ماهواره جدید ترین گوساله سامری !
به هر خانه که قلیانی به دود است بُت ماهواره در حـال ورود است
صـدای خنـده ی شیـطـان مـی آید ز راز ما به دنبـال شنـود است
نمـازت را بخـوان در اول وقـت که او ضد قیام است و قعود است
تأمل کن که شیطان درکمین است غمش گمراهی ما مسلمین است
بدان ترفند دشمن جنگ نرم است چو فرش خانه ها میدان مین است
بزن ماهواره را خاموش و بشکن ! کـه رسـم مـردم آزاده این است
دوباره سامـری گوسـاله آورد بُـتی در خــانه با بزغاله آورد
به جمع مردمان پاک سیـرت فسـاد و زشـتـی و چَغـّاله آورد
به قلب مردم با دین و ایمان ز درد و غصـه ، آه و نـاله آورد
تفو ! موسیـقی شیطان پرستی ز آواز بـد و تبلیـغ مستـی
حـریم خلـوت مردم شکـستن بلنـدان را کشیـدن سـوی پستـی
به خـانه فـاسـدان را راه دادن ندانیـم از کجـایی و که هستـی
همه برنامه های آن سخیف است خبرهایش دروغ است و کثیف است
« اوباما » مرد جنـگ روبـرو نیست خودش داند که با ما کی حریف است
توسـل کـرده او بـر حیـله بـازی ز جایی حمله کرده که ظریف است
ز وقتی این بت ماهواره آمد ز اهـل خـانه ها حجب و حیـا رفت
ز جمع خانه های با صفـامان چو یک رنگی ، صمیمت صفا رفت
غـرور و غیـرت و مردانگـی ها نمیـدانم شبـانگاهان کجـا رفت ؟
خدا از دست شیطان داد وبیداد که زن ها پای ماهـواره نشـسـتند
الا میــرزای شیـرازی کجـایی ؟! که با حُکمت همه قلیان شکستند !
بیـا بهـر خـدا حکـم دگــر ده که در هـر خـانه ای ماهواره بسـتند
امـان از دستـگاه بـی خـدایـی امان از بی حجـابی ، بی حیـایی
میـان دوستـان و جمـع فامیـل بیـفـکند اختـلافـات و جـدایی
برای یـاری دیـن « محمـد (ص) » کجایی مهدی خوبان ، کجـایی ؟
حمیدرضا فاطمی – سه شنبه 4/7/1391 شمسی
در پس بشقاب ماهواره ها ، شیطان در کمین خانواده ها !!!
اینها مامورین دنیایی هستند ، وای به روزی که مامورین آخرتی سراغ ما بیان !!!
دکتر مجتبی رحماندوست : برای رجایی سادهزیستی فقط یک روش شخصی نبود بلکه در حکومت هم آن را اعمال میکرد. اولین نصیحت ایشان به من پس از این که مدیر کل آموزش و پرورش تهران شدم این بود که برو سعی کن این اتاق را کوچکتر و کمتر کنی نه این که زیادش کنی.
دکتر احمد توکلی:ما معمولا در خیابان قدس و ضلع شرقی دانشگاه مینشستیم و جای مشخصی را انتخاب کرده بودیم چراکه وقتی نماز جمعه میآمدیم جاهای دیگر پر شده بود. آقای رجایی فرش را که آورد دیدیم یک گلیم کهنه و سوراخ بود که تمام پشم آن ریخته شده بود. این مسئله اسباب خنده دوستان شده بود که ما را به عجب فرشی مهمان کردهاید؟ شهید رجایی در پاسخ گفت که همین فرش را داشتیم.
شهید بهشتی ( قبل از نخست وزیری شهید رجایی ) : اگر آقای رجایی نخستوزیر انقلاب باشد، آن وقت میداند که درد دردمندان چیست؟ چون خودش احساس کرده است ؛ پابرهنه بوده و میتواند برای پابرهنهها کار کند و مشکلگشا باشد.
آقای رجایی نسبت به صله ارحام خیلی حساس بودند ، یعنی این کار را مثل یک کار واجب تلقی می کردند و این خصلتشان در تمام فامیل زبانزد بود.
خواهرزاده شهید رجایی : آن روزهای پرمخاطره مسئولیت شهید رجائی در نخست وزیری و مخصوصا دوره ریاست جمهوری وی اوج ترور منافقین ـ مجاهدین خلق ـ در کشور حاکم بود. وقتی به دستور امام ـ که در مورد حفظ جان مسئولان صادر شد ـ ایشان با خانواده اش در نهاد ریاست جمهوری مستقر شدند یک روز که مهمانش شدیم پیش خود گفتم: لابد در این جا ـ به دلیل امکانات موجود ـ او از ظروف و وسایل پذیرایی بهتری استفاده خواهد کرد.وقتی قرار شد از ما پذیرایی به عمل آید ناباورانه دیدم در همان استکان های سابق و معمولی منزلشان برای ما چای آوردند. به شوخی گفتم: دایی جان! مثل این که این جا ریاست جمهوری است این استکان ها چیست!
گفت: اگر شما مهمان رجائی هستید کتری و سماور و استکان نعلبکی او همین است ولی اگر مهمان ریاست جمهوری هستید بحث دیگری است. ما در ریاست جمهوری همه چیز داریم اما آنها متعلق به بیت المال است. برای مهمان شخصی و خانوادگی نمی توان از آنها استفاده کرد.
منبع : شیدائیان شهادت : ویژه نامه شهادت شهید رجایی و شهید باهنر
- آقا رضا روزانه چقدر پول این سیگار را می دهید؟ - خدمت آقای خودم که 10 تومان. -می دانی چقدر خانواده های فقیر هستند که محتاج همین 10 تومان هستند؟ منتظر جواب نماند که جوابی نمانده بود. - شرم کن و سیگار نخر و پولش رو جای دیگری خرج کن. شرم کرد و سیگار نخرید ... این را خودش می گفت، حرف رجایی برایش دنیایی می ارزید. شهید محمدعلی رجایی
منبع: کتاب « خدا که هست » نوشته مجید تولایی
23 حدیث گوهربار مرتبط با سعادت و خوشبختی
همراه با متن عربی و ترجمه فارسی
حدیث (1) رسول اکرم صلى الله علیه و آله : |
حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله : |
حدیث (3) امام صادق علیه السلام : |
حدیث (4) امام صادق علیه السلام : |
حدیث (5) حضرت زهرا سلام الله علیها: |
حدیث (6) امام صادق علیه السلام : |
حدیث (7) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (8) پیامبر صلى الله علیه و آله : مکارم الأخلاق ص 126 |
حدیث (9) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (10) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (11) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (12) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (13) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (14) قال الله تعالی : |
حدیث (15) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (16) پیامبر صلى الله علیه و آله : |
حدیث (17) امام على علیه السلام : |
حدیث (18) امام على علیه السلام : |
حدیث (19) امام على علیه السلام : |
حدیث (20) امام على علیه السلام : |
حدیث (21) امام على علیه السلام : |
حدیث (22) امام علی علیه السلام |
حدیث (23) امام صادق علیه السلام: |
محلی بیندیشیم جهانی عمل کنیم
یک روز همکارم وارد اطاق شد و جمله معروف « جهانی بیندیشیم محلی عمل کنیم » را بر زبان آورد .
با اینکه سابقه ذهنی در مورد آن نداشتم بجز خود جمله , جرقه ای در ذهنم زد و به او گفتم این جمله مال کیست ؟ گفت مال فلان متفکر غربی ! گفتم این جمله مال هرکس که باشد این را غربی ها برای ما گفته اند تا تفکرات استعماریشان را پیاده کنند ، یعنی بیایید مثل ما اندیشه کنید و بروید اندیشه های ما را در محل خودتان پیاده کنید! خوب این که به نفع آنها و به ضرر ماست!
ولی ما باید برعکس این را بگوییم:
یعنی بگوییم محلی بیندیشیم جهانی عمل کنیم.
یعنی افکار و فرهنگ و هنر و ورزش و ... خودمان را نهادینه و بسته بندی کنیم و آنها را در سطح جهانی پیاده کنیم.
واین دقیقا همان کاری است که غربیها کرده اند و می کنند منتهی بر علیه ما و به نفع خودشان.
پس ما باید ترفند دشمنان را با بصیرت (اگر داشته باشیم) تشخیص دهیم و برعکس حرف آنها سخن بگوییم و عمل کنیم.
شهریار عشق
ای دل بشارت می دهـــــم خوش روزگاری می رسد
یا درد و غم طـــی می شود یا شهریاری می رسد
چون کارگــــردان جهــــان باشد خـــــدای مهربان
این کشتی طـوفان زده ، هـم بر کناری می رسد
اندیشه از ســرما مکـــن ســـر می شـــود دوران دی
شب را ســحــر باشد ز پـــی ، آخــر بهــاری می رسد
ای منتظر غمگین مــشو قــــــدری تحـمــل بیشتر
گــــردی به پا شـد در افـــق گویی سواری می رسد
یــــار همایون منظرم آخــــر در آیـــــد از درم
امید خوش می پــرورم زین نخل، باری می رسد
کی بوده است و کی شود ملک غـزل بی حکمران
هر دوره آن را خــواجـه ای یا شهریاری می رسد
«مفتون» منال از یــار خــود گـر با تـو گاهی تلخ شد
کز گل بدان لطف و صفا گه نیش خاری می رسد
شاعر معاصر : یدالله مفتون امینی
شما که داری می خونی : همین شعر فال شما است !
پیشنهاد رادیو نیایش
ماه مبارک رجب بر شما مبارک باشه و عبادات شما قبول انشاءالله
راستش امروز داشتم فکر می کردم که چرا صدا و سیما در ایام خاص دعاهای ان ایام و ساعات را پخش نمی کند. مثل دعای کمیل در شب جمعه یا دعاهای ماه رجب در ساعات مختلف ایام ماه رجب و امثال آن.
بعد به نظرم رسید اگر ما یک شبکه مخصوص پخش دعاها داشته باشیم و مخاطبان بدانند باید سراغ کدام شبکه بروند خیلی بهتراست. البته این که در ساعات مختلف شبانه روز بین برنامه ها یکی از دعاها را پخش کنند خوب است. ولی شبکه خاص دعا یه چیز دیگه است.
بعد دیدم فعلا شاید امکانات ایجاد چنین شبکه ای در تلویزیون نباشد و دعاها هم بیشتر صوتشان قابل استفاده است. لذا گفتم اگر شبکه رادیویی مخصوص دعاها ایجاد شود چقدر خوب می شود. آدم هر ساعتی می تواند دعای مناسب ان روز و ساعت را گوش بدهد. چون خیلی ها حوصله یا دسترسی یا سواد خواندن دعا ها را ندارند. تازه معنی و ترجمه و تفسیر و خاطرات مربوط به آنها بماند.
خلاصه این بود که اسم خدا را آوردم و یک راست آمدم سراغ شما !
ای موسی من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم آن را در جای دیگر جستجو می کنند و آنها را نمی یابند:
من علم را در گرسنگی قرار دادم ، ولی مردم آن را در سیری دنبال می کنند.
من عزت را در نماز شب قرار دادم ، ولی مردم آن را در دستگاه سلاطین می جویند.
من ثروت را درقناعت قرار دادم ، ولی مردم آن را در کثرت مال طلب می کنند.
من استجابت دعا را در لقمه حلال قرار دادم ، ولی مردم آن را در قیل وقال دنبال می کنند.
من بلندمرتبگی را در تواضع قرار دادم ، ولی مردم آن را درتکبر می طلبند.
من راحتی را در بهشت قرار دادم ، ولی مردم آن را در دنیا طلب می کنند.
حدیث قدسی
این جمله را به صورت تابلوی جاده ای و تبلیغات رسانه ای و غیره فرهنگ سازی نمایید:
اگر عجله دارید زودتر حرکت کنید نه تندتر!
هرکس باید هزینه تاخیرات خود را ازنتایج کاری بپردازد که برای انجام آن دیرحرکت کرده است نه باسرعت زیاد و عجله و بی احتیاطی جان خود و همراهان و دیگران را به خطر بیندازد.
برای مثال : اگر یک جلسه امتحان دارد و دیر حرکت کرده است باید با سرعت مناسب حرکت کند . اگر به امتحان رسید چه بهتر و اگر نرسید این هزینه ی دیر حرکت کردن اوست که باید خودش بپردازد. اما حق ندارد با سرعت زیاد جان و مال دیگران را به خطر بیندازد.
الان ساعت 12:12 نصف شب است و مستاجر ما که در طبقه بالا سکونت دارند و زوج جوانی هستند با سرو صدای زیاد خانواده مرا با نگرانی ازخواب بیدار کردند. خودم هم ناراحت و عصبی شدم .
من شبها پای وبلاگ می نشینم اما بچه ها زودتر می خوابند.
صدای شدید دلر و مته در ساختمان می پیچید و بسیار ناراحت کننده بود.
از نورگیر صدا کردم جواب نداد. تلفن زدم جواب نداد . رفتم دم در و در زدم. آقا سید آمده . میگم شمایید سرو صدا می کنید. می گه آره . میگم آقا سید من صاحب خانه نیستم همسایه شمام. تو یا نمیدونی ساعت چنده و یا نمیدونی حق همسایگی چیه ؟!!!....
خلاصه اعصابم را به هم ریخته بود. آخه تو رو خدا یه کم ملاحظه کنید. اون چه کاریه که تو نصف شب لازمه انجام بشه . مگه روز را از سر آدم بریدن. ....
حالا نمی گم من خودم همه حقوق همسایه ها را رعایت کردم . اما ده سال در چند خانه مختلف در طبقه بالا مستاجر بودم. تا جایی که عقلم رسیده و میسر بوده والا رعایت کردم. همین آقا سید که تازه اول زندگیشه وقتی باهاش کاری دارم تا ساعت 6 عصر سراغش نمیرم می گم شاید خواب باشه و جدش ناراحت میشه ! اونوقت اون ....
آقا شما رو به خدا یه کم اهمیت بدید. آخه مگه همسایه ات جرم کرده . تازه ما صاحب خانه هم هستیم اما خدا خودش شاهد است که همیشه به او می گویم ما همسایه شما هستیم.
وقتی مستاجر بودیم. به دختر کوچیکم می گفتم قلم و مدادی روی دیوار ننویسی آقای صاحب خانه میاد بیرونمون میندازه !!!
وقتی خونه ای خدا به ما کرامت کرد و با یکی دو وام مختلف و قرض و مشکلات خانه ای فراهم شد. یه روز دختر عزیزم که 4-5 سال بیشتر نداشت با اون صدای معصومانه اش گفت : بابا اونجا دیگه خونه ی خودمونه ؟!!!!!!!!!!!!! گفتم آره باباجون. اگه خدا بخواد خونه خودمونه ..
و منظورش این بود یعنی دیوار هاش مال خودمونه ! و من می تونم رو دیوارش یه خطی بکشم. بغض گلویم را گرفته بود...
خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن و به حقوق همسایگان و اطرافیان آشنا کن. و توفیق بده حق و حقوقی رو که بر گردن ما گذاشتی رعایت کنیم و کسی از دست ما دلخور نشه . الهی امین. خدایا ما را عاقبت بخیر کن.
رسول خدا (صلیالله علیه و آله )در سفارشی مهم درباره همسایه فرمودند:
هر کس به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد همسایه خود را آزار نمیرساند. (۱)
----------------
در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمیشود و در حقیقت راه میانبری است به سوی خوبیها و درستیها که تقدیم به همه کاربران عزیز میگردد.
استاد فاطمی نیا می فرمایند: خانمی است شوهرش بسیار متدین و اهل نماز و روزه؛ خانم افسرده شده است. رسیدگی کردیم دیدیم 20 سال این آقا صبح گفته خداحافظ، شب گفته سلام ! بله، همان آدم مؤمن مقدس، نماز جماعتش را همه در مسجد خوانده و آمده است. بله ، بعضیها دین را مسخره کردهاند. دین این نیست که عزیز من. شب میآید خانه. حاجی شام داریم، بیاورم؟ با یک لحنی میگوید: چی داریم؟ یک لقمه خورده میگویند حاجی خوابش برد. صبح هم بیدار شده نماز و تعقیبات. بعد هم با اخم : خداحافظ ! نه یکی نه دوتا، بلکه یک گونی پر؛ خانم ها نامه نوشتند. حرفشان این است که جیبمان پر از پول است. طلا، امکانات و خانه بزرگ.... ولی محبت ندیدیم.
این موضوع یک طرفه نیست. از آن طرف آقا داریم که خانم افسردهاش کرده است. این قدر خانم بداخلاقی کرده آقا نمی داند چه کار کند؟ یک خرده بنشینید محاسبه نفس بکنید. در بهار درختان را هرس میکنند، چندتا گل میکارند. چند تا گل بکارید. گل رأفت و عطوفت بکار! خانم، آقا! ببینم میتوانی اخلاقت را خوب کنی! میتوانی فریاد نزنی! میتوانی غضبت را کنترل کنی! وقتی به باغچه رسیدگی میکنند، بعضی گیاهها را که خشک شده، در بهار از ریشه در میآورند. این تکبر را بیندازید دور. گیاه از خود راضی بودن را بینداز دور. پس کی میخواهیم متحول شویم؟»
منبع : باشگاه خبرنگاران2/7/1392