حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»
باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. مقام معظم رهبری
در سال 1356 بحرانی گریبان سلطنت پهلوی را گرفت که پیآمدهای آن پایان عمر رژیم را حتمی کرد. و آن بحرانی بود که با شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی آغاز شد. ایشان در واپسین ساعات روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوهای نامعلوم به شهادت رسید. شهید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی بود. ایشان اول بار در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس، به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعیدگاه حضرت امام خمینی ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیتالله سیدمصطفی خمینی حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف اشرف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیتهای علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت میگرفت. روحیه انقلابی وی، مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود. بیشتر این فعالیتها نمیتوانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد. به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم، شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت، آن هم به دست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمیکرد. هر چند خاطرات به جای مانده از آن زمان نیز دلالت بر شهادت ایشان دارد. حجتالاسلام سید محمود دعایی دربارة آن روز میگوید: «متأسفانه در بیمارستان پزشک کشیک پس از معاینات اولیه تشخیص داد ایشان از دنیا رفتهاند. با علائمی که روی پوست بدن وجود داشت مشخص بود که مرگ طبیعی نبوده و ناشی از یک مسمومیت است.»
بخش اول : زندگینامه حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام)
حضرت سید امیر احمد(علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم(علیه السلام) است.
پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) و محمد بن موسی(علیهما السلام) از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.
فضائل مادر حضرت شاهچراغ(علیه السلام(
علامه مجلسی در کتاب ((مراة العقول)) در شرح حدیث پانزدهم می گوید:
ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت می بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی می سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می نهاد.
در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی میداند امام است)) آمده است که حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) امانت سربمهری به ((ام احمد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی(علیه السلام) حضرت امام رضا(علیه السلام) به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (علیه السلام) شهید شده اند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آنحضرت به امام رضا(علیه السلام) تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.
السلام علیک یا حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) - شهرری
عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب(۱۷۳-۲۵۲ ق)، مشهور به عبدالعظیم حسنی از عالمان و مشاهیر سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می رسد. او را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانسته اند. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، از اصحاب امام رضا(ع)و امام جواد(ع) و امام هادی علیهم السلام شمرده می شود و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان آن حضرت، وفات یافته است. دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سالها تحت تعقیب بود. به همین دلیل، گرچه وی زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا می زیست دارای روش تقیه و پنهان داشتن عقیده و مرام بود، بااین حال مورد غضب متوکل و معتز قرار داشت.
امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشته، او را تصدیق می کند. امام هادی(ع) وی را این گونه خطاب می کند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، از ما گرفته ای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند. بنابر گزارشهای تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و خوف از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاه های مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده اند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر(ع) توقف کرد و در آن جا مخفی شد. گفته شده رحلت عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه.ق و در زمان امام هادی(ع) بوده است.
اماممحمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، امامت شیعیان را عهده دار بوده است.
امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:
فرزند سید مرتضی محل ولادت – اهواز سال ولادت – ۸/۷/۱۳۳۷ محل شهادت – اهواز ( هویزه ) تاریخ شهادت – 16/۱۰/۱۳۵۹ مزار – خوزستان – هویزه ( گلزار شهدای هویزه )
در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ آیت الله سید مرتضی علمالهدی در اهواز دیده به جهان گشود. از 6 سالگی به فراگیری قرآن پرداخت. وی بسیار اهل مطالعه بود. در دبیرستان با تشکیل انجمن اسلامی و سخنرانی فعالیتهای خود را آغاز نمود. در سال 1356 در رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل خود را ادامه داد. در دوران دانشجویی علاوه بر تحصیل، در رشته تاریخ دانشگاه مشهد به تدریس نهجالبلاغه، عقاید و تاریخ اسلام میپرداخت. وی از مبارزان دوران ستمشاهی بود و در شهرهای مشهد، کرمان و اهواز فعالیت سیاسی انجام میداد و در سنین 14 تا 21 سالگی چند بار توسط رژیم ستمشاهی، زندانی و شکنجه شد. از جمله اقدامات او در زمان طاغوت تشکیل سازمان موحدین بود، این سازمان با هدف مبارزه مسلحانه برای سست کردن بنیانهای رژیم منفور پهلوی، به دور از تئوریهای گروهها و سازمانهایی که مبنای علمی آنها از تئوریهای مارکسیستی نشات میگرفت، برنامههای خود را در تحقق بخشیدن فرامین حضرت امام (رحمه الله علیه) تنظیم نمود و حرکتی نو را از اواخر سال 1356 شروع کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو اولین شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود. قبل از شروع جنگ وقت خویش را صرف امور فرهنگی مینمود. از اوایل جنگ در اهواز مستقر بود و سازماندهی بسیجیان اعزامی از سراسر کشور به جبهههای نبرد را به عهده داشت. پس از گذشت دو ماه از جنگ نقطه حساس مرزی یعنی هویزه را برای خود انتخاب کرد و برای تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی عشایر عازم این منطقه شد.
او و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در حماسه هویزه (16 دی ماه 1359) به دریای تانکهای دشمن که آنها را محاصره کرده بودند حملهور شدند.حسین پس از شهادت همرزمانش با فریاد الله اکبر، آخرین گلولههای باقیمانده آرپیجی را به سوی دشمن شلیک نمود و چند تانک مهاجم را منهدم کرد، اما با تمام شدن مهمات و تنگتر شدن حلقه محاصره، چون مولایش امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
ده خاطره جالب از شهید علم الهدی
خاطره سید علی
روزهای ابتدای جنگ ، شبی تعدادی از بسیجیان طرح شبیخون به ارتش عراق را داشتند . ارتش عراق در اطراف اهواز بود . حسین وصیت نامه ای نوشت و به من داد . این برگه تاچندروز درجیب من بود . روزی مشغول مطالعه کاغذهای جیب خود بودم که ناخودآگاه نامه ی حسین را خواندم . حسین در وصیت نامه نوشته بود، به شاگردانم سفارش وتأکید می کنم که مطالعه نهج البلاغه را ادامه دهند.
لانه جاسوسی آمریکا
خواهر داعی پور می گوید :" سال 1358 یکی از خواهران اطلاع داد که استانداری خوزستان چند نفر خواهر پاسدار می خواهد . قرار شد من وایشان به استانداری برویم . منتظر ماشین بودیم که یک ژیان جلوی ما ایستاد وراننده با دوست من ، سلام وعلیک کرد وگفت :" شمارامی رسانم ." دربین راه راننده صحبت می کرد واز دولت موقت انتقاد می کرد .من ناراحت شدم .ایشان اصرار کرد که کجا می خواهید بروید . بااصرار فراوان سرانجام دوستم به ایشان گفت :" قصد همکاری با استانداری را داریم ". ایشان بلافاصله ماشین را حرکت داد وما را به ساختمان سپاه واقع در باغ معین اهواز برد ، در آنجا چند کتاب به من داد وگفت :" این کتاب ها را مطالعه وفیش برداری کنید ." مدتی بعد ، همان برادربه من گفتند :" برای انجام کار بسیار ضروری باید همراه ایشان به تهران بروم" ، به تهران آمدیم وبا هم به سفارت آمریکا ، که مدتی قبل توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شده بود ، رفتیم. ایشان با دوستان خودش در سفارت مذاکره کرد وقرار شد مدارک سفارت را در اختیار من قرار دهند تااگر مطالبی در رابطه با مدنی استاندار خوزستان ، پیدا کردم ، جمع آوری نمایم . حدود یک ماه من در سفارت بودم ومطالبی را پیدا کردم .آن برادری که در این خاطره از او یاد کردم ، سید حسین علم الهدی بود که در حماسه هویزه به شهادت رسید.
زندگینامه شهید محمد هادی ندوشن شهید محمد هادی فرزند رضا در تاریخ سوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در شهر ندوشن در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. محمد چهارمین فرزند خانواده رضا هادی بود که قبل از رفتن به مدرسه، به مکتب خانه رفت و با کلام خدای خویش آشنا شد. شهید محمد هادی با استعدادی که داشت توانست دوران تحصیل خود را با نمرات عالی پشت سر بگذارد. اخلاق و رفتار او زبانزد همکلاسیهایش بود. او در دانشگاه هم قبول شد اما دانشگاه شهادت را ترجیح داد. شهید هادی جهت ادای دین به اسلام و انقلاب و دفاع از آرمانهای آن، در گردان ثارالله ، دوره آموزشی غواصی را گذراند و در نهایت در تاریخ ۱۹ دی ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه، در محراب معراج نماز مغرب و عشاء، به سوی معبود خویش عروج کرد و به شهادت رسید. قبر این شهید عزیز هم اکنون در حسینیه سفلی ندوشن در کنار سایر شهدای شهر ندوشن قرار گرفته است. گزیده ای از وصیت نامه شهید محمد هادی : خداوندا تو می دانی به چه نیتی آغوش خانواهد را رها کرده و به سرزمین پاکی و صفا آمده ام. از تو میخواهم که مرا در راهت ثابت قدم داری و اخلاص در عمل، یقین در قلب، بصیرت و آگاهی در دینم و شهادت در راهت را نصیبم گردانی. خداوندا عملم قلیل و اندک است و معصیت و نافرمانیم زیاد، پس ببخش گناهانم را ای مهربانترین مهربانان و ای بخشنده ترین بخشندگان. خداوندا من با چشمی بینا و گوشی شنوا و حواسی سالم، راه آمرزش گناهانم را جبهه دیدم تا بتوانم به این وسیله دینم را ادا کنم. همیشه ناله های حسین علیه السلام به گوشم می رسد و همیشه صحنه کربلا در نظرم مجسم است. آه حسین جان! چقدر مشتاقم که از دست شما سیراب شوم و در لحظه آخر عمرم چشمم به جمالت منور شود آه، چقدر مشتاقم که به دوستان شهیدم بپیوندم. خداوندا آرزویم را برآورده ساز و نامم را در آمار جان نثاران راه کربلای حسین و شهیدان در راهت ثبت کن. خدایا دلم در حجابست و روحم آلوده و قبلم در هواپرستی مغلوبست و هوای نفس بر من غالب است و طاعتم اندک است و نافرمانیم بسیار و زبانم به گناهان خویش اقرار کننده پس چاره ی من چگونه است من سرانجام بدی دارم. خدایا از تو میخواهم مرا با شهادت در راهت تمام گناهان مرا عفو کنی. از امت اسلامی ایران میخواهم که این اسلام که دستاورد زحمات شهیدان و عزیزان اسلام است پاس دارید و نیز انقلاب اسلامی ایران که طلیعه ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و زمینه حکومت کامل اسلام است پاسداری و حفاظت نمائید و مبادا که در مقابل سختی ها و رنجها لحظه ای در پاسداری از اسلام و انقلاب سستی به خود راه دهید. ای امت شهیدپرور از شما عاجزانه میخواهم که عزاداری اباعبدالله الحسین که سرور شهیدان است و انقلاب ما نیز از آن منشا گرفت است هرچه باشکوه تر برگزار نمائید. پیام من به خواهران: ای خواهران دینی، حجاب را حجاب را حجاب را فراموش نکنید خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. و اما پیامم به تو ای مادرم: باید صبر را از خانواده شهدا و مفقودین سابق یاد بگیری من راضی نیستم که در فدا شدن من ناله ای از ته دل بزنی چرا که شهادت افتخار اولیا است و شهیدان طبق آیه قرآن زنده اند. مطلب دیگری که بایستی تذکر دهم تقوی است به فرموده امام خمینی تقوی را نصب العین خود قرار دهید در اوقات فراغت قرآن تلاوت کنید که من هم اکنون که در حال نوشتن هستم افسوس می خورم که به این عمل اهمیت ندادم. پیام من به شما دانش آموزان: پیام من به شما این است که کلاس درس نیز خود سنگری است و تو برادر بایستی با درس خواندن راه شهیدان را ادامه بدهید. خدایا خودت می دانی خیلی میخواهم که در لحظات آخر عمرم حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و حضرت امام حسین علیه السلام را ببینم مرا موفق کن و راه بسته شده کربلا را به روی مشتاقان باز فرما.
آیت الله هاشمی شاهرودی دعوت حق را لبیک گفت +زندگینامه
آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از تحمل یک دوره بیماری، دعوت حق را لبیک گفت.
به گزارش مشرق، آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از طی یک دوره بیماری ، علیرغم تلاش پزشکان ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه امشب به لقاء الله پیوست.
در پی ارتحال آیت الله هاشمی شاهرودی، بیت ایشان اطلاعیه ای به شرح زیر صادر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
روح ملکوتی عالم ربانی و مجاهد و مرجع عالی مقام، حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمود هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از طی دوره ای از کسالت و بیماری به لقاء الله پیوست.
ضمن عرض تسلیت این ضایعه دردناک به محضر حضرت ولی عصر ارواحناه فداه، مقام معظم رهبری ( دام ظله)، مراجع عظام تقلید، عموم مومنان و ملت شریف ایران به استحضار می رساند ، مراسم تشییع و بزرگداشت ایشان متعاقبا اعلام خواهد شد.
در ادامه خلاصه ای از فعالیت های علمی و سیاسی این چهره انقلاب را می خوانید:
آیت الله العظمی سید محمود هاشمی شاهرودی در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی در شهر نجف و در خانوادهی مذهبی و از سادات منسوب به امام حسین(ع) چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم آیت الله سید علی حسینی شاهرودی، از شاگردان برجسته مرحوم آیة الله العظمی خویی (ره) بود که بحث های اصول و فقه استاد خود را به رشته تحریر درآورد.
دوران تحصیل:
آیت الله العظمی سید محمود هاشمی شاهرودی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه علوی نجف به پایان رسانید و سپس به تحصیلات حوزوی روی آورد. او با توجه به موقعیت علمی خانوادگی و نیز با توجه به هوش و استعداد سرشار و کوشش فراوان خود، در مدتی اندک توانست دروس دوره سطح را به پایان رساند.
پس از آن به حلقه درس آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر(اعلی الله مقامه الشریف) پیوست و سالها در خدمت استاد خود، مبانی اجتهاد در اصول و فقه را به خوبی آموخت و در درس دیگر مراجع آن روز نجف ـ از جمله امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی خویی (ره) ـ نیز با جدیت شرکت جست و بهرههای فراوان برد.
استادان:
آیتالله العظمی سید محمود هاشمی شاهرودی(مد ظله) در سالهای تحصیل خود از محضر استادان بسیاری بهره برد. مهمترین و اصلیترین استاد او در درس خارج آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر بود. آن شهید سعید که از افتخارات شیعه و مرجعیت به شمار میآید، شاگردان بسیاری را به عالم اسلام، تقدیم داشته است. شهید صدر که از حافظه و استعدادی سرشار برخوردار بود، توانست با نوآوریهای فراوان در فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی و به روز ساختن مباحث علوم دینی و نیز نگاشتن کتب درسی در زمینههای یاد شده، گام مهمی برای تعالی اسلام و تشیع بردارد و از این رهگذر، شاگردان او، همچون آیتالله العظمی سید محمود هاشمی شاهرودی(مد ظله)، این خدمات و اندیشهها را پی گرفتند.
از دیگر استادان آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی(مد ظله)، حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله العظمی خویی(ره) را می توان نام برد. معظم له سالها در محضر ایشان به تحکیم مبانی اجتهادی خود می پرداخت.
فعالیتهای علمی و فرهنگی:
آیتالله العظمی هاشمی شاهرودی(مد ظله) تاکنون فعالیتهای بسیاری را در زمینههای علمی و فرهنگی به انجام رسانده است. در یکی از دیدارهای اعضاء مجلس اعلای عراق، امام خمینی(ره) با توجه به شناخت خود، از ایشان میخواهد که تدریس در حوزه علمیه قم را بر هر کاری ترجیح دهد و به تربیت طلاب مستعد در زمینههای علمی و اخلاقی بپردازد. معظم له نیز با ورود به ایران ـ در فروردین ۱۳۵۸ ـ به تدریس درس خارج فقه و اصول میپردازد که این تدریس تا هم اکنون نیز ادامه دارد و طلاب بسیاری از محضر ایشان بهرهمند شدهاند. ویژگی درس ایشان دقت فراوان، تسلط بر مباحث و نوآوری در زمینه های متعدد و مختلف علمی است.
آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی(مد ظله) ریاست دو کنگره مهم نقش زمان و مکان در اندیشه امام خمینی(ره) و نخستین کنگره دایرة المعارف فقه اسلامی را بر عهده داشت که هر دو کنگره با استقبال بزرگان و فضلاء حوزه و دانشگاه و اندیشمندان خارجی و داخلی مواجه شد.
از خدمات دیگر ایشان، ریاست مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی با حکم مقام معظم رهبری است. مقام معظم رهبری در حکم خود، خطاب به ایشان میفرماید: «جناب عالی را که چهره درخشانی در علم و عمل بوده و بحمدالله از مقام والایی در فقه و علوم مرتبط با آن برخوردارید، برای انجام این اقدام بزرگ، شایسته دانسته و مسؤولیت ایجاد و اداره مؤسسه ای برای تهیه این دایرة المعارف را به جناب عالی محول می کنم».
تالیفات:
از آیتالله العظمی هاشمی شاهرودی (مد ظله) مقالات فراوانی در فصلنامه فقه اهل بیت(علیهم السلام) به چاپ رسیده است. همچنین وی در زمینههای گوناگون کتابهایی منتشر کرده است که برخی از آنها به شرح زیر است:
۱ ـ بحوث فی علم الاصول (تقریرات درسهای اصول شهید صدر در ۷ جلد) ۲ ـ کتاب الخمس (۲ جلد) ۳ ـ مقالات فقهیه ۴ ـ قاعده فراغ و تجاوز ۵ ـ حکومت اسلامی ۶ ـ جهان بینی اسلامی ۷ ـ تفسیر موضوعی بخشی از نهج البلاغه ۸ ـ تفسیر آیه «مودت ذی القربی» ۹ ـ بحوث فی الفقه الزراعی ۱۰ ـ محاضرات فی الثورة الحسینیة ۱۱ ـ الصوم، تربیة و هدایة ۱۲ ـ کتاب الاجارة (۲ جلد) ۱۳ ـ کتاب الزکاة (۴ جلد) ۱۴- کتاب المضاربة ۱۵- قراءات فقهیه معاصره (۲جلد) ۱۶- بحثهایی پیرامون اصول فقه ۱۷- درسنامه اصول فقه ۱۸- رساله توضیح المسائل ۱۹- مناسک حج فارسی وعربی ۲۰ – الصوم مسائل وردود ۲۱- پرسشها وپاسخهایی پیرامون روزه ۲۲- الصراط (اجوبه الاستفتاءات) ۲۳- کتاب الحج ۲۴- اضواء و آراء (۳ جلد) ۲۵- منشور قضاء ۲۶- صحیفه عدالت (۸ جلد)
و...
فعالیتهای سیاسی:
آیتالله العظمی هاشمی شاهرودی در سالهای تحصیل و تدریس، فعالیتهای سیاسی بسیاری را پدید آورده است. در پی یورش مزدوران رژیم صدام به علما و اندیشمندان در سال ۱۹۷۴ میلادی، آیتالله العظمی هاشمی شاهرودی به زندان افتاد و شکنجههای فراوان بدنی و روحی را به جان خرید. او در پی تظاهرات مردم عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام(ره)، بویژه در نجف، و در گرامیداشت این پیروزی، تحت پیگرد رژیم بعث قرار گرفت و به سفارش شهید صدر(ره) به وطن خود بازگشت تا وکالت عام شهید صدر و نمایندگی او را نزد امام خمینی(ره) بر عهده گیرد.
او با ورود به ایران به خدمت امام خمینی(ره) مشرف شد و با موافقت ایشان، رابط امام(ره) و شهید صدر(ره) شد و پیامهای علمی نجف را به سمع امام(ره) میرساند. او با دستور آیتالله العظمی خامنه ای که در آن زمان با حکم امام(ره) مسؤولیت نهضتهای اسلامی را بر عهده داشت، تشکیلاتِ جامعه روحانیت مبارز و مجلس اعلی عراق را به راه انداخت و آن را مدیریت و سازماندهی کرد.
او که به دستور امام(ره) تدریس و بررسی مسائل فقهی، بویژه احیای فقه حکومتی استوار بر ادله استنباط جواهری را بر عهده داشت، در طول سالیان انقلاب از هیچ کوششی در جهت اعتلای انقلاب اسلامی ایران، دریغ نورزید.
آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی سالها از اعضای فقهای شورای نگهبان بود ودر این نهاد مقدس به خدمت اشتغال داشت تا اینکه با حکم مقام معظم رهبری به ریاست قوه قضائیه منصوب شد. او در طول مسؤولیت خود در قوه قضائیه، خدمات بسیاری را انجام داد که توسعه قضایی، تسریع در رسیدگی به پروندهها و ایجاد ارتباط مردمی از جمله آنهاست. پس از مسئولیت در قوه قضایه حضرت آیة الله العظمی هاشمی شاهرودی با شروع مجدد درسهای فقه و اصول خود در شهر مقدس قم در کنار فعالیت های مؤثر سیاسی و استمرار خدمات شایان خود به نظام مقدس اسلامی، مسئولیت خطیر مرجعیت دینی را نیز بر عهده گرفت.
برخی مناصب سیاسی واجتماعی:
عضو مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)
عضو مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
رییس ومؤسس مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت(علیهم السلام)
عضو ونائب رئیس مجلس خبرگان رهبری
عضو ونائب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
عضو فقهای شورای نگهبان
رئیس هیئت عالی حل اختلاف وتنظیم روابط قوای سه گانه
شهید بروجردی از پایه گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که خدمات بسیاری را به انقلاب و جنگ تحمیلی عرضه داشت و از یاران اصلی پیر جماران بود.
به سال 1333 شمسی در روستای کوچک «دره گرگ» از توابع شهرستان «بروجرد» در خانواده مومن و مستضعف فرزندی دیده بر جهان گشود که او را «محمد» نام نهادند.
شش ساله بود که پدر را از دست داد. با مرگ پدر و وخامت وضعیت مادی خانواده، مادر رنجدیده ، محمد و پنج فرزند دیگرش را با خود به «تهران» آورد و محله مستضعف نشین «مولوی» مقر خانواده بروجردی شد.
مادرش میگوید: «محمد شش ساله بود که یتیم شد. از هفت سالگی روزها را در یک دکان خیاطی کار می کرد. اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشتم و شبها درس می خواند. همه او را دوست داشتند. چه معلم چه صاحبکارش.»
چهارده ساله بود که به سال 1347 با شرکت در کلاسهای آموزش قرآن و معارف اسلامی قدم به دنیای پر تب تاب مبارزه گذاشت. خودش از آن روزها چنین حکایت می کرد: «وقتی به این کلاسها رفتم قرآن را خواندم و مفهوم آیات را فهمیدم چشم و گوشم روی خیلی مسایل باز شد. معنای طاغوت را فهمیدم. فهمیدم امام کیست و چرا او را از کشور تبعید کرده اند .»
من به رنجهایی که قبل از انقلاب کشیدم حسرت میخورم. ای کاش باز در زندان و زیر شکنجه دژخیمان بودم و نمیدیدم رفیقی که به او تکیه میکردم حالا دارد فساد میکند.
ایشان برای واپسین بار در جمع رزمندگان لشکر 25 کربلا سخنرانی کردند. پس از جلسه سخنرانی و اقامه نماز ، رزمندگان برای عرض ارادت به ایشان روی آوردند ، برای جلوگیری از فشار و ازدحام ، اطرافیان از برادران خواستند که از این کار صرف نظر نمایند ؛ ولی آنان به واسطه عشق و علاقه بی پایانشان نسبت به ایشان دست بردار نبودند . ایشان در جمع مسئوولان پایگاه گفتند:« این طور نیست که آن ها (رزمندگان) فقط علاقمند باشند که ما را ببوسند؛ بلکه ماهم علاقه مندیم آن ها را ببوسیم . اگر رزمندگان سر ناقابل ما را بخواهند ، من تقدیمشان می کنم و این سر درمقابل آنها ارزشی ندارد!»
شهید شاه آبادی که نماینده مجلس بود، اصرار زیادی به حضور در جبهه ها داشت، مرتبا با به دست آمدن کوچکترین فرصتی، روی به سوی جبهه می گذاشت. تعطیلی های مجلس را حاضر نبود به استراحت بگذراند و حتی اگر یک فرصت دو روزه هم می یافت در جبهه ها حضور پیدا می کرد و آن دو روز را در کنار رزمندگان جبهه ها سپری می نمود. بالاخره در یکی از همین دفعات که جهت سرکشی و دیدار با رزمندگان به جبهه ها رفته بود، خداوند تبارک و تعالی به وعده خود عمل کرد و او را به درجه رفیع شهادت مفتخر فرمود. طوبی له.
در واپسین سخنرانی اش قبل از شهادت که در مقر لشکر ۲۵ کربلا ایراد نمود به نکته جالبی اشاره کرد که حاکی از عشق به شهادت در راه خدا بود . آنجا که گفت:
« اگر شهادت ، می تواند نظام توحیدی مان را حفظ کند ؛ اگر شهادت می تواند دشمن را ذلیل کند ؛ اگر شهادت می تواند تفکر و بینش اسلامی مان را به دنیا اعلام کند ، ما آماده این شهادتیم.»
بالاخره در واپسین مرحله ای که آیت الله از مناطق جنگی جنوب بازدید می کرد ، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در اثر انفجار و اصابت ترکش در حالی که در جمع رزمندگان اسلام حضور داشت شربت شیرین شهادت را نوشیده و با پرواز خونین و ملکوتی خویش به ملاء اعلی پیوست. تاریخ شهادت 63/2/6 مصادف شد با شب شهادت امام موسی الکاظم(ع) تا با آن امام همام محشور گردد.
هفتم ماه ذی الحجه سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر(ع) است.
هفتم ماه ذیالحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (ع). شهادت آن بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت میگوییم. در ادامه شرح کوتاهی از زندگینامه آن حضرت را بخوانید:
نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت «باقر» یا «باقرالعلوم» است. بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکار ساخت. القاب دیگری مانند «شاکر» و «صابر» و «هادی» نیز برای آن حضرت ذکر کردهاند که هریک باز گوینده صفتی از آن امام بزرگوار بوده است.
کنیه امام «ابوجعفر» بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و از سوی پدر به امام حسین (ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین امام زین العابدین، علی بن الحسین (ع) است.
تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد. در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهدا کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیاش نزدیک می شد.
دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجری قمری سال درگذشت امام زین العابدین (ع)، آغاز شد و تا سال 114هجری قمری ادامه داشت.
در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح شد.
امام محمد باقر (ع) و پس از وی امام جعفر صادق (ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حق بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند.
این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند. می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست میزدند و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوین و تدریس میکردند. به همین جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.
امام باقر (ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود. پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می نمود.
از آن حضرت می پرسیدند: جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشید، تو چرا لباس فاخر بر تن میکنی؟ پاسخ می داد: مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد بودند، چنان بود. من اگر آن لباس را بپوشم در این انقلاب افکار، نمی توانم تعظیم شعائر دین کنم.
امام پنجم میخواست سنتهای جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم دهد. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می زد. ْنچه از محصول کشاورزی که با عرق جبین و کد یمین به دست می آورد، در راه خدا انفاق میکرد.
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و 10 ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین (ع) زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی، تعلیم شاگردان، رهبری اصحاب و مردم، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم پرداخت.
سرانجام در هفتم ذیالحجه سال 114 هجری قمری در سن 57 سالگی در مدینه با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسشان را در قبرستان بقیع کنار پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
سید ابراهیم رئیسی در سال 1339 هجری شمسی در خانوادهای روحانی در محله نوغان مشهد مقدس دیده به جهان گشود. پدرش از روحانیون مشهد و جدّ مادری اش هم روحانی بود.. ایشان از سادات حسینی (ع) است و نسباش از هر دو سو به امام زین العابدین، علی ابن الحسین علیهماالسلام میرسد. ایشان پنج ساله بود که پدر بزرگوارش به رحمت ایزدی پیوست.
تحصیلات
پس از پایان تحصیلات ابتدایی در مدرسه جوادیه، طریق پدر را در پیش گرفت و وارد عرصه طلبگی و دروس حوزوی شد. ابتدا وارد مدرسه نواب شد و مدت کوتاهی در آنجا به تحصیل پرداخت و سپس برای گذراندن مقدمات شامل ادبیات، منطق، معانی و بیان به مدرسه علمیه آیتالله موسوینژاد رفت.
ایشان بنابر تأکید و سنت آیتالله موسوینژاد، در همان اوان طلبگی و از سال سوم، تدریس به طلبه های تازه وارد را آغاز کرد .تحصیل ایشان در مدرسه آیت الله موسوی نژاد تا سال 1354 ادامه یافت تا آنکه در این سال، به توصیه برادر بزرگ خود، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیلات به شهر مقدس قم برود.
شیخ محمد دشتی (م 1380 ش) از عالمان بزرگ معاصر است که بیشتر به آثار خویش در زمینه نهج البلاغه و به ویژه ترجمه نهج البلاغه و معجم نهج البلاغه و فرهنگ موضوعات و مفامعروف و مشهور است.
مرحوم محمد دشتی با وجود عمر کوتاه، ولی پربرکت خود، منشأ آثار و برکات بسیاری شد. از ایشان بیش از صد و ده جلد کتاب به یادگار مانده که تنها یک کتاب ایشان، بالغ بر پانزده جلد می باشد. در این جا به گوشه ای از آثا رایشان اشاره می شود:
آینده و آینده سازان، اسناد و مدارک نهج البلاغه در دو جلد، پیام های عاشورا، ترجمه نهج البلاغه، مذهب روشنفکری، فرهنگ سخنان حضرت امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ، نهج الحیاة، مجموعه الگوهای رفتاری امام علی علیه السلام در پانزده جلد و دیوان اشعار.
هم چنین از مرحوم دشتی، بیش از پنجاه مقاله به یادگار مانده است.
آنچه باید از برترین بانوی بهشت بدانید/ از ویژگیهای حضرت خدیجه(س) تا عشق پیامبر(ص) نسبت به ایشان
در بیان ویژگیها و فضائل حضرت خدیجه(س) همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: من او را از اعماق دل دوست داشتم.
به گزارش نامه، خدیجه(س)، پدر بزرگوارش «خویلد» قهرمان دلاورى بود که در دفاع از حریم کعبه، روز به یاد ماندنى آفرید و مادرش «فاطمه» بانویى با فضلیت بود. برای ایشان القاب بسیاری نقل شده است که از آن جمله میتوان به صدیقه، مبارکه، امالمؤمنین، طاهره، راضیه و مرضیه اشاره کرد. یتمیان او را «اُمّ الیتامى»، بینوایان او را «اُمّ الصعالیک»، مؤمنان او را «اُمّ المؤمنین» وکوثر جارى خلقت نیز او را «اُمّ الزهراء» یا سرچشمه کوثر مىدانستند.
چرا بانوی اسلام، پیامبر(ص) را به پیامبری برگزید
حضرت خدیجه (س) علاوه بر جمال، کمال، ثروت وشرافت نسب، از دانش، بینش، اصالت اندیشه، قدرت تصمیم گیرى، دقت نظر، سلامت فکر، صلابت رأى، عقل وافر واندیشه صائب برخوردار بود، از این رهگذر خواستگارهاى فراوانى از سران بنى هاشم، سلاطین یمن واشراف طائف، با اموال وامکانات فراوان درصدد ازدواج با آن قلّه شرف برآمدند، ولى او دست رد بر سینه همه آنها زد ودل در گرو امین قریش داشت.
حضرت خدیجه (س) علت گزینش امین قریش را اینگونه بیان مى کند: اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم، زیرا: 1. تو خویشاوند من هستى؛ 2. تو از شرافت والا برخوردار مى باشى؛ 3. تو به امانت در میان قوم خود مشهور هستى؛ 4. تو فردى راست گفتار مى باشى؛ 5. تو از اخلاق نیکو برخوردار هستى.
حضرت خدیجه راز اصلى این گزینش را به صفیّه چنین بیان کرد: «من به طور قطع ویقین مى دانم که او از سوى پروردگار عالمیان مورد تأیید مى باشد».
وى همچنین از بانوى فرزانه اى به نام نفیسه بهره جست وبه همراه او به محضر رسول اکرم (ص) شتافت وعرضه داشت: من دخترى از تبار خویش براى شما در نظر گرفته ام. پیامبر پرسید: او کیست؟ حضرت خدیجه عرض کرد: « او کنیز تو خدیجه است»