سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۷ آبان ۰۳، ۱۱:۰۹ - Setayesh
    great
پیوندها
امکانات

شهید محراب آیت الله مدنی در آیینه خاطرات

شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ق.ظ

شهید آیت الله مدنی و پاسداران

آیت الله شهید مدنی در آیینه خاطرات


آغاز مبارزات

شهید بزرگوار آیت الله مدنی ، مبارزه سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در قم، شهر قیام و شهادت آغاز کرد و در اولین فعالیت های خود به ستیز با بهائیت به عنوان ابراز تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت. وی با سخنرانی های روشنگرانه، مردم را علیه طرفداران تبلیغ کنندگان مرام بهائیت بسیج و با تحریم مصرف برق آن و خرید وفروش با این فرقه گمراه ، جو مبارزات ضدبهائیت را شدیدتر کرد تا اینکه سر انجام شهر مذهبی آذرشهر را از لوث این فرقه استعماری پاک نمود. هنگامی که شهید نواب صفوی در نجف اشرف به فکر مبارزه با کسروی گری افتاد، آیت الله مدنی که از اساتید حوزه نجف بود، مطلع می شود که نواب صفوی هزینه این مبارزه را ندارد. بدین رو، کتابهای خود را می فروشد و پولش را در اختیار نواب صفوی می گذارد ، به گونه ای که دوستانش می گویند ،اسلحه نواب از پول کتاب های شهید آیت الله مدنی بوده است.

مبارزات در نجف اشرف

مرحوم آیت الله مدنی در حوزه علمیه نجف در کنار فعالیت های علمی، لحظه ای از فعالیت های سیاسی غافل نبود و همواره در مسائل سیاسی و مبارزات علیه طاغوت، پیشگام و پیشتاز بود. وی در دوران زمامداری جمال عبدالناصر، در رأس هیئتی از علما و فضلای نجف برای افشای رژیم طاغوتی ایران به مصر سفر کرد. هنگامی که گفته شد آل سعود بر عربستان مسلط گردید، طلاب را جمع کرد و گفت باید از نجف حرکت کنیم و برویم با آل سعود مبارزه کنیم.

آیت الله مدنی در این فکر بود که در حجاز باید مبارزه چریکی انجام بگیرد، لکن به علت کار و فعالیت زیاد، به خونریزی گلو و سینه مبتلا گشت و در بستر بیماری افتاد. او در زمان عبدالکریم قاسم-حاکم وقت عراق- کفن پوشید و به میان مردم رفت، زیرا که معتقد بود اگر من نمی توانم کاظمین، بغداد و نجف را حرکت بدهم، پس با پوشیدن لباس مرگ می میرم تا باعث یک حرکت شوم. چون حکومت عراق با گسترش اندیشه مارکسیستی علیه اسلام تبلیغ می نمود.

در سال 1342 حرکت عظیم مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی در جهت سرنگونی رژیم طاغوت آغاز گردید. آیت الله مدنی نخستین کسی بود که در نجف به ندای ((هل من ناصر ینصزنی)) امام لبیک گفته، با تعطیل کردن کلاسهای خود در نجف و تشکیل مجالس سخنرانی، در جهت افشای چهره پلید رژیم مزدور پهلوی گام برداشت.

وی در این زمان، در نجف سردمدار جریان دفاع و پشتیبانی از نهضت امام به شمار می آمد و وقایع ایران را برای طلا ب بیان می کرد. از زمان تبعید حضرت امام به نجف، آیت الله مدنی همواره یار و یاور امام بود و در کنار مراد خود به مبارزه علیه ظلم و ستم ادامه داد. معروف است که هر موقع حضرت امام به علتی نمی توانستند برای اقامه نماز جماعت حاضر شوند، آیت الله مدنی به جای امام به اقامه نماز جماعت می پرداخت.

همدان در سال های 41تا 51

آیت الله مدنی حرکت تبلیغی خود را از همدان و از روستای دره مرادبیک برای پیاده کردن برنامه های اصلاحی آغاز کرد، چنان که خود فرموده است: "من دیدم باید همدان را حرکت بدهم از یک ده کار را شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند." وی دستور داد کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد بشود. همچنین فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع کرد و دره مرادبیک، یک ده نمونه شد .

این عمل ایشان باعث علاقه مردم متدین همدان به او شد و پس از اینکه وی را شناختند، گرد او جمع شدند و از وی دعوت به عمل آوردند تا به همدان بیاید و ایشان با انتقال به همدان فعالیت های خود را گسترش داد . آیت الله مدنی، در سفرهای خود به همدان ، پیوسته ارتباط خود را با رهبری مبارزات اسلامی حفظ کرده، در مراحل مختلف نهضت، نقش حساس خود را ایفا می کرد .

همچنین مردم را با نقش های شوم رژیم طاغوتی آشنا ساخته ، در سخنرانیهای خود، آنان را به بیداری و قیام دعوت می کرد. در سال 1341 زمانی که رژیم شاه با تبلیغات گسترده خود می خواست رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند، آیت الله مدنی در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان ، سخنرانی تندی علیه انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی ایراد و مردم را نسبت به عواقب شوم آن آگاه کرد.

در این سخنرانی گفت: (( مردم، شما چقدر بی حس هستید، اگر این انتخابات ملغی نشود ،در روز قیامت شما مسئول می باشید . باید با علمای قم همکاری کنید و از آقایان پشتیبانی نمایید.)) اقدامات روشنگرانه آیت الله مدنی در همدان موجب می شود که ساواک منطقه در تاریخ 8/9/41 طی نامه ای از ریاست ساواک مرکز درخواست کند که بعد از مراجعت وی به نجف، از ورود دوباره او به ایران جلوگیری شود. ساواک مرکز به خاطره نداشتن مجوزّی برای جلوگیری از ورود وی، با این پیشنهاد موافقت، نکرده اما دستور می دهد اعمال و رفتار وی تحت مراقبت قرار گیرد . به گونه ای که تاریخ تردد وی میان عراق و ایران، مسافرت به شهر های مختلف، سخنرانیها و ملاقاتها، طریقه و وسیله مسافرت و مرز خروجی ، همه و همه دقیقاً توسط عوامل ساواک به مرکز گزارش می گردد. بعد از قیام 15 خرداد و تبعید امام ، آیت الله مدنی به مبارزات خود شدت بخشیده ، در فرصتهای مختلف با طرح مرجعیت حضرت امام و با ایراد سخنرانیهای انقلابی و افشاگرانه، مردم را به هوشیاری فراخواند . وی با هماهنگی روحانیون سرشناس همدان نیز اقداماتی به منظور رفع توقیف روحانیون بازداشتی به عمل آورد.

رژیم که با گسترش نفوذ آیت الله مدنی در میان مردم، به عنوان یکی از سرسخت ترین طرفداران امام، رو به رو بود، در سال 46، سخنرانی عده ای از روحانیون منطقه از جمله آیت الله مدنی را ممنوع کرد. در چنین جوی، آیت الله مدنی با شهامت و شجاعت ، مرجعیت امام را مطرح و به نفع ایشان تبلیغ می کرد، بحدی که ساواک طی گزارشی در تاریخ 31/5/49 اعلام می دارد: ((نامبرده (آیت الله مدنی )در همدان به نفع (امام) خمینی فعالیت و بیش از یک سوم اهالی همدان را مقلد خمینی کرده است و در هر محفل و مجلسی از خمینی تمجید می کند و وی را اعلم مجتهد قلمداد می نماید)).

آیت الله مدنی در دوران حضور در همدان، علاوه بر فعالیت های مبارزاتی، خدمات ارزنده ای نیز داشته و آثار ماندگاری از خود به یادگار گذاشته است که از آن جمله می توان مدرسه ای ملی تحت عنوان مدرسه دینی در روستای دره مراد بیک، مدرسه علمیه در همدان، مسجد چهلستون، تأسیس صندوق قرض ا لحسنه مهدیه (که کار خود را با قبض های 10 ریالی آغاز کرد و حاصل آن بانک مهدیه امروزی همدان است) و همچنین ساخت درمانگاه مهدیه و دارالایتام مهدیه را نام برد .

http://lists.jamaran.ir/UserFiles/fa/Images/NewsPhoto/2013/madani_(2).jpg

سالهای 51 تا 54 در خرم آباد

در اوایل دهه50 در شهر خرم آباد، خلأ حضور یک عالم مجاهد و متعهد که بتواند مرجع مذهبی و سیاسی مردم باشد و زعامت روحانیت متعهد و انقلابی منطقه را بر عهده بگیرد، بیش از هر زمان دیگر احساس می شد. مدتی بود که مرحوم آیت الله روح الله کمالوند که سالهای متمادی زعامت روحانیت منطقه و سرپرستی همه شؤون مذهبی ، اجتماعی و سیاسی لرستان را در دست داشت، به دار بقا شتافته و جایگاه رفیع ایشان همچنان خالی بود.

عده ای از روحانیون سرشناس و متعهد خرم آباد ، از آیت الله مدنی دعوت بعمل می آورند که فعالیت خود را از همدان به خرم آباد منتقل کند و وی با استجابت دعوت ایشان و عزیمت به خرم آباد، فصل دیگر ی از زندگی پر فراز و نشیب و سراسر مبارزه خود را آغاز می کند .

شهید مدنی در خرم آباد و در حوزه علمیه کمالوند، فعالیت خود را با تدریس درس خارج آغاز می کند و بعد از مدتی با حکم حضرت امام قدس سره، سرپرستی این حوزه را نیز برعهده می گیرد. در همین دوره، وی کتابهای امام ازجمله توصیح المسائل و تحریر الوسیله را در خرم آباد توزیع می کند و به رغم خفقان حاکم، درباره مرجعیت امام در مناسبت های مختلف تبلیغ می کند .

همچنین در هر فرصتی و به اشکال گوناگون ،مردم را به بیداری و آگاهی فرامی خواند، آنان را از مفاسد دستگاه آگاه ساخته، نقشه های شوم استعمار و رژیم طاغوتی را برملا می سازد و رهبر واقعی را به مردم معرفی و چهره اصلی و پلید شاه را افشا می کند.

وی علاوه بر اداره حوزه علمیه و صندوق قرض الحسنه رضوی، برای تأسیس بیمارستان و کمک به فقرا و بی سرپرستان- از جمله خانواده زندانیان سیاسی نیز اقداماتی به انجام می رساند. روز عید فطر فرا می رسد. جمعیت زیادی برای ادای نماز ظهر در مسجد شاه آباد خرم آباد حاضر می شوند . آیت الله مدنی قبل از شروع نماز می فرماید ، (مقلدین آیت الله در یک طرف قرار بگیرند.)

با این سخن، عده ای از مردم در صف مقلدین آیت الله خمینی قرار می گیرند. آنگاه در حین سخنرانی، برای طول عمر آیت الله خمینی دعا می کند و سپس فتوای ایشان را در باب زکات فطره بیان می کند. پس از جریان عید فطر، ساواک وضعیت او را در کمیسیون مطرح و وی را به مدت سه سال به نورآباد ممسنی در استان فارس تبعید می کند.

شهید آیت الله مدنی - چهره نورانی

سال های حضور در ممسنی

آیت الله مدنی در تبعید نیز مبارزات خود را ادامه می دهد و با حفظ ارتباط با نیروهای انقلابی خرم آباد ، آنان را به ادامه مبارزه فرامی خواند. وی در دیدار های مختلف به کسانی که از خرم آباد برای ملاقات با ایشان می آمدند، توصیه می کردند: (( مساجد و حوزه علمیه را حفظ کنید . مجتهد تربیت کنید . اسلحه شما تبلیغ است. در مقابل ظالم و ستمگر، تبلیغ از بمب اتم هم مؤثر است.))

آیت الله مدنی در اواخر سال 54 ، از کشور ممنوع الخروج می شود. ایشان نورآباد را به پایگاه مبارزه علیه رژیم تبدیل می کند، به نحوی که مردم نقاط مختلف از جمله ، شیراز ، کازرون و شهرهای دیگر استان فارس و لرستان از نقاط دور و نزدیک به حضور می رسند و پیام انقلاب و مبارزه را دریافت می دارند. ساواک از مو قعیت جدید آیت الله مدنی در نورآباد به هراس افتاد ، دستور می دهد در محل تبعید نیز از ملاقات مردم با وی ممانعت به عمل آید، اما از این تصمیم هم طرفی نمی بندند. از این رو در پایان سال دوم تبعید ، محل تبعید ایشان را به گنبد گاووس تغییر می دهند .

سال 1356 در گنبد گاووس

آیت الله مدنی از بدو ورود به این شهرستان، روحانیون منطقه را تحت تاثیر قرار داده، مدرسه علمیه منظریه و مسجد جامع این شهر را پایگاه مبارزاتی خود قرار می دهد. دیری نمی گذرد که ایادی رژیم در گنبد کاووس نیز از حضور آیت الله مدنی احساس خطر کرده، ادامه حضور و تبعید وی در این شهر را با توجه به مرزی بودن منطقه به هیچ وجه به مصلحت ندانسته، از ساواک مرکز درخواست می کنند نسبت به تغییر محل تبعید وی اقدام لازم به عمل آوردند. به دنبال آن، این بار کمیسیون امنیت اجتماعی خرم آباد در تاریخ 28/3/57 تشکیل جلسه داده، محل تبعید نام برده را از گنبد کاووس به بندر کنگان تغییر می دهد.

سال 1357، بندر کنگان

مدت اقامت آیت الله مدنی در بندر کنگان، سه هفته بیشتر طول نمی کشد، اما روشن است که این عالم مجاهد به هر جا قدم می گذاشت، روح انقلاب و مبارزه را به همراه خود به آنجا وارد می کرد. او مجسمه تقوا، منادی انقلاب، پیام آور بیداری و جنبش و مبلغ اسلام راستین بود. بر این اساس، حضور هر چند کوتاه وی در بندر کنگان نیز تاثیر خوبی در میان مردم این شهر می گذارد. نظر به اینکه بندر کنگان جزو مناطق تبعید محسوب می شود و با توجه به بیماری آیت الله مدنی که احتمالا سل بوده است، محل تبعید وی از تاریخ 3/5/57 به شهرستان مهاباد تغییر پیدا می کند.

تابستان 1357، مهاباد

بعد از تغییر محل تبعید به مهاباد ، ایشان را به همراه مامور بدرقه ژاندارمری بوشهر و از طریق خرم آباد، همدان، کرمانشاه و سنندج به مهاباد اعزام می کنند. آیت الله در بین راه با اخلاق حسنه خود با مامور همراه، اعتماد وی را جلب می کند و پس از ترک خدمت مامور، به خرم آباد می رود و با روحانیون منطقه ارتباط برقرار می کند . سرانجام آیت الله مدنی در پایان مدت تبعید ، به درخواست علمای مبارز تبریز به این شهر عزیمت می کند تا همپای ملت ایران، مبارزه بی امان خود را علیه رژیم پهلوی را دنبال کند. در تبریز فعالیت های انقلابی شهید مدنی روز به روز علنی تر می گردد. ساواک وجود ایشان را در تبریز تحمل نکرده ، شبانه وی را دستگیر و از تبریز تبعید می کند.

1357، باز گشت به همدان

1357، باز گشت به همدان آیت الله مدنی در 1/10/57 در میان استقبال با شکوه مردم وارد همدان می شود. معظم له با دعوت روحانیون و مردم همدان برای جانشینی مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی و به منظور رهبری مبارزات مردم همدان و منسجم کردن فعالیت روحانیون متعهد، به این منطقه عزیمت می کند.

نظر به سابقه درخشان آیت الله مدنی از سال 41 تا سال50 در همدان با توجه به اوج گیری مبارزات حق طلبانه مردم ایران، هجرت آیت الله مدنی به این شهر ، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده، طبقات مختلف مردم از ساعتها قبل در مسجد جامع اجتماع و سپس جهت استقبال از آیت الله مدنی به طرف دروازه ملایر حرکت می کنند.

شهید مدنی از بدو ورود به همدان ، هدایت مبارزات مردمی را به عهده گرفته و با اقشار گوناگون جامعه ارتباط برقرار می کند. نقش ایشان در جهت دهی به مبارزات مردم همدان به حدی بوده که وقتی در جریان 22 بهمن، لشگر 81 زرهی کرمانشاه برای سرکوب مردم به سمت تهران حرکت می کرد به دستور ایشان ، مردم همدان برای سد کردن حرکت تانکها ، با دست خالی و کفن پوشان به مقابله با تانکها برخاستند و خود آیت الله نیز در جلوی همه تظاهرکنندگان به راه افتاد و مردم موفق می شوند با دادن تعداد کمی شهید و مجروح تانکها را از حرکت بازدارند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این یار دیرینه امام و سرباز خستگی ناپذیر انقلاب که پرچم مبارزه را لحظه ای بر زمین نگذاشته و از تبعیدگاهی به تبعیدگاهی دیگر و از سنگری به سنگر دیگر همیشه در صف مقدم مبارزه حرکت کرده بود و در پیروزی انقلاب، تلاش بی وقفه ای داشت، فصل دیگری از مبارزات خود را برای حفظ و حراست و پاسداری از انقلاب شکوهمند اسلامی آغاز کرد.

ایشان در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، از طرف مردم همدان به نمایندگی انتخاب می شود و سپس در کوران مشکلات و آشفتگی اوضاع همدان ازسوی امام با اختیارات کامل به امامت جمعه این شهر منصوب می شود.

شهید آیت الله مدنی و پاسداران

فتنه حزب خلق مسلمان در تبریز

فتنه حزب خلق مسلمان تبریز این شهر قیام و مبارزه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در معرض جریانات مهم و حساسی قرار گرفت.

دشمنان انقلاب با شعله ور کردن آتش تفرقه و اختلاف و آشفته کردن اوضاع عمومی شهر، کمیته های انقلاب که اکثر آنها در دست ضدانقلابیون حزب خلق مسلمان بود امید داشتند که به اهداف شوم خود برسند. یاران انقلاب تصمیم گرفتند با آوردن آیت لله مدنی به تبریز، موقعیت جناح انقلاب و خط امام را تقویت کنند. آنان این پیشنهاد را به محضر امام تقدیم کردند و امام امت طی حکمی آیت الله مدنی را روانه تبریز کردند. ایشان در سر و سامان دادن به اوضاع سیاسی و اجتماعی تبریز تلاش مخلصانه ای کرد و آنگاه برای ادامه خدمت به شهر همدان باز گشت،ولی هنوز چند روزی از مراجعت وی نگذشته بود که حادثه دلخراش وغمبار شهادت اولین شهید محراب آیت الله سید محمد علی قاضی طبا طبائی به دست دشمنان انقلاب و مزدوران آمریکا، اوضاع شهر تبریز را دگرگون ساخت .

امام جمعه تبریز و مبارزه با منافقین

در این هنگام بار دیگر امام عزیز طی حکم دیگری ،آیت الله مدنی را به نمایندگی خود و امامت جمعه شهر تبریز منصوب فرمود. ایشان در تبریز با معضل بزرگ «حزب خلق مسلمان» - که جریانهای مختلف تحت پوشش آن به مبارزه با انقلاب پرداخته بودند - مواجه می گردد. سخت ترین روزهای آیت الله مدنی را می توان ایامی خواند که او در میان آشوب حزب خلق مسلمان قرار گرفت.

در جریان این غائله خطرناک، آیت الله مدنی از جانب همین گروه ضدانقلابی بارها مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزاری نماز جلوگیری کردند، اما ایشان در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت (تا من زنده ام و در این شهر نماینده امام هستم نماز جمعه را برگزار می کنم) و بدین سان با استقامت و حضور اقشار مردم در صحنه توطئه آمریکا و ایادیش در آذربایجان خنثی گردید.

شهید مدنی و جبهه های نبرد شهید مدنی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام نقش بسزایی داشتند و با شرکت خود در جبهه های نبرد و حضور در کنار سپاهیان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان ، مشوق رزمندگان اسلام بودند که جنگ مقدس خود را با استکبار جهانی تا پیروزی نهایی ادامه دهند.

بهاءالدینی در این زمینه خاطره ای نقل می کند: عده ای می خواستند بروند جبهه. بچه ها که رفتند، دیدم حاج آقا آمدند خانه و سخت ناراحت هستند و اشک در چشمانش حلقه زده است. گفتم: حاج آقا چرا ناراحتید؟ گفتند: تلفن بزنید به دفتر امام و اجازه بگیرید از امام که من با این بچه ها به جبهه بروم. پرسیدیم: چرا حاج آقا؟ گفتند: آخر من نمی توانم ببینم این بچه ها می روند جبهه، آنجا می جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پیر شده ام ، اگر من گذشت این بچه ها را نداشته باشم، ایثار این بچه ها را نداشته باشم ، و ای بر حال من ! اما خوب معلوم بود که حضرت امام هیچ وقت اجازه نمی دادند ایشان سنگر تبریز را رها کنند و به جبهه بروند البته این حرکت ایشان هم نشانه عشق ایشان بود به شهادت و انقطاع ایشان بود از دنیا.

شهادت ایشان با اینکه به وضع تبریز سر و سامان می دادند از وضع همدان و خرم آباد نیز غافل نبودند ؛ حتی به شهرهای زنجان و ارومیه نیز رسیدگی می کردند . فعالیت های ایشان ادامه داشت تا اینکه سرانجام پس از 69 سال زندگی سراسر درد و رنج و مبارزه در نیمروز جمعه 1360/06/20 .ش در محراب عبادت در میدان نماز تبریز به دست منافقی شقی بر اثر انفجار نارنجک به آرزوی دیرینه خود که شهادت بود رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

منبع: پایگاه شهید محراب


http://tehranpress.com/images/newsimages/images/_______20130102_1615711436(2).jpg

پیام امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت آیت الله مدنی  

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریّه ی رسول الله (ص) و اولاد روحانی و جسمانی شهید بزرگ امیرالمؤمنین(ع) سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید.

سید بزرگوار و عالم عادلِ عالی قدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام والمسلمین شهید عظیم الشأن مرحوم حاج سید اسد الله مدنی رضوان الله علیه، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقی شقی به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولای متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنی هم آرزوی منافقان را برآورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولی الله الاعظم طرفی بستند و به حکومت رسیدند، این گروهک های خائن نیز به آمال خبیث خود که سقوط حکومت اسلام و برقراری حکومت امریکایی است، می رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدی را برای خود و اینان عذاب ابدی خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امّت اسلام را برای خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند.

ملت بزرگ و روحانیت معظم، چون صفی مرصوص ایستاده اند که هر پرچمی از دست توانای سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامی به کوشش برخیزد. شهید مدنی با شهادت مظلومانه خود ضدّ انقلاب و منافقین ضدّ اسلام را به کلی منزوی کرد. این چهره نورانی اسلامی عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره های کم نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوی و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.

به شهادت رساندن چنین شخصیتی به تمام معنی اسلامی همراه با تنی چند از فرزندان اسلام و یاران با وفای انقلاب اسلامی در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل نمازجمعه و جماعت مسلمین توجیهی ندارد.

اگر تا امروز برای جنایت ها و شرارت های خود بهانه های بی پایه ای می تراشیدند، در شهادت این عالم متقی که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمی اندیشید، بهانه ای جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمی توانند بتراشند. انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاه های جبار و شکست ابرقدرت ها در ایران و پس از آن در منطقه می بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخ های آمال و آرزوی آنان را درهم کوبیده و تمامی آنان را از صحنه تا ابد بیرون رانده است، می گیرند. مردم رزمنده ی ایران و خصوصاً مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانی متعهد و معلم عالی قدری را از دست داده اند، حریف شکست خورده خود را می شناسند، با عزمی جزم و اراده ای خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان می گیرند.

این جانب، شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران با وفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصاً بقیة الله – ارواحنا له الفدا – و به ملت مجاهد ایران و اهالی غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه های علمیه و به خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت می گویم.

خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و علی (ع) است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریّه ی طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امّت اسلامی برای این خط سرخ شهادت و رحمت بی پایان حق تعالی بر شهیدان این خط در طول تاریخ و افتخار و سرافرازی بر فرزندان پُرتوان پیروزی آفرین اسلام و شهدای راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدی بر وابستگان و پیروان شیاطین شرق و غرب خصوصاً شیطان بزرگ امریکای جنایتکار که با نقشه های شیطانی شکست خورده ی خود گمان کرده، ملتی را که برای خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده، با این دغل بازی ها می تواند سست کند و یا از میدان به در برد.

اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم، از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربانی کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیاری و زنده نمود.

ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلح نظامی و انتظامی و مردمی ما، پیرو اولیایی هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و برای اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و رحمت برای شهیدان خصوصاً شهدای اخیرمان و بالاخص شهید عزیز مدنی معظم و سلامت کامل برای مجروحین این حادثه و صبر و استقامت برای ملت بزرگ، خصوصاً آذربایجانی های عزیز و بازماندگان شهیدان خواهانم. سلام و درود بر همگان.


والسلام علی عبادالله الصاحین
روح الله الموسوی الخمینی
21 شهریور 1360


شهید آیت‌الله مدنی و رهبر معظم انقلاب / عکس 

به گزارش خبرآنلاین، رهبر معظم انقلاب در وصف خصوصیات شهید آیت الله مدنی می‌گوید:

«ایشان با طبقه روشنفکر می نشست، جذبشان می‌کرد، با طبقه عوام می‌نشست، جذبشان می‌کرد، با طلبه می‌نشست همین‌طور...یعنی عالم ناطق و مبین. کسی بود که می توانست آن ذخیره‌ای را که از نور و معرفت و علم در وجود او، در روح او، در دل پاک و نورانی او جمع شده بود، می‌توانست آن را به راحتی به مخاطب منتقل کند.»

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/styles/node_singlepic/public/content/images/story/92-06/20/anaj13788215459FbwRk.jpg?itok=x4TYWoD6

http://bayanbox.ir/view/557198732875217795/ayatollah-madani.jpg

شادی روح مطهرش صلوات

موضوعات: شهیدان علما و بزرگان امام خمینی (ره) جبهه و جنگ و رزمندگان

نظرات  (۲)

سلام
آیت الله مدنی خیلی دوست داشتنی
دنبال شدید
به وبلاگ من هم سر بزنید
تشکراززحمتتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی