خاطره ای از همسر شهید نواب صفوی:
سیدمجتبی نگاهی آرام به همسرش انداخت، بانوی خانه منزلی مطمئن میخواست تا فرزندش را با خیالی راحت و آسوده تربیت کند. آقا مانند همیشه با جذبه گفت: خیلی خوب و از اتاق بیرون رفت. نیرهالسادات ناراحت همسرش بود، مبادا آقا توانایی این را نداشته باشد که خانهای کوچک را تهیه نماید. غم سنگینی در دلش چنگ انداخت، قلم را برداشت، عریضهای برای حجتبنالحسن (عج) نوشت:«آقا جان گره از کار سیدمجتبی باز کن. «اشک در چشمانش غلطید. پرده سیاه شب اتاق نیرهالسادات را در تاریکی فرو برد و چشمانش خوابی سنگین را پذیرا گشت. صاحبالزمان (عج) را در خواب دید: «آقا فاطمهالسادات را مورد ملاتفت قرار دادند و نیرهالسادات مشغول پختن غذا گشت و در همان حال برای امامش (عج) درد دل نمود. یا اباصالح مگر نواب سرباز شما نیست، پس چرا یاریش نمیکنید؟ امام (عج) فرمودند: «او را یاری میکنم». ناگهان از خواب بیدار شد. صبح زود سید مجتبی به خانه بازگشت و کلید منزلی نو را به همسرش داد.
نیره سادات احتشام رضوی _ همسر شهید نواب صفوی به دلیل مشارکت در برنامه های فداییان اسلام و نیز همراهی با شهید در برنامه های تبلیغی و ارشادی او خاطرات ناگفته دارد که می تواند در شناسایی فضا و محیط آن دوران منبع خوبی باشد. بانوی بزرگواری که او را با نام «خانم نواب» میشناسیم، تنها هشت سال با شهید نواب صفوی زندگی کرد؛ سه فرزند دختر از شهید به یادگار مانده است و پس از شهادت همسر با اینکه جوان بود، باز هم به افشاگری علیه جنایتهای حکومت فاسد پهلوی ادامه داد و...
خاطره ای از آیت الله شهید مدنی :
هنگامی که شهید نواب صفوی در نجف اشرف به فکر مبارزه با کسروی گری افتاد، آیت الله مدنی که از اساتید حوزه نجف بود، مطلع می شود که نواب صفوی هزینه این مبارزه را ندارد. بدین رو، کتابهای خود را می فروشد و پولش را در اختیار نواب صفوی می گذارد ، به گونه ای که دوستانش می گویند، اسلحه نواب از پول کتاب های شهید آیت الله مدنی بوده است.
دورود و رحمت خداوند بر مجاهدان راه خدا و فدائیان اسلام و قرآن و اهل بیت (ع)