حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»
باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. مقام معظم رهبری
حدیث"عنوان بصری"چیست؟ لطفا متن کامل آنرا به همراه توضیحات کافی قید کنید؟
"حدیث عنوان بصری"، دستور العملی ارزشمند از امام صادق (ع) است برای پیروان طریق هدایت تا با درک مفاهیم و عمل به محتوای آن از هواهای نفسانی پیراسته شوند و به علم و معرفت حقیقی دست یابند. این دستور العمل بازگو کننده داستان مردی است که از علوم متداول زمان خود بهره مند شده و می خواست تا از علوم ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این حقیقت مواجه شد که علم حقیقی، از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد.
ترجمه این حدیث نورانی که شامل شرح ماوقع ارتباط فردی بنام "عنوان بصری" با امام صادق (ع) و دریافت دستور العملی جامع از آن حضرت است، در زیر نقل می شود:
"عنوان بصرى" مرد مسنى که نود و پنج سال از عمرش گذشته بود مى گوید:
من سالها پیش مالک بن انس جهت یادگیرى حدیث مىرفتم. وقتى امام صادق(ع) به مدینه آمد پیش حضرت رفتم
گزارش ورود کاروان اسیران اهل بیت(ع) با سرهای شهیدان به شام در کتابهای مقتل و تاریخ امامت و تاریخ زندگانی سیدالشهدا(ع) و امام زینالعابدین(ع) و همچنین در کتابهای تاریخ اسلام وجود دارد.
بنابراین در سفر کاروان اهل بیت(ع) و انتقال سرهای شهیدان به شام هیچ تردیدی نیست.
ورود در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.)
به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت سریع و بیوقفه و با رنج و آزار و سختیهای فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند. بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند. تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشتهاند: «روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفتهاند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کردهاند. اما قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است.
کاروان در آستانه ورود به دمشق
در گزارش سیدبن طاووس آمده است: قوم ستمگر سر امام حسین(ع) و نیز زنان و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند؛ چون نزدیک دمشق رسیدند. امکلثوم(س) به شمر که از افراد آن قوم ستمگر بود، نزدیک شد و به او گفت: درخواستی از تو دارم! شمر گفت: درخواستت چیست؟ امکلثوم(س) فرمود: «اینک شهر شام است، چون خواستی ما را وارد شهر کنی، ما را از دروازهای ببر که تماشاگر کمتری دارد تا مردمان نظارهگر کمتری باشند و به ما کمتر نگاه کنند و امر کن و به آنان بگو سرهای شهدا را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند و پیش دارند تا مردم به تماشای آنها مشغول شوند و به ما کمتر بنگرند؛ زیرا از کثرت نگاههایشان به ما در این حال خوار و رسوا شدهایم!»
شمر بن ذی الجوشن خبیث و ملعون بر عکس رفتار کرد و فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان حرکت دهند... (اللهوف، ص 173 وص 174- مثیرالاحزان، ص97- منتهی الآمال، ج1، ص307- شهادتنامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ریشهری، ص777 و ص 778).
تأمل در درخواست امکلثوم(س) و رفتار شمر ملعون
از این درخواست امکلثوم(س) و رفتار رذیلانه شمر در آستانه ورود به شام، میتوان به شخصیت پلید و شیطانی شمر و باند تبهکار بنیامیه پی برد. امروز برای زنان باایمان و باحجاب و باتقوا و با حیای اهل بیت(ع)، پوشیدگی و رهایی از نگاههای نامحرمان، آن قدر اهمیت دارد که از سردسته تبهکاران چنین درخواستی را دارند و او نیز بر خلاف درخواست آنان اقدام میکند. زنان و دختران امروز ایران زمین و پیروان اهل بیت(ع)، باید این زنان و دختران باحیا و عفاف و اهل پوشش را الگو قرار دهند و بدانند سلامت و عفاف زن در حجاب و پوشیدگی و عدم اختلاط با مردان و در دور شدن از نگاه زهرآلود مردان نامحرم است.
«نامه امام صادق(ع) به شیعیان» در پنجمین پله نشر ایستاد
پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق(ع) به شیعیان» نوشته حجتالاسلام محمدباقر انصاری توسط انتشارات دلیل ما منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات دلیل ما پنجمین چاپ کتاب «نامه امام صادق (ع) به شیعیان: دستورالعمل اعتقادی اخلاقی شیعه» نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر انصاری را با شمارگان هزار نسخه، ۶۴ صفحه و بهای هفت هزار تومان منتشر کرد. چاپ پیشین (چهارم) این کتاب در سال ۱۳۹۶ با شمارگان سه هزار نسخه و بهای سه هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۹۴ روانه کتابفروشیها شد.
کتاب از دو بخش تشکیل شده است؛ نویسنده در بخش نخست این کتاب پیرامون نامه امام صادق (ع)، منابع و اسناد این نامه توضیحاتی داده است و در بخش دوم این کتاب نیز متن و شرح نامه امام صادق علیه السلام آورده شده است.
در ضرورت انتشار این کتاب باید گفت که دستورات و تعالیم الهی برای سبک زندگی اجتماعی دینی توسط پیشوایان معصوم (علیهم السلام) بارها گوشزد شده و جوانب مختلف آن تبیین شده است. این دستورات به هیچ عنوان زمانمند و مکانمند نیستند و در هر دورهای با یک تفسیر عصری میتوان به آنها بازگشت به شرط آنکه رویکرد ما یک بازگشت مساله محور باشد.
در این میان، یکی از جامع ترین راهکارها نامه مشهور امام صادق (ع) خطاب به شیعیان و رهروان است که ابعاد متفاوتی از یک زندگی معنوی مادی را به تصویر کشیده است.
این شیوه نامه حیات طیبه مستقیما از دستخط امام معصوم پس از قرنها به دست ما رسیده و باید هر شیعه جعفری، آن را سرلوحه برنامههای روزانه خود قرار دهد و به عنوان سرمشقی ابدی چراغ راه زندگی خود کند.
نکته قابل توجه این است که امام صادق برای نشان دادن اهمیت این نامه که خود «ادبنامه اهل بیت»نامیده، ۶ درخواست از شیعیان داشته است:
۱. به محتوای آن ایمان داشته باشند، ۲. در آن دقت کنند و مطالب آن را بین خود مورد مذاکره قرار دهند، ۳. بدان عمل کنند تا آثار آن را در زندگی خود نشان دهند، ۴. از آن نسخه برداری کنند و آن را به دست یکدیگر برسانند، ۵. هر از چند گاه بدان مراجعه کنند و بار دیگر مطالعه کنند و به فراموشی نسپارند و ۶. مبادا آنچه به صرفه آنهاست عمل کنند، و آنچه با هواهای نفسانی موافق نیست کنار گذارند!
نامه امام علیه السلام مخاطب عام دارد، و همه شیعیان با هر درجه از علم و معرفت باید آن را بخوانند. به همین جهت در فرازهای نامه تقسیمبندی خاصی در نظر گرفته نشده است. امام علیه السلام گاهی به مطالب اخلاقی پرداخته و گاهی وارد مباحث اعتقادی میشوند، در فرازی حقوق اجتماعی را مطرح کرده و در فرازی دیگر به عبادات سفارش میکنند و گاهی کلیات از مبانی اسلام را شرح میدهند.
امام حسن مجتبی علیه السلام در برابر حرکتهای ضد اسلامی معاویه هرگز سکوت نمیکرد و به محض یافتن فرصتی مناسب، پیشینه ننگین و اغراض شوم او را آشکار میساخت و ضربههای سهمگینی بر پیکر حکومت غاصبانه او وارد میساخت. امام همواره انزجار خود را نسبت به معاویه هویدا میکرد و مشروعیت حاکمیت او را زیر سؤال میبرد. ایشان بدون هیچ گونه واهمهای از قدرت حاکمه، حتی در زمان صلح و با وجود افزایش قدرت معاویه، دست به افشاگری زده و با تمام توان معاویه را به باد انتقاد میگرفت.
بهترین نمونه این افشاگری، مناظرهای طولانی بود که میان امام و معاویه در گرفت و امام در آن مناظره، از چهره کثیف معاویه و فرزندانش پرده برداشت. معاویه و کارگزارانش میکوشیدند تا با ترتیب دادن گفتگویی از پیش تعیین شده، موقعیت فرهنگی امام را در نزد مردم مخدوش کنند و به جایگاه او لطمه بزنند. بر این اساس، معاویه سران قبیلهها و بزرگان اقوام مختلف را فرا خواند و عمرو عاص، مغیرة بن شعبه، ولید بن عُقبة، عتبة ابن ابی سفیان و عمرو بن عثمان را که نظریه سازان دستگاه او بودند مأمور مناظره با امام کرد. امام واپسین روزهای اقامت خود را در کوفه سپری مینمود که پیک معاویه او را به مجلس فریب کارانه کوفه فرا خواند. حضرت وارد مجلس شد و معاویه به گرمی از او استقبال کرد و با او مصافحه نمود. امام که از نیت معاویه آگاهی داشت فرمود: «آیا خوش آمدگویی و دست دادن با مهمان، نشانه امنیت و سلامت برای اوست؟!»
معاویه با قیافهای حق به جانب به حاضران اشاره کرد و گفت: «این جماعت آمدنت را درخواست کرده بودند و میخواهند بدانند، آیا عثمان را پدرت کشته است یا نه؟ در این زمینه، پرسشهایی دارند و منتظر پاسخاند. تا وقتی که من در این مجلس هستم، نگران نباش [که در امانی] .» امام فرمود: «سبحان الله! اگر تو به خواسته مهمانانت تن در دادهای و خواسته آنان را اجابت کرده ای، عمل زشتی مرتکب شدهای و من از ناسزا گفتن به تو [در خانه ات] شرم دارم، ولی اگر آنها [با اصرار] بر تو پیروز شدهاند و تو را به انجام آن وادار کردهاند، در این صورت از ناتوانی و بیچارگی ات شرمنده هستم. حال به کدام یک [زشتی عمل یا بیچارگی خود] اقرار میکنی؟ بدان که اگر میدانستم چنین افرادی در این مجلس هستند، من هم افرادی از خاندان خودم، از فرزندان عبدالمطلب، میآوردم تا در بحث هم ردیف با آنان باشند. بدان که از تو و این افرادت هرگز هراسی به دل راه نداده ام، بلکه اینهایند که ترسیده اند؛ زیرا خداوند من یکتاست. هم او که قرآن را فرو فرستاده و اختیاردار نیکان است.»
ولادت باسعادت حضرت امام جواد (ع) بر همه شیعیان مبارک باد
وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که همچون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده است.
روایت شده که فردی به نام "ابن قیاما" نامه ای کنایه آمیز به امام رضا(ع) نوشته و گفته بود: تو چه امامی هستی که فرزند نداری؟! حضرت با ناراحتی جواب داده بود: «تو از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت. به خدا شب و روز نمی گذرد جز اینکه خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد که به سبب او میان حق و باطل را جدایی می دهد». وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: «حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که همچون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده» آن وقت مرثیه فرزندش را خواند و گفت: «این کودک به جور و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمانها برایش گریه خواهند کرد، خدای متعال بر دشمن و قاتل او غضب خواهد کرد آنها بعد از قتل او بهره ای از زندگی نخواهند برد و خیلی زود به عذاب الهی واصل خواهند شد.»
آن شب که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) تا صبح در گهواره با او سخن می گفت. مشهور است که رنگ صورت آن حضرت گندم گون بود. قد بلندی داشت و نقش روی انگشترش «نعم القادرالله» بود. ابویحیی صنعانی می گوید: در مکه به محضر امام رضا(ع) شرفیاب شدم. دیدم حضرت موز پوست می کنند و در دهان فرزندشان ابوجعفر (امام جواد(ع)) می گذارند. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ فرمود: آری. این مولودی است که در اسلام، مانند او و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است. مردی پیش امام رضا(ع) آمد و گفت: زبان پسرم سنگینی دارد. فردا او را پیش شما می فرستم تا دستی بکشید و برایش دعا کنید. هرچه باشد او غلام شماست. امام(ع) فرمود: او غلام ابی جعفر (امام جواد) است. فردا او را پیش ابی جعفر بفرست.
اماممحمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، امامت شیعیان را عهده دار بوده است.
امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:
27 جمادی الثانی سالروز شهادت حضرت سلطانعلی بن باقر (ع) بر دوست داران اهلبیت(ع) تسلیت باد
حضرت اباالحسن علی ابن امام محمد باقر (ع) در سال 113 هجری قمری جهت امر تبلیغ دین مبین اسلام و پاسخگویی به احساسات مذهبی مومنان وارد کاشان شدند و به مدت 3 سال در میان عاشقان و دلباختگان اهل البیت به ارشاد مردم ولایتمدار پرداختند.
از ویژگیهای بارز این امامزاده لازم التعظیم می توان به فرزند بلافصل بودن و هچنین نایب الامامین یعنی امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) اشاره نمود.درخصوص مقام والای آن حضرت روایت های متعددی نقل شده است که از جمله آن می توان به حدیث حضرت امام صادق(ع) اشاره نمود که می فرماید:
هرکس برادرم علی ابن باقر (ع) را در اردهال زیارت کند مانند کسی است که قبر جدم حسین (ع) را در کربلا زیارت کرده باشد.
و هچنین حضرت امام رضا (ع) می فرماید: نعم الموضع الاردهال فلزم و تمسک به ، چه خوب مکانی است اردهال؛ پس به آن التزام و تمسک پیدا کنید.
حضرت علی ابن امام محمد باقر (ع) در سال 116 هجری قمری با یاران و اعوانش به جنگ با کفر زمانه می پردازد و پس از رشادت های فراوان سرانجام در 27 جمادی الثانی در دره ازناوه با یاران باوفایش به شهادت رسید و سر مبارکش را از تن جدا نموده و برای حاکم جور وقت در شهر قزون ارسال نمودند و بدن مطهرش را در مشهد اردهال به خاک سپردند.
حضرت عبد العظیم علیه السلام : به امام جواد علیه السلام گفتم : من در باره زیارت قبر حسین علیه السلام در کربلا و زیارت قبرپدرتدر طوس متحیّرم . چه مى فرمایید؟ به من فرمود : «این جا باش» و سپس داخل اتاقى شد و در حالى بیرون آمد که اشک از دیدگانش جارى بود و به گونه هایش مى ریخت . آن گاه فرمود : «زائران قبر سیّد الشهدا زیادند ؛ ولى قبرپدرم، زائران کمى دارد!».
حضرت عبد العظیم علیه السلام : به امام جواد گفتم : من امیدوارم که آن «قائم از اهل بیت محمّد علیهم السلام» که زمین را پر از عدل و داد مى کند پس از آن که از جور و ستم پر شده، شما باشى . فرمود :
«اى ابو القاسم ! ما اهل بیت، همه قائم به امر خداوندیم و راهنماى دین او هستیم ؛ لیکن آن قائم که خداوند به وسیله او جهان را از کفر و انکار حق، پاک مى کند و جهان را از عدل و داد پر مى نماید ، کسى است که ولادت او از انظار، مخفى مى ماند و شخص او از مردم پنهان مى شود و بردن نام او بر مردم حرام مى گردد . او با پیغمبر هم نام و هم کنیه است و او همان شخصى است که زمین براى او در هم پیچیده مى گردد و هر دشوارى اى برایش آسان مى شود . یارانش - که به تعداد اصحاب بدر ، یعنى 313 نفرند - ، از اطراف و اکناف دنیا پیرامونش جمع مى شوند ، و آیه شریف: ( در هر جایى که باشید، خداوند، همه شما را جمع مى کند و خداوند به همه چیز، تواناست (بقره/148))، ناظر به این معناست . هر گاه این عدّه که از اهل اخلاص اند، اجتماع کنند ، خداوند، امر او را ظاهر خواهد نمود و هنگامى که لشکریانش - که ده هزار نفرند - ، به هم پیوندند، به فرمان و اذن پروردگار، ظهور خواهد نمود و پیوسته دشمنان خداوند را خواهد کشت تا این که خداوند راضى گردد» .
الغیبة نعمانى - با سندش به نقل از جابربن یزید جعفى - : امام باقر علیه السلام فرمود:«خداوند،یارانش، سیصد و سیزده تن، رابه گرد اوفرا هم مىآوردوخداوند، آنان رابدونقرار قبلى، مانند جمع شدن ابرهاى پراکنده پاییزى ، گرد هم مى آورد. - اى جابر - این همان آیه اى است کهخداونددر کتابش ذکر کرده است: «هر کجا باشید،خداوند،همهشمارا [گرد] مى آورد.خداوند بر هر کارى تواناست» ».
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ -جلد هشتم
آنچه به تجربه به اثبات رسیده است و در کتبی که مربوط به کرامات این بزرگوار ثبت است
1- آنچه به تجربه به اثبات رسیده است و در کتبی که مربوط به کرامات این بزرگوار ثبت است( از جمله کتاب ستاره درخشان مدینه نوشته شیخ علی ربّانی خلخالی )، آمده است :
نذر زیارت کربلا به نیابت از حضرت ام البنین به این نحو که هرگاه حاجت مهمی تو را روی داد به نیابت ایشان به کربلا برو و ثواب زیارت را به روح این علیا مخدره هدیه کن و از ایشان بخواه که در درگاه الهی شفیع شده تا مشکلت بر طرف گردد . حتی اگر خودت نمی توانی به کربلا بروی ، خرج سفر کسی را تامین نما تا وی به کربلا رفته و به نیابت از ایشان زیارت به جا آورد . امید است که جاجت روا گردی چرا که به تجربه ثابت شده است که کسانیکه از این طریق به حضرت متوسل شده اند به حاجت خود رسیده اند .
2 - ختم سوره یاسین به طریقه زیر : از شب جمعه ما بین نماز و مغرب و عشا تا هشت شب ( به تعداد فرزندان حضرت ام البنین و نیز فرزندان حضرت زهرا ) مشغول به تلاوت سوره یاسین گردد به نحویکه :
اولین شب جمعه به نیابت از حضرت عباس سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز دوم که شب شنبه می شود به عبدالله دیگر فرزند حضرت ام البنی سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز سوم که شب یکشنبه می گردد به نیابت عثمان دیگر فرزند حضرت ام البنین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز چهارم که شب دوشنبه می گردد به نیابت از جعفر دیگر فرزند حضرت ام البنین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز پنجم که شب سه شنبه می گردد به نیابت از حضرت زینب سلام الله علیها سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز ششم که شب جهارشنبه می شود به نیابت از حضرت ام کلثوم سلام الله علیها سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز هفتم که شب پنج شنبه می گردد به نیابت از امام حسن علیه السلام سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
در روز هشتم که شب جمعه می گردد به نیابت از اباعبد الله الحسین سوره یاسین را خوانده و به روح مطهر حضرت ام البنین هدیه نماید و ما بین نماز مغرب و عشاء ، زیارت حضرت ام البنین را هم خوانده و سپس به تعداد 135 صلوات هدیه به روح حضرت ام البنین نماید
سپس با ذکر مصائب حضرت ابا عبد الله به حضرت ام البنین متوسل شده و از ایشان طلب حاجت نماید ان شاء الله برآورده می گردد.
3 - ختم صلوات به طریقه زیر : روز چهارشنبه شروع نماید تا چهل روز، هر روز پس از نماز صبح به تعداد 135 مرتبه به نام فاطمه صلوات فرستاده و به روح حضرت فاطمه کلابیه ، خانم ام البنین سلام الله علیها هدیه نماید . ان شاء الله در روز چهلم حاجت روا گردد .
در این ختم شرط است که اهل منزل از شروع این ختم مطلع نباشند و در طول این چهل روز مراقبه شدید نفس نماید که به گناهی مبتلا نگردد. حفظ چشم ، زبان و گوش شدیدا در این ختم چهل روزه توصیه می گردد . ان شاء الله امید است که پس از روز چهلم به زودی زود به حاجت برسد .
4- ختم چهارده هزار صلوات به طریقه زیر : اول وضو گرفته و دهان را با گلاب خوشبو نمایید. سپس سه مرتبه صلوات اسرار آمیز که ذکر می گردد را بفرستید و پس از آن به نیابت از حضرت ام البنین برای هر معصوم 1000 صلوات فرستاده و به روح پاک ائمه معصومین هدیه نمایید . سپس از حضرت ام البنین بخواهید که شفیع در درگاه الهی قرار گیرد و حاجت شما را از حضرت حق طلب نماید.
صلوات اسرار آمیز : اللهم صلّ علی سیدنا و حبیبنا و شفیعنا محمد ، حاء الرحمه و میم الملک و دال الدّوام ، السیّد الکامل الفاتح ، کلّما ذکرک و ذکره الذّاکرون و کلّما سهی و غفل عن ذکرک و ذکره الغافلون صلاة دائمة بدوامک ، باقیة ببقائک ، لا منتهی لها دون ذلک و علی آله و اصحابه ، کذلک انک علی کل شیئ قدیر و بالاجابة جدیر
ترجمه : خدایا بر آقا ، دوست و شفیع ما حضرت محمد که حرف حاء در نامش ، نشانه رحمت است و حرف میم در نامش ، نشانه ملک و سلطنت و حرف دالش ، نشانه دوام و بقاء است، همو که آقای کامل و گشاینده است ؛ درودی بفرست به تعداد هر آنچه که تو را یاد می کنند و هر آنچه که از تو غافل شده است ( یعنی به تعداد کل مخلوقات هستی که به شماره نمی آیند ) آنچنان درودی که به دوام تو دائم است و به بقای تو باقی ، و هیچ انتهایی ندارد و نیز بر خاندان پاک و مطهرش ونیز بر اصحابش، این چنین است که تو بر هر چیز توانایی و بر پذیرفتن حاجات جدیر
5 - ختم یک دوره کامل قرآن به نیابت حضرت ام البنین سلام الله علیها جهت رفع گرفتاریها موثر خواهد بود.
امام فرمودند: خداوند دعای کسی را مستجاب میکند که خالصانه مطیع او باشد و به رسول الله (ص) و حق ما اهل بیت (ع) ایمان داشته باشد. در این صورت اگر از خدا چیزی بخواهد محروم نخواهد شد.
شخصی به نام ابوموسی میگوید:
خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم و عرض کردم: متوکل حقوق مرا قطع کرده و این به سبب ارادتی است که من به شما دارم. دستور فرمایید تا حقوق مرا بدهند.
امام فرمود: اگر خدا بخواهد مشکلاتت حل می شود.
همان شب فرستادگان متوکل در خانه را زدند. در را که باز کردم، فتح، وزیر متوکل، به من گفت: در منزلت چه می کنی؟! متوکل سراغت را می گیرد.
من نزد متوکل رفتم. متوکل با دیدن من گفت: ای ابو موسی ما حواسمان به تو نیست، تو هم خودت را فراموش کرده ای!؟ آنگاه سهمم از بیت المال و هدایا و اموال زیادی را به من بخشید.
در راه بازگشت، به فتح گفتم: امام هادی علیه السلام اینجا آمده بود؟
گفت: نه.
گفتم: نامه ای نوشته بود؟
گفت: نه.
آنگاه فتح به من گفت: شک ندارم که تو از امام هادی دعایی خواسته بودی. بگو برای من هم دعا کند.
خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم و گفتم: به برکت شما مشکلم حل شد. اما اطرافیان متوکل می گفتند شما نزد متوکل نرفته و درخواستی نکرده بودید.
فرمود: ما در امور مهم فقط به خدا پناه می بریم و در مشکلات بر او توکل می کنیم. او ما را این گونه عادت داده است که اگر از او چیزی بخواهیم اجابت می فرماید؛ و می ترسیم که از وظایف بندگی عدول کنیم و او هم نظر لطفش را بردارد.
پیغام فتح را به امام رساندم. فرمود: او در ظاهر دوست ما ولی در باطن دشمن ماست. خداوند دعای کسی را مستجاب میکند که خالصانه مطیع او باشد و به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و حق ما اهل بیت (علیهم السلام) ایمان داشته باشد. در این صورت اگر از خدا چیزی بخواهد محروم نخواهد شد.
عرض کردم: به من یک دعای اختصاصی بیاموزید، آقای من.
فرمود: این دعایی است که من زیاد میخوانم و از خدا خواسته ام هر کس بعد از من در کنار قبرم آن را خواند، خواسته اش را اجابت کند:
(ای توشه من و ای امید و پناهگاه و تکیهگاه من، ای خدای یگانه! تو را به حق کسانی میخوانم که هیچکس را همانند آنها قرار ندادی، و از تو می خواهم بر آنان درود بفرستی و …(در اینجا حاجت خود را بیان کن)).