حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»
باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. مقام معظم رهبری
امام حسن عسکرى (ع)، یازدهمین پیشواى شیعیان، در سال 232 ه.ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت هادى (علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حُدَیثه» است که برخى از او به نام «سوسن» یاد کرده اند.
این بانوى گرامى، از زنان نیکوکار و داراى بینش اسلامى بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتّکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود.
از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامرّاء»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى شود. از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى» و کنیه اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدّت امامتش 6 سال و عمر شریفش 28 سال بود، در سال 260 ه.ق به شهادت رسید و در خانه خود در سامرّاء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد. گلچین مدیحه و مولودی ولادت امام حسن عسکری (ع) با نوای مداحان مختلف
اوج کمال تو را در قامت سروگون و خُلق رسول گونهات باید جست. آنگاه که بین «صورت » و «سیرت» و زیبایی «جسم» و «روح» جمع کردی، و جوانی شدی در حد کمال که مولوی فرمود:
جمع صورت با چنین معنی ژرف نیست ممکن جز ز سلطانی شگرف
تاریخ، تو را مانندترین جوان به اشرف مخلوقات میداند و به خلق و خوی احمدی، نزدیکترین. و آنگاه که صحیفه عاشورا ورق میخورد، و آخرین گفتوگوی تو با پدر مرور میشود، تنها تو را مییابیم که آتش اشتیاق پدر به دیدار رسول خدا (ص) را در آن سالهای جانگداز فراق پیامبر، فرو مینشاندی. و همین افتخار، تو را بس که پدر، تنها تو را شبیهترین مردم به پیامبر (ص) دانست، و فقط دیدار جمال تو را مایه فرونشاندن عطش اشتیاق خویش به دیدار جدش حضرت رسول (ص) ، معرفی کرد؛ و این است اعتراف پدر به بزرگیِ پسر جوان: «غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً و خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسولِکَ (ص) و کُنّا اِذَا اشْتَقْنا الی نَبیّکَ نَظَرْنا اِلَیْه؛ جوانی است که از لحاظ اندام و اخلاق و گفتار، از همه مردم به رسول تو شبیهتر است و هر گاه ما مشتاق دیدار پیامبر (ص) میشدیم به او مینگریستیم (1)
گفت:کای فرزند، مُقبل آمدی آفت جان، رهزن دل آمدی
کردهای از حق، تجلی ای پسر زین تجلی، فتنهها داری به سر
راست بهر فتنه قامت کردهای وه کزین قامت قیامت کردهای
نرگست با لاله در طنّازی است سنبلت با ارغوان در بازی است(2)