شهید گرانقدر ستوانیکم احمد تنه کار از هم قطاران ما در گروه 411 پادگان مهندسی بروجرد بودند . حدود دو ماه من با ایشان در یک یگان خدمتی (گروهان دوم گردان 436 مهندس رزمی بروجرد ) مشغول انجام وظیفه بودم . در این مدت درس های زیادی از این شهید بزرگوار برایم به یادگار باقی ماند .
ایشان افسری متدین ، لایق ، عاشق ولایت و دشمن سرسخت ضد انقلاب بود . همیشه صحبت از درگیری های ایشان با گروهک منافقین و خانه های تیمی ضد انقلاب در بروجرد بر سر زبانها بود .
احمد از صوت زیبایی در قرائت قرآن برخوردار بود .صدای زیبایش در مراسم صبحگاه گردان، آرامش بخش و تاثیر گذار بود . نکات زیبایی که در مراسم صبحگاه بیان می کرد نشان از تعهد و وفاداری یک افسر انقلابی و جان بر کف ارتش جمهوری اسلامی ایران را به نمایش می گذاشت .
در سال 1360 که اوج فعالیت گروهک های ضد انقلاب در ایران بود کار ایشان علاوه بر وظایف مهم نظامی که بر عهده داشت شناساندن احزاب و گروه هایی بود که بر علیه جمهوری اسلامی ایران توطئه می کردند . چون ایشان از علم بالایی هم برخوردار بودند به همین سبب عقیدتی سیاسی پادگان بروجرد که آن زمان با نام سیاسی ایدئولوژیک فعالیت می کرد ایشان را جذب یگان خود کرده و در کارهای قرآنی و سیاسی از ایشان بهره می بردند .
احمد چند بار توسط گروهای مخالف نظام توسط پیغام و نامه مورد تهدید قرار گرفت ولی هیچ وقت دست از رسالتش نکشید و در مقابل آنان کوتاه نیامد .
روز هفتم مهرماه سال 1360 ساعت کاری پادگان که به پایان رسید نماز جماعت را در مسجد الشهدای پادگان مهندسی خواندیم و پرسنل سوار اتوبوس ها شدند. شهید تنه کار هم سوار شد تا همچون روزهای دیگر نیمی از روز را در شهر با بسیج و سپاه برای امنیت انقلاب همکاری کند. ولی سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق (سازمان منافقین) که ایشان را سد بزرگی در راه رسیدن به اهداف پلید خود می دیدند دو نفر از افراد مسلح خود را درخیابان سعدی ، کوچه ذکاوت ، محل زندگی این شهید بزرگوار به کمین نشانده بود تا پس از پیاده شدن ایشان و ورودش به کوچه ، او را به شهادت برسانند .
نقشه آنها برای ترور این افسر عزیز عملی شد و احمد از ناحیه سر و گردن مورد هدف تیر قرار گرفت و جام گوارای شهادت نصیبش شد .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد . (صلوات)
شهید دکتر حسن آیت (شهید ترور )
شهید دکتر حسن آیت در سال 1317 شمسی در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم، وارد دانشگاه شد و در رشته های ادبیات و روزنامه نگاری و حقوق، مدرک کارشناسی و در علوم اجتماعی مدرک کارشناسی ارشد و سپس دکترای علوم انسانی را دریافت نمود. دکتر آیت در آغاز نهضت اسلامی در ارتباط با چاپ و پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) دستگیر و زندانی گردید و پس از آزادی از زندان به تدریس در دانشگاههای کشور مشغول شد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و از طرف مردم تهران به نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نیز عضویت یافت.
شهید دکتر حسن آیت از جمله افرادی بود که در مجلس خبرگان قانون اساسی، برای به تصویب رساندن ماده مربوط به ولایت فقیه، تلاشهای موثری انجام داد و بعدها علیه بنی صدر، رییس جمهور خائن، افشاگری های زیادی نمود. این شهید والامقام سرانجام در 14 مرداد 1360 در تهران، جلوی درب منزل، از سوی منافقان کوردل به درجه شهادت نائل آمد و در بهشت زهرا مأوی گزید . برگرفته از راسخون
اسرافیلیان که از نزدیکان و دوستان پرسابقه شهید آیت بوده است، در مصاحبهای در سال گذشته در این خصوص گفت: « شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز [در مجلس] غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید: من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت: امروز (چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.»
سپاه و ارتش دو بازوی قدرتمند جمهوری اسلامی هستند. وقتی آمریکا یا هر دشمن دیگری با آنها مخالفت کند در واقع دارد با همه ایران و اسلام دشمنی می کند. بنابراین آنها که بدون فهم و درک مسئله تروریست خواندن سپاه از این تصمیم غلط آمریکا ابراز خرسندی می کنند چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی اینها منافق و خاین به مملکت هستند. امریکا دشمن درجه یک ملت ایران است.
سپاه محافظ این کشور و ملت است محافظ انقلاب است ، هر کس با سپاه پاسداران مخالفت و دشمنی کند و تصمیم آمریکای جنایتکار را با آب و تاب بیان کند بدانید که خیانت کار است و توی دهنش بزنید.
من دیروز این کار رو کردم. تو منزل یکی از بستگان.
مهمان بودم.صاحبخانه با خوشحالی از این مسئله جمله ای گفت . من هم با صدای محکم گفتم امریکا هیچ غلطی نمی تونه بکنه ولی مهم منافقای داخلی هستند که در پست های اساسی نفوذ کردن و برای انقلاب مشکل درست می کنند. خلاصه دهنش بسته شد و همه ساکت شدند...
#من_سپاهی_هستم #سپاه #آمریکا
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در سالروز قیام تاریخساز مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶ در دیدار هزاران نفر از مردم قم، با اشاره به ضرورت پرهیز از سهلانگاری و سهلاندیشی درباره ریشه دشمنی امریکا و استکبار با ایران اسلامی، «ماهیت و حقیقت انقلاب و شجاعت و وفاداری ملت و نظام به اهداف و مبانی انقلاب» را علت اصلی این خصومت عمیق و مستمر خواندند و با بیان وظایف مهم «مسئولان و مردم» در این مقطع تأکید کردند: رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم بهویژه قشرهای ضعیف مهمترین وظیفه امروز دولتمردان است و ملت و مسئولان باید با هوشیاری، تحریم های امریکا را همانند دوران دفاع مقدس به شکستی بی سابقه برای شیطان بزرگ تبدیل کنند.
حضرت آیت الله خامنهای با تجلیل از قیام سرنوشتساز مردم قم در ۱۹ دی سال ۵۶ بهعنوان نقطه عطف انقلاب اسلامی، قم را «شهر، مرکز و مادر انقلاب» خواندند و افزودند: البته انگیزههایی برای تغییر فضای انقلابیِ قم و کمرنگ کردن روحیه انقلابی و دینی در آن وجود دارد و نباید از مکر دشمن و عوامل آن غفلت کرد.
ایشان با تأکید بر هوشیاری در مقابل این انگیزهها، تأکید کردند: قم سرچشم اصلی و پشتوانه معنوی انقلابی است که دنیا را متحول کرد، بنابراین بزرگان و جوانان قم نباید اجازه دهند دستهای خائن، قم را از مرکزیت انقلاب، خارج و این حرکت تحولی را در آن کمرنگ کنند.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به بیان چند درس مهم و ماندگار از قیام ۱۹ دی پرداختند و خاطرنشان کردند: رئیسجمهور وقت آمریکا در ۱۰ دی ۵۶ به تهران آمد و با تمجید اغراقآمیز و دروغین از محمدرضا پهلوی، ایران را «جزیره ثبات» یعنی مایه آرامش خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمآب آن، خواند.
ایشان قیام مردم قم علیه رژیم ظالم، وابسته و فاسد پهلوی در فاصله ای کمتر از ده روز از این سخنان را نشانه ضعف عمیق دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب دانستند و گفتند: کمتر از ده روز پس از سفر رئیسجمهور آمریکا و تعبیر او از ایران به جزیره ثبات، قیام عظیم مردم قم شکل گرفت و به دنبال آن، قیام مردم تبریز و طوفان انقلاب اسلامی و نابودی رژیم سرسپرده طاغوت محقق شد.
حضرت آیت الله خامنهای، استمرار ضعف دستگاه محاسباتی آمریکا تا امروز را یک واقعیت برشمردند و افزودند: با وجود آنکه عدهای غربزده و آمریکازده، پُزِ قدرت محاسباتی و آیندهنگری آمریکاییها را میدهند اما آمریکا همچنان دچار ضعف محاسباتی است.
گزارشی از ماجرای ترور 6 تیر 1360
مصطفی غفاری
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!
آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایی تلاش کرد که آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یک ضبط صوت افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار که ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند.
با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اکسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسک اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه.
محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دکتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام کرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میکردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟
فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.»
عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانینیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».
هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود که قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نکند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یکبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یکبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر کنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد که برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است. میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
***
امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند که: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند که گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
آقای هاشمی میگفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس میکنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوالپرسی میکرد. حاج احمدآقا هم همینطور؛ مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید، هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، دستگاههای درمانی ما را بههم میریزد و عملکردشان را مختل میکند!
خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند: «چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانینیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: «مراقبت جدی از حال ایشان میشود؟ آنجا هم سر میزنید؟» بعد هم دکتر را سؤالپیچ کردند. دکتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که بچههای همراه را جمع کردهاند و ازشان بازجویی میکنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را به آقا گفت.
***
شیرینی عیدی گروهک فرقان، به کام مردم نشست. هر وقت که در حزب جلسه بود، آقا آخرین نفری بود که از حزب میآمد بیرون.
منبع : پایگاه رهبری
لعنت بر منافین مزدور
رسول خدا صلى الله علیه و آله :
سه نفر را هیچ کس سبک نمى شمرد، جز منافقى که نفاقش آشکار شده است: کسى که موى خود را در اسلام سپید کرده است و آموزگار نیکى و پیشوای عادل.
تاریخ بغداد : ۸ / ۲۷ ؛ علم و حکمت ج 2، ص 626
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَیُؤْمِنُونَ(6)
کافران را خواه بترسانی یا نترسانی تفاوتشان نکند، ایمان نمی آورند.
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ(7)
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است و برایشان عذابی است بزرگ
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ(8)
پاره ای از مردم می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم، حال آن که ایمان نیاورده اند.
یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ(9)
اینان خدا و مؤمنان را می فریبند و نمی دانند که تنها خود را فریب می دهند
فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ(10)
در دلهاشان مرضی است و خدا نیز بر مرضشان بیفزوده است و به کیفر دروغی که گفته اند برایشان عذابی است دردآور
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ(11)
چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، می گویند: ما مصلحانیم.
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـکِن لاَّ یَشْعُرُونَ(12)
آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمی دانند.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـکِن لاَّیَعْلَمُونَ(13)
و چون به آنان گفته شود که شما نیز همانند دیگر مردمان ایمان بیاورید، می گویند: آیا ما نیز همانند بیخردان ایمان بیاوریم: آگاه باشید که آنان خود بیخردانند و نمی دانند.
وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ(14)
و چون به مؤمنان می رسند، می گویند: ایمان آورده ایم و چون با شیطان های خویش خلوت می کنند، می گویند: ما با شما هستیم، ما استهزایشان می کنیم.
اللّهُ یَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ(15)
خداست که آنها را استهزا می کند و وامی گذاردشان تا همچنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.
أُوْلَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ(16)
اینان گمراهی را به هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایت یافتگان درنیامدند.
مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَّیُبْصِرُونَ(17)
مثلشان، مثل آن کسانی است که آتشی افروختند چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان باز گرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد.
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ(18)
کرانند، لالانند، کورانند و باز نمی گردند.
أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ(19)
یا چون بارانی سخت در ظلمت همراه با رعد و برق از آسمان فرود آید، تا مباد که از بانگ صاعقه بمیرند، انگشتان خویش در گوش ها کنند و خداست که بر کافران احاطه دارد.
یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاءاللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(20)
نزدیک باشد که برق دیدگانشان را نابینا سازد هرگاه که بردمد، چند گامی برمی دارند و چون خاموش شود، از رفتن بازایستند اگر خدا می خواست گوشهاشان را کر و چشمانشان را کور می ساخت که او بر هر کاری تواناست.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(21)
ای مردم، پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را بیافریده است، بپرستید. باشد که پرهیزگار شوید.
پ.ن:
هر وقت این آیات قرآن کریم را می خوانم میفتم یاد منافقین و ضدانقلاب ها مخصوصا جریان اصلاح طلبان یا جریان اصلاحات و اعتدال و ...
آیه 11 و 12 را دوباره مرور کنید! می گویند ما می خواهیم اصلاح کنیم اما آنها دروغ میگویند و کارشان ایجاد فساد است ولیکن خودشان هم این را نمی فهمند.
امروز هم که داشتم این صفحه را می خواندم باز این مطالب و انطباق با حال و روز این جریانات سیاسی و افراد سیاسی کار که الآن یکه تاز میدان سیاست کشور شده اند در نظرم مجسم شد.
لذا گفتم در وبلاگ بنویسم شما هم جبهه باطل را بشناسید.مخالفان ولایت فقیه را بشناسید.
خدایا همه ما را به راه راست هدایت فرما و فتنه گران و منافقان انقلاب را رسوا و ذلیل بگردان و دستشان را از امور مسلمانها و مناصب کلیدی انقلاب و کشور که حاصل خون شهیدان است کوتاه بگردان. آمین.
سرلشکر جعفری با تاکید بر اینکه دشمنان بدانند تهدیدات دفاعی و امنیتی علیه ایران اسلامی دیگر جواب نمیدهد، گفت: امروز میتوانیم بگوییم روز پایان فتنه 96 است.
به گزارش مشرق، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه این وعده الهی است که پس از هر فتنه و سختی، آسانی می آید، افزود: دشمنان می دانند به هیچ وجه نمی توانند جمهوری اسلامی ایران را از لحاظ دفاعی تهدید کنند و همه سرمایه خود را پس از دفاع مقدس برای عملی کردن تهدیدات فرهنگی، اقتصادی و امنیتی علیه ایران اسلامی هزینه کرده اند و به یاری خدا در این زمینه هم شکست آنها حتمی است.
وی گفت: وقتی ملتی در منطقه ای پرآشوب پیروز میدان باشد و زمانی که اربابی آمریکا را نپذیرد و به نوچه های جیره خوار امریکا حتی نیم نگاهی هم نکند و در کنار مظلوم و مقابل ظالم قرار گیرد باید هم تهدید شود و این تهدیدات همیشه بوده و خواهد بود و ما باید دائما بصیر باشیم.
جعفری تاکید کرد: اقتدار، صبوری و بصیرت مردم همیشه ایام پیروزی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورده است.
پ.ن : اگر ما شهادت آنها را جشن می گیریم لااقل راهشان را فراموش نکنیم!
مطلب مرتبط:
او و یاران دیرینش که در سال ۸۸ با کلیدواژه «تقلب بزرگ»، نقش طلایهداران پیاده نظام دشمن را در طرح براندازی بازی میکردند، زمانی خود مسوول تاسف بارترین و شرمآورترین تقلب انتخاباتی بودند.
سرویس سیاست مشرق - از نکات تلخ و در عین حال مضحک تاریخ دو دهه اخیر کشور، این است که چهره هایی که استراتژی «خوردن نان به نرخ روز» را در سیاست در پیش گرفتهاند، در یک بازه زمانی نه چندان بلند، به ناگهان دچار «تحول در احوال» می شوند و گاه تا ۱۸۰ درجه از مواضع پیشین خود عدول می کنند.
یکی از مصادیق این لطیفه تاریخی، فتنه گر حرفه ای، آرتیست چند سناریوی ضدامنیتی، «سید مصطفی تاجزاده» است.
او که به همراه یاران و همفکران قدیمی اش در حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب (هر دو منحله به حکم قانون)، در سال ۸۸ با کلیدواژه «تقلب بزرگ»، به طلایه داران پیاده نظام دشمن در طرح براندازی تبدیل شدند، زمانی خود مسوول یکی از تاسف بارترین و شرم آورترین تقلبات انتخاباتی در کشور شد.
تاجزاده، زمانی در کسوت معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات، مسوول برگزاری انتخابات مجلس ششم بود، آگاهانه در آرای مردم که چون «ناموس ملی» به او سپرده شده بود، دستکاری کرد تا اهداف سیاسی حزب و جریان خود را به پیش ببرد.
...
و البته در همان خرداد سال گذشته، زمانی که تاجزاده از زندان آزاد شده بود، «حسین فریدون»، برادر رییس جمهور و دستیار ویژه او، به استقبال این چهره آشنا و شاخص فتنه های ضدامنیتی رفته بود....
گزارش کامل را حتما ببینید
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، ساعاتی پس از یورش غرورآفرین موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مراکز تجمع داعش در دیرالزور سوریه، حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در دیداری صمیمانه با جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه، با قدردانی از تلاشهای سپاه در عرصهی موشکی فرمودند: «کارتان خیلی عالی بود، خداوند از شماها قبول کند. این، عبادت ماه رمضان است».
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: «هرچه میتوانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است».
ایشان گفتند: «همگی میتوانید و تا میتوانید و امکان دارید کار کنید؛ دشمن باید سیلی بخورد».
در این دیدار، فرماندهان ضمن ارائهی گزارشی از عملیات موفقیتآمیز «لیلةالقدر» تأکید کردند: همانطور که حضرتعالی دربارهی حفظ جان غیرنظامیان دستور داده بودید، در این عملیات با هدایت اطلاعاتی نیروی قدس، فقط مواضع تروریستها هدف قرار گرفت و هیچ یک از مردم و غیرنظامیان آسیب ندیدند.
این دیدار با دعای رهبر انقلاب اسلامی برای حاضران پایان یافت.
انتهای پیام/*
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ هاآرتص در خبری فوری از حمله موشکی سپاه پاسداران به مقر تروریست ها در دیرالزور در شرق سوریه خبر داد.
این در حالی است که سپاه پاسداران در بیانیه ای ضمن تایید خبر این حمله موشکی اعلام کرد این حمله با هدف مجازات عاملان جنایات تروریستی اخیر تهران صورت گرفته است.
در بیانیه سپاه پاسداران آمده است این حمله از مقر سپاه در استان های کردستان و کرمانشاه انجام شده است.
در بیانیه سپاه پاسداران آمده است: خون های ریخته شده مظلومان بدون پاسخ نخواهد ماند.
راشا تودی اعلام کرد این حمله موشکی به مواضع تروریست ها در شرق سوریه در واکنش به حملات تروریستی اخیر تهران صورت گرفت.
آسوشیتد پرس نیز به نقل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نوشت این حمله موشکی به مواضع تروریست ها در پاسخ به حمله تروریستی تهران بوده است.
المانیتور هم نوشت: ایران، با موشک های میان برد حمله داعش را تلافی کرد.
فاصله دیرالزور تا پایگاه موشکی سپاه در کرمانشاه
روزنامه صهیونیستی هاآرتص اعلام کرد ایران برای نخستین بار در سی سال گذشته از موشک های میان برد (برای عملیات نظامی) استفاده کرد.
خبرگزاری رویترز نیز در خبری فوری اعلام کرد سپاه پاسداران ایران به تلافی حملات تروریستی تهران، اقدام به شلیک موشک های زمین به زمین از غرب کشور به شرق سوریه کرد.
نشریه آمریکایی هیل نیز نوشت: براساس گزارش وبسایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، این کشور حملاتی را علیه گروه تروریستی داعش در شرق سوریه انجام داده است.
سی ان بی سی در خبری فوری اعلام کرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به تلافی حمله به مجلس این کشور، به داخل خاک سوریه موشک شلیک کرد.
گلوبال نیوز نیز گزارش داد ایران برای انتقام گرفتن از داعش در پی حملات تروریستی تهران، مواضع این گروه را در سوریه با موشک هدف قرار داد.
همچنین روزنامه خلق چین نوشت: ایران یک فروند موشک بالستیک میانبُرد را به تلافی حملات تروریستی تهران، به مواضع تروریست ها در دیرالزور سوریه شلیک کرد.
روزنامه یدیعوت آحارونوت اسراییل نیز در خبری فوری نوشت: تهران به تلافی حملات تروریستی داعش که به جان باختن 18 تن از شهروندان این کشور منجر شد، اقدام به شلیک چندین فروند موشک میان برد به مواضع تروریست ها در شرق سوریه کرد.
نشریه وال استریت ژورنال نیز در مطلبی نوشت: سپاه پاسداران ایران با شلیک چندین موشک بالستیک به مواضع تروریست ها در پاسخ به حملات تروریستی آنها در تهران، هشدار داد چنین اقدامی بر علیه هر گروه دیگری که به ایران حمله کند، انجام خواهد شد.
شبکه سیانان عربی نیز گزارش داد ایران حمله تروریستی به پارلمانش را با شلیک موشک به مقر تروریستها پاسخ داد.
سی ان ان افزود: حمله موشکی ایران به مواضع تروریست ها، نخستین دخالت موشکی ایران در جنگ سوریه از سال 2011 میلادی است.
خبرگزاری شین هوا چین اعلام کرد ایران مقر تروریستها در دیرالزور را با موشکهای میانبرد هدف قرار داد.
واشنگتن پست نیز نوشت: ایران حمله تروریستی داعش را با شلیک موشکهای بالستیک به شرق سوریه جواب داد.
همچنین نشریه بلومبرگ گزارش داد سپاه ایران در پاسخ به حملات تهران، شرق سوریه را موشکباران کرد.
خبرنگار المانیتور در صفحه توییتر خود واکنش واشنگتن به حمله موشکی ایران به مواضع تروریست ها در دیرالزور را پیش بینی کرد و نوشت: واشنگتن از این حمله گیج و سردرگم خواهد شد واز خود خواهد پرسید متحدان ما در حال جنگ با یکدیگر هستند و دشمن ما در حال جنگ با دشمن شماره یک ما؟
واکنش شمار دیگری از رسانه ها به حمله موشکی ایران از این قرار است:
روزنامه تایمز اسرائیل: ایران به تلافی حمله داعش، برای اولین بار از زمان جنگ 8 ساله با عراق از موشک شهاب 3 استفاده عملیاتی کرد.
نیویورک پست: ایران به جبران حملات تروریستی تهران، مواضع داعش در شرق سوریه را هدف قرار داد.
کانال 10 تلویزیون اسرائیل: ایران برای اولین بار موشکهای شهاب 3 با برد 1200 کیلومتر را به سمت سوریه شلیک کرد.
پایگاه خبری میدل ایست آی: ایران انتقام حملات تهران را از داعش گرفت.
انتهای پیام/
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه ای از حمله موشکی نیروی هوافضای سپاه به مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی تروریست های تکفیری در دیرالزور سوریه، با هدف مجازات عاملین جنایت تروریستی اخیر تهران خبر داد.
به گزارش خبرآنلاین، متن اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که لحظاتی پیش صادر شد، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی جنایت تروریستی 17 خردادماه 96 تروریست های تکفیری در تهران که به شهادت 18 تن از مردم مظلوم و روزه دار و مجروحیت جمعی دیگر از هموطنان عزیز منجر گردید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: "ریخته شدن هیچ خون پاکی را بدون پاسخ نمی گذارد."
بر این اساس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استعانت از ذات اقدس الهی و به نیابت از ملّت قهرمان و دشمن ستیز ایران و خانواده معظم شهدا و آسیب دیدگان عملیات تروریستی در حرم مطهر حضرت امام (ره) و ساختمان اداری مجلس شورای اسلامی، لحظاتی پیش مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی و ساخت خودروهای انتحاری تروریست های تکفیری در منطقه دیرالزور در شرق سوریه را با هدف تنبیه تروریست های جنایتکار، مورد حمله موشکی قرار داد.
در این عملیات تعدادی موشک میان برد زمین به زمین از پایگاههای موشکی نیروی هوافضای سپاه در استان های کرمانشاه و کردستان، تروریستهای تکفیری را هدف ضربات مهلک و کوبنده قرار داد.
گزارش های دریافتی حکایت از هلاکت تعداد زیادی از تروریست های تکفیری و انهدام تجهیزات، سامانهها و سلاح های آنان دارد.
پیام این اقدام انقلابی و مجازات گونه کاملاً روشن است؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تروریست های تکفیری و حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آنان هشدار می دهد، در صورت تکرار اقدامات پلید و شیطانی علیه ملت ایران، خشم انقلابی و شعله های آتش انتقام پاسداران انقلاب، عاملین و مسببان آن را در بر خواهد گرفت و جنایتکاران را به جهنم رهنمون می سازد.
به ملّت عظیم الشأن ایران اسلامی اطمینان داده می شود، پاسداران انقلاب به فضل الهی و با همراهی و مشارکت سایر نیروهای نظامی، انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور برای صیانت از امنیت ملی و شکست فتنه ها و پدیده های ضد امنیتی، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و اقدامات متناسب را در دستور کار قرار خواهند داد.
اخبار تکمیلی، متعاقباً به استحضار ملّت شریف ایران رسانده خواهد شد.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
28/3/96
گول افراد ظاهر الصلاح را نخورید‼
امام سجّاد علیه السّلام فرمودند: اگر شما فرد ظاهر الصّلاحی را دیدید که متواضع بود، صبر کنید؛ آهسته!
مبادا ظاهر او شما را گول بزند، زیرا بیشتر افرادی که در به دست آوردن دنیا و ارتکاب گناهان ناتوانند ؛ دین را تله ای برای دنیای خود ساخته اند، و مردم ، فریب ظاهر اینان را می خورند. اگر این افراد امکان عمل حرامی را پیدا کنند ، حتماً مرتکب آن می شوند و اگر دیدید او از مال حرام ، خودداری می کند ، صبر کنید؛ آهسته! گول نخورید که شهوت های آدم، گوناگون است و در عوض خود را مجبور به ارتکاب اعمال زشت می کنند
و اگر دیدید از این کارهای زشت نیز خودداری می کنند، باز هم صبر کنید! مبادا گولشان را بخورید، تا اینکه کاملًا به عقیده دلشان بنگرید، زیرا همه افرادی که این گونه اند در آخر ، اندیشه ای استوار ندارند.
و اگر عقل او را نیز استوار یافتید، باز هم صبر کنید و گول نخورید! ببینید هوای نفس او تابع عقل است، یا عقل او تابع هوای نفس؟و ببینید عکس العمل او در برابر به دست آوردن ریاست باطل چگونه است؛ مثبت یا منفی؟
زیرا گروهی از مردم، دنیا را برای دنیا ترک نمودند، و لذّت ریاست باطل را بر خوشی اموال ترجیح دادند.
پس او حرام خدا را حلال ؛ و حلال خداوند را حرام می کند، و اگر ریاستش سالم بماند ، دیگر برایش مهمّ نیست که دینش از بین برود. این افراد ، همان هایی هستند که خدا بر آنها غضب نموده و عذابی خوارکننده برایشان مهیّا فرموده است.
الاحتجاج طبرسی ، ترجمه جعفری، جلد2 ، صفحه 154 –155