عملیات بزرگ خیبر با رمز یارسولالله در جبهه جنوب، هورالهویزه و شمال بصره در وسعت تقریبی200 کیلومتر مربع با هدف تصرف و تأمین جزایر مجنون و بخشی از هورالهویزه از سوم اسفند62 آغاز شد و تا بیست و دوم اسفند به طول انجامید.
در این عملیات، رزمندگان اسلام در ابتدا با ورود به جزایر مجنون، از اصل غافلگیری و سرعت بهره گرفته و تعدادی از یگانهای مستقر در جزیره را به هلاکت رساندند. در ادامه با فشار بیامان سپاه توحید، دشمن بعثی کیلومترها به عقب رانده شد و نیروهای اسلام با یک حرکت حماسی و باور نکردنی برای دشمن، رودخانه دجله را پشت سر گذاشتند.
در روزهای بعد، رزمندگان اسلام در حالی که دشمن به شدت از گلوله شیمیایی استفاده میکرد، با وارد ساختن ضربات سنگین، موفق به پیشروی شده و بعثیان را به عقب راندند. با گذشت دو هفته از شروع عملیات، رزمندگان اسـلام موفق شدند تا موقعیت مناطق آزاد شده، از جمله جزایر مجنون را تثبیت کنند و ابتکار عمل را به دست گیرند.
این عملیات سرانجام پس از19 روز نبرد سنگین با نتایج زیر پایان یافت:
تلفات نیروی انسانی دشمن: 1140 نفر اسیر و15000 نفر کشته و زخمی
سایر نتایج: به تصرف درآمدن منطقهای به وسعت بیش از1180 کیلومتر مربع، از جمله جزایر مجنون
تجهیزات و امکانات: تانک و نفربر:330 دستگاه انهدامی،42 دستگاه اغتنامی، هواپیما:6 فروند انهدامی، دستگاه مهندسی:60 دستگاه اغتنامی، خودرو:200 دستگاه انهدامی.
عملیات بزرگ خیبر با دستاوردهای ارزشمند، از جمله عملیاتهای موفق رزمندگان اسلام محسوب میشود، به نحوی که عراق را مجبور به استفاده گسترده از سلاحهای ممنوعه شیمیایی کرد. با تصرف جزیره مجنون، یکی از حوزههای مهم نفتی در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت و دشمن را در باز پسگیری آن ناکام گذاشت.
یکی از پاسداران سپاه استان مرکزی در نبردهای سوریه به شهادت رسید.
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ خبر شهادت یکی دیگر از پاسداران ایرانی مدافع حرم اعلام شد.
"حمید رضا انصاری" از پاسداران سپاه روح الله استان مرکزی در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
این شهید از یادگاران هشت سال دفاع مقدس بود که طی سال های اخیر به صورت مستمر در نبردهای سوریه حضور داشت.
شهید انصاری چهارمین شهید سپاه استان مرکزی در سوریه است و پیش از این شهید، پیکرهای سه تن از شهدای مدافع حرم سپاه استان مرکزی در شهر اراک تشییع شده بودند.
پیکر این شهید دلاور فردا یک شنبه دوم اسفندماه ساعت نه صبح از میدان شهدای اراک به سوی گلزار شهدای این شهر تشییع خواهد شد.
شهید "حمید رضا انصاری"
منبع modafeon.blog.ir
سرت را پایین مى اندازى، طاقت این که سر بلند کنى و به چشمان مادر خیره شوى را ندارى. نگاهت را به گوشه تاقچه روى عکس پدر، که خیره نگاهت مى کند، ثابت مى کنى؛ این روزها عجیب دلِ گرفته اى دارى!
هنوز نتوانسته اى باور کنى که براى همیشه، خانهنشین شده اى. وقتى یادت مى آید که درس و مدرسه را براى همیشه مى خواهى ترک کنى، دلت مى سوزد. احساس مى کنى از نوک پا تا سرت تیر مى کشد و اندوهى عمیق تو را از بودن، پشیمان مى کند.
ـ فوزیه، دخترم! اینقدر به خودت فشار نیار، من تحمّل غصّه هاى تو را ندارم.
نگاهت را بر مى گردانى؛ به گوشه اتاق که مادر نشسته خیره مى شوى؛ یک لحظه آرزو مى کنى کاش پاهایت رمقى در خود داشت و مى توانستى بلند شوى، مى دویدى و مادر را در آغوش مى کشیدى!
آب دهانت را قورت مىدهى. بغضى سنگین، گلویت را مى فشارد. مى خواهى چیزى به مادر بگویى؛ مى خواهى چیزى بگویى و درد مادر را کمى تسکین دهى. زبان در دهانت نمى چرخد. پرده اشک جلوى چشمانت را مى گیرد و چهره شکسته و خسته مادر را تار مى بینى.
- خدا رحمت کند علامه سید شرف الدین جبل عاملی،صاحب کتاب المراجعات را ،ایشان یک بار به مکه مشرف می شوند. پادشاه عربستان هرساله در ایام حج، یک مهمانی با شکوه با حضور علمای تمامی مذاهب برگزار می کرد در آن سال ،ایشان هم به عنوان عالم بزرگ شیعی ،به آن مجلس دعوت می شود.علامه هنگامی که وارد می شود،قرآنی را به شاه عربستان هدیه می کند، شاه نیز قرآن را می گیرد و می بوسد.
علامه بلافاصله به او می گوید: تو چرم پرست هستی و مشرکی ! پادشاه با تعجب می پرسد برای چه؟ علامه جواب می دهد :برای اینکه جلد قرآن را که چرم است بوسیدی؟ پادشاه می گوید: من به خاطر چرم نبوسیدم ، کفش های من هم چرمی است ولی آن را نمی بوسم ! من چرمی را که جلد قرآن است می بوسم.
سید شرف الدین جواب می دهد: ماهم هر آهنی را نمی بوسیم، آهنی که ضریح پیامبر شده را می بوسیم ولی شما به ما می گویید: مشرک! پادشاه اندکی تامل کرده ومی گوید: شما درست می گویید!
- روزی در مسجد النبی خواستم ضریح پیامبر را ببوسم یکی از وهابی ها گفت: هذا حدید! این آهن است و هیچ فایده ای برای تو ندارد .به او گفتم پیراهن حضرت یوسف نیز پنبه بود ولی قرآن می گوید: هنگامی که این پیراهن را روی صورت یعقوب علیه السلام گذاشتند او بینا شد ، فارتدّ بصیرا1.
آری آن پیراهن از پنبه بود ولی چون با بدن یوسف علیه السلام تماس پیدا کرده بود با سایر پیراهن ها تفاوت پیدا کرده بود و توانست انسان نابینایی را بینا کند. و ما هم به خاطر اینکه این آهن ها مجاور قبر معصوم (ع) است می بوسیم و تبرک می جوییم2.
1.سوره یوسف ایه 96
2. خاطرات حجت الاسلام محسن قرائتی.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم(aftab13.blog)
دریافت کتاب ارزشمند المراجعات ؛ مناظرات عالم شعیه و سنی
حلما یعنی صبور؛ از صفات حضرت زینب(س) است. این اسم را خودش انتخاب کرد. مثل همه خانههایی که در آن بحث انتخاب اسم برای مسافر کوچک خانه که در راه است، وجود دارد. داخل این خانه هم نظرات مختلفی برای انتخاب اسم یکی یکدانه بابا وجود داشت. مادر حلما میگوید: "من و مادربزرگش(مادر میثم) اسم انتخاب میکردیم و دوست داشتم که میثم هم نظر خودش را بگوید ولی هر چی میگفتم، میگفت: «خودت انتخاب کن. من هم نظرت را قبول دارم.» من دوست داشتم از القاب حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) باشد ولی میثم هیچ نظری نمیداد. بین اسم حلما و نازنین زهرا مانده بودیم. یک روز منزل خواهر میثم بودیم به شوخی در جمع گفتم: «چرا هیچ کس به خواب ما نمیآید تا بگوید اسم بچه را چه بگذاریم؟» همان موقع آقا میثم خوابید یا خودش را به خواب زد و بعد بلند شد و گفت: «زهره خواب دیدم. یکی آمد در خوابم و گفت اسم دخترمان را حلما بگذاریم.» من وقتی چهره اش را می دیدم می فهمیدم شوخی میکند. موقع رفتن هم خندید و به شوخی گفت: «زهره من وصیت میکنم اسم بچه را حلما بگذاری.»
مراسم تشییع پیکر پاک شهید حامد کوچک زاده مدافع حرم صبح امروز شنبه هفدهم بهمن ماه از مقابل سپاه ناحیه مرکزی رشت با حضور مسئولان، مردم و خانوادههای معظم شهدا تشییع و در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد.
شهید حامد کوچک زاده متولد 1361 در شهرستان رشت استان گیلان است که روز سه شنبه و در جریان عملیات آزادسازی شهرهای «نبل» و «الزهرا» طی اصابت ترکش خمپاره 81 به پشت سر در کشور سوریه به درجه ی والای شهادت نائل آمد.
اخبار گفته شهرتان سرد است وخسته
شاید تو هم قلبت از این دوری شکسته
اصلا تو حق داری مرا جا می گذاری
دستم که با دستان تو عهدی نبسته
دختران کوچک شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده
سه تن از پاسداران ایرانی در نبرد با تروریستهای تکفیری در استان حلب سوریه شهید شدند.
به گزارش ابنا، «ابوذر داوودی» اهل شهرستان رستم در استان فارس، «ستار اورنگ» اهل شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد و «حسین رضایی» اهل شهر اصفهان در نبرد با تروریستهای تکفیری در استان حلب به فیض شهادت نائل آمدند.
پیکرهای مطهر این شهدای دلاور طی روزهای آتی در مناطق مختلف کشور تشییع خواهد شد.
این پاسداران طی عملیات شکست محاصره شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسیدند.
شهرهای نبل و الزهرا که در حومه شمالی استان حلب واقع است، محل زندگی ۶۰ هزار تن از شیعیان اثنی عشری سوریه است و محاصره این دو شهر شیعهنشین چند روز پیش شکسته شد.
-خدایا ! می دانم که شهادت گنج ارزشمندی است و نعمت والایی که مخصوص بندگان مخلص وعاشق توست...
می دانم که شهادت هنر مردان خداست، می دانم که شهادت ورود در حرم امن الهی است و...
می دانم که من لیاقت داشتن این نعمت را ندارم! اما خدایا! می دانم که گفتی بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، می دانم که از مولا و سرور باید چیز های بزرگ خواست، پس خدایا به شهدای عزیزت قسم و به حسین(ع) سیدالشهدا قسم؛ مرگ مرا هم شهادت در پای رکاب امام زمان (عج) قرار بده و مرا از این نعمت بهرمند ساز و مرا عزیز گردان.
قبل از نقل خاطره بگویم که بعضی از کلاسهای دانشگاه ما تا ساعت 10 شب ادامه دارد و این باعث مشکل برای خیلی از دختران شده است!
ساعت حدود 5 عصر بود و من مشغول نوشتن یک طرح برای باشگاه پژوهشی در کمیتهی فرهنگی بودم کاملاً تمرکز گرفته بودم که ناگهان یک دختر خانمی مانتویی با ظاهری بسیار نامناسب وارد اتاق من شد و سلام کرد!
جواب سلامش که دادم بدون مقدمه گفت :
«حاج آقا ببخشید میتوانم به شما اعتماد کنم؟ بچه میگویند راز کسی را فاش نمیکنید !»
من هم به گونهای که خیالش را راحت کنم محکم گفتم :
«مطمئن باش من در موضع مشورت به هیچ کس خیانت نمیکنم.»
همین که خیالش راحت شد چند لحظهای سکوت کرد و بعد با احتیاط گفت :
«حاج آقا من یک سؤال شرعی دارم آیا دختران میتوانند برای امنیت خود اسلحه همراه خودشان داشته باشند؟»
جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، روز دوشنبه ۱۳۹۴/۱۱/۵ با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.