گزارش واقعه طبس- شکست حمله نظامی آمریکا به ایران 1359 /تصاویر
پنجم اردیبهشت، سالروز شکست نظامی آمریکا در صحرای طبس است.
به گزارش رحماء در این حمله نظامی، شیطان بزرگ با مفتضحانه ترین وضعی شکست خورد. شکست شیطان بزرگ در این عملیات، حمله فیلداران ابرهه را به خانه کعبه در ذهنها زنده میکند.
لشگریان ابرهه، همچون نیروهای متجاوز آمریکایی، از فراوانی قدرت و شوکت، تصور نمیکردند کسی بتواند مانع حمله آنها به خانه کعبه شود، ولی آن هنگام که به سوی کعبه هجوم آغاز کردند، به فرمان خداوند متعالی پرندگانی در آسمان ظاهر شدند و سنگهایی که در منقار داشتند، بر سر فیلسواران فرود آوردند و بدین وسیله، کافران یکی پس از دیگری به هلاکت رسیدند.
در پنجم اردیبهشت 1359 نیز دانههای ریز شن، دسیسه بزرگ آمریکا را فرو شکست.
بازخوانی یک سناریوی شکست خورده ( عملیات پنجه عقاب )
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که با اسارت گرفتن 53 نفر از جاسوسان آمریکا به پایان رسید آن چنان ضربه ای به حیثیت آمریکا وارد کرد و سیاست های استعمار گرانه آن ها را از هم پاشید که کاخ سفید را بر آن داشت که به هر نحو ممکن این مساله را حل کند.
بنابراین آمریکا در گام اول با اقدامات دیپلماتیکی خود به تحریم روابط سیاسی و اقتصادی ایران زد و در گام دوم طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرارداد.
خلاصه اینکه برخورد با جاسوس خانه آمریکا در تهران که با اراده انقلابی دانشجویان مسلمان انجام پذیرفت، کاخ سفید را برای فرار از کابوس این ماجرای تحقیرآمیز با سردرگمی های زیادی مواجه نمود.
امریکا با طراحی عملیاتی پیچیده و دقیق برای حمله نظامی به ایران، به بهانه رهاسازی جاسوس های مستقر در محل سفارت روی اورد : آمریکایی ها با غرور و اطمینان ناشی از پیش بینی نیروی انسانی کارآزموده و تجهیزات مدرن و کارآمد در شبانگاه پنجم اردیبهشت ماه سال 1358 در حالی که خود را بر زمین طبس میدیدند، در اوج حیرت و ناباوری ها با وقوع طوفان شن و برخورد بالگردهای متجاوز به یکدیگر، شکست سنگین و غیرقابل تصوری را متحمل گردیدند و سرانجام با لغو عملیات مجبور به فرار از خاک ایران شدند.
● نقشه عملیات
در ابتدا بهترین روش در نظر نیروهای ویژه، وارد شدن به ایران از طریق کامیونها و به وسیله مرز زمینی ترکیه بود ولی این روش به دلایل سیاسی و ریسک تلفات سنگین، کنار گذاشته شد. سپس موضوع عملیات از طریق هوا مطرح شد. در دسامبر ۱۹۷۹ گروهی از نیروهای ویژه انتخاب شده و تحت تمرینات مخصوص قرار گرفتند. این تمرینات تا مارس ۱۹۸۰ به طول انجامید. در تاریخ ۱۶ آوریل ۱۹۸۰ (۲۷ فروردین ۱۳۵۹) انجام عملیات تایید شد و دستور شروع آن داده شد. بین روزهای ۱۹ تا۲۳ آوریل (۳۰ فروردین تا ۲ اردیبهشت ۵۹) نیروهای عملکننده به جنوب غربی آسیا منتقل شدند. این نیروها تمرینات خود را در پایگاهی در مصر گذرانده بودند.
نیروهای شرکتکننده در ماموریت از هر ۴ نیروی مسلح آمریکا انتخاب شده بودند. ۸ فروند بالگرد RH-۵۳D مین روب از نیروی دریایی با خدمه از نیروی تفنگدار دریایی ۱۲ فروند هواپیما از نیروی هوایی ( ۳ فروندEC-۱۳۰E - ۴ فروند MC-۱۳۰E - ۳ فروند AC-۱۳۰ و دو فروند C-۱۴۱ ) و کماندوها نیز از ارتش آمریکا انتخاب شده بودند. تعدادی از رابطین نیز قبل از شروع عملیات به تهران فرستاده شده بودند. ناوهای هواپیمابر USS Nimitz (CVN۶۸) و USS Coral sea (CV۴۳) نیز در دریای عمان حاضر بودند و آمادگی پشتیبانی هوایی عملیات را با F-۱۴A - A-۶E و A-۷E های خود داشتند.
کلیات نقشه خیلی ساده بود. نیروهای عملکننده شب قبل از حمله وارد ایران میشدند؛ به نحوی خود را به تهران می رساندند و تا شب حمله مخفی میشدند، حمله را انجام میدادند و سپس از ایران خارج میشدند.
ولی در جزییات نقشه کمی پیچیدهتر به نظر میرسید. در شب اول عملیات ۳ فروند MC-۱۳۰E وارد ایران میشدند و در نقطهای نزدیک شهر طبس فرود میآمدند. این ۳ فروند حامل نیروهای دلتا، فرماندهان عملیات، مترجمین و رانندگان کامیونها بودند. ۳ فروند EC-۱۳۰E به دنبال هواپیماهای قبلی روانه میشدند و خود را برای سوخت رسانی به بالگردها در محل فرود آماده میکردند. زمانی که بالگردها سوختگیری کردند، نیروهای دلتا را سوار کرده و عازم منطقهای در نزدیکی تهران میشدند تا در آن جا با رابطینی که ازقبل در ایران حضور داشتند، دیدار کرده و در مکان امنی پنهان شوند. بالگردها نیز به مکان امنی در همان نزدیکی رفته و تا زمان فراخوانده شدن توسط نیروهای ویژه، در آن جا مخفی میشدند.
در شب بعد مجددا MC-۱۳۰E و EC-۱۳۰E ها به ایران پرواز میکردند. منتها این بار حامل تعدادی کماندو و هدف آنها فرودگاه منظریه میباشد. کماندوها به فرودگاه حمله و آن جا را تصرف میکردند تا دو فروند C-۱۴۱پیش بینی شده برای تخلیه گروگانها و نیروهای دلتا بتوانند فرود بیایند.۳ فروند AC-۱۳۰E نیز به منظور پشتیبانی و پوشش کماندوهایی که به فرودگاه منظریه حمله میکردند وارد عمل میشدند. همزمان با حمله گروه دوم کماندوها به فرودگاه منظریه، نیروهای دلتا به محل سفارت حمله میکردند، گروگان ها را نجات داده و با کامیونها به سمت استادیوم امجدیه (شهید شیرودی) حرکت میکردند. بالگردهای RH-۵۳D در این مکان منتظر آنها بودند. کماندوها و گروگانها سوار بر بالگردها شده و به سمت فرودگاه منظریه حرکت میکردند و با دو فروند C-۱۴۱ از ایران خارج میشدند و راهی پایگاهی در عربستان سعودی میشدند. البته چون بالگردها را نمیتوانستند از ایران خارج کنند، قبل از ترک ایران آنها را منهدم میکردند.
همانطور که میبینید طرح عملیات به خوبی برنامهریزی شده بود ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود و به شکست افتضاحآمیز نیروهای آمریکایی انجامید.
● بالگردها
چرا بالگرد RH-۵۳D برای این عملیات انتخاب شد؟
بالگرد RH-۵۳D نمونه ویژه ضدمین CH-۵۳ سیکورسکی میباشد. نیروی دریایی آمریکا اولین فروند از ۳۰ فروند سفارشی خود را در سال ۱۹۷۳ تحویل گرفت تا آن را با نمونههای قدیمی RH-۳A جایگزین کند. تصادفا تنها مشتری دیگر این بالگرد نیروی دریایی ایران با ۶ فروند سفارش بود. در ابتدا انتخاب نوع مشخصی از این بالگرد برای شرکت در عملیات مشکل بود، ولی همه بر سر شرکت این بالگرد در عملیات توافق داشتند. این بالگرد به خاطر ظرفیت زیاد حمل نفرات و حمل بار، مورد توجه بود. در حالت کاملا بارگیری شده قادر به حمل ۳۰ نفر و در حدود ۴۲۰۰۰ پوند بار (در حدود ۱۵ تن) و رسیدن به سرعت ۱۶۰نات بود. نوع RH-۵۳D به مخازن سوخت اضافی مجهز بود از این رو توانایی حمل مسافت بیشتری را نسبت به نمونه اصلی خود یعنی CH-۵۳ داشت.
یک سال قبل از این جریان، یک فروند RH-۵۳D اسکادران HM-۱۲ نیروی دریایی آمریکا پرواز بدون وقفهای را از پایگاهی در ویرجینیا به پایگاهی در کالیفرنیا انجام داد. این پرواز حدودا ۱۸ ساعت و نیم طول کشید و بالگرد بیش از ۲۰۷۷ ناتیکال مایل را طی کرده بود. در طول مسیر بالگرد از یک فروند HC-۱۳۰ دفاع ملی هوایی آمریکا سوختگیری میکرد. این پرواز که قابلیتهای RH-۵۳D را در پروازهای طولانی مدت به خوبی نشان میداد، توسط ستوان رادنی دیویس انجام شده بود.
در اکتبر ۱۹۷۹ اسکادران HM-۱۶ نیروی دریایی آمریکا در یک رزمایش مشترک نظامی با کانادا شرکت داشت. در این رزمایش، هدف اصلی این اسکادران پاکسازی یک آبراه استراتژیک از مینها بود. ۴ روز بعد از پایان رزمایش، به این اسکادران دستور داده شد تا در اسرع وقت خود را به اقیانوس هند برسانند. طی ۳۴ ساعت تمام پرسنل و تجهیزات از ویرجینیا به ناو هواپیمابر نیمیتز منتقل شدند. جایی که RH-۵۳D های آنها با رنگ قهوهای پوشانده شده بود تا هم در صحرا استتار شوند و هم این که شبیه به بالگردهای نیروی هوایی ایران به نظر برسند. افراد اسکادران ۸ فروند بالگرد را برای عملیات آماده کردند و پس از ۱۹۳ روز حضور مستمر بر روی دریا، به خانه بازگشتند.
● شروع عملیات
در بعد از ظهر ۲۷ آوریل ۱۹۸۰، ۶ فروند C-۱۳۰ از پایگاهی در عمان برخاسته و راهی منطقهای در نزدیکی طبس شدند که با کد Desert ۱ شناخته میشد. همزمان ۸ بالگرد هم از روی ناو نیمیتز برخاسته و عازم همان مکان شدند.۰
● اولین مشکلات
یک ماه قبل از شروع عملیات، یک متخصص نیروی هوایی آمریکا منطقهای را برای فرود هواپیماها آماده کرده و اطراف آن را به چراغهای راهنمای فرود مجهز کرده بود. همچنین یک هواپیمای جاسوسی CIA در پروازی در آن منطقه امواج راداری را در ارتفاع ۳۰۰۰ پایی ردیابی کرده بود. با این وجود به خلبانان بالگردها دستور داده شده بود که زیر ارتفاع ۲۰۰ پایی پرواز کنند تا از شناخته شدن توسط رادار جلوگیری کنند.
این محدودیت ارتفاع باعث شد تا بالگردها دچار طوفان شن بشوند. این طوفان باعث شد تا دو بالگرد دچار نقص فنی شده و از ادامه عملیات بازبمانند. یکی از بالگردهای سالم بازگشت تا خدمه دو بالگرد معیوب را سوار کند که با این کار عملا ۲۰ دقیقه از برنامه عقب افتاد. اکنون عملیات با ۶ فروند بالگرد که حداقل مورد نیاز برای اجرای عملیات بود، بایست ادامه مییافت. اولین گروه ۳ فروندی از بالگردها ۱ ساعت دیرتر از برنامه به Desert ۱ رسیدند درحالی که گروه دوم نیز با ۱۵ دقیقه تاخیر به محل فرود رسیدند. بعد از استقرار بالگردها، معلوم شد که یکی از آنها سیستم هیدرولیک خود را از دست داده و از آن جایی که ادامه ماموریت با ۵ فروند امکان پذیر نبود، ماموریت لغو شد و بالگردها برای بازگشت به پایگاه مشغول سوختگیری از EC-۱۳۰E ها شدند. مشکل دیگری نیز وجود داشت. یک اتوبوس با ۴۰ مسافر که از جادهای در آن نزدیکی عبور میکردند، راننده و مسافرین تا لحظهای که نیروهای آمریکایی ایران را ترک کردند، به عنوان گروگان دستگیر شده بودند.
● حادثه اصلی در صحرای طبس
درحالی که بالگردها وهواپیماها خود را برای بازگشت آماده میکردند، اتفاقی باعث شد که شرایط بدتر از قبل شود.
یک فروند بالگرد که سوختگیری کرده بود تیک آف کرد تا جای خود را به بالگرد دیگری بدهد که به دلیل طوفان شن و عدم دید کافی به یک فروند MC-۱۳۰E برخورد کرد. هر دو بالگرد به تلی از آتش بدل گردیدند و باعث کشته شدن ۸ نفر و مجروح گردیدن ۴ یا ۵ نفر دیگر شدند.
کشته شدگان عبارت بودند از :
کاپیتان هارولد لوییس فرمانده MC-۱۳۰E
کاپیتان لین مکینتاش خلبان MC-۱۳۰E
کاپیتان ریچارد بیک خدمه MC-۱۳۰E
کاپیتان چارلز مک میلیان خدمه MC-۱۳۰E
سروان جویل مایو مهندس پرواز MC-۱۳۰E
ستوان روی جانسون خدمه RH-۵۳D
ستوان جان هاروی خدمه RH-۵۳D
جورج هلمز خدمه RH-۵۳D
به خاطر هرج و مرج پیش آمده پس از برخورد دو بالگرد، نیروهای امریکایی سعی در تخلیه منطقه در اسرع وقت داشتند. از این رو ۵ فروند بالگرد باقیمانده را سالم رها کرده و حتی مدارک و اسناد محرمانه موجود در آنها را نیز از بین نبردند. همین اسناد باعث شد که اکثر رابطین این عملیات که از قبل در تهران به سر می بردند، دستگیر شوند.
● بررسی عملیات
پس از بازگشت افتضاح آمیز (بخوانید فرار) نیروها، یک کمیسیون ۶ نفره مامور بررسی دلایل شکست شد. یکی از موضوعاتی که کمیسیون به آن انتقاداتی وارد کرد، انتخاب خدمه پروازی کم تجربه از نیروی تفنگداران دریایی برای خلبانی بالگردهای RH-۵۳D نیروی دریایی بود. به گفته این کمیسیون، این خلبان تجربه کمی در پروازهای دور از پایگاه و طولانی مدت داشته بودند؛ همچنین در سوخت گیری از C-۱۳۰ هم تبحر کافی نداشتند و این درحالی بود که صدها خلبان با تجربه H-۵۳ در نیروی هوایی و نیروی دریایی وجود داشت.موضوع دیگر تعداد بالگردها بود. به عقیده کمیسیون حداقل ۱۰ یا ۱۲ بالگرد باید از ناو نیمیتز پرواز می کردند تا وجود ۶ فروند الزامی برای اتمام عملیات تضمین می شد. همچنین کمیسیون معتقد بود اگر از روش سوخت گیری در هوا استفاده شده بود، شاید نتایج بهتری بوجود می آمد. کما این که اگر از این روش استفاده می شد، دیگر نیازی به فرود هواپیماها و بالگردها در نقطه Desert ۱ برای سوخت رسانی به بالگردها وجود نداشت.
بالگردها: بالگرد با رجیستر ۱۵۸۷۶۱ در برخورد با MC-۱۳۰E با رجیستر ۶۲-۱۸۰۹ نابود شد.
۵فروند بالگرد RH-۵۳D در منطقه Desert ۱ رها شدند.
رجیستر این بالگردها عبارت بود از: ۱۵۸۶۸۶-۱۵۸۷۴۴-۱۵۸۷۸۰-۱۵۸۷۵۸-۱۵۸۷۵۳
ذکر چند نکته ضروری است:
اول این که نباید نقش مقدرات الهی را دراین حادثه فراموش کنیم. این یکی از الطاف خفیه الهی بود که طعم چنین شکستی را به طراحان این نقشه چشاند. الحمدلله
دوم این که طراحان عملیات فکر می کردهاند که نیروی هوایی ما با خروج مستشاران آمریکایی کاملا فلج شده و به راحتی میتوانند ۸ فروند بالگرد عظیم الجثه RH-۵۳D و بالغ بر ۱۰ فروند هواپیمای ترابری C-۱۳۰ و C-۱۴۱ را به راحتی در آسمان تهران پرواز دهند و کسی هم مزاحم کارشان نشود. ولی حتی اگر ماموریت به دلیل طوفان شن شکست نخورده بود، اولا کار آزادسازی گزوگانها کار راحتی نبود و مسلما از دو طرف تلفات سنگینی میگرفت و ثانیا تیزپروازان نیروی هوایی ما مسلما اجازه خروج از فضای هوایی کشورمان را به هیچ کدام از این هواگردها نمیدادند.
چند نکته دیگر در مورد هواگردهای حاضر در عملیات:
AC-۱۳۰ نمونهای از هواپیمای ترابری هرکولس است که جهت پشتیبانی از نیروی پیاده به ۴ عدد مسلسل سنگین در سمت چپ بدنه مجهز شده است.
پس از شکست این عملیات بود که نیاز به هواگردی که دارای مشخصات بالگرد و هواپیما باشد، احساس شد. از این رو طرح V-۲۲ یک سال بعد از واقعه طبس شروع شد.
خلاصه اینکه آمریکا باید امروز به این عبرت تاریخی بنگرد و شکست "عملیات پنجه عقاب" خود را در مقابل طوفان شن که از امدادهای غیبی الهی بوده به نظاره بنشیند تا اندکی از توهمات بلند پروازانه و جنگ طلبانه خود بکاهد.
تصاویر عجیب این حادثه و اجساد آمریکایی ها
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید |
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید |
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید |
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید |
برای دیدن اندازه واقعی عکس بر روی این متن کلیک نمایید |
سیاستمداران کاخ سفید، در ظاهر میکوشیدند مسألۀ گروگانها به صورت مسالمتآمیزحل شود؛ حتی آنها پیش از آغاز برنامۀ نظامی، برای مذاکرات جدید، زمینهچینی میکردند تا مسئولان ایران را غافلگیر کنند.
اما در واقع، مدت پنجماه بود که نیروهای ویژهای را برای این کار در محیطی مشابه صحرای طبس در «آریزونا» آموزش میدادند. بنا بود که این طرح، با نام «عملیات پنجۀ عقاب» چهارم تا ششم اردیبهشت 1359 اجرا شود.
برنامه این گونه بود که در شب اول، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول پیکر C-130 در عمق خاک ایران فرود بیایند. سپس بالگردها و شبانه سوختگیری و به نقطهای در نزدیکی تهران پرواز کنند و تا شب بعد منتظر بمانند. بنا بود که شب دوم گروههای ویژهای به سفارت حمله کنند و همراه گروگانها، به ورزشگاهی نزدیکی سفارت بروند. سپس به طور همزمان، فرودگاه مجاور اشغال شود و همه با هواپیمایی که آنجا مستقر شده است، به پرواز درآیند.
سپس طرح پایانی اجرا میشد که شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیتهای مؤثر و کلیدی و در نهایت کودتایی با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان مستقر در ایران بود. سرانجام کارتر در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام میکرد.
طبق برنامه، چهارم اردیبهشت 1359ش، هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-130 و هشت فروند بالگرد وارد مرز ایران شدند، در حالی که نیروهای ویژۀ عملیات، تجهیزات پیشرفتۀ نظامی و وسایلی همچون جیپ، موتور سیکلتهای تندرو و مخصوص عملیات و... همراه داشتند.
آنها از جنوب کشور وارد مرزهای ایران شدند و با هماهنگی دولت بنیصدر پس از طی حدود یکصد کیلومتر، بدون اینکه مانعی در مسیرشان باشد، در فرودگاهی متروکه، نزدیک رباطخان طبس فرود آمدند. بنیصدر، پیشتر دستور داده بود که تجهیزات ضدهوایی از مسیر مورد نظر برداشته شوند. نیمهشب بود که نیروهای ویژه به صحرای طبس رسیدند. یکی از بالگردها از هواپیمای c-130 سوختگیری کرد و از زمین برخاست که ناگهان بر اثر اشتباه خلبان با هواپیما برخورد کرد و هر دو آتش گرفتند. سپس بر اثر طوفان شن، دو بالگرد دیگر، دچار نقص فنی شدند و از انجام عملیات باز ماندند. در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکاییها از بیم آنکه، همگی در طوفان شن نابود شوند یا اسیر نیروهای ایران بشوند، از فرصت شب استفاده کردند و فرار کردند. آنان، آنقدر برای فرارعجله کردند که هشت مزدور کشته شده، اسناد سری و محرمانه در بالگردهای به جا مانده را باقی گذاشتند.
صبح هنگام به وقت آمریکا، هنگامی که کارتر در تلویزیون ظاهر شد، از چشمان برافروخته و متورم وی، آشکار بود که شب را نخوابیده است. وی اعلام کرد که عملیات «پنجه عقاب» شکست خورده است. سپس اظهار کرد که اسناد طبقهبندی شده سری، در بالگردها به جای مانده است.
در واقع این پیام، برای بنیصدر، صادر شده بود. بیدرنگ، بنیصدر دستور داد چند بمبافکن، بالگردهای به جا مانده را بمباران کنند. بر اثر این خیانت، فرمانده سپاه یزد محمد منتظر قائم که برای بازرسی و بررسی محل وحافظت از تجهیزات بجامانده از حادثه به آنجا رفته بود به شهادت رسید.