرچه قریب به هشتاد سال از وفات این عارف وارسته می گذرد، ولی نسل جدید ارتباط معنوی خوبی با ایشان برقرار کرده است.

شاهد این ادعا می تواند ازدحام جمعیتی باشد که در هر ساعتی از شبانه روز گوشه‌ی صحن عتیق (انقلاب)، در حرم مطهر رضوی (علیه آلاف التحیة و الثناء) در کنار مرقد آن عالم جلیل القدر قابل مشاهده است.

بسیاری از افراد با اعتقاد راسخ به زیارت آن جناب مشرف می شوند و حاجات مادی خود را دریافت می کنند.

برخی نیز برای رفع گرفتاری های دنیوی یا بر آمدن حوائج خود، از دستور العمل های عرفانی او استفاده می نمایند.

فرزند ایشان «حاج شیخ علی مقدادی (ره)» در کتاب «نشان از بی نشان ها» نقل می کند:

سالها پیش پدرم فرموده بودند:

« باری مصمم شدم که به نجف اشرف رحل اقامت افکنم، لیکن در آن هنگام که در یکی از اطاقهای صحن عتیق رضوی در مشهد، به ریاضتی سرگرم بودم، در حال ذکر و مراقبه، دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا سلام الله علیه اراده فرموده اند که از زوار خویش سان ببینند.

پس از آن، در محلی جنب ایوان عباسی، در همین نقطه که اکنون مدفن پدرم می باشد، کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به فرمان آن حضرت درب شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد، تا زوّار از در شرقی وارد و از در غربی خارج گردند. در آن زمان دیدم که پهنه صحن مالا مال از گروهی شد که برخی به صورت حیوانات مختلف بودند و از پیشاپیش حضرتش می گذشتند و امام علیه السلام دست ولایت و نوازش بر سر همه آن زوار حتی آنها که به صور غیر انسانی بودند، می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند.

پس از آن سیر و شهود معنوی و مشاهده آن رأفت عام از امام علیه السلام، بر آن شدم که در مشهد سکونت گزینم و چشم امید به الطاف و عنایات آن حضرت بدوزم. »

پدرم، پس از ذکر این واقعه، محل استقرار کرسی امام علیه السلام را برای مدفن خود، پیش بینی و وصیت فرمودند و بالاخره به خواست خدا، قبل از اذان صبح دوشنبه، در همان نقطه مبارک مدفون شدند.

نذر مرحوم نخودکی

داستان زیر، ملاقات آن عارف وارسته با مولای عصر خویش حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

مرحوم حاج شیخ حسنعلى نخودکى مى فرمودند: (براى مسأله یک سال تمام به عبادت وریاضت مشغول شدم ودرخواست من این بود که شرفیاب حضور حضرت ولى عصر (علیه السلام) شوم وسرمایه اى از آن حضرت بگیرم.

پس از یک سال، شبى به من الهام شد که فردا در بازار خربزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است.

در اصفهان بازارچه اى بود که تمام دکّانهاى اطراف آن خربزه فروشى بود وبعضى هم که دکّان نداشتند خربزه را قطعه قطعه مى کردند ودر طبقى مى گذاشتند وخورده فروشى مى کردند.

فرداى آن شب پس از غسل کردن و لباس تمیز پوشیدن با حالت ادب، روانه بازار شدم. وقتى داخل بازار شدم از یک طرف حرکت مى کردم و اشخاص را زیر نظر مى گرفتم ناگاه دیدم آن دُرّ یگانه عالم امکان، در کنار یکى از این کسبه فقیر که طبق خربزه فروشى دارد نزول اجلال فرموده است.

مۆدّب جلو رفتم و سلام عرض کردم. جواب فرمودند و با نگاه چشم فرمودند: (چه مى خواهى؟)

عرض کردم: (استدعاى سرمایه اى دارم).

آن حضرت خواستند جندک (پول خورد آن زمان) به من عنایت کنند.

من عرض کردم: (براى سرمایه مى خواهم).

پس از پرداخت آن خوددارى فرمودند ومرا مرخّص کردند.

وقتى به حال طبیعى آمدم فهمیدم که هنوز قابل نیستم! لذا یک سال دیگر به عبادت و ریاضت به منظور رسیدن به مقصود مشغول شدم.

پس از آن روز گاهى به دیدن آن مرد عامى خربزه فروش مى رفتم و گاهى به او کمک مى کردم. روزى از او پرسیدم: (آن آقا که فلان روز این جا نشسته بودند چه کسى هستند؟)

گفت: (او را نمى شناسم، مرد بسیار خوبى است گاهگاهى این جا مى آید و کنار من مى نشیند و با من دوست شده است. بعضى از اوقات که وضع مالى من خوب نیست به من کمک مى کند).

سال دوّم تمام شد باز به من اجازه ملاقات در همان محلّ عنایت فرمودند. در این دفعه آدرس را مى دانستم، مستقیماً به کنار طبق آن مرد رفتم ودیدم حضرت روى کرسى کوچکى نزول اجلال فرموده است.

سلام عرض کردم. جواب مرحمت فرمودند و باز همان چند جندک را مرحمت فرمودند و من گرفته سپاسگزارى کردم و مرخّص شدم.

با آن چند جندک مقدارى پایه مُهر خریدم ودر کیسه اى ریختم و چون فنّ مُهرکنى را بلد بودم هر چند وقت، کنار بازار مى نشستم و چند عدد مهر براى مشتری ها مى کندم، البته به قدر حداقلى که به آن قناعت مى شود، و از آن کیسه که در جیبم بود پایه مهر برمى داشتم بدون آنکه به شماره آنها توجّه کنم.

سالهاى سال کار من موقع اضطرار استفاده از آن پایه مهرها بود و تمام نمى شد و در حقیقت در سر سفره احسان آن بزرگوار مهمان بودم).


منبع: نشان از بی نشان ها. علی مقدادی

راز تشرف حاج شیخ حسنعلی نخودکی به خدمت امام عصر (عج)

موضوعات: مذهبی خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان امام زمان (عج) و انتظار ظهور امام رضا (ع) و مشهد مقدس
۳ نظر موافقین ۱ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۲۱
ع . شکیبا---۱۷۳۱

https://www.iranhotelonline.com/Application_Image/Blog/573.jpg

*دید و بازدید

شب اول قبر آیت‌‌الله شیخ مرتضی حائری قدس سرّه، برایش نماز لیلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم،. چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!

پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن... وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.

ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهایی نامأنوس که موهایم را بر بدنم راست می‌کرد. به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم جیغ بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. بدجوری احساس بی‌کسی  غربت کردم: - خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم....

همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقایی را دیدم از جنس نور. نوری چشم نواز آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟

من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به این حد نترسیده بودم. اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند.

بعد به خودم جرأت بیشتر دادم و پرسیدم: راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.

و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: - من علی بن موسی الرّضا(ع) هستم. آقای حائری! شما 38 مرتبه به زیارت من آمدید من هم 38 مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود 37 بار دیگر هم خواهم آمد.

1- ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره)

http://image.alkawthartv.com/image/855x495/2017/11/18/636466259389743644.jpg

مطالب مرتبط با «امام رضا (ع) و مشهد مقدس»

موضوعات: خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان امام رضا (ع) و مشهد مقدس
۰ نظر موافقین ۱ ۲۴ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۳
ع . شکیبا---۴۹۸
https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1398/01/26/1398012610214442317184354.jpg

شفقنا- حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ضمن بیان این مطلب که رضایت پدر و مادر تاثیر فراوانی در سعادت یا شقاوت فرزندان دارد، گفت: یک دعای پدر و مادر در حق فرزندان می تواند گره های زیادی را گشوده و درهای بسته را به روی شما باز کند.

به گزارش خبرنگار شفقنا، این مرجع تقلید در برنامه چشمه معرفت که در شبهای ماه مبارک رمضان از شبکه اول سیما پخش می شود، به مساله حقوق متقابل والدین و فرزندان اشاره و خطاب به جوانان اظهار داشت: اگر می خواهید در زندگی خوشبخت باشید و درهای سعادت به روی شما باز شود و دارای طول عمر باشید سعی کنید پدر و مادر را از خود راضی کنید.

او با بیان اینکه رضایت پدر و مادر تاثیر فراوانی در موفقیت و سعادت فرزندان دارد، گفت: برخی از هر طرف ضربه می خورند و هرکجا می روند با درهای بسته مواجه می شوند، اینها خبر ندارند که پدر و مادر از آنان ناراضی است. یک دعای پدر و مادر در حق فرزندان می تواند گره های زیادی را گشوده و درهای بسته را به روی شما باز کند.

آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: برخی تصور می کنند اذیت و آزار پدر و مادر درست نیست ولی وقتی به روایات اسلامی بر می گردیم می بینیم یک ریزه کاری های عجیبی اینجاست؛ در روایات داریم شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله پدرم خانه ای را به من بخشیده، حالا آمده بازپس بگیرد. پیامبر فرمود: کار بسیار بدی کرده است و بعد فرمود: او کار بدی کرده اما تو مراقب باش، مبادا سر پدرت داد بزنی، اگر او داد زد، تو آرام صحبت کن، بلکه صدایت بلندتر از او نباشد.

او به حدیث دیگری از امام صادق(ع) اشاره کرد و گفت: پیشوای ششم شیعیان می فرماید: نگاه تند به پدر و مادر نکن مگر اینکه آن نگاه، نگاه شوق و محبت و عطوفت و اخلاص باشد، صدای خود را از آنها بلندتر نکن، اگر دست به روی تو بلند کردند، مبادا دست به روی آنها بلند کنی، اگر با پدر و مادر مشغول راه رفتن هستی جلوتر از آنها راه نرو، پشت سر آنها راه برو.

این مرجع تقلید با اشاره به آیه ۲۳ سوره اسرا ابراز داشت: اسلام اهمیت فراوانی به احترام گذاشتن پدر و مادر داده است به گونه ای که در این آیه بعد از پرستش پروردگار امر به ادای حق پدر و مادر شده است یعنی حق پدر و مادر همسنگ حق خداست.

او خاطرنشان کرد: مادامی که فرزندان توانایی دارند نباید پدر و مادر را از خانه بیرون کرده و به سرای سالمندان ببرند چون قرآن کریم می گوید در زمانی که اینها به سن بزرگسالی رسیدند و مشکل دارند، کمترین اظهار ناراحتی نباید به آنان گفت بلکه با سخن خوب و مملو از محبت با پدر و مادر باید سخن گفت.

آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: کسانی هستند که در زمان حیات پدر و مادر محبوب آنها اما بعد از وفات پدر و مادر، عاق آنها می شوند و عکس آن هم صادق است یعنی در زمان حیات پدر و مادر، عاق آنها و پس از وفات، محبوب آنها می شوند.

او تصریح کرد: برخی در حیات پدر و مادر عاق بود اما بعد از وفات پدر و مادر، دیون آنها را می پردازد، برای آنها یادبود می گیرد و سر مزار آنها می رود، این فرد که در زمان حیات عاق پدر و مادر بود، بعد از وفات آنها آمرزیده می شود. بنابراین باید محبوب والدین بود و احترام آنها محفوظ باشد تا مایه برکت عمر انسان و نجات دنیا و آخرت باشد.

مطالب مرتبط : احادیث و روایات ، سبک زندگی ، اخلاق اسلامی ، پدر و مادر

موضوعات: مذهبی فرهنگی خانواده سبک زندگی علما و بزرگان پدر و مادر ، والدین مطالب عمومی و متفرقه اخلاق اسلامی
۰ نظر موافقین ۱ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۱۴
ع . شکیبا---۴۵۱