هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب اسلامی
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنتهای غلط که مورد تصریح رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، میپردازد:


خطبهی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.
متن سیاستهای کلی خانواده که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سیاستهای کلی خانواده
خانواده واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام است و سمت و سوی حرکت نظام باید معطوف باشد به:
۱- ایجاد جامعهای خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده به عنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش.
۲- محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و مقررات، برنامهها، سیاستهای اجرایی و تمام نظامات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بهویژه نظام مسکن و شهرسازی.
۳- برجسته کردن کارکردهای ارتباط خانواده و مسجد برای حفظ و ارتقاء هویت اسلامی و ملی و صیانت از خانواده و جامعه.
۴- ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران و افراد در سنین مناسب ازدواج و تشکیل خانواده و نفی تجرد در جامعه با وضع سیاستهای اجرایی و قوانین و مقررات تشویقی و حمایتی و فرهنگسازی و ارزشگذاری به تشکیل خانواده متعالی بر اساس سنت الهی.
۵- تحکیم خانواده و ارتقاء سرمایه اجتماعی آن بر پایه رضایت و انصاف، خدمت و احترام و مودت و رحمت با تأکید بر:
- بهکارگیری یکپارچه ظرفیتهای آموزشی، تربیتی و رسانهای کشور در جهت تحکیم بنیان خانواده و روابط خانوادگی.
- فرهنگ سازی و تقویت تعاملات اخلاقی.
- مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی و رفع موانع و زدودن آسیبها و چالشهای تحکیم خانواده.
- ممنوعیت نشر برنامههای مخل ارزشهای خانواده.
- ایجاد فرصت برای حضور مفید و مؤثر اعضای خانواده در کنار یکدیگر و استفاده مؤثر خانواده از اوقات فراغت به صورت جمعی.
۶- ارائه و ترسیم الگوی اسلامی خانواده و تقویت و ترویج سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی با:
- ترویج ارزشهای متعالی و سنتهای پسندیده در ازدواج و خانواده.
- پر رنگ کردن ارزشهای اخلاقی و زدودن پیرایههای باطل از آن.
- مبارزه با اشرافیت و تجملگرایی و مظاهر فرهنگ غرب.
- اصلاح رفتار گروههای مرجع و برجسته سازی رفتارهای شایسته آنها و جلوگیری از شکلگیری گروههای مرجع ناسالم.
۷- بازنگری، اصلاح و تکمیل نظام حقوقی و رویههای قضایی در حوزه خانواده متناسب با نیازها و مقتضیات جدید و حل و فصل دعاوی در مراحل اولیه توسط حکمیت و تأمین عدالت و امنیت در تمامی مراحل انتظامی، دادرسی و اجرای احکام در دعاوی خانواده با هدف تثبیت و تحکیم خانواده.
۸- ایجاد فضای سالم و رعایت روابط اسلامی زن و مرد در جامعه.
۹- ارتقاء معیشت و اقتصاد خانوادهها با توانمندسازی آنان برای کاهش دغدغههای آینده آنها درباره اشتغال، ازدواج و مسکن.
۱۰- ساماندهی نظام مشاورهای و آموزش قبل، حین و پس از تشکیل خانواده و تسهیل دسترسی به آن بر اساس مبانی اسلامی ـ ایرانی در جهت استحکام خانواده.
۱۱- تقویت و تشویق خانواده در جهت جلب مشارکت خانواده برای پیشبرد اهداف و برنامههای کشور در همه عرصههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی.
۱۲- حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانهداری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و مسؤولیت تربیتی و معنوی زنان و مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسؤولیت پذیری، تعاملات خانوادگی و ایفاء نقش و رسالت خود.
۱۳- پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده بویژه موضوع طلاق و جبران آسیبهای ناشی از آن با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فروپاشی خانواده و فرهنگسازی کراهت طلاق.
۱۴- حمایت حقوقی، اقتصادی و فرهنگی از خانوادههای با سرپرستی زنان و تشویق و تسهیل ازدواج آنان.
۱۵- اتخاذ روشهای حمایتی و تشویقی مناسب برای تکریم سالمندان در خانواده و تقویت مراقبتهای جسمی و روحی و عاطفی از آنان.
۱۶- ایجاد ساز و کارهای لازم برای ارتقاء سلامت همه جانبه خانوادهها بویژه سلامت باروری و افزایش فرزندآوری در جهت برخورداری از جامعه جوان، سالم، پویا و بالنده.
1395/06/13
دریافت فایل word جهت چاپ و نشر
پاسخ: آنچه از کتب معتبر در مورد نحوه برگزاری مراسم عروسی حضرت زهرا و علی علیهما السلام وارد شده تنها این است که در شب عروسی، دختران عبدالمطلب و بنی هاشم و زنان مهاجر و انصار و در پیشاپیش آنان، زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) عروس نور را در این راه همراهی میکردند. ام سلمه، عایشه، حفصه و معاذه برای این عروس و داماد شعر میخواندند. دیگران نیز اول بیت هر شعری را تکرار میکردند و تکبیر میگفتند. (بحارالانوار: ج 43، ص 97)
این روایت نشان می دهد که در عروسی آن بزرگواران دست زدن و صوت زدنی در کار نبوده است اما نکته ای که اینجا خوب است مطرح شود این است که روایتی که در آن دست زدن در عروسیها را منع کرده باشد وجود ندارد مگر اینکه این دست زدن و صوت زدن کار را به لهو و لعب برساند که در این صورت یقینا حرام است و باطل است.
جدّه ، مادر امام عسکری (ع) دارای چه مقامی بوده است؟
مادر امام حسن عسکری(ع) کنیزی به نام حدیث، سوسن یا سلیل و زنی لایق و صاحب فضیلت بود، ازآنجا که مادر بزرگ امام زمان (عج) است به جدّه نیز مشهور هستند. مرحوم شیخ عباس قمی در الانوار البهیه می نویسد: بعد از امام عسکری (ع) ، مادر حضرت مفزع الشیعه بود یعنی ملجاء و پناهگاه شیعه بود. اینقدر زن با جلالت و با کمالی بوده است که شیعه هر مشکلی برایش پیش می آمد به این زن عرضه می داشت.
مردی می گوید در خدمت عمه امام عسکری حکیمه خاتون دختر امام جواد (ع) رفتم با ایشان صحبت کردم راجع به عقاید و اعتقادات و مسئله امامت و غیره. ایشان عقاید خود را گفت تا رسید به امام عسکری(ع) . بعد گفت فعلا امام من فرزند اوست که الان مستور و مخفی است. گفتم حال که ایشان مخفی هستند اگر ما مشکلی داشته باشیم به کی رجوع کنیم؟ گفت به جده رجوع کنید.
گفتم: عجب! آقا از دنیا رفت و به یک زن وصیت کرد؟! فرمود: امام عسکری(ع) همان کار را کرد که حسین بن علی (ع) کرد. حضرت امام حسین (ع) وصی واقعیش و وصی او در باطن علی بن الحسین(ع) بود ولی مگر بسیاری از وصایای خودش را در ظاهر به خواهرش حضرت زینب نکرد؟ عین این کار را حسن بن علی العسکری (ع) کرد. وصی او در باطن این فرزندی است که مخفی است ولی در ظاهر که نمی شد بگوید وصی من اوست. در ظاهر وصی خودش را این زن با جلالت قرار داده است.
مطالب مرتبط: امام حسن عسکری (ع)، امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات
دو رکن خوشبختی
بانوی مجتهده امین در مقدمه کتاب به سوی خوشبختی می نویسد:
در افراد بشر مخصوصاً در جماعت بانوان کسی پیدا نمیشود که آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در دل خود نپروراند، لکن چنین گمان میشود که سعادت و خوشبختی یک سرنوشت ازلی است و حصول آن مافوق تدبیر بشر است، این است که در مقام تحصیل آن بر نمیآید و کم کسی پیدا میشود که از بخت و اقبال خود راضی و خرسند باشد. ای خواهران محترم و ای دوشیزگان عزیز! اگر آرزوی خوشبختی و کامیابی دارید، گوش دل باز کنید تا من راه و روش و طرز رفتار یک خانم خوشبخت و سعادت مند را برای شما شرح دهم ، تا آن که بفهمید و تصدیق نمائید که خوشبختی و کامیابی در چیزهائی نیست که تصور میکنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزوئی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین طور می گذرانید، این ها آرزوهای بچه گانه است و عقلائی نیست. خوشبختی در زیادی مال و ثروت نیست، خوشبختی در جاه و شهرت نیست، خوشبختی در اسباب تجملات نیست، خوشبختی در لباس مد و شیک نیست، ریشه خوشبختی و بدبختی را در باطن خود پیدا کن.
بدبختی و خوشبختی
پیش از آن که وسائل خوشبختی را فراهم کنید بایستی بدانیم خوشبختی چیست و بدبختی کدام است؟ بین حکماء و دانشمندان در موضوع خوشبختی و بدبختی و سعادت و شقاوت گفتگو بسیار است، هر کس از دریچه فکر خود به حسب آمالی که دارد خوشبختی و سعادت را طوری بیان نموده و برای اثبات آن میکوشد. اگر خوب دقت کنید میفهمید که خوشبختی دو رکن دارد:
رکن اول: آسایش بدن و صحت مزاج
رکن دوم: آسایش فکر و استراحت خیال و آرامش روح
بدن وقتی سالم است که سلولهای بدن از حالت طبیعی خارج نشوند و اعتدال و قوا و تعادل اجزاء و توازن بین آنها بر قرار باشد و حفظ الصحۀ بدنی یکی از شرائط اساسی نیل به سعادت به شمار می رود، بلکه صحت بدنش اساس هر فضیلتی و منشاء هر نیکبختی و سعادتی است. ماها موظفیم که همیشه بدن خود را پاکیزه و سالم نگاه داریم، زیرا روح سالم در بدن سالم است و روح و بدن در یکدیگر تأثیر و تأثر کامل دارند، اگر لطمهای به بدن وارد شود به طوری که اخلاط فاسده در بدن تولید شود و تعادل بین اعضاء و توازن بین قوا را زیان رساند، مسلماً روح را از حرکت صعودی باز می دارد، یعنی امراض بدنی مانع از ترقیات روحانی میشود و انسان را زبون و بیچاره میگرداند، آن وقت شقاوت و بدبختی راه باز میکند و به انسان هجوم میآورد، پس بایستی حتی الامکان مراعات حفظ الصحه نمود و بدن را سالم و معتدل نگاه داشت.
«آسایش فکری» وقتی تأمین میگردد که وحشت از «حوادث احتمالی» در کار نباشد و آرزوی مال از بین برود و هیچ خوشبختی به قدر راحت دل بزرگ نیست و آرامش روح وقتی نصیب بشر میگردد که دو اصل اساسی را کاملاً مراعات نماید:
اول عقائد صحیح و ایمان به مبداء و معاد،
دوم: اخلاق نیکو که منشاء اعمال نیک گردد
چنانچه گفته اند همه بدبختی ها از درون ما بر می خیزد و سبب آنها خود ما هستیم. ما سهواً می پنداریم که آنها از بیرون میآیند در صورتی که خود ما آنها را در داخل خود با سرشت خودمان میسازیم. دانشمندان گفتهاند خوشبختی هر کس بسته به این است که او اصلاً به عالم طبیعت به چه نظر، نگاه میکند؛ یعنی روح او تا چه درجه تکامل کرده ، زیرا خوشبختی بیشتر مربوط به روح است و ریشه آن را در عقل و ادراک خود شخص بایست پیدا کرد و هر قدر درجه معرفت بالا رود معرفت نفس بهتر نمایان میشود و معرفت به حق که اصول دیانت است با معرفت به نفس ملازم یکدیگرند ، چنانچه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده: «هر کس خودش را شناخت خدای خود را می شناسد» و هر کس خود را شناخت مرتبه و مقام خود را نیز میشناسد و توقعات بیجا نمی نماید و حضرت امیر علیه السلام فرموده: «مَن سَألَ فَوقَ قَدرِهِ استَحَقَّ الحِرمانَ؛ یعنی هر کس سئوال کند بالاتر از قدر خود مستحق محروم شدن است.» پس عاقل هرگز در پی آرزو به آن چه در دسترس او نیست نمیگردد و خود را در طلب آن رنج نمی دهد.
فساد اخلاقی و شهوت پرستی و عیاشی و بی عفتی و دزدی و دروغ و خیانت و صدها جنایاتی که امروزه بین مردم شایع گردیده ناشی از عدم ایمان به مبدء و معاد است، ایمان یک عامل قوی و یک پلیس باطنی است که انسان را از کارهای زشت که منافی با تقوی و عفت است باز می دارد .کسی که دین و ایمان ندارد به هیچ وجه نباید از وی منتظر خیر و خوبی باشیم و هرگز سعادت و خوشبختی نصیب او نخواهد شد، زیرا که نفس انسان مثل اسب شروری ماند که اگر جلو وی را رها کنیم خودش و سوارش را به هلاکت میآندازد و یگانه جلوگیر او ایمان به خدایی است که عالم به ظاهر و باطن وی است و پس از آن جلوگیر شهوات عقل است که به میزان شرع عمل نماید. عقل بشر بدون چراغ ایمان راه سعادت و خوشبختی خود را نمیشناسد، عقل اگر به همراهی ایمان به سوی سعادت حرکت نمود، البته کامیاب خواهد شد و موفقیت نصیب او میگردد.
پس از اینجا معلوم میشود که اول قدم به سوی سعادت و خوشبختی تحصیل ایمان و عقائد صحیح به مبدء و معاد و تطبیق امور با قوانین محکمه اسلام است .
ای خواهران عزیز اگر طالب سعادت و نیک بختی میباشید و میخواهید از زندگی لذت ببرید و همیشه مسرور و شادمان و موفق و کامیاب باشید و از نعمت بزرگ الهی و حیات خود بهره مند گردید دل و سریره خود را از آلایش اخلاق زشت و صفات ناشایسته پاک گردانید و حسد و طمع و خود خواهی و بخل و کینه و آرزوهای بیجا و توقعات بی مورد در خود راه مدهید تا آن که آن فطرت اولیهای که خداوند در روح شماها نهاده ظاهر گردد ، یعنی فطرت توحید که در آیات قرآنی اشاره به آن فرموده و در احادیث تصریح شده که : ( خداوند فطرت و طبیعت اولیه هر کس را بر توحید قرار داده).
اگر اخلاق ذمیمه و آمال نیویه و آرزوهای گوناگون قلب را فاسد نکنند و از طبیعت اولیه وی را خارج نگردانند دل و قلب آدمی به فطرت و طبیعت خداداد بسوی مبدء و خالق خود نگران است و در اثبات توحید و شناسائی مبدء خود ابداً احتیاج به ادلّه فلسفی ندارد ؛ بلکه اگر دل قدری تصفیه شود و جلاء پیدا کند ( به عین الیقین) ارتباط خود و موجودات را به حق تعالی مشاهده میکند .
اگر به چشم حقیقت نظر کنی جهان را به هر چه می نگری جز خدا نخواهی دید
چنانچه موقع دعاء و عرض حاجات بسوی (قاضی الحاجات) مخصوصاً موقع اضطرار و بیچارگی و درماندگی خوب این مطلب نمایان میشود ،یعنی هر کس می فهمد که کسی هست که قادر به رفع گرفتاری اوست .
خلاصه اول قدم ما بسوی سعادت و خوشبختی این است که دارای ایمان به مبدأ و معاد باشیم.
برگرفته از کتاب ارزشمند : روش خوشبختی، بانوی مجتهده امین، ص2-6.
قسمتی از وصیت نامه شهید مجید محمودی :
مادر پیری دارم ، یک زن و سه بچه قد و نیم قد ؛
از دنیا چیزی ندارم جز یک پیام :
قیامت یقه تان را می گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید.
شهید مجید محمودی
(فرزند عباس متولد 1338 . تاریخ شهادت 22/1/62 .محل شهادت : فکه)
ظاهرا اهل ملارد استان تهران
شهید عباس تیماجی، از جمله شهدای بزرگواری است که با علم به شهادت به راهی که در آن پای گذاشته است ، نامه نامهای به همسرش می نویسد و آخرین توصیه های لازم را برای تربیت فرزند به مادر وی سفارش می کند. دست نوشته ای که اکنون به عنوان سندی زنده و پویا از تعهد و اخلاص رزمندگان اسلام همچنان متجلی است و جوانان امروز می توانند این وصیت نامه را الگوی عملی زندگی خود بکنند.
این شهید بزرگوار در مطلع نامه خود می نویسد : یک نامه برای زینب نوشتم که آن را پیش خودت نگه دار و هنگامی که زینب به سن پانزده سالگی رسید به وی بده .
خدمت نور چشمم و عصاره جانم زینب
شادی روح پاکش صلوات بفرستید
حمایت از تولید ملی مخصوص یک سال نیست بلکه این موضوع باید بصورت جدی و محوری دنبال شود.
باید این فرهنگ در میان مردم فراگیر شود که انتخاب یک کالا با نشان داخلی و یا با نشان خارجی می تواند
یک کارگر ایرانی را برخوردار و یا محروم کند. درخواست من از همه ملت این است که به سمت مصرف تولیدات داخلی بروند. رهبر معظم انقلاب
مقدمه
طبق مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در تحکیم بنیادهای اقتصادی اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست نه همچون دیگر نظامهای اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجوئی، زیرا که در مکاتب مادی اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی میشود ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارآئی بهتر در راه وصول به هدف نمیتوان داشت. یکی از تاکیدات رهبر انقلاب در زمینه اقتصاد که در طول سالیان گذشته بارها توسط ایشان مطرح شده است، «مصرف کالای داخلی» است.
با ابلاغ «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» و برنامهریزی برای «اصلاح الگوی مصرف» این موضوع اهمیت دوچندانی پیدا کرده و یکی از ابعاد مشارکت عموم مردم در پیشرفت اقتصادی «مصرف کالای داخلی»در نظر گرفته شده است. از مهمترین دلایل «مصرف کالای داخلی» در بیانات رهبر انقلاب ایجاد استقلال اقتصادی و سیاسی، ایجاد کار و اشتغال، افزایش ابتکارات تولیدکنندگان، افزایش ثروت ملی، کاهش تورم و کنترل نقدینگی است.
طبق فرمایش مقام معظم رهبری بخش مهمی از جهاد اقتصادی مسئله ی تولید ملی است که اگر ملت با همت، عزم و آگاهی و با همراهی برنامه ریزی درست مسئولان بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند؛ بدون تردید بر چالشهایی که دشمن ایجاد می کند، غلبه خواهد کرد.
حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی به معنی قطع کامل واردات کشور نیست چرا که هر کشوری در هر سطحی نیاز به واردات برخی مواد و محصولات را دارد. معنی این شعار سوق دادن کشور از واردات محصولات و کالاهای نهایی (قابل مصرف) به سمت مواد و محصولات سطح متوسط و پایین (مواد اولیه یا واسط) و سپس تبدیل آنها به کالاهای مصرفی است که این مسئله منجر به ایجاد ارزش افزوده خواهد شد.
در جهت حمایت از تولید داخلی، هر یک از مردم، مسئولین و فعالان اقتصادی وظایفی بر عهده دارند. که فریضه دانستن استفاده از تولیدات داخلی ، تبدیل «استفاده از تولیدات داخلی» به یک فرهنگ ، پرهیز از فرهنگ غلط مصرف مصنوعات خارجی ، پرهیز از تفاخر غلط ترجیح دادن مارکهای خارجی به ایرانی وپرهیز از اسراف از جمله وظایف مردم است.
ما با راه اندازی این کمپین بر آنیم تا با ابزار و توانایی های موجود و حمایت کاربران همیشه در صحنه کوثر بلاگ و کوثر نت، طبق وظیفه عقلی، شرعی و ملی خود، با ایجاد موج "من کالای ایرانی میخرم" قدمی در جهت حمایت از تولید ملی در فضای مجازی برداریم ان شاء الله.
صفحه اصلی : کمپین حمایت از تولید داخلی
پ.ن سخن بلاگ :
من حتی وسایلی را که تولید داخل هستند ولی اسم خارجی دارند نمی خرم. حتی المقدور.
مثلا وقتی دستمال کاغذی صداقت و گلریز و حریر و... هست چرا سافتلن و تنو و ویزیبل و ... را بخریم.
در بقیه اجناس هم همین طور.
مردم و دولت و رسانه ملی باید با اسم گذاری خارجی و نمادهای خارجی مقابله کنند.
یعنی اگر گوشی glx در داخل مونتاژ می شود خوب چرا یک اسم فارسی و ایرانی برایش انتخاب نکنیم؟!
این اسم گذاری خارجی خودش یک فرهنگ سازی غلط بوجود می آورد که ذهن مصرف کننده با اسامی و مارک های خارجی عادت کند.
یا جنس داخلی به اسم صادراتی تولید می شود و می آید در بازار داخل و با این روش مردم را فریب میدهند که این کیفیتش بهتر است و قیمتش را هم بیشتر می کنند. خوب اگر صادراتی است چرا می آید بازار داخل ؟!!! و اگر داخلی است چرا اسم و علامت و نوشته هایش خارجی است؟!
اینها کلک و حقه است و باید با آنها مقابله شود.
برای جنس خوب می توان نشان استاندارد با برچسب شماره دار یا رنگ بندی استفاده کرد مثلا درجه یک یا دو یا سه ... یا ده .
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بروجرد، شهید "ماشاءالله شمسه" به سال 1346 در روستای سراب زارم شهرستان بروجرد در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و از همان ابتدا و با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج شهرستان درآمده و بهرغم سن کمی که داشت به تواتر به جبهههای نبرد حق علیه باطل بهصورت داوطلبانه اعزام شد.
وی یک ماه پس از بازنشستگی با پیگیریهای فراوان خود بهعنوان فرمانده یکی از گردانهای فاطمیون به سوریه اعزام شد و در حالی که تنها چند روز از اتمام مأموریت و بازگشتش به کشور باقی نمانده بود در روز شنبه 14 فروردینماه به ضرب گلوله تکتیرانداز گروهک تروریستی تکفیری داعش در مناطق عملیاتی سوریه به شهادت رسید.
به اتفاق جمعی از جوانان مجمع مدافعان حرم بروجرد به منزل شهید مدافع حرم "ماشاالله شمسه" برای بازدید از خانواده او رفتیم. در بدو ورود همسر شهید و فرزندانش به استقبال آمدند. جایجای خانه تصاویری از این شهید نصب شده بود با اشتیاق پای حرفهای همسری مینشینم که تا امروز نزدیک به سه ماه همسر خود را ندیده است. از همان همسران مهربان و فداکار دهه شصتی است که در کوران دفاع مقدس در خانه یکی از رزمندگان جبهه سالها بیمنت به همسر و فرزندانش خدمت کرده و امروز با وجود اینکه داغ شهادت همسر مهربانش را برایمان روایت میکند بزرگترین افتخار خود را زندگی با همسر شهیدش میخواند و خوشنود از اینکه همسرش با شهادت به آرزویش رسیده است.
فاطمه شمسه متولد 1350 همسر سردار شهید مدافع حرم ماشاالله شمسه است که در سال 1366 وقتی تنها 16 سال بیشتر نداشت به همسری وی درآمده و حاصل 28 سال زندگی او با همسر شهیدش یک فرزند پسر و دو دختر است که این روزها با یاد همسر شهیدش سنگ صبور فرزندانش شده و با آرامش مثالزدنی یاد و خاطره همسران مقاوم شهدا را برایمان تداعی میکند.
عاشقانههایش با همسر شهیدش آن چنان ساده و صمیمی است که نمیتوانی آنها را در قالب کلمات و جملات ادبی بیان کنی و ترجیح میدهی با همان ادبیات باصفایی که خودش تعریف میکند نقل کنی. گاهگاهی در حین صحبتهایش سربهزیر افکنده و آرام با دستمالی که در دست دارد قطرات اشکی که در گوشه چشمش جمع شده را پاککرده و زیر لب با خود تکرار میکند "شهادتت مبارک" آنچنان ملموس و باصفا این جمله را ادا میکند که با خودم میگویم محضر شهید نشستهایم و این بانوی صبور این مهم را به عینه درک میکند.
قاب عکس رهبر معظم انقلاب را که بر روی دیوار خانه نقش بسته است با دستنشانمان میدهد و میگوید: «حاجی علاقه خاصی به رهبر داشت موقع خانهتکانی میگفت: هر چه را که میخواهید جابهجا کنید اختیار دارید اما دست به این قاب عکس آقا نزنید. خیلی شاد و مهربان بود آن قدر که وقتی از مأموریتهایش برمیگشت نبودنش از یادمان میرفت و دیگر دلمان نمیآمد با همه مهربانیهایش و رسیدگی به ما به او غر بزنیم که چرا همیشه نیست.» گفتوگوی تفصیلی او با تسنیم را در ادامه میخوانید:
تسنیم: از ماجرای ازدواجتان با شهید شمسه بگویید؟
من و همسرم هر دو اهل روستای سراب زارم بروجرد بودیم و آشنایی دورادوری با هم داشتیم. وقتی به خواستگاریم آمد در بحبوحه جنگ بود و آن زمانی بود که به جبهه میرفت. مادرم میترسید و میگفت ممکن است در این جبهه رفتنهایش شهید شود اما او در جواب مادرم گفت: «هیچکس نمیداند در آینده چه پیش میآید، شاید ما این لیاقت را نداشته باشیم». در 28 آبان ماه سال 66 ازدواج کردیم و یک هفته بعد به منطقه کردستان اعزام شد و پس از آن بارها به صوت متناوب به مناطق جنگی غرب کشور مانند ایلام اعزام شد.
تسنیم: اولین فرزندتان در چه سالی متولد شد؟
آقا بشیر اولین فرزندم در سال 67 زمانی که پدرش در مناطق عملیاتی غرب کشور بود به دنیا آمد، فرزند دومم اسما سال 68 و دختر دومم سال 70 در خرمآباد به دنیا آمد.
تسنیم: در رفت و آمدهای شهید شمسه به مناطق جنگی ترس شهادت ایشان را نداشتید؟
ترس را همیشه داشتم اما هیچوقت مانع نمیشدم چون خیلی علاقه داشت آن زمان هم جنگ بود و همه میرفتند و کسی ممانعت نمیکرد ما هم به این امر رضایت داشتیم چون وظیفهای بر عهده همه بود اما در عین حال نگران بودیم و آمادگی هم داشتیم که هر خبری را دریافت کنیم.
حاجی بیشتر وقتها در مأموریت بود حتی وقتی هم پیش ما در بروجرد بود زیاد خانه نبود اگر برای یک روز هم بود صبح به مأموریت میرفت و غروب برمیگشت.
تسنیم: با سه فرزند دستتنها و نبودن همسرتان برایتان سخت نبود؟
سخت بود بارها به او میگفتم اما در جواب به من میگفت: «ما سربازان امام زمان هستیم، نمیتوانیم همیشه در خانه بمانیم» و از همان ابتدا سودای دفاع از کشور و سربازی اسلام را داشت.
تسنیم: در طول مدت زندگی مشترک خود چه نکته بارزی از همسر شهید خود بیشتر به یاد دارید؟
علاقه زیادی به جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب داشت. همیشه تأکید میکرد باید پشتیبان ولایتفقیه باشیم و وقتی به او میگفتیم دیگر وقت بازنشستگی شما رسیده میگفت: «یک پاسدار هیچوقت بازنشسته نمیشود مخصوصاً در حال حاضر و در این شرایط ما باید پشتیبان رهبر باشیم». مأموریتهایی هم که میرفت همواره وقتی از ما خداحافظی میکرد و میرفت به ما میگفت که «ممکن است دیگر برنگردم و این بار آخر باشد».
تسنیم: اگر بخواهید یک خصوصیت منحصربهفرد اخلاقی همسر خود را نام ببرید چه میگویید؟
بسیار اهل محبت به خانواده بود. هر وقت از مأموریت برمیگشت نبودنش را با کارها و رفتارش با بچهها برایمان جبران میکرد و در کارهای خانه خیلی کمک میکرد. مأموریتهایش از یک روز و یک هفته تا 10 روز بود اما همیشه پیگیر احوال خانواده بود و هر وقت هم که تماس میگرفت میگفت: «کمبودی ندارید».
وقتی از مأموریت برمیگشت و ما ابراز دلتنگی و خستگی میکردیم با شوخی و خنده ما را قانع میکرد و آنقدر شاداب و سرزنده بود که سختیهای نبودنش را فراموش میکردیم.
تسنیم: رابطه شما باهمسرتان چگونه بود؟
خیلی با هم صمیمی بودیم آن قدر که رابطه ما در فامیل مثالزدنی بود چون رفتارش بهگونهای بود که اصلاً نمیگذاشت کسی از او ناراحت شود وقتی مشکلی بود با ما صحبت میکرد و با مهربانی خود ما را توجیه میکرد تا ناراحتی ما برطرف شود.
تسنیم: اهل گردش و تفریح هم بود؟
خیلی زیاد اهل گردش و تفریح بود وقتی میآمد باوجود خستگی راه ما را به مناطق گردشگری شهر و یا خانه فامیل و آشنایان برای سرکشی میبرد.
تسنیم: رابطه شهید با فرزندانش چگونه بود؟
رابطه او با فرزندانش فراتر از پدر و فرزندی بود و بسیار با فرزندانش صمیمی بود وقتی به خانه میآمد فرزندانم همه حرفهای خود در خانه و بیرون از خانه را برای پدرشان تعریف میکردند. خیلی با هم دیگر راحت بودند حتی فرزندانم با حاجی بیشتر از من صمیمی بودند و ارتباط میگرفتند مخصوصاً دخترانم خیلی ارتباط نزدیکی با پدرشان داشتند و با عروسم هم خیلی صمیمی بود.
گوش به فرمان رهبری
تسنیم: دیدگاه شهید شمسه درباره ولایتفقیه چه بود؟
رهبر انقلاب را خیلی دوست داشت از آن دوست داشتنهایی که واقعاً حاضر بود خود را فدایی ایشان کند و این را در عمل ثابت کرد. هنگامی که میخواستیم خانهتکانی ایام عید انجام دهیم میگفت: «همه خانه را زیر و رو کنید ولی آن قاب عکس آقا بر روی دیوار را اصلاً دست نزنید». هر وقت میخواست جملهای از رهبر معظم انقلاب نقل کند جمله خود را با «آقا امر کردند» آغاز میکرد و گوش به فرمان آقا بود و به ما تأکید میکرد در راهپیماییها و مشارکتهای سیاسی- اجتماعی کشور حضور فعال داشته باشیم و نماز جمعهها را خالی نگذاریم و هر چه امام و رهبر میگفتند حاجی آماده اجرا بود.
تسنیم: خصوصیت منحصربهفرد شهید شمسه چه بود؟
رفتارش با همه خوب بود اهل صلهرحم بود جمعهها هر وقت فرصتی مییافت به سرکشی اقوام دور و نزدیک میرفت. رفتارش جوری بود که کسی از او دلخور نمیشد. برای رفع مشکلات غریبه و آشنا پیشگام بود و به بستگان خیلی سر میزد و میگفت که «شاید مشکلی داشته باشند که بتوانیم به آنها کمک کنیم».
دعا کنید به سوریه بروم
تسنیم: چه شد که برای دفاع از حرم داوطلب شد؟
بیش از یک سال بود که تحولات سوریه را از طریق اخبار دنبال میکرد. میدید که نیرو به سوریه اعزام میکنند و همیشه میگفت که «من هم میخواهم بروم» و چون امکان اعزامش در موقع خدمت نبود همواره عنوان می کرد که «میخواهم بعد از بازنشستگی کارهای اعزام را انجام دهم و بروم». هر کس را هم که میدید به او میگفت که «شما دعا کنید کار من درست شود و به سوریه بروم». خیلی مشتاق بود و به بچهها میگفت که «سر نمازهایتان برای من هم دعا کنید که کارم درست شود و به منطقه اعزام شوم».
تسنیم: چرا اینقدر علاقه به رفتن سوریه داشت؟ آنجا چه چیزی داشت که او را جذب میکرد؟
شهید شمسه میگفت که «ما در زمان امام حسین(ع) نبودیم و الآن چندین سال است برای ایشان عزاداری میکنیم، در حال حاضر خواهرش به مدافع حرم نیاز دارد، به ما نیاز دارد، باید از تجربههای خود در سوریه برای این امر خطیر استفاده کنیم».
تسنیم: شما مخالفتی با رفتن شهید شمسه به سوریه نداشتید؟
اوایل مخالف بودم اما وقتی گفت که «حضرت زینب نیاز به یاری دارد» دیگر نتوانستم با او مخالفت کنم.
"شهادتت مبارک"
تسنیم: خبر شهادتش چطور به شما رسید؟
15 فروردین روز تولدش بود. میخواستم بروم برای تولدش شیرینی و شکلات بخرم چون گفته بود دلم میخواهد امسال جشن تولد خیلی خوبی بگیرم. بچهها که جشن تولد میگرفتند به شوخی میگفت که «من هم دلم میخواهد امسال تولد خوبی بگیرم».
روز تولدش به دخترم گفتم من میروم تا برایش شکلات و شیرینی بگیرم بعد آمدم بیرون که بردار شوهرم تماس گرفت و گفت کجایی؟ گفتم میخواهم بروم بیرون، گفت نه بمان من به آنجا میآیم. وقتی آمد گفت که با من تماس گرفتند و گفتند حاجی مجروح شده و در خرمآباد بستریشده میخواهیم به آنجا رفته و به او سر بزنیم.
وقتی گفت خرمآباد با خودم گفتم معمولاً اگر مجروح بشوند آنها را به تهران میبرند و مشکوک شدم اما به یادم آمد موقع رفتنش خیلی اصرار میکرد که اگر خبر شهادتم رسید و یا مجروح شدم تا مطمئن نشدید عکسالعملی نشان ندهید. به برادرشوهرم گفتم مطمئنی مجروح شده؛ دیدم همه گریه میکنند برادرش ناراحت شد و به یک باره گفت نه مجروح نشده گفتهاند شهید شده؛ وقتی مطمئن شدم گفتم: شهادتت مبارک؛ آرزویش بود و به آرزویش هم رسید.
تسنیم: قبل از رفتنش چه توصیه خاصی به شما میکرد؟
هر بار که میرفت میگفت: «شاید این بار آخر باشد. اگر خبر شهادت من را شنیدید با بیتابی خود دشمن را شاد و خوشحال نکنید که دشمن بگوید من این بلا را سرشان آوردم».
تسنیم: از او میخواهم با همسرش درد و دل کند او میگوید:
چه باید به او بگویم جز اینکه همه خانواده تو را دوست دارند و مطمئن هستیم هنوز هم تو با ما هستی. در طول این مدت نبودنش وقتی تنها میشوم با اینکه شهادتش را تبریک گفتم به او میگویم که "بیوفا رفتی مرا تنها گذاشتی" از او میخواهم شفاعتم کند.
گفتوگو از: الهام شاهدپور
منبع: خبرگزاری تسنیم
توصیه حضرت یعقوب برای فرزندان در قرآن در کنار توصیه حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که بیانگر اهتمام ویژه یعقوب علیه السلام می باشد: (بقره: 132)؛ اما با توجه به ذکر کامل ماجرای حضرت یوسف علیه السلام می توان نحوه تعامل و برخورد یعقوب علیه السلام با فرزندانش را به عنوان یکی از نمونه های کامل تبیین کننده شیوه زیست و نحوه رفتار معین کرد؛ نمونه هایی از این رفتار را ذکر می کنیم:
الف: ایجاد صمیمیت بین پدر و فرزند به طوری که یوسف علیه السلام همه اسرار خود را با پدر در میان می گذارد: إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (یوسف 4 و 5)؛ [یاد کن] زمانى را که یوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم دیدم [آنها] براى من سجده مىکنند یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت حکایت مکن که براى تو نیرنگى مىاندیشند زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است.
ب: نهایت تلاش برای سازش دادن میان برادران و جلوگیری از اختلافات؛ به طوری که وقتی برادران می خواهند یوسف را با خود به گردش (و در واقع برای کشتن) ببرند علت ممانعت از فرستادن یوسف را به خود منتسب می کند که من ناراحت می شوم؛ و اشاره ای به اهداف برادران نمی کند: قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ (یوسف: 13)؛ گفت اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین مىکند و مىترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد.
ج: پناه به خدا و صبر در برابر مصیبت هایی که از ناحیه فرزندان به وی می رسید: وَ جَآؤُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (یوسف: 18)؛ پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلکه نفس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف مىکنید خدا یاری دهنده است.
و نیز زمانی که برادران، برادر یوسف را نیز می خواستند تا با خود برای گرفتن آذوقه به مصر ببرند: قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ (یوسف: 64) [یعقوب] گفت آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان .
و زمانی که دو پسرش را از دست داد باز به خدا پناه برد: قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (یوسف: 86)؛ گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا مىبرم و از [عنایت] خدا چیزى مىدانم که شما نمىدانید.
د: نهایت دلسوزی برای فرزندان، حتی فرزندانی که داغ عزیزترین کسانش را بر دلش نهادند و یوسفش را برای مدت ها از پدر دور کردند باز به فکر فرزندانش بود که گفت: و گفت اى پسران من [همه] از یک دروازه [به شهر] در نیایید بلکه از دروازههاى مختلف وارد شوید و من [با این سفارش] چیزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمىتوانم داشت فرمان جز براى خدا نیست بر او توکل کردم و توکل کنندگان باید بر او توکل کنند : وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (یوسف: 67)
هـ: نهایت تلاش برای یافتن فرزندان و امید به خدا که حتی پس از اینکه برادر یوسف را از دست داد باز هم فرزندانش را به سراغ هر دو گمشده اش فرستاد: یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ( یوسف: 87)؛ اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت خدا نومید نمىشود.
و: دعا در حق فرزندان گناهکار ولی نادم: قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ( یوسف: 97 و 98)؛ گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مىخواهم که او همانا آمرزنده مهربان است.
ادامه متن را در مقاله «بررسی مصادیق خانواده متعالی در سبک زندگی اسلامی از منظر قرآن کریم» در وبلاگ مطالعات قرآنی و حدیثی مطالعه نمایید. davariahad.blog.ir
رسول خدا (ص) فرمود: ای علی! هر مردی که از همسرش پیروی کند، خدا وی را به چهره در آتش می افکند. علی (ع) پرسید: این پیروی چیست؟ آن حضرت(ص) فرمود: به همسرش جهت رفتن (بدون رعایت پوشش درست) به حمام های عمومی و عروسی ها و رستوران ها و پوشیدن لباس نازک اجازه دهد. (الفقیه ج۴ص۳۶۲)
«حجاب» واژهای است عربی، به معنای پرده، پوشش، وسیله پوشش، حایل و... .
در زبان فارسی نیز برای کلمه حجاب، معانی ذیل را آوردهاند:
پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، رویبند و چادری که زنان سر تا پای خود را بدان پوشانند. حجاب در معنای اصطلاحی« پوشش مخصوص زنان» است، ولی گاهی هم به معنای پرده و حاجز میآید.
مهمترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیه های سوره نور و احزاب است؛ خدای تعالی در سوره نور، آیه 31 فرموده است:
به مردان مؤمن بگو که چشمهای خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزهتر است؛ همانا خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است و به بانوان باایمان بگو چشمهای خود را فرو پوشند و عورتهای خود را از نگاه دیگران پوشیده دارند و زینتهای خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینتهای خود را آشکار نسازند، مگر برای محارم نسبی و سببی.
آشکار کردن زینتها در یکی دیگر از آیه های قرآن نهی شده است:
وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولی. (احزاب: 33)
در خانه های خود قرار گیرید و همانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودنمایی نکنید.
البته ناگفته نماند که نمایش آرایش و زیورهای زن، تنها در برابر نا محرم آثار ناگواری را در پی دارد و چنانچه برای همسر انجام شود، کار پسندیدهای خواهد بود.
ایمان به خدا و ترس از آخرت، از مهمترین پایه های حجاب به شمار میرود؛ زیرا حجاب، لباس اهل ایمان است. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرموده است: « انسان به سبب ایمان، بر عملهای شایسته رهنمون میگردد».
شناخت سیمای وجودی زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن، از جمله پایههای مستحکم پوشش دینی است. وقتی یک زن به این پرسش درونی خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد، پایه اعتقادی حجاب دینی در درون او شکل میگیرد و این آگاهی، به عمل او معنا و ارزش و دوام میبخشد.
برای مثال: اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد، باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمیپندارد که موجب رکود فعالیتها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و مانند آنها میشود، ولی وقتی بداند که نتیجه باران، سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگلها، رشد و تغذیه موجودات زنده و آثار فراوان دیگری است، به بارش باران مشتاق میشود.
پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه استوار در قلب انسان شکل نگیرد، لباس ایمان آراسته نخواهد شد.
در قرآن کریم آمده است:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ. (انفال: 29)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا ترس و باتقوا باشید، خدا برای شما تشخیص( حق از باطل و سعادت از شقاوت) را قرار میدهد و گناهان شما را میزداید و شما را میآمرزد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.
با رعایت حجاب ، ازدواج صورت مشروع به خود میگیرد. اینگونه ازدواجها پیوند زن و شوهر را محکم میسازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود که در نتیجه، کانون خانواده گرمتر میشود، در حالی که بدحجابی و بی حجابی و آزادی بدون قید و بند، به فرو پاشی کانون خانواده می انجامد؛ زیرا در این حالت اساس خانواده بر روی غریزه جنسی پایه گذاری میشود و پس از مدتی که این غریزه فروکش میکند، مسائلی دیگر از جمله عدم توافق اخلاقی، مشکلات خانوادگی و... بروز میکند و در نتیجه به طلاق و آوارگی فرزندان منجر میشود و اساسا این نوع زندگیها و روابط زناشویی دوامی نخواهد داشت.
حجاب، سدی در برابر امیال هوسبازان است و در نتیجه مشوق جوانان به ازدواج، در حالی که بی حجابی و بی عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج میشود که به شیوههای مختلف از زیر بار آن شانه خالی میکنند؛ زیرا مانعی برای رسیدن به خواسته های غیراخلاقی خود نمیبینند.
آمارهای قطعی و مستندی موجوداست که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از همگسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل»؛ یعنی هوسهای سرکش بخواهد، به هر قیمتی که باشد به دنبال آن میرود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری میبندد و با دیگری وداع میگوید.
در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت میشود، احساسات و عشق و عواطف همسران مخصوص یکدیگر است، ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی برای تماشا درآمدهاند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی میشوند و کودکان، بی سرپرست میمانند.
بر اساس نظام تکوین، غریزه خودآرایی و جلوهنمایی برای استحکام خانواده در سرشت هر زن تعبیه شده است، آنگاه خداوند با الهام درونی و فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی، روش صحیح بهرهمندی از این دو غریزه را به او نشان داده و او را آگاه کرده است که مکان خودنمایی با آرایش، محیط داخلی خانواده و محل پوشش واحتجاب، خارج از خانه و در برابر بیگانگان است.
پوشش زن سبب میشود که استفاده های جنسی، محدود به محیط خانواده شود که در این صورت، حفظ اجتماع و استفاده کامل از نیروی فعال آنان را در پی دارد. در حالی که وجود زنان بی حجاب و بدحجاب که دل مردان سست اراده و کم ایمان را میربایند و با حرکات و آرایش خود همه نظرها را متوجه خودشان میسازند، به رکود فعالیتهای اجتماعی و عدم موفقیت در مراحل گوناگون کمک میکند و در نهایت به پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده میانجامد.
اما تسحیون و لا تغارون، نسائکم یخرجن الی الأسواق و یزاحمن العلوج.
آیا شما (مردان)، حیا نمیکنید و غیرت نمی ورزید، زنانتان به بازارها میروند و مزاحم بیماردلان میگردند.
حجاب، عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار برای حفظ آرامش و صفا و صمیمیت در زندگی خانوادگی است. حجاب برای این است که زندگیها از هم نگسلد و مردان به زنان و دختران پاکدامن و عفیف، نگاه آلوده نکنند و اساس خانه و خانواده را ویران نسازند.
همچنین عاملی است در جهت حفظ پاکی نسل و اینکه فرزند، پدر و مادر معین و متعهدی داشته باشد و از تربیت و محبت پدر و مادر خود برخوردار باشد، از طرفی حجاب میتواند راهکاری باشد بر تسلط معنوی زن بر مرد.
در صورت حفظ ارزش حجاب، مردان فقط در محیط خانوادگی از همسران قانونی خود کامجویی میکنند؛ زیرا زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانواده کامیاب سازند، منع شده اند.
این محدودیت و در واقع مصلحت خداوندی، به یقین نتایج خوبی را در بر خواهد داشت؛ همچون:
1. تأمین بهداشت روانی: وقتی بین زن و مرد حریمی وجود نداشته باشد، به طور قطع هیجانها و التهابهای جنسی افزون میشود و تقاضای شهوی به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمیآید.
2. گرمی و دوام خانواده: اگر زن و شوهر از هرگونه کامجویی نامشروع جنسی چشم بپوشند و مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد، زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، کانون خانواده گرم و پرشکوه خواهد شد.
برای حفظ امنیت و صفا و پایداری خانواده، زن و شوهر هر یک وظایفی دارند:
زن وظیفه دارد جمال و زیبایی خود را از نامحرمان بپوشاند و طنازی و دلبری نکند و به این ترتیب، امانت و وفاداری و علاقه خود را نسبت به شوهرش اثبات کند.
مرد هم وظیفه دارد وفادار باشد و از زنان نامحرم و بیگانه به کلی چشم بپوشد و اگر هم ناخودآگاه و بی اختیار چشمش به زنی افتاد، فورا دیده بربندد و چشم فرو گیرد؛ زیرا پیگیری نگاه و نگاههای پی در پی آتش هوس و شهوت را برمیافروزد و همین موجب انحراف میشود.
نگاه پی در پی، زهرآلود است و چشمه زلال و باصفای زندگی خانوادگی را کدر و مسموم میکند. این نکته را نیز نباید از نظر دور نگه داریم که رعایت حجاب و متانت اسلامی در برابر خویشاوندان واجب و عدم رعایت آن گناه است و چه بسا موجب ناراحتی زن و شوهر از یکدیگر شود و از صفا و محبتی که بین آنهاست، بکاهد. پس چه خوب است که به این سخن از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله توجه کنیم که میفرماید: « هر لباسی که بدن زن را بپوشاند، باعث آمرزش و رحمت حقتعالی خواهد شد.» و چه زیبا در جایی دیگر فرمود: «زن، زیباروی و محبوب است، هر کس او را گرفت و با او ازدواج کرد، باید او را بپوشاند».
اسلام میخواهد زن برای شوهر و فرزندانش باشد، ولی دیگران میخواهند زن برای همگان باشد و هیچکس برای او نباشد. دنیای استعمار روز، اینهمه بدبختی را از آنجا برای زن شروع میکند که حجاب را از سر او بردارد و او را از محیط امن بیرون کشد و او را آرایش دوست و مدپسند سازد و در معرض دیدههای پلید قرار دهد.
اینان بانویی را که اسلام از او میخواهد احترام و شخصیت خود را نگاه دارد تا فردی برای خواستگاری خدمتش برسد، مجبور میسازند در مکانهایی چون اداره، خیابان و بازار خود را عرضه کند تا همسری برای خود بیابد.
اسلام میفرماید: زن در حالیکه جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر برای صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و دیگر کارهای ضروری از خانه خارج میشود، جذابیت خود را بپوشاند، به گونهای که لباس و حالات و کردارش عادی باشد تا رفت و آمدش هیچ نظری را جلب نکند. «انّه قد اذن لکنّ أن تخرجن لحوائجهنّ؛ یعنی همانا او اجازه داده است به شما که اگر حاجتی دارید، بیرون روید».
در جای دیگر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام چنین توصیه میفرماید:
«تا میتوانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمیکند».
پوشش دینی یک فرهنگ است و از همین رو تحقق آن نیازمند حرکتهای فرهنگی سازندهای است که تعدادی از آنها را به صورت کوتاه بیان میکنیم:
تشویق همواره به عنوان اصل مهم در جهت تربیت اسلامی توصیه و استفاده شده است. یکی از دلایل ذکر نعمتهای بهشتی در آیه ها و روایت ها، بعد تشویقی آن است که تأثیر بسزایی بر گرایش مردم به احکام دین و پرهیز از گناهان دارد. ماهیت تشویقها متنوع است، از جمله بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، علمی و مانند آن که از تمام این موارد میتوان در ترویج فرهنگ حجاب بهره گرفت. برای نمونه: سرپرست خانوادهای به همسر یا دخترش اظهار دارد که در صورت رعایت پوشش دینی، محبت من نسبت به تو بیشتر خواهد شد. یا معلمی به دانش آموزان خود وعده نمره انضباطی بالاتر بدهد و یا مدیری اعلام کند که همکاری لازم را با کارمندان و کادر آموزشی خواهد داشت؛ چنانچه پوشش اسلامی و حجاب را رعایت کنند.
البته تشویقهای مالی باید هماهنگ با خواست تشویق شونده و نیازهای منطقی و شرعی زندگی او باشد و اگر فردی نیازمند تشویق خاصی بود، به همان نوع او را باید تشویق کرد. اگر یک تقدیرنامه همراه با قابی زیبا به بانویی نمونه در زمینه پوشش دینی داده شود، اثری به مراتب قویتر از اعطای برخی هدیه های مادی دارد که پس از مدتی به مصرف میرسد یا کهنه میشود. همین طور است، اعطای یک جلد قرآن نفیس یا مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و امثال آن که تأثیر عمیق و پایداری به دنبال خواهد داشت.
عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیتهای گسترده علمی، فرهنگی و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است. ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتابهای مفید به افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا دختران و پسران میتواند سبب ارتقای سطح آگاهی آنها در این زمینه شود. البته باید از سخنان و نوشته هایی استفاده شود که افزون بر جنبه های علمی و نظری به تحقق عملی پوشش اسلامی پرداخته باشند. برگزاری میزگردها و فراخوانی مقالات، شعر، ادبیات و انشا، هنرهای تجسمی و تصویری، مسابقات فرهنگی و امثال آن با تعیین موضوع حجاب برای آنها نیز از حرکتهایی هستند که آثار مثبتی در این زمینه به همراه دارند. پخش برنامه ها و فیلمهای مفید و آموزشی از رسانه های تصویری و شنیداری اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش میکنند و یا با هر مسئولیتی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشوند نیز تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه دارد.
بدون شک، زن با هر تفکر و عقیدهای که باشد به نظر و سلیقه همسر خود در انتخابها توجه دارد که از جمله آنها انتخاب لباس و نوع وضع ظاهری است. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینی در جامعه کمک میکند و موجب استحکام و دوام پیوندهای خانوادگی میشود. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
« ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید». (تحریم: 6)
در روایتی از پیامبر آمده است: « خداوند بینی هر یک از مؤمنان را که غیرت نمی ورزد، به خاک می مالد.» همچنین در حدیث دیگری میفرماید: « غیرت از ایمان است».
یکی دیگر از راههای عمومی ترویج پوشش دینی در جهت استحکام خانواده و اجتماع، توصیه به حجاب و نهی از بی حجابی است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «پند ده که پند برای مؤمنان مفید است». (ذاریات: 55)
محیط خانواده نقشی بسیار مهم در حجاب یا بی حجابی دختران دارد. ازاینرو، باید به آموزش خانوادهها در این باره توجه جدی شود. اگر پدر و مادر حجاب دینی و آثار مثبت و فایدهها و نقش آن را در سلامت و حفظ همه جانبه شخصیت دختران خود بدانند و اینکه حجاب یک حکم الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است، به یقین، میکوشند تا فرزندان خود را هم با فرهنگ الهی حجاب همراه سازند.
شناخت ابعاد وجودی و اعتقادی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی صالح و شایسته زنان که خداوند نیز ایشان را برای هدایت آنان برگزید، یک اصل مهم است و باید به طرز جامع و حساب شدهای دانش آموزان را با این امر آشنا ساخت؛ زیرا وقتی دختران و زنان بدانند فاطمه، دختر رسول الله و حجت خداست و سخنان و اعمال او معیار الهی حرکتهای زندگی است و عفاف و حجاب از ویژگیهای بارز الهی او به شمار میرفت، طبعاً از او که جز به خواست خداوند عمل نمیکرد، پیروی خواهند کرد تا به عزت دنیا و سعادت آخرت دست یابند.
کلام گهربار فاطمه زهرا علیهاالسلام نشانگر لزوم حفظ جایگاه والای انسان است که میفرماید: «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند».
منبع: ماهنامه گنجینه :
به گزارش خبرنگار اخبارداغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیتالله علمالهدی در ادامه سلسله جلسات تفسیر قرآن هفتگی خود در مهدیه مشهدبا اشاره به علت تأکیدات همیشگی اش روی آسیبهای مسأله بدحجابی، اظهار کرد: انسانی که مال مردم را میخورد یا حرف حرامی میزند یا نگاه حرامی میکند، مرتکب گناهانی شده است که فقط خود او را منحرف میکند، در حالی که بدحجابی گناهی است که انسان را ابزار میکند تا شیطان دیگران را منحرف سازد.