این روزها در حالی دهه نودی ها و نسل جدید انقلاب در ایران و بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه با اعتقاد به منجی، سرودی را با زبان های مختلف و با تمرکز بر امر انتظار هم خوانی می کنند که پیش از این رهبر انقلاب اسلامی در 29 خرداد 88 و پس از آغاز آن فتنه خانمان سوز در فراز پایانی خطبه نماز جمعه به استغاثه با حضرت ولی عصر پرداخت و در آن روزهای بحرانی به خوبی به همه نشان داد که صاحب و پشتیبان و فرمانده حقیقی این نهضت و انقلاب وجود مبارک حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه است.
شهید دکتر حسن آیت (شهید ترور )
شهید دکتر حسن آیت در سال 1317 شمسی در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم، وارد دانشگاه شد و در رشته های ادبیات و روزنامه نگاری و حقوق، مدرک کارشناسی و در علوم اجتماعی مدرک کارشناسی ارشد و سپس دکترای علوم انسانی را دریافت نمود. دکتر آیت در آغاز نهضت اسلامی در ارتباط با چاپ و پخش اعلامیه های امام خمینی(ره) دستگیر و زندانی گردید و پس از آزادی از زندان به تدریس در دانشگاههای کشور مشغول شد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و از طرف مردم تهران به نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی نیز عضویت یافت.
شهید دکتر حسن آیت از جمله افرادی بود که در مجلس خبرگان قانون اساسی، برای به تصویب رساندن ماده مربوط به ولایت فقیه، تلاشهای موثری انجام داد و بعدها علیه بنی صدر، رییس جمهور خائن، افشاگری های زیادی نمود. این شهید والامقام سرانجام در 14 مرداد 1360 در تهران، جلوی درب منزل، از سوی منافقان کوردل به درجه شهادت نائل آمد و در بهشت زهرا مأوی گزید . برگرفته از راسخون
اسرافیلیان که از نزدیکان و دوستان پرسابقه شهید آیت بوده است، در مصاحبهای در سال گذشته در این خصوص گفت: « شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز [در مجلس] غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید: من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت: امروز (چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.»
صبح عاشورای ۸۸ زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم دیدم آقا مصطفی با تسبیح در دستش استخاره میکند، بعد از کلی استخاره موبایل را برداشت و شروع کرد به شماره گرفتن، گفتم: «آقا این وقت صبح...» هنوز حرفم تمام نشده بود که شروع به صحبت با شخص آن طرف گوشی کرد و گفت: «خوبی داداش؟ میای بریم تهران؟ راستش خیلی استخاره کردم که برویم؛ استخاره خیلی خوب آمد. مراسم مسجد بمانیم پشیمانی دارد.»
صحبتش که تمام شد گفتم: «کجا؟ با کی؟ چرا؟ پس مسجد و دسته و مراسمات چه؟» همه پرسش های من را بایک کلمه جواب داد: «دوباره در شبکه های اینترنتی قرار گذاشته اند که جمع شوند؛ هرچه استخاره کردم بمانم نشد.»
بعد که نگرانی من را دید، گفت: «نگران نباش؛ می رویم مراسم سعید حدادیان بعد از مراسم به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) خبری نمی شود و زود برمیگردیم، انشاءلله نماز ظهر عاشورا را هم مسجد خودمان میخوانیم.»
آقا مصطفی رفت. من هم تا ظهر منتظر ماندم. خط تلفن های همراه خراب شده بود و امکان تماس هم نداشتم. مثل هفت ماه گذشته، روز عاشورا با دلشوره و استرس غروب شد. وقتی اخبار۲۰:۳۰ را نگاه می کردم علت تمام دلشوره ها را فهمیدم، عاشورا و شام غریبان تکرار شده بود. علت استخاره های آقا مصطفی برای من مشخص شد.
شب که برگشت از اتفاقات روز عاشورا با یک بغض غیرقابل وصفی تعریف می کرد. وقتی می گفت یکی از بسیجی ها را داخل سطل زباله انداختند و زنده زنده آتش زدند، اشک در چشمانش حلقه می زد، اینکه واقعا تکرار واقعه شام غریبان را با چشم دیده بود. این جمله از ذهنم گذشت که: «کارشان تمام شد، هرکس به خاندان کرم بی حرمتی کند کارش تمام شده است، مردم در برابر بی حرمتی به امام حسین (علیه السلام) سکوت نخواهند کرد.» واقعا به عینه دیدم که در ۹دی ماه مردم در برابر این بی حرمتی چگونه ایستادند.
آقا مصطفی در فتنه ۸۸ دو بار مجروح شدند؛ بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید، با آن همه جراحت، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت پنج بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود، بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد. خونریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت. مجروحیت بعدی وی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد.
گول افراد ظاهر الصلاح را نخورید‼
امام سجّاد علیه السّلام فرمودند: اگر شما فرد ظاهر الصّلاحی را دیدید که متواضع بود، صبر کنید؛ آهسته!
مبادا ظاهر او شما را گول بزند، زیرا بیشتر افرادی که در به دست آوردن دنیا و ارتکاب گناهان ناتوانند ؛ دین را تله ای برای دنیای خود ساخته اند، و مردم ، فریب ظاهر اینان را می خورند. اگر این افراد امکان عمل حرامی را پیدا کنند ، حتماً مرتکب آن می شوند و اگر دیدید او از مال حرام ، خودداری می کند ، صبر کنید؛ آهسته! گول نخورید که شهوت های آدم، گوناگون است و در عوض خود را مجبور به ارتکاب اعمال زشت می کنند
و اگر دیدید از این کارهای زشت نیز خودداری می کنند، باز هم صبر کنید! مبادا گولشان را بخورید، تا اینکه کاملًا به عقیده دلشان بنگرید، زیرا همه افرادی که این گونه اند در آخر ، اندیشه ای استوار ندارند.
و اگر عقل او را نیز استوار یافتید، باز هم صبر کنید و گول نخورید! ببینید هوای نفس او تابع عقل است، یا عقل او تابع هوای نفس؟و ببینید عکس العمل او در برابر به دست آوردن ریاست باطل چگونه است؛ مثبت یا منفی؟
زیرا گروهی از مردم، دنیا را برای دنیا ترک نمودند، و لذّت ریاست باطل را بر خوشی اموال ترجیح دادند.
پس او حرام خدا را حلال ؛ و حلال خداوند را حرام می کند، و اگر ریاستش سالم بماند ، دیگر برایش مهمّ نیست که دینش از بین برود. این افراد ، همان هایی هستند که خدا بر آنها غضب نموده و عذابی خوارکننده برایشان مهیّا فرموده است.
الاحتجاج طبرسی ، ترجمه جعفری، جلد2 ، صفحه 154 –155