حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»
باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. مقام معظم رهبری
یکی از پاسداران سپاه استان مرکزی در نبردهای سوریه به شهادت رسید.
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ خبر شهادت یکی دیگر از پاسداران ایرانی مدافع حرم اعلام شد.
"حمید رضا انصاری" از پاسداران سپاه روح الله استان مرکزی در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
این شهید از یادگاران هشت سال دفاع مقدس بود که طی سال های اخیر به صورت مستمر در نبردهای سوریه حضور داشت.
شهید انصاری چهارمین شهید سپاه استان مرکزی در سوریه است و پیش از این شهید، پیکرهای سه تن از شهدای مدافع حرم سپاه استان مرکزی در شهر اراک تشییع شده بودند.
پیکر این شهید دلاور فردا یک شنبه دوم اسفندماه ساعت نه صبح از میدان شهدای اراک به سوی گلزار شهدای این شهر تشییع خواهد شد.
حلما یعنی صبور؛ از صفات حضرت زینب(س) است. این اسم را خودش انتخاب کرد. مثل همه خانههایی که در آن بحث انتخاب اسم برای مسافر کوچک خانه که در راه است، وجود دارد. داخل این خانه هم نظرات مختلفی برای انتخاب اسم یکی یکدانه بابا وجود داشت. مادر حلما میگوید: "من و مادربزرگش(مادر میثم) اسم انتخاب میکردیم و دوست داشتم که میثم هم نظر خودش را بگوید ولی هر چی میگفتم، میگفت: «خودت انتخاب کن. من هم نظرت را قبول دارم.» من دوست داشتم از القاب حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) باشد ولی میثم هیچ نظری نمیداد. بین اسم حلما و نازنین زهرا مانده بودیم. یک روز منزل خواهر میثم بودیم به شوخی در جمع گفتم: «چرا هیچ کس به خواب ما نمیآید تا بگوید اسم بچه را چه بگذاریم؟» همان موقع آقا میثم خوابید یا خودش را به خواب زد و بعد بلند شد و گفت: «زهره خواب دیدم. یکی آمد در خوابم و گفت اسم دخترمان را حلما بگذاریم.» من وقتی چهره اش را می دیدم می فهمیدم شوخی میکند. موقع رفتن هم خندید و به شوخی گفت: «زهره من وصیت میکنم اسم بچه را حلما بگذاری.»
17 روز بعد از شهادت میثم نجفی به دنیا آمد. پدری که مشتاق دیدن دخترش بود و با دیدن لباس نوزادی که برای او خریداری میشد، دلش غنج میرفت، خیلی زود از او دل کند و رفت. حتی صبر نکرد تا چیده شدن اتاق نوزاد را ببیند و به یاد بسپارد که همه مهیای آمدن دختر کوچک او هستند. صبر نکرد چون عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از این حرفها بود. چون ظلم به حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم سوریه توسط تروریستهای تکفیری غیرتش را به جوش آورده بود و در این شرایط تعلل کردن را جایز نمیدانست.
شیردل سپاه؛ که فدای حضرت زینب (س)شد / همسر شهید:همسرم برای ادای دین به ائمه اطهار رفت
عاشق شهادت بود و می گفت دلم می خواهد موقع شهادت مانند آقا اباعبدالله سرم از تنم جدا شود و چیزی از من باقی نماند.
پاسدار شهید مهندس علی اصغر شیردل از شهدا مدافع حرم بودند که در حراست از حرم حضرت زینب(س) به دست تکفیری ها به شهادت رسید، او در مورد علت سفرش به سوریه، در وصیت نامه خود می نویسد؛ «باتوجه به شرایط کنونی و آغاز جنگ در سرزمین هایی که برای ما شیعیان دارای اهمیت خاصی از لحاظ قداست است و باتوجه به بیم بی حرمتی و تخریب این اماکن مقدس توسط دشمنان اسلام، تصمیم گرفتم نسبت به ادای دین، هرچند ناچیز و کوچک اقدام نمایم تا شاید در دنیا و آخرت شرمسار خاندان رسول الله(ص) نباشم و در صورتی که لایق باشم به شعار "کلنا عباسک یا زینب(س)" جامه ی عمل بپوشانم و امیدوارم این لیاقت را در دنیا و آخرت بر اساس نظر ایشان کسب نمایم.» {
وی در 30 اردیبهشت94 و در سن 37 سالگی به مقام شهادت نائل آمد و پیکر مطهر ایشان هنوز به وطن بازنگشته است.
همسر شهید شیردل در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ نیوز از ویژگی های بارز این شهید بزرگوار می گوید؛
فرهنگ نیوز: لطفا در مورد خودتان و نحوه آشنایی و ازدواج تان با شهید شیردل بفرمایید.
من هدی کمالیان همسر شهید علی اصغر شیردل هستم. ما سال 1384 با هم ازدواج کردیم و در سال 1388 خدا فرزندی به ما عنایت کرد که اسم او را امیرعلی گذاشتیم و الان 6 سالش است. همسر من در 30 اردیبهشت 1394 به مقام شهادت نائل آمد.
مراسم تشییع پیکر پاک شهید حامد کوچک زاده مدافع حرم صبح امروز شنبه هفدهم بهمن ماه از مقابل سپاه ناحیه مرکزی رشت با حضور مسئولان، مردم و خانوادههای معظم شهدا تشییع و در گلزار شهدای رشت به خاک سپرده شد.
شهید حامد کوچک زاده متولد 1361 در شهرستان رشت استان گیلان است که روز سه شنبه و در جریان عملیات آزادسازی شهرهای «نبل» و «الزهرا» طی اصابت ترکش خمپاره 81 به پشت سر در کشور سوریه به درجه ی والای شهادت نائل آمد.
اخبار گفته شهرتان سرد است وخسته
شاید تو هم قلبت از این دوری شکسته
اصلا تو حق داری مرا جا می گذاری
دستم که با دستان تو عهدی نبسته
شهادت پدر بنچ قلوها در سوریه
دختران کوچک شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده
یک صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج) بفرستید.havaryoon.ir
سه تن از پاسداران ایرانی در نبرد با تروریستهای تکفیری در استان حلب سوریه شهید شدند.
به گزارش ابنا، «ابوذر داوودی» اهل شهرستان رستم در استان فارس، «ستار اورنگ» اهل شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد و «حسین رضایی» اهل شهر اصفهان در نبرد با تروریستهای تکفیری در استان حلب به فیض شهادت نائل آمدند.
پیکرهای مطهر این شهدای دلاور طی روزهای آتی در مناطق مختلف کشور تشییع خواهد شد.
این پاسداران طی عملیات شکست محاصره شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسیدند.
شهرهای نبل و الزهرا که در حومه شمالی استان حلب واقع است، محل زندگی ۶۰ هزار تن از شیعیان اثنی عشری سوریه است و محاصره این دو شهر شیعهنشین چند روز پیش شکسته شد.
ابوذر داوودی
ستار اورنگ
حسین رضایی
خداوند این شهدای عزیز را غریق رحمت خود گرداند و با شهدای کربلا محشور فرماید.
و دشمنان آنها و قاتلین آنها و همه تروریست های آمریکایی را با سردمدارانشان به هلاکت و ذلت بیفکند. انشاءالله
هفت رزمنده ایرانی در سوریه به شهادت رسیدند + تصاویر
هفت تن از رزمندگان بسیجی و پاسدار ایرانی در نبردهای استان حلب سوریه به شهادت رسیدند.
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ خبر شهادت هفت تن دیگر از رزمندگان ایرانی در سوریه اعلام شد.
شهیدان"رضا عادلی" و "علی حسین کاهکش" از اهالی شهر اهواز، شهید "علیرضا حاجیوند" اهل شهر دزفول، شهیدان "فیروز حمیدی زاده" و "محمد ابراهیم توفیقیان" از اهالی شهر بجنورد، شهید "مرتضی ترابی" اهل شهر بهار استان همدان و شهید "جواد محمدی" اهل شهر مشهد در استان حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمدند.
این شهدای پاسدار و بسیجی دلاور طی روزهای اخیر در عملیات شکست محاصره شهرهای شیعه نشین "نبل" و " الزهرا" به شهادت رسیدند و پیکرهای مطهرشان طی روزهای آتی در مناطق مختلف کشور تشییع و تدفین خواهد شد.
ارتش سوریه و نیروهای مقاومت روز گذشته چهارشنبه چهاردهم بهمن ماه توانستند که محاصره دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا در حومه شمالی استان حلب را بشکنند.
روایت السابقون السابقون مدافعان حرم از زبان دختر شهید محرم ترک
دختر اولین شهید مدافع حرم «محرم ترک» دلنوشتهای را در مراسم چهارمین سالگرد شهادت پدرش قرائت کرد.
اوایل سال 1390 بود که زمزمههای اتفاقی بزرگ، کشوری پرسابقه به نام سوریه را به تدریج تحت تاثیر قرار میداد. تنش، منطقهای بزرگ از خاورمیانه و آفریقا را در برگرفته بود و سوریه، ظاهرا مکان مناسبی برای تغییر وضعیت دنیا تشخیص داده شده بود. به فاصله چند ماه، سوریه از کشوری زیبا و آرام، تبدیل به منطقهای پرآشوب و تنش شد. خیلی زود سوریه به محل تجمع گروههای مختلفی از افراطیون تکفیری تبدیل شد و سرانجام «داعش» هم وارد میدان شد و جنگی بزرگ و آخرالزمانی بر سر آرمانهای بزرگ بشری در سوریه آغاز شد.
واضح است که کشوری با مختصات «جمهوری اسلامی ایران» با پشتوانهای به نام «انقلاب اسلامی» در چنین شرایطی که بزرگترین آرمانهای انسانی و الهی به خطر افتاده بود، آرام نمینشست، در چنین شرایطی حمایتهای جمهوری اسلامی ایران از کشور سوریه، که تبدیل به خط مقدم ایستادگی و مقاومت شده بود آغاز شد. به فاصله اندکی پس از آن ایران اعلام کرد که فرماندهان نظامیاش را به درخواست سوریه برای کمک مستشاری به سوریه اعزام کرده است. محرم ترک یکی از نظامیان و فرماندهان برجسته تخریب بود که در همان ماههای ابتدایی نبرد سوریه برای انجام مأموریت مستشاری به این کشور اعزام شد. او بیست و هشتم دی سال 1390 در آخرین روز ماموریتش بر اثر سانحه انفجار به شهادت رسید و نامش بعنوان اولین شهید مدافع حرم ایرانی در لیست فدائیان حضرت عقیله بنیهاشم(سلام الله علیها) ثبت شد.
دختر این شهید در چهارمین سالگرد شهادت پدر شهید مدافع حرمش، دلنوشتهای را در مراسم قرائت میکند. متن این دلنوشته در ادامه میآید:
بسم رب الشهدا و الصدیقین
«و لاتحسبن الذین قتلوا فی السبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون...» «هرگز گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه آنان زنده هستند و نزد خداوند متعال در حال ارتزاق هستند»؛ «السابقون السابقون اولئک المقربون» «...و باز خداوند در قرآن میفرماید کسانی که السابقون و پیشی گیرندگان بودند نزد خدا از مقربترینها هستند».
امروز میخواهم از کسی صحبت کنم که همیشه با من است. عدهای فکر میکنند که بابای من مرده است ولی میدانم که من هم مثل همه شما پدر دارم. با او حرف میزنم. مشورت میکنم نگاهش میکنم با او بیرون میروم و گاهی هم مثل همه شما با او بازی میکنم. البته تنها یک فرق کوچک با شما دارم و آن فرق این است که پدر من عکسی است که در کنار طاقچه ما است.
در یک روز سرد زمستانی که همه مهیای استقبال از «بابا محرم» بودند تلفن به صدا درآمد؛ مادر تلفن را برداشت و بعد از چند ثانیه صحبت کردن تلفن از دستش رها شد با صدایی لرزان گفت: «فاطمه جان! پدر آمد». آری «پدر» واژهای بس غریبانه است. شب قبل از شهادتش در خواب دیدم که با لباس سفید و کولهباری در دست، با من خداحافظی میکند و وصیت و سفارش «محمدحسین» و «مادر» را به من میکرد. و ما ادراک ماالمادر! من گریه میکردم و او مرا سفارشها میکرد و از آن روز به بعد حتی در خواب هم او را ندیدم.
او هیچوقت طاقت دوری مرا نداشت و من هم هیچوقت طاقت فراقش را نداشتم. شاید فقط کسانی بتوانند درک کنند که داستان کرب و بلا و داستان غریبی و اسیری حضرت رقیه(س) را خوانده باشند داستان درخواست بابا و آوردن غذا به خرابه... بگذارید نگویم تحملش سخت است... حتی تصورش هم برای شما سخت است. من ماندهام اگر بابا دست مسیحایی بر سرم نکشیده بود الان چگونه میتوانستم با شما مردم خوب صحبت کنم؟ درد و دلها بسیار است و وقت کم بگذاریم و بگذریم.
اما از محبوب خویش بگویم که شهدا که بودند و چه کردند و از ما چه می خواهند؟ به قول امام خوبیها حضرت روحالله، «شهدا در قهقهه مستانه خویش عند ربهم یرزقون هستند، شهدا تبلور همه خوبیها هستند». بابا میگفت: «هرجا ظلمی به مظلومی در هرجای کره زمین شود باید در مقابل آن ظالم ایستاد و آخر هم در همین راه خون خود را تقدیم امام زمان نمود و نام خود را در زمره سابقون از مدافعان حرم حضرت زینب(س) به یادگار گذاشت».
شاید شهدا از من به عنوان دختر شهید رسالت زینبی، صبر عفاف و حجاب و از شما زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا را بخواهند امروز در شهر گشتی بزنید و ببینید چقدر یاد و خاطره شهدا را زنده کردهایم؟ مقایسهای بین نام کوچهها کنید و قضاوت کنید که چقدر ارادتمان را به سوسن و نسترن نشان دادهایم و چقدر به نام شهدا؟ در پایان حرفهایم خودم را با صحبتهای امام و مقتدای خویش حضرت امام خامنهای به پایان میبرم امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
گفتم "باید طوری شهید شوی که رهبری به خانهمان بیاید"
نشستن پای حرف خانواده شهدای مدافع حرم از آن لحظاتی است که آدم را سراپا گوش میکند تا به این سؤالش جواب بدهد: چطور یک خانواده میتواند عزیزش را کیلومترها دورتر از مرزهای کشور به جنگ بفرستد؟
به گزارش سراج24،مهر نوشت؛ حجله های «باباحمید» سیودو ساله کوچه را روشن کرده است. «محمد» می دود دورتا دور کوچه و می خندد بین دیوارهایی که عکس پدر، به عنوان افتخار محله، رویشان نصب شده است. پاسداری 4ساله که با تفنگش مراقب محله است، مراقب خانه، مراقب مادر، مراقب مادربزرگ.
مراقب برادرش احمد. محمد حالا یک هفته است مرد خانه شده، باید حواسش به خیلی چیزها باشد تا آب در دل مادرش و برادر 3 ماهه اش تکان نخورد. محمد در این یک هفته چندسال بزرگ شده است. و حالا این کوچه خلوت و این بن بست کوچک، عکس های باباحمید32 ساله و لباس پاسداری که بر تنش دارد در گوش تمام رهگذران این محله می خواند:«جهاد هنوز ادامه دارد.»
به بهانه شهادت شهید «حمید اسداللهی» از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی در عملیات دفاع از حرم حضرت زینب (س) به خانه اش رفتیم تا این شهید بزرگوار را بیشتر بشناسیم. خانه ای که حالا 10روز است عکسهای پدر را برتمام دیوارهای خود می دید.
حمله خمپاره ای گروه های تکفیری به شهر شیعه نشین نبل در شمال سوریه به شهادت یک دختر جوان شیعه سوری منجر شد.
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ گروه های تکفیری جنایت دیگری را در حق شیعیان سوریه مرتکب شدند.
این گروه ها امروز شنبه نوزدهم دی 1394 شهرهای شیعه نشین نبل و الزهراء را با ده ها موشک، خمپاره و گلوله تانک هدف قرار دادند.
در این حمله گروه های تکفیری یک دختر 20 ساله شیعه سوری به نام «بتول یاسین جعویک» از اهالی شهر نبل به شهادت رسید و سه تن دیگر از شهروندان غیرنظامی این دو شهر شیعه نشین هم مجروح شدند.
گروه های تکفیری به صورت مستمر شهرهای شیعه نشین نبل و الزهرا را که در شمال استان حلب واقع است، با موشک و خمپاره هدف قرار می دهند.
تاکنون صدها تن از اهالی این دو شهر شیعه نشین بر اثر حملات گروه های تکفیری به شهادت رسیدند.
دو شهر نبل و الزهراء که محل زندگی 60 هزار تن از شیعیان سوریه است، از سه سال پیش در محاصره گروه های تکفیری قرار دارد و این گروه ها مانع از ورود غذا و دارو به این شهرهای شیعه نشین می شوند.
در آستانه سالگرد شهادت شهید محرم ترک، دختر این شهید انشایی با خط خود برای پدرش نوشته است.
به گزارش لرستان خبر،شهید محرم ترک نخستین شهید ایرانی مدافع حرم که لرستانی است در 29 دی 1390 توسط عوامل تکفیری در دمشق به شهادت رسید.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«به نام خدا موضوع : محرم ترک
شهید محرم ترک از کشور سوریه در برابر دشمنان دفاع کرد و در این دفاع جان داد و شهید شد. ایشان می فرمود: « هرجایی ظلمی به مسلمانان شود باید برود و کمک کند.»
ایشان در صحنه بمب گذاری شهید شدند و نامی نیکو از خود باقی گذاشتند. میخواهم خاطره ای به یاد ماندنی از پدرم بگویم: ما در شهر[کشور] سودان و در یک شهر فقیر بودیم که بیشتر مردم آنجا چادر نشین بودند. روزی پدرم با چند جعبه به خانه آمد و به من و مادرم گفت: چند تا از وسایلی که نیاز نداریم را در جعبه ها بگذاریم و به مردم چادرنشین بدهیم. من هم اسباب بازی که دوست داشتم را به پدر دادم، نامش عسل بود. من تا به حال عروسکی را به اندازه او دوست نداشتم. ما وسائل را به مردم چادر نششین دادیم و آنها هم با زبانشان از ما تشکر کردند. من هم هنوزِ هنوز خوشحال هستم.
پدر من هم قبل از غذا به من می گفت که بگویم بسم الله و بعد از غذا الحمدلله بگویم.
من صدای پدرم را که قبل شنیده ام دوست دارم. صدای پدرم بسیار نرم بود و صدای تلاوت قرآنش بسیار زیبا بود و صدایی که همیشه در زمزمه می گفت من خیلی دوست داشتم وقتی می گفت: الحمدلله... الحمدلله...
پدرم زیبا سخن می گفت و نرم و آرام. وقتی من را صدا می زد انگار تمام دنیا را به من داده بودند. صدای پدرم همیشه در گوشم بود که می گفت: فاطمه ... فاطمه ...»
به زودی گزارش کاملی در مورد این شهید منتشر خواهد شد . انشاءالله
نیروهای امنیتی رژیم آلسعود، در پی سخنرانی آتشین آیتالله شیخ "نمر النمر" در نماز جمعه "العوامیه" عربستان، وی را ترور کرده و با مجروحکردن او، پیکر نیمهجانش را به مکان نامعلومی منتقل کردند؛ اقدامی که به شعلهور شدن آتش قیام مردم انقلابی "الشرقیة" و شهادت و جراحت بسیاری از آنان انجامید و به بحرین نیز کشیده شد. دادگاه عربستان، امروز برای او که مدتهاست دربند است، حکم اعدام صادر کرد.
گروه بین الملل مشرق- شیخ "نمر باقر النمر" روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف در شرق عربستان در خانوادهای اهل علم و دین، به دنیا آمد که از آن علمایی چون "آیتالله شیخ محمد بن ناصر آل نمر" (قدس سره) و خطبای حسینی چون جدش حاج "علی بن ناصر آل نمر" سر بر آورده بودند.
تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیکتر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیتالله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.
شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
وی دوره کتابهای اصولی از جمله "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز "اللمعة الدمشقیة" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری، "مکاسب" شیخ انصاری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتابهای فقهی را مطالعه کرد.
وی در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتیدی حضور یافت، از جمله: - بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران - بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه - بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه - دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران - درس "لمعة" نزد علامة شیخ وحید افغانی
همچنین اخلاق را نزد آیتالله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد است دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی اکنون از جمله معروفترین و شایستهترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزههای علمیه به شمار میآید که حتی در حوزههای علمیه ایران و سوریه به تدریس کتابهایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة" و کتاب "جامع المدارک" و "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
شیخ نمر سالها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.
پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگبنای "مرکز اسلامی" در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.
«امیر سیاوشی» به سال 1367 در محله «چیذر» تهران متولد شد. وی از اعضای یگانِ دریایی سپاه پاسداران بود که چندی پیش، داوطلبانه به مدافعانِ حرمِ بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد. «امیر» در تاریخ 29 آذر 1394، در نبرد با «مزدوران سعودی» خلعت شهادت پوشید.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «امیر سیاوشی» به سال 1367 شمسی در محله ی »چیذر» تهران متولد شد. وی از اعضای یگانِ دریایی سپاه پاسداران بود که چندی پیش، داوطلبانه به مدافعانِ حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در سوریه ملحق شد. «امیر» به تاریخ 29 آذر 1394 شمسی، در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» خلعت شهادت پوشید.
پیکر پاک «امیر سیاوشی» در جوار آستانِ «امام زاده علی اکبر چیذر» تا روز ظهور مولایش، به امانت گذاشته شده است. آن چه پیش رو دارید، تصاویری است از این مدافع شهید حرم:
روحمان با یادش شاد هدیه به روح بلندپروازش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آن چه پیش رو دارید، شاید آخرین تصویر برداشته شده از شهید«ستار محمودی» باشد که درست شبِ قبل از شهادتش، به ثبت رسیده است
عقیق:سرهنگ پاسدار «ستار محمودی» متولد روستای «مهرنجان» در استان فارس بود. وی از افسرانِ نیروی دریایی سپاه در «بوشهر» و فرماندهی پدافند هوایی منطقه پنجم «بندر لنگه» بود که داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)، عازم سوریه شد و حدود 10 روز قبل، طی نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی»، در منطقه ی «لاذقیه»، خلعت شهادت پوشید. آن چه پیش رو دارید، شاید آخرین تصویر برداشته شده از شهید«ستار محمودی» باشد که درست شبِ قبل از شهادتش، به ثبت رسیده است.
روحمان با یادش شاد هدیه به روح بلندپروازش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم