عوامل مؤثر در تربیت انسان + نمودار زیبا
کما أَرْسَلْنا فِیکمْ رَسُولًا مِنْکمْ یتْلُوا عَلَیکمْ آیاتِنا وَ یزَکیکمْ وَ یعَلِّمُکمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یعَلِّمُکمْ ما لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ.[1]
[همان گونه رسولی از خودتان به میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمی دانستید به شما یاد دهد.]
دو عامل در تربیت انسان مؤثر است، عاملی مربوطه به درون انسان می باشد و عاملی نیز از بیرون وجود او در وی اثر می گذارد؛ عامل درونی همان وراثت است که از طریق ژنها، خصوصیات والدین و نسلهای گذشته به آیندگان منتقل می شود، عامل بیرونی سلسله عللی هستند که، قبل و بعد از تولد در تکوین شخصیت آدمی می توانند مؤثر باشند.
وراثت
جنین از ترکیب «اسپرم» و «تخمک» به وجود می آید. این دو سلول بعد از ترکیب، تمام آنچه را که یک انسان کامل داراست بدون کم و کاست در خود جای داده، و تنها فرق آن با انسان کامل مقیاس بسیار کوچک آن است.
از زمان لقاح، کلیه صفات غیر اکتسابی و ویژگیهای والدین، به جنین انتقال می یابد.
البته امکان دارد برخی از صفات یا ویژگیهایی که از والدین به فرزندان انتقال می یابد، امکان بروز نیابد و به اصطلاح بارور نشود و مخفی بماند، این خصائص بوسیله ژنها به نسلهای بعد منتقل می شود و چه بسا در آنان ظهور یابند. لذا از پدر و مادری که سیاه پوست هستند، ممکن است فرزندی سفید پوست متولّد شود، علت پوست سفید فرزند به واسطه وجود این پدیده در نسلهای گذشته می باشد، و یا حداقل یکی از دلایل آن این است، به طوری که پدیده سفیدی اجداد، در پدر و مادر بارور نشده و ظاهر نگشته است، و پدیده سیاهی که باز منشعب از گذشته است آشکار شده است، ولی در فرزندان همان پدیده سفیدی نابارور در پدر و مادر، بارور گشته و آشکار شده است.
مثالی که ذکر شد، در مورد شکل و قیافه ظاهری بود، خُلق و خوی انسان نیز، مقوله ای جدای از این بحث نیست، علاوه اینکه آثار ژنتیکی در اخلاقیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. البته علت اینکه یک حالت بارور می شود و حالت دیگر نه، در کنترل انسان نیست؛ تنها خالق انسان که هم او آگاه به درون سینه ها و خفیات امور است، می داند چه چیزی آفریده است و چه چیزی در وجود او بارور شده و یا مخفی مانده است. چه عاملی باعث شده حالتی بارور گردد یا مخفی بماند، و.. ..[2]
ولی از آنجا که هدف اسلام، تربیت انسان و تکامل و ترقی اوست، اموری که می تواند در این رابطه مؤثر باشد و موجب پیدایش نسلی پاک گردد بیان فرموده است، تا با رعایت آن موارد، هدف نهایی دین یعنی ایجاد انسان کامل تحقق یابد.
عامل دوم، مجموعه عللی است که از بیرون وجود انسان موجب تربیت او می شوند. و البته چون هدف دین اسلام ارتقای روحانی انسان و اعتلای اوست، توجه آیات و احادیث به این سلسله علل زیاد است به طوری که پیامبر هدف از بعثت خود را، اتمام اخلاقیات و اکمال آن معرفی می فرماید.
انَّما بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ.[3]
[همانا من برانگیخته شدم، تا مکارم اخلاقی را تکمیل نمایم.]
این عامل در دو مرحله قبل و بعد از تولد، در تعیین شخصیت انسان مؤثر می باشد، از عوامل بعد از تولد، می توان از عوامل محیطی یاد نمود، عواملی چون کانون خانواده، مدرسه، همسالان، رسانه های ارتباط جمعی و شبکه های جهانی اطلاع رسانی، نقش بسزایی در این راستا دارند.
عوامل اجتماعی و اقتصادی چون نوع شغل، سطح معلومات نیز بی تاثیر نمی باشند.
علی هذا اسلام هر دو عامل را مدّ نظر قرار داده، و با یک سلسله دستورات می خواهد، رذایل را از بین برده و یا به حداقل ممکن برساند.
حال به برخی از این دستورات اشاره می کنیم.
گزینش همسر
بدون شک همسر در وجود فرزند آینده تأثیر بسزائی دارد، زن می تواند در هر دو عامل تأثیر گذاشته، هم خصایص گذشتگان را منتقل سازد و هم به عنوان یک عامل بیرونی در کیفیت تربیت فرزند آینده بالاترین آثار را ایجاد کند؛ لذا باید در انتخاب همسر دقّت نمود و کسی را انتخاب کرد که دارای فضایل و ویژگیهای نیکو باشد.
حضرت امیر علیه السلام به عقیل که در علم انساب ماهر بود می فرماید:
انْظُرْلی امْرَئَةً قَدْ وَلَدَتْهَا الْفُحُولَةَ من الْعَرَبِ لِاتزوَّجُها فَتَلِدَلی غُلاماً فارِساً.
[همسری برای من جستجو کن، که شیرمردی از عرب بزاید، تا با ازدواج با وی جوانی رزمنده برای من به دنیا آورد.]
آن حضرت شجاعت و رشادت فرزندی که در آینده به یاری امام حسین علیه السلام بشتابد، منوط به وجود ریشه ای اصیل و نژادی شجاع در زن دانسته است.
دستورات دین مبین اسلام، در مورد خصوصیات همسر، صریح و روشن است. تأکید اسلام بر معیار ایمان، عمل صالح و نقش محوری این دو بر سایر معیارها در زوجین از همین باب است.
حضرت امیر علیه السلام می فرماید: خوش خلقی نشانه خوش رگی و ریشه شایسته است، و آن کس که دارای گوهر پاکی است، آن را در خوش خلقی نشان می دهد، البته آن گوهر پاک و نهان، در واقع همان تأثیر عوامل ارثی در نسل آتی است، مطلبی که ما تحت عنوان «وراثت» به آن اشاره نمودیم.
بارداری
تمام کارها و حرکات مادر در ایا م بارداری، در تربیت آینده فرزند مؤثر است. گناهان و معاصی مادر، غیبت کردن از دیگران و یا شنیدن غیبت، تهمت و افترا، نمامی، دروغ و.. همه و همه نقشی کلیدی در این رابطه دارند.
ائمه اطهار علیهم السلام موارد زیادی از خوردنی ها و آشامیدنی ها را ذکر کرده اند که، می تواند تأثیر در چگونگی فرزند در رحم مادر داشته باشد. مثلًا خوردن فلان میوه باعث خوشرویی فرزند می شود و یا فلان کار، بچه را عاقل بار می آورد و.. . حال وقتی نوع غذا بتواند شکل ظاهری فرزند در رحم را تغییر بدهد، آیا باطن غذا نمی تواند در روح و روان او اثر بگذارد؟ آری، غذایی که از طریق نامشروع و حرام تهیه شده باشد، می تواند روح را فاسد و تباه نماید.
فرزند عالم جلیل القدر، مرحوم مجلسی اول به نام محمد باقر (مجلسی مشهور) روزی مشک سقایی را پاره کرد، سقا نزد مرحوم مجلسی بزرگ رفته و از این کار فرزندش شکایت نمود. مرحوم مجلسی بزرگ بعد از راضی نمودن سقا به خانه آمدند و قضیه را برای همسر خود تعریف کردند، و گفتند نمی دانم چه کرده ایم که باعث صدور چنین عملی از فرزندمان شده است، زن یکباره به خاطر می آورد که در دوران حاملگی انار درخت همسایه را بدون اینکه آن را بچیند، مکیده است.
آری، همان طوری که بیان شد، آنچه را که مادر انجام می دهد در جنین وی مؤثر است، وقتی خوردن گلابی و بِه در زیبایی فرزند مؤثر باشد، به طریق اولی انجام اعمال خیر، اقامه نماز، روزه، حفظ عفت و حجاب مؤثر خواهد بود؛ همین طور غیبت، تهمت، بدگویی، هرزه زبانی، خوردن اموال حرام از راه ربا، رشوه، غِنا، قمار، بی عفتی و بدحجابی مؤثر می باشد.
شیر
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت، شیر و دوران شیرخوارگی است، شیر یعنی اوّلین غذای کودک که در تمام وجود او تأثیر می گذارد.
قال علی علیه السلام: لا تَسْتَرْ ضِعُوا الْحَمْقاءَ فَانَّ اللَّبَنَ یغْلِبُ الطِّباعَ.[4]
[اشخاص کم خرد را برای شیر دادن به فرزندانتان انتخاب نکنید، که شیر بر طبیعت انسان می تواند غالب شود.]
در این روایت حضرت امیر علیه السلام تصریح می فرمایند، که شیر بر طبیعت انسانی غلبه می کند، و گاه طبیعت سالم را به فساد می کشاند.
در روایت دیگر حضرت امیر علیه السلام ضمن بیان تغییر طبیعت به وسیله شیر می فرماید، همان دقتی که در انتخاب همسر می کنید در انتخاب مرضعه [5] بنمایید.
تَخَیروُا لِلرِّضاعِ کما تَخَیروُنَ لِلنِّکاحِ، فَانَّ الرِّضاعَ یغَیرُ الطِّباعَ.[6]
[همان طوری که در انتخاب همسر دقّت می کنید، در انتخاب مرضعه نیز دقت نمایید، که شیر طبیعت انسان را تغییر می دهد.]
حجاج بن یوسف ثقفی شیر نمی خورد، اطرافیان مجبور شدند، خون بزغاله به وی بنوشانند تا بلکه دهان به شیر باز کند، او کسی بود که صدها هزار نفر از مردم عراق و خصوصاً کوفه را به خاک و خون کشید، اسیر کرد و زندانی نمود.
البته صحبت ما از مرضعه باعث نشود که مادران از شیر دادن به فرزندانشان کوتاهی کنند، زیرا هیچ غذایی همانند شیر مادر برای طبیعت کودکی که نه ماه با اعضای بدن مادر و مواد موجود در خون وی مأنوس بوده، مفید نیست.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: لیس لِلصَّبِی لَبَنٌ خَیرٌ مِنْ لَبَنِ امِّهِ.[7]
[هیچ چیزی برای بچه بهتر از شیر مادر نیست.]
غذا
تهیه غذا از راه حلال یا نامشروع نیز در تربیت فرزند اثر می گذارد، امام صادق علیه السلام می فرماید:
کسْبَ الحَرامِ یبَینُ فی الذُّرِیةِ.[8]
[کسب حرام در ذریه آشکار می شود[آنان را به تباهی می کشاند]]
محیط خانواده
خانواده نیز نقشی اساسی در تربیت ایفا می کند، فرزند از همان آغاز کودکی پدر و مادر را در کنار خود می بیند و با آنان مأنوس می گردد و حتی اعضای بدن وی در تماس مادر احساس آرامش می کند.
کودکانی که به واسطه متلاشی شدن خانواده هایشان از محیط خانه، به محیط پرورشگاه آمده اند، نوعی حالت افسردگی دارند برخی از آنان در آغاز ورودشان شبها به خواب نمی روند و مهر و عطوفت پرستاران آن مراکز را نادیده می انگارند، مطابق با آزمایشهای فنی نوعی قلب مصنوعی با تولید صدای ضربان قلب ساخته اند، که شبها زیر متکای اطفال می گذارند و اطفال با شنیدن آن صدا به خواب می روند، گویی با صدای آن آشنا هستند.[9]
کارشناسان در مورد اینکه، چرا مادران غالباً اطفال خود را بر دوش چپ می گذارند گفته اند، طفل وقتی صدای قلب مادر را می شنود، این صدا برای وی مأنوس بوده و کودک آن را با صدایی که در داخل رحم و دنیای تاریک آن می شنیده است، تطبیق می دهد.
هرچه بچه بزرگتر می شود نقش خانواده مؤثرتر است، بر پدر و مادر لازم است زندگی خانوادگی را طوری پیش برند که بچه ها احساس امنیت و آرامش نمایند، با بچه ها به گونه ای برخورد کنند که، رفیق و یار و یاور آنان در گرفتاریها باشند، طبعاً چنین خانواده ای فرزندانی سالم از نظر روانی تحویل اجتماع خواهند داد.
گاهی یک نگاه محبت آمیز پدر، دنیایی از امید و آرزوهای برآورده شده را برای بچه اش به ارمغان می آورد.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: اذا نَظَرَ الوالِدُ الی وَلَدِهِ، فَسَرَّهُ کانَ لِلْوالِدِ عِتْقُ نَسَمَةٍ قیل یا رسول اللَّه: وَ انْ نَظَرَ سِتّین وَثَلاثَ مِئَةَ نَظْرَةً، قالَ اللَّهُ اکبَر.[10]
[وقتی پدر به فرزند خود بنگرد و او را شاد کند، پدر ثواب آزاد کردن برده ای را دارد، اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا، هرچند هر روز 360 بار نگاه کند، حضرت با تکبیر تأیید فرمودند.]
حضرت امیر علیه السلام در شعری منصوب به ایشان می فرماید:
حَرِّض بنیک علی الادب فی الصّغر
کی ما تَقرَّ عیناک به فی الکبَر
و انّما مثل الادب تجعلها فیه
عنفوان الصبا کانقش فی الحجر
[فرزند خود را در خردسالی تربیت کن، تا در بزرگی موجب چشم روشنی تو باشد، چون تربیت در خردسالی مانند نقش بر سنگ به جای ماندنی است.]
در یک خانواده، پدر و مادر بهترین الگو برای فرزندان محسوب می شوند، و تمام کارها و حرکات آنان برای فرزندان درس است، در خانواده ای که پدر و مادر به نماز اهتمام می ورزند، کودکان خردسال نیز به انجام عبادات و فرایض دینی گرایش پیدا می کنند؛ و به عکس، خانواده ای که به لهویات می پردازند، کودکان ناخودآگاه از تقلید معاصی فروگذار نمی مانند.
مدرسه
نقش مدرسه نیز در تکوین شخصیت و تربیت غیر قابل انکار است، مدرسه خانه دوم برای دانش آموز است و از آنجا که وزارت آموزش و پرورش، آموزش کودکان را از دوره آمادگی و پیش دبستانی (دوره نونهالی) تا مقطع متوسطه (دوره نوجوانی) به عهده دارد، مسئولیت سنگینی در قبال جامعه دارد؛ مدرسه قبل از هر چیز بایستی به تربیت بیندیشد، و حتی محور علم و تربیت باشد، چقدر زیباست وقتی معلمی از پدیده ای در جهان یا اختراع و اکتشافی صحبت می کند، یا در پی اثبات قانون و یا طرح نظریه ای علمی نسبت به طبیعت است و یا.. .، قدری در مورد خالق آنها و پدید آورنده اصلی سخن گوید.
اجتماع
محیط بین خانه و مدرسه یعنی کوچه و محله نیز نقش مهمی در آینده فرزندان می تواند داشته باشد، و البته اهمّیت آن به واسطه تأثیر عمیق دوستی و همنشینی در تربیت است. به روایتی از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام توجّه کنید:
جَلیسُ الْخَیرِ نِعْمَةٌ وَجَلیسُ الشَّرِّ نِقْمَةٌ.[11]
[همنشین خوب نعمت و همنشین بد بلاست.]
دوستی و مصاحبت، گاه انسان شقی را سعادتمند می نماید، و گاهی نیز انسان سعادتمند را به وادی هلاکت و نابودی می اندازد.
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد
رسانه ها
رسانه های گروهی هم می توانند عامل مهمی در تکوین تربیت باشند، مخصوصاً اینکه می توانند واجبات و حسنات اخلاقی را به شکلی غیر مستقیم که تأثیر آن بر نوجوان و جوان از امر و نهی مستقیم بسیار برتر است، ترسیم کنند.
رادیو و تلویزیون و همچنین شبکه های جهانی، در رشد و تربیت جامعه مؤثر هستند، مشروط بر آنکه برنامه های آموزنده ارائه دهند و از اشاعه و طرح مسائلی که اثر تربیتی نداشته و حتی گاهی ارائه کننده الگوهای غلط و مبلّغ فرهنگهای ضعیف و حتی فاسد می باشد، خودداری کنند، البته میزان توجّه به این رسانه ها نباید از حد تعادل خارج شود چرا که افراط در توجه به رسانه ها، بدون تأثیر منفی در تربیت و بالندگی کودک و ذکاوت او نیست.
شغل
نوع شغل هم در تربیت انسان نقش پر اهمّیتی ایفا می کند، چرا که لازمه برخی شغلها داشتن خلق و خویی خاص و مناسب با همان شغل است.
آنکه در مسند تعلیم و تربیت جامعه نشسته است، چونکه همیشه با پند و اندرز مرتبط است، چه بسا خود کمتر از دیگری که در آن منصب نیست دچار لغزش شود؛ امّا آنکه در بازار مشغول تجارت است، گاه ممکن است نتواند سود زیادی که مشتری در برابر سوگندی دروغ به وی می دهد، نادیده بگیرد.
و لذا شاید بتوان گفت برخی معصیتها از لوازم بعضی مشاغل محسوب می گردند، البته لازمه ذاتی نیستند و قابل انفکاک می باشند، و چه بسیار معلمان و مربیان که خود نیازمند تهذیب نفس و تزکیه اخلاقند و چه بسیار مؤمنان وارسته ای که به شغل تجارت که از اهم مشاغل مسلمین است، مشغول می باشند.
عبادت
اساسی ترین نقش در تربیت در حدی که می تواند حتی طبیعت شقاوتمندی را متغیر سازد و نیز ضامن بقای تربیت گردد، عبادت است.
این عنصر اساسی مورد تأکید شدید معصومین علیهم السلام و البته سیره عملیه مستمرّه آنان می باشد، رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
انّی لَاکرِهُ لِلرَّجُلِ انْ تَرَی جِبْهَتَهُ جَلْحاء لَیسَ فیها شی ءٌ مِنْ اثَرِ السُّجُودِ[12]
[من ناپسند می دانم که، پیشانی انسان را هموار و بدون نشانه سجده ببینی.]
آن حضرت نصف و یا ثلث شب را به عبادت بر می خاست، پاهای حضرت از شدّت قیام و قعود ورم کرده بود، و وقتی به وی گفته می شد که خداوند به تو وعده مغفرت داده است و خطاب به تو فرموده است:
لِیغْفِرَ لَک اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ...[13]
[تا خداوند خطاهای گذشته و آینده تو را ببخشد.]
ولی او با اینکه از هر خطایی مبرّا بود، از عبادت دست بر نمی داشت و می فرمود:
بَلی افَلا اکوُنُ عَبْداً شَکورًا.[14]
[آری وعده آمرزش داده شده ام، پس با این وصف بنده ای شکور نباشم.]
حضرت صدیقه طاهره و همه ائمه هُدی علیهم السلام، عابدترین خلایق در زمانهای خود بودند و تاریخ نقلهای مفصّلی از شیوه عبادات آنان و تغییر رنگ و اضطراب هنگام عبادت، و حتی گاه آمادگی برای عبادت، ثبت نموده است.
توجّه
غفلت عامل مهمی در تباهی انسان بوده، و طبعاً توجّه آدمی به نفس سرکش و اغواهای شیطانی و مظاهر فریبنده دنیا، عاملی مهم در تربیت می باشد.
علمای اخلاق توجّه به نفس، و دقّت در اعمال و افکار خود را توصیه می نمایند، و در این راستا به سیر شش مرحله زیر عنایت می ورزند.
مرحله اول این سیر، شرط نمودن «مشارطه» با نفس است تا مرتکب خطیئه ای نشود، در مرحله بعد، باید دائماً مراقب «مراقبه» نفس بود تا از مسیر منحرف نگردد، سومین مرحله «محاسبه» آخر روز می باشد، تا اگر خطایی صورت گرفته مورد «مؤاخذه» واقع شود و بخاطر تخلف او از شروط منعقده مورد «معاتبه» قرار گرفته، و در نهایت به نحوی مناسب «معاقبه» شود.
تربیت در قرآن
بعد از ذکر نمونه هایی از عوامل تربیت، باز این نکته را یادآور می شویم که اسلام و مخصوصاً قرآن، برای تربیت نقشی حساس قائل است.
در سوره شمس، خداوند متعال بعد از یازده بار سوگند به خورشید، نور آن، ماه، روز، شب، آسمان، بنا کننده آن، زمین، گستراننده آن، جان آدمی و منظم کننده آن می فرماید:
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاها* وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.[15]
[هر کس که نفس خود را پاکیزه کرد رستگار شد، و آن کس که آلوده نمود نومید و محروم گشت.]
در برخی دیگر از آیات قرآن، به مسئله تربیت چنان اهمّیتی داده شده که دلیل ارسال رسل و انزال کتب، ترویج تزکیه و تربیت معرفی شده است. این مهم از آیه آغاز بحث، قابل استفاده است. خداوند متعال در این آیه، هدف ارسال رسولان و خاتم آنان حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پیراسته نمودن انسان، عنوان کرده است و البته شبیه همین آیه در دو جای دیگر قرآن آمده است.
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ، وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.[16]
[خدای بر مؤمنین منّت نهاد و پیامبری از میان خودشان برگزید، تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را پیراسته نموده، کتاب و حکمت بیاموزد، هرچند در گذشته در گمراهی آشکاری بودند.]
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.[17]
[خداوند کسی است که در بین مردمی امّی، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان می خواند و آنان را تزکیه می کند و به آنان قرآن و حکمت می آموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.]
در این آیات و آیه آغاز بحث، تزکیه قبل از تعلیم ذکر شده است، و آن به خاطر اهمّیت تربیت است، به طوری که علم بدون تربیت نه تنها فایده ای مثبت ندارد، بلکه ضررهای آن گاهی قابل جبران نیست، گاهی چنین علمی در خدمت استعمار قرار می گیرد و توان چپاولگری را در آنان می افزاید، چنین علمی گاهی بمب اتم می شود و صدها هزار نفر را در یک لحظه به خاک سیاه می نشاند.
البته در سوره بقره، آیه 129 همین تعابیر آمده است، ولی در اینجا علم مقدم شده است.
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِک وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ یزَکیهِمْ إِنَّک أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ.[18]
[پروردگارا در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و آنان را پاکیزه کند زیرا که تو توانا و حکیم هستی.]
علت تقدم علم در اینجا، می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، و از جمله آنها این است که، در این آیه سیر طبیعی قضیه بیان شده است، چرا که تا علم نباشد و معروف و منکر شناخته نشوند، تربیت محقق نمی شود، ولی در آیات سه گانه قبل به واسطه اهمّیت واقعی تزکیه بر علم، تزکیه مقدم گشته است.
پی نوشت ها
[1] سوره بقره، آیه 151.
[2] مناسب است اینجا شبهه برخى را بر آیه 8 از سوره شریفه رعد مطرح و پاسخ گوییم.
در این آیه آمده است،« اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ انْثى ...»، [خداوند آگاه از احوال جنین در شکم مادر است]
همان طورى که مشهود است، در این آیه علم به محتویات رحم از علومى شمرده شده است که مخصوص ذات بارىتعالى مىباشد، در حالى که با وارد شدن تجهیزاتى چون رایانه، علم به آنچه که در شکم مادر است، براى همه امکان دارد.
جواب این شبهه این است که منظور آیه شریفه از علم به جنین، صِرفاً علم به مذکر و مؤنت بودن آن نیست، بلکه خداوند عالم به تمام حرکات، احوال و رفتارهاى آینده جنین است. او مىداند این جنین با اختیار خود راه سعادت را مىپیماید، یا مسیر شقاوت را، او مىداند که این جنین چقدر عمر مىکند، چگونه زندگى مىکند، در لحظات زندگى خود چه کارهایى انجام مىدهد، و عاقبت چگونه مىمیرد و اعمالش وى را به کجا سوق مىدهند و ....
[3] کنزالعمال، 5217.
[4] وسائلالشیعة، ج 15، ص 188.
[5] مؤنث مرضع، زنى که بچه شیر مىدهد، شیرده( فرهنگ فارسى معین).
[6] وسائلالشیعة، ج 15، ص 188.
[7] همان؛ بحارالأنوار، ج 103، ص 323.
[8] بحارالأنوار، ج 17، ص 82.
[9] براساس تحقیقاتى که در سالهاى 57- 1356 بر روى پرورشگاههاى تهران انجام دادند، میزان مرگ و میر در فزندان پرورشگاهى، نسبت به اطفالى که در خانواده زندگى مىکردند خیلى بیشتر بود، و این در حالى بود که حفظ بهداشت محیط زیست در پرورشگاه رعایت مىشد، امّا فقدان محبت مادرى موجب افزایش مرگ و میر بود.
[10] همان، ج 74، ص 80.
[11] غررالحکم.
[12] سفینةالبحار، ج 2، ص 113.
[13] سوره فتح، آیه 2
[14] تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 55.
[15] سوره شمس، آیه 9
[16] سوره آل عمران، آیه 164
[17] سوره جمعه، آیه 2
[18] سوره بقره، آیه 129