مرا دردی است اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد...
سلام به همه دوستان و عزیزان
این دو روز عرفه و عید قربان ، خیلی به ما سخت گذشت و بد گذشت. شیطان لعین یک حمله ای به من کرد که نفهمیدم از کجا خوردم !
بدتر از حمله ای که به برج های دوقلو کردند. ( آخه 11 سپتامبر بود!) خلاصه حسابی داغ دلیشو سر ما درآوورد.
جوری کرد که به سختی در مراسم روز عرفه شرکت کردم ولی کم بهره و با خلق تنگ و ناراحتی.
هر سال برای هزاران نفر دعا می کردیم . بلایی سرمان آورد که برا خودمم نمیتونستم دعا کنم !!!
شاید این حرفها برای شما عجیب باشد. خوب حق دارید چون برای خودمم عجیب بود.
راستش روزهای دهه اول ذیحجه تا تونستم اعمالشو طبق دستورات مفاتیح انجام دادم . یک درمیان روزه گرفتم . دعاهاشو خوندم . نماز هاشو خوندم بیشترم خوندم.... مسجد هم رفتم ... روز اول ذیحجه که اعمال زیادی هم داره کلی انجام دادم... خوب کم و کسری هم بود ... اما این دو روز آخر که می خواستم نتیجه بگیریم همه چی خراب شد ...
ولی خلاصه نمیدونم شیطون از کجا بهم ضربه زد . و نفهمیدم چوب چیو دارم می خورم.
خیلی سخت گذشت...
امیدوارم که به شما خوش گذشته باشه ، اعمالتون قبول درگاه حق و و آرزوهای خوبتون برآورده بشن. ان شاءالله
اگه کسی چیزی میدونه بهم بگه ممنون میشم.
یک دعایی هم درحق ما بکنید. یا علی
مرا دردی است اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
پناه بر خدا