شهادت محمد بن ابی بکر،کارگزار حضرت امام علی (علیه السلام) در مصر در سال 38 ق
محمد بن ابی بکر بن ابی قحافه در 25 ذی القعده سال 10 قمری به دنیا آمد. وی از نزدیک ترین یاران امام علی (علیه السلام) بود که از طرف وی، به فرمانداری مصر منصوب شد. او فرزند خلیفه اول و اسماء بنت عمیس بود که بعد از درگذشت ابوبکر و ازدواج مادرش با امام علی (علیه السلام)، در خانه وی پرورش یافت. بین او و امام (علیه السلام) محبت دوجانبه وجود داشت و امام (علیه السلام) او را فرزند خویش میخواند. جایگاه او در نزد امام علی (علیه السلام) را با جایگاه ابوذر در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) مقایسه کردهاند. او از مخالفان برجسته عملکرد خلیفه سوم به شمار میآمد. در دوره امام علی (علیه السلام) جزو شرطة الخمیس بود و در جنگهای جمل و صفین، فرماندهی بخشی از سپاه امام (علیه السلام) را به عهده داشت. منابع حدیثی و تاریخی شخصیت او را ستودهاند. او در جریان حمله سپاه شام به مصر به شهادت رسید.
تقویم شمیم یار
من مشتاقم که جوانهای ما قصهی جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفتهایم؛ افراد هم گفتهاند و تشریح کردهاند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامهریزی آیندهی جوان در روزگار ما مهم است.
مقام معظم رهبری
یاد شهیدان https://shahidd.blog.ir
ابوطالب(ع) عموى بزرگوار رسول اکرم(ص)، پدر امیرالمؤمنین، على (ع)، است. وى وصى «عبدالمطلب» و بزرگترین حامى پیامبر اسلام(ص) بود. تاریخ زندگى او سراسر پر از افتخارات بى نظیر است. مردى که به حق، پناهگاه دردمندان و محرومان بود. ایثار و اخلاص در وجود او تجسم پیدا کرده بود. ابرمردى که «تاریخ»، فداکارى و استقامت هاى وى را در کسى جز در فرزندش «امیرالمؤمنین» سراغ ندارد!! چنان که دانشمند «اهل سنت»، ابن ابى الحدید، مىگوید:(1) ابوطالب و پدرش «عبدالمطلب» بزرگ «قریش» و امیر و سرور «مکه معظمه» بودند و مردم آن سامان و مهاجرین و مسافرین این شهر تاریخى و زائران بیت خدا را پذیرایى و رهبرى مىکردند.
او یک لحظه از خدا غافل نبود؛ بلکه او از جانشینان حضرت ابراهیم(ع)، قهرمان توحید، بود، و طبق پیشگویى هاى انبیاى الهى منتظر نبوت خاتم پیامبران «محمد بن عبدالله(ص)» بوده است؛ از این جهت رسول خدا پیش از آن که از مادرش متولد گردد، حضرت ابوطالب(ع) به رسالت وى ایمان داشت و هنگام تولد رسول خدا، وقتى که «فاطمه بنت اسد»، همسر ابوطالب، تولد پیامبر اسلام را به اطلاع وى رسانید، و از غرایب امرش در هنگام زایمان او سخن گفت، «ابوطالب» فرمود: از این کارها و چنین نوزادى تعجب مىکنى؟ صبر کن، سى سال دیگر تو نیز همانند وى را که وزیر و وصیش خواهد بود، به دنیا مى آورى!!!(2) ابوطالب، مردى با ایمان و مقتدرى بود که پیامبر اسلام را از شر کفار قریش تا واپسین لحظات عمر حفظ و از این رهگذر، سهم بسزایى در پیشرفت اسلام داشته است؛ اما، على رغم آن همه فداکارى ها و ایثارگرى هایش . بعضى از مبغضین و متعصبین، نسبت به آن حضرت اسائه ادب نموده و در ایمان و اعتقادش دچار شک و تردید گردیدند.
در این نوشتار، برآنیم: به گوشه هایى از فضائل، ایثار و فداکارى، و دلائل ایمان آن بزرگ مرد اسلام که به حق، مظلوم تاریخ است، اشاره نماییم.
علیای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را؛ با شنیدن این شعر نام استاد شهریار در خاطرهها نقش میبندد. سیدمحمدحسین بهجت خشکنابی تبریزی متخلص به شهریار در سال ۱۲۸۰ هـ. ش. در تبریز متولد شد. او پسرحاجی میرآقا خشکنابی بود که در ۱۴ سالگی برای تحصیل در دارالفنون راهی تهران شده و سپس به تحصیل در مدرسه طب پرداخت. آنچه در رابطه با وی گفته میشود آنست که به خاطر ناکامی در عشق، تحصیل در رشته پزشکی را نیمهکاره گذاشته و شاعری را برگزیده است. او در سال ۱۳۶۷ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان مهر تهران درگذشت. مدفنش در مقبرهالشعرای محله سرخاب تبریز است. این تمام آن چیزی است که ما از استاد شهریار میدانیم، کمی بیشتر یا کمترش فرقی نمیکند. مهم این است که آیا این مقدار شناخت در رابطه با کسی که روز مرگش روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده کافی است. آیا با ساخت یک سریال چند قسمتی میتوان استاد شهریار را شناخت؟ با دکتر اصغر فردی؛ کسی که فراوان توفیق همنشینی با استاد را در سنین نوجوانی داشته، به گفت و شنود پرداختهایم. ایشان از نادر کسانی هستند که تا پایان عمر استاد در خدمتشان بودهاند. با تشکر از ایشان که در این گفت و شنود پذیرای ما بودند.
چطور با استاد شهریار آشنا شدید؟
یک شب در رادیو تبریز برنامهای به اسم (ادبیات و هنر) شعری با صدای شاعر پخش شد که بسیار سحرانگیز بود و مرا مجذوب خود کرد. در آن زمان من 12 یا 13 ساله بودم. با شنیدن آن صدا و آن شعر از والدین خود پرسیدم که این که بود؟ والدینم گفتند این صدای استاد شهریار بود. پس از آن به انجمن ادبی شهریار در تبریز مراجعه کردم. آن زمان در تبریز انجمنی به نام استاد شهریار دایر بود. در آن انجمن هر کس سروده خود را میخواند. خانمی از رادیو به انجمن آمده بود به نام خانم آقاجانی که اشعار ما را ضبط میکرد تا به عرض استاد شهریار برساند. من هم شعری نوشته بودم که گویا مورد توجه استاد قرار گرفته بود. استاد دستور داده بود که مرا نزد وی ببرند. توفیق عجیبی است که در آن سن و سال کم به خدمت استاد شهریار برسم.کمکم در پیشگاه استاد قرآن را فرا گرفتم و با دیوان حافظ، نظامی، خاقانی، متون، ادبیات عرب و... آشنا شدم. استاد به من موسیقی سازی و آوازی ایرانی را نیز آموخت. ایشان یکی از بهترین سه تارزنهای ایران بودند و سالها با ابوالحسن صبا ساز میزدند، البته زمانی که بنده به خدمت ایشان رسیدم دیگر ساز نمیزدند.
آن شعری که باعث شد استاد شما را نزد خود فرا بخوانند را به خاطر دارید؟
خیر- اما یک مصرع از آن را به یاد دارم. شهریارا بزم ما بی روی تو نوری ندارد.
خانواده شما به شعر و ادبیات علاقهمند بودند؟
خیر، در این عوالم نبودند.
شما در آن سن چه ویژگی بارز شخصیتی را در استاد دیدید که باعث شد مجذوب ایشان شوید؟
استاد مجموع زیباییها بود. رقت، رأفت و شاعری استاد به گونهای بود که انسان را مجذوب میکرد. استاد نگاهی بسیار نافذ و عبور کننده داشت. ایشان هیپنوتیزور ماهری بودند.
استاد شهریار در این زمینه آموزش دیده بود؟
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیها مَلائِکةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ ما یؤْمَرُونَ[1]
ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردمان (گنهکار) و سنگ ها هستند، حفظ کنید. آتشی که بر آن فرشتگانی درشت خو و سخت گیر نگهبانند و خدا را در آنچه فرمانشان دهد، نافرمانی نکنند و آنچه را فرمان یابند انجام دهند.
یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم.
سخنان امام خمینی (ره) در ۱۷ شهریور ۱۳۵۸
امام علی علیه السلام
الْمَیِّتُ مِنْ شِیعَتِنَا صِدِّیقٌ شَهِیدٌ صَدَّقَ بِأَمْرِنَا وَ أَحَبَّ فِینَا وَ أَبْغَضَ فِینَا.
شیعه ما اگر به مرگ طبیعى هم بمیرد ، صدّیق و شهید است ؛ زیرا امر ما (ولایت و امامت) را تصدیق کرده و در راه ما دوستى و دشمنى ورزیده است.
تحف العقول: 124؛ عنه البحار: 10 / 114
پیکیر مرحوم علامه محمدرضا حکیمی امروز به مشهد منتقل و فردا در جوار بارگاه ملکوتی حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا علیه السلام به خاک سپرده خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت عالم و متفکّر برجسته جناب آقای محمدرضا حکیمی را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر خبر درگذشت عالم و متفکّر برجسته جناب آقای محمدرضا حکیمی قدّساللهنفسه را دریافت کردم. ایشان دانشمندی جامع، و ادیبی چیرهدست، و اندیشهورزی نوآور، و اسلامشناسی عدالتخواه بودند. ایشان عمر را فارغ از آرایهها و پیرایههای مادی، در خدمت معارف والای قرآن و سنّت گذرانده و آثاری ارزشمند از خود به جا نهادند. بهرهگیری از محضر پر فیض و نفس گرمِ استادان معرفت و معنویت در مشهد مقدس، ذخیرهئی از توکل و تعبّد و غنای نفس در دل و جان این شخصیت عزیز به جا نهاده بود که تا آخر عمر با برکتش وی را استوار میداشت. اینجانب فقدان اندوهبار این رفیق دیرین را به خاندان مکرّم حکیمی و بازماندگان بویژه برادر بزرگوار ایشان و نیز به همهی دوستان و علاقمندان آن مرحوم تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای وی مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱ شهریور۱۴۰۰