حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان ---این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان این نقش مانَد از قلمت یادگار عمر
«نوشته های فرهنگی و اجتماعی و سبک زندگی ، شهدا و مدافعین حرم»
باید انسانها، هم آموزش داده شوند و هم تزکیه شوند، تا این کرهى خاکى و این جامعهى بزرگ بشرى بتواند مثل یک خانوادهى سالم، راه کمال را طى کند و از خیرات این عالم بهرهمند شود. مقام معظم رهبری
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله): هر کس ریاست قومى را بر عهده گیرد و با آنان به نیکى رفتار نکند، او را در برابر هر روزى هزار سال در گوشهاى از دوزخ زندانى مىکنند، و با دستهاى غل شده بر گردن محشور مىشود. پس اگر به فرمان خدا بر آنان ریاست کرده باشد خدا او را آزاد مىکند، و اگر به ستم بر آنان مسلط شده باشد او را در نقطهاى از دوزخ که به اندازه مسافت هفتاد سال راه است سرنگون مىکنند.
یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است. البته مدیران کشور هم مثل بقیهی مردم در هر مسألهای آراء و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است؛ ولی دو نکته وجود دارد:
یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است.
آنجایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آنجایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسؤول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد - مانعی ندارد - اما نمیتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوهی قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.
بی شک پیروزی انقلاب اسلامی مرهون رهبری پیامبر گونه امام خمینی و مجاهدت های خالصانه جوانان ایران زمین است که برای احیای دین خدا و ارزش های اسلام دست از پا نشناخته و از نثار جان، مال و آبروی خود دریغ نکردند. همان هایی که بعد از آن همه فداکاری و ایثار در زمان پیروزی-که معمولاً عده ای به دنبال تقسیم غنائم هستند- نه تنها چنین نگاهی نداشتند بلکه حتی برای خود و اطرافیانشان هیچ حقی قائل نبودند تا آنجا که رهبر و مرادِ آن ها خطاب به مردم فرمود: «من که نشسته ام اینجا، من هم هیچ حقی ندارم، ما باید برای شما خدمت کنیم، خودمان نباید استفاده کنیم، خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم، خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته شود و من استفاده اش را ببرم». علاوه بر این که امام به عنوان مهمترین عامل پیروزی انقلاب برای خود حقی قائل نبودند خطاب به مردم انقلابی نیز چنین وصیت کردند: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مىکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد». اکنون که بیش از سه دهه از پیروزی نهضت مردمی ایران می گذرد دوستداران و علاقمندان انقلاب اسلامی می بایست با مروری مجدد بر اندیشه های امام راحل مانع دست یازیدن نااهلان و نامحرمان به انقلاب اسلامی گردند. براساس مبانی فکری رهبر کبیر انقلاب برخی از مهمترین گروه هایی که در دایره نااهلان و نامحرمان قرار دارند به شرح زیر می باشند:
از دولت انقلابی و مجلس شورای اسلامی میخواهیم که «قانون جامع انتخاب و انتصاب و عزل مدیران» را تصویب کنند تا انتخاب و انتصاب مدیران بر اساس معیارهای شایستگی واقعی اسلامی، انقلابی و کارآمدی صورت گیرد نه بر اساس سفارش، لابیگری و امثال آن .
دولت باید موظف شود معیارهای واقعی شایستگی را تعیین و راههای نفوذ صاحبان قدرت و ثروت را در این زمینه ببندد و افراد باسواد، متعهد و کارآمد را شناسایی و در پستهای مدیریتی منصوب کند.
عزل مدیران هم باید طبق قانون و بخشنامه مرتبط باشد نه با خودکامگی مدیران مافوق یا نفوذ صاحبان قدرت و ثروت. انتخاب، انتصاب و عزل باید طبق قانون باشد.
معیارهای شایستگی باید طبق قانون و بخشنامه و طبق معیارهای نوین علمی و اسلامی تعیین و ابلاغ شوند.
ایجاد این قانون مانع تبعیض در انتصاب بوده و سبب جلوگیری از تضییع حقوق افراد صالح و توانمند در سطوح مختلف میشود. از افراد متعهد و انقلابی دعوت میکنم که این مطالبه را امضا و منتشر کنند تا قانون انتخاب مدیران صالح و جلوگیری از انتصاب مدیران ناکارآمد در مجلس تصویب و در دولت اجرایی شود.
هر مدیری که کارآمدی داشته باید از وی استفاده شود، اما از بانیان وضع موجود نباید استفاده شود./هرگونه بیعدالتی و فساد محصول سوءمدیریتها است.
آیتالله رئیسی راهاندازی صنایع نیمهتعطیل استان لرستان را اولویت دولت خواند و گفت: هر مدیری که کارآمدی داشته باید از وی استفاده شود، اما از بانیان وضع موجود نباید استفاده شود.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آیتالله سید ابراهیم رئیسی عصر امروز در جلسه دیدار با نخبگان، علما، خانواده شهدا، ایثارگران و جمعی از اقشار مختلف مردم، اظهار کرد: توفیقی است که در جمع فرهیختگان و نمایندگان اقشار مختلف مردم لرستان قرار گرفتم، نکات مهم و قابل استفادهای در این جلسه عنوان شد. برای من بسیار دلنشین است در اجتماعات مردمی حضور پیدا کنم.
وی خاطرنشان کرد: مردم متدین مخلص ولایتمدار و مومن در ۸ سال دفاع مقدس پشتوانه انقلاب بودند، گواه جانبازان و ایثارگرانی است که سند افتخار استان هستند.
رئیسجمهور تصریح کرد: وجود صفای باطن مردمان لر و وجود فرهیختگان و علمای برجسته استان همچون آیتالله بروجردی، آیتالله کمالوند و آیتالله طاهری خرمآبادی؛ از همه مهمتر این مفاخری که پای آرمانهای نظام ایستادند یعنی خانوادههای معظم شهدا.
آیتالله رئیسی به وجود ۱۲ میلیارد مترمکعب آب استان اشاره و آن را عدد بزرگی خواند و گفت: اگر نتوانیم از این ظرفیت درست نتوانستیم بهرهبرداری کنیم به دلایل مختلفی بر میگردد.
وی خاطرنشان کرد: باید یک بازنگری در نحوه بهرهبرداری از امکانات استان شود، این بازنگاه در تحول شناخت نگاه، نوع فرایندها و تحول در نهادها ایجاد شود. باید وضع موجود را ببینیم، و حتما با توجه به زیرساختها این تحول امکان پذیر است.
رئیس جمهور با بیان اینکه آسیبهای اجتماعی مردم لرستان را رنج میدهد، افزود: در تحول شرایط باید از همه کمک بگیریم که به کمک دولت نهادها و دستاندرکاران در حوزه مختلف یک کار متفاوتی را رقم بزنیم.
آیت الله رئیسی با تاکید بر اینکه این تحول نیازمند اراده جدی است، گفت: وضعیت استان باید متحول شود، زیرساختها که وجود دارد و همه به ویژه دولتمردان باید پای این تحول بایستند.
آن گاه که انسان از محیط ارزش های خدایی خارج می شود و ارزش های مادی ملاک به روزی و برتری او قرار می گیرد، اسارت آغاز می شود. چاپلوسی، حالتی است برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت می گیرد. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
ستایش و ستودن کسی که در انجام دادن وظایف شرعی یا اجتماعی، سهل انگار است، چاپلوسی نام دارد. این کار، نوعی آفت زبانی است و نکوهیده بودن آن در سخنان هدایت گر رهبران معصوم اسلام آشکارا بیان شده است. این حرکت، ستایش شوندگان دروغین را فخرفروشی و خودبین بار می آورد و برای ستمگران و خیانتکاران نیز، نوعی تأیید و تشویق عملی به شمار می آید. گروهی از افراد چاپلوسی دیگران، مغرور می شوند و خود نیز به باوری بی اساس از خویش می رسند. اینان در وظایف و مسئولیت های خود، سستی و خیانت روا نمی دارند و در عین حال؛ خود را وظیفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم می پندارند و از آنان انتظار تأیید و سپاسگذاری دارند.
روش بزرگان دین در برخورد چاپلوسان
پیشوایان اسلام نه تنها از چاپلوسی و ستایش نابجا بیزار بودند، بلکه مدح آمیخته به تملق را نیز عیب اخلاقی می شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باری که با غرور و شرف انسانی مغایر بود، سکوت نمی کردند و اگر کسی مرتکب چنین عمل خلافی می شد، از او انتقاد می کردند.
یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است. البته مدیران کشور هم مثل بقیهی مردم در هر مسألهای آراء و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است؛ ولی دو نکته وجود دارد:
یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است.
آنجایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آنجایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسؤول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد - مانعی ندارد - اما نمیتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤولیت های بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوهی قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.
شاخصه های مدیران ارشد نظام اسلامی: ولایت مداری – قسمت اول
مقدمه:
یکی از مهمترین شاخصه ها در کارگزاران نظام اسلامی بحث ولایتمداری است. مقدمتا عرض کنم گاهی وقت ها آنقدر با این مفاهیمِ بسیار مهم و این اصول اساسی از طرف دوست و دشمن بازی میشود که گاهی از طرف دوستان به آن بی اعتنایی می شود مثل همین ولایتمداری یا استکبارستیزی و خیلی از مسائل دیگری که شما با آن آشنا هستید. شاید یکی از راهبردهای کم رنگ کردن این ارزشها در جامعه ی خوب ما همین باشد که ما کم کم بگوییم: «این حرفهای کلی به چه درد میخورد؟ باید یک شاخص بدهی که روی زمین بشود اندازه گرفت والا هرکس که بیاید کاندیدا بشود می گوید من ولایتمدارم!» از یک طرف درست است؛ اگر شاخص آن گونه تبیین نشود که قابل تشخیص در افراد و جریان و اندیشه ها باشد، آن شاخص یک چیز کلی می شود که همه میتوانند خودشان را بدان متصف کنند مثل اینکه بگویید باید مسلمان باشد! درحالی که از ابوسفیان مسلمان است تا آنطرف: پیامبر! اما اگر اسلام را به گونه ای که خدا و پیامبر و اهل بیت خواسته اند تعریف کنید آن موقع می بینید که معنا خیلی دقیق تر است. اگر مومن و انقلابی را درست تعریف کردید و اگر آن شاخص به معنای واقعی شاخص شد، آنموقع می بینید چقدر ارزشمند است! تازه متوجه می شویم که چرا اینقدر امام عزیز و رهبر معظم انقلاب، اصرار دارند در ادبیات سیاسی خودشان این واژه ها را که حاکی از اصول ما هستند زیاد به کار ببرند! اما چرا اصرار دارند؟ اگر اینقدر بدون ما به ازاست و اینقدر گنگ و مبهم است برای چه باید این دو بزرگوار بر این ادبیات خاص اصرار داشته باشند؟