مناظره علامه سید بحرالعلوم با بزرگان یهود ذوالکفل
مناظره با یهود
سید جواد عاملی صاحب کتاب مفتاح الکرامة که شاگرد بحرالعلوم بوده مناظرات او را در رساله ای جداگانه نوشته که در اینجا بخشی از آن را از کتاب اختران تابناک می آوریم:
در ماه ذیحجه سال 1211ه.ق با علامه بحرالعلوم از نجف اشرف برای زیارت حضرت سید الشهداء ارواحنا فداه از راه آب عازم کربلای معلا شدیم عبور ما به قریه ذو الکفل که ساکنین آن سه هزار یهودی بودند افتاد. در این مسافرت گروهی از طلاب هم در حضور علامه بحرالعلوم بودند.
موقعی که یهود خبر ورود علامه بحرالعلوم را شنیدند برای استقبال وی شتافتند و در حضور آن بزرگوار بودند تا این که وی نزدیک کاروانسرایی که دستور فرموده بود آن را تعمیر نمایند پیاده شد یهودیان آمدند و با کمال ادب در اطراف علامه بحرالعلوم حلقه زدند و علامه بحرالعلوم با کمال خوش اخلاقی مراسم خوش آمد را با آنان برگزار نمود. در میان گروه یهود دو نفر به نام: داوود و عزیر از علمای ایشان به شمار می رفتند.
داوود مشغول سخن گفتن شد سید بحرالعلوم ضمن بحث هائی که مطرح شد گفت: آیا در کتاب تورات شما نباشد در صورتی که سه فرقه شدید، هر کدام از این فرقه ها به فرقه های متعدد تقسیم شدند تا اینکه هفتاد و یک فرقه تشکیل دادند، فرقه سامر هم اکنون با شما اختلاف فراوانی دارند و آن توراتی که در دست آنان موجود است غیر از این توراتی است که نزد شما می باشد!
یهودیان گفتند: ما قبول داریم، این ها فرق دارد ولی نمی دانیم این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته، گرچه چنین اختلافی در بین تورات ما موجود است ولی در عین حال ما در اصل دین با یکدیگر اختلافی ندایم.
بحرالعلوم گفت: چگونه اختلاف ندارید؟ من الان ثابت می کنم که اختلاف دارید، خوب بگوئید آیا این تورات که فعلا در دست شماست بدون کم و زیاد همان توراتی است که خدا بر حضرت موسی نازل کرد؟
یهودیان گفتند: آری، این همان کتاب آسمانی است و نقصانی در او راه نیافته است.
بحرالعلوم گفت: چگونه این ادعا صحیح است در صورتی که در تورات فعلی شما موضوعات قبیح و زننده به چشم می خورد و چه بسا موجب کفر شما می شود!؟ از جمله آنکه ساختن گوساله را که مورد پرستش قرار گرفت به حضرت هارون، پیامبر وصی حضرت موسی نسبت می دهد.... بگوئید بدانم که آیا خدای حکیم، شریعت و دینی را تشریع کرده که نماز نداشته باشد؟
یهودیان گفتند: ابدا، بلکه نماز در کلیه ادیان بوده و هیچ دین و مذهبی بدون نماز وجود نداشته است.
بحرالعلوم فرمود: بگوئید این نمازی که می خوانید مدرک آن در کجاست، در صورتی که اسفار پنجگانه تورات شما را بررسی و مطالعه کردیم و چنین نمازی را که شما می خوانید در آن نیافتیم
بعضی از آنها گفتند: ما این نمازی را که می خوانیم از فحواو قرینه های سخنان تورات به دست آورده ایم.
سید گفت: بحث درباره ذکر دعائی نیست که در همه اوقات به جا می آورید، بلکه حرف در نمازی است که با اجزاء و شرایط و در اوقات مخصوص از قبیل صبح، عصر و عشاء به جا می آورید و آن را به تفلاه شجریت و تفلاه عرب می نامید و در موقع خواندن آنها متوجه بیت المقدس می شوید.
موضوع دیگر اینکه شما به چه دلیل در موقع خواندن نماز به بیت المقدس رو می کنید ؟ در صورتی که این عمل شما را دچار مشکل می کند و آن اینکه: آن جا را حضرت داوود (علیه السلام) بنا نهاد و ساختمان آن را حضرت سلیمان (علیه السلام) به پایان رسانید از طرفی مدت فاصله بین حضرت موسی و سلیمان (علیه السلام) پانصد سال بوده اینک، بگوئید: نمازی که حضرت موسی و پیامبران بعد از او می خواندند به چه نحوی خوانده می شده؟ این انتقاد به حج شما هم وارد است حجی که شما به جا می آورید از اختراعات و ساخته خود شماست، چنانچه دلیل و برهانی بر غیر اینکه شنیدید دارید بیاورید!
یهودیان گفتند: ما این نماز رو از گفته های انبیاء درک نموده و به جا می آوریم بحرالعلوم گفت: این دعا اصل و ریشه ندارد چون پیامبرانی که بعد از حضرت موسی (علیه السلام) مبعوث شدند تابع دین و شریعت آن حضرت بودند آنان دین جدیدی نیاورده بودند که دارای چنین نمازی که شما می خوانید باشد از طرفی هم نمی توان گفت: پیامبران پس از موسی (علیه السلام) به تورات چیزی اضافه یا کم کرده باشند پس شکی نیست که این تحریفات و مجعولات که در تورات شما انجام گرفته شده از طرف افراد نادان و بی بند و بار بوده است.
مطلب دیگر اینکه: آیا برای عالمان شما جایز است تورات را بر خلاف شریعت موسی تفسیر کند؟ به چه دلیل می گویید اینگونه حج و نماز از ناحیه پیامبران به ما رسیده است؟!
آنها که نتوانستند جواب بحرالعلوم را بدهند همچنان متحیر ماندند، و از علم فراوان این مرد بزرگ دچار تعجب گردیدند.
یکی از یهودیان گفت: ما می گوئیم اصلا در زمان موسی نمازی در کار نبوده و لازم هم نیست ما به نماز معتقد باشیم سید بحرالعلوم گفت: سبحان الله! آیا چنین نیست که شما الان قرار کردید و گفتید: نماز در تمام ادیان شرع حضرت موسی پس چگونه می شود گفت: نماز جزء دستورهای دین و شرع حضرت موسی که در آن زمان بزرگترین ادیان به شمار می رفته، نبوده است!؟
یهودیان از جواب عاجز شدند، و بزرگ آنان از این تناقضات همچنان سر خجلت به زیر افکند آنگاه سر برداشت و پس از اینکه رو به طرف بحرالعلوم کرد گفت: توضیحات، و شرح این نماز که شما مسلمانان می خوانید نیز در قرآن داده نشده پس شما مسلمانان طریقه خواندن نمازهای خود را از کجا آورید؟ بحرالعلوم گفت: دستور نماز مسلمانان در چند جای قرآن داده شده و طریق خواندن آن از روایات پیامبر بزرگ اسلام (صلی الله علیه وآله) به ما رسیده و بین نماز ما و نماز شما خیلی فرق است، زیرا قرآن مجید به ما دستور خواندن نماز را می دهد و روایات پیامبر اسلام هم طریقه خواندن آنرا تعیین می نماید، بر خلاف نماز شما که نه در تورات نامی از آن برده شده و نه هیچ پیامبری آن را تشریع و تجویز نموده است.
آنها گفتند: ما حرفهای شما را تصدیق می نمائیم و صحیح می دانیم سید بحرالعلوم گفت: پس چرا شما به احکام دین خود عمل نمی کنید، در حالی که تورات به اینگونه موضوعات تصریح کرده و شما هم می گویید. این همان توراتی است که بر حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) نازل شده و دستخوش تحریف و تغییر نگردیده، از طرفی هم، احکام و دستورهای خدا عمومی است و در هر مکان و هر زمان شامل حال کلیه افراد می شود
موضوع دیگر اینکه: شما معتقدید تورات و دین شما نسخ شده و بعد از حضرت موسی ، پیامبری مثل حضرت عیسی و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) نیامده که دین شما را منسوخ و باطل نماید و شما هم آن دو را به پیامبری قبول ندارید اکنون که شما دین و تورات خود را از هر جهت صحیح می دانید چرا به دستورهای آن عمل نمی کنید!؟
آنها چون از مطلب مطرح شده نتیجه نگرفتند، باز مطالب دیگری را عنوان کردند یکی از بزرگان آنان گفت: چرا شما به احکام تورات عمل نمی کنید در صورتی که این تورات ما انزل الله است، یعنی خدا آن را نازل کرده، از طرفی در قرآن شما می گوید:
و من لم یحکم بما انزل الله فاو لئک هم الکافرون
سید بحرالعلوم گفت: چون پیامبری حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) برای ما ثابت و دین آن حضرت ناسخ ادیان پیشین است ما دستور آن بزرگوار را عمل می کنیم قسمتی از تورات از قبیل قصاص را نیز عمل می کنیم ولی نه از باب اینکه در تورات آمده بلکه برای اینکه اینگونه احکام در قرآن مجید ما نوشته شده است، شما هم به شریعت تورات موسی عمل می کنید و ادیان قبل از آن را قبول ندارید، بعد از مطالبی چند علامه بحرالعلوم خطاب به آنها فرمود: اگر من می دانستم شما طالب حقید بیش از این دلیل و برهان هایی که شنیدید برای شما شرح می دادم، ولی باز برای اتمام حجت شما را موعظه می نمایم و می گویم: راجع به دین و مذهب از پدران و پدربزرگان خود تبعیت نکنید و دست از تعصب و خود خواهی بردارید، زیرا این دنیا فانی و نابود شدنی است و هر کس شربت مرگ را خواهید چشید. عاقل و باهوش کسی است که عقائد مذهبی خود را از روی دلیل و برهان درک کند، زیرا که معقول نیست همه ادیان و مذاهب مختلف در یک زمان بر حق باشد پس بنابراین هر انسان عاقل باید بکوشد دین و مذهب حق را از میان این همه ادیان مختلف درک کند بطور یقین فردای قیامت خدای بزرگ این عذر را نمی پذیرد که انسان بگوید: ما در دین و مذهب خود از پدران و اجداد خود تبعیت نمودیم اگر نه چنین باشد که شنیدید باید بت پرستان و آتش پرستان نیز رستگار و بر حق باشند!
یهودیان گفتند: سخنان شما همه منطقی و متین است و ما هم طالب حقیم ولی ما به به این لحاظ دین حضرت موسی را پذیرفتم که می بینم یهود و نصارا و مسلمانان عموما به پیامبری حضرت موسی معتقدند ولی درباره حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) و عیسی (علیه السلام) اختلاف دارند، ما دین او را پذیرفتیم که هیچکس اختلاف درباره او ندارد.
بحرالعلوم گفت: مسلمانان پیامبری حضرت موسی و عیسی (علیه السلام) را معتقد شده اند بخاطر اینکه قرآن و اخبار پیامبر اسلام از آن خبر داده است، اگر غیر از این بود یقینا معتقد نمی شدند.
یکی از جوانان یهود به نام عزیر متوجه بحرالعلوم شد و گفت: من یک عرض مختصر دارم که خیلی مفید است، تقاضا می کنم توجه بفرمائید.
بحرالعلوم گفت: مانعی ندارد، حرف خود را مطرح کن
عزیر گفت: در تورات ما نوشته بعد از حضرت موسی پیامبری از فرزندان برادران ما به وجود می آید نه از فرزندان اسماعیل (علیه السلام) بود.
بحرالعلوم گفت: اینطور نیست که تو می گوئی، بلکه در تورات، در سفر پنجم، فصل دوازدهم می گوید: خدای سبحان به حضرت موسی وحی کرد و فرمود: من در نظر دارم پیامبری از فرزندان برادرانش از برای آنان بفرستم، تو به بنی اسرائیل بگو به آن پیامبر ایمان بیاورند و سخن او را گوش کنند شکی نیست که فرزندان حضرت اسماعیل برادران حضرت یعقوب که او را اسرائیل می گفتند بوده اند، چون یعقوب فرزند اسحاق بن ابراهیم خلیل بوده و اسماعیل هم فرزند حضرت ابراهیم (علیه السلام) بوده، اکنون که حضرت اسماعیل و اسحاق برادر بوده اند، پس تردیدی نیست که منظور از برادران یعقوب همان حضرت اسماعیل است، و حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) هم از فرزندان حضرت اسماعیل می باشد عزیر از این جواب اساسی عاجز شد و رنگ صورت او دگرگون گردید و تا پایان مجلس چیزی نگفت.
بعد علامه بحرالعلوم خطاب به آنها کرد و گفت: اگر دلیل و برهان دیگری دارید بیاورید و یا کسی از بزرگان شما که اعلم از شما باشد دلائل خود را بیاورد یکی از آنها متوجه سید شد و گفت: ما پیامبری حضرت موسی را بدین جهت قبول داریم که دارای کشف و کرامات و معجزات بود.
بحرالعلوم گفت: آیا شما معجزات او را به چشم خود دیدید؟
یهودیان گفتند نه:
بحرالعلوم ادامه داد: آیا نه چنین است که معجزات موسی را قبول دارید ولی معجزات حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) را قبول ندارید و انکار می کنید، در صورتی که حضرت موسی چند صد سال قبل از حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) بوده است!؟
ای گروه یهود! اگر حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام) که قبل از حضرت موسی بوده و از شما سوال کند و بگوید: چرا دین و مذهب مرا ترک ننمودید و دین موسی را پذیرفتید، چه خواهید گفت؟
آنها گفتند: ما می گوئیم: چون تو قبل از بین خواهد رفت
بحرالعلوم گفت: اگر حضرت محمد (علیه السلام) به شما بگوید ای گروه یهود من پیامبری بودم بعد از حضرت موسی مبعوث شدم و دارای معجزات هم بودم و صاحب قرآن که تا قیامت باقی خواهد ماند، پس چرا به من ایمان نیاوردید، چه خواهید گفت!؟
گروه یهود محکوم گردیدند و چیزی نگفتند
بحرالعلوم پس از این استدلال رو به بزرگ آنها کرد و گفت: تو که بزرگ این گروه محسوب می شوی آیا تا کنون برای بدست آوردن دین حق اقدام کرده ای؟
او گفت: انصافا در صدد برنیامدم که برای تشخیص آن قدمی برنداشته ام و در باره حقانیت دین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) تحقیقی به عمل نیاورده ام، اکنون در نظر دارم که در این باره مطالعه کنم و نتیجه مطالعات خود را به شما شرح دهم
سید جواد (صاحب مفتاح الکرامه) که این مناظرات را در کتاب خود نگاشته می گوید: آن گروه یهود اسلام آوردند و اسلام آنان بسیار قوی و نیکو شد.
اطلاعات کامل در لینک منبع هست.