زندگینامه آیت الله حاج سید کاظم حسینی میانجی
زندگینامه آیت الله حاج سید کاظم حسینی میانجی ؛
منادی وحدت و صمیمیت در سنگر جمعه و جماعت
سال 1322 دائی اش او را به شهر میانه آورد و به مدیر حوزه علمیه ، مرحوم آیت الله آقا میرزا ابومحمد حجتی سپرد. وی در این حوزه ، بخشی از مقدمات علوم دینی را نزد مرحوم میرزا نعمت و بخش دیگرش را نزد مرحوم میرزا علی کندوانی تلمذ کرد. سال1324 به شهر قم هجرت کرد و در مدرسه دارالشفا ساکن شد ، باقیمانده مقدمات را در خدمت حاج شیخ حسین زرندی به پایان رسانید. کتاب مطول را از محضر آیت الله میرزا مسلم ملکوتی ، شرح لمعه را از محضر آیت الله میرزا علی مشکینی ، حاشیه ، معالم و قسمتی از رسائل را از محضر آیت الله میرزا رفیع بستان آبادی ، مکاسب را از محضر آیت الله مرعشی نجفی و کفایتین را از محضر آیت الله میرزا محمد مجاهدی تبریزی و آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی استفاده کرد و در درس تفسیر علامه طباطبایی نیز حاضر شد. سپس به درس خارج راه یافت و سال ها در درس خارج فقه و اصول آیات عظام : بروجردی ، حجت ، محقق داماد ، شریعتمداری ، گلپایگانی و امام خمینی شرکت کرد و در بعضی از این درس ها با حضرات آیات : شیخ حسین ایوقی سرابی و میرزا محمد فیض سرابی هم درس و هم بحث شد.
این عالم ربانی در ایام تبلیغ ماه های محرم ، صفر ، رمضان و تعطیلات تابستانی به زادگاهش روستای گونلو و گاهی هم به اطراف قم به روستای خُورآباد و مدتی هم به خسرو شاه تبریز می رفت ، در آن مناطق علاوه بر فعالیت های دینی و فرهنگی در عمران و آبادانی منطقه تلاش می کرد که حاصل آن : تجدید بنا یا توسعه و تعمیرات چند مسجد و احداث حسینیه و حمام بود. وقتی هم در حوزه حضور داشت در کنار تحصیل به تدریس کتب درسی از جمله کتاب شرح لمعه اشتغال داشت. بیشتر با شخصیت هایی همچون آیت الله بهاء الدینی ما نوس بود ولی هیچ گاه ادعای آنچنانی نداشت و با کمال تواضع در انظارعمومی مردم و مجالس و محافل ظاهر می شد. از سال 1335 بیش از 20 سال در سفر و حضر با آن فقیه فرزانه ملازمت داشت. چنانکه حضور تبلیغی ایشان در روستای خور آباد هم به پیشنهاد و توصیه آقای بهاء الدینی بود که 18 سال به طول انجامید.
آبان سال 1343 بعد از تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه که فضای کشور را طلسم خفقان فرا گرفته بود و کسی جرات نمی کرد اسمی از ایشان بر زبان جاری سازد، وی به همراه یکی دیگر از علما ، مسئولیت پرداخت شهریه امام خمینی به طلاب وفضلای شهرستان میانه را بر عهده گرفت و به همین سبب از سوی ایادی ساواک دستگیر و مورد تعقیب و بازجویی قرار گرفت و بعد ازهتک حرمت و اخذ تعهد مبنی برعدم ادامه این کار آزاد گردید.
چنانکه در سیزدهم مهر 1344 وقتی رژیم شاه محل تبعید امام خمینی را از ترکیه به عراق تغییر داد، این روحانی متعهد در کنار سایر طلاب و فضلای آذربایجانی ، طی نامه ای به محضر آیت الله خمینی ، ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت رهبرشان ، خواستار بازگشت ایشان به ایران و حوزه علمیه قم شدند.
آیت الله حسینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، بلا فاصله از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم جهت رسیدگی به اوضاع شهرها به اهواز و کاشمر اعزام شد. بعد نه ماه به امامت جمعه شهر آباده در شیراز منصوب شد. حدود نزدیک به یک سال هم در شهر سراب آذربایجان شرقی به اقامه نمازجمعه پرداخت و در نهایت مورخه 4/7/1361 با حکم امام خمینی به امامت جمعه شهر خرم آباد منصوب شد. این حکم ، طی حکم دیگری در تاریخ 5/4/1362 به نمایندگی ولی فقیه در استان لرستان ارتقاء یافت. چنانکه بعد از رحلت بنیانگزار جمهوری اسلامی ، حکم فوق توسط رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی ) تمدید گردید و تا سال 1387 ادامه پیدا کرد.
حدود 26 سال حضور معنوی و توام با سعه صدر ایشان در منطقه لرستان و شهر خرم آباد مایه اتحاد و همبستگی و آرامش میان اقشار مختلف بویژه علمای استان و شهر خرم آباد گردید. آنهایی که از وضع استان آگاهی داشتند و دارند به خوبی می دانند، پیش از ورود ایشان ، تنش ها و اختلافاتی در میان بعضی شخصیت ها و گروه های سیاسی وجود داشت و می رفت تا به مرحله بحرانی نزدیک شود. وقتی این روحانی متعهد ، مسئولیت خطیر امامت جمعه را بر دوش گرفت از همان آغازین روزها برای همه گروه ها و گرایش هایی که زیر مجموعه نظام و انقلاب قرار داشتند، موضعِ پدری اتخاذ کرد و همه را زیر بال مهر و محبت خویش گرفت و تا آخرین روزهای ماموریتش برای آنها منادی وحدت ، صمیمیت و برادری شد. برغم وجود علمای مُعَمًر و صاحب نفوذ و بزرگوار در خرم آباد اما همه آنها محوریت ایشان را پذیرفته و در نهایتِ همدلی کنار هم و برای هم انسجام کم نظیری با هم داشتند. در موارد مختلفی گاهی میان اقوام ، طوایف و عشیره های روستاهای اطراف درگیری ها و اختلافات محلی رخ می داد، حضور معنوی و صمیمانه نماینده رهبری در قامت آیت الله حسینی میانجی ، فصل الخطاب همه طرفین می شد ، آنها اختلاف های کهنه و چندین ساله شان را به احترام حضور متواضعانه این سید صمیمی و بی ادعا کنار گذاشته و به فراموشی می سپردند. از خطبه های امام جمعه خرم آباد عطر« کلمه توحید و توحید کلمه» به مشام می رسید.
حضور مخلصانه ایشان در خرم آباد ، یاد آور سلامت نفس و رفتار های اخلاص مدارانه شهید آیت الله مدنی در دوران تبعید بود. توده مردم به ویژه جوانان در کنار شخصیت حقوقی، به شخصیت حقیقی و معنوی ایشان هم عشق می ورزیدند و از گوهر وجودی وی رایحه آرامش روحی و اطمینان قلبی استشمام می کردند. این هنرِ بسِ ستودنی آیت الله حسینی بود که در 26سال امامت جمعه در دیار لرستان از خود به نمایش و یادگار گذاشت.
او زندگی ساده و بسیار بی آلایش داشت ، زاهد به معنای واقعی و حقیقی بود به همین سبب از زهد فروشی و فیلم بازی به شدت پرهیز می کرد. او از مدافعان جدی انقلاب ، نظام و ولایت فقیه به شمار می آمد ، اما هرگز این سرمایه های ارزشی و اعتقادی را وسیله تکسب و تخریب این و آن قرار نمی داد. در عین حالی که اهل ذکر و عبادت بود اما همانند استادش آیت الله بهاء الدینی از فکر کردن هم غافل نبود چرا که در قاموس وی « تفکر ساعه خیر من عباده الف سنه» بود.
عالم جلیل القدر در کنار امامت جمعه ، خدمات عمرانی هم در این استان از خود به یادگار گذاشت که از جمله آنها احداث مصلی و مسجد النبی در خرم آباد است. ایشان در فروردین سال1387 به قم بازگشت ، پس از اندکی استراحت ، به دعوت مردم و معتمدین شهرک غرب تهران به آنجا هجرت نمود و امامت جماعت مسجد النبی (ص) شهرک را بر عهده گرفت و تا زمانی که توانایی و نشاط جسمی داشت ، بدون یک روز بازنشستگی و توقعاتی در خدمت به مردم کوتاهی نکرد.
سرانجام این عالم اخلاق مدار بعد از سال ها تلاش و کوشش ، بامداد روز یکشنبه 5/10/1395 دارفانی را وداع کرد و به اجداد طاهرینش پیوست. عصر روز دوشنبه پیکرش با حضور علمای اعلام ، طلاب ، فضلا و اقشار مختلف مردم از مسجد امام حسن عسکری (ع) به سوی حرم حضرت معصومه ( س) تشییع و بعد ازاقامه نماز توسط آیت الله آقا موسی شبیری زنجانی ، درجوار حرم ، جنب مقبره آیت الله احمدی میانجی آرام گرفت. طوبی له و حسن ماب.
عبدالرحیم اباذری