دیروز رفتم دانشگاه آزاد دیدم لااقل ظاهرش اسلامی بود. دختران دانشجو همه چادر داشتند حالا بعضی ها چادرشان را نامرتب و بی اهمیت گرفته بودند.
اول به خود دخترا و زنها می گم که شما را به خون شهدا، حجابتونو رعایت کنید. مانتوی کوتاه حجاب نیست. شلوار تنگ حجاب نیست . روسری یا مقنعه نصفه نیمه حجاب نیست. آرایش غلیظ حجاب نیست.
حالا رفتار و گفتار و صحبت بی جهت و خنده بلند و زیادی با نامحرم هم به جای خود . اینها هم عفاف نیست و در شأن خودتان ، شأن جامعه و شأن جامعه اسلامی نیست.
بعد به مسئولین که شما را به خدا جلوی تهاجم فرهنگی دشمن بایستید و از ارزش های انقلاب اسلامی دفاع کنید . شما روز قیامت باید جوابگوی امام و شهدا باشید.
شما مسئولید و روی خون شهدا پا نگذارید. امکانات مختلف در اختیار شما هست . بالاخره برای اصلاح ادارات و دانشگاهها و خانواده ها و ... تا سطح عمومی جامعه اقدامی بکنید ،تلاشی بکنید .
6دوستان عزیز شما بگید چکار کنیم؟!
پ.ن : هر چی گشتم یه تصویر متناسب پیدا کنم نشد. حیفم اومد وبلاگ قشنگم رو با عکس بی حجاب ها و بد حجاب ها آلوده کنم.
مدتی بود که اعضاء فامیل در یکی از شبکه های مجازی گروهی ساخته بودند و همه را در آن عضو کرده بودند. اکثر مطالب جک و شایعات و مسائل سیاسی روز با تحلیل های گاها نادرست بود. وضعیتی نبود که خوشآیند باشد و بیرون رفتن از گروه هم به معنی خالی کردن صحنه بود. یکی از بزرگترها پیشنهاد دادند که تهدید را تبدیل به فرصت کنیم. چرا همیشه این فضاهای مجازی باشند که ما را تهدید کنند؟ این بار ما تهدیدی برای آن ها می شویم.
تصمیم گرفتیم اعضاء رو تقسیم بندی کنیم و موضوعاتی رو انتخاب کنیم و هر عضو در روز مخصوصش مطالبی پیرامون اون موضوع دلخواه در گروه قرار بدهد و امتیاز بگیرد و بعد از گذشت چند ماه از فعالیت ها به بهترین و منظم ترین مطالب جایزه بدیم.
اینطوری هم مطالب هجو از گروه حذف شد و هم گروه نشاط پیدا کرد و هم اعضاء مجبور به مطالعه هر چند کوتاه اما مفید می شدند.
همیشه باید سعی کنیم از تهدیدات برای خودمون فرصت تولید کنیم. هدف سازندگان این شبکه های اجتماعی سرگرم کردن ما و به ابتذال کشیدن جوون های ماست، اما ما می تونیم با استفاده از همین ابزار دقیقا در جهت مخالف افکار اون ها گام برداریم، فقط کافیه برنامه ریزی داشته باشیم و هرکاری رو برای جوون ها جذاب کنیم.
برگرفته از وبلاگ : ترنم معرفت
در این جا در مورد شناخت زمانهای خوب و بد یا همان سعد و نحس برایتان مطالبی را قرار میدهم اما مورد مهمی که در علم شناخت زمانهای سعد و نحس باید از آن آگاه بود شناخت ساعات مختلف شبانه روز میباشد، یعنی اینکه بدانید کدام ساعت و زمان برای چه کاری مناسب است.
یکی از موارد مهمی که می توان از دانستن این موضوع در آن استفاده نمود، امور ادعیه و نذورات است. بدین معنی که وقتی شخصی برای مشکل و موردی دست به دعا برداشته و یا نذر و نیازی انجام می دهد اگر این کار را در ساعت مناسب آن انجام دهد بدلیل شرایط روحی و آرامش معنوی بیشتر در این ساعات (حاصل از تاثیر پرتوهای کیهانی بر ذهن و جسم) احتمال اجابتش نیز بیشتر خواهد بود. پس بدیهی است یکی از شرایط مهم در انجام امور مربوط به این علم، آگاهی از چند وچون این ساعات میباشد .
روز های هفته و سیارات منسوب به آنها را در اینجا قرار میدهم که بطور کلی روزهای هفته و ساعات شبانه روز هر کدام به دو قسمت سعد و نحس تقسیم میشوند که هردو آنها شامل بخش های اکبر و اصغر هستند و به یکی از سیارات منسوبند.
روزهای هفته |
سیاره |
سعد یا نحس |
شنبه |
زحل |
نحس اکبر |
یک شنبه |
شمس |
سعد اکبر |
دو شنبه |
قمر |
سعد اصغر |
سه شنبه |
مریخ |
نحس اصغر |
چهار شنبه |
عطارد |
سعد اصغر |
پنج شنبه |
مشتری |
سعد اکبر |
جمعه |
زهره |
سعد اکبر |
برای ما و سایت ما همین قدر کافی است و اگر کسی مایل به مطالعه بیشتر است برای دیدن زمانهای سعد و نحس و سیاره مربوط به هر ساعت به وبلاگ زیر مراجعه شود.
منبع:http://tamrinatmemari.persianblog.ir/post/18«قمر در عقرب» چیست و چه احکامی بر آن مترتب است؟
حجتالاسلام وحید واحدجوان، مدرس دانشگاه تهران درباره مسأله چیستی «قمر در عقرب» و احکام آن، یادداشتی نوشته و در اختیار فارس گذاشته است:
1. «قمر در عقرب» یعنی چه؟
مراد از «قمر» یعنی کره ماه و مراد از عقرب یعنی «برج عقرب» یا «صورت عقرب»، و منظور این است که کره ماه در برج «عقرب» قرار گیرد یا کره ماه مقابل صورت فلکى «عقرب» قرار گرفته باشد.
توضیح اینکه؛
دانشمندان، دایرةالبروج در آسمان را به دوازده قسم که هر یک 30 درجه مىشود و مجموعا 360 درجه میشود، بخش نمودهاند، و در مدارات اختران هر قسم را «برج» نامیدهاند.
چون در هر «برجى» برخی از ستارهها و به اصطلاح ثوابت (مراد، کواکب ثابت نسبی است چون نسبت به زمین، بسیار آهسته حرکت میکنند و مانند ثابتاند) گرد آمدهاند که از هیئت اجتماع آنها صورت جانورانى تصویر رفته بود، آن «برج» را به نام صورت آن جانور نامیدهاند که اول آنها «حمل» و آخر آنها «حوت» است؛ چنانکه به نظم گفته شده:
برجها دیدم که از مشرق بر آوردند سر / جمله در تسبیح و در تهلیل حیّ لا یموت
چون حمل چون ثور چون جوزاء و سرطان و اسد / سنبله میزان و عقرب ، قوس و جدى و دلو و حوت
ملاحظه میشود که برجها 12 تا هستند و هر یک به خاطر ستارههایی که در آن «برج» دیده میشود نامی دارند و یکی از برجها، برج «عقرب» است که برج هشتم از این برجهاست.
پس نام برجهای دوازده گانه دائرةالبروج با (معانی) عبارت است از:
سلام به همه دوستان و عزیزان
این دو روز عرفه و عید قربان ، خیلی به ما سخت گذشت و بد گذشت. شیطان لعین یک حمله ای به من کرد که نفهمیدم از کجا خوردم !
بدتر از حمله ای که به برج های دوقلو کردند. ( آخه 11 سپتامبر بود!) خلاصه حسابی داغ دلیشو سر ما درآوورد.
جوری کرد که به سختی در مراسم روز عرفه شرکت کردم ولی کم بهره و با خلق تنگ و ناراحتی.
هر سال برای هزاران نفر دعا می کردیم . بلایی سرمان آورد که برا خودمم نمیتونستم دعا کنم !!!
شاید این حرفها برای شما عجیب باشد. خوب حق دارید چون برای خودمم عجیب بود.
راستش روزهای دهه اول ذیحجه تا تونستم اعمالشو طبق دستورات مفاتیح انجام دادم . یک درمیان روزه گرفتم . دعاهاشو خوندم . نماز هاشو خوندم بیشترم خوندم.... مسجد هم رفتم ... روز اول ذیحجه که اعمال زیادی هم داره کلی انجام دادم... خوب کم و کسری هم بود ... اما این دو روز آخر که می خواستم نتیجه بگیریم همه چی خراب شد ...
ولی خلاصه نمیدونم شیطون از کجا بهم ضربه زد . و نفهمیدم چوب چیو دارم می خورم.
خیلی سخت گذشت...
امیدوارم که به شما خوش گذشته باشه ، اعمالتون قبول درگاه حق و و آرزوهای خوبتون برآورده بشن. ان شاءالله
اگه کسی چیزی میدونه بهم بگه ممنون میشم.
یک دعایی هم درحق ما بکنید. یا علی
مرا دردی است اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
پناه بر خدا
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَـکْـتُمُوا الْحَقَّ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمونَ؛[سوره بقره، آیه ۴۲]
۱پیامبر صلی الله علیه و آله:یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه ُ وَ الشَّیْطانُ وَ الْحَقُّ وَ الْباطِلُ وَالْهُدى وَالضَّلالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَىُّ وَ الْعاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ الْعاقِبَةُ وَ الْحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَمِنْ حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِنْ سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیْطانِ لَعَنَهُ اللّه ُ؛
اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.[کافى، ج ۲، ص ۱۶، ح ۲]
۲امام على علیه السلام: اَلْحَقُّ طَریقُ الْجَنَّةِ وَ الْباطِلُ طَریقُ النّارِ وَ عَلى کُلِّ طَریقٍ داعٍ؛
حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است.[نهج السعادة، ج ۳، ص ۲۹۱]
۳امام على علیه السلام: ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛
هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است.[غررالحکم، ح ۶۰۴۱]
۴امام على علیه السلام: لا یُؤنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا یوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ؛
مبادا جز حق، با تو اُنس بگیرد و جز باطل، از تو بهراسد.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۳۰]
۵امام على علیه السلام: اَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَلْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ رَأَیْتُ؛
هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها رامیان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل این است که بگویى: شنیدم و حق آن است که بگویى: دیدم.[نهج البلاغه، از خطبه ۱۴۱]
۶امام على علیه السلام: فَلَوْ اَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلى المُرتادینَ وَ لَوْ اَنَّالْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَلْسُنُ الْمُعانِدینَ وَلکِنْ یُوْخَذُ مِنْ هذا ضِغْثٌ وَ مِنْ هذا ضِغْثٌ؛
اگر باطل با حق درنیامیزد، بر حقیقت جویان پوشیده نمى مانَد و اگر حق با باطل آمیخته نشود، زبان دشمنان آن بریده مى شود، لیکن مشتى از آن برداشته مى شود و مشتى از این. (و بدین ترتیب حق و باطل درهم آمیخته مى شود و شبهه پیش مى آید).[نهج البلاغه، خطبه ۵۰]
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، بانو مجتهده زینت السادات علویه همایونی مشهور به بانو همایونی، از شاگردان برجسته بانو مجتهده امین، و از چهرههای ماندگار کشور بود که سالها در تربیت طلاب و مبلغان خواهر در حوزه علمیه فعالیتهای گسترده و فراوانی داشته و شاگردان ممتاز و برجستهای در مکتب ایشان به تلمذ معارف اهل بیت(ع) نشستند.
زینت السادات علویه همایونی متولد 1296 در شهر اصفهان، فقیه مجتهده و استاد درس اخلاق حوزه علمیه، محقق، شاعر، نویسنده، عارف و از شاگردان برجسته بانو مجتهده امین بود.
در سال 1390 با ارسال پیامی از سوی دکتر محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت طی همایشی از فعالیتهای وی تجلیل به عمل آمد.
خانم همایونی اولین دانشجوی زن رشته الهیات در دانشگاه است که در سال 1343 در امتحان ورودی این رشته پذیرفته شد همچنین در سال 1344 با امتیازی که از سوی بانو امین داشت اولین حوزه علمیه خواهران را در کشور به نام مکتب فاطمه(س) تأسیس نمود هم چنین در سال 1388 نیز این بانوی عالمه به عنوان چهره ماندگار سال انتخاب گردید.
این بانوی با کرامت بیش از نیم قرن از عمر گرانمایه خود را در راه اعتلای قرآن کریم، تحصیل، تهذیب و تربیت شاگردانی در مکتب امام صادق (ع) سپری کرد و مایه فخر بانوان اصفهان بلکه بانوان ایران و حوزه های علمیه خواهران بودند.
از مهمترین آثار این استاد برجسته حوزه خواهران میتوان کتابهای زن مظهر خلاقیت الله، نسیم ولایت، عشق ذویالقربی، زندگی نامه بانو امین، ترجمه اربعین الهاشمیه، ترجمه کتاب اسرارآلایات صدرالمتألهین شیرازی و کتاب سفرنامه که پیرامون شرح حال و زندگینامه ایشان است را نام برد.
بانو زینت السادات همایونی پس از غریب به یکصد سال زندگی با عزت و با کرامت در پرتو معارف اهل بیت(ع) و تربیت شاگردان بسیار در حوزههای علمیه و به جا گذاشتن آثاری ماندگار و درسهایی عملی از زندگی بر مبنای تعالیم مکتب اهل بیت(ع) صبح روز پنجشنبه دهم تیرماه سال 1395 به علت کهولت سن و بیماری چشم از جهان فروبست تا آخرین بازمانده مکتب علمی بانو مجتهده امین هم به زیارت استادش در زندگی ابدی بشتابد.
پیکر عالمه علویه همایونی شنبه 12 تیرماه مصادف 26 رمضان ساعت 9:30 صبح از مسجد سید اصفهان تشییع و در امامزاده شاهزاده ابراهیم این شهر به خاک سپرده میشود.
خبرگزاری رسا درگذشت این عالمه عامل را به ساحت مقدس امام زمان(عج) و بیت داغدار ایشان و همه شاگردان این شاگرد راستین مکتب امام صادق(ع) تسلیت گفته و علو درجات را برای ایشان آرزومند است./1304/202/ب3
شادی روح آن عالمه پرهیزگار و استادش صلوات
یکی از حادثههایی که در آیات متعدد قرآن به فرازهایی از آن حادثه اشاره شده،[1] ماجرای جنگ بدر است که نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار قریش بود که شخص پیامبر در آن شرکت نمود و فرماندهی جنگ را در دست داشت. مسلمانان در این جنگ ضربة سختی بر دشمن وارد کردند. در آیات 45 و 46 سورة انفال شش دستور نظامی ذکر شده که در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانان گردید، که اگر مسلمانان در سایر جنگها رعایت کنند، پیروزی از آنِ آنها است، که در ذیل ذکر خواهد شد.
این پیروزی، بسیار عجیب بود، چرا که تعداد مسلمانان کمتر از یک سوم تعداد دشمن بود، تجهیزات آنها، قابل مقایسه با تجهیزات جنگی دشمن نبود، لطف سرشار الهی نصیب مسلمانان شد، چنان که در آیة 26 انفال میخوانیم:
«وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ...؛ به خاطر بیاورید هنگامی که شما گروهی کوچک و اندک و ضعیف، در روی زمین بودید، آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را پناه داد و یاری کرد...»
جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد، و موجب شکست مفتضحانة دشمن گردید. در این جا نظر شما را به خلاصهای از این نبرد قهرمانانه جلب میکنیم:
«بدر» منطقة وسیعی است که دارای چاههای آب بوده و همواره کاروانها در آن جا توقف میکردند و از آبهای آن بهرهمند میشدند.
بدر در جنوب غربی مدینه بین مدینه و مکه قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آبهای آن «بدر» بوده است.
علت این جنگ این بود که: در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر رسید که «کرز بن جابر» با گروهی از قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده و شتران پیامبر را با چهار پایان افراد دیگر به غارت برده و به محصولات مدینه آسیب زدهاند. رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیدرنگ پرچم جنگ را به علی ـ علیه السلام ـ سپرد، آن حضرت با جمعی از مهاجران به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز هم در آن جا توقف کردند، هر چه جستجو کردند، کسی را نیافتند سپس به مدینه برگشتند (این غزوه را غزوة بدر اولی یا بدر صغری گویند).
از طرفی کفار، اموال مهاجران را در مکه، مصادره کرده بودند، و به طور کلی میخواستند، مسلمانان را در مدینه در فشار محاصرة اقتصادی قرار دهند، و روشن است که اگر این فشار ادامه مییافت، دست کم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته میشد.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شکستن این محاصره، تدابیری اندیشید، بزرگترین تدبیرش این بود که عبور کاروانهای تجارتی مشرکان مکه را قدغن کند.
چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهی حضرت حمزه که قهرمان رزم آوری بود، برای کنترل مسیر کاروانها فرستاد. پیامبر بیست شتر در دسترس آنها قرار داد. این چهل نفر تحت فرماندهی حمزه، به منطقهای بین مدینه و دریای سرخ که راه عبور کاروانهای مکه بودند رفتند و از آن جا نگهبانی نمودند، منطقهای که 130 کیلومتر عرض داشت و کاروانهای مکه چارهای نداشتند جز این که از آن عبور کنند. چند روز گذشت دیدند کاروانی نمایان شد، وقتی کاروان نزدیک آمد معلوم شد که کاروان قریش است که سیصد نفر همراه کاروان میباشد، حمزه اعلام جنگ کرد، ولی کفار که از دلاوریها و شجاعت حمزه اطلاع داشتند، پیشنهاد صلح کردند، حمزه نیز مصلحت امر را بر صلح دانسته، و جنگ واقع نشد. (این ماجرا را سریه حمزه گویند.)
چند هفته از این ماجرا گذشت. از گزارش گزارشگران اسلام که با دقت و هوشیاری مراقب عملیات دشمن بودند، معلوم بود که دشمن دست بردار نیست، و در فکر تدارک جنگ و ادامة محاصره اقتصادی و... است و پی فرصت میگردد.
در این شرایط به پیامبر چنین گزارش رسید: «کاروان بزرگی همراه دو هزار شتر (و به نقلی هزار شتر) که پنجاه هزار دینار کالا حمل میکند به سرزمین مدینه نزدیک شده و به طرف مکه میرود و رئیس این کاروان، ابوسفیان است، و چهل نفر از آن نگهبانی میکنند، و اکثر مردم مکه در آن کالاهای تجارتی شرکت دارند.»
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به اصحاب رو کرد و فرمود: «این کاروان قریش است به سوی آن بروید، شاید خدا به این وسیله در کار شما گشایشی بدهد.»
طولی نکشید 313 نفر از مسلمانان در رمضان سال دوم هجرت همراه پیامبر از مدینه به سوی بدر حرکت کردند که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از انصار، و جمعاً هفتاد شتر و سه اسب بیشتر نداشتند.
ابوسفیان توسط جاسوسهایش از تصمیم پیامبر و مسلمانان آگاه شد. دو کار به نظرش رسید یکی این که فردی را از بیراهه به طور سریع به مکه بفرستد و مردم مکه را از، در خطر قرار گرفتن کاروان خبر دهد، دوم کاروان را از بیراهه به طرف مکه ببرد.
«ضمضم» پیام رسان ابوسفیان به مکه شتافت و مشرکان مکه را از ماجرا مطلع کرد، طولی نکشید که حدود هزار نفر با ساز و برگ کامل نظامی برای نجات کاروان از مکه خارج شدند.
ابوسفیان که میدانست تا رسیدن قوا از مکه، قطعاً مورد هجوم مسلمانان قرار خواهد گرفت، مسیر راه را عوض نمود و از بیراهه فرار کرد و کاروان را به مکه رساند.
خبر فرار کاروان به سپاه مکه رسید. سران سپاه در مورد جنگ نظریات مختلف داشتند، نظر عدهای این بود که چون کاروان نجات یافته برگردیم، ولی عدهای اصرار داشتند که به حرکت ادامه بدهند.
ابوجهل طرفدار جنگ بود و افراد را تحریک میکرد. سرانجام تصمیم به جنگ گرفتند. پیامبر با 313 نفر از مسلمانان در بدر بودند که خبر فرار ابوسفیان با کاروانش به حضرت رسید، از طرفی گزارشگران گزارش دادند که لشکر دشمن تا پشت تپه بدر آمده است. شبی که فردایش جنگ بدر واقع شد مسلمانان تمام شب را بیدار بودند و در پای درختی تا صبح به نماز و دعا اشتغال داشتند.
صبح روز جمعه هفده رمضان بود که سپاه قریش با تجهیزات کامل جنگی از پشت تپه به دشت بدر سرازیر شدند، هنوز در میان قریش، اختلاف نظر در مورد جنگ وجود داشت، اما یک موضوع جنگ را حتمی کرد و آن این که:
یکی از سپاهیان قریش به نام «اسود مخزومی» که مردی خشن بود، چشمش به حوضی که مسلمانان درست کرده بودند افتاد، تصمیم گرفت یکی از این سه کار را انجام دهد، یا از آب حوض بنوشد یا آن را ویران کند و یا کشته شود، به دنبال این تصمیم از صف مشرکان بیرون تاخت و تا نزدیک حوض رسید، در آن جا با حضرت حمزه افسر رشید اسلام روبرو شد، حمزه یک ضربت به پای او زد که پایش از ساق جدا شد، در عین حال میخواست با حرکت سینه خیز، خود را به آب حوض برساند و از آن بنوشد، حمزه با زدن ضربه دیگر او را در آب کشت.
به دنبال این حادثه، به رسم دیرینة عرب، جنگ تن به تن شروع شد.
سه نفر از شجاعان دشمن به نامهای: «عتبه» و برادرش «شَیبُه» (از فرزندان ربیعه) و سومی ولید (فرزند عتبه) به میدان آمدند و مبارز طلبیدند.
سه نفر از انصار در صف مسلمانان در میدان تاختند، ولید آنها را شناخت، گفت: «شما اهل مدینه هستید به شما کاری نداریم، کسانی که از اقوام ما هستند باید به جنگ ما آیند.»
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پسر عموهایش عْبیده و علی ـ علیه السلام ـ و عمویش حمزه را به میدان فرستاد. به مناسبت سن، علی ـ علیه السلام ـ با ولید، حمزه با شیبه و عبیده با عتبه به جنگ پرداختند.
طولی نکشید که علی و حمزه رقیبان خود را از پای در آوردند، ولی عبیده کاری از پیش نبرد. هر دو ضربتی به هم زدند. علی ـ علیه السلام ـ پیش دستی کرد و عتبه را کشت، به این ترتیب در حملة اول، مشرکان به سوگ سه نامور شجاعشان نشستند.
پس از آن «عاص بن سعید» برای مبارزه با علی ـ علیه السلام ـ به میدان تاخت. علی ـ علیه السلام ـ او را نیز کشت، سپس حنظله پسر ابوسفیان و طعیمه و نوفل به میدان تاختند، علی ـ علیه السلام ـ آنها را نیز یکی پس از دیگری کشت، و پیوسته مبارزانی به میدان میآمدند و کشته میشدند.
سرانجام جنگ با پیروزی اسلام و شکست دشمن پایان یافت و از مسلمانان چهارده یا بیست و دو نفر به افتخار شهادت رسیدند.
از کفار، هفتاد نفر کشته شدند و هفتاد نفر اسیر گشتند، 35 یا 36 نفر از کشتهشدگان، بر اثر ضربات پرچمدار اسلام در این جنگ یعنی علی ـ علیه السلام ـ به هلاکت رسیدند، بسیاری از کشتهشدگان از سران شرک مانند ابوجهل، ولید بن عتبه، حنظلة بن ابوسفیان، عتبه و شیبه و... بودند.[2]
آری ابوجهل محرک اصلی جنگ و فرماندة دشمن که با غرور و تکبر سوگند یاد کرد تا با سپاهش به سرزمین بدر آید و سه روز در آن جا بماند و به سلامتی نجات کاروان، شراب بنوشد و خوانندگان بنوازند و شترانی ذبح کرده و غذای گستردهای به راه اندازد، و صدای عربدة پیروزی و غرورش را به گوش جهانیان برساند، مفتضحانه در این جنگ شکست خورد. چوپان پیر و ضعیفی به نام عبدالله بن مسعود، سر او را از بدن جدا کرد و به نخی بست و آن را کشان کشان نزد پیامبر آورد.
به جای جامهای شراب، جامهای مرگ نوشیدند و در عوض خوانندگان، نوحه گرانشان به نوحه پرداختند.
شش دستور پیروزی
آیاتی از طرف خدا در این زمینه نازل شد و شش دستور مهم به مسلمانان داد. مسلمانان با به کار بردن آن شش دستور، این چنین دشمن را مفتضحانه تار و مار کردند، و اگر ما نیز امروز آن شش دستور را اجرا کنیم، حتماً به پیروزی نائل میشویم.
آن آیات عبارتند از آیه 45 و 46 و 47 سورة انفال که میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوریدهاید هنگامی که با گروهی در میدان نبرد روبرو میشوید (این شش دستور را رعایت نمایید):
1. ثابت قدم باشید.
2. خدا را فراوان یاد کنید تا پیروز گردید.
3. از فرمان خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
4. نزاع و کشمکش نکنید (اتحاد را حفظ کنید) تا سست نشوید و شوکتتان بر باد نرود.
5. استقامت کنید چرا که خداوند با استقامت کنندگان است.
6. و مانند آنها نباشید که از روی غرور و هواپرستی و خودنمایی (یعنی ابوجهل و همراهان او) به میدان (بدر) آمدند تا مردم را از راه خدا باز دارند، خداوند به آن چه عمل میکنند آگاه است.»
[1]. سورة انفال، آیات 5 تا 51 ـ سورة بقره آیة 217 و 218.
[2]. اقتباس از کحل البصر؛ اعلام الوری؛ ناسخ التواریخ هجرت، ج 1؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 270 به بعد؛ ارشاد مفید، ص 32 و...
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
با دریغ و تأسف خبر درگذشت شاعر نامدار معاصر جناب آقای حسین آقا ممتحنی معروف به حمید سبزواری را دریافت کردم. این نام ماندگار و پر افتخار، یادآور تلاش ارزنده ی هنرمندی سختکوش و شجاع در پشتیبانی از انقلاب در عرصهی شعر و ادب است. حمید سبزواری، صریح و ثابت قدم و موقع شناس، هنر والا و فاخر خود را به خدمت گرفت تا انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن را از جنبه ی اثرگذار شعر روان و جذّّاب، تغذیه و تأمین کند. سرودها و منظومه های بلند و غزلها و قصیده های خوش ساخت و پر مضمون او، ثروت ادبیِ درخوری را تقدیم انقلاب کرد. با انقلاب زیست و برای اسلام و انقلاب سرود و وفادارانه در کنار انقلاب ماند. رحمت و رضوان خدا نصیب او باد. مصیبت درگذشت او را به خاندان گرامی و همه ی دوستداران بویژه همشهریان قدردان سبزواریش تسلیت عرض میکنم.
سیّد علی خامنه ای
۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۵
یک شرکت چینی پهپادهایی را تولید کرده که قادر به رساندن افراد به نقاط مختلف است.
این پهپاد Ehang ۱۸۴ نام دارد و بصورت هوشمند عمل می کند. ظرفیت آن یک نفر است و به هنگام سوار شدن در داخل این پهپاد، شخص با نشان دادن مکان مورد نظر خود بر روی صفحه نمایشگر ۱۲ اینچی آن و فشردن دکمه بلند شدن، نیاز به انجام کار دیگری ندارد.در واقع این پهپاد هوشمند است و به صورت مستقل می تواند در صورت نیاز با برج مراقبت پرواز ارتباط برقرار کند.قرار است از این پهپادها همچون تاکسی و برای رفتن به مسافت های کوتاه و متوسط استفاده شود. این پهپاد منحصر به فرد برقی است و در صورت قرار گرفتن در ناوگان حمل و نقل می توان شاهد انقلابی در سرعت و افزایش تسهیل در استفاده از پهپادها به صورت شخصی بود.
اتاق خبر: دانشمندان میگویند فسیل بزرگترین موجودی که تاکنون روی کره زمین زندگی کرده را در آرژانتین پیدا کردهاند. طول این دایناسور ۴۰ متر و ارتفاع او ۲۰ متر بوده است.
این دایناسور عظیمالجثه که وزن او حدود ۷۷ تن (برابر مجموع وزن ۱۴ فیل آفریقایی) تخمین زده میشود، گیاهخوار بوده و احتمالا در آخرین دوره حیات دایناسورها بروی کره زمین میزیسته است.
دانشمندان بر اساس سن لایههای زمین و صخرههایی که فسیلها در میان آنها قرار گرفته بودند تخمین میزنند دایناسورهای غولپیکر گیاهخوار حدود ۹۵ تا ۱۰۰ میلیون سال پیش در جنگل های پاتاگونیا میزیستهاند.این فسیل متعلق به یکی از گونههای تایتاناسورهاست که در دوره کرتاسه زندگی میکردند.
دوره کرتاسه پس از دورههای تریاس و ژوراسیک، سومین دوره میان زیستی است که حدود ۶۵ میلیون سال پیش بوده است. دوره کرتاسه ۷۰ میلیون سال به طول انجامیده است.
هنوز نامی برای این گونه جدید دایناسور انتخاب نشده است. دایناسوری که قد او برابر یک ساختمان هفت طبقه (۲۰ متر) بوده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ حجتالاسلام محمدجواد حاج علی اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد، پیش از ظهر امروز (شنبه 8 خرداد) در نشست خبری دهه تکریم و غبارروبی مساجد با رویکرد «مسجد و بانوان» و با شعار «آینده را از مسجد بسازیم» گفت: دهه آخر ماه شعبان، فرصت خوبی برای آماده سازی مساجد در راستای ورود به ماه مبارک رمضان است.
وی اظهار داشت: در سالهای اخیر تلاش شده است که این دهه صرفاً به مسأله مهیا کردن فضای ظاهری مساجد اختصاص پیدا نکند، بلکه فرصتی باشد که به ظرفیتهای مساجد در جامعه اسلامی پرداخته شود.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد عنوان کرد: فرض ما بر این است که در این فرصت، مسئولان و کارگزاران مساجد به اهمیت و کارکردهای اسلامی مساجد بپردازند آنچنانکه جامعه بعد از پیروزی انقلاب، طعم مساجد فعال در صحنههای مختلف اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و ... را چشیده است، باید به این ویژگیهای مطبوع خود بازگردد.
* لزوم تغییر نگرش به مساجد
وی با بیان اینکه توجه به مساجد از وظایف دینی افراد مؤمن است، ابراز داشت: به نظر میرسد همانند شعر سهراب سپهری آنجا که میگوید«چشمها را باید شست جور دیگر باید دید» باید جور دیگری به مساجد نگاه کرد. یک غفلت عمومی نسبت به تصویر زیبایی که اسلام از مساجد ارائه داده است، به وجود آمده و این دهه، باید دهه ذکر و یادآوری این تصویر و کارکردهای اسلامی مسجد باشد.
حاج علیاکبری تصریح کرد: در سالهای اخیر تلاش شده که هر سال یک موضوع مهم در حوزه مساجد مورد نظر قرار گیرد؛ آنچنانکه موضوعات خانواده، کودک و نوجوان و جوان، موضوع سالهای اخیر بوده است و مقرر شده امسال، موضوع مسجد و بانوان در دستور کار قرار گیرد و به عنوان رویکرد سال جاری مساجد، دنبال شود؛ چراکه حضور پررنگتر زنان در مساجد، به معنای حضور کودکان و خانواده در مساجد نیز هست.
وی با اشاره به روند اداره امور مساجد گفت: البته مساجد هر کدام هیأت امنا و تاریخچه و هویت خاص خودش را دارد و ما نمیخواهیم و نباید با آنها برخورد اداری داشته باشیم. بنابراین ما مسائل را در قالب پیشنهاد به مساجد ارائه میکنیم. مثلا ًسندهای تولید شده در این موضوع که چگونه میشود کودکان و نوجوانان را به مساجد جذب کرد و ... ولی اینها، حکم دستورالعمل را ندارد.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد: خاطرنشان کرد: ارتقاء دانش و بینش کارگزاران مساجد، میتواند ما را به بیشتر اهداف خود برساند و به همین دلیل مسأله آموزش را مورد توجه قرار دادهایم؛ آموزش از ائمه جماعات گرفته تا خادمان و سایر دستاندرکاران اداره مساجد.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد همچنین با اشاره به شعار سال جاری که «سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» است، اظهار داشت: برخی از مساجد در اداره امور خود به خودکفایی رسیدهاند و برخی دچار مشکلات جدی هستند. بنابراین قصد داریم تا مساجد متمکن، به عنوان مساجد معین معرفی شوند تا مشکلات مساجد دیگر را نیز مرتفع کنند.
* نهضت مسجدسازی در استان تهران از تابستان آغاز میشود
وی درباره موضوع مسجد سازی نیز افزود: اراده خداوند بر این است که مردم دست به ساخت مساجد بزنند تا به این واسطه، امروز و فردای پس از مرگ خود را نورانی کنند. بنابراین توقع ما این است که همه مومنان این افتخار را داشته باشند. در این راستا تابستان امسال نهضت مسجدسازی را در شهرستانهای استان تهران آغاز خواهیم کرد. زمینهایی برای ساخت مساجد شناسایی شده و مقدماتی فراهم آمده است و امیدواریم ساخت مساجد با همکاری سایر نهادها و خیرین، با موفقیت همراه شود.
حاج علیاکبری درباره خلأ قانونی در حوزه مساجد، خاطرنشان کرد: در کشور ما قانون جامع مساجد وجود ندارد، البته قوانین پراکنده از سوی مرکز گردآوری شده و اقداماتی در دستور کار است که امیدواریم تصویب قانون جامع مساجد، افتخاری باشد که نصیب مجلس جدید شورای اسلامی شود؛ چراکه بسیاری از دستگاهها به دلیل خلاءهای قانونی، از وظایف خود در حوزه مساجد شانه خالی میکنند.
وی گفت: باعث تأسف است که موضوع مساجد، در برنامه ششم توسعه جایی ندارد و این در حالی است که مواد مناسبی در قالب یک برنامه از سوی مرکز به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه شده بود. این عیب بزرگی است که در برنامه پیشرفت کشور جایی برای مساجد در نظر گرفته نشده است. امیدواریم در مرحله بازبینی این برنامه، این عیب بزرگ اصلاح شود.
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد با اشاره به آمار مساجد در استان تهران، عنوان کرد: در استان تهران 3 هزار و 353 مسجد وجود دارد که از این میان 3 هزار و 115 مسجد، ظرفیت اقدام و فعالیتهای ویژه را دارند و از این تعداد، در 2 هزار و 500 مسجد نماز جماعت به طور دائم برپا میشود.
* صدور 2030 حکم برای ائمه جماعات شهر تهران
وی ادامه داد: در زمینه جذب و استقرار امام جماعت در مساجد اهتمام ویژه ای داریم، لذا تاکنون 2030 امام جماعت حکم دریافت نمودهاند که 765 مورد از این تعداد اولین بار است که امامت جماعت را عهدهدار شدهاند و این نشان دهنده جوانگرایی و توجه به ارتقای سطح دانش ائمه جماعت است.
وی همچنین از دایر شدن کمیتهای با نام صیانت یاد کرد و گفت: «کار کمیته صیانت، صیانت از قداست مساجد است و اختلافهای احتمالی بین کارگزاران مساجد؛ اعم از نیروهای بسیج، خادمان و ... در آن رسیدگی میشود. این کار برای ما کاری سخت و زمانبر است و امیدواریم موضوعات به خوبی در این کمیته، حل و فصل شوند.»
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد همچنین درباره مسائل حقوقی مساجد توضیح داد: مساجد با موضوعات حقوقی مختلف و پیچیدهای مانند وقف، تملک و ... مواجه هستند . تا کنون 460 پرونده حقوقی درباره مساجد داشتهایم که به 90 پرونده رسیدگی حقوقی شده و امیدواریم در سال جاری مسائل حقوقی باقیمانده، مرتفع شوند.