عکس/ کاخ سفید روی انبار باروت
شرایط بسیار پرتنش در چند قدمی کاخ سفید ، معترضان برای عبور از فنسهای کاخ سفید تلاش میکنند.
فیلم/ تسخیر خودروهای پلیس آمریکا توسط مردم خشمگین
تظاهرات خشمگین علیه ظلم و بی عدالتی و تبعیض نژادی در شهرهای مختلف آمریکا
شرایط بسیار پرتنش در چند قدمی کاخ سفید ، معترضان برای عبور از فنسهای کاخ سفید تلاش میکنند.
تظاهرات خشمگین علیه ظلم و بی عدالتی و تبعیض نژادی در شهرهای مختلف آمریکا
حجتالاسلام محمدیگلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری پس از آغاز به کار رسمی یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، پیام رهبر انقلاب خطاب به منتخبان جدید را قرائت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر نقش اساسی نمایندگان در نشاندن مجلس در جایگاه شایسته آن فرمودند: آنگاه که نمایندگان با شناخت درست از شرایط و اولویتهای کشور و با کارشناسی، حضور فعال و منظم، پاکدستی و امانتداری، وظایف خود را انجام دهند، مجلس به معنی حقیقی در رأس امور کشور خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از الزامات در رأس امور بودن مجلس را حضور نمایندگان فعال، منظم، پاکدست، امانتدار و دارای شناخت از شرایط و اولویتهای کشور دانستند و با تأکید بر اینکه «اقتصاد و فرهنگ» در صدر اولویتهای کشور است، نمایندگان را به مسائلی همچون اولویت دادن به معیشت طبقات ضعیف، اصلاح خطوط اصلی اقتصاد مثل اشتغال و تولید و تورم، رعایت تقوا و انصاف در انجام وظایف نظارتی، موضعگیریهای انقلابی در حوادث مهم و تعامل برادرانه با قوای مجریه و قضائیه توصیه کردند.
در این پیام که صبح امروز حجتالاسلام والمسلمین محمدیگلپایگانی آن را در افتتاحیه یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی قرائت کرد، رهبر انقلاب با ابراز خرسندی از آغاز دور جدید مجلس و رخ نمایاندن این پیشانیِ باشکوه و درخشان مردمسالاری اسلامی در برابر چشم جهانیان، از همت و انگیزه ملت برای تشکیل مجلس تشکر کردند و به منتخبان جدید تبریک گفتند.
ایشان تعبیر امام راحل مبنی بر در رأس امور بودن مجلس را جامعترین توصیف برای شأن و وظیفه مجلس دانستند و افزودند: اگر قانون را راه کشور به سمت قلهها و مقصدهای معین شده در قانون اساسی بدانیم، مجلس، متعهدِ این ریلگذاری و رهگشایی حیاتی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم حرکت همگان در مسیر قانون، به ظرفیتهای موجود برای ضمانت اجرای قانون در قوه قضائیه و همچنین در خود مجلس نظیر حق تحقیق و تفحص، حق ردّ و قبول مدیران ارشد دولت و حق تذکر، سؤال و استیضاح اشاره کردند و گفتند: اگر قانون، درست و بسنده و قابل اجرا باشد و از ضمانتهای اجرای آن بهدرستی استفاده شود، کشور به هدفهای والای خود دست مییابد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر نقش اساسی نمایندگان در نشاندن مجلس در جایگاه شایسته آن، افزودند: آنگاه که نمایندگان مجلس با شناخت درست از شرایط و اولویتهای کشور و با کارشناسی، حضور فعال و منظم، پاکدستی و امانتداری، وظایف خود را انجام دهند، مجلس نقطه امید مردم و نقطه اتکاء مجریان و به معنی حقیقی در رأس امور کشور خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنهای، سرگرم شدن به حواشی زیانبار، وارد کردن انگیزههای ناسالم شخصی و جناحی، سهلانگاری در کار و دستهبندیهای ناسالم قومی و منطقهای را آفات عمده نمایندگی مجلس دانستند و با تأکید بر اقتصاد و فرهنگ بهعنوان دو اولویت اصلی کشور، گفتند: در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمده مشهود، نمره مطلوبی در باب عدالت در دهه پیشرفت و عدالت بهدست نیاوردهایم و این واقعیتِ ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف به مثابه اولویت وادار سازد.
ایشان برای رفع این نقیصه، اصلاح خطوط اصلی اقتصاد ملی مانند «اشتغال، تولید، ارزش پول ملی و تورم» و «مبنا قرار دادن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» را مورد توجه قرار دادند و با اشاره به یک وظیفه نزدیک مجلس یعنی تنظیم برنامه هفتم توسعه کشور خاطرنشان کردند: توجه به این وظیفه و نیز توجه به کاهش نقش تعیینکننده نفت خام در منابع مالی دولت که فرصت مغتنمی برای ترسیم خط اقتصادی کشور است، توصیه دیگر اینجانب به شما عزیزان است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر رعایت تقوا و انصاف و اجتناب از حُب و بغضهای شخصی و جناحی در انجام وظیفه نظارتی مجلس، افزودند: همکاری نمایندگان با یکدیگر، درهمتنیدگی تجربه مجربان با شور و حرارت جوانان و تازهواردان، مسابقه در عملِ پاکیزه و نیکو و عدم مسابقه در احراز این یا آن جایگاه، موضعگیریهای انقلابی در حوادث مهم جهانی و داخلی، اهتمام به مرکز پژوهشها و دیوان محاسبات، صدور آرامش و اطمینان به افکار عمومی کشور در نطقها، تعامل برادرانه با قوای مجریه و قضائیه، نسخ قوانین زائد و مزاحم و اجتناب از تکثر و تراکم قوانین، توصیههای دیگر این جانب به شما نمایندگان ملت است.
حضرت آیت الله خامنهای با ابراز اطمینان از اینکه رعایت این سرفصلها به ملت ثابت خواهد کرد انتخاب آنان درست بوده و میل به حضور در انتخابات را افزایش خواهد داد، در پایان از نمایندگان دوره پیش مجلس بویژه از رئیس پر انگیزه و پر تلاش آن آقای دکتر لاریجانی قدردانی کرد.
دکتر قالیباف با ۲۳۰ رای رئیس مجلس یازدهم شد
محمدباقر قالیباف حائز اکثریت آرای وکلای ملت شد و برای سال نخست اجلاسیه یازدهم بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، نشست علنی صبح امروز (پنجشنبه) مجلس شورای اسلامی با دستور کار انتخاب هیات رئیسه مجلس یازدهم برای سال اول آغاز شد.
محمدباقر قالیباف با ۲۳۰ رای از مجموع 267 رای ماخوذه حائز اکثریت آرای وکلای ملت شد و برای سال نخست اجلاسیه یازدهم بر صندلی ریاست مجلس تکیه زد.
برای این سمت، علاوه بر قالیباف، فریدون عباسی و مصطفی آقامیرسلیم نیز کاندیدا شده بودند که عباسی 17 و میرسلیم 12 رای کسب کردند؛ 8 رای نیز باطله اعلام شد.
انتخاب دکتر قالیباف موجب دلگرمی نیروهای انقلاب شد.
این انتخاب شایسته را به همه نیروهای انقلابی و دلسوز نظام و کشور تبریک عرض می کنیم.
متوکل بعد از واثق ، در سال 232 ه.ق به خلافت نشست . در ایام او لهو و لعب و طرب ، مخصوصا در مجلس او بسیار بود. او مردى خبیث السیره بود و چنانچه امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرموده بود، کافرترین آل عباس بود. عمرو بن فرج را والى مدینه و مکه کرد، و او به مردم دستور داده بود که کسى به آل ابى طالب احسان نکند، و اگر کسى کوچکترین احسانى کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدى کار بر علویین تنگ شده بود که لباسهاى زنان علویه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمى را براى نماز به نوبت مى پوشیدند، و نخ ریسى مى کردند، تا متوکل به درک واصل شد.
از اعمال زشت و پست متوکل این بود که همیشه و در همه جا امیر المؤمنین (علیه السلام ) را به بدى یاد مى کرد، و به آن حضرت جسارت مى کرد. او 17 بار قبر مبارک حضرت سید الشهداء (علیه السلام ) را خراب کرد، ولى دوباره بنا شد. متوکل در راه زیارت آن حضرت دست قطع مى کرد و زوار را مى کشت .
به خاطر جسارت هایى که متوکل در مجلسى به امیرالمؤمنین (علیه السلام ) کرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامان خاص پدر را مأمور کشتن وى کرد، و آنها در حالى که متوکل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت .
در همان روزى که متوکل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفرى بیعت کردند. منتصر مردى به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بود، و بر عکس پدر خود به آل ابى طالب احسان مى کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمى گشت .
او زیارت امام حسین (علیه السلام ) را آزاد کرد و مانع احدى نشد، و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین (علیهم السلام ) رد کنند، و اوقاف آل ابى طالب (علیه السلام ) را آزاد کرد و دستور داد کسى متعرض شیعیان على (علیه السلام ) نشود. همچنین براى علویین و علویات مدینه اموالى فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز 25 ربیع الاول سال 248 بیمار شد و در پنجم ربیع الثانى عصر در گذشت و مدت خلافتش 6 ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهرى که در شاخ حجامت ریخت بودند.
متوکل عباسى ملعون در سال 247 ه.ق ، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود.
مطالب مرتبط: امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، متوکل عباسی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز (جمعه) در سخنانی به مناسبت روز جهانی قدس با اشاره به گشوده شدن فصل جدیدی در مبارزه برای فلسطین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور جبهه مقاومت و تغییر موازنه قدرت به نفع مبارزان، هفت توصیه مهم را در خصوص ادامه جهاد بزرگ و مقدس کنونی بیان و تأکید کردند: اصلیترین توصیه، تداوم مبارزه و گسترش عرصه جهاد در همه سرزمینهای فلسطینی است و بیگمان ویروس صهیونیسم دیری نمیپاید و با همت و ایمان و غیرت جوانان، از این منطقه ریشهکن و ازاله خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان با تبریک پیشاپیش عید سعید فطر به همه مسلمانان جهان، تعیین روز قدس را ابتکار هوشمندانه امام خمینی و حلقه وصل مسلمانان برای همصدایی درباره قدس شریف و فلسطین مظلوم خواندند و با اشاره به استقبال ملتها از روز قدس گفتند: سیاست عمده استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله فلسطین در ذهنیت جوامع مسلمان و به سمت فراموشی راندن آن است اما فوری ترین وظیفه، مبارزه با این خیانت است و قطعاً غیرت و اعتماد به نفس و هوشمندی روزافزون ملتهای مسلمان اجازه فراموش شدن آن را نخواهد داد.
حضرت آیتالله خامنهای غصب کشور فلسطین و تشکیل غده سرطانی صهیونیستی با فجیعترین انواع قتل و جنایت و تداوم دهها ساله این ستم تاریخی را یک رکورد جدید از سَبعیّت و شیطان صفتی بشر، برشمردند و افزودند: عامل و مجرم اصلی این فاجعه، دولتهای غربی و سیاستهای شیطانی آنها بود که هدف اصلی آنها و کمپانیداران یهودی از ایجاد دولت صهیونیست و تجهیز آن به انواع امکانات حتی تسلیحات اتمی، ایجاد یک پایگاه دائمی در منطقه و امکان دخالت و تسلط بر کشورهای آن بود.
ایشان افزودند: متأسفانه اغلب دولتهای عرب نیز پس از مقاومت های نخستین، بهتدریج تسلیم شدند و با فراموشی وظیفه انسانی و اسلامی و سیاسی و غیرت و نخوت عربی، به هدفهای دشمن کمک کردند.
رهبر انقلاب نتیجه این تسلیم را کشاندهشدن مسیر مبارزه به راه بیفرجام مذاکره با اشغالگر و حامیانش دانستند و خاطرنشان کردند: در چنین شرایطی طلوع انقلاب اسلامی در ایران فصل جدیدی در مبارزه برای فلسطین گشود و با ظهور جبهه مقاومت کار بر رژیم صهیونیستی سختتر شد و البته در آینده بسی سختتر خواهد شد.
ایشان در توصیف صحنه کنونی مبارزه گفتند: در این عرصه، جبهه مقاومت رو به اقتدار و امید فزاینده و در مسیر جذب روزافزون عناصر قدرت است اما جبهه ظلم و کفر و استکبار روز به روز تهیتر، مأیوستر و کمتوانتر میشود.
حضرت آیتالله خامنهای در عین حال عرصه مبارزه را بهشدت خطیر و تغییرپذیر و نیازمند مراقبت دائمی خواندند و تأکید کردند: هرگونه غفلت و سهل اندیشی و خطا در محاسبات اساسی در این مبارزه بسیار مهم و سرنوشت ساز و حیاتی، زیانهای سنگینی وارد خواهد کرد.
ایشان سپس هفت توصیه مهم را برای همه کسانی که دل در گرو مسئله فلسطین دارند، بیان کردند.
مقام معظم رهبری :
ایشان با اشاره به جعلی بودن دولت صهیونیستی افزودند: برخی صهیونیستها گفتهاند با توجه به نتایج مذاکرات هستهای، 25 سال از دغدغه ایران آسوده شدهایم اما ما به آنها میگوییم شما 25 سال آینده را، اصولاً نخواهید دید و بهفضل الهی، چیزی بهنام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.
۱۸ شهریور ۱۳۹۴
لطفا بشمارید ...
احمد شرفخانی، معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه، شهریورماه سال ۱۳۹۶ :
«بخش عمدهای از امامزادگان کاملا شجرهنامه دارند. اگر برخی از آنها هم شجرهنامه نداشته باشند یک کتاب تاریخی معتبر، حضور امامزادگان را تأیید میکند و یا شهرت محلی و قدیمی که سینه به سینه به ما رسیده است ثابت میکند که در این مکان امامزاده بوده است. همچنین قدمت آثار تاریخی و باستانی که در برخی امامزادگان وجود دارد نشاندهنده آن است که اینها واقعا نوادگان ائمه بودهاند.»
«انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم.» ۱۳۸۱/۰۷/۳۰
خداوندا ! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه می خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره مند فرما.
خدایا به عفو تو امید دارم
ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بی همتا ! دستم خالی است و کوله پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه ای به امید ضیافتِ عفو و کرم تو می آیم. من توشه ای برنگرفته ام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
خداوندا ! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
خداوندا ! پاهایم سست است. رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید می دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذارده ام و دورِ خانه ات چرخیده ام و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها، آنها را ببخشی.
خداوندا ! سر من، عقل من، لب من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می برند؛ یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
•خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام
خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
شادی روح مطهرش صلوات
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا، خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می آورد، راه درازی را طی می کند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهیِ گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر.
من سکون را دوست ندارم، عادت به سکـون بـلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به سمت معبود حقیقی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده. انسان کر می شود، کور می شود، نفـهم می شود، گنگ می شود و باز هم زندگـی میکند. بعد از مدتی مست می شود و عادت می کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم.
درد را انسان بی هوش نمی کشد، انسان خواب نمی فهمد، درد را ، انسان با هوش و بیـدار میفهمد. راستی..! دردهایم کو ؟ چرا من بیخیال شده ام ؟ نکند بی هوشم ؟ نکند خوابم ؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت ؟ آیا مست زندگی نیستیم ؟
خدایا ؛ تو هوشیارمان کن، تو مرا بیـدار کن، صدای العطش می شنوم، صدای حرم می آید، گوش عالم کر است. خیام می سوزد اما دلمان آتش نمی گیرد. مرضی بالاتر از این. چرا درمانی برایش جستجو نمی کنیم ؟ روح مان از بین رفته، سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم.
مرده ام، تو مرا دوباره حیات ببخش
خوابم، تو بیدارم کن
خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س)،
به حرمت نگاه خسته ی زینب (س)،
به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج)؛ به ما حرکت بده.
عبـاس دانشگر
95/02/02
سخنان استاد حسن رحیمپور ازغدی در باره شهید عباس دانشگر در ویژه برنامه جوان مومن انقلابی ،
و خواندن یادداشت ها و وصیت نامه شهید همراه با تصاویر مستند
پیامبر اکرم (ص):
مَن أحزَنَ مُؤمِنا ثُمَّ أعطاهُ الدُّنیا لَم یَکُن ذلِکَ کَفّارَتَهُ ، ولَم یُؤجَر عَلَیهِ ؛
هر کس مؤمنى را اندوهگین سازد و سپس همه دنیا را به او بدهد ، این کار ، کفّاره (جبران کننده) گناه او نخواهد بود و براى آن ، اجرى به او داده نمى شود.
بحار الأنوار : ج 75 ص 150 ح 13
مطالب مرتبط: پیامبر اکرم (ص) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات
هر کس به تلاوت قرآن انس گیرد از جدایی دوستان احساس تنهایی نمی کند.
امام علی (ع)
غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد الآمِدی، ح8790
تولد و کودکى
امام حسن (ع) فرزند امیر مؤمنان على بن ابیطالب (ع) و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص) است.
امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد. رسول اکرم (ص) بلا فاصله پس از ولادتش، او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت. سپس براى او بار گوسفندى قربانى کرد، سرش را تراشید و هموزن موى سرش - که یک درم و چیزى افزون بود - نقره به مستمندان داد. پیامبر (ص) دستور داد تا سرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موى سر نوزاد سنت شد. این نوزاد را " حسن " نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت. کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست.
لقب هاى او سبط، سید، زکى، مجتبى است که از همه معروف تر "مجتبى" مىباشد. پیامبر اکرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها مىفرمود که حسن و حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خود مىفرمود : " شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند ". امام حسن هفت سال و خردهاى زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت به سر برد و پس از رحلت پیامبر (ص) که با رحلت حضرت فاطمه (س) دو ماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت، تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت.
امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسید و مقام خلافت ظاهرى را نیز اشغال کرد، و نزدیک به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت، معاویه که دشمن سرسخت على (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت ( در آغاز به بهانه خونخواهى عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت ) جنگیده بود، به عراق که مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشکر کشید و جنگ آغاز کرد. ما دراین باره کمى بعد تر سخن خواهیم گفت. امام حسن (ع) از جهت منظر و اخلاق و پیکر و بزرگوارى به رسول اکرم (ص) بسیار مانند بود.
وصف کنندگان آن حضرت او را چنین توصیف کرده اند:
" داراى رخسارى سفید آمیخته به اندکى سرخى، چشمانى سیاه، گونهاى هموار، محاسنى انبوه، گیسوانى مجعد و پر، گردنى سیمگون، اندامى متناسب، شانهیى عریض، استخوانى درشت، میانى باریک، قدى میانه، نه چندان بلند و نه چندان کوتاه. سیمایى نمکین و چهرهاى در شمار زیباترین و جذاب ترین چهرهها ". ابن سعد گفته است که " حسن و حسین به ریگ سیاه، خضاب مىکردند "
کمالات انسانى
امام حسن (ع) در کمالات انسانى یادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خودبود. تا پیغمبر (ص) زنده بود، او و برادرش حسین در کنار آن حضرت جاى داشتند، گاهى آنان را بر دوش خود سوار مىکرد و مىبوسید و مىبویید.
از پیغمبر اکرم (ص) روایت کردهاند که درباره امام حسن و امام حسین (ع) مىفرمود: این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند ( کنایه از این که در هر حال امام و پیشوایند ).
امام حسن (ع) بیست و پنج بار حج کرد، پیاده، درحالى که اسبها نجیب را با او یدک مىکشیدند. هرگاه از مرگ یاد مىکرد مىگریست و هر گاه از قبر یاد مىکرد مىگریست، هر گاه به یاد ایستادن به پاى حساب مىافتاد آن چنان نعره مىزد که بیهوش مىشد و چون به یاد بهشت و دوزخ مىافتاد، همچون مار گزیده به خود مىپیچید. از خدا طلب بهشت مىکرد و به او از آتش جهنم پناه مىبرد. چون وضو مىساخت و به نماز مىایستاد، بدنش به لرزه مىافتاد و رنگش زرد مىشد. سه نوبت دارائیش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود براى خدا گذشت.
گفته اندک: "اما حسن (ع) در زمان خودش عابد ترین و بى اعتنا ترین مردم به زیور دنیا بود". در سرشت و طینت امام حسن (ع) برترین نشانههاى انسانیت وجود داشت. هر که او را مىدید به دیدهاش بزرگ مىآمد و هر که با او آمیزش داشت بدو محبت مىورزید و هر دوست یا دشمنى که سخن یا خطبه او را مىشنید، به آسانى درنگ مىکرد تا او سخن خود را تمام کند و خطبهاش را به پایان برد. محمد بن اسحاق گفت: پس از رسول خدا (ص) هیچکس از حیث آبرو و بلندى قدر به حسن بن على نرسید. بر در خانه فرش مىگستردند و چون از خانه بیرون مىآمد و آنجا مىنشست راه بسته مىشد و به احترام او کسى از برابرش عبور نمىکرد و او چون مىفهمید، برمىخاست و به خانه مىرفت و آن گاه مردم رفت و آمد مىکردند". در راه مکه از مرکبش فرود آمد و پیاده به راه رفتن ادامه داد. در کاروان همه از او پیروى کردند حتى سعد بن ابى وقاص پیاده شد و در کنار آن حضر ت راه افتاد. ابن عباس که از امام حسن و امام حسین (ع) مسن تر بود، رکاب اسبشان را مىگرفت و بدین کار افتخار مىکرد و مىگفت: اینها پسران رسول خدایند.
با این شأن و منزلت، تواضعش چنان بود که: روزى بر عدهاى مستمند مىگذشت، آنها پارههاى نان را بر زمین نهاده و خود روى زمین نشسته بودند و مىخوردند، چون حسن بن على را دیدند گفتند: "اى پسر رسول خدا بیا با ما هم غذا شو". امام حسن (ع) فورا از مرکب فرود آمد و گفت:" خدا متکبرین را دوست نمى دارد". و با آنان به غذا خوردن مشغول شد. آنگاه آنها را به میهمانى خود دعوت کرد، هم غذا به آنان داد و هم پوشاک . در جود و بخشش امام حسن (ع) داستانها گفتهاند. از جمله مدائنى روایت کرده که:
حسن و حسین و عبدالله بن جعفر به راه حج مىرفتند. توشه و تنخواه آنان گم شد. گرسنه و تشنه به خیمهاى رسیدند که پیر زنى در آن زندگى مىکرد. از او آب طلبیدند. گفت این گوسفند را بدوشید وشیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید. چنین کردند. سپس از او غذا خواستند. گفت همین گوسفند را داریم بکشید و بخورید.
یکى از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقدارى بریان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند. هنگام رفتن به پیر زن گفتند: ما از قریشیم به حج مىرویم. چون باز گشتیم نزد ما بیا با تو به نیکى رفتار خواهیم کرد. و رفتند. شوهر زن که آمد و از جریان خبر یافت، گفت: واى بر تو گوسفند مرا براى مردمى ناشناس مىکشى آنگاه مىگویى از قریش بودند؟ روزگارى گذشت و کار بر پیر زن سخت شد، از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد. حسن بن على (ع) او را دید و شناخت. پیش رفت و گفت: مرا مىشناسى؟ گفت نه. گفت: من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم. و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند.
آن گاه او را نزد برادرش حسین بن على فرستاد. آن حضرت نیز همان اندازه به او بخشش فرمود. او را نزد عبد الله بن جعفر فرستاد او نیز عطایى همانند آنان به او داد. حلم و گذشت امام حسن (ع) چنان بود که به گفته مروان، با کوهها برابرى مىکرد.