انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل وقتی که عزیزى را از دست می دهند. شکست در بعضى از امورات زندگى، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگى کردن در غربت و دوری از خانواده و... و گاهى اوقات علت غمگینى و افسردگى و بى نشاطى معلوم و شناخته شده نیست. چه بسا علت فیزیکو شیمیایى یا ارثى و یا عواملى محیطى مبهم دارد. در هر حال افسردگى از اختلالات خلقى شایع می باشد و معمولاً شیوع آن در میان خانم ها، بیشتر از مردان است؛ زیرا براى مردان زمینه برون ریزى ناراحتى ها فراهم تر است؛ امّا زن ها معمولاً خود خورى مى کنند و زمینه بروز ناراحتى ها براى آنها کمتر فراهم مى شود.
البته خداوند مکانیزم هاى جالبى، در وجود انسان قرار داده که تا حدّ قابل توجّهى، در تنظیم حالت خُلقى و عاطفى وى مؤثر است؛ از جمله این مکانیزم ها خنده و گریه است. گریه و خنده، فواید زیادى دارد که از جمله آنها تنظیم حالات عاطفى و خلقى انسان است. گاهى با چند دقیقه گریه کردن، کاملاً انسان از ناراحتى ها تخلیه مى شود و گاهى نیز با شرکت در یک مجلس شادى آفرین (مثل جشن و عروسى) و یا قرار گرفتن در جمع دوستان و شنیدن چند مطلب طنزآمیز و شوخى هاى خنده دار، انسان تخلیه هیجانى مى شود و نشاط پیدا مى کند.
بنابراین تجربه کردن حالات غمگینى و افسردگى، تا حدود زیادى طبیعى است امّا اگر حالت غمگینى بیش از شش ماه طول بکشد و علایمى از قبیل کم خوابى (یا پرُ خوابى در بعضى افراد)، بى اشتهایى، کاهش عملکرد افراد، عدم تمرکز حواس، حالات پرخاشگرانه و... را به دنبال داشته باشد؛ روشن مى شود که مشکل کمى بیشتر از حالت طبیعى است و باید به روان شناس، مشاور روان شناختى یا روان پزشک مراجعه کرد.
البته خداوند مکانیزم هاى جالبى، در وجود انسان قرار داده که تا حدّ قابل توجّهى، در تنظیم حالت خُلقى و عاطفى وى مؤثر است؛ از جمله این مکانیزم ها خنده و گریه است. گریه و خنده، فواید زیادى دارد که از جمله آنها تنظیم حالات عاطفى و خلقى انسان است. گاهى با چند دقیقه گریه کردن، کاملاً انسان از ناراحتى ها تخلیه مى شود و گاهى نیز با شرکت در یک مجلس شادى آفرین (مثل جشن و عروسى) و یا قرار گرفتن در جمع دوستان و شنیدن چند مطلب طنزآمیز و شوخى هاى خنده دار، انسان تخلیه هیجانى مى شود و نشاط پیدا مى کند.
بنابراین تجربه کردن حالات غمگینى و افسردگى، تا حدود زیادى طبیعى است امّا اگر حالت غمگینى بیش از شش ماه طول بکشد و علایمى از قبیل کم خوابى (یا پرُ خوابى در بعضى افراد)، بى اشتهایى، کاهش عملکرد افراد، عدم تمرکز حواس، حالات پرخاشگرانه و... را به دنبال داشته باشد؛ روشن مى شود که مشکل کمى بیشتر از حالت طبیعى است و باید به روان شناس، مشاور روان شناختى یا روان پزشک مراجعه کرد.
به کارگیرى راه کارهاى زیر، براى مقابله با مشکل مطرح شده و درمان آن بسیار مفید است: