



به گزارش «نوری از بهشت»، فارس نوشت:
مدت زمان: 01:28
کیفیت: متوسط، 480P,قالب: mp4,حجم: 5 MB
کیفیت: کم، 360P,قالب: mp4,حجم: 4 MB
کیفیت: خیلی کم، 240P,قالب: mp4,حجم: 2 MB
سلامتی رهبر عزیز انقلاب و شادی روح پاک مادر گرامی شان صلوات

پرسش 181. حکم پوشیدن لباس شهرت را بیان کنید؟
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى: پوشیدن لباسى که موجب شهرت و انگشت نما شود، بنابر احتیاط واجب حرام است.
[1]
آیات عظام بهجت، صافى و وحید: پوشیدن لباسى که موجب شهرت و انگشت نما شود، حرام است.[2]
آیات عظام تبریزى و سیستانى: پوشیدن آن حرام نیست؛ مگر آنکه موجب هتک حرمت و خوارى شخص شود.[3]
آیه اللّه مکارم: پوشیدن لباسى که جنبه ریاکارى دارد و شخص مى خواهد به وسیله آن مثلاً به زهد و ترک دنیا مشهور شود، بنابر احتیاط واجب حرام است؛ خواه از جهت پارچه یا رنگ آن باشد و یا دوخت آن اما اگر واقعا قصدش ساده پوشیدن است و جنبه ریاکارى ندارد، نه تنها جایز است؛ بلکه عملى شایسته است.[4]
تبصره. پوشیدن هر لباسى که موجب هتک حرمت و خوارى شخصى شود، به فتواى همه مراجع حرام است.
س 1361: معیار لباس شهرت چیست؟
ج: لباس شهرت لباسی است که پوشیدن آن برای شخص، به خاطر رنگ یا کیفیت دوخت یا مندرس بودن آن و علل دیگر مناسب نیست، بهطوری که اگر آن را در برابر مردم بپوشد توجه آنان را به خود جلب نموده و انگشت نما میشود.
س 1362: صدایی که هنگام راه رفتن زنان از برخورد کفش آنان با زمین ایجاد میشود، چه حکمی دارد؟
ج: تا زمانی که باعث جلب توجه و ترتّب مفسده نشده است، فینفسه اشکال ندارد.
س 1363: آیا دختران میتوانند لباسی که رنگ آن مایل به آبی پررنگ است بپوشند؟
ج: فینفسه اشکال ندارد به شرطی که منجر به جلب توجه دیگران و ترتّب مفسده نشود.
س 1364: آیا برای زنان پوشیدن لباسهای تنگی که برجستگیهای بدن آنان را نشان میدهد و یا پوشیدن لباسهای بدن نما و عریان در عروسیها و مانند آن جایز است؟
ج: اگر از نگاه مردان اجنبی و ترتّب مفسده در امان و محفوظ باشند، اشکال ندارد در غیر این صورت جایز نیست.
س 1365: آیا پوشیدن کفش سیاه برّاق توسط زن مؤمن جایز است؟
ج: اشکال ندارد مگر آنکه رنگ و شکل آن باعث جلب توجه نامحرم و یا انگشتنما شدن او شود.
س 1366: آیا بر زنان واجب است در لباس مانند مقنعه، شلوار و پیراهن فقط رنگ سیاه را انتخاب کنند؟
ج: حکم لباس زن از جهت رنگ و شکل و کیفیت دوخت مانند کفش است که در جواب سؤال قبل بیان شد.
س 1367: آیا جایز است حجاب و لباس زن بهگونهای باشد که توجه دیگران را بخود جلب کند و یا باعث تهییج شهوت شود مثلاً طوری چادر سر کند که توجه دیگران را به خود جلب کند و یا پارچه و رنگ جوراب را بهگونهای انتخاب کند که شهوت برانگیز باشد؟
ج: پوشیدن چیزی که از جهت رنگ یا شکل و یا نحوه پوشیدن باعث جلب توجه اجنبی شود و موجب فساد و ارتکاب حرام گردد، جایز نیست.
س 1368: آیا پوشیدن چیزی که مخصوص زنان است توسط مردان و برعکس، در خانه بدون قصد تشبّه به جنس مخالف، جایز است؟
ج: تا زمانی که آن را به عنوان لباس برای خود انتخاب نکرده باشند، اشکال ندارد.
س 1369: فروش لباسهای زنانه داخلی توسط مردان چه حکمی دارد؟
ج: اگر موجب ترتّب مفاسد اخلاقی واجتماعی نباشد، اشکال ندارد.
س 1370: آیا بافندگی و خرید و فروش جوراب نازک شرعاً جایز است؟
ج: اگر تولید و خرید و فروش آن به قصد پوشیدن زنان در برابر مردان اجنبی نباشد، اشکال ندارد
س 1371: آیا جایز است افرادی که ازدواج نکردهاند با رعایت موازین شرعی و آداب اخلاقی، در فروشگاههای لباسهای زنانه و وسایل آرایش کار کنند؟
ج: جواز کارکردن و کسب درآمد حلال شرعاً مختص گروه خاصی ازمردم نیست، بلکه هر کس که موازین و آداب اسلامی را رعایت کند حق آن را دارد، ولی اگر برای دادن پروانه تجاری یا اجازه کار از طرف ادارات و نهادهای مسئول به خاطر رعایت مصالح عمومی برای بعضی از مشاغل شرایط خاصی وضع شده باشد باید مراعات شود.
س 1372: انداختن زنجیر توسط مردان چه حکمی دارد؟
ج: اگر زنجیر از طلا باشد و یا از چیزهایی باشد که استفاده از آنها مخصوص زنان است، انداختن آن برای مردان جایز نیست.اجوبه الاستفتائات .
آیا استفادهی نوع خاصی از حجاب با رنگهای متنوع جهت جذب دیگران به مقولهی حجاب جایز است؟
استفاده از رنگهای متنوع اگر بهگونهای باشد که موجب جلب توجه نامحرم شده بهطوریکه خانم انگشتنما شود جایز نیست. درست است که برخی قصد خیر دارند و میخواهند حجاب تمیز و شیک داشته باشند و مرتب باشند و با این کار دیگران را جذب کنند تا حجاب ترویج پیدا کند، اما باید به این نکته توجه داشته باشند طوری نشود که در نگاه دیگران حتی بین خانمها انگشتنما شوند؛ یا موجب جلب توجه نامحرم شوند که در این دو صورت جایز نیست. اما اگر اینگونه نیست و حجابشان عادی است و دیگران هم جذب این حجاب میشوند، قطعاً اشکالی ندارد.
منبع: پاسخ حجت الاسلام فلاح زاده، سایت رسمی khamenei.ir.
پرسش :لباس شهرت چیست؟ و استفاده از آن چه صورتى دارد؟
پاسخ :منظور از لباس شهرت آن است که لباسى بپوشد که مشهور به زهد و قدس شود و جنبه ریاکارى داشته باشد و استفاده از چنین لباسى شرعاً اشکال دارد.
پرسش :بنده علاقه به پوشیدن لباس های نظامی کشورهای مختلف دارم. آیا پوشیدن این لباس ها که بعضاً امریکایی یا انگلیسی هستند تشبه به کفار و یا لباس شهرت به حساب می آید؟ و یا مشکل شرعی دیگری دارد؟
پاسخ :خالی از اشکال نیست. استفتائات آیت الله مکارم شیرازی.
پرسش: بعضی از لباسهایی که جوانان می پوشند ترکیب بندی لباس به گونه ای است که جلب توجه می کند مثلا از مانتوهایی که با رنگهای خیلی تند استفاده می کنند یا اینکه ترکیب رنگ روسری با مانتو ولباسشان جوری است که جلب توجه می کند یا از کفشها وپیراهنهایی که نوع ورنگ ان توجه کننده است استفاده می کنند،
۱-آیا لباس شهرت محسوب می شود وحرام است پوشیدن آن؟
۲-نماز خواندن با لباس شهرت اشکال دارد؟

سزاوار لعن خدا
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی دو نفر با هم قهر می کنند، هر دو سزاوار بیزاری و لعنت خداوند می شوند. مُعتب پرسید: آنکه ظلم کرده، این سزای اوست ولی مظلوم چه جرمی دارد که سزاوار بیزاری خداوند می شود؟
امام صادق علیهالسلام گفتند: برای آنکه دوست خود را به آشتی دعوت نمی کند و از گفتار برادرش چشم پوشی نمی کند! هرگاه دو تن با هم نزاع می کنند باید آن مظلوم نزد رفیق ظالم خود برود و به او بگوید: ای برادر! من ستمکارم! تا اینگونه جدایی میان او و رفیقش از بین برود، خداوند تبارک و تعالی حکیم و عادل است و حق مظلوم را می ستاند.
مرحوم کلینی، اصول کافی، جلد ۴، باب الهجرة، صفحه43
همسر شهید «علی تجلایی» در خاطرهای با اشاره به خواسته شهید در زمان ازدواج میگوید: قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از خدا بخواهد، اجابتش حتمی است، گفتم چه آرزویی داری؟ در حالیکه چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود، گفت: «اگرعلاقهای به من دارید و به خوشبختی من میاندیشید لطف کنید از خدا برایم شهادت بخواهید».
از این جمله تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک عروس در استثناییترین روز زندگیاش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما علی آقا قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم، ناچار قبول کردم.
هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهرهاش آشکار بود. مراسم ازدواج ما در حضور شهید «آیتالله مدنی» و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمیدانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد مجلس و آیتالله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند !
شهید آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران و بسیجی ها
(عکس برای نمونه درج شده و مربوط به خاطره عقد شهید تجلایی نمی شود)
شهیدی که برای خدا سوغاتی برد !
پرندهای که به پرواز همسایگی خورشید عادت کرده است، هرگز با خاک خو نمیگیرد و در قفس نمیگنجد. "علی " نیز به زیستن در فضای روحانی جبههها خو گرفته بود.
چند روزی بود که به شهر آمده بود اما آرام و قرار نداشت، غم فراق میدان جنگ بیقرارش کرده بود.همیشه این چنین بود؛ آن گاه که عازم جبهه میشد، سایه اندوه از چهرهاش محو میشد،گونه هایش گل میانداخت و آن زمان بود که میتوانستی شادی را، شادی حقیقی را آشکارا در چهرهاش ببینی. در دفتر خاطراتش نوشته بود:«متأسفانه امروز مجبور شدم، پوتینهای جبهه را واکس بزنم و خاک جبهه را از روی این پوتینها پاک کنم، که این برایم فوق العاده دردناک است»!
شب فردایی که میخواست، عازم جبهه شود وسایل سفرش را مرتب میکرد.لباس پاره پارهای را که در زمان محاصره و آزادی سوسنگرد پوشیده بود، در ساک نهاد.در این زمان مسئول طرح عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) بود، گفتم: «محال است شما را بگذارند به جلو بروید.»گفت: «این بار با اجازه بسیجیها به عملیات میروم، نمیخواهم پشت بیسیم باشم.»گفتم: «حالا چرا لباسهای سوسنگرد؟» با لحنی خاص گفت: «میخواهم حالا که پیش خدا میروم، بگویم؛خدایا؛اینها جای گلوله است، بالاخره ما هم تو جبهه بودهایم.»
صبحدم عازم بود. وقتی از من خداحافظی میکرد، مرا به حضرت زهرا(س) قسم داد و گفت: «مرا حلال کنید، من پدر خوبی برای بچهها و همسر خوبی برای شما نبودهام»!
گفتم: «باشد»
گفت: « این طوری نمیشود باید از صمیم قلب حلالم کنی، من مطمئنم که دیگر برنمیگردم»!
"علی " رفت و من ماندم و انتظار. علی با حال و هوایی دیگر منزل و شهر را ترک کرد. من ماندم و فکر این که علی خودش در آخرین لحظات خداحافظی گفت: «مطمئنم که دیگر برنمیگردم»!
یادم آمد که قبل از رفتنش، با هم به زیارت مزار شهدا رفتیم. وقتی از کنار مزار شهیدان میگذشتیم، رو به من کرد و گفت: «خدا کند جنازه من به دست شماها نرسد.»
گفتم: «چرا؟»
گفت: «برادران، بسیار به من لطف دارند و میدانم که وقتی به زیارت مزار شهیدان میآیند، اول به سراغ من خواهند آمد، اما قهرمانان واقعی جنگ شهیدان بسیجیاند... دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم، تازه اگر هم جنازهام به دستتان رسید، یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس»!
10 روز از رفتنش میگذشت که تلفن کرد و پس از سلام و احوالپرسی گفت: «دارم میروم برای دعای ندبه، سلام ما را به مردم برسانید و بگویید رزمندگان را دعا کنند و به حضرت زهرا (س) متوسل شوند.»
وقتی از توسل به حضرت زهرا(س) سخن میگفت، حدس میزدم که رمز عملیات «یازهرا(س)» است.
هر روز منتظر خبر عملیات بودیم که پس از چند روز "علی " زنگ زد و برای آخرین بار صدایش را شنیدم: «مرا حلال کن»! گریهام گرفت و حال آن که تا آن روز پشت گوشی گریه نکرده بودم. "علی " ناراحت شد و گفت: «گریه نکنید، این آرزوی هر مسلمان پیرو امام حسین (ع) است که به فیض شهادت برسد.» بعد مسیر سخن را به طنز تغییر داد تا مرا خوشحال کند: «قول میدهم آخرت شفاعت شما را بکنم و... مسئولیت حوریان را به شما بدهم !»
مکالمه ما تمام شد، اما اندوه دلم را میفشرد، از دست خودم ناراحت بودم که چرا گریه کردم و باعث ناراحتی او شدم. دوباره تماس گرفتم تا عذرخواهی کنم که گفتند: «برادر تجلایی از پادگان رفته است...»
شادی روح پاکش صلواتی بفرستید.

سردار شهید علی تجلایی - نفر سمت چپ

زنانى که شوهرانشان مى میرند و یا مردانى که زنانشان مى میرند و دوباره ازدواج مى کنند، در عالم آخرت با کدام یک از شوهرانشان و زنان خود ـ در صورتى که هر دو مؤمن باشند ـ زندگى خواهند کرد؟
قرآن مجید مى فرماید: در روز قیامت به بندگان بهشتى گفته مى شود: (اُدْخُلُواْ الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ)؛[60] شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید. در روایت آمده است که اگر درجه و مقام مرد بهشتى از زن دنیایى اش، بالاتر باشد، اختیار با مرد است که آن زن را براى همسرى برگزیند و اگر درجه و مقام زن بهشتى از شوهر دنیایى اش بالاتر باشد، اختیار با زن است … ؛
هم چنین در روایت آمده که ام سلمه از پیامبراکرم(ص) پرسید: زن بهشتى که در دنیا دو تا شوهر داشته [شوهر اوّلش مرده و با دیگرى ازدواج کرده] و هر دو شوهرش هم بهشتى باشند، با کدام یک از شوهرانش خواهد بود؟ پیامبر(ص) فرمود: هر کدام را که اخلاقش نیکوتر و براى همسر و فرزندانش[در دنیا] بهتر بوده، اختیار مى کند.[61]
در این جا ممکن است این پرسش پیش آید که اگر طرف مقابل نخواست همسر او باشد چه مى شود؟ قرآن کریم مى فرماید: (فِیها ما تَشتَهِیهِ الأنفُس)؛[62] در بهشت هر چه انسان بخواهد هست؛ بنابراین نمى شود، یک طرف بخواهد، ولى طرف دیگر نخواهد؛ به همین جهت ممکن است خواستن طرفینى باشد. اگر شخصى خواست با فلان همسرش باشد، حتماً او هم مى خواهد که با این باشد و خداوند علاقه به یک دیگر را در دل آنها قرار خواهد داد و یا … . به هر حال، نظام آن جهان با این جهان متفاوت است و قابل مقایسه نیست.
—————
[60] زخرف، آیه 70.
[61] عبد على عروسى حویزى، تفسیر نورالثقلین، ج 2، 499؛ بحارالأنوار، ج 8، ص 105 و 119.
[62] زخرف، آیه 71.

نقش عفاف و حجاب در تحکیم خانواده
اینطور نیست که این خانم هرطور خواست خودش را آرایش کند و برود نشان جوان ها بدهد. همسر شماست. من یک سؤال از شما می پرسم. این سؤال را کشورهای خارج هم بودم، پرسیدم. هرچه عقیده شما است، بگویید. آیا روی کره ی زمین یک زن هست که بگوید: من زن هستم. می خواهم شوهر من ، مرا 95 درصد دوست داشته باشد؟ شوهر من یکی دو درصد خانم دیگر را هم دوست داشته باشد!!! آیا چنین زنی هست یا نه؟ نیست. کدام زنی هست که این طور بگوید؟ هیچ زنی قبول نمی کند. کاری به اسلام هم ندارم. قرآن را برای یک لحظه کنار بگذارم. می خواهم بدون قرآن صحبت کنم. کدام زن است که حاضر باشد شوهرش 95 درصد دوستش داشته باشد؟ هیچ زنی حاضر نمی شود. اگر این طور است چرا باید آرایش کرده خودت را نشان مردم بدهی؟ این رقمی که شما در خیابان می آیی، یعنی چه؟ یعنی مردم، مرا ببینید. این یعنی چه؟ یعنی دو درصد علاقه شما از خانمتان متوجه من کنید. از یک طرف می گوید: نمی خواهم یک درصد علاقه ی شوهرم جای دیگر باشد، از سوی دیگر با لباس و آرایش بیرون می آید، که به مردها بگوید: مردها، شما که زن دوست هستید، من هم هستم. ببینید چه قیافه ای دارم؟ هرکس دوست دارد شوهرش برای خودش باشد، باید اجازه بدهد در خیابان شوهر مردم هم برای زن مردم باشد. کسی را تحریک نکند. حالا چادر یا مانتو مهم نیست. مهم این است که قرآن می گوید: به تقوا نزدیک باشد.

من یک حرفی می زنم هرکس جواب دارد، جواب مرا بدهد. دانشجو حق تحصیل دارد. بله! دانشگاه آمده و جوانی اش را می دهد برای اینکه چیز یاد بگیرد. این دانشجو که حق تحصیل دارد، این دختر دانشجو با این قیافه در دانشگاه می آید، از بغلش رد می شود و سر کلاسش می نشیند، آیا حواس این جوان پرت می شود یا نه؟! بنده دانشجو هستم و دارم مطالعه می کنم. این خانم با هر رقم آرایشی می آید از کنار من رد می شود، بالاخره دل مرا می برد؛ دل مرا که برد، کتاب دستم است، اما حواسم جای دیگر است؛ ضربه علمی به من می زند.
در دانشگاه باید قوی ترین حجاب ها باشد. چون محل درس است. در محل درس ، من باید متمرکز باشم. اسلام می گوید: اگر قاضی کفشش تنگ است، قضاوت نکند. چون فشاری که به پایش می آید ممکن است در قضاوتش اثر بگذارد. اسلام میگوید: اگر قاضی ادرار دارد، قضاوت نکند. ممکن است ادرار قاضی در قضاوتش اثر کند. پیغمبر آمد نماز بخواند، فرمود: فاطمه جان! این پرده گل دارد، گلش حواس مرا پرت می کند. اگر گل پارچه ای حواس پیغمبر را پرت کند، دختری که خودش را مثل گل درست کرده است، حواس جوان را پرت نمی کند؟! کتاب دستش است ولی همین طور نگاه می کند، یک مدتی یک فوتی میکند، تا میرود یک چیزی بخواند باز یک نفر دیگر می آید از این طرفش می رود. خانم های بد حجاب و آرایشگر -از نظر حقوقی، کار به اسلام ندارد، بهایی هم باشند، یهودی هم باشند، مسیحی هم باشند- اگر دختر خانم در دانشگاه با آرایش تحریک کننده حضور پیدا کند، این به دانشجو ضربه علمی می زند.
پسر هم همین طور است! پسر هم یک لباس تنگ می پوشد، بازویش را نشان می دهد... محیط دانشگاه باید آرام باشد. مگر اینکه نه ! علم هست و چیز دیگر هم هست. مخلوط عرض می کنم. [1]
پی نوشت :
استاد قرائتی، درس هایی از قرآن، آسان گیری در ازدواج و زندگی، تاریخ پخش: 93/2/18

دیروز رفتم دانشگاه آزاد دیدم لااقل ظاهرش اسلامی بود. دختران دانشجو همه چادر داشتند حالا بعضی ها چادرشان را نامرتب و بی اهمیت گرفته بودند.
اول به خود دخترا و زنها می گم که شما را به خون شهدا، حجابتونو رعایت کنید. مانتوی کوتاه حجاب نیست. شلوار تنگ حجاب نیست . روسری یا مقنعه نصفه نیمه حجاب نیست. آرایش غلیظ حجاب نیست.
حالا رفتار و گفتار و صحبت بی جهت و خنده بلند و زیادی با نامحرم هم به جای خود . اینها هم عفاف نیست و در شأن خودتان ، شأن جامعه و شأن جامعه اسلامی نیست.
بعد به مسئولین که شما را به خدا جلوی تهاجم فرهنگی دشمن بایستید و از ارزش های انقلاب اسلامی دفاع کنید . شما روز قیامت باید جوابگوی امام و شهدا باشید.
شما مسئولید و روی خون شهدا پا نگذارید. امکانات مختلف در اختیار شما هست . بالاخره برای اصلاح ادارات و دانشگاهها و خانواده ها و ... تا سطح عمومی جامعه اقدامی بکنید ،تلاشی بکنید .
6دوستان عزیز شما بگید چکار کنیم؟!
پ.ن : هر چی گشتم یه تصویر متناسب پیدا کنم نشد. حیفم اومد وبلاگ قشنگم رو با عکس بی حجاب ها و بد حجاب ها آلوده کنم.

خاطره شعر گفتن دختر شهید گمنام برای پدرش در مراسم عروسی :
چه پیش آمده که پیش ما نمی آیی
همه جوانی مادرم چرا نمی آیی
اگر چه سخت! ولی دخترت بزرگ شده
برای عقدکنان، با وفا نمی آیی
عروس و داماد عازم سفرند
پدر ، زیارت موسی الرضا نمی آیی
برای دریافت فایل صوتی کلیک کنید
منبع: وبلاگ گمنام مثل پدرم ...

مدتی بود که اعضاء فامیل در یکی از شبکه های مجازی گروهی ساخته بودند و همه را در آن عضو کرده بودند. اکثر مطالب جک و شایعات و مسائل سیاسی روز با تحلیل های گاها نادرست بود. وضعیتی نبود که خوشآیند باشد و بیرون رفتن از گروه هم به معنی خالی کردن صحنه بود. یکی از بزرگترها پیشنهاد دادند که تهدید را تبدیل به فرصت کنیم. چرا همیشه این فضاهای مجازی باشند که ما را تهدید کنند؟ این بار ما تهدیدی برای آن ها می شویم.
تصمیم گرفتیم اعضاء رو تقسیم بندی کنیم و موضوعاتی رو انتخاب کنیم و هر عضو در روز مخصوصش مطالبی پیرامون اون موضوع دلخواه در گروه قرار بدهد و امتیاز بگیرد و بعد از گذشت چند ماه از فعالیت ها به بهترین و منظم ترین مطالب جایزه بدیم.
اینطوری هم مطالب هجو از گروه حذف شد و هم گروه نشاط پیدا کرد و هم اعضاء مجبور به مطالعه هر چند کوتاه اما مفید می شدند.
همیشه باید سعی کنیم از تهدیدات برای خودمون فرصت تولید کنیم. هدف سازندگان این شبکه های اجتماعی سرگرم کردن ما و به ابتذال کشیدن جوون های ماست، اما ما می تونیم با استفاده از همین ابزار دقیقا در جهت مخالف افکار اون ها گام برداریم، فقط کافیه برنامه ریزی داشته باشیم و هرکاری رو برای جوون ها جذاب کنیم.
برگرفته از وبلاگ : ترنم معرفت