سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۸۶ مطلب با موضوع «اهل بیت (ع)» ثبت شده است

قبور متبرک ائمه بقیه (ع)

نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر و ضعیف شده بود و به تعبیر یکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود از او چیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده و نحیف شده بود. سراسر زندگیش به دشواری و سختی و رنج آفرینی گذشته بود. و درسالهای آخر عمر بر میزان محدودیت و احضار و تهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی و رنجش می افزود.

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفر بن محمد (امام صادق (علیه السلام)) را در اینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق(علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آن حضرت رو کرد و گفت:

« خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم آیا در مورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»

امام: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است ...

ربیع میگوید: امام صادق(علیه السلام) را دیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنار منصور نشست، لبهایش حرکت می کرد و لحظه به لحظه از خشم منصور کمتر می شد .

وقتی که امام صادق(علیه السلام) از نزد منصور رفت، پشت سر امام رفتم و به او عرض کردم:

وقتی که شما وارد بر منصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی و لبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد . شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟

امام صادق(علیه السلام) فرمود : لبهایم را به دعای جدم امام حسین (علیه السلام) حرکت می دادم و آن دعا این است :

یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَ یا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَ اکنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام

« ای نیرو بخش من در هنگام دشواری هایم و ای پناه من هنگام اندوهم، به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن و مرا در سایه رکن استوار و خلل ناپذیرت قرار بده »

آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)

مفضّل بن عمر می گوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه ومدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد (امام صادق (ع)) را بسوزان، اواین دستور را اجرا کرد و خانه امام صادق(علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق (علیه السلام) آمد و میان آتش گام برمی داشت و می فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ

« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ و ریشه در اطراف زمین پراکنده اند ، منم فرزند ابراهیم خلیل خدا (که آتش نمرود بر او سرد و سلامت شد )»

برنامه قتل امام صادق (علیه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.

این نکته را ناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان را از پیشوایان واقعی خود، یعنی بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند از عسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.

منصور توسط والی خود در مدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند و بعد حیله گرانه به گریه و زاری و عزاداری او پرداخت.  اینکه در امر شهادت امام، منصور دست داشته جای شکی نیست، زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی در گلویم گیر کرده است.

شاید بعضی گفته اند منصور جداً و قلباً دوست نداشت امام را بکشد ولی چه می توان کرد که مقام است و سلطنت! پُست است و موقعیت! مگر هرکسی می تواند از آن بگذرد؟ امر شهادت او را توسط منصور، برخی چون ابوزهره انکار کرده اند، به دلیل ابراز تأسف منصور از مرگ او ؛ و هم گفته اند که این امر خلاف تحکیم پایه های حکومت او بود.  دیگران هم همین افکار را داشته اند  و یا برخی دیگر از آن به تردید یاد کرده اند.  ولی باتوجه به سابقه برخورد و احضار و تهدید منصور، و با توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم می شود بنی عباس چون بنی امیه در خط امام کشی بودند و آنها شش تن از امامان ما را مسموم کرده اند. آری او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد و آن مصلحتی و ظاهری بود.

 منبع: تبیان
لعنت خدا و رسولش بر منصور دوانقی و قاتلین اهل بیت (ع)

قبور متبرک امام حسن مجتبی(ع)امام سجاد(ع)امام محمد باقر(ع)امام جعفر صادق(ع)
شهادت امام جعفر صادق(ع) را به همه شیعیات و دوستداران اهل بیت (ع) تسلیت عرض می کنیم.
موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۷ نظر موافقین ۲ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۰۸
ع . شکیبا---۹۱۰

https://bayanbox.ir/view/7654349886239226773/2004.jpg


متوکل بعد از واثق ، در سال 232 ه‍.ق به خلافت نشست . در ایام او لهو و لعب و طرب ، مخصوصا در مجلس او بسیار بود. او مردى خبیث السیره بود و چنانچه امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرموده بود، کافرترین آل عباس بود. عمرو بن فرج را والى مدینه و مکه کرد، و او به مردم دستور داده بود که کسى به آل ابى طالب احسان نکند، و اگر کسى کوچکترین احسانى کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدى کار بر علویین تنگ شده بود که لباسهاى زنان علویه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمى را براى نماز به نوبت مى پوشیدند، و نخ ریسى مى کردند، تا متوکل به درک واصل شد.
از اعمال زشت و پست متوکل این بود که همیشه و در همه جا امیر المؤمنین (علیه السلام ) را به بدى یاد مى کرد، و به آن حضرت جسارت مى کرد. او 17 بار قبر مبارک حضرت سید الشهداء (علیه السلام ) را خراب کرد، ولى دوباره بنا شد. متوکل در راه زیارت آن حضرت دست قطع مى کرد و زوار را مى کشت .
به خاطر جسارت هایى که متوکل در مجلسى به امیرالمؤمنین (علیه السلام ) کرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامان خاص پدر را مأمور کشتن وى کرد، و آنها در حالى که متوکل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت .
در همان روزى که متوکل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفرى بیعت کردند. منتصر مردى به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بود، و بر عکس پدر خود به آل ابى طالب احسان مى کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمى گشت .
او زیارت امام حسین (علیه السلام ) را آزاد کرد و مانع احدى نشد، و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین (علیهم السلام ) رد کنند، و اوقاف آل ابى طالب (علیه السلام ) را آزاد کرد و دستور داد کسى متعرض ‍ شیعیان على (علیه السلام ) نشود. همچنین براى علویین و علویات مدینه اموالى فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز 25 ربیع الاول سال 248 بیمار شد و در پنجم ربیع الثانى عصر در گذشت و مدت خلافتش 6 ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهرى که در شاخ حجامت ریخت بودند.
متوکل عباسى ملعون در سال 247 ه‍.ق ، به دستور فرزندش ‍ به قتل رسید. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود.

مطالب مرتبط: امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، متوکل عباسی

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۲۹
ع . شکیبا---۴۷۱

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920501152959966875314.jpg

 

تولد و کودکى

امام‌ حسن‌ (ع‌) فرزند امیر مؤمنان‌ على‌ بن‌ ابیطالب‌ (ع) و مادرش‌ مهتر زنان‌ فاطمه‌ زهرا (س) دختر پیامبر خدا (ص‌) است‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) در شب‌ نیمه‌ ماه‌ رمضان‌ سال‌ سوم‌ هجرت‌ در مدینه‌ تولد یافت‌. وى‌ نخستین‌ پسرى‌ بود که‌ خداوند متعال‌ به‌ خانواده‌ على‌ و فاطمه‌ عنایت‌ کرد. رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بلا فاصله‌ پس‌ از ولادتش‌، او را گرفت‌ و در گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گفت‌. سپس‌ براى‌ او بار گوسفندى‌ قربانى‌ کرد، سرش‌ را تراشید و هموزن‌ موى‌ سرش‌ - که‌ یک‌ درم‌ و چیزى‌ افزون‌ بود - نقره‌ به‌ مستمندان‌ داد. پیامبر (ص‌) دستور داد تا سرش‌ را عطر آگین‌ کنند و از آن‌ هنگام‌ آیین‌ عقیقه‌ و صدقه‌ دادن‌ به‌ هموزن‌ موى‌ سر نوزاد سنت‌ شد. این‌ نوزاد را " حسن‌ " نام‌ داد و این‌ نام‌ در جاهلیت‌ سابقه‌ نداشت‌. کنیه‌ او را ابومحمد نهاد و این‌ تنها کنیه‌ اوست‌.

لقب‌ هاى‌ او سبط، سید، زکى‌، مجتبى‌ است‌ که‌ از همه‌ معروف تر "مجتبى‌" مى‌باشد. پیامبر اکرم‌ (ص‌) به‌ حسن‌ و برادرش‌ حسین‌ علاقه‌ خاصى‌ داشت‌ و بارها مى‌فرمود که‌ حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ منند و به‌ پاس‌ همین‌ سخن‌ على‌ به‌ سایر فرزندان‌ خود مى‌فرمود : " شما فرزندان‌ من‌ هستید و حسن‌ و حسین‌ فرزندان‌ پیغمبر خدایند ". امام‌ حسن‌ هفت‌ سال‌ و خرده‌اى‌ زمان‌ جد بزرگوارش‌ را درک‌ نمود و در آغوش‌ مهر آن‌ حضرت‌ به سر برد و پس‌ از رحلت‌ پیامبر (ص‌) که‌ با رحلت‌ حضرت‌ فاطمه‌ (س) دو ماه‌ یا سه‌ ماه‌ بیشتر فاصله‌ نداشت‌، تحت‌ تربیت‌ پدر بزرگوار خود قرار گرفت‌.

امام‌ حسن‌ (ع‌) پس‌ از شهادت‌ پدر بزرگوار خود به‌ امر خدا و طبق‌ وصیت‌ آن‌ حضرت‌، به‌ امامت‌ رسید و مقام‌ خلافت‌ ظ‌اهرى‌ را نیز اشغال‌ کرد، و نزدیک‌ به‌ شش‌ ماه‌ به‌ اداره‌ امور مسلمین‌ پرداخت‌. در این‌ مدت‌، معاویه‌ که‌ دشمن‌ سرسخت‌ على‌ (ع‌) و خاندان‌ او بود و سالها به‌ طمع‌ خلافت‌ ( در آغاز به‌ بهانه‌ خونخواهى‌ عثمان‌ و در آخر آشکارا به‌ طلب‌ خلافت‌ ) جنگیده‌ بود، به‌ عراق‌ که‌ مقر خلافت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) بود لشکر کشید و جنگ‌ آغاز کرد. ما دراین‌ باره‌ کمى‌ بعد تر سخن‌ خواهیم‌ گفت‌. امام‌ حسن‌ (ع‌) از جهت‌ منظر و اخلاق‌ و پیکر و بزرگوارى‌ به‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) بسیار مانند بود.

وصف‌ کنندگان‌ آن‌ حضرت‌ او را چنین‌ توصیف‌ کرده‌ اند:

" داراى‌ رخسارى‌ سفید آمیخته‌ به‌ اندکى‌ سرخى‌، چشمانى‌ سیاه‌، گونه‌اى‌ هموار، محاسنى‌ انبوه‌، گیسوانى‌ مجعد و پر، گردنى‌ سیمگون‌، اندامى‌ متناسب‌، شانه‌یى‌ عریض‌، استخوانى‌ درشت‌، میانى‌ باریک‌، قدى‌ میانه‌، نه‌ چندان‌ بلند و نه‌ چندان‌ کوتاه‌. سیمایى‌ نمکین‌ و چهره‌اى‌ در شمار زیباترین‌ و جذاب‌ ترین‌ چهره‌ها ". ابن‌ سعد گفته‌ است‌ که‌ " حسن‌ و حسین‌ به‌ ریگ‌ سیاه‌، خضاب‌ مى‌کردند "

کمالات‌ انسانى‌

امام‌ حسن‌ (ع‌) در کمالات‌ انسانى‌ یادگار پدر و نمونه‌ کامل‌ جد بزرگوار خودبود. تا پیغمبر (ص‌) زنده‌ بود، او و برادرش‌ حسین‌ در کنار آن‌ حضرت‌ جاى‌ داشتند، گاهى‌ آنان‌ را بر دوش‌ خود سوار مى‌کرد و مى‌بوسید و مى‌بویید. 
از پیغمبر اکرم‌ (ص‌) روایت‌ کرده‌اند که‌ درباره‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مى‌فرمود: این‌ دو فرزند من‌، امام‌ هستند خواه‌ برخیزند و خواه‌ بنشینند ( کنایه‌ از این‌ که‌ در هر حال‌ امام‌ و پیشوایند ).

امام‌ حسن‌ (ع‌) بیست‌ و پنج‌ بار حج‌ کرد، پیاده‌، درحالى‌ که‌ اسبها نجیب‌ را با او یدک‌ مى‌کشیدند. هرگاه‌ از مرگ‌ یاد مى‌کرد مى‌گریست‌ و هر گاه‌ از قبر یاد مى‌کرد مى‌گریست‌، هر گاه‌ به‌ یاد ایستادن‌ به‌ پاى‌ حساب‌ مى‌افتاد آن‌ چنان‌ نعره‌ مى‌زد که‌ بیهوش‌ مى‌شد و چون‌ به‌ یاد بهشت‌ و دوزخ‌ مى‌افتاد، همچون‌ مار گزیده‌ به‌ خود مى‌پیچید. از خدا طلب‌ بهشت‌ مى‌کرد و به‌ او از آتش‌ جهنم‌ پناه‌ مى‌برد. چون‌ وضو مى‌ساخت‌ و به‌ نماز مى‌ایستاد، بدنش‌ به‌ لرزه‌ مى‌افتاد و رنگش‌ زرد مى‌شد. سه‌ نوبت‌ دارائیش‌ را با خدا تقسیم‌ کرد و دو نوبت‌ از تمام‌ مال‌ خود براى‌ خدا گذشت‌.

گفته‌ اندک‌: "اما حسن‌ (ع‌) در زمان‌ خودش‌ عابد ترین‌ و بى‌ اعتنا ترین‌ مردم‌ به‌ زیور دنیا بود". در سرشت‌ و طینت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) برترین‌ نشانه‌هاى‌ انسانیت‌ وجود داشت‌. هر که‌ او را مى‌دید به‌ دیده‌اش‌ بزرگ‌ مى‌آمد و هر که‌ با او آمیزش‌ داشت‌ بدو محبت‌ مى‌ورزید و هر دوست‌ یا دشمنى‌ که‌ سخن‌ یا خطبه‌ او را مى‌شنید، به‌ آسانى‌ درنگ‌ مى‌کرد تا او سخن‌ خود را تمام‌ کند و خطبه‌اش‌ را به‌ پایان‌ برد. محمد بن‌ اسحاق‌ گفت‌: پس‌ از رسول‌ خدا (ص‌) هیچکس‌ از حیث‌ آبرو و بلندى‌ قدر به‌ حسن‌ بن‌ على‌ نرسید. بر در خانه‌ فرش‌ مى‌گستردند و چون‌ از خانه‌ بیرون‌ مى‌آمد و آنجا مى‌نشست‌ راه‌ بسته‌ مى‌شد و به‌ احترام‌ او کسى‌ از برابرش‌ عبور نمى‌کرد و او چون‌ مى‌فهمید، برمى‌خاست‌ و به‌ خانه‌ مى‌رفت‌ و آن‌ گاه‌ مردم‌ رفت‌ و آمد مى‌کردند". در راه‌ مکه‌ از مرکبش‌ فرود آمد و پیاده‌ به‌ راه‌ رفتن‌ ادامه‌ داد. در کاروان‌ همه‌ از او پیروى‌ کردند حتى‌ سعد بن‌ ابى‌ وقاص‌ پیاده‌ شد و در کنار آن‌ حضر ت‌ راه‌ افتاد. ابن‌ عباس‌ که‌ از امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ (ع‌) مسن‌ تر بود، رکاب‌ اسبشان‌ را مى‌گرفت‌ و بدین‌ کار افتخار مى‌کرد و مى‌گفت‌: اینها پسران‌ رسول‌ خدایند.

با این‌ شأن‌ و منزلت‌، تواضعش‌ چنان‌ بود که‌: روزى‌ بر عده‌اى‌ مستمند مى‌گذشت‌، آنها پاره‌هاى‌ نان‌ را بر زمین‌ نهاده‌ و خود روى‌ زمین‌ نشسته‌ بودند و مى‌خوردند، چون‌ حسن‌ بن‌ على‌ را دیدند گفتند: "اى‌ پسر رسول‌ خدا بیا با ما هم‌ غذا شو". امام‌ حسن‌ (ع‌) فورا از مرکب‌ فرود آمد و گفت‌:" خدا متکبرین‌ را دوست‌ نمى‌ دارد". و با آنان‌ به‌ غذا خوردن‌ مشغول‌ شد. آنگاه‌ آنها را به‌ میهمانى‌ خود دعوت‌ کرد، هم‌ غذا به‌ آنان‌ داد و هم‌ پوشاک‌ . در جود و بخشش‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) داستانها گفته‌اند. از جمله‌ مدائنى‌ روایت‌ کرده‌ که‌:

حسن‌ و حسین‌ و عبدالله‌ بن‌ جعفر به‌ راه‌ حج‌ مى‌رفتند. توشه‌ و تنخواه‌ آنان‌ گم‌ شد. گرسنه‌ و تشنه‌ به‌ خیمه‌اى‌ رسیدند که‌ پیر زنى‌ در آن‌ زندگى‌ مى‌کرد. از او آب‌ طلبیدند. گفت‌ این‌ گوسفند را بدوشید وشیر آن‌ را با آب‌ بیامیزید و بیاشامید. چنین‌ کردند. سپس‌ از او غذا خواستند. گفت‌ همین‌ گوسفند را داریم‌ بکشید و بخورید.

یکى‌ از آنان‌ گوسفند را ذبح‌ کرد و از گوشت‌ آن‌ مقدارى‌ بریان‌ کرد و همه‌ خوردند و سپس‌ همانجا به‌ خواب‌ رفتند. هنگام‌ رفتن‌ به‌ پیر زن‌ گفتند: ما از قریشیم‌ به‌ حج‌ مى‌رویم‌. چون‌ باز گشتیم‌ نزد ما بیا با تو به‌ نیکى‌ رفتار خواهیم‌ کرد. و رفتند. شوهر زن‌ که‌ آمد و از جریان‌ خبر یافت‌، گفت‌: واى‌ بر تو گوسفند مرا براى‌ مردمى‌ ناشناس‌ مى‌کشى‌ آنگاه‌ مى‌گویى‌ از قریش‌ بودند؟ روزگارى‌ گذشت‌ و کار بر پیر زن‌ سخت‌ شد، از آن‌ محل‌ کوچ‌ کرد و به‌ مدینه‌ عبورش‌ افتاد. حسن‌ بن‌ على‌ (ع‌) او را دید و شناخت‌. پیش‌ رفت‌ و گفت‌: مرا مى‌شناسى‌؟ گفت‌ نه‌. گفت‌: من‌ همانم‌ که‌ در فلان‌ روز مهمان‌ تو شدم‌. و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به‌ او دادند.

آن‌ گاه‌ او را نزد برادرش‌ حسین‌ بن‌ على‌ فرستاد. آن‌ حضرت‌ نیز همان‌ اندازه‌ به‌ او بخشش‌ فرمود. او را نزد عبد الله‌ بن‌ جعفر فرستاد او نیز عطایى‌ همانند آنان‌ به‌ او داد. حلم‌ و گذشت‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) چنان‌ بود که‌ به‌ گفته‌ مروان‌، با کوهها برابرى‌ مى‌کرد.

موضوعات: اهل بیت (ع) اعمال روزها ، ماهها و مناسبت ها
۲ نظر موافقین ۲ ۰۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۵:۳۱
ع . شکیبا---۸۱۳

مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر همه شما مبارک باد
بعثت و فرود آمدن جبرییل در حرا، بازگشایی راه های آسمان به حریم بسته انسان است. خداوند، بانگ بیدار باش را از سر رحمت بیکران خود به صدا درآورده است. این سروش ایزدی بر بال جبرییل فرود آمد و از حنجره پاک محمد صلی الله علیه و آله بر زمین منتشر گردید.


داستان بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) اعمال روزها ، ماهها و مناسبت ها
۴ نظر موافقین ۲ ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۵۸
ع . شکیبا---۸۷۷

دعای هفتم صحیفه : یا من تحل به عقدالمکاره

دهم: کفعمى در کتاب «مصباح» دعایى نقل کرده و فرموده است: سیّد ابن طاووس این دعا را براى ایمن شدن‏ از ستم سلطان و نزول بلا و چیرگى دشمنان و ترس و تنگدستى و دل‏تنگى ذکر کرده، و آن از دعاهاى صحیفه سجّادیه است، پس هرگاه از زیان آنچه ذکر شد در هراس بودى آن را بخوان. و دعا این است:

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ،

وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ [وَ ذَا الْمَنِّ الْکَرِیمِ فَأَنْتَ قَادِرٌ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ‏].

ترجمه: اى آن‏که گرفتاریهاى سخت تنها به وسیله او بازگردد، اى آن‏که تیزى تیغ دشواری ها به او درهم شکسته شود، اى آن‏که بیرون آمدن از رنجها و راه یافتن به‏ سوى عرصه گشایش تنها از او درخواست گردد، در برابر توانایى‏ ات سختی ها رام شد، و به لطف اسباب و وسائل فراهم گشت، و به نیرویت قضا جارى شد، و امور براساس اراده‏ ات گذرد، پس اشیاء تنها نه به گفتارت‏ بلکه به اراده ‏ات فرمان پذیرند، و تنها به اراده ‏ات قبل از نهى کردنت باز داشته‏ اند، تنها تو براى رفع گرفتاری ها خوانده شدى، و در بلاهاى سخت پناهگاهى، چیزى از آن بلاهاى سخت دفع نگردد جز آنچه تو دفع کردى، و چیزى از آن گشوده‏ نشود مگر آنچه تو گشودى،

پروردگارم مشکلى به من رسیده که سنگینى‏ اش مرا به زحمت انداخته است، و دشوارى بر من فرود آمده که به دوش کشیدنش مرا گرانبار نموده ‏است‏ آرى آن را تو به قدرت خویش بر من فرود آوردى، و با نیرویت متوجّه من ساختى، پس از آنچه مرا در آن وارد کردى بیرون کننده‏اى نیست و از آنچه متوجه من نمودى بازگرداننده‏اى وجود ندارد و از آنچه تو بستى گشاینده‏اى نمى‏باشد و از آنچه تو گشودى کسى را یاراى بستن نیست و بر آنچه تو سخت گرفتى آسان‏ کننده‏اى وجود ندارد و براى آن‏که تو از یارى‏ اش دریغ ورزیدى یاورى نیست،

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست، و گشایش را پروردگارا به کرم و فضلت‏ به روى من بگشا و چیرگى اندوه را به نیروت از من برگیر، و مرا در آنچه از آن به تو شکایت نمودم خوش‏بینى عطا فرما، و شیرینى رفتارت را نسبت به آنچه از تو خواستم به من بچشان، و از پیشگاه خود مهر و گشایش گوارایى به من ببخش، و از نزد خود را نجات فورى برایم قرار ده، و از محافظت در انجام واجبات، و به کار گرفتن احکامت‏ در زندگى مرا غافل مساز، پروردگارا از مشکلى که بر من فرود آمده سخت به تنگ آمدم، و وجودم را به خاطر حادثه‏ اى که برایم رخ داده اندوه فرا گرفته است، تنها تو توانایى براى برطرف ساختن آنچه به آن دچار شدم و دفع آنچه در آن افتادم، پس به فضل خویش‏ آن را برایم به انجام برسان، هرچند خود را سزاوار آن از سوى تو نمى‏دانم، اى صاحب عرش بزرگ، و داراى نعمت‏ کریمانه، تنها تو نیرومندى، اى مهربان‌ترین مهربانان، دعایم را اجابت کن اى پروردگار جهانیان.

منبع دعا: مفاتیح الجنان

پخش و دریافت فایل صوتی دعا

   دریافت فایل صوتی

دریافت فایل word
عنوان: دعای یا من تحل به عقد المکاره    

برای ما هم دعا کنید.

یا من تحل به عقدالمکاره

دعاهای رفع گرفتاری در این وبلاگ

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه دعاها و ذکرها صدا و آهنگ، مداحی، سخنرانی
۶ نظر موافقین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۳۷
ع . شکیبا---۳۰۴۱۸

http://nedaesfahan.ir/wp-content/uploads/2016/11/IMG10213775.jpgحدیث"عنوان بصری"چیست؟ لطفا متن کامل آنرا به همراه توضیحات کافی قید کنید؟

"حدیث عنوان بصری"، دستور العملی ارزشمند از امام صادق (ع) است برای پیروان طریق هدایت تا با درک مفاهیم و عمل به محتوای آن از هواهای نفسانی پیراسته شوند و به علم و معرفت حقیقی دست یابند. این دستور العمل بازگو کننده داستان مردی است که از علوم متداول زمان خود بهره مند شده و می خواست تا از علوم ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این حقیقت مواجه شد که علم حقیقی، از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد.

ترجمه این حدیث نورانی که شامل  شرح ماوقع ارتباط فردی بنام "عنوان بصری" با امام صادق (ع) و دریافت دستور العملی جامع از آن حضرت است، در زیر نقل می شود:

"عنوان بصرى" مرد مسنى که نود و پنج سال از عمرش گذشته بود مى‏ گوید:

من سالها پیش مالک بن انس جهت یادگیرى حدیث مى‏رفتم. وقتى امام صادق(ع) به مدینه آمد پیش حضرت رفتم

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۰ نظر موافقین ۰ ۱۶ مهر ۹۸ ، ۱۵:۰۸
ع . شکیبا---۶۱۹

https://www.karbobala.com/files/articles/pics/%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF.jpg

گزارش ورود کاروان اسیران اهل بیت(ع) با سرهای شهیدان به شام در کتابهای مقتل و تاریخ امامت و تاریخ زندگانی سیدالشهدا(ع) و امام زین‌العابدین(ع) و همچنین در کتابهای تاریخ اسلام وجود دارد.

بنابراین در سفر کاروان اهل بیت(ع) و انتقال سرهای شهیدان به شام هیچ تردیدی نیست.

 ورود در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.)

به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت سریع و بی‌وقفه و با رنج و آزار و سختی‌های فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند. بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند. تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشته‌اند: «روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفته‌اند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کرده‌اند. اما  قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است.

 کاروان در آستانه ورود به دمشق

در گزارش سیدبن طاووس آمده است: قوم ستمگر سر امام حسین(ع) و نیز زنان و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند؛ چون نزدیک دمشق رسیدند. ام‌کلثوم(س) به شمر که از افراد آن قوم ستمگر بود، نزدیک شد و به او گفت: درخواستی از تو دارم! شمر گفت: درخواستت چیست؟ ام‌کلثوم(س) فرمود: «اینک شهر شام است، چون خواستی ما را وارد شهر کنی، ما را از دروازه‌ای ببر که تماشاگر کمتری دارد تا مردمان نظاره‌گر کمتری باشند و به ما کمتر نگاه کنند و امر کن و به آنان بگو سرهای شهدا را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند و پیش دارند تا مردم به تماشای آنها مشغول شوند و به ما کمتر بنگرند؛ زیرا از کثرت نگاه‌هایشان به ما در این حال خوار و رسوا شده‌ایم!»

شمر بن ذی الجوشن خبیث و ملعون بر عکس رفتار کرد و  فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان حرکت دهند... (اللهوف، ص 173 وص 174- مثیرالاحزان، ص97- منتهی الآمال، ج1، ص307- شهادت‌نامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ری‌شهری، ص777 و ص 778).

تأمل در درخواست ام‌کلثوم(س) و رفتار شمر ملعون

از این درخواست ام‌کلثوم(س) و رفتار رذیلانه شمر در آستانه ورود به شام، می‌توان به شخصیت پلید و  شیطانی شمر و باند تبهکار بنی‌امیه پی برد.  امروز برای زنان باایمان و باحجاب و باتقوا و با حیای اهل بیت(ع)، پوشیدگی و رهایی از نگاه‌های نامحرمان، آن قدر اهمیت دارد که از سردسته تبهکاران چنین درخواستی را دارند و او نیز بر خلاف درخواست آنان اقدام می‌کند. زنان و دختران امروز ایران زمین و پیروان اهل بیت(ع)، باید این زنان و دختران باحیا و عفاف و اهل پوشش را الگو قرار دهند و بدانند سلامت و عفاف زن در حجاب و پوشیدگی و عدم اختلاط با مردان و در دور شدن از نگاه زهرآلود مردان نامحرم است.

گزارش «سهل بن سعد»

موضوعات: اهل بیت (ع) کربلا ، عاشورا ، امام حسین (ع)
۰ نظر موافقین ۱ ۰۸ مهر ۹۸ ، ۱۰:۳۶
ع . شکیبا---۳۵۴
«نامه امام صادق(ع) به شیعیان» در پنجمین پله نشر ایستاد

توسط انتشارات دلیل ما

«نامه امام صادق(ع) به شیعیان» در پنجمین پله نشر ایستاد

پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق(ع) به شیعیان» نوشته حجت‌الاسلام محمدباقر انصاری توسط انتشارات دلیل ما منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ انتشارات دلیل ما پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق (ع) به شیعیان: دستورالعمل اعتقادی اخلاقی شیعه» نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر انصاری را با شمارگان هزار نسخه، ۶۴ صفحه و بهای هفت هزار تومان منتشر کرد. چاپ پیشین (چهارم) این کتاب در سال ۱۳۹۶ با شمارگان سه هزار نسخه و بهای سه هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۹۴ روانه کتابفروشی‌ها شد.

کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ نویسنده در بخش نخست این کتاب پیرامون نامه امام صادق (ع)، منابع و اسناد این نامه توضیحاتی داده است و در بخش دوم این کتاب نیز متن و شرح نامه امام صادق علیه السلام آورده شده است.

در ضرورت انتشار این کتاب باید گفت که دستورات و تعالیم الهی برای سبک زندگی اجتماعی دینی توسط پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بارها گوشزد شده و جوانب مختلف آن تبیین شده است. این دستورات به هیچ عنوان زمانمند و مکانمند نیستند و در هر دوره‌ای با یک تفسیر عصری می‌توان به آنها بازگشت به شرط آنکه رویکرد ما یک بازگشت مساله محور باشد.

در این میان، یکی از جامع ترین راهکارها نامه مشهور امام صادق (ع) خطاب به شیعیان و رهروان است که ابعاد متفاوتی از یک زندگی معنوی مادی را به تصویر کشیده است.

این شیوه نامه حیات طیبه مستقیما از دستخط امام معصوم پس از قرن‌ها به دست ما رسیده و باید هر شیعه جعفری، آن را سرلوحه برنامه‌های روزانه خود قرار دهد و به عنوان سرمشقی ابدی چراغ راه زندگی خود کند.

نکته قابل توجه این است که امام صادق  برای نشان دادن اهمیت این نامه که خود «ادب‌نامه اهل بیت»نامیده، ۶ درخواست از شیعیان داشته است:

۱. به محتوای آن ایمان داشته باشند، ۲. در آن دقت کنند و مطالب آن را بین خود مورد مذاکره قرار دهند، ۳. بدان عمل کنند تا آثار آن را در زندگی خود نشان دهند، ۴. از آن نسخه برداری کنند و آن را به دست یکدیگر برسانند، ۵. هر از چند گاه بدان مراجعه کنند و بار دیگر مطالعه کنند و به فراموشی نسپارند و ۶. مبادا آنچه به صرفه آنهاست عمل کنند، و آنچه با هواهای نفسانی موافق نیست کنار گذارند!

نامه امام علیه السلام مخاطب عام دارد، و همه شیعیان با هر درجه از علم و معرفت باید آن را بخوانند. به همین جهت در فرازهای نامه تقسیم‌بندی خاصی در نظر گرفته نشده است. امام علیه السلام گاهی به مطالب اخلاقی پرداخته و گاهی وارد مباحث اعتقادی می‌شوند، در فرازی حقوق اجتماعی را مطرح کرده و در فرازی دیگر به عبادات سفارش می‌کنند و گاهی کلیات از مبانی اسلام را شرح می‌دهند.

خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط: امام صادق (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات  

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۳۱ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۱۶
ع . شکیبا---۴۲۱

مطیع خدا- حدیثی از امام هادی (ع)

امام هادی(علیه السلام):

مَنْ اَطاعَ الخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ المَخْلُوقینَ وَ مَنْ اَسْخَطَ الخالِقَ فَلْیَیْقَنْ‏ اَنْ یَحِّلَ بِهِ سَخَطُ المَخْلوُقینَ؛

کسى که از آفریدگار پیروى کند از خشم آفریـده ‏ها بـاکى نـدارد؛ و کسى که خــدا را به خشـم آورد، باید باور کند که مردم بر او خشم خواهند آورد.

تحف العقول، ص 482

مطالب مرتبط: امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات  

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) عکس و تصویر و طراحی
۱ نظر موافقین ۲ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۱
ع . شکیبا---۷۸۸

ولادت امام هادی علیه السلام مبارک باد

15 ذیحجه، ولادت باسعادت امام هادی (ع) بر شما و همه شیعیان آن حضرت مبارک باد.

چند حدیث گهربار از امام هادی (ع)

۱- اِنّ للهِ بِقاعاً یُحِبُّ أن یُدعی فی‌ها فَیَستَجیبَ لِمَن دَعاهُ

به راستی مکان‌هایی برای خداوند متعال وجود دارد که دوست دارد بندگان در آن‌ها به درگاهش دعا کنند تا به مرحله اجابت برسد. (تحف العقول، ص. ۴۸۲)

۲- اَلغَضَبُ عَلی مَن لاتَملِکُ عَجزٌ وَ عَلی مَن تَملِکُ لُؤمٌ

خشم و غضب بر مردم نشانه ناتوانی است و بر زیر دستان علامت فرو مایگی و پستی است. (مستدرک الوسائل، ج. ۱۲، ص. ۱۲)

۳- ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأَموالِ وَ فی الآخِرَةِ بِالأَعمالِ

مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان هستند. (بحارالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۶۸)

مطالب مرتبط: امام هادی (ع) ، اهل بیت (ع) ، احادیث و روایات      

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع) اخلاق اسلامی
۵ نظر موافقین ۳ ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۲
ع . شکیبا---۱۴۸۵

مناظره امام حسن مجتبی (ع) با معاویه

مناظره های امام حسن (ع) با مخالفان

امام حسن مجتبی علیه السلام در برابر حرکتهای ضد اسلامی معاویه هرگز سکوت نمی‌کرد و به محض یافتن فرصتی مناسب، پیشینه ننگین و اغراض شوم او را آشکار می‌ساخت و ضربه‌های سهمگینی بر پیکر حکومت غاصبانه او وارد می‌ساخت. امام همواره انزجار خود را نسبت به معاویه هویدا می‌کرد و مشروعیت حاکمیت او را زیر سؤال می‌برد. ایشان بدون هیچ گونه واهمه‌ای از قدرت حاکمه، حتی در زمان صلح و با وجود افزایش قدرت معاویه، دست به افشاگری زده و با تمام توان معاویه را به باد انتقاد می‌گرفت.

بهترین نمونه این افشاگری، مناظره‌ای طولانی بود که میان امام و معاویه در گرفت و امام در آن مناظره، از چهره کثیف معاویه و فرزندانش پرده برداشت. معاویه و کارگزارانش می‌کوشیدند تا با ترتیب دادن گفتگویی از پیش تعیین شده، موقعیت فرهنگی امام را در نزد مردم مخدوش کنند و به جایگاه او لطمه بزنند. بر این اساس، معاویه سران قبیله‌ها و بزرگان اقوام مختلف را فرا خواند و عمرو عاص، مغیرة بن شعبه، ولید بن عُقبة، عتبة ابن ابی سفیان و عمرو بن عثمان را که نظریه سازان دستگاه او بودند مأمور مناظره با امام کرد. امام واپسین روزهای اقامت خود را در کوفه سپری می‌نمود که پیک معاویه او را به مجلس فریب کارانه کوفه فرا خواند. حضرت وارد مجلس شد و معاویه به گرمی از او استقبال کرد و با او مصافحه نمود. امام که از نیت معاویه آگاهی داشت فرمود: «آیا خوش آمدگویی و دست دادن با مهمان، نشانه امنیت و سلامت برای اوست؟!»

معاویه با قیافه‌ای حق به جانب به حاضران اشاره کرد و گفت: «این جماعت آمدنت را درخواست کرده بودند و می‌خواهند بدانند، آیا عثمان را پدرت کشته است یا نه؟ در این زمینه، پرسشهایی دارند و منتظر پاسخ‌اند. تا وقتی که من در این مجلس هستم، نگران نباش [که در امانی] .»
امام فرمود: «سبحان الله! اگر تو به خواسته مهمانانت تن در داده‌ای و خواسته آنان را اجابت کرده ای، عمل زشتی مرتکب شده‌ای و من از ناسزا گفتن به تو [در خانه ات] شرم دارم، ولی اگر آنها [با اصرار] بر تو پیروز شده‌اند و تو را به انجام آن وادار کرده‌اند، در این صورت از ناتوانی و بیچارگی ات شرمنده هستم. حال به کدام یک [زشتی عمل یا بیچارگی خود] اقرار می‌کنی؟ بدان که اگر می‌دانستم چنین افرادی در این مجلس هستند، من هم افرادی از خاندان خودم، از فرزندان عبدالمطلب، می‌آوردم تا در بحث هم ردیف با آنان باشند. بدان که از تو و این افرادت هرگز هراسی به دل راه نداده ام، بلکه اینهایند که ترسیده اند؛ زیرا خداوند من یکتاست. هم او که قرآن را فرو فرستاده و اختیاردار نیکان است.»

طرح شبهه خلافت امیرالمؤمنین:

موضوعات: مذهبی اهل بیت (ع)
۱ نظر موافقین ۲ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۴۸
ع . شکیبا---۲۷۸
تعبیر جالب امام رضا(ع) درباره تولد جوادالائمه(ع)/ داستان برخورد مامون با امام جواد(ع) در دوران کودکی

ولادت باسعادت حضرت امام جواد (ع) بر همه شیعیان مبارک باد

https://dl.myket.ir/newresizing/resize/medium/png/icon/ir.ali.gholami.ejavad_17b3ccce-1086-4ec5-8e66-e20beb4c82dd.pngوقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که همچون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده است.

روایت شده که فردی به نام "ابن قیاما" نامه ای کنایه آمیز به امام رضا(ع) نوشته و گفته بود: تو چه امامی هستی که فرزند نداری؟! حضرت با ناراحتی جواب داده بود: «تو از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت. به خدا شب و روز نمی گذرد جز اینکه خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد که به سبب او میان حق و باطل را جدایی می دهد». وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: «حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که همچون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده» آن وقت مرثیه فرزندش را خواند و گفت: «این کودک به جور و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمانها برایش گریه خواهند کرد، خدای متعال بر دشمن و قاتل او غضب خواهد کرد آنها بعد از قتل او بهره ای از زندگی نخواهند برد و خیلی زود به عذاب الهی واصل خواهند شد.»

https://dl.myket.ir/newresizing/resize/medium/png/icon/ir.ali.gholami.ejavad_17b3ccce-1086-4ec5-8e66-e20beb4c82dd.pngآن شب که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) تا صبح در گهواره با او سخن می گفت. مشهور است که رنگ صورت آن حضرت گندم گون بود. قد بلندی داشت و نقش روی انگشترش «نعم القادرالله» بود. ابویحیی صنعانی می گوید: در مکه به محضر امام رضا(ع) شرفیاب شدم. دیدم حضرت موز پوست می کنند و در دهان فرزندشان ابوجعفر (امام جواد(ع)) می گذارند. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ فرمود: آری. این مولودی است که در اسلام، مانند او و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است. مردی پیش امام رضا(ع) آمد و گفت: زبان پسرم سنگینی دارد. فردا او را پیش شما می فرستم تا دستی بکشید و برایش دعا کنید. هرچه باشد او غلام شماست. امام(ع) فرمود: او غلام ابی جعفر (امام جواد) است. فردا او را پیش ابی جعفر بفرست.

https://dl.myket.ir/newresizing/resize/medium/png/icon/ir.ali.gholami.ejavad_17b3ccce-1086-4ec5-8e66-e20beb4c82dd.pngداستان تولد امام جواد(ع)

موضوعات: اهل بیت (ع) امام رضا (ع) و مشهد مقدس
۰ نظر موافقین ۳ ۲۵ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۴۱
ع . شکیبا---۴۶۷

http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/1230932

امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، امامت شیعیان را عهده دار بوده است.

امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:

موضوعات: اهل بیت (ع) عکس و تصویر و طراحی
۲ نظر موافقین ۱ ۱۶ اسفند ۹۷ ، ۱۹:۵۰
ع . شکیبا---۸۷۸