دریافت فایل pdf از همه پوسترها
678 کیلوبایت
دریافت فایل فشرده winrar (همه پوسترها)
634 کیلوبایت
مطالب مرتبط با حجاب و بدحجابی
بقیه پوسترها در ادامه مطلب...
دریافت فایل pdf از همه پوسترها
678 کیلوبایت
دریافت فایل فشرده winrar (همه پوسترها)
634 کیلوبایت
بقیه پوسترها در ادامه مطلب...
راهپیمایی مردم تهران در اعتراض به اغتشاشات اخیر
جمعی از مردم در اعتراض و محکومیت حرکات هنجارشکنانه اغتشاشگران و توهین آنها به مقدسات، ظهر جمعه اول مهرماه پس از اقامه نماز جمعه از دانشگاه تهران به سمت میدان انقلاب راهپیمایی کردند. بخشی از تصاویر
اگر بی حجاب ها سکته نمی کنند از آنها خواهش می کنیم به خاطر امام حسین (ع) حجاب شان را رعایت کنند.
حجاب خونبهای شهیدان است .
آ. اینجا نه پلیسی هست نه گشت ارشادی !
مطالب مرتبط: حجاب و بدحجابی، شهیدان ، زن ایرانی
فایل صوتی بخشی از سخنان امام خمینی (ره)
قانونگرایی و احترام و خضوع در مقابل قانون
ما امروز مواجه هستیم با مشکلاتی که از خارج برای ما تهیه میکنند و صادر میکنند و در داخل هم بعضی عناصر وابسته به خارج، تهیه میکنند و ما را در مشکلات میگذارند. من در اول این سال اعلام کردم که این سال را باید ما سال اجرای قانون بدانیم و با قانون طوری عمل کنیم که هم اسلام و هم دنیا، کارهای مارا یک رفتار صحیح بداند. در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمیتوانیم اسلامی حساب کنیم. کسانی که با قانون مخالفت میکنند اینها با اسلام مخالفت میکنند. کسانی که با مصوبات مجلس بعد از اینکه شورای نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت میکنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت میکنند. اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروههایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شکنیها پیش میآید. اگر قانون حکومت کند در یک کشوری [اختلافی دیگر نخواهد بود]. چنانچه از صدر عالم تاکنون تمام انبیا برای برقرار کردن قانون آمدهاند و اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفای اسلام تمام برای قانون خاضع بودهاند و تسلیم قانون بودهاند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدی بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون برای همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدی را به جای خودش بنشانند، آن دزد صدایش در میآید، لکن باید به آن دزدی که مقابل قانون میخواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم - خدای نکرده - دزدی کند، رسول اکرم دست او را میبرد، قانون است. قانون برای نفع ملت است، برای نفع جامعه است، برای نفع بعضی اشخاص و بعضی گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است. قانون برای تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان میآید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان میآید و کسانی که مخالفتها میخواهند بکنند از قانون بدشان میآید، لکن قانونی که مال همه ملت است و برای تهذیب همه ملت است و برای آرامش خاطر همه ملت است و برای مصالح همه ملت است، باید محترم شمرده بشود. نباید چنانچه یک قانونی بر خلاف نظر من بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونی نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون [خودش را] با شما تطبیق بدهد. اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست. قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشوری باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور کشور قانون میشود.
اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معنای دیکتاتوری است
اونها که رفتند کربلا یا دارند میرن برای ما هم دعا کنند.
یک مریض هم داریم لطفا دعا کنید امام حسین (ع) شفا بده ان شاءالله
اللهم اشف کل مریض
در بررسی های 53 هزار وصیت نامه شهدا ، 8681 وصیت وجود دارد که در آن به موضوع حجاب پرداخته شده است.
وصیت هایی که هرکدام را هر زمان بخوانی گویی با شهید در دوران کنونی هم صحبت شده ای و این است عزت و کرامت شهدای ما وقتی می گویند:" خواهرم حجابت،برادم نگاهت"
حجاب در شهر من زاویه کامل است ، منظور حجاب کامل اسلامی است.حجاب فاطمی که از فاطمه (س) بر ما رسیده است. حجابی که گردی صورت مادرزاد، مچ دستان بی زیور، برجستگی های بدن و ماهیچه های پا و سینه و... را می پوشاند و زن را از هرگونه سوء استفاده حتی نگاهی نامحرم و نامبارک حفظ می کند.
حجابی که سنگر زن مسلمان برای حضوری فعال در جامعه و حفظ شؤنات او در تعامل با مردان است. حجابی که زاییده عفت و عفتی که فرزند حیاء زن مسلمان است. آری ما به وصیت 44 شهید عزیز شهرمان گوش کرده ایم.
نوحه : آقا منو ببر حرم ....
*** شما فرزند یک شهید معروف و بزرگی مثل شهید بروجردی هستید که نقش موثری در پیروزیهای جنگ داشتند. فرزند یک چنین شهیدی بودن چه حسی دارد؟
همه شهدا اهداف شان یکی بود. این معروف و غیر معروف را ما به وجود آورده ایم وگرنه هیچ فرقی برای خدا ندارند. برای من هم همین طور است. برای من دختر شهید بودن خیلی با ارزش است و از این جهت، بسیار به خود افتخار میکنم و میبالم اما معروف بودنشان برای من خیلی ملاک نیست.
خیلی از شهدای ما این طور بودند. این خیلی با ارزش است که استعدادها و خلاقیتهای نهفته خیلی از جوان های ما در آن موقعیت شکوفا شد و جوان 18 ساله، 20 ساله و 22 ساله توانست فرماندهی یک گروه را بر عهده بگیرد و به قلب دشمن بزند. این شهدا توانستند با خلاقیت هایی که به ذهنشان می زد با وجود کمبود مهمات و تحریم نظامی و اقتصادی، با توکل به خدا به پیروزی برسند و همه اینها به ایمان شهدا برمیگردد.
*** وقتی پدرتان شهید شدند چند ساله بودید؟ خاطره ای از پدر به خاطر دارید؟
من موقع شهادت پدرم تقریباً سه ساله بودم خاطرهای از ایشان ندارم تنها تصاویری مات و مبهم از او به یاد دارم. علت هم این بود که هم سن من کم بود و هم این که ایشان را به خاطر حضور مستمر در کردستان کم دیدیم.
*** چطور توانستید با نبودن پدر کنار بیایید و زندگی بدون وجود ایشانن را بپذیرید؟
البته همسران شهدا خیلی زحمت کشیدند که جای پدر شهید را پر کنند ولی واقعیت این است که نه کسی جای پدر را میتواند پر کند و نه کسی جای مادر را میتواند بگیرد. ما هم سعی کردیم در کنار حس کردن جای خالی پدر، واقعیت ها را هم بپذیریم؛ شاید بچه های شهدا این هنر را داشتند که از بچگی واقعیت پذیر باشند. باید این طور میبودند، چون واقعیت همین است.
*** در شرایط امروز، با این همه مشکلی که به سبب نبودن پدر متحمل شدید، باز هم مصم هستید راه پدرتون رو ادامه میدهید؟
حجاب مایه تشخص و آزادی زن است
حجاب مایهی تشخص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانهی مادیگرایان، مایهی اسارت زن نیست.... حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاری زن است، سنگین شدن کفهی آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلی قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئلهی حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمتهای الهی است. ۱۳۹۱/۰۲/۲۳
۰۶ تیر ۱۳۹۷
به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، هفتم تیرماه روزی فراموشنشدنی در تاریخ معاصر انقلاب اسلامی است، روزی که تداعیکننده فاجعهای غمبار است، حادثهای که سبب شد پرندگانی سبکبار از همه تعلقات دنیوی بگذرند تا جواز پرواز بیابند، آری پرواز در آسمان بیکران به شوق معشوق جز بر پرندگان سبکبار میسر نمیشود و شهید است مصداق اکمل مسافر ملکوتی.
ظهور انقلاب اسلامی در سال 57 پایانی بود بر حکومت طاغوت، انقلابی الهی که با ظهور خود تمام معادلات دنیا را به همریخت و در راه اثبات این انقلاب و اسلام افراد زیادی به شهادت رسیدند، ریخته شدن خونهایی که در لحظهلحظه سرافرازی این ملت، و در صحنه صحنه این انقلاب نقشی سترگ داشت.
پیروزی انقلاب اسلامی خاری در چشم دشمنان کوردلی بود که تاب تحمل این انقلاب را نداشتند که با اقداماتی خیانتکارانه درصدد برچیده شدن انقلاب اسلامی بودند و به همین خاطر دست به ترور شخصیتها و سران مملکت زدند به طوریکه در هفتم تیرماه سال 1360 براثر انفجار بمب نیرومندی در سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی، آیتالله سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از جمله «حجتالاسلام شهید سید فخرالدین رحیمی» نماینده مردم ملاوی لرستان در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند که امام خمینی(ره) این حادثه را فاجعهای بزرگ دانستند و فرمودند ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بیگناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.
آرامگاه شهید سید فخرالدین رحیمی -خرم آباد
شهید رحیمی اسطورهای از شجاعت و دلاوری
حمید سبزواری، شاعر انقلابی در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان "حال اهل درد" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره اوضاع سبزوار در دوران کشف حجاب رضاخانی میگوید:
جریان کشف حجاب را کاملا یادم هست. در این زمان من ۹یا۱۰سال داشتم و فقط میدانم که عدهای را دعوت کردند در باغ ملی. ما بچه بودیم رفتیم. صدای ساز و آواز میآمد و گفتند نمایش میدهند و من رفتم پشت در؛ زنها اول با حجاب آنجا رفتند و وقتی که آمدند بیرون، دیدیم که اینها حجاب ندارند. بعضی از آنها یک کلاه سرشان گذاشتند، سرشان را از خجالت داخل آن کردند. برخی از آنها دستشان را به صورتشان میگرفتند و از آنجا به سرشان میگرفتند؛ با یک وضع بسیار موهنی از آنجا خارج میشدند.
گرچه این زنانی را هم که دعوت کردند بیشتر آنها زنان رؤسای ادارات و وابستگان به ادارات دولتی بودند و همچنین چند نفر از تجار معروف سبزوار. مردم که دور اینها را گرفته بودند هم نگاه میکردند، اینها واقعا با یک حالت شرمندگی از جلوی مردم رد میشدند.
بعد از فردای آن روز، شروع کردند به گرفتن زنهای محجبه و دستور این بود که هیچ مردی حق پالتو پوشیدن نداشت. عباها را از دوش مردم برداشتند، پوشش مردم را دستور دادند باید کت و شلوار باشد. پالتو پدر مرا در خیابان قیچی کردند، تکه پایین آن را دستش دادند او به خانه آمد و نشست و گفت: «آدم مرگش برسد بهتر از این است که در این اوضاع زندگی کند.» من یادم میآید که این مرد نشست و کلی گریه کرد و بر حال و روز مردم و ستمی که بر مردم میرفت.
هیچکس هم جرأت نمیکرد حرف بزند، علت هم آن بود که جاسوسان رضاشاه همه جا بودند و بیشتر آنها با اسلام در تضاد بودند و اینها در میان خانوادهها جاسوسی میکردند، عده زیادی از سبزواریها را نیز تبعید کردند که اسامی اینها را بهخاطر ندارم، فقط میدانم که عدهای را از آنجا تبعید کردند، از روحانیون نیز عدهای را تبعید کردند.
ای لعنت بر رضاشاه دیکتاتور
این خاطرات را بخوانید و دیگر نگویید حجاب اجباری !
عالمان و دانشمندان دلیر و فداکار با تأسی از سیره رسول اکرم صلیاللّهعلیهوآله که قرآن میفرماید: یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر، در سختترین دوران، از اسلام و مکتب تشیع دفاع کردند و با دشمنان دین به ستیز و مبارزه برخاستند. عالم پارسا، و آیت شجاعت و تقوا حاج شیخ محمدتقی بافقی، نمونه عینی دانشمندان دلیر و فداکار شیعه است که ذکر و یادش شیرین و بس دلرباست و چه خوش گفت آنکه گفت:
انصاف میدهم که دلیران و دلبران
بسیار دیدهام نه به این حسن و دلبری
ایشان در شهرستان بافق، متولد شد پس از طی دوران کودکی در چهارده سالگی جهت تحصیل علم و کمال قدم به حوزه علمیه یزد نهاد و در شمار سربازان امام زمان عجلاللّهتعالیفرجهالشریف درآمد. با تلاش و پشتکار، سالیانی چند در محضر اساتید بزرگ و بهنام یزد زانوی ادب و شاگردی زد و مقدمات و سطح را به پایان رسانید. آنگاه برای ادامه و تکمیل تحصیل، راهی عتبات عالیات شد. مدت هفده سال در نجف اشرف از محضر اعاظم و اساطین علم و عمل حظ و بهره کامل برد و گامهای بلندی را در تهذیب نفس و خودسازی برداشت و در عداد نوادر عصر درآمد.
مرحوم بافقی در سال 1337 قمری با کولهباری از دانش و فضل جهت خدمت و رسالتی بزرگ به حوزه علمیه قم بازگشت و در تأسیس و احیای حوزه علمیه قم همچون بازوی محکم و یار فداکار آیةاللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری ایفای نقش کرد.
بنا به گفته میرزا عبداللّه طهرانی چهل ستونی، تا وقتی که حاج شیخ بافقی در قم بود، طلاب روز بسیار خوشی داشتند؛ از عمامه تا کفش پای ایشان را متکفل بود. هر طلبهای درد دلی داشت به ایشان میگفت و ایشان مشکلات را برطرف میکرد.
آن عالم ربانی در عین برخورداری از شجاعت و قوت قلب، نسبت به طلاب و ضعفا رئوف و مهربان بود و چون مولا و مقتدایش امیرالمؤمنین علیهالسلام جامع اضداد بود. در عمل به دستورات اسلام و اقامه امر به معروف و نهی از منکر خیلی جدی و کوشا بود. و در این راه حتی از شاه، وکیل و وزیر هم خوف و هراس به دل راه نمیداد. او بارها رضاشاه را مورد خطاب قرار داد و امر بهمعروف و نهی از منکر کرد و در آخرین نامه، سوره تکاثر را برای شاه نوشت.
جریان کشف حجاب
لحظات تحویل سال 1306 شمسی و مراسم نوروز از راه میرسید و مردم طبق سنت، از دور و نزدیک در حرم کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه سلاماللّهعلیها اجتماع کرده بودند. جماعتی از زنان دربار و خانواده رضاشاه نیز که حجاب درستی نداشتند در قسمت فوقانی ایوان آیینه به تماشای مردم مشغول بودند. این منظره برای مؤمنین و ارباب غیرت و ناموس بسیار ناخوشایند و غیر قابل تحمل بود.
مرحوم بافقی پس از اطلاع از این صحنه زشت، پیغامی به این مضمون فرستاد: اگر شما از غیر دین اسلام هستید، پس اینجا چه میکنید؟ و اگر مسلمانید، چرا در حضور این همه جمعیت چنین مکشفةالوجه و الشعر نشستهاید؟! میرفت که این حادثه تبدیل به قیام و شورشی علیه طاغوت شود، خبر این حادثه به تهران رسید و رضاشاه، خود با همراهان به قم آمد و حرم مطهر را به محاصره درآورد، با کفش وارد حرم مطهر شد و ضمن شکستن حرمت آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلاماللّهعلیها مرحوم بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد و هرچه توانست با مشت و چکمه پا، بر سر و بدن آن عالم وارسته و مجسمه تقوا زد! اما آن مرد خدا و عاشق اهلبیت علیهمالسلام مرتب میگفت: یا صاحبالزمان، یا صاحبالزمان ... آنگاه آن عالم نستوه و مبارز را به تهران فرستاد و حبس و زندانی کرد. ایشان حدود شش ماه در زندان ماند، ولی از غذای زندان نخورد. هرشب یک ظرف غذا که برای زندانیان میبردند، برای ایشان هم میبردند. سه شبانهروز گذشت، دست به غذا دراز نکرد. وقتی پرسیدند: چرا نمیخوری؟ گفت: غذای سلطان جائر حرام است. یک پاسبان به حال او رقت کرد و گفت: با این وضع تلف میشوی، خوب است از بیرون چیزی تهیه کنی. گفت: من هفت سنار موجودی دارم؛ اگر ممکن است برایم سبزی تره و نخودچی تهیه کن؛ و مدتی را با آنها سر کرد.
خود آن مرحوم در اینباره میفرمود: کمکم بدنم ضعیف شد، کارم به جایی رسید که نمیتوانستم ایستاده نماز بخوانم تا این که یک روز به خدا عرضه داشتم: خدایا آخوندت میجنبد؛ اشاره به اینکه تو خود گفتهای: «و ما من دابة فیالارض الا علی اللّه رزقها»(هود/6)، چیزی نگذشت که وعده «من یتقاللّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب»(طلاق/2و3)؛ به سر حد وفا پیوست، در زندان باز شد، سیدی با ماموری وارد شد و مجموعهای از چلو خورشت و سایر لوازمات در جلوی من گذاشت و گفت: کل هنیئاً لک و صبغا.
حضور حاج شیخ در زندان، فضای آنجا را دگرگون کرد و جمع کثیری از زندانیها به توصیه ایشان توبه کرده، با ایشان نماز جماعت اقامه میکردند و او چون یوسف صدیق، بندگان خدا را به توحید و خداپرستی دعوت میکرد. به قول صاحب کتاب التقوی و ما ادراک ماالتقوی، حتی زندانبانها هم متاثر و متحول شدند. ماموران یهودی بر وی گماشتند که آنها هم از رفتار و تأثیر کلام آن روح قوی ایمان، متحول شدند. مرحوم بافقی این چنین زندگی طاغوت را با استقامت و روح ایمانش زندانی خود کرده بود. چنانکه امام خمینی قدسسره در درس اخلاقی که در آن زمان برای طلاب ایراد میکردند، هرگاه میخواستند یک مرد مجاهد و یک مؤمن حقیقی و یک آدم واقعی را معرفی کنند، میفرمودند: هر کس بخواهد در این عصر، مومنی را زیارت و دیدار کند که شیاطین تسلیم او و به دست وی ایمان میآورند، مسافرتی به شهر ری نموده، بعد از زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، مجاهد بافقی را ببیند.
صاحب کرامات عجیب
بهراستی مرحوم بافقی گوی سبقت را از همگان ربوده، صاحب کشف و کرامات عجیبه بود. وقتی از حاج شیخ عباس تهرانی راجع به ایشان سئوال کردند، در جواب فرمود: حاجشیخ محمدتقی بافقی، فقط یک عیب دارد و آن اینکه در زیر آسمان یکی است و دومی ندارد!
آن فقیه وارسته ارتباط نزدیکی با اربابش حجةبنالحسنالعسکری عجلاللّهتعالیفرجهالشریف داشت. صاحب کتاب آثارالحجة نوشته است: از حاج شیخ محمدتقی بافقی پرسیدم، باب ملاقات را مفتوح میدانید یا مسدود؟ فرمود: به چند دلیل مفتوح و ادلّ دلیل بر امکان شیء وقوع آن است. عرض کردم شما خدمت حضرت مشرف شدهاید؟ اشاره به دهان خود کردند. فهمیدم مرادشان کتمان تشرف خود میباشد.
چهارصد عبا برای طلاب
در زمان حاج شیخ عبدالکریم حایری قدسسره که تعداد طلاب علوم دینی به چهارصد نفر رسیده بود، در زمستانی سرد، طلاب از مرحوم بافقی که مقسم شهریه حاج شیخ بود، عبای زمستانی خواستند. ایشان هم از مرحوم حاج شیخ درخواست کردند و حاج شیخ گفت: چهارصد تا عبا را از کجا بیاورم؟! مرحوم بافقی گفت: از حضرت صاحبالزمان عجلاللّهتعالیفرجهالشریف بگیرید!! فرمود: من راهی ندارم! شیخ محمدتقی گفت: پس من انشاءاللّه میگیرم! شب جمعه به مسجد جمکران رفت، روز جمعه خدمت حاج شیخ عبدالکریم رسید و گفت: آقا حضرت صاحبالزمان عجلاللّهتعالیفرجهالشریف وعده فرمودند که فردا چهارصد عبا را مرحمت میکنند. روز شنبه توسط یکی از تجار، عباها رسید و بین طلاب تقسیم کردند.
سرانجام آن عالم مجاهد، در اثر آسیبهای روحی و جسمی که از رضاخان دیده بود، جان خود را در راه امر به معروف و نهی از منکر نهاد و در شهر ری محل تبعیدگاهش، به لقاءاللّه پیوست و پیکر مطهرش پس از حمل به قم در جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه سلاماللّهعلیها به خاک سپرده شد.
عاش سعیدا و مات سعیدا
منبع: https://hawzahnews.com/news/237462
لعنت بر رضاشاه خبیث !
فرمانده انتظامی پایتخت گفت: از نظر قانون پلیس مکلف است با هنجارشکنان و کسانی که شئونات را رعایت نمیکنند و مروج سبک زندگی غربی هستند، برخورد کند و در این وظیفه یک گام نیز عقب نخواهد آمد.
به گزارش مشرق، سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی پایتخت در حاشیه طرح رعد ۲۴ در جمع خبرنگاران در خصوص برخورد با بدحجابی، اظهار داشت: بخشی از بحث شئونات اسلامی به رعایت حقوق سایر شهروندان برمیگردد و کسانی که با وضعیت ناهجار در خیابانها حضور مییابند در اصل حقوق شهروندی و قانون کشور را زیر پا میگذارند.
وی تأکید کرد: طبق قانون و آنچه برعهده ناجا گذاشته شده است، حفظ ارزشهاست و از نظر قانونی پلیس مکلف است با هنجارشکنان و کسانی که شئونات اسلامی را رعایت نکرده و سبک زندگی غربی را ترویج میکنند، برخورد کند.
فرمانده انتظامی پایتخت تأکید کرد: اقدام پلیس در این حوزه قانونی است و ما یک گام نیز در انجام وظیفهمان در ترویج فرهنگ اسلامی و برخورد با کسانی که هنجارهای اسلامی را زیر پا میگذارند عقب نخواهیم آمد.