سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولادت» ثبت شده است

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1398/02/01/1398020102332666217234954.jpg

دریافت

نیمه شعبان و ولادت با سعادت حضرت صاحب الزمان مهدی موعود (عج) بر همه منتظرانش مبارک باد

همه مطالب ماه شعبان            همه مطالب با موضوع امام زمان (عج)

۳ نظر موافقین ۳ ۰۳ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۴۴
ع . شکیبا---۱۱۰۹

https://shaboneh.com/wp-content/uploads/2018/04/SAJAD-8.jpg

مولودی ولادت امام سجاد (ع)

التماس دعا

http://14khorshid.ir/wp-content/uploads/2016/05/%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85.gif

امشب که در بهشت وا مى ‏گردد
هر درد نگفتنى دوا مى ‏گردد
از یمن ولادت امام سجاد(ع)
حاجات دل خسته روا مى ‏گردد
ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد

همه مطالب ماه شعبان

امام سجاد (ع) ، مقام معظم رهبری سیدی از نسل امام سجاد (ع)

۴ نظر موافقین ۴ ۲۶ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۳۲
ع . شکیبا---۱۰۴۰

http://img.tebyan.net/Big/1389/12/1071561503511083233024224419468235199217148.jpg

http://rozup.ir/view/1093958/n00150027-b.jpg

Image result for میلاد پیامبر"

http://s5.picofile.com/file/8136334576/AKSGIF_IR_emam_sadegh_gif_%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1_%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D8%B992.gif

بر خاتم انبیا محمد(ص) صلوات

حتما روشن کنید تا شاد بشید لبخند

مطالب مرتبط: امام صادق (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات

۶ نظر موافقین ۳ ۱۱ مهر ۰۲ ، ۰۳:۳۱
ع . شکیبا---۲۴۷۸

https://ffll.ut.ac.ir/documents/54448535/0/96-05-09-2.jpg?t=1501665523055

ولادت با سعادت حضرت امام رضا (ع) بر همه شما عزیزان مبارک باد

سخن امام رضا (ع)

مطالب مرتبط با «امام رضا (ع) و مشهد مقدس»

۱۰ نظر موافقین ۰ ۰۶ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۳۳
ع . شکیبا---۱۶۵۹

http://www.jahannews.com/images/docs/000576/n00576668-b.jpg

امام حسن عسکرى (ع)، یازدهمین پیشواى شیعیان، در سال 232 ه.ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادى (علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حُدَیثه» است که برخى از او به نام «سوسن» یاد کرده اند. 

این بانوى گرامى، از زنان نیکوکار و داراى بینش اسلامى بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتّکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود. 

از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامرّاء»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى‏ شود.  از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى» و کنیه‏ اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدّت امامتش 6 سال و عمر شریفش 28 سال بود، در سال 260 ه.ق به شهادت رسید و در خانه خود در سامرّاء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.
 
گلچین مدیحه و مولودی  ولادت امام حسن عسکری (ع) با نوای مداحان مختلف

مطالب مرتبط: امام حسن عسکری (ع) ، امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات

۰ نظر موافقین ۲ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۱۶:۳۹
ع . شکیبا---۴۳۵

http://media.mehrnews.com/old/Original/1392/05/30/IMG10154040.jpg

السلام علیک یا حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) - شهرری

عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(۱۷۳-۲۵۲ ق)، مشهور به عبدالعظیم حسنی از عالمان و مشاهیر سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می رسد. او را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانسته اند. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است.
عبدالعظیم حسنی، از اصحاب امام رضا(ع)و امام جواد(ع) و امام هادی علیهم السلام شمرده می شود و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان آن حضرت، وفات یافته است.
دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. به همین دلیل، گرچه وی زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا می زیست دارای روش تقیه و پنهان داشتن عقیده و مرام بود، بااین حال مورد غضب متوکل و معتز قرار داشت.

امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشته، او را تصدیق می کند. امام هادی(ع) وی را این گونه خطاب می کند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، از ما گرفته ای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.
بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و خوف از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاه های مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده اند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر(ع) توقف کرد و در آن جا مخفی شد.
گفته شده رحلت عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه.ق و در زمان امام هادی(ع) بوده است.

منبع: تبیان

https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1394/10/24/13941024042450857_PhotoL.jpg

پایگاه : آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)-  شهرری تهران

مطالب مرتبط : حضرت عبدالعظیم ، امامزادگان ، سادات حسنی

۳ نظر موافقین ۲ ۱۸ آبان ۰۰ ، ۱۵:۰۰
ع . شکیبا---۹۵۸

وصیتنامه شهید محمدرضا باروزه

شهید محمدرضا باروزه
نام پدر : مراد
شغل: ستوان دوم ارتش جمهوری اسلامی
سن هنگام شهادت: 27 سال
تاریخ تولد : 1337/09/02
تاریخ شهادت :1365/01/11
محل شهادت : سلیمانیه عراق
مزار: خرم آباد لرستان - بهشت رضا

وصیت نامه شهید محمدرضا باروزه را به شرح زیر می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بیکران بر خفتگان غرقه بخون اسلام و آزادی بر آنان که فریاد تکبیرشان سینه ظلم را درهم دریده و غرش سلاحشان لرزه بر اندام استکبار و خونهای پاکشان تداوم دهنده انقلاب گردیده است و با سلام به حامی راستین مستضعفان و به  یاور مظلومان به پیر سوخته در اسلام به اسوه تقوی و فضیلت به او که هر کلامش نوید بخش، هر حرکتش تاریخی، و هر فریادش دشمن کوب است بر عزیزترین عزیزان بر منجی بشر، او که روحی دوباره در کالبد خسته و خموش ما دمید تا خروش برآریم و خود را بیابیم سالها از غرور گذراندیم اما چه اندوختیم و حال که میرویم آیا کسی هست که به فریاد ما برسد دنیا مزرعه ای برای آخرت است اما ما کشاورز خوبی بوده‌ایم یا ، یا فقط بایستی بگوئیم خدایا ما را برگردان تا دوباره زندگی کنیم و گناه نکنیم.

 دوران کودکی را با سرگرمی می گذارندیم تا به سنین نوجوانی رسیدیم اما فرزند خوبی برای پدر و مادر نبودیم. به دوران جوانی و تکلیف که رسیدم با غرور جوانی هم نتوانستم بنده خوبی برای خدا باشم. به سنین بالاتر که رسیدم همسری شایسته خداوند نصیبم کرد آنچه که از او می خواستم بود اما باز هم نتوانستم همسر شایسته ای باشم.

با این پرونده، خداوند مگر با گذشت و رحمتش بر ما نظر بی افکند.

  ای عزیزان این آمدن و رفتن ها بایستی درس باشد بایستی تذکر باشد بخود بیایم  و راه را پیدا کنیم. اصولاً راه پیداست و روشن  اما به راه نمی رویم، و رهروی در جلو اما بدنبال او نمی رویم. امیدوارم خداوند به همه شما شناخت و قدرت عمل به آن را عنایت بفرماید از پدر و مادرم که عمری را برای من زحمت کشیده اند و مشقت ها بردند تشکر و قدردانی می کنم.

 اما این سپاس به هیچ عنوان نمی تواند جوابگوی زحمات طاقت فرسای آنها باشد مگر لطف و عنایت خدا شامل حال آنها شود از خواهران و برادرم می خواهم اگر از من بدی دیدید حلالم کنید و از خداوند برایم طلب آمرزش و مغفرت کنید اما توصیه ای دارم که امیدوارم بدان عمل کنید زیرا موضوعی است که از شما بعنوان یک برادر می خواهم و اگر می خواهید که روح من از شما راضی باشد بدان عمل کنید که این از هر سوگ و ماتمی برایم دلنشین تر است به خداوند پناه ببرید.

دنیا زودگذر است بدانید و بفکر آخرت باشید عبادتتان را که فقط برای رضای خدا و توشه خودتان است انجام دهید و مبادا سستی کنید وضع ظاهر و حجاب را بخاطر احترام به اسلام عزیز حفظ کنید که اینها برای من بهتر از هر کاری است که شما انجام دهید. اما ای همسر عزیز و دلسوز من بدان که تو آن بودی که من خواستم و خدا می خواهد. تو همسری کامل و شایسته بودی برای من منتهی فرصت نشد و زمان اجازه نداد تا بتوانم شوهری شایسته در حق تو باشم.

اخلاق نیکوی تو و تقوای درونی تو برای من سرمشق و الگو بود. می خواستم به تو خوبی کنم اما موفق نبودم امیدوارم در عالم روح هم کنار تو باشم تا آرام بگیرم و به تو خدمت کنم تو هم سعی کن در زندگی همچنان که محکم و استوار بودی محکم باش و پایدار.

مبادا ناملایمات صبر عظیم تو را خدشه دار کند. از اقوام و دوستان و آشنایان بخواهید اگر بدی کردم حلالم کنند و برایم طلب آمرزش کنند. مقدار ناچیزی مال دنیا هم که بعد از من ماند پس از خرج و مخارج بر طبق شرع اسلام و دستور و فتوا رفتار شود. در زندگی سعی کردم آنچه را در توان دارم برای خدمت به اسلام و انقلاب انجام دهم.

همواره تلاشم براین بود تا کاری را که مشکل تر بود و در توان داشتم انجام دهم از جان خود نیز در راه خدا دریغ نکردم اما تا چه حد موفق بوده ام آیین را خدا می داند و پرونده اعمال به کدام دستم است خدا خودش رحم کند و ما را به راه راست هدایت کند همواره از خدای می خواستم که مرگی با عزت و با ارزش به من عطا کند و درجه رفیع شهادت که بالاترین درجه تقرب است نصیبم کند که امیدوارم خداوند این توفیق را نصیب این بنده ناچیز و گناهکارش بفرماید.

به نقل از : تمدن لر

۰ نظر موافقین ۱ ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۰
ع . شکیبا---۱۷۶

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920501152959966875314.jpg

 

تولد و کودکى

امام‌ حسن‌ (ع‌) فرزند امیر مؤمنان‌ على‌ بن‌ ابیطالب‌ (ع) و مادرش‌ مهتر زنان‌ فاطمه‌ زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص‌) است‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) در شب‌ نیمه‌ ماه‌ رمضان‌ سال‌ سوم‌ هجرت‌ در مدینه‌ تولد یافت‌. وى‌ نخستین‌ پسرى‌ بود که‌ خداوند متعال‌ به‌ خانواده‌ على‌ و فاطمه‌ عنایت‌ کرد. رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بلا فاصله‌ پس‌ از ولادتش‌، او را گرفت‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌. سپس‌ براى‌ او بار گوسفندى‌ قربانى‌ کرد، سرش‌ را تراشید و هموزن‌ موى‌ سرش‌ - که‌ یک‌ درم‌ و چیزى‌ افزون‌ بود - نقره‌ به‌ مستمندان‌ داد. پیامبر (ص‌) دستور داد تا سرش‌ را عطر آگین‌ کنند و از آن‌ هنگام‌ آیین‌ عقیقه‌ و صدقه‌ دادن‌ به‌ هموزن‌ موى‌ سر نوزاد سنت‌ شد. این‌ نوزاد را " حسن‌ " نام‌ داد و این‌ نام‌ در جاهلیت‌ سابقه‌ نداشت‌. کنیه‌ او را ابومحمد نهاد و این‌ تنها کنیه‌ اوست‌.

لقب‌ هاى‌ او سبط، سید، زکى‌، مجتبى‌ است‌ که‌ از همه‌ معروف تر "مجتبى‌" مى‌باشد. پیامبر اکرم‌ (ص‌) به‌ حسن‌ و برادرش‌ حسین‌ علاقه‌ خاصى‌ داشت‌ و بارها مى‌فرمود که‌ حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ منند و به‌ پاس‌ همین‌ سخن‌ على‌ به‌ سایر فرزندان‌ خود مى‌فرمود : " شما فرزندان‌ من‌ هستید و حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ پیغمبر خدایند ". امام‌ حسن‌ هفت‌ سال‌ و خرده‌اى‌ زمان‌ جد بزرگوارش‌ را درک‌ نمود و در آغوش‌ مهر آن‌ حضرت‌ به سر برد و پس‌ از رحلت‌ پیامبر (ص‌) که‌ با رحلت‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) دو ماه‌ یا سه‌ ماه‌ بیشتر فاصله‌ نداشت‌، تحت‌ تربیت‌ پدر بزرگوار خود قرار گرفت‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) پس‌ از شهادت‌ پدر بزرگوار خود به‌ امر خدا و طبق‌ وصیت‌ آن‌ حضرت‌، به‌ امامت‌ رسید و مقام‌ خلافت‌ ظ‌اهرى‌ را نیز اشغال‌ کرد، و نزدیک‌ به‌ شش‌ ماه‌ به‌ اداره‌ امور مسلمین‌ پرداخت‌. در این‌ مدت‌، معاویه‌ که‌ دشمن‌ سرسخت‌ على‌ (ع‌) و خاندان‌ او بود و سالها به‌ طمع‌ خلافت‌ ( در آغاز به‌ بهانه‌ خونخواهى‌ عثمان‌ و در آخر آشکارا به‌ طلب‌ خلافت‌ ) جنگیده‌ بود، به‌ عراق‌ که‌ مقر خلافت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) بود لشکر کشید و جنگ‌ آغاز کرد. ما دراین‌ باره‌ کمى‌ بعد تر سخن‌ خواهیم‌ گفت‌. امام‌ حسن‌ (ع‌) از جهت‌ منظر و اخلاق‌ و پیکر و بزرگوارى‌ به‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بسیار مانند بود.

وصف‌ کنندگان‌ آن‌ حضرت‌ او را چنین‌ توصیف‌ کرده‌ اند:

" داراى‌ رخسارى‌ سفید آمیخته‌ به‌ اندکى‌ سرخى‌، چشمانى‌ سیاه‌، گونه‌اى‌ هموار، محاسنى‌ انبوه‌، گیسوانى‌ مجعد و پر، گردنى‌ سیمگون‌، اندامى‌ متناسب‌، شانه‌یى‌ عریض‌، استخوانى‌ درشت‌، میانى‌ باریک‌، قدى‌ میانه‌، نه‌ چندان‌ بلند و نه‌ چندان‌ کوتاه‌. سیمایى‌ نمکین‌ و چهره‌اى‌ در شمار زیباترین‌ و جذاب‌ ترین‌ چهره‌ها ". ابن‌ سعد گفته‌ است‌ که‌ " حسن‌ و حسین‌ به‌ ریگ‌ سیاه‌، خضاب‌ مى‌کردند "

کمالات‌ انسانى‌

امام‌ حسن‌ (ع‌) در کمالات‌ انسانى‌ یادگار پدر و نمونه‌ کامل‌ جد بزرگوار خودبود. تا پیغمبر (ص‌) زنده‌ بود، او و برادرش‌ حسین‌ در کنار آن‌ حضرت‌ جاى‌ داشتند، گاهى‌ آنان‌ را بر دوش‌ خود سوار مى‌کرد و مى‌بوسید و مى‌بویید. 
از پیغمبر اکرم‌ (ص‌) روایت‌ کرده‌اند که‌ درباره‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مى‌فرمود: این‌ دو فرزند من‌، امام‌ هستند خواه‌ برخیزند و خواه‌ بنشینند ( کنایه‌ از این‌ که‌ در هر حال‌ امام‌ و پیشوایند ).

امام‌ حسن‌ (ع‌) بیست‌ و پنج‌ بار حج‌ کرد، پیاده‌، درحالى‌ که‌ اسبها نجیب‌ را با او یدک‌ مى‌کشیدند. هرگاه‌ از مرگ‌ یاد مى‌کرد مى‌گریست‌ و هر گاه‌ از قبر یاد مى‌کرد مى‌گریست‌، هر گاه‌ به‌ یاد ایستادن‌ به‌ پاى‌ حساب‌ مى‌افتاد آن‌ چنان‌ نعره‌ مى‌زد که‌ بیهوش‌ مى‌شد و چون‌ به‌ یاد بهشت‌ و دوزخ‌ مى‌افتاد، همچون‌ مار گزیده‌ به‌ خود مى‌پیچید. از خدا طلب‌ بهشت‌ مى‌کرد و به‌ او از آتش‌ جهنم‌ پناه‌ مى‌برد. چون‌ وضو مى‌ساخت‌ و به‌ نماز مى‌ایستاد، بدنش‌ به‌ لرزه‌ مى‌افتاد و رنگش‌ زرد مى‌شد. سه‌ نوبت‌ دارائیش‌ را با خدا تقسیم‌ کرد و دو نوبت‌ از تمام‌ مال‌ خود براى‌ خدا گذشت‌.

گفته‌ اندک‌: "اما حسن‌ (ع‌) در زمان‌ خودش‌ عابد ترین‌ و بى‌ اعتنا ترین‌ مردم‌ به‌ زیور دنیا بود". در سرشت‌ و طینت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) برترین‌ نشانه‌هاى‌ انسانیت‌ وجود داشت‌. هر که‌ او را مى‌دید به‌ دیده‌اش‌ بزرگ‌ مى‌آمد و هر که‌ با او آمیزش‌ داشت‌ بدو محبت‌ مى‌ورزید و هر دوست‌ یا دشمنى‌ که‌ سخن‌ یا خطبه‌ او را مى‌شنید، به‌ آسانى‌ درنگ‌ مى‌کرد تا او سخن‌ خود را تمام‌ کند و خطبه‌اش‌ را به‌ پایان‌ برد. محمد بن‌ اسحاق‌ گفت‌: پس‌ از رسول‌ خدا (ص‌) هیچکس‌ از حیث‌ آبرو و بلندى‌ قدر به‌ حسن‌ بن‌ على‌ نرسید. بر در خانه‌ فرش‌ مى‌گستردند و چون‌ از خانه‌ بیرون‌ مى‌آمد و آنجا مى‌نشست‌ راه‌ بسته‌ مى‌شد و به‌ احترام‌ او کسى‌ از برابرش‌ عبور نمى‌کرد و او چون‌ مى‌فهمید، برمى‌خاست‌ و به‌ خانه‌ مى‌رفت‌ و آن‌ گاه‌ مردم‌ رفت‌ و آمد مى‌کردند". در راه‌ مکه‌ از مرکبش‌ فرود آمد و پیاده‌ به‌ راه‌ رفتن‌ ادامه‌ داد. در کاروان‌ همه‌ از او پیروى‌ کردند حتى‌ سعد بن‌ ابى‌ وقاص‌ پیاده‌ شد و در کنار آن‌ حضر ت‌ راه‌ افتاد. ابن‌ عباس‌ که‌ از امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مسن‌ تر بود، رکاب‌ اسبشان‌ را مى‌گرفت‌ و بدین‌ کار افتخار مى‌کرد و مى‌گفت‌: اینها پسران‌ رسول‌ خدایند.

با این‌ شأن‌ و منزلت‌، تواضعش‌ چنان‌ بود که‌: روزى‌ بر عده‌اى‌ مستمند مى‌گذشت‌، آنها پاره‌هاى‌ نان‌ را بر زمین‌ نهاده‌ و خود روى‌ زمین‌ نشسته‌ بودند و مى‌خوردند، چون‌ حسن‌ بن‌ على‌ را دیدند گفتند: "اى‌ پسر رسول‌ خدا بیا با ما هم‌ غذا شو". امام‌ حسن‌ (ع‌) فورا از مرکب‌ فرود آمد و گفت‌:" خدا متکبرین‌ را دوست‌ نمى‌ دارد". و با آنان‌ به‌ غذا خوردن‌ مشغول‌ شد. آنگاه‌ آنها را به‌ میهمانى‌ خود دعوت‌ کرد، هم‌ غذا به‌ آنان‌ داد و هم‌ پوشاک‌ . در جود و بخشش‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) داستانها گفته‌اند. از جمله‌ مدائنى‌ روایت‌ کرده‌ که‌:

حسن‌ و حسین‌ و عبدالله‌ بن‌ جعفر به‌ راه‌ حج‌ مى‌رفتند. توشه‌ و تنخواه‌ آنان‌ گم‌ شد. گرسنه‌ و تشنه‌ به‌ خیمه‌اى‌ رسیدند که‌ پیر زنى‌ در آن‌ زندگى‌ مى‌کرد. از او آب‌ طلبیدند. گفت‌ این‌ گوسفند را بدوشید وشیر آن‌ را با آب‌ بیامیزید و بیاشامید. چنین‌ کردند. سپس‌ از او غذا خواستند. گفت‌ همین‌ گوسفند را داریم‌ بکشید و بخورید.

یکى‌ از آنان‌ گوسفند را ذبح‌ کرد و از گوشت‌ آن‌ مقدارى‌ بریان‌ کرد و همه‌ خوردند و سپس‌ همانجا به‌ خواب‌ رفتند. هنگام‌ رفتن‌ به‌ پیر زن‌ گفتند: ما از قریشیم‌ به‌ حج‌ مى‌رویم‌. چون‌ باز گشتیم‌ نزد ما بیا با تو به‌ نیکى‌ رفتار خواهیم‌ کرد. و رفتند. شوهر زن‌ که‌ آمد و از جریان‌ خبر یافت‌، گفت‌: واى‌ بر تو گوسفند مرا براى‌ مردمى‌ ناشناس‌ مى‌کشى‌ آنگاه‌ مى‌گویى‌ از قریش‌ بودند؟ روزگارى‌ گذشت‌ و کار بر پیر زن‌ سخت‌ شد، از آن‌ محل‌ کوچ‌ کرد و به‌ مدینه‌ عبورش‌ افتاد. حسن‌ بن‌ على‌ (ع‌) او را دید و شناخت‌. پیش‌ رفت‌ و گفت‌: مرا مى‌شناسى‌؟ گفت‌ نه‌. گفت‌: من‌ همانم‌ که‌ در فلان‌ روز مهمان‌ تو شدم‌. و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به‌ او دادند.

آن‌ گاه‌ او را نزد برادرش‌ حسین‌ بن‌ على‌ فرستاد. آن‌ حضرت‌ نیز همان‌ اندازه‌ به‌ او بخشش‌ فرمود. او را نزد عبد الله‌ بن‌ جعفر فرستاد او نیز عطایى‌ همانند آنان‌ به‌ او داد. حلم‌ و گذشت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) چنان‌ بود که‌ به‌ گفته‌ مروان‌، با کوهها برابرى‌ مى‌کرد.

۲ نظر موافقین ۲ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۱
ع . شکیبا---۷۹۰

http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/1230932

امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، امامت شیعیان را عهده دار بوده است.

امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:

۲ نظر موافقین ۱ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۵۰
ع . شکیبا---۸۵۲

یا کریم اهل بیت (علیه السلام)ولادت امام حسن علیه السلام

مطابق با قول مشهور دومین امام شیعیان؛ امام حسن علیه‌السلام، در پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.[۱] و البته در این باره در کتاب های شیعه و سنت اقوال دیگری هم نقل شده که خلاف مشهور است.

داستان ولادت و مراسم نامگذاری

داستان ولادت آن حضرت به گونه ای که در روایات شیخ صدوق در امالی و علل و عیون اخبار الرضا علیه السلام و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد علیه السلام روایت شده این گونه است که فرمود: چون حضرت فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش علی علیه السلام عرض کرد: نامی برای او بگذار، علی فرمود: من چنان نیستم که در مورد نامگذاری او به رسول خدا پیشی گرفته و سبقت جویم. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و اله بیامد، و آن کودک را در پارچه زردی پیچیده، به نزد آن حضرت بردند. حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زرد نپیچید؟ سپس آن پارچه را به کناری افکند و پارچه سفیدی گرفته و کودک را در آن پیچید، آن گاه رو به علی کرده فرمود: آیا او را نامگذاری کرده ای؟ عرض کرد: من در نامگذاری وی به شما پیشی نمی گرفتم! رسول خدا فرمود: من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمی جویم!

در این وقت خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمد پسری متولد شده، به نزد وی برو و سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوی و به وی بگو: براستی که علی نزد تو به منزله هارون است از موسی، پس او را به نام پسر هارون نام بنه!

جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای تعالی به وی تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خدای تبارک و تعالی تو را مأمور کرده که او را به نام پسر هارون نام بگذاری. رسول خدا پرسید: نام پسر هارون چیست؟ عرض کرد: «شبر». فرمود: زبان من عربی است؟ عرض کرد: نامش را «حسن» بگذار، و رسول خدا او را حسن نامید... [۲]

جایگاه امام حسن علیه اسلام در نزد پیامبر اکرم (ص)

امام حسن‌مجتبی علیه‌السلام مور علاقه شدید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود،[۱۵] بدین جهت از آغاز طفولیت در دامن مهرانگیز جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها رشد و کمال یافت و به عنوان یک انسان کامل و یک امام عادل و شایسته برای جهانیان به ارمغان آورده شد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی، درباره مقام و فضیلت نور دیده‌اش حسن مجتبی علیه‌السلام فرمود: اما حسن به درستی که وی پسر و فرزند من و از من است. او نور چشمم، روشنایی قلبم و میوه دلم می‌باشد. وی سرور جوانان اهل بهشت و حجت خدا بر امت است. فرمان او، فرمان من است و گفتار او، گفتار من است. هر که از او پیروی کند از من پیروی کرده است و هر که از دستور او سرپیچی کند، از من سرپیچی کرده و از من نیست.

من هرگاه به او نظر می‌کنم به یاد جریانات پس از خود می‌افتم که وی را تضعیف می‌کنند؛ حال او به همان گونه ادامه می‌یابد، تا این که از روی ستم و دشمنی، وی را با زهر به شهادت می‌رسانند. در آن هنگام، فرشتگان آسمان در مرگش گریه می‌کنند. همچنین هر چیزی در روی زمین از جمله پرندگان آسمان، ماهی‌های دریاها و اقیانوس‌ها در فقدان او سوگوارند.[۱۶]

دانشنامه اسلامی

همه دعاها و مطالب ماه مبارک رمضان

۴ نظر موافقین ۲ ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱
ع . شکیبا---۷۷۷

السلام علیک یا بنت نبی الرحمه ، یا فاطمه الزهرا
میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد

 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سال پنجم بعثت، که سال ولادت فرزندش بود؛ در سخت‎ترین شرائط و حالات به سر مى برد.

اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار .

محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگ‎هاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده هاى مردم، تیره و تار بود.

پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آینده مى اندیشید، آینده اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دوردست و شاید غیر ممکن بود.

در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمان‎ها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگین‎ تر، توأم با امید بیشتر .

در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى خوانیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در شب معراج از بهشت عبور مى کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را بسیار مى بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا این همه دخترت را مى بوسى؟!

پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود:

«من هر زمان فاطمه را مى بوسم، بوى بهشت را از او استشمام مى کنم.»

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنش‎هاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى نام‎هایی داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

۱ نظر موافقین ۲ ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۲
ع . شکیبا---۵۵۳