سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

سخن بلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر

«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»

باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کره‌ى خاکى و این جامعه‌ى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانواده‌ى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهره‌مند شود. مقام معظم رهبری

التماس دعا
برادر شما شکیبا

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
امکانات

۱۹۹ مطلب در سال ۱۳۹۷ ثبت شده است

شهید پارسائیان 1

آخرین کلام فرمانده قبل از شهادت


در عملیات والفجر هشت همه یقین کرده بودند که ایشان شهید خواهد شد. شهید بزرگوار در چندین عملیات که شرکت کرده بود، با آرزوی شهادت رفته بود. تا این که بالاخره هم به شهادت رسید.

زمانی که پارسائیان، مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت....


شهید محمدرضا پارسائیان، فرمانده گردان امام علی(ع) تیپ 18 الغدیر (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

 

شهید محمدرضا پارسائیان

شهید محمدرضا پارسائیان

نام پدر : حبیب الله

تاریخ تولد : 1343/5/2

محل تولد : استان یزد

تحصیلات : دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف

تاریخ شهادت : 1364/11/21

محل شهادت : منطقه ام الرصاص (عملیات والفجر8)

 

وصیت نامه شهید پارسائیان

بسمه تعالی

با سلامی خالصانه نثار پیامبران عظیم الشان خداوند به ویژه آخرین آنها حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) و ائمه اطهار از اولین شهید محراب علی بن ابی طالب (ع) تا آخرین، حضرت امام مهدی (عج) و شهدای کربلای حسین (ع) و کربلای ایران و کربلای تهران، سرچشمه و سردار آنها حضرت آیت الله بهشتی.

چیزی که چندین سال است در پی او هستم بالاخره خدا نصیبم کرد و این را با کمال وجود پذیرایم. به خداوندی خدا، این آگاهانه است و هیچ تحمیلی نبوده. عمری است در جبهه های مختلف و در عملیات های مختلف منتظرش بودم. از خدای بزرگ می خواهم که شهادتم را برای رضای خودش قرار دهد و ما را از ابرار و صالحین قرار دهد. امید است برادرانم نگهبانان خون من و امثال من باشند و نگذارند خون مطهر شهیدان پایمال شود.

پدرم، مادرم، رویی ندارم که از شما عذرخواهی کنم. به یکتایی خدا از شما می خواهم که فرزند خودتان را مورد عفو و بخشش قرار دهید که من وظیفه خود را نسبت به شما ادا نکردم و از این بابت شرمنده ام. امید است که جبران شود. برادرانم؛ از شما می خواهم که سربازان خوبی برای اسلام، این بهترین مکتب انسان ساز باشید که این امانتی است در دست شماها، سعی کنید دین خود را نسبت به اسلام ادا کنید که مسئولیت، مشکل بود و مسئولیت شما مشکل تر از ماست. خواهرانم، امید است، برادر کوچک خود را ببخشید و فرزندانی خلف تحویل جامعه ی اسلامی بدهید که جامعه اسلامی به وجود و تربیت فرزندان صالح احتیاج دارد. از کلیه ی اقوام، مردم کوچه و محل که حقیر را می شناسند تقاضای عفو و بخشش دارم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته / محمدرضاپارسائیان

شهید پارسائیان 3

چند خاطره از شهید پارسائیان :

برگرفته از خاطرات شفاهی خانواده و دوستان شهید

·        اکثر شب ها می دیدم که در حال خواندن نماز شب است. بیشتر اوقات با نیروهای بسیجی، جلسات قرآن داشت و هر روز صبح زیارت عاشورا می خواند. سفارش او همیشه این بود که فقط از نظر نظامی خود را تقویت نکنید، این معنویت شماست که باعث پیشرفت شما می شود.

·        در مواقعی که در خانه بود، هیچ وقت روی تشک نرم نمی خوابید. از زمین کف حیاط برای استراحت استفاده می کرد و می گفت: «هرکس خود را به سختی عادت ندهد و راحت بخوابد، سنگر و جبهه را فراموش می کند. (راوی : برادر شهید)

·        بعضی از همرزمان ایشان گفتند: در موقعیت شوشتر که بعدها به عنوان مقر شهید پارسائیان نام گرفت، یک شب نان هایی که بچه ها دور چادرهای خود ریخته بودند را جمع می کرد.

صبح فردا، به شدت با نیروهای خود برخورد نموده بود و تذکر داده بود که چرا این چنین اسراف می کنید و در نگهداری نعمت خدا، کوتاهی می کنید. در واقع تعالیم اسلامی را عمیقاً آموخته بود و به دقت عمل می کرد. (راوی : برادر شهید)

·        در زمان جنگ، سه دفعه مجروح شد. بار اول از ناحیه زانو، بار دوم از ناحیه انگشتان دست و این بار مصادف با همان زمانی بود که می خواست امتحان کنکور بدهد. لذا با همان حال مجروحیتش شرکت کرد و قبول هم شد. و بار سوم هم از ناحیه پهلو زخمی شد.

·        شهید سید محمد ابراهیمی به عنوان مسئول عملیات تیپ، نظر مساعد داشت که شهید پارسائیان در عملیات والفجر 8 به عنوان فرمانده گردان باشد و جداً ایشان در این مسئولیت فرماندهی بسیار موفق بود. شب عملیات، گردان امام علی (ع) به عنوان گردان احتیاط نزدیک به ساحل شرق اروند، پدافند کرده بود. ما ماموریت داشتیم که بعد از گردان امام حسن (ع) که خط را شکستند بنابه در خواست آن گردان وارد عمل شویم. ساعت هایی بعد از نیمه شب، سردار میرحسینی با تماسی که با ایشان داشت، دستور داد گردان از رودخانه اروند عبور کنند. پس از گفتن رمز عملیات، نیروها به خط زدند.

جبهه

حد فاصل بین دو گردان حضرت رسول (ع) و گردان امام حسن (ع) اولین گروهان از گردان ما بود که حرکت کردند. «گروهان فتح» به دستور شهید پارسائیان به راه افتاد.

در آن جا حملات دشمن بسیار سنگین بود که ما با آنها درگیر شدیم و تا نزدیکی های صبح با دشمن دست و پنجه نرم کردیم. تا این که شهید پارسائیان با یک گروهان دیگر به عنوان پشتیبان ما آمد تا کار را تمام کند. صبح حدود 10 تا 30/10 طول کشید. ما می بایست به ساحل غرب ام الرصاص می رسیدیم ولی با توجه به مشکلاتی که در دو جناح گردان داشتیم و چاله هایی که در آنجا بود پاکسازی آنجا مشکل بود. در خصوص این موضوع من و شهید پارسائیان در حال صحبت کردن بودیم که چگونه آن جا را پاکسازی نماییم که یک دفعه دشمن با تیربار شروع به شلیک کرد.

از قضا در همین لحظه حساس چند تیر به پهلوی شهید اصابت کرد و ایشان در همان زمان چند بار الله اکبر و یا زهرا گفت. ده دقیقه بیشتر طول نکشید که به شهادت رسید. (راوی : همرزم شهید)

·        بعد از نماز صبح، هر روز؛ سه الی چهار ساعت نیروها را به ورزش های رزمی وامی داشت و به همین علت بود که نیروهای گردان، قوی و آماده بودند.  در آن زمان کسانی به جبهه می آمدند که خالص بودند. امور گردان از طرف فرمانده بزرگوار جناب آقای خدابنده ـ چون سنی از ایشان گذشته بود و کمتر در مسائل نیروها وارد می شدند ـ به پارسائیان و ... واگذار شده بود و به من چون سابقه حضور در جبهه را داشتم، کارهای برنامه ریزی اداری گردان را محول نمودند.

من و پارسائیان شروع کردیم به شناخت تک تک افراد گردان تا دریابیم و محک بزنیم که از نظر قدرت رزمی در چه حدی می باشند.

آن چه برای ما بسیار حائز اهمیت گردید، این بود که خدا رحمت کند پارسائیان، به من گفت: بیاییم و میزان شهادت طلبی و آمادگی روحی نیروها را بیازماییم.

پس از نماز مغرب و عشاء ساعت هشت اعلام کردیم که امشب عملیات است و در این عملیات صد نفر باید حضور داشته باشند و آن قدر این عملیات حساس و خطرناک است که هیچ کس از آن عملیات برنخواهد گشت. هرکس داوطلب است ثبت نام کند و اجباری هم در کار نیست. اطلاع رسانی کاملی صورت گرفت و به همه چادرها خبر داده شد. پس از آن اعلام کردیم: هر کسی که در این عملیات شرکت می کند، باید وصیت نامه خود را به طور کامل نوشته و امضاء کند.

تا ساعت 30/9 عده ای اعلام آمادگی کردند. طبق برنامه ارائه شده، کمتر از دو ساعت تا عملیات آزمایشی فرصت داشتیم.

همه امکانات فراهم شد. برنامه ها اعلام شد. قرآن را آماده کردیم و جناب آقای خدابنده و چند نفر دیگر، کنار خاکریز مستقر شدند تا قرآن بالای سر رزمندگان بگیرند. مرتب بیان می شد که در این عملیات، راه برگشتی وجود ندارد و هرکسی که نمی خواهد می تواند نیاید.

اتفاق عجیبی که صورت گرفت این بود که: تمام صد نفر به تدریج داوطلب شدند و اعلام آمادگی کردند. در میان این صد نفر، فقط سه نفر از حقیقت موضوع خبر داشتیم.

همگی به راه افتادیم. دو سه ساعتی که حرکت کردیم نتوانستیم خودمان را کنترل کنیم، از طرفی هم بچه های گردان بسیار خسته شده بودند. ساعت یک بعد از نیمه شب بود. ناگزیر شدیم به بچه ها واقعیت قضیه را بیان کنیم. به محض این که به بچه ها گفتیم که این برنامه، در حقیقت یک مانور آزمایشی است، شروع به گریه کردند.

باور نمی کردیم که این مانور تا این حد نیروها را متحول کند. بسیاری از اعضای گردان درخواست کردند تا شب را همانجا بمانند و به نماز و دعا سپری کنند. در همان مکان، نماز امام زمان (عج) خواندیم و مختصری تا صبح خوابیدیم.

نکته ای که برای من بسیار جالب بود، این بود که همه بچه ها خواب دیده بودند که به شهادت رسیده اند. همه روحیه بسیار بالایی داشتند و از این که به درگاه خداوند کریم پذیرفته شده بودند، بسیار دلشاد بودند.  (راوی : همرزم شهید)

جبهه

·        در عملیات والفجر هشت همه یقین کرده بودند که ایشان شهید خواهد شد. شهید بزرگوار در چندین عملیات که شرکت کرده بود، با آرزوی شهادت رفته بود. تا این که بالاخره هم به شهادت رسید. زمانی که پارسائیان، مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت، با الله اکبر خود لبیک شهادت می گفت. صورت مبارکش را که به طرف آسمان خیره شده بود، بوسیدم و ایشان با تکان دادن دست، خداحافظی کرد و گفت: برادران تا پیروزی صحنه را ترک نکنید.

·        محمد رضا دو شب قبل از عملیات والفجر هشت خیلی اصرار می کرد که «خط شکن» باشد. نزد من آمد و التماس کرد، حتی گریه نمود تا خط شکن باشد.

عجیب بود، روز قبل از عملیات، خیلی شاد و خندان بود و همراه با معاون خویش «شهید محمد حسین دهقان بنادکی» خیلی آرام و متین می نمود. هیچ گله و درخواستی نداشت.

به او گفتم: چرا این طور هستی؟ گفت: «ما برات را گرفته ایم و خواب شهادت را دیده ایم.» و تقدیر الهی نیز چنین بود که هر دوی آنها در این عملیات به شهادت برسند.

·        من خیلی به این دو فرزندم افتخار می کنم. روحیه آنها با بقیه فرزندانم فرق داشت. مثل این که خداوند آنها را برای خودش تربیت کرده بود و آخر هم به پیش خود برد. لیاقت آنها بالاتر از آن بود که در دنیا باشند.  (راوی : مادر شهید)

·        محمد رضا اهل ریا، خودنمایی و تمجید نبود حتی پس از شهادت وی با تمام خدمات بسیاری که انجام داده است، از او کمتر یاد می شود و گویا می خواست تمام تلاش های خودش را که برای رضای خدا انجام داده بود، با خود ببرد و تنها خداوند از آن باخبر باشد. (راوی : مادر شهید)

شهید پارسائیان 4

زندگی نامه شهید پارسائیان :

شهید محمدرضا پارسائیان، با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به منطقه کردستان رفت تا وظیفه خود را در برابر انقلاب به عرصه ظهور نشاند. سپس به منطقه گیلانغرب رفت و در عملیات مطلع الفجر شرکت نمود و مجروح شد. پس از بهبودی نیز دوباره سراسیمه به جبهه شتافت و در علمیات رمضان و محرم به عنوان فرمانده گروهان به هدایت و فرماندهی نیروهای سپاه اسلام مشغول شد. علاقه زیادی به تحصیل داشت. در سال های پر حماسه دفاع مقدس همزمان با شرکت در آزمون سراسری در رشته مهندسی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد، ولی باز هم عشق به شهادت و تکلیف الهی او را واداشت تا تحصیل را رها نموده و در عملیات والفجر مقدماتی والفجر 1 و 2 و 4 حضور یابد و دوشادوش سایر فرماندهان شجاع جنگ به حماسه آفرینی بپردازد.

چند نوبت مجروح شد و باز هم جهاد در راه خدا را فراموش نکرد. در نهایت این سردار سرافراز در عملیات والفجر 8 در حالی که فرمانده گردان امام علی (ع) درتیپ 18 الغدیر بود در منطقه ام الرصاص به شهادت رسید.

شهید پارسائیان 2

مدرک کارشناسی افتخاری شهید پارسائیان :

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

اداره کل امور فارغ التحصیلان

به منظور قدردانی از مقام متعالی شهیدان انقلاب اسلامی ایران، و به استناد مصوبه یکصدو هفتادو دومین جلسه مورخ 8/9/67 شورای عالی انقلاب فرهنگی و به پاس ایثارگری های شهید محمد رضا پارسائیان فرزند حبیب الله دارنده شماره شناسنامه 395 صادره از یزد متولد سال 1343 دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف که در تاریخ 21/11/64 در راه اعتلای کلمه توحید و دفاع از عزت و سربلندی کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به فیض عظمای شهادت نائل گردیده و تا همیشه تاریخ فراروی همه حق جویان طریق حق، خطی از نور علم و ایمان را بر صحیفه دانشگاه ترسیم نموده، این دانشنامه با درجه کارشناسی افتخاری در رشته مهندسی صنایع به آن شهید بزرگوار اعطا می گردد.

شماره 504، تاریخ : 26/2/1369

وزارت فرهنگ و آموزش عالی 

روحش شاد و یادش گرامی

 

فرآوری : رها آرامی

بخش فرهنگ پایداری تبیان

در جزیره ام الرصاص از 130 نفر، 14 نفر سالم برگشت ...

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان عکس و تصویر و طراحی
۰ نظر موافقین ۱ ۱۸ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۷
ع . شکیبا---۱۱۹۸

ویدئوی روایت امام خمینی(ره) از پاسخ جالب آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش را مشاهده می‌کنید.

پاسخ آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش از زبان امام خمینی«ره»+ فیلم ماجرای کشف حجاب و هتک حرمت به زنان باحجاب به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ شمسی در ایران باز می‌گردد. قانونی که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند و اجازه استفاده از هیچ گونه از ملزومات حجاب فوق را نداشتند.

به عقیده تاریخ‌دانان و محققان تصویب این قانون اوج سیاست‌های رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ شمسی آغاز شده بود. این سیاست‌ها واکنش‌هایی از جمله قیام مردم و روحانیون در مسجد گوهرشاد را در پی داشت.

در طول مدت اجرای قانون منع حجاب در آن دوران به بانوان محجبه اهانت‌های فراوانی صورت گرفت و سرانجام این قانون با درخواست و پیگیری مستمر علما و درگیری‌های فراوانی که ماموران گمارده شده از طرف رضاخان برای برداشتن حجاب از سر زنان و دختران محجبه رخ داد،  در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.

در ادامه فیلمی کوتاه را مشاهده می‌کنید که در آن حضرت امام خمینی(ره) ماجرای پاسخ آیت‌الله کاشانی به درخواست پهلوی برای کشف حجاب همسرش را نقل کرده‌اند.

موضوعات: مذهبی اجتماعی فرهنگی حجاب و بدحجابی , چادر خاطرات و یادداشت ها علما و بزرگان امام خمینی (ره) مطالب عمومی و متفرقه
۰ نظر موافقین ۰ ۱۷ دی ۹۷ ، ۱۵:۱۵
ع . شکیبا---۳۹۱

معاون فرهنگی سازمان بسیج دانشجویی از شناسایی ۵ هزار شهید دانشجو خبر داد و گفت: به طور قطع تعداد شهدای دانشجو بیشتر است اما بسیج دانشجویی تاکنون این تعداد را شناسایی کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، امیر وجدانی‌نیا در مراسم اختتامیه دومین جشنواره فرهنگی ادبی رویش و سومین کنگره شهدای دانشجویان استان یزد با اشاره به اینکه ۵ هزار شهید از قشر دانشجو تقدیم انقلاب اسلامی شده است، اظهار داشت: این افتخاری برای جامعه دانشگاهی کشور است که بخشی از شهدای عرصه جهاد و مقاومت از دانشجویان بوده اند.

وی از جمع آوری اطلاعات ۵ هزار دانشجوی شهید خبر داد و عنوان کرد: به طور قطع تعداد شهدای دانشجو بیش از این آمار است اما ۵ هزار نفر آمار شهدایی است که توسط سازمان بسیج دانشجویی شناسایی و اطلاعات آن جمع آوری شده است.

معاون فرهنگی سازمان بسیج دانشجویی با اشاره به اینکه امروز دانشجویان ما باید در عرصه و جبهه دیگری در برابر دشمنان ایستادگی کنند، بیان کرد: امروز نبرد در جبهه اقتصادی و فرهنگی به مراتب دشوارتر از مقابله نظامی است و در این عرصه اگر از ابزارهای نوین علیه دشمن استفاده نکنیم، به طور قطع مغلوب جنگ شده‌ایم.

وجدانی نیا تصریح کرد: امروز هر یک از دانشجویان ما باید یک مرد جنگی باشند و در برابر زورگویی‌های دشمنان و برای دفاع از آرمان‌های انقلاب مبارزه کنند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به وجود استعدادهای بسیار خوب فرهنگی و هنری در میان دانشجویان اظهار داشت: در حوزه دانشجویی تا به امروز تلاش چشمگیری در زمینه هنر نشده اما جشنواره رویش تلاش کرده در میان دانشجویان عرصه هنر و علم ورود کند و با به تصویر کشیدن روح سلحشوری، این روحیه را در بین نسل جوان زنده نگاه دارد.

معاون فرهنگی سازمان بسیج دانشجویی با اشاره به اهمیت ابزار هنر برای زنده نگاه داشتن آرمان‌های انقلاب اسلامی، راه شهدا، اسلام و قرآن تصریح کرد: به طور قطع غرب برای ما هنر انقلابی تجویز نمی‌کند بنابراین خود باید به فکر هنر انقلابی و معرفی درست چهره اسلام و انقلاب با استفاده از ابزار هنر باشیم.

1395/11/28

http://media.snn.ir/download//image/daneshgahhayekeshvar/photo_2017-03-06_08-20-39(1).jpg

پایگاه شهدای دانشجو

شهید علم الهدی از ولادت تا شهادت ؛ با ده خاطره خواندنی

موضوعات: فرهنگی شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان اعمال روزها ، ماهها و مناسبت ها علمی پژوهشی بسیج و بسیجی
۰ نظر موافقین ۲ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۴۹
ع . شکیبا---۱۰۰۹

شهید علم الهدی

شهید علم الهدی از ولادت تا شهادت

شهید سید محمدحسین علم الهدی
فرزند سید مرتضی
محل ولادت – اهواز
سال ولادت – ۸/۷/۱۳۳۷
محل شهادت – اهواز ( هویزه )
تاریخ شهادت – 16/۱۰/۱۳۵۹
مزار – خوزستان – هویزه ( گلزار شهدای هویزه )
در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ آیت الله سید مرتضی علم‌الهدی در اهواز دیده به جهان گشود. از 6 سالگی به فراگیری قرآن پرداخت. وی بسیار اهل مطالعه بود. در دبیرستان با تشکیل انجمن اسلامی و سخنرانی فعالیت‌های خود را آغاز نمود. در سال 1356 در رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل خود را ادامه داد. در دوران دانشجویی علاوه بر تحصیل، در رشته تاریخ دانشگاه مشهد به تدریس نهج‌البلاغه، عقاید و تاریخ اسلام می‌پرداخت. وی از مبارزان دوران ستم‌شاهی بود و در شهرهای مشهد، کرمان و اهواز فعالیت سیاسی انجام می‌داد و در سنین 14 تا 21 سالگی چند بار توسط رژیم ستم‌شاهی، زندانی و شکنجه شد.
از جمله اقدامات او در زمان طاغوت تشکیل سازمان موحدین بود، این سازمان با هدف مبارزه مسلحانه برای سست کردن بنیانهای رژیم منفور پهلوی، به دور از تئوریهای گروهها و سازمانهایی که مبنای علمی آنها از تئوریهای مارکسیستی نشات می‌گرفت، برنامه‌های خود را در تحقق بخشیدن فرامین حضرت امام (رحمه الله علیه) تنظیم نمود و حرکتی نو را از اواخر سال 1356 شروع کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو اولین شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود. قبل از شروع جنگ وقت خویش را صرف امور فرهنگی می‌نمود. از اوایل جنگ در اهواز مستقر بود و سازماندهی بسیجیان اعزامی از سراسر کشور به جبهه‌های نبرد را به عهده داشت. پس از گذشت دو ماه از جنگ نقطه حساس مرزی یعنی هویزه را برای خود انتخاب کرد و برای تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی عشایر عازم این منطقه شد.

او و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در حماسه هویزه (16 دی ماه 1359) به دریای تانک‌های دشمن که آنها را محاصره کرده بودند حمله‌ور شدند.حسین پس از شهادت همرزمانش با فریاد الله اکبر، آخرین گلوله‌های باقیمانده آرپی‌جی را به سوی دشمن شلیک نمود و چند تانک مهاجم را منهدم کرد، اما با تمام شدن مهمات و تنگ‌تر شدن حلقه محاصره، چون مولایش امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید و جان به جان آفرین تسلیم نمود.

ده خاطره جالب از شهید علم الهدی

خاطره سید علی

روزهای ابتدای جنگ ، شبی تعدادی از بسیجیان طرح شبیخون به ارتش عراق را داشتند . ارتش عراق در اطراف اهواز بود . حسین وصیت نامه ای نوشت و به من داد . این برگه تاچندروز درجیب من بود . روزی مشغول مطالعه کاغذهای جیب خود بودم که ناخودآگاه نامه ی حسین را خواندم . حسین در وصیت نامه نوشته بود، به شاگردانم سفارش وتأکید می کنم که مطالعه نهج البلاغه را ادامه دهند.

لانه جاسوسی آمریکا

خواهر داعی پور می گوید :" سال 1358 یکی از خواهران اطلاع داد که استانداری خوزستان چند نفر خواهر پاسدار می خواهد . قرار شد من وایشان به استانداری برویم . منتظر ماشین بودیم که یک ژیان جلوی ما ایستاد وراننده با دوست من ، سلام وعلیک کرد وگفت :" شمارامی رسانم ." دربین راه راننده صحبت می کرد واز دولت موقت انتقاد می کرد .من ناراحت شدم .ایشان اصرار کرد که کجا می خواهید بروید . بااصرار فراوان سرانجام دوستم به ایشان گفت :" قصد همکاری با استانداری را داریم ". ایشان بلافاصله ماشین را حرکت داد وما را به ساختمان سپاه واقع در باغ معین اهواز برد ، در آنجا چند کتاب به من داد وگفت :" این کتاب ها را مطالعه وفیش برداری کنید ." مدتی بعد ، همان برادربه من گفتند :" برای انجام کار بسیار ضروری باید همراه ایشان به تهران بروم" ، به تهران آمدیم وبا هم به سفارت آمریکا ، که مدتی قبل توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شده بود ، رفتیم. ایشان با دوستان خودش در سفارت مذاکره کرد وقرار شد مدارک سفارت را در اختیار من قرار دهند تااگر مطالبی در رابطه با مدنی استاندار خوزستان ، پیدا کردم ، جمع آوری نمایم . حدود یک ماه من در سفارت بودم ومطالبی را پیدا کردم .آن برادری که در این خاطره از او یاد کردم ، سید حسین علم الهدی بود که در حماسه هویزه به شهادت رسید.

کلاس حج

موضوعات: شهیدان خاطرات و یادداشت ها جبهه و جنگ و رزمندگان بسیج و بسیجی
۳ نظر موافقین ۱ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۱
ع . شکیبا---۱۳۱۰
هاشم زاده هریسی

یک عضو خبرگان: خودمان را با «نرده‌» سرگرم نکنیم

با وجود آنکه حذف نرده‌ها در نمازجمعه‌ها را می‌توان یک قدم مثبت و رو به جلو تلقی کرد اما سوال اینجاست اگر گفته‌ می‌شود جمعیت امروز نماز جمعه نسبت به اول انقلاب کاهش داشته است آیا این کاهش جمعیت صرفا ناشی از نصب نرده‌ها بوده یا انتقادات دیگری هم مطرح است؟

به گزارش ایسنا، «اعتماد» در ادامه نوشت: وقتی این سوال را با آیت‌الله هاشم‌زاده‌هریسی نماینده مردم تبریز در مجلس خبرگان در میان گذاشتیم، گفت که گذاشتن این نرده‌ها از ابتدا هم اشتباه بود و از این کارهای اشتباه زیاد داریم؛ این نرده‌ها تنها فاصله میان مردم و مسئولان را بیشتر کرد.

وی افزود: نباید فراموش کنیم اقداماتی مانند برداشتن نرده ها هرقدر هم اقدام مثبتی باشد اما موضوع کوچکی است. مشکلات مردم خیلی فراتر از این حرف‌هاست که مسئولان باید به دنبال رفع آنها بروند. مردم این‌ روزها درد دارند و انتقادشان تنها به بود و نبود چندتا نرده ختم نمی‌شود.

این عضو خبرگان گفت: مسئولان، خود را با این مسائل مشغول نکنند و مردم را هم به آن سرگرم نکنند. ما نباید فراموش کنیم کشور با مشکلات بسیاری دست به گریبان است و مردم واقعا گرفتار هستند. گرفتاری آنها آنقدر زیاد است که واقعا از روبه‌رو شدن با آنها خجالت می‌کشم. امروز اگر موضوع نرده‌ها برایمان پررنگ می‌شود و به برداشتن آن افتخار می‌کنیم، به این جهت است که نمی‌توانیم مشکلات بزرگ‌تر را حل کنیم، برای همین به این موضوعات کوچک افتخار می‌کنیم.

او ادامه می‌دهد: من نمی‌گویم اینها کاملا بی‌سود و فایده است بلکه معتقدم باید این کارها هر چند هم کوچک انجام شود و هر کسی هم که دست به چنین اقداماتی بزند بنده از او تشکر می‌کنم اما این اقدامات افتخار نیست. اتفاقا اگر ما به چنین اقداماتی افتخار کنیم، خودش ضد افتخار و وهن‌آور است، چراکه بلافاصله با این سوال روبه‌رو می‌شویم که چرا اصلا آنها را گذاشتیم که امروز بخواهیم ‌برداریم و به آن مفتخر شویم؟

هاشم‌زاده‌هریسی می‌گوید: اگر مردم انتقاداتی دارند و اگر میزان حضور آنها در نمازجمعه‌ها با اوایل انقلاب متفاوت است، این انتقادات و این حضور ربطی به نرده‌ها ندارد بلکه نقد مردم خیلی فراتر از اینهاست. به‌طوری که این نظام زیبا با محوریت عدالت و از بهترین نظام‌های سیاسی دنیا را مخدوش کرده و لازم است به این موارد پرداخته شود.

منبع: ایسنا

موضوعات: فرهنگی علما و بزرگان خبرهای متنوع مدیریت اسلامی و مدیران
۰ نظر موافقین ۰ ۱۵ دی ۹۷ ، ۱۵:۰۹
ع . شکیبا---۴۳۸

خانواده آسمانی

عوامل مهم کدورت

کدورت چگونه به وجود مى آید؟

هر کس که به محبت و دوستى میان خود و دیگرى اهمیت مى دهد، مخصوصا زن و شوهرى که مى دانند پایه هاى اصلى زندگى مشترک را محبت تشکیل مى دهد، مى یابد براى دوام این محبت ، امورى را که موجب کدورت و یا کمرنگ شدن محبت مى دانند بشناسند و از آنها اجتناب کنند. به طور کلى آنچه با روح انسان ناسازگار باشد، روح را مکدر مى کند، این عوامل اگر تکرار شود و به صورت دائمى درآید، انسان را از انجام دهنده آن مکدر و نسبت به او بى رغبت مى کند و اگر شدید و عمیق باشد تبدیل به دشمنى نیز خواهد شد. نکته مهم در این مساله که باید مورد توجه باشد این است که عوامل کدورت به صورت تدریجى و آرام آرام همانند موریانه ، ریشه هاى محبت را خشک، و پایه آن را سست مى کنند. نگاه نکنید که همسر شما نسبت به فلان مساله بى اهمیت است و اعتراضى نمى کند، آرى اعتراض نمى کند اما دلش هم نسبت به شما خالى مى شود و از علاقه وى نیز کاسته مى شود، و مى دانید که محبت و علاقه اگر برود، بر گرداندن آن به این زودى ممکن نخواهد بود.
1- مخالفت هاى پى در پى

موضوعات: فرهنگی خانواده سبک زندگی مطالب عمومی و متفرقه اخلاق اسلامی
۰ نظر موافقین ۰ ۱۲ دی ۹۷ ، ۱۵:۵۳
ع . شکیبا---۷۳۰

ابوالقاسم طالبی کارگردان کشورمان در صفحه شخصی اش نوشت:

امشب نهم دی ماه 97 از بیت حضرت رهبری با بنده تماس گرفتند و پیام ایشان را به اطلاع بنده رساندند، حضرت آقا فرمودند دیشب مجددا فیلم را از شبکه افق دیدم آفرین آفرین آفرین ! دست شما درد نکند. از قول من به بازیگران سلام برسانید.

موضوعات: خبرهای متنوع مطالب عمومی و متفرقه روز بصیرت، فتنه و آشوب
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۷:۵۵
ع . شکیبا---۳۳۷

http://yadshohada.com/wp-content/uploads/2015/01/%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%AE%D8%B4-224x300.jpg

شهید یدالله آذرخش

فرزند  : حسین جان

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۵/۰۳/۰۱

محل شهادت  :  منطقه عملیاتی حاج عمران

محل دفن  :  گلزار شهدای شهر زاغه از توابع شهرستان خرم آباد 

سایت یاد امام و شهدا مختص به شهدا و رزمندگان استان لرستان ،بانک اطلاعاتی جدیدی را برای معرفی این شهید بزرگوار افتتاح نموده است. از کلیه دوستداران شهدا بخصوص شهید مذکور ورزمندگانی که از وی خاطره دارند ، تقاضا می شود تصاویر ومطالب خود را برای انتشار ومعرفی هرچه بهتر این شهید در سایت قرار داده تا با نام شما در سایت منتشر گردد. باتشکر وقدردانی از شما مدیر سایت

 سوم شهریور ۱۳۴۹، در روستای پل هرو از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش حسنجان، کشاورز بود و مادرش ساعد بانو نام داشت. تا چهارم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یکم خرداد ۱۳۶۵، با سمت مسئول مخابرات در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در روستای زاغه علیا از توابع شهرستان زادگاهش واقع است.

یک عکس یک خاطره. قسمتی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس لرستانی محمد فقیهی

شهید یدالله آذرخش
شهید یدالله آذرخش

یک عکس، یک خاطره (۱) – یدالله

هنوز ۱۷ سالش نشده بود که لباس رزم پوشید. آشناییمان برمیگردد به رضا و مسجد صاحب الزمان خرم آباد که مهر بودنش با اولین دیدار در دلم نشست. بودنش دل را آرام میکرد، هنوز هم برایم سخت است از حس و حالم بگویم، آنقدر بودنش عجیب بود که همه مجذوب او بودند. عبادتش، صحبتش و حتی سکوتش رنگ خدا داشت و آرامش. آنقدر بی ریا و بی آلایش بود که تقریباً تنهاترین آدمها هم او را همدم خود میدانستند.
حادثه خیلی سختی را در عملیات والفجر ۶ تجربه کرد، بطوریکه سمت چپ بدنش کاملاً فلج شده بود.
یکروز من و سعید نقاش زاده و رضا خواجوی رفته بودیم برای کمک تا منزلش را رنگ کند، او هم برای ما کم نگذاشت، از مرغ محلی گرفته تا دوغ و محصولات محلی تدارک دید، ما هم حسابی فرصت را غنیمت شمرده و نهارش را خوردیم، موقع کار که رسید، به بهانه ای از خانه اش رفتیم و هرچقدر گفت پس رنگ آمیزی چه میشود، با خنده گفتیم انشالله نهار بعدی!
در هوای سرد بهمن ۶۵ و در حالیکه مجروحیت بالای ۷۰% را چند ماهی بود تحمل میکرد، عملیات تک حاج عمران پیش آمد، در عملیات های تک، جنگ تن به تن بود و او در حالی که رشادتش را با تن ناسالمش فریاد میزد، بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن در ۱۸ سالگی به شهادت نایل آمد.
روحش شاد
عکس فوق، آخرین یادگاری از آخرین دیداریست که دلتنگی هایم را تازه کرد. انگار همین دیروز بود که بچه های تبلیغات لشکر ۵۷ ابوالفضل، من، او و احسان افخمی را در یک قاب تصویر کردند. دیدارمان به قیامت یداله آذرخش…

برگ های زرین شهید یدالله آذرخش:

شهید-یدالله-آذرخش
شهید-یدالله-آذرخش

بنام خدا

به یاد دوست و همکلاسی و همرزمم یدالله آذرخش

پرده اول . بوی کباب

آن روز رفتیم امتحان تعلیمات دینی سال اول دبیرستان را در سنگر بهداری دادیم و برگشتیم خط. آتش دشمن شدید بود. به فاصله چند دقیقه من و یدالله و چهارنفر دیگر مجروح شدیم. جافری هم شهید شد. مرا بردند شیراز و یدالله را بردند تهران. مدت زمانی که ما بستری بودیم تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) را از زبیدات به دربندیخان انتقال دادند. من زودتر از یدالله دوره درمانم تمام شد. برگشتم و رفتم واحد مخابرات تیپ. دست راست یدالله کلا آسیب دیده بود و لمس شده بود لذا دو ماهی دوره درمانش طول کشید تا برگشت به جبهه. وقتی آمد دربندیخان رفتیم سراغش و به زور آوردیمش واحد مخابرات. از وقتی عصب دستش قطع شده بود سرمای شدید و آزار دهنده ای در دستش احساس می کرد.

آن روز ارتباط تلفنی محور هم با خط و هم با یگان تامین که بین محور و قرارگاه بود قطع شده بود. نم بارانی می بارید که طبیعت زیبای حیرت انگیز دربندیخان را دو چندان لطیف کرده بود. من و یدالله با یک کلاشینکف کوتاه و یک تلفن هندلی و یک سیم چین ، و یک حلقه سیم سیاه رنگ مخصوص ، سوار موتور تریل دوست داشتنی قرمز رنگ شدیم و رفتیم برای تعمیر خطوط مخابراتی. خطوط معمولا یا بر اثر اصابت ترکش خمپاره و توپ یا توسط نیروهای کومله و دمکرات قطع می شدند.

وقتی برگشتیم ، یکی از دوستان طبق معمول هر روزه ، داخل حلب های روغن نباتی معروف به ۱۸ کیلویی ، هم آتش روشن کرده بود، هم سیب زمینی ریخته بود. تا بعد از بازیهای محلی نیروهای مقر ، بین آنها تقسیم کند. من رفتم داخل سنگر که هم لوازم را بگذارم و هم لباس نم دار خودم را عوض کنم. یدالله گفت ” دستم یخ زده می روم کنار آتش هم لباسم خشک شود، هم دستم گرم شود. بازی طاق پیل (یک بازی محلی لری )بچه ها را هم تماشا کنم”.

داخل سنگر بودم که بوی کباب  به مشامم رسید اول تبسمی کردم که به به بچه های جهاد لرستان دوباره کباب چنچه (گله برژ لری) درست کرده اند،گوشت شکاره یا قربانی ؟ ولی نه هنوز تا غروب آفتاب زمان زیادی مانده بود. یادم آمد حس بویایی یدالله اصلا خوب نیست.دویدم به سمت بیرون ، دیدم یدالله یک دست را روی شعله آتش و دست دیگر را روی دلش گرفته ، دارد به بازی بچه های مقر می خندد. داد زدم یدالله یدالله  دستت دستت سوخت ، کباب شد. تازه متوجه شد چه بلایی سر دستش آمده است چهار انگشتش سوخته بود. خندید و گفت کاش دستم قدرت داشت ولی حس نداشت .رفتیم اورژانس دکتر وقتی دستش را پانسمان کرد گفت: “آقای آذرخش ، حتما تا زمانی که دستت خوب می شود دست کش گرم کاموایی بپوش ، چون خیلی دیر زخمت ترمیم می شود، باید مواظب باشی عفونت نکند.”

 

پرده دوم. دست کش سفید

از مرخصی برگشته بودم ، ایستگاه صلواتی باختران یا همان کرمانشاه ، چند تا از نیروهای واحد مخابرات را دیدم. پرسیدم اگر دربندیخان می روید منم با شما می آیم . گفتند نه ما می رویم حاج عمران. فهمیدم خبری هست. نتوانستند مانعم بشوند و به هر ترفندی متوسل شدم تا راضی شدند من هم با آنها بروم  حاج عمران،یک روز قبل از عملیات حاج عمران ما رسیدیم نقده.

نیروهای لرستانی را جاهای مختلفی مستقر کرده بودند . ما را بردند نقده در یک مدرسه راهنمایی مستقر شدیم. بلافاصله رفتم داخل شهر و سه تا توپ پلاستیکی خریدم و یک مسابقه گل کوچک ترتیب دادم چقدر چسبید. فردا ما را بردند پیرانشهر . آنجا یدالله را دیدم. بیسم چی گردان انبیا شده بود. تکلیف من هنوز مشخص نبود. آنقدر به آقای سلوکی فرمانده واحد مخابرات گیر دادم که گفت تو هم با گردان انبیاء برو بعنوان کمک بیسیم چی ، ولی وسط ستون حرکت کن . یدالله همراه فرمانده باشد.

عصر قبل از عملیات نیروها را جمع کردند و مراسم سخنرایی و توجیه نیروها و سپس دعا که واقعا یکی از بهترین مراسم های عمر من بود. حال عجیبی داشتم و بلند بلند مانند سایر نیروها گریه می کردم. تو حال خودم بودم که یدالله  با آرنج بهم زد گفت : ” رحیم بیا بریم آخرین چایی را برای بچه ها درست کنیم. با هم رفتیم و یک دیگ بزرگ آب جوش درست کردیم و توی هر ظرفی که بدستمان می رسید به بچه ها چایی دادیم. یدالله در دست راستش دستکش سفید کاموایی پوشیده بود و لنگه دیگر دست کش را زیر جا خشابی روی سینه اش گذاشته بود. نیروها را به خط کردند و سوار کمپرسی به سمت تپه حاج عمران حرکت کردیم. یدالله دستی که دست کش داشت را برایم بعنوان خداحافظی بلند کرد و سوار لنکروز فرماندهی شد و با فرمانده گردان رفت.

وقتی از ماشین پیاده شدیم ، نیروها را به ستون کردند و در دل شب به سمت دشمن حرکت کردیم.چند دقیقه ای نگذشته بود که آتش دشمن تمام ستون را فرا گرفت . نیم خیز به سمت جلو حرکت می کردم. دیدم دست کش سفید روی زمین افتاده است. خم شدم آن را بردارم. ناگهان صدای انفجار مهیبی مرا به کنار ستون پرت کرد و روی سینه شهیدی انداخت. در آن تاریکی شب دیدم در دست راست این شهید یک دست کش سفید کاموایی است. پیشانی اش را بوسیدم و به سمت دشمن حرکت کردم.

راوی برادر رحیم ساکی

شهدا و رزمندگان لرستان

منبع: سایت یاد امام و شهدا

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۵:۱۷
ع . شکیبا---۵۱۷

یاد وخاطره شهیدمحمد هادی ندوشن راگرامی میداریم

زندگینامه شهید محمد هادی ندوشن
شهید محمد هادی فرزند رضا در تاریخ سوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در شهر ندوشن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. محمد چهارمین فرزند خانواده رضا هادی بود که قبل از رفتن به مدرسه، به مکتب خانه رفت و با کلام خدای خویش آشنا شد. شهید محمد هادی با استعدادی که داشت توانست دوران تحصیل خود را با نمرات عالی پشت سر بگذارد. اخلاق و رفتار او زبانزد همکلاسیهایش بود. او در دانشگاه هم قبول شد اما دانشگاه شهادت را ترجیح داد.
شهید هادی جهت ادای دین به اسلام و انقلاب و دفاع از آرمانهای آن، در گردان ثارالله ، دوره آموزشی غواصی را گذراند و در نهایت در تاریخ ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه، در محراب معراج نماز مغرب و عشاء، به سوی معبود خویش عروج کرد و به شهادت رسید.
قبر این شهید عزیز هم اکنون در حسینیه سفلی ندوشن در کنار سایر شهدای شهر ندوشن قرار گرفته است.
گزیده ای از وصیت نامه شهید محمد هادی :
خداوندا تو می دانی به چه نیتی آغوش خانواهد را رها کرده و به سرزمین پاکی و صفا آمده ام. از تو میخواهم که مرا در راهت ثابت قدم داری و اخلاص در عمل، یقین در قلب، بصیرت و آگاهی در دینم و شهادت در راهت را نصیبم گردانی. خداوندا عملم قلیل و اندک است و معصیت و نافرمانیم زیاد، پس ببخش گناهانم را ای مهربانترین مهربانان و ای بخشنده ترین بخشندگان. خداوندا من با چشمی بینا و گوشی شنوا و حواسی سالم، راه آمرزش گناهانم را جبهه دیدم تا بتوانم به این وسیله دینم را ادا کنم. همیشه ناله های حسین علیه السلام به گوشم می رسد و همیشه صحنه کربلا در نظرم مجسم است. آه حسین جان! چقدر مشتاقم که از دست شما سیراب شوم و در لحظه آخر عمرم چشمم به جمالت منور شود آه، چقدر مشتاقم که به دوستان شهیدم بپیوندم. خداوندا آرزویم را برآورده ساز و نامم را در آمار جان نثاران راه کربلای حسین و شهیدان در راهت ثبت کن. خدایا دلم در حجابست و روحم آلوده و قبلم در هواپرستی مغلوبست و هوای نفس بر من غالب است و طاعتم اندک است و نافرمانیم بسیار و زبانم به گناهان خویش اقرار کننده پس چاره ی من چگونه است من سرانجام بدی دارم. خدایا از تو میخواهم مرا با شهادت در راهت تمام گناهان مرا عفو کنی.
از امت اسلامی ایران میخواهم که این اسلام که دستاورد زحمات شهیدان و عزیزان اسلام است پاس دارید و نیز انقلاب اسلامی ایران که طلیعه ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و زمینه حکومت کامل اسلام است پاسداری و حفاظت نمائید و مبادا که در مقابل سختی ها و رنجها لحظه ای در پاسداری از اسلام و انقلاب سستی به خود راه دهید.
ای امت شهیدپرور از شما عاجزانه میخواهم که عزاداری اباعبدالله الحسین که سرور شهیدان است و انقلاب ما نیز از آن منشا گرفت است هرچه باشکوه تر برگزار نمائید.
پیام من به خواهران: ای خواهران دینی، حجاب را حجاب را حجاب را فراموش نکنید خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. و اما پیامم به تو ای مادرم: باید صبر را از خانواده شهدا و مفقودین سابق یاد بگیری من راضی نیستم که در فدا شدن من ناله ای از ته دل بزنی چرا که شهادت افتخار اولیا است و شهیدان طبق آیه قرآن زنده اند. مطلب دیگری که بایستی تذکر دهم تقوی است به فرموده امام خمینی تقوی را نصب العین خود قرار دهید در اوقات فراغت قرآن تلاوت کنید که من هم اکنون که در حال نوشتن هستم افسوس می خورم که به این عمل اهمیت ندادم.
پیام من به شما دانش آموزان: پیام من به شما این است که کلاس درس نیز خود سنگری است و تو برادر بایستی با درس خواندن راه شهیدان را ادامه بدهید. خدایا خودت می دانی خیلی میخواهم که در لحظات آخر عمرم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و حضرت امام حسین علیه السلام را ببینم مرا موفق کن و راه بسته شده کربلا را به روی مشتاقان باز فرما.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی ندای ندوشن

خاطره ای از تنها برادر شهیدم - شهدای غواص کربلای 4 و 5

موضوعات: شهیدان جبهه و جنگ و رزمندگان
۱ نظر موافقین ۲ ۱۰ دی ۹۷ ، ۱۲:۱۹
ع . شکیبا---۵۵۴

دکتر جلیلی صبح امروز با حضور در جمع پرشور مردم خرم آباد در مراسم بزرگداشت یوم الله نهم دی به ایراد سخنرانی پرداخت.

نماینده رهبرانقلاب در شورایعالی امنیت ملی با اشاره به جنگ تاریخی میان حق خواهان و مستکبران گفت: جنگ حق و باطل، جنگ پیامبران و مستکبران یک جنگ قدیمی است که انقلاب اسلامی نیز از آن مستثنی نیست. به اعتراف خود دشمنان در چهل سال گذشته هرچه تلاش کردند تا انقلاب را متوقف کنند نتوانستند.

 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سفر پنهانی رئیس جمهور آمریکا در چند روز اخیر افزود: دشمن تا آنجایی که توانست از رژیم طاغوت، مخالفین انقلاب و در جنگ تحمیلی از صدام حمایت کرد اما امروز این اراده جمهوری اسلامی ایران و مردم آن است که بر همه توطئه پیروز شده است. این هماورد به گونه ای شده که رئیس فعلی رژیم آمریکا با صراحت و تاسف اظهار میکند که ۶هزار میلیارد هزینه ای که آمریکا در عراق کرده، تلاش های پرهزینه و بی پایان او فرجامی نداشته و نتوانسته است به اهدافش در منطقه دست پیدا کند. نتیجه آن شده که کسیکه یک روز برای خود در این منطقه ژاندارم تعیین میکرد باید شبانه و مخفیانه وارد عراق بشود و بعد از چند ساعت آن را ترک کند.

جلیلی درخصوص ناکامی رژیم آمریکا در عراق و سوریه افزود: دو سال پیش وقتی اوباما در حال ترک کاخ سفید بود رسما اعلام کرد که ما نتوانستیم به اهداف خود در سوریه برسیم؛ چون جمهوری اسلامی مانع ما شد؛ چندین سال با همه متحدین خود تلاش کردیم اما اراده کشوری چون ایران مانع ما شد.

وی در ادامه با یادآوری اعلام تلویزیونی پادشاه سعودی مبنی بر حمایت مالی از رژیم صدام اظهار داشت: یک روزی شاه سعودی رسما در تلویزیون اعلام کرد که به جای سلاحی که ندارد، ۲۸ میلیارد دلار به حزب بعث کمک کرده است. اما امروز کجاست صدام؟! امروز عمیق ترین روابط میان مردم ایران و عراق شکل گرفته است.

عضو شورای راهبردی سیاست خارجی درخصوص استراتژی تشکیک در اصل مبارزه اضافه کرد: امروز دشمن تلاش میکند تا در اصل مبارزه ایجاد تشکیک کند، تلاش میکند تا مردم را از مبارزه منصرف کند. میگوید چرا مرگ بر آمریکا میگویید؟ چرا از مقاومت حمایت میکنید؟ هزینه های این ایستادگی را ببینید که چقدر زیاد است؟ دشمن تلاش میکند که موفقیت ها و پیشرفت های انقلاب اسلامی در شکست دادن اراده او که حاصل همین مبارزه و مقاومت بوده را بپوشاند و در اصل آن تشکیک کند.

جلیلی اهمیت گرامیداشت یوم الله نهم دی را فرونشاندن غبار ها از روی حقایق دانست و افزود: فتنهء امروز غبارآلود کردن و پوشاندن توانمندی های مادی و معنوی ملت است. همانطور که در سال ۸۸ عده ای میخواستند حماسه انتخابات و موفقیت مردم سالاری دینی را پوشاندند و بر روی چهره ای که نظام از آن مشارکت و رقابت به جهان نمایش داد پنجه کشیدند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان سخنانش اظهار داشت: آنچه امروز برای نیروهای انقلابی اهمیت دارد آنست که جلوتر از زمان خود باشند. تشخیص بدهند که دشمن بر روی چه نقاطی متمرکز خواهد شد و اقدام صحیح و به موقع را انجام بدهند. صحنه را بفهمند و دوست و دشمن خود را از هم تشخیص بدهند و نشان بدهند که تفکر انقلابی کم کاری، فساد و ناکارآمدی را تایید نمیکند. اگر دشمن قصد کرده تا موفقیت های نظام را غبارآلود کند، بصیرت آن است که این موفقیت ها را به رخ بکشاند.

منبع: پایگاه دکتر سعید جلیلی

گزارش تصویری 

موضوعات: علما و بزرگان خبرهای متنوع اخبار و مطالب سیاسی
۰ نظر موافقین ۰ ۱۰ دی ۹۷ ، ۰۹:۴۷
ع . شکیبا---۳۳۸

ایشان استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری با وفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی بودند

به گزارش جهان نیوز، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت فقیه عالیقدر و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آیت الله هاشمی شاهرودی را تسلیت گفتند.

متن پیام حضرت آیت الله خامنه‌ای به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

با تأسف و اندوه خبر درگذشت فقیه عالیقدر و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیةالله آقای حاج سیدمحمود هاشمی شاهرودی رضوان الله علیه را دریافت کردم. این ضایعه‌ی اسفبار که پس از حدود یک سال بیماری سخت و دردناک واقع شده است مایه‌ی تالّم همه‌ی کسانی است که به مقام علمی و خدمات با ارزش ایشان به نظام اسلامی و نیز به مجموعه‌های فقهی و اصولی و حقوقی حوزه‌های علمیه آشنا میباشند.

ایشان استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری با وفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند.

ایشان همچنین برادر سه شهید و از یاران و شاگردان و همراهان شهید نام‌آور و بزرگوار سیدمحمدباقر صدر بود.

اینجانب مصیبت درگذشت این عالم برجسته را به خاندان مکرم، همسر گرامی و فرزندان محترم و همه وابستگان و نیز به حوزه‌ی علمیه قم و شاگردان و همکاران علمی و ارادتمندان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و مغفرت الهی و علوّ درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

سیّد علی خامنه‌ای
۴ دی 1397

موضوعات: مقام معظم رهبری علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۶:۱۶
ع . شکیبا---۳۲۲

تصویری کمتر دیده شده از آیت الله هاشمی شاهرودی در کنار مقام معظم رهبری

تصویری دیده نشده از آیت الله هاشمی شاهرودی در کنار مقام معظم رهبری را مشاهده می کنید. تصویری که برای سال‌های حضور آیت الله در راس قوه قضاییه بوده است. آیت الله شاهرودی برای حدود یک دهه و پس از آیت الله محمد یزدی مسئولیت دستگاه قضا را بر عهده داشتند. ایشان شب گذشته پس از تحمل دوره نسبتا طولانی مبارزه با بیماری ، دار فانی را وداع گفتند.

شادی روح پاکش فاتحه با صلوات

موضوعات: مذهبی علما و بزرگان
۰ نظر موافقین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۱۵:۴۵
ع . شکیبا---۲۶۹