این پوستر . جدیده و به نیت حمایت و دفاع از خط اصیل انقلاب و حامیان ولایت و رهبری و مومنان واقعی و علمای راستین طراحی شده است. و مخصوصا برای تنبه و سرزنش آن کسانی که در انتخابات سال 94 مجلس و خبرگان ، مؤمنین را نشناختند ؛ بویژه تهرانی ها !
این پوستر . جدیده و به نیت حمایت و دفاع از خط اصیل انقلاب و حامیان ولایت و رهبری و مومنان واقعی و علمای راستین طراحی شده است. و مخصوصا برای تنبه و سرزنش آن کسانی که در انتخابات سال 94 مجلس و خبرگان ، مؤمنین را نشناختند ؛ بویژه تهرانی ها !

به مناسبت سالگرد شهادت سردار بزرگ الغدیر شهید حسن انتظاری کتاب نشون به اون نشونی نوشته ی سیده زهره علمدار را تقدیم شما دوستان می کنیم.
در این کتاب به طور کامل به توضیح زندگی نامه و خاطرات شهید حسن انتظاری پرداخته شده است.
برای دانلود کتاب نشون به اون نشونی اینجا را کلیک کنید.

نشانی سایت : سردار شهید حسن انتظاری

عملیات بزرگ خیبر با رمز یارسولالله در جبهه جنوب، هورالهویزه و شمال بصره در وسعت تقریبی200 کیلومتر مربع با هدف تصرف و تأمین جزایر مجنون و بخشی از هورالهویزه از سوم اسفند62 آغاز شد و تا بیست و دوم اسفند به طول انجامید.
در این عملیات، رزمندگان اسلام در ابتدا با ورود به جزایر مجنون، از اصل غافلگیری و سرعت بهره گرفته و تعدادی از یگانهای مستقر در جزیره را به هلاکت رساندند. در ادامه با فشار بیامان سپاه توحید، دشمن بعثی کیلومترها به عقب رانده شد و نیروهای اسلام با یک حرکت حماسی و باور نکردنی برای دشمن، رودخانه دجله را پشت سر گذاشتند.
در روزهای بعد، رزمندگان اسلام در حالی که دشمن به شدت از گلوله شیمیایی استفاده میکرد، با وارد ساختن ضربات سنگین، موفق به پیشروی شده و بعثیان را به عقب راندند. با گذشت دو هفته از شروع عملیات، رزمندگان اسـلام موفق شدند تا موقعیت مناطق آزاد شده، از جمله جزایر مجنون را تثبیت کنند و ابتکار عمل را به دست گیرند.
این عملیات سرانجام پس از19 روز نبرد سنگین با نتایج زیر پایان یافت:
تلفات نیروی انسانی دشمن: 1140 نفر اسیر و15000 نفر کشته و زخمی
سایر نتایج: به تصرف درآمدن منطقهای به وسعت بیش از1180 کیلومتر مربع، از جمله جزایر مجنون
تجهیزات و امکانات: تانک و نفربر:330 دستگاه انهدامی،42 دستگاه اغتنامی، هواپیما:6 فروند انهدامی، دستگاه مهندسی:60 دستگاه اغتنامی، خودرو:200 دستگاه انهدامی.
عملیات بزرگ خیبر با دستاوردهای ارزشمند، از جمله عملیاتهای موفق رزمندگان اسلام محسوب میشود، به نحوی که عراق را مجبور به استفاده گسترده از سلاحهای ممنوعه شیمیایی کرد. با تصرف جزیره مجنون، یکی از حوزههای مهم نفتی در اختیار رزمندگان اسلام قرار گرفت و دشمن را در باز پسگیری آن ناکام گذاشت.
فرمانده تیپ 21 زرهی امام رضا (ع) نیشابور در استان "حلب" سوریه شهید شد.
به گزارش ـ مدافعان حرم ـ یک منبع آگاه خبر شهادت یکی دیگر از سرداران سپاه پاسداران در سوریه را تائید کرد.
سردار سرتیپ پاسدار "محسن قاجاریان" فرمانده تیپ 21 زرهی امام رضا (ع) نیشابور در حین انجام ماموریت مستشاری در استان حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
زمان و مکان مراسم تشییع و بزرگداشت این سردار دلاور متعاقبا اعلام خواهد شد.
طی روزهای اخیر عملیات بزرگی در استان حلب آغاز شد که این عملیات امروز چهارشنبه چهاردهم بهمن ماه به شکست محاصره شهرهای شیعه نشین نبل والزهرا منجر شد.
شهرهای نبل و الزهرا محل زندگی شصت هزار تن از شیعیان سوریه است و این دو شهر شیعه نشین از بیش از سه سال پیش در محاصره کامل گروه های تکفیری قرار داشت.



منبع modafeon.blog.ir

شهید نادر مهدوی” ( حسین بسریا) در 14/3/1342 ه- ش در خانودهای مستضعف امّا متدیّن و پرهـیزکار در روستای نوکار “، از توابع دهستان بحیری” در شهرستان دشتی” واقع در استان بوشهر” دیده به جهان گشود. او ششمین فرزند خانواده بود.
در سال دوم دبستان بود که به مکتب رفت و قرآنِ کریم، این کتاب هدایتگر الهی را به مدد علاقه وافر و هوشِ سرشارِ خود، در عرض مدتِ تنها بیست و پنج روز نزد آقای علی فقیه خــتم نمود. در همین سال بود که خانواده وی از روستای نوکار، به روستای بحیری مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
شهید مهدوی، با ذکاوت و تیزبینیِ توأم با حقیقتطلبی، ضمنِ اهتمام به تحصیل، تمامی رخدادهای نهضتِ انقلابی و فـراگـیر آحاد ملت را تیزبینانه و کنجکاوانه جویا میشد و درباره آنها به کنکاشِ دقیق میپرداخت. مشکلاتِ اقتصادی، دوریِ راه از منزل تا مدرسه و به خصوص پرداختن به فعالیتهای پیگیر و گسترده انقلابی، سبب شد تا شهید، در پایه دوم راهنمایی بهناچار، ترکِ تحصیل نماید.
پس از ترک تحصیل، به جهت سامانبخشی به وضع معیشتی خود و کمک به والدینش، در مغازه ای که از ملکِ پدر و تنها بردارش فراهم ساخته بود، مشغول به کار شد و در کنار کار ، فعالیتهای انقلابی خود را نیز کماکان با بصیرت و علاقمندیِ فراوان، دنبال کرد.
انقلاب که پیروز شد او در تاریخ 5/9/1358 به عنوان بسیجیِ ویژه، به عضویت بسیج درآمد. با شروعِ جنگِ تحمیلی، کار را رها کرد تا عملاً هیچ مانعی در راه فعالیتهای شبانهروزی و خستگیناپذیرش در مسیر خدمت به نهالِ نوپای انقلاب شکوهمند اسلامی، وجود نداشته باشد. از همینرو با عزمی مصمّم به خانوادهاش گفت: با وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه میهن اسلامیمان ایران، من دیگر حاضر به ادامه فعالیت در مغازه نیستم و به هر طریقی شده باید وارد عرصه خدمت در جبهههای جنگ شوم.” در این هنگام، او نوجوانی هفدهساله بود.

1/2/1360 رسماً در نهاد مقدس سپاه، استخدام و در پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگرِ شیراز آموزش اولیه پاسداری را گذراند. به عنوانِ اولین مأموریت، در 21/5/1360، به تهران اعـزام شد و تا تاریخ 20/7/1360، در جهت مبارزه بیامان با گروهکهای ملحد و منافقینِ از خدا بیخـبر، خدمات شایانی را به انجام رسانید.
پس از بازگشت از تهران و قبل از انجام عملیات طریقالقدس، شهید مهدوی مأموریت یافت تا به همکاری با سپاه اهواز بپردازد.
حضور شهید در عملیات فتح بستان، بیش از یکروز به طول نینجامید زیرا یکی از صمیمیترین دوستانش به نام شهید نعمت الله تهمتن، در این عملیات به شهادت رسید و شهید مهدوی مأموریت یافت تا پیکر مطهر این شهید را به زادگاهش برگرداند.
شهید مهدوی پس از بازگشت به سِمَت معاون فرمانده سپاه جم منصوب شد و بعد از دو سال خدمت در سپاه جم، به سپاه بوشهر بازگشت و به سِمَت فرمانده عملیات سپاه خارک منصوب گردید.
شهید مهدوی در سال 1361، با دختری مؤمنه از روستای بحـیری به نام خانم سکینه جوکار ازدواج کرد. مدت این زندگی مشترک، پنج سال بود و تنها حاصل آن، دخـتری است به زهرا مهـدوی که چهل روز پس از شهادتِ پرافتخار پدرش به دنیا آمد.
در جریان اعزام طرح لبیک یا امام” در سال 1363، شهید مهدوی به عنوان مسؤول، همراه با رزمندگان اسلام اعزامی از جزیره خارک، عازم دشتعباس گردید و در آنجا مسؤولیت فرماندهی گروهان را به عهده گرفت.
پس از آن، گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود، فرماندهی این گروهان را عهدهدار گردید.
با شروع عملیات بدر، شهید مهدوی با گروهان دریاییِ تحت امر خود، فعّالانه و با رشادت تمام، در این عملیات شرکت جست و حماسههای به یادماندنی را از خود به نمایش گذاشت.
پس از پایان موفقیتآمـیز عملیات بدر، در سپاهِ بوشهر، تصمیم به تشکیل ناوگروه دریایی گرفت و آن را ذوالفقار” نام نهاد. ناوگروه دریایی ذوالفقار، وابسته به منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و شهید تا زمان شهادت، فرماندهی آن را به عهده داشت.
این یگان رزمی تازه تأسیس در عملیات والفجر 8 مسؤولیت تدارک نیروهای رزمی به وسیله شناورها را داشت که آن را به نیکوترین وجه، انجام داد. پس از آن در مناطق عملیاتی والفجر 8 در رالستای ماموریت سپاه، نقش موثری در ردگـیری ناوها و ناوچههای دشمن، جلوگـیری از فعالیت نیروی دریایی عراق و نیز مینگذاری در کانال خورعبدالله داشتند.
شهید در عملیات کربلای3 که در 11/06/1365 آغاز شد حضوری موثر و مبتکرانه داشت که منجر به فتح اسکله و پایانه نفتی الامیه عراق گـردید.
شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیجفارس تا زمان شهادت، لحظهای از نبرد بیامان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در اینراه به کار بست. او طی این مدت، عملیات بسیاری را علیه آمریکاییهای متجاوز ترتیب داد .

در تیرماه سال 1366 که اولین کاروان از نفتکشهای کویتی با پرچم آمریکا (نفتکش کویتی اَلرَّخاء با نام مبدّل بریجتون) و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور با تبلیغات رسانه ای گسترده به راه افتاد، در فاصله 13 مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی 43 متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید. پس از اقدام دلیرانه سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، به دیدار با حضرت امام نائل شدند.
در عصر روز 16/07/1366 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار و یک فروند ناوچه به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. پس از اقامه نماز مغرب در جزیره فارسی، مورد تهاجم نیروهای آمریکایی قرار می گیرند.. نیروهای آمریکایی با چند فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 به ناوگروه حمله کرده و رادار پایگاه فرماندهی را منهدم می کنند که ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع می شود. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر می سازد. با این وجود تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی آید. آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر مهدوی و بیژن گرد و چهار نفر دیگر پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن میافتند.
بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطاننشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.
هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی یو. اس. اس. چندلر” آماج شکنجههای وحشیانه دشمن قرار میگیرد و سینهاش با میخ های بلند آهنین سوراخ میشود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت میرسد.
جنازه مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزبالله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت. در آنجا نیز پیکر پاک شهید مجدداً بر دوش جمعیت انبوه مردم شهیدپرور تشییع شد و پس از آن جهت خاکسپاری به زادگاهش روستای بحــیری بازگشت. مردم روستا با شور و شکوهی خاص و به نحو کمنظیری به استقبال پیکر غرقهبهخون سردار شهیدمهدوی رفتند و این پیکر گلگونکفن را پس از تشییع تا گلزار شهدای روستا، چون گوهری بهشتی به صدف خاک سپردند.
19 دی ماه سالروز یکی از مهمترین عملیاتهای دفاع مقدس یعنی
عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه است که یادآور رشادتهای
بینظیر بسیجیانی است که بیمحابا برای آزادی خاک میهن به قلب
دشمن زدند و بسیاری به شهادت رسیدند.

عملیات کربلای 5 در سه مرحله با 22 لشکر آغاز شد و تا 8 اسفند به
مدت پنجاه روز به طول انجامید و طی آن 10 درصد از نیروهای هوایی
عراق منهدم شد و سنگینترین تلفات انسانی به ارتش بعثی وارد شد.
شهدای کربلای 5 :
در عملیات کربلای 5 «حسین خرازی» فرمانده لشکر14 امام حسین(ع)
«یدالله کلهر» قائممقام لشکر27 محمد رسول الله(ص) ، «حجتالاسلام
والمسلمین عبدالله میثمی» مسؤول حوزه نمایندگی حضرت امام(ره)
در قرارگاه خاتم الانبیأ، اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر9 بدر، هاشم
اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن(ع) محمدعلی شاهمرادی فرمانده
تیپ44 قمر بنیهاشم، حاج قاسم میرحسینی قائممقام لشکر41 ثارالله،
محمد فرومندی قائممقام لشکر5 نصر و بسیاری دیگر به شهادت رسیدند.
مشهورترین عکس عملیات کربلای 5 :
عکس زیر مربوط است به روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵، سومین روز
عملیات کربلای پنج در شلمچه، وقتی که گروهی از نیروهای ایرانی
در محاصره نیروهای عراقی گیر افتاده بودند. توی یکی از سنگرها، عباس
حصیبی (شهید سمت چپ) و علی شاه آبادی (شهید سمت راست)
بعنوان تک تیرانداز تا آخرین لحظه مقاومت کردند که تیر سمینوف عراقی
به سر عباس حصیبی خورده و رد می کند، می خورد به سر شاه آبادی.
سر حصیبی را باند پیچی کرده بودند …
این عکس را هم رضا احمدی با دوربین علی شاه آبادی گرفته . علی تا
لحظه شهادت نمیدانست آخرین عکس دوربینش عکس زیبای لحظه عروج
خود اوست .

نخستین شهید مدافع حرم که لرستانی بود
در آستانه سالگرد شهادت شهید محرم ترک، دختر این شهید انشایی با خط خود برای پدرش نوشته است.
به گزارش لرستان خبر، شهید محرم ترک نخستین شهید ایرانی مدافع حرم که لرستانی است در 29 دی 1390 توسط عوامل تکفیری در دمشق به شهادت رسید.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«به نام خدا
موضوع : محرم ترک
شهید محرم ترک از کشور سوریه در برابر دشمنان دفاع کرد و در این دفاع جان داد و شهید شد. ایشان می فرمود: « هرجایی ظلمی به مسلمانان شود باید برود و کمک کند.»
ایشان در صحنه بمب گذاری شهید شدند و نامی نیکو از خود باقی گذاشتند. میخواهم خاطره ای به یاد ماندنی از پدرم بگویم: ما در شهر[کشور] سودان و در یک شهر فقیر بودیم که بیشتر مردم آنجا چادر نشین بودند. روزی پدرم با چند جعبه به خانه آمد و به من و مادرم گفت: چند تا از وسایلی که نیاز نداریم را در جعبه ها بگذاریم و به مردم چادرنشین بدهیم. من هم اسباب بازی که دوست داشتم را به پدر دادم، نامش عسل بود. من تا به حال عروسکی را به اندازه او دوست نداشتم. ما وسائل را به مردم چادر نششین دادیم و آنها هم با زبانشان از ما تشکر کردند. من هم هنوزِ هنوز خوشحال هستم.
پدر من هم قبل از غذا به من می گفت که بگویم بسم الله و بعد از غذا الحمدلله بگویم.
من صدای پدرم را که قبل شنیده ام دوست دارم. صدای پدرم بسیار نرم بود و صدای تلاوت قرآنش بسیار زیبا بود و صدایی که همیشه در زمزمه می گفت من خیلی دوست داشتم وقتی می گفت: الحمدلله... الحمدلله...
پدرم زیبا سخن می گفت و نرم و آرام. وقتی من را صدا می زد انگار تمام دنیا را به من داده بودند. صدای پدرم همیشه در گوشم بود که می گفت: فاطمه ... فاطمه ...»

به زودی گزارش کاملی در مورد این شهید منتشر خواهد شد . انشاءالله
پیکر پاک «امیر سیاوشی» در جوار آستانِ «امام زاده علی اکبر چیذر» تا روز ظهور مولایش، به امانت گذاشته شده است. آن چه پیش رو دارید، تصاویری است از این مدافع شهید حرم:




سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مستشاران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مدافعان حرم در طول سالهای گذشته که نقش تعیین کننده ای در حفظ و حراست حرم حضرت زینب (س) و کمک و تقویت جبهه مقاومت اسلامی در جنگ تروریستی سوریه داشت ، عصر پنج شنبه در حین انجام ماموریت های مستشاری در حومه شهر حلب به دست تروریستهای داعشی به شهادت رسید.
به گزارش کُردتودی به نقل از وبلاگ مسافرانی از بهشت:
شهادت، سعادت و حیات پایداری است که خداوند متعال برای بندگان خاص خویش وعده فرموده است.شهادت سردار سرتیپ پاسدار حسین همدانی ؛ فرمانده دلاور سپاه اسلام، که در حراست از حرم اهل بیت علیهم السلام و هنگام ماموریت مستشاری برای تقویت جبهه مقاومت اسلامی در نبرد با گروهک تروریستی داعش و حامیان آنها به لقاء حق نائل شد؛ فقدانی بزرگ و اندوهی عمیق آفرید."سردار حسین همدانی" یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که تجربه فرماندهی جنگهای ناهمتراز (اوایل جنگ تحمیلی در مبارزه با ضدانقلاب در کردستان) و تجربه جنگ تحمیلی در استانهای غربی (کردستان، همدان و کرمانشاه)، فرماندهی سپاه محمد رسولالله(ص)، مشاور فرمانده کل سپاه و جانشینی قرارگاه امام حسین(ع) را در کارنامه داشت.سردار همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه منطقه غرب خصوصاً استان "همدان" و "کردستان" بوده و از فرماندهان جنگ تحمیلی و از یادگاران دوران دفاع مقدس به حساب میآید.
مسئولیتهای سردار سرتیپ حسین همدانی در هشت سال دفاع مقدس
۱ ــ فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین استان همدان
۲ ــ فرمانده لشکر ۱۶ قدس استان گیلان
۳ ــ معاونت عملیات قرارگاه قدس.
مسئولیتهای پس از دفاع مقدس
۱ ــ فرمانده قرارگاه نجف اشرف و فرمانده لشکر ۴ بعثت
۲ ــ رئیس ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران
۳ ــ جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه (دو دوره)
۴ ــ مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۵ ــ جانشین سازمان بسیج مستضعفان
۶ ــ فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) تهران.
سردار که باید میرفت و در صراط رفتن بود و مگر جز این ، زیبنده این سردار بود.این مائیم که در این هندسه حضور ، حصاری به وسعت دنیا طلبی به دور خویش کشیدهایم و سردارِ سربدار این هندسه را بر هم زد و رفت.سردارِهمدانی ، آن سیمای سفید کرده در آسیاب جهاد سالهاست که میرفت و ما گمان کردیم در کنارمان است. او بازمانده غافلهای بود که سالارش حاج احمد متوسلیان بود. این سردار بزرگ، به معناى کامل کلمه ذوب در ولایت بود. محب اهل البیت (ع) بود، عاشق امام حسین (ع) بود، عشق زینب (ع) داشت،کمتر حسینى را مى توان سراغ گرفت که چون حسین (ع) دلبر و چون زینب (س) دلیر باشد، اما حسین ما،هم حسینى دلبرى کرد و هم زینبى دلیرى!گمانم اکنون سردار سلیمانی غصهدار است ، گمانم اکنون مرغان دشت جهاد هوایی شدهاند. ولی شما مرغان وحشی کجا و ما اهلی شدگان در قفس عادات کجا. آیا کسی صدای ما را میشنود؟ آیا امیدی برای ما هم هست؟
سردارى از سرداران سپاه از میان ما رفت، و غم از دست دادن بزرگ مردى از مردان جبهه جهاد و شهادت، بر دوش ما بسیار سنگین است، اما بد خواهان بدانند، اگر حسین همدانى را از ما گرفتند، ایران پر از حسین همدانى هاست، و دیرى نخواهد پائید که منتقمین خون حسین همدانى، داعش را به خاک و خون مى نشانند، انتقام حسینیان، از یزیدیان، بسى سخت و شکننده خواهد بود، پخته داند کاین سخن با خام نیست.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد
سردار شهید عبدالرضا مجیری در قسمتی از وصیت نامه خود می گوید: از خداوند متعال می خواهم که در بدنم اثر از زخم های بدن امام حسین (ع) و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد.
به گزارش پایگاه خبری سفیر تیران و کرون سردار سرتیپ ۲ پاسدار عبدالرضا مجیری فرمانده گردان ۱۲۳ امام حسین علیه السلام شهرستان در حالی که ۲۰روز از حضورش در جبهه های سوریه سپری شده بود، سه شنبه سوم آذر ماه سال جاری در حلب و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید و مراسم تشییع وی در شهر تیران روز جمعه ۶ آذر انجام شد هم چنین روز شنبه در شهر خمینی شهر تشییع و در محله اندان این شهر به خاک سپرده شد.
شهید عبدالرضا مجیری سال۵۳ در خمینی شهر متولد شد و در سال ۷۲ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد که پس از گذراندن دوره های مختلف نظامی چون تکاوری و یگان صابرین و حضور در درگیری های عرب کشور به عنوان فرمانده گردان فاطمیون در سوریه به شهادت رسید.
از این شهید دو فرزند دختر ۱۱و ۶ساله و ک پسر ۳ سال به یادگار مانده است.
وصیت نامه این شهید بزرگوار را در ادامه می خوانیم:
به نام الله یگانه پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر همه انبیا مخصوصاً نبی مکرم اسلام (ص) و با سلام خدمت تمامی اوصیاء مخصوصاً نائب و وصی رسول اکرم (ص)، اسدالله، اُذن الله … امیرالمؤمنین و تمامی جانشینان بر حقشان و سلام خدمت یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش و یگانه دوران حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (روحی فداء).
گواهی می دهم که خدا یکی است و شریکی برای او نیست و الله تنها معبود جهانیان است.
گواهی می دهم به تمام انبیاء الهی از حضرت آدم تا خاتم آنها و افضل آنها محمد مصطفی (ص).
گواهی می دهم به همه اوصیا پیامبران، مخصوصا اوصیا پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) از امیرالمؤمنین علی (ع) تا یازده جانشین بر حقش که خاتم آنها امام عصر و الزمان حضرت مهدی (روحی فداء) می باشد.
گواهی میدهم که ولایت فقیه جانشین بر حق ائمه (ع) بوده و اطاعت از ولی فقیه اطاعت از معصوم (ص) بی کم و کاست می باشد.
با عرض سلام خدمت مهدی موعود (روحی فداء) و نائب بر حقش امام خامنه ای و تمامی رهروان شهیدان راه حق و حقیقت. و با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و برادران و خواهرانم و مادر گرامی ام و پدر و مادر همسر عزیزم.
همسر عزیزم من در زندگی حق شما را ادا نکردم. امیداورم مرا ببخشید و از خداوند برایم طلب غفران و رحمت کنید. انشاءا… همدیگر را در پیش خداوند متعال ملاقات کرده و در آخرت نیز یار و همبال هم باشیم. به شما همسر عزیزم توصیه به صبر و استعانت از خداوند متعال را خواهانم و اینکه در مراسم من جرع و فزع نکنید و قوی و مقاوم باشید و نشان دهید که فدایی دادن در راه حق و حقیقت شادی دارد نه غم و اندوه و اشک و ناله.
همسر عزیزم شما را سفارش می کنم در مورد بچه ها که نگذارید آنها از راه خدا و ولایت دور شده و آنها را بچه هایی مؤمن و پرهیزگار بار بیاورید و به آنها همواره بگویید که پدرشان در راه حق و حقیقت قدم برداشته و جان ناقابلش را فدای راه معبود نموده و شما نیز باید پاسدار حرمت خون پدرتان بوده و از راه حق و حقیقت و پیروی از ولی فقیه منحرف نشوید. همسر عزیزم همواره کوشش کنید که به بچه هایم بجز روزی حلال ندهید و آنها را از روزی غیر حلال باز دارید.
همسر عزیزم همواره در زندگی بر خدا توکل کنید و از او یاری بجوئید و جز راه خدا راهی را نروید تا به او ملحق شوید.
خدمت دختر گلم سلام می کنم و به او می گویم که او را خیلی دوست دارم و برای عاقبت بخیری اش دعا می کنم. دختر گلم در زندگی خدا را فراموش نکن و در کارها کمک مادرت کن و حجاب و عفتت را مواظب باش و برای پدر گناهکار خود نیز دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سر تقصیراتم بگذرد.
به زهرا خانم و محمد حسین گلم سلام می کنم و به آنها می گویم که بابا همواره دعا گوی شما بوده و برای عاقبت بخیریتان دعا می کند. بچه های گلم بابا را از دعای خیر خود فراموش نکرده و اعمال و رفتارتان جوری باشد که مرا پیش پیامبر و ائمه (ص) سر افراز کرده و شرمنده نسازد.
به مادر گرامی و مهربانم سلام عرض کرده و از او می خواهم که مرا بخاطر خطاها و کوتاهی هایم در مورد او ببخشد و در شهادت من صبر پیشه ساخته و بداند که پسرش در راه امام حسین (ع) قدم برداشته و راه او را پیموده است و باید تو نیز مانند زینب (س) صبر پیشه کنی و مرا از دعای خیر خود فراموش نکرده و مرا ببخش. از پدر همسر و مادر همسر عزیزم حلالیت طلبیده و از آنها می خواهم که مرا به خاطر کوتاهی هایم ببخشند و مرا حلال کنند.
از تمامی برادران و خواهران و دوستان و آشنایان و همکارانم می خواهم که اگر تقصیری یا کوتاهی از جانب من در مورد آنها سرزده مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از ولایت فقیه دست برنداشته و تا پای جان از آن حمایت کنند.
به همسر عزیزم می گویم که من در زندگی به کسی قرض ندارم و آنهایی هم که از آنها طلبکار هستم، اگر طلب شان را دادند که هیچ واگر ندادند آنها را می بخشم و حلال میکنم. احتیاطاً مقدار یک میلیون تومان برای من خمس بدهید و پانصدهزار تومان هم رد مَظالم. اگر مالی هم از من بر جای مانده آن را طبق قانون ارث و میراث تقسیم کنید.
از همه، همسر و فرزندان و عزیزانم طلب عفو نموده و همه را به خداوند مننان می سپارم و به آنها جمله شهید بهشتی را می گویم که (سر نوشت مُقَلِدان خمینی چیزی جز شهادت نیست).
از خداوند متعال می خواهم که در بدنم اثر از زخم های بدن امام حسین (ع) و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد. اگر جنازه ام برگشت که از خدا می خواهم که بر نگردد مرا هر کجا خواستید دفع کنید و از همگی التماس دعا دارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم.
محب المهدی عبدالرضا مجیری ۱۳/آبان/۱۳۹۴ ۱۱ محرم الحرام