سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۳۲۰ مطلب با موضوع «شهیدان» ثبت شده است

خلاصه زندگینامه شهید نادر مهدوی

شهید نادر مهدوی” ( حسین بسریا) در 14/3/1342 ه- ش در خانوده‎ای مستضعف امّا متدیّن و پرهـیزکار در روستای نوکار “، از توابع دهستان بحیری” در شهرستان دشتی” واقع در استان بوشهر” دیده به جهان گشود. او ششمین فرزند خانواده بود.
در سال دوم دبستان بود که به مکتب رفت و قرآنِ کریم، این کتاب هدایتگر الهی را به مدد علاقه وافر و هوشِ سرشارِ خود، در عرض مدتِ تنها بیست و پنج روز نزد آقای علی فقیه خــتم نمود. در همین سال بود که خانواده وی از روستای نوکار، به روستای بحیری مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
شهید مهدوی، با ذکاوت و تیزبینیِ توأم با حقیقت‎طلبی، ضمنِ اهتمام به تحصیل، تمامی رخدادهای نهضتِ انقلابی و فـراگـیر آحاد ملت را تیزبینانه و کنجکاوانه جویا می‎شد و درباره آنها به کنکاشِ دقیق می‎پرداخت. مشکلاتِ اقتصادی، دوریِ راه از منزل تا مدرسه و به خصوص پرداختن به فعالیت‌های پیگیر و گسترده انقلابی، سبب شد تا شهید، در پایه دوم راهنمایی به‎ناچار، ترکِ تحصیل نماید.
پس از ترک تحصیل، به جهت سامان‎بخشی به وضع معیشتی خود و کمک به والدینش، در مغازه ای که از ملکِ پدر و تنها بردارش فراهم ساخته بود، مشغول به کار شد و در کنار کار ، فعالیت‌های انقلابی خود را نیز کماکان با بصیرت و علاقمندیِ فراوان، دنبال کرد.
انقلاب که پیروز شد او در تاریخ 5/9/1358 به عنوان بسیجیِ ویژه، به عضویت بسیج درآمد.   با شروعِ جنگِ تحمیلی، کار را رها کرد تا عملاً هیچ ‎مانعی در راه فعالیت‌های شبانه‎روزی و خستگی‎ناپذیرش در مسیر خدمت به نهالِ نوپای انقلاب شکوهمند اسلامی، وجود نداشته باشد. از همین‎رو با عزمی مصمّم به خانواده‎اش گفت: با وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامی‎مان ایران، من دیگر حاضر به ادامه فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصه خدمت در جبهه‎های جنگ شوم.” در این هنگام، او نوجوانی هفده‎ساله بود.



1/2/1360 رسماً در نهاد مقدس سپاه، استخدام و در پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگرِ شیراز آموزش اولیه پاسداری را گذراند. به عنوانِ اولین مأموریت، در 21/5/1360، به تهران اعـزام شد و تا تاریخ 20/7/1360، در جهت مبارزه بی‎امان با گروهک‌های ملحد و منافقینِ از خدا بی‎خـبر، خدمات شایانی را به انجام رسانید.
پس از بازگشت از تهران و قبل از انجام عملیات طریق‎القدس، شهید مهدوی مأموریت یافت تا به همکاری با سپاه اهواز بپردازد.
حضور شهید در عملیات فتح بستان، بیش از یکروز به طول نینجامید زیرا یکی از صمیمی‎ترین دوستانش به نام شهید نعمت الله تهمتن، در این عملیات به شهادت رسید و شهید مهدوی مأموریت یافت تا پیکر مطهر این شهید را به زادگاهش برگرداند.
شهید مهدوی پس از بازگشت به سِمَت معاون فرمانده سپاه جم منصوب شد و بعد از دو سال خدمت در سپاه جم، به سپاه بوشهر بازگشت و به سِمَت فرمانده عملیات سپاه خارک منصوب گردید.
شهید مهدوی در سال 1361، با دختری مؤمنه از روستای بحـیری به نام خانم سکینه جوکار ازدواج کرد. مدت این زندگی مشترک، پنج سال بود و تنها حاصل آن، دخـتری است به زهرا مهـدوی که چهل روز پس از شهادتِ پرافتخار پدرش به دنیا آمد.
در جریان اعزام طرح لبیک یا امام” در سال 1363، شهید مهدوی به عنوان مسؤول، همراه با رزمندگان اسلام اعزامی از جزیره خارک، عازم دشت‎عباس گردید و در آنجا مسؤولیت فرماندهی گروهان را به عهده گرفت.
پس از آن، گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود، فرماندهی این گروهان را عهده‎دار گردید.
با شروع عملیات بدر، شهید مهدوی با گروهان دریاییِ تحت امر خود، فعّالانه و با رشادت تمام، در این عملیات شرکت جست و حماسه‏‎های به یادماندنی را از خود به نمایش گذاشت.
پس از پایان موفقیت‎آمـیز عملیات بدر، در سپاهِ بوشهر، تصمیم به تشکیل ناوگروه دریایی گرفت و آن را ذوالفقار” نام نهاد. ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و شهید تا زمان شهادت، فرماندهی آن را به عهده داشت.
این یگان رزمی تازه تأسیس در عملیات والفجر 8 مسؤولیت تدارک نیروهای رزمی به وسیله شناورها را داشت که آن را به نیکوترین وجه، انجام داد. پس از آن در مناطق عملیاتی والفجر 8 در رالستای ماموریت سپاه، نقش موثری در ردگـیری ناوها و ناوچه‎های دشمن، جلوگـیری از فعالیت نیروی دریایی عراق و نیز مین‎گذاری در کانال خورعبدالله داشتند.
شهید در عملیات کربلای3 که در 11/06/1365 آغاز شد حضوری موثر و مبتکرانه داشت که منجر به فتح اسکله و پایانه نفتی الامیه عراق گـردید.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد .


در تیرماه سال 1366 که اولین کاروان از نفتکشهای کویتی با پرچم آمریکا (نفتکش کویتی اَلرَّخاء با نام مبدّل بریجتون) و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور با تبلیغات رسانه ای گسترده به راه افتاد، در فاصله 13 مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی 43 متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید. پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، به دیدار با حضرت امام نائل شدند.
در عصر روز 16/07/1366 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار و یک فروند ناوچه به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. پس از اقامه نماز مغرب در جزیره فارسی، مورد تهاجم نیروهای آمریکایی قرار می گیرند.. نیروهای آمریکایی با چند فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 به ناوگروه حمله کرده و رادار پایگاه فرماندهی را منهدم می کنند که ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع می شود. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر می سازد. با این وجود تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی آید. آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر مهدوی و بیژن گرد و چهار نفر دیگر پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن می‌افتند.
بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطان‌نشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.
هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو. اس. اس. چندلر” آماج شکنجه‌های وحشیانه دشمن قرار می‌گیرد و سینه‌اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌رسد.
جنازه مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزب‌الله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت. در آنجا نیز پیکر پاک شهید مجدداً بر دوش جمعیت انبوه مردم شهیدپرور تشییع شد و پس از آن جهت خاک‌سپاری به زادگاهش روستای بحــیری بازگشت. مردم روستا با شور و شکوهی خاص و به نحو کم‌نظیری به استقبال پیکر غرقه‌به‌خون سردار شهیدمهدوی رفتند و این پیکر گلگون‌کفن را پس از تشییع تا گلزار شهدای روستا، چون گوهری بهشتی به صدف خاک سپردند.
 

اطلاعات بیشتر در سایت بسیج

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۴۰
ع . شکیبا---۹۹۰

روایت السابقون السابقون مدافعان حرم از زبان دختر شهید محرم ترک

دختر شهید محرم ترک

دختر اولین شهید مدافع حرم «محرم ترک» دلنوشته‌ای را در مراسم چهارمین سالگرد شهادت پدرش قرائت کرد.

اوایل سال 1390 بود که زمزمه‌های اتفاقی بزرگ، کشوری پرسابقه به نام سوریه را به تدریج تحت تاثیر قرار می‌داد. تنش، منطقه‌ای بزرگ از خاورمیانه و آفریقا را در برگرفته بود و سوریه، ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر وضعیت دنیا تشخیص داده شده بود. به فاصله چند ماه، سوریه از کشوری زیبا و آرام، تبدیل به منطقه‌ای پرآشوب و تنش شد. خیلی زود سوریه به محل تجمع گروه‌های مختلفی از افراطیون تکفیری‌ تبدیل شد و سرانجام «داعش» هم وارد میدان شد و جنگی بزرگ و آخرالزمانی بر سر آرمان‌های بزرگ بشری در سوریه آغاز شد.

واضح است که کشوری با مختصات «جمهوری اسلامی ایران» با پشتوانه‌ای به نام «انقلاب اسلامی» در چنین شرایطی که بزرگترین آرمان‌های انسانی و الهی به خطر افتاده بود، آرام نمی‌نشست، در چنین شرایطی حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از کشور سوریه، که تبدیل به خط مقدم ایستادگی و مقاومت شده بود آغاز شد. به فاصله اندکی پس از آن ایران اعلام کرد که فرماندهان نظامی‌‌اش را به درخواست سوریه برای کمک مستشاری به سوریه اعزام کرده است. محرم ترک یکی از نظامیان و فرماندهان برجسته تخریب بود که در همان ماه‌های ابتدایی نبرد سوریه برای انجام مأموریت مستشاری به این کشور اعزام شد. او بیست و هشتم دی سال 1390 در آخرین روز ماموریتش بر اثر سانحه انفجار به شهادت رسید و نامش بعنوان اولین شهید مدافع حرم ایرانی در لیست فدائیان حضرت عقیله بنی‌‌هاشم(سلام الله علیها) ثبت شد.

دختر این شهید در چهارمین سالگرد شهادت پدر شهید مدافع حرمش، دل‌نوشته‌ای را در مراسم قرائت می‌کند. متن این دل‌نوشته در ادامه می‌آید:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

«و لاتحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون...» «هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند بلکه آنان زنده هستند و نزد خداوند متعال در حال ارتزاق هستند»؛ «السابقون السابقون اولئک المقربون» «...و باز خداوند در قرآن می‌فرماید کسانی که السابقون و پیشی گیرندگان بودند نزد خدا از مقرب‌ترین‌ها هستند».

امروز می‌خواهم از کسی صحبت کنم که همیشه با من است. عده‌ای فکر می‌کنند که بابای من مرده است ولی می‌دانم که من هم مثل همه شما پدر دارم. با او حرف می‌زنم. مشورت می‌کنم نگاهش می‌کنم با او بیرون می‌روم و گاهی هم مثل همه شما با او بازی می‌کنم. البته تنها یک فرق کوچک با شما دارم و آن فرق این است که پدر من عکسی است که در کنار طاقچه ما است.

در یک روز سرد زمستانی که همه مهیای استقبال از «بابا محرم» بودند تلفن به صدا درآمد؛ مادر تلفن را برداشت و بعد از چند ثانیه صحبت کردن تلفن از دستش رها شد با صدایی لرزان گفت: «فاطمه جان! پدر آمد». آری «پدر» واژه‌ای بس غریبانه است. شب قبل از شهادتش در خواب دیدم که با لباس سفید و کوله‌باری در دست، با من خداحافظی می‌کند و وصیت و سفارش «محمدحسین» و «مادر» را به من می‌کرد. و ما ادراک ماالمادر! من گریه می‌کردم و او مرا سفارش‌ها می‌کرد و از آن روز به بعد حتی در خواب هم او را ندیدم.

او هیچوقت طاقت دوری مرا نداشت و من هم هیچوقت طاقت فراقش را نداشتم. شاید فقط کسانی بتوانند درک کنند که داستان کرب و بلا و داستان غریبی و اسیری حضرت رقیه(س) را خوانده باشند داستان درخواست بابا و آوردن غذا به خرابه... بگذارید نگویم تحملش سخت است... حتی تصورش هم برای شما سخت است. من مانده‌ام اگر بابا دست مسیحایی بر سرم نکشیده بود الان چگونه می‌توانستم با شما مردم خوب صحبت کنم؟ درد و دل‌ها بسیار است و وقت کم بگذاریم و بگذریم.

اما از محبوب خویش بگویم که شهدا که بودند و چه کردند و از ما چه می خواهند؟ به قول امام خوبی‌ها حضرت روح‌الله، «شهدا در قهقهه مستانه خویش عند ربهم یرزقون هستند، شهدا تبلور همه خوبی‌ها هستند». بابا می‌گفت: «هرجا ظلمی به مظلومی در هرجای کره زمین شود باید در مقابل آن ظالم ایستاد و آخر هم در همین راه خون خود را تقدیم امام زمان نمود و نام خود را در زمره سابقون از مدافعان حرم حضرت زینب(س) به یادگار گذاشت».

شاید شهدا از من به عنوان دختر شهید رسالت زینبی، صبر عفاف و حجاب و از شما زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا را بخواهند امروز در شهر گشتی بزنید و ببینید چقدر یاد و خاطره شهدا را زنده کرده‌ایم؟ مقایسه‌ای بین نام کوچه‌ها کنید و قضاوت کنید که چقدر ارادت‌مان را به سوسن و نسترن نشان داده‌ایم و چقدر به نام شهدا؟ در پایان حرف‌هایم خودم را با صحبت‌های امام و مقتدای خویش حضرت امام خامنه‌ای به پایان می‌برم امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.

انتهای پیام/

خبرگزاری تسنیم - شناسه خبر: 985762 سرویس: فرهنگی

موضوعات: سبک زندگی شهیدان مدافعین حرم
۰ نظر موافقین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۴
ع . شکیبا---۱۴۲۵

 

19 دی ماه سالروز یکی از مهمترین عملیاتهای دفاع مقدس یعنی

عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه است که یادآور رشادت‌های

بی‌نظیر بسیجیانی است که بی‌محابا برای آزادی خاک میهن به قلب

دشمن زدند و بسیاری به شهادت رسیدند.

عملیات کربلای 5 در سه مرحله با 22 لشکر آغاز شد و تا 8 اسفند به

مدت پنجاه روز به طول انجامید و طی آن 10 درصد از نیروهای هوایی

عراق منهدم شد و سنگین‏‌ترین تلفات انسانی به ارتش بعثی وارد شد.


 شهدای کربلای 5 :

در عملیات کربلای 5 «حسین‌ خرازی» فرمانده‌ لشکر14 امام‌ حسین‌(ع)

«یدالله‌ کلهر» قائم‌مقام‌ لشکر27 محمد رسول‌ الله(ص) ، «حجت‌الاسلام‌

والمسلمین‌ عبدالله‌ میثمی» مسؤ‌ول‌ حوزه‌ نمایندگی‌ حضرت‌ امام(ره)

در قرارگاه‌ خاتم‌ الانبیأ، اسماعیل‌ دقایقی‌ فرمانده‌ لشکر9 بدر، هاشم‌

اعتمادی‌ فرمانده‌ تیپ‌ امام‌ حسن(ع) محمدعلی‌ شاهمرادی‌ فرمانده‌

تیپ‌44 قمر بنی‌هاشم، حاج‌ قاسم‌ میرحسینی‌ قائم‌مقام‌ لشکر41 ثارالله،

محمد فرومندی‌ قائم‌مقام‌ لشکر5 نصر و بسیاری دیگر به‌ شهادت‌ رسیدند.


 

مشهورترین عکس عملیات کربلای 5 :

عکس زیر مربوط است به روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵، سومین روز

عملیات کربلای پنج در شلمچه، وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی

در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس

حصیبی (شهید سمت چپ) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست)

بعنوان تک تیرانداز تا آخرین لحظه مقاومت کردند که تیر سمینوف عراقی

به سر عباس حصیبی خورده و رد می کند، می خورد به سر شاه آبادی.

 سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند …

 این عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته . علی تا

لحظه شهادت نمیدانست آخرین عکس دوربینش عکس زیبای لحظه عروج

خود اوست .

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان
۲ نظر موافقین ۲ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۰۴
ع . شکیبا---۲۷۰۵

شهید حسن انتظاری در سال 1341 در خانواده ای متدین و مذهبی در محله گنبد سبز شهرستان یزد متولد شد . پس از طی دوران خردسالی هفت سالگی اش را با درس و مدرسه پیوند زد و به کسب علم مشغول شد و تا سال چهارم متوسطه به تحصیلات خود ادامه داد. با اوج گیری انقلاب و مبارزات علیه رژیم منحوس پهلوی به خیل عظیم سربازان امام زمان پیوست و به مبارزه علیه طاغوتیان پرداخت. با پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه به عضویت این نهاد جوشیده از متن انقلاب درآمد و به کردستان و کرمانشاه در مناطق غرب کشور عازم شد . مسئولیت های شهید حسن انتظاری به صورت مختصر بدین شرح است:

تک تیرانداز دربانه کردستان ، 1359 .

فرمانده گروهان در عملیّات مطلع الفجر ، گیلان غرب – 1360 .

مسؤول تیم در تیپ عاشورا ، 1360 – 1361 .

محافظ آیت الله شهید صدوقی ( ره ) ، 1361 .
جانشین گردان امام علی ( علیه السلام ) در تیپ نجف اشرف ، عملیّات محرّم ـــ 1361 .
مسؤول دفتر جبهه و جنگ در بسیج یزد ، 1361 – 1362 .
فرماده گردان امام علی ( علیه السلام ) در لشکر نجف اشرف ، عملیّات والفجر مقدّماتی ـــ 21/11/1361 .
فرمانده گردان امام حسین ( علیه السلام ) ، عملیّات والفجر 2 ، لشکر 8 نجف اشرف .
فرمانده گردان امام علی ( علیه السلام ) ، عملیّات والفجر 4 ، لشکر 8 نجف اشرف .
*   مسؤول آموزش نظامی تیپ مستقل 18 الغدیر و فرمانده گردان پس از عملیّات خیبر در خط پدافندی طلائیه .
فرمانده محور پدافندی کوشک ( ابروئیه ) و فرمانده گردان امام علی ( علیه السلام ) در تیپ   18 الغدیر یزد ، 1363 ش .

شهید بزرگوار حسن انتظاری در عملیّات های متعدّدی ، مانند : مطلع الفجر ، محرّم ، والفجر مقدّماتی ، والفجر 2 ، والفجر 4 ، خیبر و بدر شرکت داشت . وی در 1360  از ناحیه پا و در 1363 به سبب اصابت ترکش به گردن مجروح شد و با رشادت های خود برگی دیگر به دفتر بزرگ و زرین 8 سال دفاع مقدس افزود . بنا به سفارش آیت الله شهید صدوقی با دختری نجیب ازدواج کرد و سرانجام در عملیات بدر در منطقه عملیاتی شرق دجله در تاریخ 22/12/63 بر اثر اصابت ترکش به سر در عملیات بدر شربت شیرین شهادت را نوشید و به درجه رفیع شهادت دست یافت.

گزیده ای از وصیت نامه شهید حسن انتظاری

ای خدا تو خود می دانی که من هیچ سرمایه و مالی ندارم که در پیشگاه تو تقدیم کنم تا تو از من راضی شوی فقط یک جان دارم . ای خدا به زهرای اطهر تو را سوگند می دهم که این جان ناقابل من را خریدار باشی چون می ترسم بعد از عملیات سالم باشم و این دنیا مرا گول بزند و جذب خود کند آن وقت است که باید سر به بیابانها گذارم و آنقدر ناله و زاری کنم تا تو از من راضی شوی .

ای خوبان عالم در حق این مردم غافل دعا کنید که خداوند آنها را نجات دهد . ما همه محتاج خدا هستیم اگر خدا دست محبت و لطفش را از سر ما بردارد در همان آن سقوط می کنیم .

خاطره ای خواندنی از همسر شهید  در ادامه مطلب...

موضوعات: سبک زندگی شهیدان
۱ نظر موافقین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۸
ع . شکیبا---۱۰۴۸
روایت قهرمانانه همسر شهید «حمید اسدالهی»؛

گفتم "باید طوری شهید شوی که رهبری به خانه‌مان بیاید"

شهید حمید اسدالهی1

نشستن پای حرف خانواده شهدای مدافع حرم از آن لحظاتی است که آدم را سراپا گوش می‌کند تا به این سؤالش جواب بدهد: چطور یک خانواده می‌تواند عزیزش را کیلومترها دورتر از مرزهای کشور به جنگ بفرستد؟

به گزارش سراج24،مهر نوشت؛ حجله های «باباحمید» سی‌ودو ساله کوچه را روشن کرده است. «محمد» می دود دورتا دور کوچه و می خندد بین دیوارهایی که عکس پدر، به عنوان افتخار محله، رویشان نصب شده است. پاسداری 4ساله که با تفنگش مراقب محله است، مراقب خانه، مراقب مادر، مراقب مادربزرگ.

مراقب برادرش احمد. محمد حالا یک هفته است مرد خانه شده، باید حواسش به خیلی چیزها باشد تا آب در دل مادرش و برادر 3 ماهه اش تکان نخورد. محمد در این یک هفته چندسال بزرگ شده است. و حالا این کوچه خلوت و این بن بست کوچک، عکس های باباحمید32 ساله و لباس پاسداری که بر تنش دارد در گوش تمام رهگذران این محله می خواند:«جهاد هنوز ادامه دارد.»

به بهانه شهادت شهید «حمید اسداللهی» از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی در عملیات دفاع از حرم حضرت زینب (س) به خانه اش رفتیم تا این شهید بزرگوار را بیشتر بشناسیم. خانه ای که حالا 10روز است عکسهای پدر را برتمام دیوارهای خود می دید.

موضوعات: سبک زندگی شهیدان مدافعین حرم
۲ نظر موافقین ۱ ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۳:۴۴
ع . شکیبا---۷۶۰۲

حمله خمپاره ای گروه های تکفیری به شهر شیعه نشین نبل در شمال سوریه به شهادت یک دختر جوان شیعه سوری منجر شد.

به گزارش ـ مدافعان حرم ـ گروه های تکفیری جنایت دیگری را در حق شیعیان سوریه مرتکب شدند.

این گروه ها امروز شنبه نوزدهم دی 1394 شهرهای شیعه نشین نبل و الزهراء را با ده ها موشک، خمپاره و گلوله تانک هدف قرار دادند.

در این حمله گروه های تکفیری یک دختر 20 ساله شیعه سوری به نام «بتول یاسین جعویک» از اهالی شهر نبل به شهادت رسید و سه تن دیگر از شهروندان غیرنظامی این دو شهر شیعه نشین هم مجروح شدند.

گروه های تکفیری به صورت مستمر شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا را که در شمال استان حلب واقع است، با موشک و خمپاره هدف قرار می دهند.

تاکنون صدها تن از اهالی این دو شهر شیعه نشین بر اثر حملات گروه های تکفیری به شهادت رسیدند.

دو شهر نبل و الزهراء که محل زندگی 60 هزار تن از شیعیان سوریه است، از سه سال پیش در محاصره گروه های تکفیری قرار دارد و این گروه ها مانع از ورود غذا و دارو به این شهرهای شیعه نشین می شوند.


منبع modafeon.blog.ir
موضوعات: شهیدان مدافعین حرم خبرهای متنوع کشورها و بیداری اسلامی
۲ نظر موافقین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۰۱:۱۶
ع . شکیبا---۸۰۲

نخستین شهید مدافع حرم که لرستانی بود

انشای دختر شهید «محرم ترک» بیاد پدر:

«پدرم زیبا سخن می‌گفت؛ نرم و آرام»

در آستانه سالگرد شهادت شهید محرم ترک، دختر این شهید انشایی با خط خود برای پدرش نوشته است.

به گزارش لرستان خبر، شهید محرم ترک نخستین شهید ایرانی مدافع حرم که لرستانی است  در 29 دی 1390 توسط عوامل تکفیری در دمشق به شهادت رسید.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

 

 

«به نام خدا
موضوع : محرم ترک


شهید محرم ترک از کشور سوریه در برابر دشمنان دفاع کرد و در این دفاع جان داد و شهید شد. ایشان می فرمود: « هرجایی ظلمی به مسلمانان شود باید برود و کمک کند.»

 ایشان در صحنه بمب گذاری شهید شدند و نامی نیکو از خود باقی گذاشتند. میخواهم خاطره ای به یاد ماندنی از پدرم بگویم: ما در شهر[کشور] سودان و در یک شهر فقیر بودیم که بیشتر مردم آنجا چادر نشین بودند. روزی پدرم با چند جعبه به خانه آمد و به من و مادرم گفت: چند تا از وسایلی که نیاز نداریم را در جعبه ها بگذاریم و به مردم چادرنشین بدهیم. من هم اسباب بازی که دوست داشتم  را به پدر دادم، نامش عسل بود. من تا به حال عروسکی را به اندازه او دوست نداشتم. ما وسائل را به مردم چادر نششین دادیم و آنها هم با زبانشان از ما تشکر کردند. من هم هنوزِ هنوز خوشحال هستم.

 پدر من هم قبل از غذا به من می گفت که بگویم بسم الله و بعد از غذا الحمدلله بگویم.

 من صدای پدرم را که قبل شنیده ام دوست دارم. صدای پدرم بسیار نرم بود و صدای تلاوت قرآنش بسیار زیبا بود و صدایی که همیشه در زمزمه می گفت من خیلی دوست داشتم وقتی می گفت: الحمدلله... الحمدلله...

پدرم زیبا سخن می گفت و نرم و آرام. وقتی من را صدا می زد انگار تمام دنیا را به من داده بودند. صدای پدرم همیشه در گوشم بود که می گفت: فاطمه ... فاطمه  ..

 محرم ترک

به زودی گزارش کاملی در  مورد این شهید منتشر خواهد شد . انشاءالله

دریافت تیزر ملازمان حرم شهید محرم ترک

موضوعات: سبک زندگی شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان مدافعین حرم
۳ نظر موافقین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۱۲:۳۲
ع . شکیبا---۳۴۳۲
معرفی یک شاگرد مکتب خمینی(ره)؛

شیخ نمر النمر؛ آیت الله رزمنده +تصاویر

نیروهای امنیتی رژیم آل‌سعود، در پی سخنرانی آتشین آیت‌الله شیخ "نمر النمر" در نماز جمعه "العوامیه" عربستان، وی را ترور کرده و با مجروح‌کردن او، پیکر نیمه‌جانش را به مکان نامعلومی منتقل کردند؛ اقدامی که به شعله‌ور شدن آتش قیام مردم انقلابی "الشرقیة" و شهادت و جراحت بسیاری از آنان انجامید و به بحرین نیز کشیده شد. دادگاه عربستان، امروز برای او که مدت‌هاست دربند است، حکم اعدام صادر کرد.
گروه بین الملل مشرق- شیخ "نمر باقر النمر" ‌روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف در شرق عربستان در خانواده‌‌ای اهل علم و دین، به دنیا آمد که از آن علمایی چون "آیت‌الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطبای حسینی چون جدش حاج "علی بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند.



تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی
تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.

 



شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.


وی دوره کتاب‌های اصولی از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز "اللمعة الدمشقیة" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری، "مکاسب" شیخ انصاری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتاب‌های فقهی را مطالعه کرد.

وی در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتیدی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس "لمعة" نزد علامة شیخ وحید افغانی

همچنین اخلاق را نزد آیت‌الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد است دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.

وی اکنون از جمله معروف‌ترین و شایسته‌ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید که حتی در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب‌هایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة" و کتاب "جامع المدارک" و "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.

شیخ نمر سال‌ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.


 

پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ‌بنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.



خصوصیات اخلاقی آیت‌الله

موضوعات: مذهبی شهیدان علما و بزرگان مدافعین حرم کشورها و بیداری اسلامی
۰ نظر موافقین ۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۰۱:۰۹
ع . شکیبا---۱۰۳۶
«امیر سیاوشی» به سال 1367 در محله «چیذر» تهران متولد شد. وی از اعضای یگانِ دریایی سپاه پاسداران بود که چندی پیش، داوطلبانه به مدافعانِ حرمِ بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد. «امیر» در تاریخ 29 آذر 1394، در نبرد با «مزدوران سعودی» خلعت شهادت پوشید.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «امیر سیاوشی» به سال 1367 شمسی در محله ی »چیذر» تهران متولد شد. وی از اعضای یگانِ دریایی سپاه پاسداران بود که چندی پیش، داوطلبانه به مدافعانِ حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در سوریه ملحق شد. «امیر» به تاریخ 29 آذر 1394 شمسی، در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» خلعت شهادت پوشید.

پیکر پاک «امیر سیاوشی» در جوار آستانِ «امام زاده علی اکبر چیذر» تا روز ظهور مولایش، به امانت گذاشته شده است. آن چه پیش رو دارید، تصاویری است از این مدافع شهید حرم:

روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


تصاویر/

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان مدافعین حرم
۲ نظر موافقین ۰ ۱۶ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۶
ع . شکیبا---۱۱۳۵
رهبر معظم انقلاب اسلامی با محکومیت شدید قتل عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر؛
انتقاد شدید از سکوت و حمایت مدعیان آزادی و حقوق بشر از جنایات رژیم سعودی/ دنیا باید احساس مسئولیت کند.(۱۳۹۴/۱۰/۱۳ - ۰۹:۱۳)  
 
بیانات در جلسه درس خارج فقه در پی شهادت عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر
حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می‌کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکرِ برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.
رهبر انقلاب، شهادت شیخ نمر و ریختن به ناحق خون او را خطای سیاسی دولت سعودی خواندند و افزودند: خداوند متعال از خون بی‌گناه نمی‌گذرد و خون به ناحق ریخته، بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان این رژیم را خواهد گرفت.

مثنوی «یا لثارات الحسین» تقدیم به شیخِ شهید

شیخ نمر ، قربانی سیاست های مزوّرانه آل سعود !
ایشان با انتقاد شدید از سکوت مدعیان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و حمایت آنان از رژیم سعودی که خون بی‌گناه را تنها به خاطر انتقاد و اعتراض به زمین‎ می‌ریزد، تأکید کردند: جهان اسلام و همه دنیا باید نسبت به این قضیه احساس مسئولیت کنند.
حضرت آیت الله خامنه‌ای آزار و شکنجه مردم بحرین توسط نظامیان سعودی و تخریب مساجد و خانه‌های آنان و همچنین بیش از 10 ماه بمباران مردم یمن را نمونه‌های دیگری از جنایات رژیم سعودی خواندند و تأکید کردند: کسانی که صادقانه به سرنوشت بشریت و سرنوشت حقوق بشر و عدالت علاقه‌مند هستند، باید این قضایا را دنبال کنند و نباید نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت باشند.
رهبر انقلاب همچنین افزودند: یقیناً شهید شیخ نمر مورد تفضل خداوند خواهد بود و بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفت و این همان چیزی است که مایه تسلّی است.
-----------------------------------------------------
موضوعات: مذهبی مقام معظم رهبری شهیدان علما و بزرگان اهل بیت (ع) جبهه و جنگ و رزمندگان مدافعین حرم
۰ نظر موافقین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۳
ع . شکیبا---۷۹۰

خیلی دلم هوای رفتن کرده است

یادگار شهیدان، به شهیدان پیوست

سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان حرم در طول سالهای گذشته که نقش تعیین کننده ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب (س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ تروریستی سوریه داشت ، عصر پنج شنبه در حین انجام ماموریت های مستشاری در حومه شهر حلب به دست تروریستهای داعشی به شهادت رسید.

به گزارش کُردتودی به نقل از وبلاگ مسافرانی از بهشت:

شهادت،  سعادت و حیات پایداری است که خداوند متعال برای بندگان خاص خویش وعده فرموده است.شهادت سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی ؛ فرمانده دلاور سپاه اسلام، که در حراست از حرم اهل بیت علیهم السلام و هنگام ماموریت مستشاری برای تقویت جبهه مقاومت اسلامی در نبرد با گروهک تروریستی داعش و حامیان آنها به لقاء حق نائل شد؛ فقدانی بزرگ و اندوهی عمیق آفرید."سردار حسین همدانی" یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که تجربه فرماندهی جنگ‌های ناهمتراز (اوایل جنگ تحمیلی در مبارزه با ضدانقلاب در کردستان) و تجربه جنگ تحمیلی در استان‌های غربی (کردستان، همدان و کرمانشاه)، فرماندهی سپاه محمد رسول‌الله(ص)، مشاور فرمانده کل سپاه و جانشینی قرارگاه امام حسین(ع) را در کارنامه داشت.سردار همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه منطقه غرب خصوصاً استان "همدان" و "کردستان" بوده و از فرماندهان جنگ تحمیلی و از یادگاران دوران دفاع مقدس به حساب می‌آید.

مسئولیت‌های سردار سرتیپ حسین همدانی در هشت سال دفاع مقدس
۱ ــ فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین استان همدان
۲ ــ فرمانده لشکر ۱۶ قدس استان گیلان
۳ ــ معاونت عملیات قرارگاه قدس.
 
مسئولیت‌های پس از دفاع مقدس
۱ ــ فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر ۴ بعثت
۲ ــ رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران
۳ ــ جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)
۴ ــ مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۵ ــ جانشین سازمان بسیج مستضعفان
۶ ــ فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران.
 
سردار که باید می‌رفت و در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده این سردار بود.این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به وسعت دنیا طلبی به دور خویش کشیده‌ایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.سردارِهمدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که می‌رفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده غافله‌ای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود. این سردار بزرگ، به معناى کامل کلمه ذوب در ولایت بود. محب اهل البیت (ع) بود، عاشق امام حسین (ع) بود، عشق زینب (ع) داشت،کمتر حسینى را مى توان سراغ گرفت که چون حسین (ع) دلبر و چون زینب (س) دلیر باشد، اما حسین ما،هم حسینى دلبرى کرد و هم زینبى دلیرى!گمانم اکنون سردار سلیمانی غصه‌دار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شده‌اند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را می‌شنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟

سردارى از سرداران سپاه از میان ما رفت، و غم از دست دادن بزرگ مردى از مردان جبهه جهاد و شهادت، بر دوش ما بسیار سنگین است، اما بد خواهان بدانند، اگر حسین همدانى را از ما گرفتند، ایران پر از حسین همدانى هاست، و دیرى نخواهد پائید که منتقمین خون حسین همدانى، داعش را به خاک و خون مى نشانند، انتقام حسینیان، از یزیدیان، بسى سخت و شکننده خواهد بود، پخته داند کاین سخن با خام نیست.

https://cdn.isna.ir/d/off/hamedan/2022/08/10/3/62346423.jpg?ts=1660125352188
روحش شاد و راهش پر رهرو باد

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان مدافعین حرم
۱ نظر موافقین ۱ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۳:۱۴
ع . شکیبا---۱۷۶۶
«محرم علی‌پور» خطاب به همسرش نوشت: به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم . بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سید‌علی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید
عقیق: محرم علی‌پور»، متولد به سال 1354 در روستای «قراجه محمد» (از توابع «مرند») روز 7 اردیبهشت ماه 1393شمسی،  در نبرد با «پیروان اسلامِ آمریکایی» و «مزدوران وهابی سعودی»، برای دفاع از حرمِ «بانوی مقاومت» حضرت «زینب کبری(سلام الله علیها خلعت شهادت پوشید. آن چه خواهید خواند، متن وصیت نامه ی آن عزیز است:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و روح پرفتوح حضرت امام(ره) و با درود بر امام خامنه‌ای
خدمت همسر عزیز و شیرزن خودم سلام. می دانم که از روزی که با من پیوند ازدواج بستی، جز زحمت و تلاش بی وقفه برای شما هیچ نکرده‌ام. می دانم قصور زیادی دارم، آن طور که شما بودید، من نبودم. اگر همیشه با شجاعت و افتخار، آماده هرگونه ماموریت بوده ‌ام، تنها به همت شما و مسئولیت پذیری شما بوده است. اگر عمری باقی بود، از خداوند می خواهم توفیق جبران محبت های شما را به بنده عطا فرماید و اگر خدا خواست و شهادت نصیب بنده حقیر شد، طلب حلالیت دارم.
بعد از بنده، هرگز از خط ولایت خارج نشوید، بسیار مواظب باشید که فتنه گران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود تا شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم، حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هر چه بوده وظیفه بوده است.

به فرزندانم بگو که عاشق سیدعلی بودم . بگو که اگر شادی روح بابا را می طلبند، سرباز ولایت سید‌علی باشید، صحبت های حضرت آقا را خوب بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود.

اما فرزندم میثم عزیز و یاسر جان! دعا می کنم که شهید راه ولایت باشید، در طلب علم کوشا باشید، تا می توانید به دنبال علم باشید. مواظب باشید که بدون بصیرت عملتان راه به جایی نخواهد برد. مواظب عملیات روانی دشمن باشید. شما هیچ حقی بر گردن ملت ندارید، مگر وظیفه خدمت به مردم. همیشه از خود سوال کنید که برای کشور و مردم چه کرده اید.
میثم جان بابا و یاسر عزیزبابا، یار و یاور هم باشید. هر کجا که باشید می توانید سرباز ولایت باشید. در هر شغلی که باشید و دوست داشته باشید. با ولایت بودن، با دوستی دنیا در یک جا نمی گنجد، پس اگر مال دنیا هم داشتید، نگذارید محبت مال دنیا  شما را از ولایت جدا کند . تا می توانید به مردم خدمت کنید. هرگز در مسایل اجتماعی خود بی تفاوت نباشید.

آخرین وصیت بنده به شما این است: احترام مادر خود را داشته باشید که حق بسیار بر گردن بنده و شما دارند. ایشان را روی تخم چشم خود جای دهید که هر چه کنید کم است.
از مادرم سکینه (خاله ام)، حاجی و پدرم حلالیت بخواهید و سلام مرا به آن ها برسانید.
از تمام برادران و خواهرانم و هر کس که با بنده ارتباط داشته، حلالیت بخواهید. اگر به کسی قرضی داشتم بپردازید و اگر از کسی طلبی داشتم، در طلب یا بخشش آن مختارید.
اگر مفقودالاثر شدم، هرگز به خاطر جسم گناهکار، خاطرِ آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا، از همه برایم عزیز‌تر است.
در خاتمه از تمام دوستان حلالیت می طلبم.
 
خداوند بر عمر با عزت امام خامنه ای بیفزاید

تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۲

موضوعات: سبک زندگی مقام معظم رهبری شهیدان مدافعین حرم
۰ نظر موافقین ۱ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۲:۴۶
ع . شکیبا---۹۴۸

"سرهنگ محمودی" یک شب قبل از شهادت

آن چه پیش رو دارید، شاید آخرین تصویر برداشته شده از شهید«ستار محمودی» باشد که درست شبِ قبل از شهادتش، به ثبت رسیده است
عقیق:سرهنگ پاسدار «ستار محمودی» متولد روستای «مهرنجان» در استان فارس بود. وی  از افسرانِ نیروی دریایی سپاه در «بوشهر» و فرمانده‌ی پدافند هوایی منطقه پنجم «بندر لنگه» بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، عازم سوریه شد و حدود 10 روز قبل، طی نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی»، در منطقه ی «لاذقیه»، خلعت شهادت پوشید.
آن چه پیش رو دارید، شاید آخرین تصویر برداشته شده از شهید«ستار محمودی» باشد که درست شبِ قبل از شهادتش، به ثبت رسیده است.
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عکس/ سرهنگ «محمودی» یک شب قبل از شهادت
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۴
موضوعات: شهیدان مدافعین حرم
۰ نظر موافقین ۱ ۰۴ دی ۹۴ ، ۰۲:۱۶
ع . شکیبا---۱۲۶۲

https://lh3.googleusercontent.com/proxy/eB2HGFARk2Jf_HhxNzav_N2KSraECyZRxS8vckfdmYjL8rzG_U5oXPJu1l5g2Ms_QPOpIQkD3ZSB088o0YgyzZcmokRL4G54bFZb1OoQ1VkB8U4

در حال ساخت یک سری مستند سیاسی هستیم. تا به حال ۱۶ قسمت تولید شده؛ دیروز رفتیم خانه ی شهید  سیدعلی اندرزگو برای مصاحبه با همسرش. اندرزگو از آن شخصیت های پیچیده ای بوده که خیلی ها جذبش شده اند. مصاحبه ی عجیبی شد. وسط مصاحبه چند بار گریه کردیم. همسر شهید خودش یک شهید زنده است. فکر کنید که تا چند ماه بعد از شهادت همسرش در زندان اوین تحت شکنجه ی ساواک بوده، آنهم در ۲۵ سالگی!

مصاحبه که تمام شد به تیم تصویربرداری اشاره کردم که دوربین ها را خاموش نکنند، من وارد گفتگوی غیر رسمی شدم تا نگفته ها را بشنوم و چیزهایی شنیدم که برایم خیلی عجیب بود.

یکی از خاطرات همسر شهید که خیلی عجیب بود ازاین قرار است؛ همسر شهید:
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر عج باشید.» بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.

بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید.

مصاحبه وحید یامین پور : فیلم این خاطره

موضوعات: مقام معظم رهبری شهیدان
۰ نظر موافقین ۲ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۱:۴۳
ع . شکیبا---۱۴۳۸

شهید محمدعلی رجایی

دکتر مجتبی رحماندوست : برای رجایی ساده‌زیستی فقط یک روش شخصی نبود بلکه در حکومت هم آن را اعمال می‌کرد. اولین نصیحت ایشان به من پس از این که مدیر کل آموزش و پرورش تهران شدم این بود که برو سعی کن این اتاق را کوچکتر و کمتر کنی نه این که زیادش کنی.

دکتر احمد توکلی:ما معمولا در خیابان قدس و ضلع شرقی دانشگاه می‌نشستیم و جای مشخصی را انتخاب کرده بودیم چراکه وقتی نماز جمعه می‌آمدیم جاهای دیگر پر شده بود. آقای رجایی فرش را که آورد دیدیم یک گلیم کهنه و سوراخ بود که تمام پشم آن ریخته شده بود. این مسئله اسباب خنده دوستان شده بود که ما را به عجب فرشی مهمان کرده‌اید؟ شهید رجایی در پاسخ گفت که همین فرش را داشتیم.

شهید بهشتی ( قبل از نخست وزیری شهید رجایی ) : اگر آقای رجایی نخست‌وزیر انقلاب باشد، آن وقت می‌داند که درد دردمندان چیست؟ چون خودش احساس کرده است ؛ پابرهنه بوده و می‌تواند برای پابرهنه‌ها کار کند و مشکل‌گشا باشد.

آقای رجایی نسبت به صله ارحام خیلی حساس بودند ، یعنی این کار را مثل یک کار واجب تلقی می کردند و این خصلتشان در تمام فامیل زبانزد بود.

شهادت-ترور-8 شهریور-نخست وزیری- شهیدرجایی-شهیدباهنر-معلم- دولت-مردمی-وزارت -وزیر

خواهرزاده شهید رجایی : آن روزهای پرمخاطره مسئولیت شهید رجائی در نخست وزیری و مخصوصا دوره ریاست جمهوری وی اوج ترور منافقین ـ مجاهدین خلق ـ در کشور حاکم بود. وقتی به دستور امام ـ که در مورد حفظ جان مسئولان صادر شد ـ ایشان با خانواده اش در نهاد ریاست جمهوری مستقر شدند یک روز که مهمانش شدیم پیش خود گفتم: لابد در این جا ـ به دلیل امکانات موجود ـ او از ظروف و وسایل پذیرایی بهتری استفاده خواهد کرد.وقتی قرار شد از ما پذیرایی به عمل آید ناباورانه دیدم در همان استکان های سابق و معمولی منزلشان برای ما چای آوردند. به شوخی گفتم: دایی جان! مثل این که این جا ریاست جمهوری است این استکان ها چیست!
گفت: اگر شما مهمان رجائی هستید کتری و سماور و استکان نعلبکی او همین است ولی اگر مهمان ریاست جمهوری هستید بحث دیگری است. ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم اما آنها متعلق به بیت المال است. برای مهمان شخصی و خانوادگی نمی توان از آنها استفاده کرد.


منبع : شیدائیان شهادت :  ویژه نامه شهادت شهید رجایی و شهید باهنر

- آقا رضا روزانه چقدر پول این سیگار را  می دهید؟ - خدمت آقای خودم که 10 تومان. -می دانی چقدر خانواده های فقیر هستند که محتاج همین 10 تومان هستند؟ منتظر جواب نماند که جوابی نمانده بود. - شرم کن و سیگار نخر و پولش رو جای دیگری خرج کن. شرم کرد و سیگار نخرید ... این را خودش می گفت، حرف رجایی برایش دنیایی می ارزید.  شهید محمدعلی رجایی
 منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی

مرتبط: شهیدان رجایی و باهنر ، ترور ، منافقین

موضوعات: اجتماعی فرهنگی سبک زندگی شهیدان خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان
۴ نظر موافقین ۱ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۴۵
ع . شکیبا---۱۳۹۲